فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
اندکی پس از ورود سرزده استعمار به ایران و مشاهده ناسازگاری آن با فرهنگ و تمدن بومی،تلاش های فکری و عملی برخی از روشنفکران و کارگزاران برای بومی سازی دستاوردهای فرهنگی و تمدنی غرب آغاز شد (تاریخچه) اما علی رغم فراز و فرود این تلاش ها، نتیجه ایی برای تمدن سازی ایرانی پدید نیامد(مسأله) به ان دلیل که مطالعات آکادمیک فراوان صورت گرفته در این زمینه بیش از آن که به بومی سازی بپردازد سر از غربی سازی درآورده است(آثار) بنابراین، با این سئوال مواجه ایم که چگونه می توان با بازخوانی کاستی چنین مطالعاتی، نظریه ایی را پیشنهاد داد که قادر به تمدن سازی ایرانی باشد؟(سئوال)به نظر می رسد به جای تلاش برای بومی سازی باید بوم گرایی را جایگزین آن ساخت.(فرضیه) از این رو،مقاله حاضر در پی ارائه نظریه ای در بوم گرایی نه بومی سازی است.(هدف)بدین منظور،این مقاله پس از نشان دادن مطالعات بومی سازی ایرانی و طبقه بندی آن،پیشنهادی نوین عرضه می کند.(روش)نظریه بوم گرایی مؤلفه هایی را ارائه می دهد که با رجوع مکرر به سنت شیعی در صدد عبور از بحران مفاهیم سیاسی به عنوان اولین گام در تمدن سازی ایرانی است.(یافته ها)
نظام نوآوری در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه محوری پژوهش در رویکرد نظام های نوآوری مطالعه تفصیلی و میان رشته ای بر روی نهادهایی است که تعاملات آنها با یکدیگر، عملکرد نوآورانه در سطح بخشی، منطقه ای یا ملی را معین می کند. رویکرد مفهومی نظام های نوآوری در سال های میانی دهه 1980 میلادی از درون حوزه مطالعات نوآوری و سیاست گذاری علم و فناوری سر بر آورد و با سرعتی حیرت انگیز در یک مقیاس جهانی در محافل سیاست گذاری و حلقه های دانشگاهی جای خود را گشود و موقعیت خود را تثبیت نمود. در این رویکرد کمتر به علوم و فناوری های نرم پرداخته شده است و به بیان دیگر، مفهوم نوآوری در این رویکرد به طور تلویحی به ابداعات تجاری شده در قلمرو علوم طبیعی و مهندسی اشاره دارد و علوم انسانی و نوآوری در این علوم را بیرون تصویر می گذارد. در مقاله حاضر تلاش می شود تا ظرفیت های رویکرد نظام های نوآوری را برای تحلیل موضوع نوآوری در علوم انسانی جستجو کنیم و ببینیم که این رویکرد چه کمکی در دست یابی به درکی بهتر از چالش های نوآوری در قلمرو علوم انسانی می تواند به ما بکند
جستاری در مبانی معرفتی «علم العمران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، بحث درباره «اسلامی کردن» علوم انسانی به یکی از چالش برانگیزترین مباحث در آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است؛ به نحوی که در حال حاضر، گسترش این رشته ها منوط به پاسخ به «چیستی» و «چگونگی» «علوم انسانی اسلامی» است. نظر به اینکه یکی از رویکردهای کلیدی برای ورود به چنین گفتمانی تبیین مبانی معرفتی چنین رویکردی می باشد. مقاله پیش رو در پی آن است که با واکاوی مبانی معرفتی در یک نمونه الگویی اولیه(Archetype) و منحصر به فرد؛ یعنی «علم العمران» راهی را برای ورود به این گفتمان باز کند. پرداختن به مبانی معرفتی یک «علم انسانی» از منظر یک عالم مسلمان کلاسیک، می تواند در این زمینه راهگشا باشد. این مقاله با مراجعه مستقیم به کتاب العبر و با استفاده از تفسیر درون متنی آن نشان می دهد که ابن خلدون توانسته است به عنوان یک عالم مسلمان مبانی معرفتی «علمی» در حوزه علوم انسانی را پایه ریزی کند که می تواند مبنایی برای گفتمان «علوم انسانی اسلامی» باشد.
روش تجربی از دیدگاه فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق ارسطویی حس را، به عنوان نقطه شروع هر علم، تنها در همان زمان مشاهده یقین آور می داند. علم حسی در دیگر زمان ها و درباره موارد مشابه سکوت اختیار می کند. جزم و یقین نیز در محدوده قیاس و روش قیاسی منحصر می شود و دیگر روش ها برای کسب اعتبار در نهایت باید به روش قیاسی بازگردانده شوند. علم حسی نیز برای توسعه دامنه یقین خود، در مسیر کسب اعتبار، روی به سوی قیاس دارد و در این مسیر باید از پل استقرا، قاعده الاتفاقی و ... عبور کند تا به جایگاه رفیع تجربه دست یابد و از دولت سر قانون علّیت و فروع آن، به عنوان روشی کارآمد و معتبر در علوم طبیعی به کار گرفته شود. از دیدگاه فلسفه اسلامی، تنها در این صورت است که علوم طبیعی می توانند به عنوان علومی متقن و قابل تکیه بر خود ببالند و تاج علوم حقیقی را بر سر نهند. این مقاله تلاش می کند تا مسیر رسیدن حس به غایت روش شناسی ارسطویی، یعنی یقین، را ترسیم کند.
نقد و بررسی کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات بسیار مهم مطرح در فلسفه علم و فلسفه دین، نسبت میان علم و دین است. این نسبت در دو حوزه مورد توجه قرارمی گیرد: نیاز انسان به هر دو و تقابل میان گزاره های آن دو در توصیف قوانین طبیعت. این مسئله از حوزه بررسی عمیق استاد مطهری بیرون نبوده است؛ چنان که می توان اشتغال بدان را در آثار ایشان ردیابی کرد و این کاری است که در کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین انجام شده است. نویسنده در این اثر کوشیده است با استفاده از آثار استاد، دیدگاه ایشان را در باب نسبت میان علم و دین بیان کند. این مسئله در اندیشه استاد به دو صورت بحث شده است: یکی نسبت علم و ایمان و تأکید بر نیاز انسان به هر دو و دیگری مسئله نزاع علم و دین. از نظر استاد، دین ثابت و قطعی، و علم متغیّر و نسبی است. در این مقاله، هدف نقد و بررسی این کتاب و طرح برخی نکات پیشنهادی برای اصلاح آن است.
مقدمه ای بر آموزش اقتصاد با رویکرد بومی سازی و نوین سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بحث در مورد آموزش اقتصاد خرد با رویکرد بومی سازی و نوین سازی است. از آنجا که علم اقتصاد دایماً در تحول و پیشرفت است، تحقق این هدف الزاماً مستلزم نوین سازی مستمر است. بنابراین، تدریس اقتصاد با رویکرد بومی سازی و نوین سازی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بومی سازی اقتصاد در هر جامعه، مستلزم توجه محوری به ساختار، شرایط و واقعیت های اقتصادی و توجه به ارزش های آن جامعه است. این الزام در جوامع اسلامی، در عمل، به مفهوم لزوم تدریس اقتصاد با رویکرد اسلامی است. موفقیت در این امر مستلزم وجود اقتصاددانان اسلام شناس با سابقه تدریس و تحقیق کافی و مؤثر و تدوین متون و مواد درسی مناسب و کافی است. بر اساس نتایج این مطالعه، تدریس باید با بررسی و نقد مفهوم انسان اقتصادی آغاز گردد؛ سپس، برخی از ملاحظات روش شناختی مورد بررسی قرارگیرد. در این زمینه، لازم است که نظریات علمی به عنوان مجموعه ای از گزاره های تبیین کننده روابط علّی پدیده ها شامل پیش فرض ها، گزاره های ارزشی و گزاره های توصیفی معرفی شوند. باورهای دینی و ارزش های اخلاقی در ساختار پیش فرض ها و تکوین نظریات علمی کاملاً مؤثر هستند. همچنین، باید روش تفکر اقتصادی و شیوه به کارگیری رویکردهای خلاق آموزش داده شود و از ترویج صرف نظریه های اقتصادی احتراز گردد. نباید به پیش فرض ها و رویکردهای تحلیلی مسلط، ندانسته اعتباری ایدئولوژیک بخشید و بدون تأمل آن ها را پذیرفت و ترویج داد. برخلاف ادعای مسلط در ادبیات اقتصادی، رفتار واقعی انسان به شدت تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی و برگرفته از مجموعه بسیار غنی از ارزش ها و ترجیحات است. شواهد تجربی نیز نشان داده است که در جوامع پیشرفته ای مانند امریکا، آلمان، روسیه و جوامعی مانند قبایل کوچروی اندونزی، رفتار مردم بر مبنای خودخواهی نیست. در شرایط موجود، با توجه به اقبال نسبی به رویکردهای اخلاق مدارانه و دینی به اقتصاد و تقاضای روز افزون جوامع اسلامی برای تدوین و تدریس اقتصاد با رویکرد اسلامی، باید تلاش مؤثر کرد تا متون اقتصادی با رویکردی اسلامی تدوین شود. در این ارتباط، تنظیم و ارائه سرفصل های دروس اقتصاد، به ویژه اقتصاد خرد، با رویکرد اسلامی برای تدریس در رشته اقتصاد در مقاطع کارشناسی و بالاتر بسیار مهم و لازم می نماید.
بررسی و نقد شرح ِدکتر عبدالحسین خسروپناه از «رویکرد استاد مطهری به علم و دین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکتر خسروپناه در کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین به بررسی آرای مرحوم مطهری در باب علم، دین و مفهوم شناسیِ علمِ دینی پرداخته است. وی ضمن برشمردن چهار نوع رابطه میان علم و دین، به بررسی علل جدایی علم و دین در غرب پرداخته است و متعاقباً ضمن فریضه دانستن علم در سنت اسلامی به توافق علم و دین در این سنت اشاره کرده و دلایل و محاسن این امر را توضیح داده است.
مطهری معیارِ دینی بودن علم را «نافع بودن» آن برای جامعة اسلامی می شمارد و هر علمی را که مقدمة عمل به واجب کفایی و یا عینی باشد، دینی می انگارد. به رویکرد علم شناختی و همچنین معیار استاد مطهری ایراداتی وارد است که خسروپناه بدان ها اشاره ای نکرده است. ایراداتی همچون عدم تمییز بین علوم دقیقه با علوم انسانی و اجتماعی، عدم تمییز بین علم و تکنولوژی، عدم توجه بر ساختار درونی علم و ناکارآمدی معیار نافع بودن در تمییز علم دینی از علم غیر دینی. از نظر مطهری در اسلام رابطة عقل و دین هم رابطة ملازمه است و ریشة تعارضات عقل و دین در غرب به اشکالات و اشتباهات کلیسا برمی گردد.
بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعه شناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعه شناسی اسلامی تا چه حد امکان پذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریه ی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعه ی اسناد موجود در خصوص مسئله ی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیش برداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسی ها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایم های رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایم های رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواری های عملی به دنبال دارد. در نهایت آسیب هایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعه شناسی اسلامی در نتیجه ی عدم پذیرش آن به عنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا به ویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
ترادف علوم انسانی با علوم انسان ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادعای این نوشتار آن است که به وسیله تبیین ماهیت علوم انسانی از راه توجه به حقیقت انسان به خوبی می توان به این امر مهم پی برد که علوم انسانی در حقیقت، علوم انسان سازند. لازمه این امر آن است که علوم انسانی به معنای واقعی کلمه اسلامی باشند. این مدعا در این نگارش به دو ادعا تحلیل می شود: اولاً تعریف انسان به حیوانی که صرفا دارای عقل نظری، یعنی دارای توانایی درک مفاهیم کلی است، تعریف کاملی نیست. انسان، حیوانی است که علاوه بر داشتن عقل نظری لازم است پیرو عقل عملی نیز باشد؛ ثانیا براساس تعریف کامل انسان، علوم انسانی علومی اند که با دین و سعادت جاودانه انسان مخالفتی نداشته باشند. چنانچه گزاره ای مخالف دین حق باشد، آن گزاره خارج از دایره علوم انسانی است، هرچند مشابه آن تلقی شود.
نظام معنایی گفتمان «اسلامی سازی علم»
حوزه های تخصصی:
تأثیر تعامل علم و دین، به ویژه اسلامی سازی علم در تحقق آینده مطلوب جهان اسلام، موجب بیان آرای متفاوت و بحث های گسترده از سوی اندیشمندان مسلمان شده است. ثمره این مبحث در پیشرفت جامعه مسلمانان، منوط به گزینش برترین نظر و نیل به اتفاق نظر دراین باره است. با این اوصاف، مسئله اصلی، عدم حصول اتفاق نظر در این حوزه است که ظاهراً یکی از مهم ترین عوامل آن، عدم شناخت جامع از رابطه علم و دین، به ویژه اسلامی سازی علم است؛ زیرا مسلماً شناخت عمیق و دقیق از جوانب یک موضوع، زمینه ساز گزینش مطلوب و حصول اتفاق نظر اندیشمندان خواهد بود. بنابراین، در بررسی حاضر بر گفتمان «اسلامی سازی علم» که قائل به اسلامی سازی علم مدرن و یکی از گفتمان های مطرح درباره رابطه علم و دین در جهان اسلام است، تمرکز شده است. با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، نشانه های اساسی که توسط این گفتمان، مفصل بندی شده و نظام معنایی آن را شکل داده، موردبررسی قرارگرفته است. با توجه به نشانه های مهمی مانند تمدن اسلامی، علم اسلامی و نقد تمدن و مدرنیته غربی که در نظام معنایی این گفتمان، مفصل بندی شده است، می توان گفت که تحقق تمدن نوین اسلامی، اسطوره و چشم اندازی است که گفتمان مذکور برای آینده جهان اسلام متصور است. در این مسیر، گفتمان فوق، علوم انسانی مدرن را نامطلوب دانسته و به میدان گفتمانی طرد کرده است و قائل به تولید علوم انسانی اسلامی یا اسلامی سازی آن است. این گفتمان هرچند جهت دهی اسلامی به علوم طبیعی را مطرح می کند، علوم تجربی نوین را مفصل بندی کرده است و از آن برای تحقق چشم انداز مطلوب سود می جوید.
تحلیل مقایسهای ارزشیابی دانشگاهیان ایران از برنامههای اسلامی سازی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس مطالعات اکتشافی منظور طراحان از اسلامی سازی رسیدن به الگویی است که در آن دانشگاه، استاد، دانشجو و علم دارای صفاتی مانند : مستقل از غرب، خدمت کننده و متعهد به مردم ایران ، مذهبی، متعهد به نظام جمهوری اسلامی، نوآور و امثال آن باشد . در این مقاله اقدامات اسلامی سازی دانشگاه در ایران از نگاه دانشگاهیان ارزشیابی شده است. دانشگاهیان شامل دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه های ایران می شود که تعداد حجم نمونه1092 نفر دانشجو و 592 نفراستاد می باشند. ارزشیابی کنشگران دانشگاهی از برنامه ها چندان مناسب نیست ومیزان موفقیت اغلب این برنامه ها درحد متوسط یا کمتر از آن ارزیابی شده اند .کنشگران دانشگاهی 30 برنامه را برای اسلامی سازی دانشگاه مفید نمی دانند، فقط از 4 اقدام دستگاههای اداری در دانشگاهها ارزشیابی مثبت دارندو نسبت به 39 برنامه بی تفاوت بودند. بنابراین، عملیات اجرایی اسلامی سازی نظام سیاسی جایگاه مناسبی در افکار کنشگران دانشگاهی نداشته است.
بررسی وانتقادی رویکرد حسن حنفی در علوم اسلامی و انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تجربة روشنفکری جلال آل احمد و گشودن راه برای رسیدن به معیارهای خودی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه به معیارهای خودی و بومی گرایی، دغدغه ای است که سال ها ذهن اندیشمندان و روشنفکران ایرانی را به خود مشغول ساخته، و نسخه های متعددی برای نوشته شده است. این مفهوم در ابتدا در واکنش به استعمار و نفوذ فرهنگ غربی مطرح و به تدریج بسط یافت. مفاهیمی مانند علم بومی و اسلامی از ابستر این مباحث به وجود آمدند. در این نوشتار، ضمن بررسی سیرِ اندیشه ها و فعالیت های سیاسی جلال آل احمد، این موضوع که بومی گرایی ـ به مثابه یک مفهوم تاریخی ـ چگونه در جریان فعالیت های ادبی، سیاسی و روشنفکرانة او مطرح می شود و تا آنجا بسط می یابد که بر نوعی علوم انسانی بومی نیز مجال بروز می دهد. بررسی ها نشان می دهد آل احمد در جریان سال های دهة بیست تا چهل، تحت تأثیر سنت ادبی و نظری روشنفکران غربی و ایرانی و وقایع سیاسی آن زمان، و با بهره گیری از تربیت سنتی- مذهبی خود، روزبه روز به زیست بومی مردم ایران و جهان بینی اسلامی ـ شیعی نزدیک می شود. در مواردی نگاه مدرن و روشنفکرانة خود را به نفع سنت اسلامی جرح و تعدیل می کند.
بررسی و نقد رویکرد طه عبدالرحمن در اسلامی سازی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اختلال در انسجام کارکردی میان نهادهای جامعه؛ از نظریه تا شاخص سازی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال در انسجام نهادهای جامعه موضوعی است که در مکاتب تکامل گرایی، کارکرد گرایی و نوسازی به ویژه در مباحث دوران گذار در جامعه شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله ارائه شاخص مناسب برای انجام مطالعات تجربی کلان جامعه شناختی، به منظور اندازه گیری اختلال در انسجام میان نهادهای جامعه در شرایط معاصر جامعه ایران و ارزیابی اعتبار و روایی آن است. از آنجا که انسجام و تعادل سیستمی در نظریه کارکردگرایان دارای ابهامات مفهومی است، شاخص سازی و اندازه گیری بر مبنای آن دچار مشکلاتی خواهد شد. از این رو در ابتدای مقاله بر پایه نظریه آنتروپی اجتماعی مفهوم انسجام در جامعه شناسی پارسونز مورد نقد قرار گرفته و در نهایت مفهوم اختلال انسجامی به جای انسجام انتخاب شده و شاخص سازی مناسب برای آن انجام شده است.