مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظام آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه اجتماعی به منظور ارایه مدل برای ارتقا نظام آموزش عالی کشور و به روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش اعضا هیات علمی تمام وقت دانشگاه های آزاد استان کرمان در سال تحصیلی 620 (87-88) نفر بودند که تعداد 175 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آنها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش 54 متغیر و زیر مولفه استخراج گردید و بر اساس آن پرسشنامه اول برای تعیین وضع موجود سرمایه اجتماعی تدوین گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط، صاحبنظران مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین تعدادی از اعضای هیات علمی، از طریق ضریب آلفای کرانباخ (%98) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده های در دو سطح توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی و ضریب همبستگی) صورت گرفت. پس از انجام تحلیل عاملی، 7 مولفه اصلی و 54 زیر مولفه شناسایی شده و با هویت سازمانی، توانمندسازی، همکاری و نفع عمومی، تسهیم دانش و خلق سرمایه فکری، اعتماد و همبستگی، مدیریت مشارکتی و آگاهی نامگذاری شد. نتایج نشان داد، مولفه اصلی اعتماد و همبستگی بالاترین میانگین و مولفه مدیریت مشارکتی از کمترین میزان میانگین برخوردار است و زیر مولفه های تعهد و تعلق، میزان قدرت رهبری و مدیریت، خیرخواهی و دیگرخواهی برقراری ارتباط بین افراد دارای دانش با افراد نیازمند به دانش آنها، قابلیت دسترسی به افراد و گروه های مورد نیاز، بالاترین میانگین را دارا هستند ولی زیر مولفه های تجلیل و قدرشناسی، عدالت، جهت گیری به سمت هدف جمعی، پرورش نوآوری و خلاقیت، همبستگی در کل سازمان، مدیریت مشارکتی پایین ترین میانگین را دارا هستند و نشان دهنده وضعیت نامطلوب در این حوزه ها می باشد. نتایج نشان داد که بین نظر پاسخگویان از لحاظ متغیر جنسیت، تحصیلات و سابقه کار تفاوت چندانی وجود ندارد ولی توزیع نظر پاسخگویان در متغیرهای مرتبه علمی و محل دانشگاهی محل خدمت یکسان نمی باشد، بطوری که در متغیر مرتبه علمی، بیشترین سرمایه اجتماعی مربوط به (استادان) و کمترین مربوط به (مربیان) می باشد. هم چنین در متغیر واحد دانشگاهی محل خدمت، شهرستان زرند و کرمان به ترتیب، بالاترین و پایین ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارا می باشند. نتایج نشان داد که جو دانشگاههای مذکور پیش نیازه ای اصلی را برای ایجاد و ارتقا سرمایه اجتماعی ندارد و نقششان در این زمینه ضعیف می باشد. بر اساس یافته های حاصله از پرسشنامه اول پرسشنامه دوم مشتمل بر 5 بخش (فلسفه و اهداف، مبانی نظری، چهارچوب ادراکی، مراحل اجرایی، نظام ارزشیابی) تدوین گردید و سپس با استفاده از روش امید ریاضی با (%96)اعتبار سنجی شد.
نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه اجتماعی به منظور ارائه الگوی پیشنهادی برای ارتقای نظام آموزش عالی کشور
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه اجتماعی به منظور ارائه الگویی برای ارتقای نظام آموزش عالی کشور است و با روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاههای آزاد استان کرمان در سال تحصیلی 88 ـ87 (620 نفر) بودند که 175نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آنها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. از بررسی متون و پیشینه پژوهش 54 متغیر و زیرمؤلفه استخراج شد و براساس آن، پرسشنامه اول برای تعیین وضع موجود سرمایه اجتماعی تدوین گردید. روایی محتوایی پرسشنامه را صاحبنظران تایید کردند و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین تعدادی از اعضای هیات علمی، از طریق ضریب آلفای کرانباخ 98/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی و ضریب همبستگی) صورت گرفت. پس از انجام تحلیل عاملی، 7 مؤلفه اصلی و 54 زیرمؤلفه شناسایی شد و با هویت سازمانی، توانمندسازی، همکاری و نفع عمومی، تسهیم دانش و خلق سرمایه فکری، اعتماد و همبستگی، مدیریت مشارکتی و آگاهی نامگذاری گردید. نتایج نشان داد که مؤلفه اصلی اعتماد و همبستگی از بالاترین میانگین و مؤلفه مدیریت مشارکتی از کمترین میزان میانگین برخوردار است و زیرمؤلفه های تعهد و تعلق، میزان قدرت رهبری و مدیریت، خیرخواهی و دیگرخواهی برقراری ارتباط بین افراد دارای دانش با افراد نیازمند به دانش آنها، قابلیت دسترسی به افراد و گروههای مورد نیاز، بالاترین میانگین را دارند، ولی زیرمؤلفه های تجلیل و قدرشناسی، عدالت، جهتگیری به سمت هدف جمعی، پرورش نوآوری و خلاقیت، همبستگی در کل سازمان، مدیریت مشارکتی پایین ترین میانگین را دارند و نشان دهنده وضعیت نامطلوب در این حوزه ها است. نتایج نشان داد که بین نظر پاسخگویان از لحاظ متغیر جنسیت، تحصیلات و سابقه کار تفاوت چندانی وجود ندارد، ولی توزیع نظر پاسخگویان در متغیرهای مرتبه علمی و محل دانشگاهی محل خدمت یکسان نیست، به طوری که در متغیر مرتبه علمی، بیشترین سرمایه اجتماعی مربوط به استادان و کمترین مربوط به مربیان است. همچنین در متغیر واحد دانشگاهی محل خدمت، شهرستان زرند و کرمان به ترتیب، بالاترین و پایین ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارند. نتایج نشان داد که جو این دانشگاهها پیش نیاز اصلی را برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی ندارد و نقش آنها در این زمینه ضعیف است. براساس یافته های حاصل از پرسشنامه اول و دوم، شامل 5 بخش (فلسفه و اهداف، مبانی نظری، چهارچوب ادراکی، مراحل اجرایی، نظام ارزشیابی) تدوین گردید و سپس با استفاده از روش امید ریاضی با 96/0 اعتبارسنجی شد.
کاربرد رویکرد سیستم داینامیک در فرآیند ره نگاری و سیاست گذاری آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا مروری بر مبانی ره نگاری و سیاستگذاری در حوزه آموزش عالی صورت گرفته است. سپس با بررسی تحقیقاتی که از رویکرد سیستم داینامیک در امر سیاست گذاری و ره نگاری بهره برده اند، این رویکرد به عنوان رویکردی مناسب در ره نگاری نظام آموزش عالی معرفی شده است.در ادامه برای مدل سازی یک زیر سیستم از نظام آموزش عالی که عبارت از سیستم نقل و انتقالات بین رشته ای می باشد، از شبیه سازی سیستم داینامیک بهره گیری و اعتبار مدل با استفاده از روشهای شناخته شده آزمون شده است. نتیجه تستهای آماری نشان داد که مدل توانایی شبیه سازی رفتار سیستم را داراست، لذا با استفاده از مدل، رفتار رشته های مورد مطالعه استخراج و تحلیل شده و همچنین توانایی مدل در ارائه و ارزیابی سیاستهای مختلف برای آینده نشان داده شده است. در پایان مقاله نیز به معرفی سیستمی که به همین منظور طراحی و پیاده سازی شده، پرداخته شده است.
رابطه جو نظام آموزش عالی و پرورش روحیه کارآفرینی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جو سازمانی انعکاسی از ارزش ها و عقاید در محیط کار است که تاثیرات معنی داری بر رفتار کارکنان می گذارد. این پژوهش به بررسی رابطه جو نظام آموزش عالی و پرورش روحیه کارآفرینی دانشجویان پرداخت. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی بود و مشارکت کنندگان 364 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بودند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه جو سازمانی و کارآفرینی بود، برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون های همبستگی و رگرسیون گام به گام با نرم افزار Spss استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد فرضیه های 1 و 3 و 4 و 5 و 6 تایید شدند و فرضیه 2 رد شد. یافته های پژوهش نشان داد بین جو باز - ایجاد روحیه بالا، صمیمیت و پرورش روحیه کارآفرینی و فعالیت های خلاقانه دانشجویان رابطه مثبتی وجود دارد.
از نظام دیسیپلینی تا رویکرد بین رشته ای در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم اکنون ادبیات بسیار وسیعی در مورد ماهیت تحصیلات بین رشته ای در آموزش عالی در دسترس است که به شدت در حال افزایش است. سرعت توجه به مطالعات و برنامه های درسی بین رشته ای به گونه ای است که سیستم های آموزشی و مسولان نظام آموزش عالی ناگزیر از توجه به این دسته از مطالعات هستند. حال این سوال مطرح است که تفاوت بین دیدگاه سنتی و رویکرد بین رشته ای نسبت به رشته های تحصیلی چیست؟ به همین منظور تلاش شده تا بعضی از تفاوت ها که بین این رویکردها راجع به حوزه های دانش و رویکرد علوم وجود دارند را بیان کنیم. سوال بعدی تفاوت بین دیدگاه بین رشته ای در آموزش عالی و آموزش و پرورش است. در بخشی از این تحقیق به سوال مذکور پاسخ داده شده است. به منظور درک واژه «بین رشته ای» و سایر متغیرهای این بخش باید ابتدا درک درستی از واژه «رشته های تحصیلی» داشته باشیم. لذا این پژوهش با نگاه کلی به نظام رشته محوری در برنامه درسی آموزش عالی و با بر شمردن گونه های تلفیق در برنامه های درسی، بر رویکرد بین رشته ای متمرکز شده و به بررسی ضرورت، مبانی و مباحث مطرح شده در رویکرد سازماندهی بین رشته ای می پردازد. موضوع مهم تر از بحث گونه ها و دسته بندی های تلفیق به طور کلی و تلفیق بین رشته ای به طور ویژه، بررسی چگونگی کاربرد و اجرایی کردن این ایده در نظام های آموزشی است. مولفان در بخش پیشنهادات سعی می کنند، به منظور کاربردی تر ساختن تحقیق، راه حل هایی برای حرکت به سمت سیستم و رویکرد بین رشته ای در نظام آموزش عالی ارائه کنند. با عنایت به مبنای تئوریکی که مقاله ارائه می کند، امکان عملیاتی شدن راهکارهای پیشنهاد شده در انتهای مقاله، شدنی تر است.
ارزشیابی عوامل و نشانگرهای تأثیرگذار بر کیفیت گروه کتابداری و علوم اطلاع رسانی: مورد گروه کتابداری دانشگاه تربیت معلم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: الگوی ارزیابی درونی برای ارزشیابی عوامل و نشانگرهای تأثیرگذار بر کیفیت در گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تربیت معلم تهران در این مطالعه به کار گرفته شده است.. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش توصیفی و ارزشیابانه است. جامعه مورد مطالعه شامل اعضای هیئت علمی، مدیر گروه، دانشجویان، دانش آموختگان، کارفرمایان دانش آموختگان، و مسئولین کتابخانه است. داده ها در چهار زیرجامعه، شامل اعضای هیئت علمی، دانشجویان، مدیر گروه و مسئولین کتابخانه بدون نمونه گیری، و در دو زیرجامعه دانش آموختگان و کارفرمایان با نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه، مصاحبه و چک لیستی بوده است که براساس 7 عامل، 40 ملاک و 124 نشانگر تدوین شد. کیفیت گروه مورد مطالعه با استفاده از روش های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: بخش دروندادها با میانگین 25/2 در وضعیت نسبتاً مطلوب، بخش فرآیندها با میانگین40/2 در وضعیت مطلوب و بخش بروندادها با میانگین 2 در وضعیت نسبتاً مطلوب است. گروه به طورکلی در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار دارد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر، همسو با سایر مطالعات و متون تخصصی تأیید کرد که استفاده از الگوی ارزیابی درونی به دلیل نگاه جامع آن به عوامل تأثیرگذار بر کیفیت گروه های آموزشی و مشارکت اعضای هیئت علمی در فرآیند ارزیابی، می تواند جنبه های کیفیت نظام دانشگاهی را باز نماید و به افزایش احساس تعهد و مسئولیت اعضای هیئت علمی به ارزیابی و افزایش کیفیت منجر شود و مبنایی برای برنامه ریزی های راهبردی و عملیاتی گروه شود. براساس نتایج، پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی برای بهبود کیفیت گروه ارائه شده است.
بررسی شایستگی های حرفه ای مدیران گروه های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی شایستگی های حرفه ای مدیران گروه های آموزشی از دیدگاه اساتید و مدیران گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. در این پژوهش، ابتدا بر پایه مطالعات کتابخانه ای، مبانی نظری و پیشینه پژوهش بررسی گردیده و سپس با توجه به نتایج حاصل، مجموعه ای از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به شایستگی های حرفه ای مدیران گروه های آموزشی، در قالب هفت مؤلفه شایستگی و پنجاه و دو زیرمؤلفه بیان شده است. جامعه آماری پژوهش، همه اساتید (2200 نفر) و مدیران گروه های آموزشی (50 نفر) دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی را شامل می شود که بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، تعداد 327 نفر از اساتید و 50 نفر از مدیران گروه های آموزشی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای در قالب هفت مؤلفه شایستگی و 52 رفتار بیانگر شایستگی، تنظیم شده است که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 08/99 محاسبه گردید. داده های حاصل با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است: در بخش آمار توصیفی، میانگین، انحراف معیار میانگین، واریانس و انحراف استاندارد نمرات، محاسبه شده است و در بخش آمار استنباطی، برای بررسی تفاوت میان نگرش اساتید و مدیران گروه های آموزشی در مورد مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به شایستگی های حرفه ای، از آزمون t گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که به لحاظ میزان اهمیتی که اساتید و مدیران گروه های آموزشی برای مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به شایستگی های حرفه ای قائل هستند، بالاترین میانگین پاسخ از نظر مدیران گروه های آموزشی، به مؤلفه شایستگی های مدیریتی و پایین ترین میانگین به مؤلفه شایستگی های سیاسی مربوط است. همچنین در آرای اساتید، بالاترین میانگین، به مؤلفه شایستگی های شخصیتی و پایین ترین میانگین، به مؤلفه شایستگی های سیاسی مربوط است. در ضمن، با توجه به نتایج حاصل از اجرای آزمون t مستقل، می توان گفت که بین دیدگاه اساتید و مدیران گروه های آموزشی درباره هر یک از مؤلفه ها و زیر مؤلفه های مربوط به شایستگی های حرفه ای مدیران، تفاوت معناداری وجود دارد.
مدیریت شهری در نظام آموزش عالی ایران: ارزیابی فلسفه وجودی و الزامات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشته مدیریت شهری چند سالی است که در دانشگاه های معتبر کشور ارائه می شود. هدف این رشته آماده کردن دانشجویان برای اداره و مدیریت شهرها به عنوان یک سیستم پیچیده و مشتمل بر مؤلفه ها و متغیرهای غیرمنتظره است. با وجود گذشت چند سال از برقراری رشته مدیریت شهری هنوز هم در میان برخی مجامع تخصصی و اجرایی ابهاماتی در مورد ضرورت و نیاز به این رشته وجود دارد. همچنین به نظر می رسد این رشته دانشگاهی، با وضعیت مطلوب یک میان رشته فاصله زیادی دارد و بسیاری از الزامات و ضرورت های رشته های میان رشته ای در آن رعایت نشده است. این مقاله سه هدف اصلی را دنبال می کند: اول شناسایی ماهیت رشته مدیریت شهری؛ دوم بررسی ضرورت ها و الزامات رشته مدیریت شهری به عنوان یک میان رشته و تبیین و آسیب شناسی وضعیت موجود آن؛ و سوم ارزیابی و تدوین چهارچوب تحلیلی فلسفه وجودی رشته مدیریت شهری در ایران.
از مشاهده، مطالعات نظری ـ تطبیقی، تدوین و توزیع پرسش نامه و مصاحبه با متخصصان و مدیران شهری کشور به عنوان روش های تحقیق استفاده شده است. نتیجة پژوهش بر ماهیت میان رشته ای مدیریت شهری و ضرورت توجه جدی به این ماهیت در دانشگاه های کشور تأکید دارد. همچنین طبق یافته ها، بسیاری از الزامات رشته های میان رشته ای مانند ویژگی های اساتید، شیوه های تدریس و برنامه درسی در رشته مدیریت شهری دانشگاه های کشور رعایت نمی شود و نیازمند تجدیدنظر و اصلاح در برخی امور است. فلسفه وجودی رشته مدیریت شهری طبق چهارچوب تدوین شده، بر چهار پایه نیاز نهادهای اصلی مدیریت شهری کشور به یک میان رشته جامع در زمینه مدیریت شهرها، امکان رفع بسیاری از مسائل و مشکلات شهری، عدم جامعیت رشته های دانشگاهی مرتبط با اداره و مدیریت شهرها در داخل و تجربه موفق برگزاری رشته مدیریت شهری در دانشگاه های خارجی استوار است که ضرورت و صدق همه موارد فوق مورد تأیید قرار گرفت.
انگیزش ها و کنش های راهبردی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در نگارش مقالات علمی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عوامل انگیزشی و اجتماعی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، به عنوان بخشی از کنشگران اجتماع علمی ایران، از نگارش مقالات بین المللی (آی. اس. آی) است. در بخش نظری با هدف فراهم ساختن دانش زمینه ای لازم برای ورود به میدان تحقیق دیدگاه های رایج در جامعه شناسی علم ازجمله مدل کارکردی، مدل مبادله، مدل برساخت گرایی اجتماعی و مدل میدانی علم را مرور کرده ایم. روش پژوهش نیز با توجه به لزوم فراهم ساختن امکان ورود به ساحت معنایی، براساس نظریة مبنایی تدوین شده است. در این تحقیق با 24 تن از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های علوم پایه و مهندسی دانشگاه تهران مصاحبه عمیق به عمل آمد. این مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری شدند و در نهایت روایت تحلیلی از این مقولات استنباط شد. خط اصلی این تحلیل، که در واقع روایتی توصیفی- تحلیلی دربارة موضوع تحقیق است، شامل چهار مقولة هسته ای است. این چهار مقوله به ترتیب عبارت اند از «ذهنیت فرهنگی پیشین دربارة دانشگاه» به عنوان شرط زمینه ای شروع فرایند، «وضعیت اجتماعی» و «وضعیت نظام آموزش عالی» به عنوان عوامل ساختاری مؤثر در راهبردهای دانشجویان و سرانجام مقوله «کنش های راهبردی دانشجویان برای کنترل، اداره و برخورد با اوضاع خاص». سرانجام پژوهش به مقولة تحلیلی «رشد تولید مقالات بین المللی» به مثابة پیامد ناخواستة این فرآیند دست می یابد. نتیجة پژوهش نشان می دهد دانشجویان عمدتاً با نگاه آرمانی وارد دانشگاه می شوند و در برخورد با وضعیت نامساعد و محدودیت های دانشگاه و جامعه، که با انتظارات ذهنی آنان سازگاری ندارد، انگیزة مهاجرت تحصیلی در آن ها تقویت می شود. آنان در چنین موقعیتی نگارش مقالات بین المللی را وسیله ای تسهیل کننده برای تحقق راهبرد خود می یابند. بدین ترتیب، بخشی از افزایش سهم ایران در تولید دانش جهانی را می توان پیامد ناخواسته انگیزه های راهبردی دانشجویان برای تدارک مقدمات مهاجرت از کشور قلمداد کرد.
راهبردهای جذب نخبگان در نظام آموزش عالی ج.ا.ا با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان، به ارائه راهبردهای بهبود وضعیت موجود با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت می پردازد. عوامل مورد بررسی در این تحقیق در قالب دو بعد عوامل کششی و رانشی دسته بندی شده اند. پس از اولویت بندی عوامل موثر بر فرار مغزها از کشور با استفاده از تکنیک تاپسیس، شاخص «عدم احساس وجود یک جامعه شایسته سالار» در بالاترین اولویت از نظر سطح اهمیت قرار دارد و شاخص «پایین بودن حقوق و دستمزد» دارای اهمیت کمتری نسبت به سایر شاخص ها می باشد. با مصاحبه عمیق مدل گسترش عملکرد کیفیت از 11 نفر از مدیران دانشگاه مورد بررسی در تحقیق، در نهایت 12 راهبرد بهبود، استخراج شده است. مهمترین ابزار رتبه بندی راهبردها در این قسمت استفاده از وزن مطلق و نسبی می باشد، که بر این اساس راهبرد «استفاده از الگوهای موفق خارجی» در اولویت اول و «وجود فضای مطلوب اجتماعی برای توجه به منزلت نخبگان» در اولویت دوم قرار می گیرد که با عملیاتی کردن آن ها می توان انتظار بهبود در شرایط کلی جذب نخبگان را در کشور داشت.
تبیین فرهنگی انتقال تجربه مدیریتی: تحلیلی بر عمل مدیران آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت انتقال تجربة مدیریتی به هنگام تغییر مدیران، موضوعی بی نیاز از استدلال است. با وجود این، انتقال تجربه مدیریتی در مؤسسات آموزشی و پژوهشی با مشکلات و موانعی مواجه است که شناخت آنها می تواند به سیاست گذاری و برنامه ریزی این حوزه کمک کند. این موانع به استناد تجربه زیسته مدیریت در سطوح مختلف نظام دانشگاهی در دوره ای نزدیک به دو دهه و در شرایط گوناگون عمل، شناسایی شده اند. منظور از شرایط گوناگون، سه وضعیت متفاوت برای پذیرش و واگذاری مدیریت است: رقابت آشکار (فرآیند تعارض)؛ رفاقت آشکار (فرآیند همکاری) و بی طرفی (فرآیند جدایی). پذیرش و واگذاری مسئولیت های مدیریتی در شرایط رقابت، احساس پیروزی و شکست را پدید می آورد و این پدیده مانع انتقال تجربه مدیریتی است؛ در شرایط رفاقت، احساس خودی بودن غلبه دارد که با انتقال و استفاده از تجارب مدیریتی همراه می شود؛ و در شرایط بی طرفی، نوعی احتیاط و محافظه کاری ظهور می کند که انتقال و استفاده از تجربه را به امور دیگری مربوط می سازد. تحلیل واقعیت ها نشان می دهد موانع انتقال تجربه در شرایط رقابت، حسادت از سوی مدیر قبلی و بی اعتمادی از سوی مدیر جدید؛ در شرایط رفاقت، تعارف از سوی مدیر قبلی و بی نیازی از سوی مدیر جدید؛ و در شرایط بی طرفی، ناهم زبانی از سوی طرفین است. با وجود این، انتقال تجربه مدیریتی با متغیرهای دیگری نیز پیوند دارد که برای تبیین دقیق تر، از دو متغیر وضعیت و موقعیت مدیر استفاده می شود. هم چنین، دو پدیده دیگر که در همه شرایط مذکور نقش ایفا می کنند عبارتند از: «سازمان نایافتگی تجارب»، که ریشه در سنت حفظ شفاهی تجارب (پرهیز از ثبت کتبی) دارد و «حفظ ابهام»، که خود نشانه ای از توانایی و صلاحیت محسوب می شود و به فرد نوعی اعتماد به نفس را القاء می کند[1].
تأثیر اشتیاق کارآفرینانه بر تصمیم به بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتیاق، قلب کارآفرینی است. اشتیاق کارآفرینانه، احساسات مثبت شدیدی است که کاملاً آگاهانه بوده و از طریق مشارکت در فعالیت های کارآفرینانه تجربه می شوند. این فعالیت های کارآفرینانه مرتبط با هویت شخصی کارآفرین هستند. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر انواع اشتیاق کارآفرینانه (اشتیاق ابداعی، اشتیاق تأسیسی و اشتیاق توسعه ای) بر بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در میان کارآفرینان مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. با توجه به اینکه اشتیاق کارآفرینانه بیانگر حالات احساسی و هیجانی است، هیجانات افراد می تواند رابطه بین اشتیاق کارآفرینانه و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه را تحت تأثیر قرار دهد و تعدیل نماید. بر این اساس، اثر تعدیل کنندگی هیجانات افراد بر رابطه بین اشتیاق کارآفرینانه و تصمیم به بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه نیز بررسی می شود. اعتبار (آلفای کرونباخ) پرسشنامه اشتیاق کارآفرینانه برابر 805/0 بوده، اما برای سنجش تصمیم گیری به بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه از سناریوهای تصمیم گیری استفاده شده است. به منظور ایجاد هیجان در مشارکت کنندگان در طی فرآیند پاسخ به سناریو های تصمیم به بهره برداری از فرصت، از سیستم تصاویر احساسی بین المللی (IAPS) در قالب پروتکل آزمایشی استفاده شده است. نتایج تکنیک رگرسیون سلسله مراتبی (HLM) ، نشان می دهند اشتیاق تأسیسی و توسعه ای در تصمیم به بهره برداری از فرصت ها تأثیر مثبت معناداری دارند، اما این رابطه توسط هیجان تعدیل نمی شود.
طراحی و تبیین الگوی جامعة یادگیرنده حرفه ای در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین الگوی جامعة یادگیرندة حرفه ای در نظام آموزش عالی و با روش همبستگی و اجرا با پرسش نامه های رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و جامعة یادگیرندة حرفه ای بر 226 عضو هیئت علمی (از بین 351 عضو) دانشکده های مدیریت دانشگاه های دولتی تهران در سال 94-1393 که به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و سپس نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. تحلیل ها، پایایی و روایی مطلوبی را برای ابزارها نشان داد. روش معادلات ساختاری در پژوهش شامل یک سازة نهفتة برون زای رهبری تحولی و سه سازة نهفتة درون زای فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و جامعة یادگیرندة حرفه ای است. یافته ها حاکی از تأثیر معنادار و مستقیم رهبری تحولی بر فرهنگ سازمانی (61/0γ=) بر ساختار سازمانی (82/0γ=)، بر جامعة یادگیرندة حرفه ای (39/0γ=)، تأثیر معنادار و غیرمستقیم فرهنگ سازمانی بر ساختار سازمانی (08/0-=β)، تأثیر معنادار و مستقیم فرهنگ بر جامعة یادگیرندة حرفه ای (72/0β=)، تأثیر غیرمعنادار ساختار سازمانی بر جامعة یادگیرندة حرفه ای در الگو است. نتایج بیانگر تأثیر مستقیم رهبری تحولی با مضامین تأثیر ایده آل رفتاری و اسنادی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی بر فرهنگ سازمانی یعنی انسجام و تعلق خاطر و الگوهای ارتباطی و بر ساختار سازمانی با وضعیت های ارگانیکی و صراحت سلسله مراتب سازمانی و نظارت حداکثر و بر جامعة یادگیرندة حرفه ای با مضمون مسئولیت پذیری جمعی برای یادگیری، مشارکت با تمرکز بر یادگیری حرفه ای و نیز تأثیر مستقیم فرهنگ سازمانی بر جامعة یادگیرندة حرفه ای و تأثیر دو سازه در شکل گیری دانشگاه به عنوان جامعة یادگیرندة حرفه ای است.
تحقیق آمیخته، حلقه مفقوده ای در تحصیلات تکمیلی آسیب شناسی آن در حوزه علوم انسانی در دانشگاه محقق اردبیلی ( پژوهش آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی چرایی استفاده محدود از تحقیق آمیخته در دوره تحصیلات تکمیلی مربوط به حوزه علوم انسانی در دانشگاه محقق اردبیلی بود. برای نیل به این هدف از مطالعه موردی استفاده شد که در ابتدا داده های کیفی و سپس براساس یافته های آن، داده های کمّی نیز گردآوری و تحلیل شدند. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید دانشکده علوم انسانی، علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی بود که در بخش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد هشت نفر تحت مصاحبه قرار گرفتند و از بین جامعه 95 نفری، تعداد 61 نفر در مرحله کمّی به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه بدون ساختار بود که از روش بازخورد مشارکت کننده برای اعتباریابی آن استفاده شد و در بخش کمّی نیز پرسشنامه محقق ساخته بود که ضریب آلفای کرونباخ آن 92/0 بود. به منظور تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوای استقرایی مبتنی بر کدگذاری باز استفاده شد و در بخش کمّی نیز از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که پیچیده بودن ماهیت طرح تحقیق آمیخته، ناآشنایی محققان به طرح تحقیق آمیخته (عوامل تأثیرگذار درونی)، نیازهای فصلنامه ها و ماهیت رشته های علمی (عوامل تأثیرگذار بیرونی) از دلایل استفاده محدود از روش آمیخته است. همچنین، یافته ها نشان داد که ماهیت رشته های علمی بیشترین تأثیر را در استفاده از روش آمیخته دارد.
شیوه های اثربخش در پیشگیری از برون کوچی نخبگان علمی (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با به کارگیری چه شیوه های مؤثری، می توان در ممانعت از برون کوچی نخبگان علمی موفق عمل کرد؟ هدف اصلی این مقاله ارائه تحلیلی جامعه شناختی از پاسخ اعضای بنیاد ملی نخبگان استان مازندران به سؤال مذکور بوده است. وجه مشترک بررسی علل های مؤثر در مهاجرت و شیوه های اثرگذار و موفق برای ممانعت از برون کوچی نخبگان علمی از منظر پاسخ دهندگان، نخست آن است که آنها هم عوامل مهاجرت و هم شیوه های ممانعت را متنوع و متعدد می دانند، و دوم، آنها این عوامل و شیوه ها را نه به ویژگی های نخبگان بلکه به شرایط و عوامل اجتماعی نسبت داده اند (تحلیلی جامعه شناختی). اگرچه از نظر این آزمودنی ها، بیشتر عوامل و شیوه های اشاره شده به شرایط و نحوه عمل عامل های اجتماعی در بیرون فضای علم مربوط می شود (رویکرد برونگرا) تا عوامل و شیوه های مربوط به شرایط اجتماعی داخل فضا و نهاد علم (رویکرد درونگرا)، اما آنها اصلاح نابسامانی های معین در هر دو محیط اجتماعی داخل و خارج فضای علم و تعامل میان آنها را راهبردی موفق برای ممانعت از خروج نخبگان علمی می دانند.
مدل پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در کشور از زاویه مطالعات میان رشته ای نظام های آموزش عالی و سیاست خارجی؛ مورد مطالعه: دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به پیشرفت های علمی اخیر در جمهوری اسلامی ایران، پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در اولویت برنامه های راهبردی کشورمان قرار گرفته است. مقاله حاضر به لحاظ پرداختن به نقش نظام های آموزش عالی و سیاست خارجی در پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری، از نوع پژوهش های میان رشته ای نوآورانه است و برای نخستین بار با ایجاد رابطه ای دوسویه از طریق پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری، دو حوزه مدیریت آموزش عالی کشور و سیاست خارجی را به هم پیوند می دهد؛ همچنین بر مبنای هدف، از نوع کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات، پیمایشی است. برای پاسخ به پرسش های پژوهش، از دو روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته) و کمی (پرسش نامه) استفاده شده است. جامعه آماری در روش کیفی، 6 نفر از صاحب نظران حوزه های آموزش عالی و سیاست خارجی (به لحاظ ماهیت بین رشته ای پژوهش) هستند که در مصاحبه شرکت کرده اند. جامعه آماری برای ابزار کمی نیز اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی هستند. یافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر کارآمدی آن در سیاست گذاری های دو حوزه مورداشاره است و مدل نهایی شامل 3 بعد و 30 مؤلفه برای پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در کشور و 5 عامل و 21 ملاک، برای ارتقای نقش نظام آموزش عالی در پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری است. توسعه ظرفیت های کشور در مسیر پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در همه ارکان جامعه، به ویژه جامعه علمی و توسعه همکاری های علمی و فناورانه میان نهادهای علمی کشور و همچنین تسهیل فرایند صدور روادید و تسهیلات ویژه برای جامعه علمی ایران و دیگر کشورها، در راستای توسعه دادوستدهای دانشگاهی، از مهم ترین پیشنهادهای کاربردی، به دو نظام موردمطالعه این پژوهش برای پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری است.
گردشگری و آموزش عالی ایران: تعامل یا تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر ماهیت رابطه جهانگردی و آموزش عالی در پرتو نظریه تقابل بررسی شده است. هدف از مقاله حاضر آن است تا مشخص نماید آیا سیاست های توسعه گردشگری و آموزش عالی ایران در تعامل یا تقابل نسبت به یکدیگر قرار دارند؟ زیرا ماهیت سیاست گذاری در دو مساله اجتماعی فرهنگی یعنی جهانگردی و آموزش عالی متأثر از مبانی پیچیده علوم اجتماعی مانند قدرت، نظم و تضاد و واگرایی است؛ بنابراین با بهره گیری از روش شناسی تحلیلی- تفسیری و منابع مختلف، منابع و مقالات علمی موجود در مجلات علمی کشور در سال، اسناد برنامه های توسعه کشور بعد از انقلاب اسلامی، دیدگاه های نظری صاحب نظران و مدیران ارشد کشوری در مجلات، بررسی مقالات و مطالب سایت های اینترنتی، روزنامه ها و سایت های خبری دستگاه های اجرایی وابسته به گردشگری و آموزش عالی کشور و تجربه زیسته نگارنده اطلاعات مستخرجه با بهره گیری از روش تحلیل محتوا بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الف: در پنج برنامه توسعه کشور بعد از انقلاب اسلامی بین سیاست گذاری های مرتبط با جهانگردی و نظام های آموزش عالی تعاملی وجود نداشته است. ب- در برنامه ششم توسعه رویکرد تعاملی پیش بینی شده است؛ اما فضای تقابلی کنونی ناشی از ساختارهای پیچیده کنونی و ناهمگرای تثبیت شده طی سال های گذشته، تضاد منافع سازمانی و مدیریتی، گسستگی نظام سیاست گذاری در این دو حوزه باعث شده که نتوان در برنامه ششم نیز خوش بینانه در خصوص خروج از تقابل بین دو حوزه را پیش بینی کرد. ج- توسعه گردشگری باید به عنوان یک علم با حوزه مشخص و رشته ای بین رشته ای در دانشگاه ها و مراکز آموزش علمی کشور موردتوجه جدی قرار گیرد.
تحلیل نقش دانشگاه پژوهی در برنامه درسی آموزش عالی از دیگاه متخصصان برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز رشد انتظارات از دانشگاهها منجر به شکل گیری دانشگاه هایی شده است که بطور مستمر با محیط پیرامون خود در ارتباط می باشند و سعی می کنند تا انتظارات ذینفعان خود را درک و پاسخ دهند. در راستای شکل گیری این روند، مفهوم دانشگاه پژوهی به عنوان فرایند که ضمن توجه به محیط بیرون، امکان بهبود های درون ی را فراهم می سازد، پدید آمده است. یکی از بهبودهای درون محیطی دانشگاهی می تواند در برنامه درسی نظام آموزش عالی اتفاق بیافتد. در این پژوهش تلاش گردید تا ذهنیت متخصصان برنامه درسی با توجه به تجربیات مختلف آنها درباره دانشگاه پژوهی و ارتباط آن با برنامه درسی در نظام آموزش عالی مورد شناسایی قرار گیرد. برای این منظور از روش کیو استفاده شد. داده های پژوهش از 20 متخصص جمع آوری و براساس روش کیو مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که متخصصان برنامه درسی با سه رویکرد متفاوت به ارتباط میان دانشگاه پژوهی و برنامه درسی در نظام آموزش عالی نگاه می کنند. در نگاه اول، متخصصان دانشگاه پژوهی را عاملی برای ایجاد مسائل جدید برای برنامه درسی ذکر می کنند. در نگاه دوم، معتقدند که دانشگاه پژوهی می تواند راهبردها و چشم اندازهای برنامه درسی را تحت تاثیر قرار دهد و در نگاه سوم، اعتقاد بر این است که دانشگاه پژوهی موجب تسهیل بکارگیری دانش می شود و می تواند برنامه درسی را به سمت کاربرد بیشتر سوق دهد.
شناسایی و تبیین مؤلفه ها و پیش ران های مؤثر بر استعدادیابی و جانشین پروری در نظام آموزش عالی استان سیستان و بلوچستان با بهره گیری از روش میک مک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری دانش آینده نگاری، صاحبنظران تلاش کرده اند با بهره گیری از ظرفیت ها و پتانسیل های موجود، زمینه توسعه و ارتقای توان برنامه ریزی راهبردی را در ابعاد مختلف فراهم کنند. در این پژوهش که با هدف شناسایی عوامل و پیشران های مؤثر بر استعدادیابی و جانشین پروری در نظام آموزش عالی با رویکرد پژوهشی آمیخته (کمی و کیفی) انجام گرفته، 91 مؤلفه استخراج شده است. همچنین به روش تحلیل محتوای جهت دار و تلخیصی تجزیه و تحلیل و با استفاده از تکنیک دلفی، 15 مؤلفه ای که بیشترین همخوانی را داشته، استخراج شده است. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در آینده پژوهی و با استفاده از نرم افزار میک مک، مؤلفه های استخراج شده، تجزیه و تحلیل و ضمن بررسی و تبیین ارتباط، پیشران ها در قالب چند متغیر دسته بندی شدند و در انتها براساس نتایج حاصله و اولویت بندی صورت گرفته، راهکارهای اجرایی جهت نهادینه کردن فرآیند استعدادیابی و جانشین پروری در نظام آموزش عالی استان سیستان و بلوچستان ارائه شده است.
تبیین راهبردها و الزامات اقتصاد مقاومتی مرتبط با نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین راهبردها، الزامات و پیامدهای اقتصاد مقاومتی در نظام آموزش عالی با روش آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های مازندران در خرداد 1395 با تخصص اقتصاد و آگاه از نظام آموزش عالی بود که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. مولفه ها و شاخصهای آموزش، پژوهش و گفتمان سازی برای راهبردها، فرهنگ اقتصادی در جامعه، توسعه منابع انسانی، نظام کارای نوآوری و اختراع، زیرساخت اطلاعاتی، ارتباطی و نظام کارای تسهیلات انگیزشی برای الزامات و بهره وری سازمانی، وحدت و همبستگی ملی برای پیامدهای اقتصادمقاومتی با روش تحلیل محتوا شناسایی شد. بخش کمی از نظر هدف کاربردی و با روش توصیفی همبستگی بود که پس از ترکیب ساز و کارهای حاصل از ادبیات پژوهش و مصاحبه ها، سه پرسشنامه جهت سنجش روابط حوزه های راهبردها، الزامات و پیامدهای اقتصاد مقاومتی طراحی گردید. جامعه آماری شامل اساتید مدعو و سازمانی دانشگاه علوم دریایی در 1395 بود که با روش مورگان 159 نفر نمونه انتخاب شد نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که راهبردهای اقتصادمقاومتی بر الزامات اقتصادمقاومتی تأثیر دارد و همچنین الزامات اقتصادمقاومتی نیز بر تحقق پیامدهای اقتصادمقاومتی تأثیر گذار است.