مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
آموزش همگانی
حوزه های تخصصی:
(مشارکت مردمی) موانع و مشکلات جلب مشارکت های مردمی درکلانتری های شمال شرق تهران
حوزه های تخصصی:
جلب اعتماد مردم و ایجاد رضایت مندی درآن ها، تاثیر به سزایی در موقعیت پلیس دارد. کلانتری ها با استفاده ازمشارکت افراد و سکنه محلی، اعضا شورا ها، هیات امنای مساجد، روحانیون، هیات های علمی و دانشگاهی و استفاده ازنقطه نظرات آن ها، برمشکلات امنیتی و انتظامی محدوده استحفاظی وقوف یافته و با سهیم نمودن مردم در امنیت، می توانند بیش از پیش دربرقراری نظم و حفظ امنیت موفق باشند. این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات و موانع پیش روی مشارکب مردمی با کلانتری ها و اولویت بندی آن ها طراحی و اجرا گردیده است، جامعه آماری، کارکنان کلانتری های شمال شرق تهران می باشد. که به صورت تصادفی ساره تعداد 106 نفربه عنوان جامعه نمونه تحقیق به عمل آمد و با استفاده آزمون t داده های پژوهش تجزیه و تحلیل شد. پس از اولویت بندی موانع و مشکلات با آزمون فریدمن موانع مشارکت مردم با کلانتری ها به ترتیب عبارتند از: آموزش کارکنان، منابع و امکانات کلانتری ها، آموزش همگانی، ساختار و تشکیلات پلیس، فرهنگ اجتماعی مردم، و فرهنگ سازمانی پلیس.
رویکردی نو به فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" فلسفه، روش درست اندیشیدن، راه خردمندانه زیستن، و کوشش برای شناختن هستی است. ما با انواع فراوانی از فلسفه، از جمله فلسفه دین، فلسفه هنر، فلسفه علم، فلسفه علوم گوناگون، و فلسفه تربیت روبه رو هستیم. همین فلسفه تربیت است که موضوع این مقاله است و بر آن است که دریافتهای سنتی از فلسفه، پاسخگویی کافی به واقعیتهای زندگی روانی- تربیتی مردم در عصر حاضر را ندارد. همچنین، این مقاله بر آن است که ما نیازمند تفکر روشمند فلسفی و اندیشه درست در تعلیم و تربیت و راه و رسم زندگی انسانی هستیم و می توانیم آن را به همه، حتی به کودکان و نوجوانان دانش آموز، بیاموزیم مشروط بر آنکه موضوع مناسب، روش مناسب، زبان و ابزار مناسب، و موقعیت مناسب را برای این آموزشها بشناسیم و به کار گیریم.
این مقاله نشان می دهد که تعلیم و تربیت ما اگر بر فلسفه ای روشن و رهایی بخش متکی باشد، کودکان و نوجوانان و جوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاههای متفاوت و در مورد معنای زندگی خود در محیط محلی و ملی و جهانی به درستی بیندیشند و مهارتهای خود را برای زندگی پاکیزه و انسانی گسترش دهند. برای دستیابی به چنین مقصودی، ما باید فهم خود از حکمت و خرد و دانش به طور عام، و فلسفه تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی بطور خاص، و مناسب سازی اهداف و محتوا و روش و فرایند تعلیم و تربیت با زندگی در عصر حاضر را در یک نظام فکری روشن و رهایی بخش سازماندهی کنیم و، از این طریق، برنامه های آموزشی و درسی، کتب درسی و منابع آموزشی، روشهای تدریس، و تربیت معلم را بازنگری کنیم. تحول ثمربخش در تعلیم و تربیت ایران، قبل از هرچیز، نیازمند چنین کوشش سترگی است و فرهیختگان و دانشمندان ایرانی باید توان خود را برای نظریه پردازی در فلسفه تربیتی جدید به کار گیرند تا چراغ راه چنین تحولی باشند.
در این مقاله، تفکر فلسفی و آموزش روش اندیشه درست به کودکان و نوجوانان، فلسفه تعلیم و تربیت و کاستیهای کنونی آن، مدل ترکیبی حکمت و خرد و دانش مورد نیاز برای تعلیم و تربیت در ایران، و جایگاه فلسفه خردگرایی مینوی و علمی در این مدل را توضیح داده ایم. هدف مقاله آن است که بتواند زمینه بهتری برای پاسخگویی به اساسی ترین ضرورتهای زندگی روانی_تربیتی مخاطبان تعلیم و تربیت در ایران را، که به نظر ما آموزش جامع و کامل همگانی، تربیت هویت و شخصیت، آموزش درس اندیشیدن، و آموزش مهارتهای زندگی است، فراهم آورد.
"
تأملی در نقش مخاطب در کیفیت معماری امروز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این روزها معماران و مدرسه های معماری ایران در معرض بازخواست مدیران، رسانه ها و و دلسوزانی هستند که معماری با هویت ایرانی و اسلامی را از آنان طلب میکنند. این مطالبه که گاه به صدور حکم و دستورالعمل برای تولید معماری مورد نظر نیز میانجامد، هرگز پاسخ روشنی از سوی معماران نداشته است. آنچه بسیاری از مخاطبان، معماری ایرانی و اسلامیاش میخوانند، نزد معماران چیزی نیست مگر تقلیدی سطحی از شکل و ظاهر گذشتهی معماری ایران. مقاله ابتدا نگاهی دارد به تقش مخاطبان در شکل گیری معماری معاصر ایران، از شاه قاجار که هوس بناهای فرنگی در سر داشت تا مخاطب امروزی که بنایی متفاوت و شگفت آور را طلب میکند. مقاله در میانه راه به کمک پژوهشی که در شناخت مخاطبان معماری در ایران انجام شده، میزان درک و آشنایی آنان را با مفهوم معماری و معماری فرهنگی مورد کنکاش قرار میدهد و درمییابد که این آشنایی بسیار اندک و ناچیز است. نتیجه و نظریه حاصل از مقاله آن است که معماری فرهنگی حاصل نمیگردد مگر در جامعه ای فرهنگی که تشنه هنر و معماری ناب باشد. ایجاد این تشنگی بر عهده رسانه ها و متولیان آموزش عمومی و سیراب کردن جامعه به گردن معماران و مدرسه های معماری است.
تبیین مدل ساختاری مشارکت مردمی در کاهش خطر سوانح طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با رویکرد تحلیلی تلاش شده است با شناخت رابطه عوامل و سازوکارهای مؤثر بر جذب مشارکت مردم در مراحل مختلف مدیریت سوانح طبیعی و به منظور کاهش خطر آنها، راهکارهایی به منظور جذب مشارکت و همکاری هدفمند مردم در مراحل مختلف مدیریت سوانح طبیعی بیان شود. پژوهش حاضر، با روش پیمایش انجام شده است و از نوع پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری نیز 400 نفر از مردم شهر اسلام شهر از توابع استان تهران است. نتایج به دست آمده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رابطه آماری معنی داری را میان متغیرهای مستقل یعنی میزان همدلی اجتماعی، احساس ناتوانی و بی قدرتی فرد، کنش عقلایی، میزان آگاهی فرد از وقوع حادثه و پایگاه اجتماعی- اقتصادی با متغیر وابسته تمایل به مشارکت در کاهش خطرپذیری سوانح طبیعی نشان داده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر نیز نشان داده است که مجموعه متغیر های میزان همدلی اجتماعی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، کنش عقلایی، احساس ناتوانی و بی قدرتی فرد و میزان آگاهی و اطلاع وی از احتمال وقوع حادثه، تأثیر آماری معنی داری بر متغیر وابسته تمایل به مشارکت در کاهش خطر سوانح طبیعی داشته اند. در مجموع، با توجه به یافته های پژوهش، آموزش همگانی در همه سطوح جامعه و همه مراحل مدیریت بحران شامل آمادگی، کاهش خطر، مقابله و بازسازی و نیز ایجاد گروه های سازمان یافته و متشکل در قالب سازمان های غیردولتی، گروه های کوچک محلی، بسیج و سازمان های خیریه و تشکیل و ایجاد گروه هایی با عنوان مدیریت بحران محله، می تواند موجب بالفعل کردن انگیزه ها و توانایی های مردم و افزایش همدلی اجتماعی و در نتیجه افزایش مشارکت مردم در کاهش خطرپذیری سوانح طبیعی گردد.
آموزش و پرورش، انسان سازی و اصلاح اجتماعی
امروزه نقش آموزش و پرورش در ابعاد مختلف تربیتی و تأثیر آن بر اخلاق، رفتار، گفتار، عملکرد، ارتباطات و.. بر کسی پوشیده نیست. می توان گفت که نظام های آموزشی، تغییر و تحولات سرنوشت سازی را در یک جامعه به وجود می آورند. آگاه سازی اولیاء دانش آموزان هم در بعد برنامه های آموزشی و تعامل با محیط آموزشی و هم در برجسته سازی و تفهیم نقش و وظیفه آنان در قبال آموزشگاه و فرزندان خود، از وظایف آموزش و پرورش است که در حال حاضر به یک ضرورت تبدیل شده است. با وجود پیشرفت ها و فناوری های جدید و به تبع آن بروز پیچیدگی ها و فرهنگ های نوین، اگر نظام های آموزشی و دست اندرکاران آن در مقطعی دچار سردرگمی و بی نظمی شوند و یا آمادگی و برنامه های متناسب را نداشته باشند، دیری نخواهد پایید که کل یک جامعه دچار رکود و ضعف خواهد شد. بنابراین لازم است که آموزش و پرورش امروزی مؤلفه های توسعه و رشد اجتماعی، فعالیت اقتصادی، انصاف و قانون مداری، خلاقیت و نوآوری، نقادی و بیان گفتاری و نوشتاری را در محتوا، اهداف، روش ها، برنامه ها و برنامه ریزی ها دنبال کند و تلفیق محتوای رسمی و غیررسمی و آموزش همه جانبه، جامع و عمومی را در دستور کار قرار دهد.
بررسی میزان آمادگی مردم شهرستان پاکدشت در برابر پدیده زلزله و شناسایی مناسب ترین روش آموزش جهت آموزش انتقال مفاهیم و نکات ایمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال هشتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
127 - 149
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی میزان آگاهی و آمادگی مردم شهرستان پاکدشت در برابر پدیده زلزله و شناسایی مناسب ترین روش آموزش ایمنی و نیازهای اطلاعاتی آن ها در این زمینه، انجام شده است. بدین منظور یک نظرسنجی از ساکنین شهر برای دستیابی به میزان آمادگی و شناخت آن ها نسبت به زلزله، میزان آگاهی آنان از زلزله خیزبودن منطقه، نیازهای ضروری آن ها، رفتارهای آنان هنگام وقوع زلزله و همچنین مناسب ترین روش آموزشی جهت انتقال مفاهیم و نکات ایمنی به آن ها انجام شده است. نمونه آماری در این تحقیق 512 نفر از جمعیت ساکن شهر پاکدشت را شامل می شود. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای طراحی و توسط پرسشگران با مراجعه به درب منازل و مدارس دبیرستان تکمیل شده است. پس از جمع آوری، داده ها استخراج شده و با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس (SPSS) نتایج بررسی شد. مهمترین دستاوردهای این مطالعه بیانگر این نکته است که ارائه روش های آموزشی باید بر اساس فرهنگ رایج و علائق مردم منطقه انجام پذیرد، از طرفی برگزاری مانورهای مدارس کماکان یکی از مهمترین روش های آموزش های غیررسمی در نهادینه کردن فرهنگ ایمن جامعه در برابر خطرات ناشی از زلزله تلقی می شود. این نتایج که برای اولین بار ارائه شده است، نشان دهنده زوایای مبهم و راهگشای برنامه ریزی های آتی جهت مدیریت بحران و ریسک زلزله و نیز آموزش اهالی در شهرستان پاکدشت است.
مؤلفه ها و شاخص های ارتقاء کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۹ شماره ۹۱
883-891
حوزه های تخصصی:
زمینه : پژوهش های پیشین به بررسی کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات در جمعیت هلال احمر پرداخته اند. اما مؤلفه ها و شاخص های ارتقاء کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر مغفول مانده است. هدف : مؤلفه ها و شاخص های ارتقاء کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر است. روش : از نوع رویکرد پژوهش کیفی و تحلیلتم بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی تمام وقت در حوزه های کیفیت آموزش همگانی بود. جامعه آماری این پژوهش اعضای هیئت علمی تمام وقت در حوزه های کیفیت آموزش همگانی هستند. 11 نفر از اعضای هیئت علمی به روش نمونه گیری نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار در این پژوهش مصاحبه بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. یافته ها : مؤلفه های ارتقاء کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر شامل «کیفیت منابع آموزشی، منابع فیزیکی، منابع انسانی، طراحی برنامه، به روزرسانی اطلاعات، تعهدکاری و انگیزش» و شاخص های ارتقاء کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر شامل «کیفیت مربیان، تسهیلات آموزشی، توجه به نیازهای فراگیران، انجام مانور های امدادی، تجهیزات فیزیکی و منابع مالی» هستند. نتیجه گیری: برای ارتقای کیفیت آموزش همگانی امداد و نجات جمعیت هلال احمر می توان از «کیفیت منابع آموزشی، منابع فیزیکی، منابع انسانی، طراحی برنامه، به روزرسانی اطلاعات، تعهدکاری و انگیزش، کیفیت مربیان، تسهیلات آموزشی، توجه به نیازهای فراگیران، انجام مانور های امدادی، تجهیزات فیزیکی و منابع مالی» استفاده کرد.
بررسی میزان اثربخشی روش های آموزش همگانی پلیس در پیشگیری اولیه از اعتیاد در دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان
منبع:
دانش انتظامی همدان سال دوم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۷)
77 - 108
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی «اثربخشی روش های آموزش همگانی پلیس در پیشگیری از اعتیاد در دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان» انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی انجام شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان پایه های دوم، سوم و پیش دانشگاهی دوره متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 1394 شامل 13561نفر می باشد. حجم نمونه تحقیق توسط فرمول کوکران برابر با 384 نفر برآورد شد. واحدهای تحلیل به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی پرسشنامه ها به شیوه صوری و محتوایی با استفاده از نظر خبرگان و سنجش پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ انجام گردید که میزان پایایی حاصله در تمامی متغیرها بالاتر از 7/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی جهت توصیف اطلاعات و در بخش آمار استنباطی و جهت آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون رگرسیون خطی ساده استفاده گردید کلیه اطلاعات پ ژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل و توسط نرم افزار AMOS آزمون مدل شد. نتایج بررسی نشان داد که آموزش همگانی در خصوص پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر در دانش آموزان در جلوگیری از اعتیاد نوجوانان و جوانان مؤثر بوده و بین این دو متغیر ارتباط معناداری وجود دارد اما از بین چهار روش آموزشی مزبور به ترتیب اطلاعیه های نوشتاری همچون بروشورها و جزوات در رتبه اول، آموزش های الکترونیکی در رتبه دوم، حضور فیزیکی متخصصین در رتبه سوم و در رتبه چهارم نمایش فیلم، اثرگذار بوده است.
عوامل مدیریتی موثر بر اجرای طرح امنیت محله محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
217 - 238
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فصل منطقی جامعه محوری اعتقاد متقابل پلیس و مردم و مشارکت همراه با همدلی و رعایت هنجارها و ارزش های اجتماعی است. طرح امنیت محله محور که از سال 1391 در تهران بزرگ آغاز شد در راستای جامعه محوری پلیس بود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مدیریتی موثر بر اجرای موفقیت آمیز طرح امنیت محله محور بوده است. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظرروش توصیفی از نوع پیمایشی بوده است، جامعه آماری شامل کارکنان کلانتری های هشت گانه سرکلانتری پنجم فرماندهی انتظامی تهران بزرگ بود که به روش نمونه گیری طبقه ای، 196 نفر از کارکنان انتخاب شدند. ابزار گردآوردی داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (94 درصد) مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی استیودنت، فریدمن و خی دو استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده نشان داد که «آموزش کارکنان» (18/30=تی)، «نظارت و کنترل» (72/25=تی)، «آموزش همگانی» (50/30=تی) و «مشارکت با نهادهای دولتی و محلی» (02/20=تی)، به طور مثبت و معناداری بر «اجرای طرح امنیت محله محور در بین شهروندان (سرکلانتری پنجم فرماندهی انتظامی تهران بزرگ)» تاثیرگذار هستند. نتایج: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، بالاترین رتبه «آموزش برخورد مناسب با شهروندان براساس اخلاق و موازین اسلامی» و پایین ترین رتبه مربوط به «آموزش شرح وظایف شغلی به کارکنان در زمینه امنیت محله محور» بود.
مطالعهی تطبیقی همگانی بودن و آزادی آموزش در قانون اساسی ایران و اسناد بین المللی، با تاکید بر راهکارهای حل تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حق بر آموزش، یکی از اساسیترین حقوق بشر بوده که در قالب نسل دوم حقوق بشر در اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته شده است. دولت جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دولتی که این اسناد بین المللی را پذیرفته، ملزم به رعایت مقررات اسناد بینالمللی و توجه به ارکان و اصول پذیرفته شدهی این حق در این اسناد میباشد. قانون اساسی ایران به عنوان قانون مادر، مهمترین منبع و مبنای حق بر آموزش به شمار میرود؛ بنابراین شناسایی حق بر آموزش و پذیرش اصول آن در قانون اساسی برای حمایت از این حق بایسته است. از مهمترین و چالش برانگیزترین اصول حق بر آموزش، همگانی بودن و آزادی آموزش است که در مواردی مورد بیتوجهی دولت ایران قرار گرفته و با واکنشهایی مبنی بر نقض حقوق بشر و اسناد بینالمللی همراه بوده است. هدف این پژوهش بررسی اصل همگانی بودن و آزادی آموزش در قانون اساسی ایران است تا مشخص شود که این اصول، در چه مواردی با این اسناد در تعارض است؟ و راهکارهای حل این تعارض چیست؟ در این راستا، به مقررات آموزش کشور فرانسه نیز به عنوان نمونهای از قوانین خارجی استناد می شود. این پژوهش، کتابخانهای و اسنادی، با بهرهگیری از کتب، مقالات، مقررات داخلی، اسناد بینالمللی و قانون اساسی فرانسه، به روش استدلالی و تحلیلی-توصیفی بوده و پژوهشی کاربردی است که میتواند راهگشای قانونگذار در شناسایی حق بر آموزش باشد. یافتهها بیانگر این است که گرچه این اصول در قانون اساسی مورد حمایت قرار گرفته اما این حمایت، همهجانبه و کارا نبوده و در موارد متعددی با اسناد بین الملی در تعارض و مستلزم بازنگری توسط قانونگذار است.
ارزیابی طرح آموزش همگانی محرم 1386 در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در یک طرح ضربتی توسط کارگروه تخصصی آموزش همگانی و با همکاری ستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه کشور و جمعیت هلال احمر (موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال ایران، سازمان امداد و نجات، سازمان جوانان، سازمان داوطلبان و جمعیت هلال احمر استان ها و شعب سراسر کشور) و با هدف آشنایی مردم روستا با مهم ترین اقدامات قبل، حین و بعد از وقوع حوادث و سوانح طبیعی و درجهت بالابردن سطح آگاهی و آمادگی مردمان روستا در مواجه با سوانح طبیعی و غیرطبیعی در زمستان 1386در روستاهای کشور انجام شد. هدف از این مطالعه بررسی و ارزیابی عملکرد این طرح می باشد. روش ها: حدود 10000 روستای کشور از تمامی استان ها در محرم 1386 با هدایت جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و کارگروه آموزش همگانی تحت پوشش برنامه آموزش همگانی قرارگرفتند. مبنای محتوای آموزشی این دوره «کتاب حوادث: پیشگیری، مقابله و کمک های اولیه از انتشارات جمعیت هلال احمر» بود. یافته ها: در مجموع در این طرح ملی، 773222 بروشور در 5284 روستا توزیع شد و 5295 مسجد در سراسر کشور در اجرای این طرح همکاری داشتند. 143112 زن و 157484 مرد تحت 50528 ساعت آموزش قرارگرفتند. در این طرح ملی آموزش همگانی مقابله با سوانح ،2964 مربی زن و 3671 مربی مرد همکاری داشتند که 2264 نفر از آنان دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر از لیسانس بودند. میانگین نمره سطح آگاهی افراد شرکت کننده در قبل از آزمون 8/8±23/17 بود که پس از آزمون این مقدار به4/ 5±58/30 رسید که به طور معنی داری ((p<0.05 بالاتر از میانگین نمره قبل از آزمون بود. نتیجه گیری: اگرچه طرح حاضر به لحاظ اجرایی با مشکلاتی همراه بود ولی در مجموع توانست دستاوردهای موثری به همراه داشته باشد. آنچه مسلم است آموزش همگانی مهم ترین و مؤثرترین راهبرد در مواجهه با آثار حوادث غیرمترقبه است. تمای ل و انگی زه ک افی برای فراگیری مهارت های امدادی در بین اقشار مختلف جامعه ایران وجود دارد که بای ستی ب ه عن وان ی ک فرص ت م دنظر مدیران و برنامه ریزان مقابله با بحران در حوادث غیرمترقبه قرارگیرد.
تأثیر جزوه های آموزشی جمعیت هلال احمر در مقابله با اثرات سوانح طبیعی در افزایش آگاهی مردم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: آموزش همگانی مقابله با سوانح نیازمند طراحی و اجرای برنامه های آموزشی مناسبی است که ارتباط مؤثری با مخاطبان خود برقرار سازد و آگاهی های لازم و اساسی را برای آنها فراهم آورد. این پژوهش با توجه به انتشار جزوه های آموزشی جمعیت هلال احمر به منظور بالابردن میزان آگاهی مردم، درصدد بررسی میزان موفقیت این ابزار آموزشی مقابله با اثرات سوانح طبیعی بر افزایش آگاهی افراد نسبت به سوانح می باشد. روش ها: در مطالعه مقطعی حاضر، 1040 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای از مناطق مختلف تهران مورد بررسی قرارگرفتند. در ابتدا به این افراد جزوات آموزشی داده شد و پس از گذشت حدود 2 هفته مجدداً به همان افراد مراجعه و پرسشنامه توسط همان فرد تکمیل شد. یافته ها: میزان آگاهی کلی افراد پیش از ارایه جزوات حدود 62/0 (نسبت پاسخ های درست)، این نسبت در رابطه با زلزله 56/0، در رابطه با آتش سوزی 62/0، در رابطه با سیل 75/0، در رابطه با یخبندان 46/0، در رابطه با مواد آتش زا 68/0، در رابطه با رعد و برق 60/0، در رابطه با جبهه آتش 69/0 و در رابطه با آتشفشان 73/0 بوده است. میزان آگاهی افراد در تمامی زمینه ها پس از مطالعه بروشورهای مربوط تغییر کرد (5%p< (. نتیجه گیری: میزان آگاهی افراد در تمامی زمینه ها پس از مطالعه بروشورها افزایش یافت. میزان آگاهی پاسخگویان بعد از ارایه جزوات آموزشی در بالاترین میزان مربوط به آتشفشان و در پایین ترین رتبه مربوط به آتش سوزی بود.
آموزش همگانی هنر: مطالعه جامعه شناختی آموزش غیر حرفه ای هنر در میان هنرجویان مراکز آموزشی شهر تهران در سال 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش همگانی هنر، به عنوان بخشی از برنامه اوقات فراغت، به همت سازمان ها و نهادهای فرهنگی دولتی و خصوصی اجرا می شود. یادگیری تفننی و فراغتی هنر نه تنها موجب افزایش مهارت های هنری و آشنایی با سبک های هنری می شود، بلکه با به اشتراک گذاشتن تجربه های هنری موجب افزایش مهارت در کار گروهی، افزایش مشارکت فرهنگی، و در نهایت افزایش اعتماد به نفس خواهد شد. بنابراین، پرداختن به آموزش همگانی هنر بخش مهمی از برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی است. در این مقاله، برای شناخت ابعاد مفهومی آموزش همگانی و غیرحرفه ای هنر، چهار نوع آموزش تخصصی، حرفه ای، عمومی، و همگانی از یکدیگر تفکیک شده اند و بر ضرورت توسعه آموزش همگانی، نه تنها به عنوان یک برنامه فرهنگی، بلکه به عنوان زیرساخت های آموزش تخصصی و حرفه ای هنر، تأکید شده است.
هدف این مقاله، تحلیل جامعه شناسانه وضعیت آموزش همگانی هنر است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: پتانسیل اجتماعی توسعه آموزش هنر در میان چه قشرهایی از جامعه بیشتر است؟ گسترش آموزش هنر در میان کدام قشر اجتماعی به برنامه ریزی بیشتر نیاز دارد؟ متعاقباً به این پرسش ها نیز در مطالعه میدانی پرداخته خواهد شد: هنرجویان کلاس های آموزشی در مراکز فرهنگی شهر تهران چه ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ای دارند؟ آموزش هنر را در چه حوزه فرهنگی، برای فراغت خود انتخاب کرده اند؟ چه نگرشی به گونه های مختلف هنری دارند و عوامل تأثیرگذار بر این نگرش کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها، می تواند از یک سو متقاضیان آموزش غیرحرفه ای و حرفه ای هنر را ارزیابی کند و از سوی دیگر زمینه را برای برنامه ریزی فرهنگی در ارتقای کلاس های آموزش فراغتی هنر فراهم سازد.
برای پاسخ به پرسش های تحقیق، با روش پیمایشی با 200 نفر از هنرجویان کلاس های آموزش نقاشی در مراکز آموزشی شهر تهران مصاحبه شد. یافته های این تحقیق نشان داد که هنرجویان مراکز آموزشی طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه و گروه های سنی مختلف با تحصیلات و سطح طبقاتی متفاوت اند؛ البته این دسترسی در طبقات پایین بسیار محدودتر و در طبقات متوسط و متوسط رو به بالا بیشتر است.
بررسی نقش روابط عمومی در تولید و بازتولید سرمایه اجتماعی سازمانی و ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵۸
186 - 232
سرمایه اجتماعی منبعی است که در راستای دستیابی به اهداف، در اختیار سازمان ها و اشخاص قرار دارد. بنابراین روابط عمومی ، نقشی مهم و گاهی اوقات ضروری در تشکیل سرمایه اجتماعی و مصرف آن ایفا می کند. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این مساله که چگونه فعالیت های روابط عمومی به تولید سرمایه اجتماعی به طور اعم و سرمایه اجتماعی سازمانی به طور اخص منجر می شود صورت گرفته است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تبیین نقش روابط عمومی و مؤلفه های آن در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی در واحد های تولیدی ( مورد مطالعه دو شرکت خودروساز ایرانی ) و ارائه مدل مناسب می باشد.
این پژوهش از نظر نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق پیمایشی از نوع توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری آن را مراجعه کنندگان به صنعت خودرو سازی (دو شرکت خودروساز ایرانی) تهران بزرگ در شش ماه اول سال 1389 تشکیل می دهندکه برروی330 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، تصادفی ساده و سیستماتیک اجرا شده است. ابزار پژوهش مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن در مرحله مقدماتی مورد بررسی و تایید قرار گرفته.
نتیجه این پژوهش نشان داد که از بین مؤلفه های تعریف شده برای روابط عمومی، مؤلفه های مدیریت روابط و توسعه مناسبات و اطلاعی و آموزش همگانی در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی صنعت خودروسازی نقش مؤثری دارند درحالی که مؤلفه های اقناعی، حل مسئله و مشاوره ای نقشی در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی در صنعت خودروسازی ایفا نمی کنند.
سیاست پژوهی گسترش سواد رسانه ای در آلمان، انگلستان، هند و اردن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
37 - 75
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر روایتی تاریخی از تجربه سیاستگذاری در حوزه سواد رسانه ای در چهار کشور ارائه می دهد. دو کشور آلمان و انگلستان، به عنوان کشورهای پیشرو در حوزه سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای و دو کشور هند و اردن، به عنوان کشورهای مشابه با ایران انتخاب شده اند. نتایج این مطالعه تاریخی تطبیقی نشان می دهد که سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای در کشورهای پیشگام، به مرحله آموزش های همگانی سواد رسانه ای رسیده است. در ادامه، نگاه به مخاطب در سیاست های ارتقای سواد رسانه ای کشورهای پیشرو در حوزه سواد رسانه ای، از مخاطب منفعل به مخاطب فعال و در نهایت، مخاطب به منزله شهروندی کارآمد و مسئول تبدیل شده است. در مقابل، در دو کشور در حال توسعه و مشابه به ایران، سیاستگذاری ارتقای سواد رسانه ای هنوز در پارادیم «مهندسی فرهنگی» و الگوهای سیاستی «دستوریِ از بالا به پایین» درجا می زند. در بخش نهایی مقاله حاضر، از «دانشی فرهنگی» سخن به میان می آید. این دانش فرهنگی از دل ارتقای سواد رسانه ای شهروندان ایرانی و از خلال ارتقای مداوم آگاهی های سیاسی اجتماعی آنان حاصل می شود؛ دانشی که شکل گیری و انباشت آن، نیازمند فراوری از پارادایم رسانه ای حمایت گرایانه ای است که بر فضای رسانه ای کشور حاکم است.
ارائه مدل آموزش همگانی پلیس در دوره زمانی ده ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه مدل آموزش همگانی پلیس در افق زمانی ده ساله بود. پژوهش حاضر، دارای رویکردی کیفی و روش نظریه داده بنیاد است. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. پانزده نفر از متخصصین و خبرگان، شامل مدرسین آموزش همگانی فراجا، مشاوران و روان شناسان فراجا و مدیرانی که حداقل دارای سابقه در امور طراحی، برنامه ریزی و آموزش در زمینه آسیب های اجتماعی به شهروندان هستند، به روش نمونه گیری نظری و با روش گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور تعیین اعتبار، از معیارهای مطرح شده به وسیله لینکلن و گوبا (1985) استفاده شد. در این مسیر، چهار معیار اعتبارپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تأییدپذیری در تضمین صحت و قابلیت اعتماد پژوهش کیفی مورد استفاده قرار گرفت. برای سنجش پایایی نیز بر مسیرنمای حساب رسی تکیه گردید. جهت تحلیل داده ها سه مرحله رمزگذاری باز، محوری و گزینشی به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش، در قالب یک مقوله هسته نهایی با عنوان تکنولوژی آموزشی تخصص نگر در پلیس آینده برساخت شده است. همچنین، مدل مفهومی نظام مند در قالب چندین مقوله استخراج شده است: موجبات علّی، شامل غنای محیط، شبکه های همگانی و تیپ شخصیتی؛ شرایط زمینه ای، شامل کارآمدی مربیان، روش های تدریس، برساخت های آموزشی پلیس و عوامل محیطی؛ شرایط مداخله گر، شامل مشکلات اجتماعی، عصر دیجیتال، آینده مالی مبهم و آسیب شناسی مناطق؛ راهبردها، شامل غنای محتوا، القای حس شوخ طبعی، کاربردپذیری مسائل و مدیریت اقتدارگرایانه و درنهایت پیامد ها، شامل مقابله با آسیب های اجتماعی، تولید و احساس امنیت و پویایی در روابط. درمجموع، در 310 مفهوم، 30 مقوله فرعی، 18 مقوله اصلی و 1 مقهله پدیده مرکزی ارائه شد.
تأثیر آموزش همگانی بر مدیریت صحیح پسماند و توسعه پایدار سبز با توجه به نقش تعدیلگری هویت ملی در شهر بندر انزلی
حوزه های تخصصی:
نگرانی های جامعه در خصوص مسائل زیست محیطی، بهداشت و سلامت باعث شده است تا جوامع مختلف به اصلاح فرآیندهای مختلف کشورها از جمله توجه به تولید محصولات سبز، رعایت استانداردهای زیست محیطی، مدیریت صحیح پسماند و اصلاح الگوهای مصرف بپردازند. همچنین عوامل بسیاری نظیر افزایش آلودگی زیست محیطی، فشارهای دولتی، انتظارات مردم از سازمان ها در خصوص مسئولیت پذیری اجتماعی، ضرورت حرکت شرکت ها به سمت تولید محصولات دوستدار محیط را روشن می نمایند. هدف این پژوهش، تأثیر آموزش همگانی بر مدیریت صحیح پسماند و توسعه پایدار سبز با توجه به نقش تعدیلگری هویت ملی در شهر بندر انزلی است. این تحقیق بر حسب هدف در دسته ی تحقیقات کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها در دسته تحقیقات توصیفی قرار دارد. جامعه آماری در این پژوهش شهروندان شهر انزلی هستند که به شهرداری جهت امور شهری، عمرانی و رفاهی مراجعه کرده اند و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران 328 نفر است و روش نمونه گیری به صورت غیراحتمالی در دسترس انتخاب می شوند با توجه به اینکه در این تحقیق افراد به عنوان جامعه ی آماری هستند، لذا سطح تجزیه و تحلیل فردی است. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس است. ابزارگرآوری اطلاعات پرسشنامه و برای تحایل از نرم افزار اس پی اس اس و پی ال اس استفاده شد. نتایج گویای تایید تمامی فرضیات در پژوهش حاضر است.