مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
الگوی برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی تربیت شهروند جهانی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل معلمان و افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه شهروندی جهانی است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 34 نفر که شامل 18 معلم و 16 متخصص و عضو هیأت علمی دانشگاه بود، مصاحبه به عمل آمد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد که در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: ضرورت و نیاز (نیازهای اجتماع)، اهداف (هدف کلی و اهداف جزئی)، محتوا (اصول سازماندهی محتوا، اصول انتخاب محتوا)، روش های یاددهی-یادگیری (اصول انتخاب روش های یاددهی-یادگیری، انواع رویکردها و روش های یاددهی-یادگیری)، نقش معلم (ویژگی های معلم، مسئولیت اجرایی معلم)، ارزشیابی (اصول ارزشیابی، روش های ارزشیابی)، زمان (تخصیص زمان به آموزش های مستقیم، تخصیص زمان به آموزش های غیر مستقیم)، فضا (فضا به عنوان منبع یادگیری، فضا به عنوان محل اجرا)، مواد و منابع (منابع فیزیکی یا غیر مجازی، منابع مجازی)، عوامل سازمانی (برنامه های توانمندسازی، پشتیبانی سازمانی)، یادگیری ضمنی (خارج از جو مدرسه، جو مدرسه) و نتایج برنامه (پرورش مؤلفه های دانشی، مهارتی و نگرشی). برای تأمین روایی و پایایی نیز از روش لینکلن و گوبا شامل: قابل قبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد. در پایان نیز بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۵
21 - 39
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه درسی به عنوان قلب نظام های آموزشی محسوب می شود. برنامه درسی دوره ابتدایی فرصتی است جهت رشد شخصیت کودک در ابعاد مختلف تربیتی که بعد تربیت جنسی یکی از ساحت های مهم تعلیم وتربیت است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی انجام شده و پژوهشی از نوع کیفی است که با روش پدیدار شناسی و درسال 1395 انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و اعضای هیئت علمی علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبائی و بوعلی سینای همدان کارشناسان تربیت جنسی در سطح استان همدان انتخاب شد. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. لذا با 17 نفر مصاحبه انجام شد و کار تا اشباع نظری پیش رفت. ابزارمورد استفاده مصاحبه نبمه ساختاریافته با متخصصان است<strong>.</strong> برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن بود که مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی تربیت جنسی در سه سازه اصلی (شناختی، نگرشی، مهارتی) تکیه دارد. دربخش محتوای آموزشی توجه به ارزش ها و فلسفه تربیت جنسی، توجه به منابع مبتنی بر ارزش ها (قرآن، سنت، عقل، فطرت) توجه به اصول حاکم بر آموزش و پرورش، توجه به منابع تدوین محتوا برنامه درسی تربیت جنسی. در بخش روش های آموزشی اصل تفاوت در حقوق و تکالیف شرعی، روش عبرت آموزی و... در بخش ارزشیابی آموزشی نیز استفاده از ویژگی های سایر عناصر برنامه درسی تربیت جنسی، استفاده از دو معیار اساسی قرآن و سنت پیامبر و... شناسایی شدند. در نهایت این طور نتیجه گرفته شدکه برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتو، روش وارزشیابی است و مبانی برنامه درسی از جمله مبانی روانشناختی، اجتماعی و فلسفی آن با توجه به فلسفه حاکم بر جامعه تدوین شده است. در واقع برنامه حاضر بازتابی از ارزش های فرهنگی اجتماعی جامعه می باشد.
تبیین دیدگاه صاحب نظران درباره عناصر برنامه درسی آموزش هنر برای ارائه الگوی برنامه درسی تربیت معلم هنر (آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین دیدگاه های صاحب نظران درباره عناصر برنامه درسی تربیت معلم هنر (آموزش عالی) به منظور طراحی الگوی یک برنامه درسی صلاحیت محور تربیت معلم هنر در آموزش عالی است. در پاسخ به این هدف، با استفاده از رویکرد کیفی اکتشافی و روش نظریه زمینه ای، با ۱۵ نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی و آموزش هنر که بر اساس نمونه گیری گلوله برفی، تا حد اشباع محتوایی مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده های اولیه با نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیو دی آ نسخه 11 طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش و همچنین دلالت های متناظر با عناصر دهگانه الگوی برنامه درسی اکر مستخرج از تحلیل مصاحبه ها به عنوان مبانی الگوی مفهومی برنامه درسی یادشده تبیین شد. الگوی برنامه درسی پیشنهادی این پژوهش در تربیت معلم بر اصل تلفیق و ترکیب، کثرت گرایی شناختی و عرصه مکاشفه هنری تکیه دارد. منطق این الگو شامل (مکاشفه هنری، یادگیری در عمل، اعتبار تخصصی، ارتباط گرایی، مشارکت و نقش فعال معلم) است و عناصر نه گانه برنامه درسی آن متناسب با آنچه حاصل از نتایج مصاحبه های صورت گرفته بوده است طراحی شده است. الگوی به دست آمده می تواند مبنایی برای طراحی برنامه درسی تربیت معلم هنر در مراکز آموزش عالی و مراکز تربیت معلم باشد.
ارائه الگویی به منظور پرورش ذهنیت فلسفی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی به منظور پرورش ذهنیت فلسفی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بود. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. جامعه این تحقیق شامل آثار صاحب نظران درباره ذهنیت فلسفی و برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بود که در قالب منابع چاپی و الکترونیکی مختلف منتشر شده اند . نمونه مورد نظر، به صورت هدفمند از میان منابع در دسترس محقق انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش برداری بود. پس از گردآوری اطلاعات به بررسی، تلخیص و نتیجه گیری از آن ها پرداخته شد و سرانجام، الگوی مورد نظر معرفی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ذهنیت فلسفی شامل سه مؤلفه جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری است که باید به منظور پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان، هر یک از چهار عنصر اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی را براساس ابعاد سه گانه ذهنیت فلسفی تعیین نمود. بر این اساس، ویژگی های هر یک از عناصر چهارگانه برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی در قالب الگویی جهت پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان ارائه شده است.
الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان بر اساس نتایج تحقیقات مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان بر اساس نتایج تحقیقات مرتبط انجام گردید. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش آن سنتزپژوهی توأم با تحلیل محتوای کیفی می باشد که در آن پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شده اند. جامعه مورد مطالعه تحقیقات انجام شده خارجی (در سال های 1938 تا 2018) و داخلی (در سال های 1384 تا 1396) بوده است. از مجموع پژوهش هایی که از سایت های معتبر داخلی و خارجی انتخاب شده بودند، تعداد 71 مورد به عنوان نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردید. تحلیل های انجام شده ابتدا کدگذاری و طبقه بندی گردید و سپس بدنه اصلی در قالب 52 مولفه در راستای 4 عنصر اصلی "اهداف"، "محتوا"، "روش های یاددهی – یادگیری"، "روش های ارزشیابی" و 8 مولفه مرتبط با عنصر زمینه ای "محیط آموزشی" شناسایی گردید. سیاست گذران و برنامه ریزان درسی دوره پیش دبستان و دبستان می توانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را جهت اجرای مطلوب و با کیفیت برنامه درسی فلسفه برای کودکان اتخاذ کنند. مربیان و آموزگاران نیز قادر خواهند بود تا الگوی موجود را بر اساس تجربیات عملی ندریس، تطبیق دهند تا تدریس اثربخش تری داشته باشند.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت استاد تربیت معلم مبتنی بر شایستگی عمل فکورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۰
45 - 74
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف معرفی الگوی برنامه درسی تربیت استاد تربیت معلم مبتنی بر شایستگی عمل فکورانه، تدوین شده است. با استفاده از روش «پژوهش تلفیقی: سنتز پژوهی» متن اسناد و دست نوشته های در دسترس از اندیشمندان بزرگ و برجسته در حوزه تعلیم و تربیت، تربیت معلم و کارگزار فکور مورد مداقه قرار گرفت و پس از تحلیل گزاره های مستخرج از مبانی تعلیم و تربیت، مضامین «چندبعدی نگری، جامعیت و تعمق، توسعه خرد و فراشناخت و یادگیری تجربی و عمل در موقعیت» استخراج شد. در راستای رسیدن به چنین ویژگی های کلیدی در اساتید تربیت معلم، «رسیدن به خبرگی، کشف روش های جدید با تجربه مستقیم، ایجاد رغبت و انگیزه یادگیری، ارتقا قابلیت های شخصی و گروهی» موجب تحقق اهداف و «بسط مفاهیم آموزشی و اصول تعلیم و تربیت، تمایل به نشر دانش و تجربه معلمی، ساخت دانش جدید و همسویی با علوم انسانی و اخلاق» موجب تحقق دانش نظری و «ایجاد توانایی های فردی در کنار همکاری هایگروهی، عضویت در تشکل های نامتجانس، تحلیل موقعیت تربیتی و بسط تفکر در عمل» موجب تحقق دانش عملی و «ارزشیابی برای یادگیری بجای ارزشیابی از یادگیری، بازخوردازارزشیابی، نگاه به چند جوابی بودن مسائل برنامه درسی و ارزشیابی متمرکز بر موقعیت و بر پایه مبانی اخلاقی و ارزشی» موجب تحقق روش ارزشیابی خواهد شد.
الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
255 - 281
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی، اجرا و اعتباریابی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها، مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور است. روش انجام پژوهش، روش ترکیبی با طرح اکتشافی از نوع مدل تدوین ابزار است، که به منظور کشف مؤلفه های دانش تخصصی و طراحی الگوی برنامه درسی، توسعه دانش تخصصی در تقسیم کسرها در دو بخش انجام شد. در بخش اول پژوهش، با بررسی منابع و مصاحبه با متخصصان آموزش ریاضی با روش کیفی تحلیل محتوا و از طریق کدگذاری داده ها، مؤلفه های دانش تخصصی در تقسیم کسرها شناسایی شدند، و به وسیله پرسش نامه محقق ساخته با روش آماری نسبت روایی محتوا اعتبار آن ها تأیید شد. بر اساس مؤلفه های تأیید شده، و از طریق مصاحبه با متخصصان برنامه ریزی درسی، و آموزش ریاضی با روش دلفی، الگوی برنامه درسی پیشنهادی طراحی و اعتبار آن از طریق پرسش نامه محقق ساخته، با استفاده از آزمون آماریt تأیید شد. در بخش دوم پژوهش، الگوی برنامه درسی طراحی شده در قالب یک برنامه آموزشی با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش در این بخش کلیه دانشجومعلمان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بودند، که دو گروه از آن ها به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این بخش، تقسیم کسرها در گروه آزمایش بر اساس الگوی طراحی شده و در گروه کنترل با روش متداول، توسط پژوهشگر آموزش داده شد، و عملکرد آزمودنی ها در حیطه های دانشی، مهارتی و نگرشی از طریق پیش آزمون و پس آزمون با روش های آماریt و تحلیل کواریانس اندازه گیری و مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان داد که طراحی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی، باعث ارتقاء دانش و مهارت دانشجومعلمان، و نگرش مثبت آن ها نسبت به تقسیم کسرها شده است.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی انجام پذیرفت. بنابراین پژوهش، از نوع آمیخته(کمی - کیفی) بود. بدین منظور در بخش سنتزپژوهی برای بررسی پیشینه پژوهش و جمع آوری داده های متناسب با هدف پژوهش از منابع موجود در پایان نامه ها، کتابخانه، طرح های پژوهشی و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعات داخل کشور و خارج کشور استفاده شد. کلیدواژگان مورد استفاده برای جستجو شامل یادگیری همراه، برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه، آموزش از دور، آموزش مجازی، یادگیری مبتنی بر وب، آموزش برخط و الگوی اکر در آموزش عالی بود. روند بررسی مقالات و اسناد به ترتیب شامل؛ کل مطالعات مرتبط با کلید واژه ها 48 مورد، حذف مقالات نامرتبط پس از بررسی عناوین9 مورد، بنابراین در این پژوهش 39 سند بررسی گردید. در بخش دوم، داده های مورد نظر از طریق مصاحبه به شکل نیمه ساختاری و با استفاده از یادداشت برداری گردآوری شد. در بخش کمی (پیمایشی) برای اعتباریابی، پرسشنامه ها بین 267 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند پخش شدند. پس از گردآوری داده ها، یافته ها و نتایج پژوهش ها به تفکیک استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. بر این اساس نتایج نشان از آن دارد که 10 مولفه و 102 شاخص که به ترتیب برای مولفه منطق و چرایی 14شاخص، اهداف 8 شاخص، محتوی و سازماندهی14 شاخص، فعالیت های یادگیری 9 شاخص، نقش معلم 15 شاخص، مواد و منابع 15 شاخص، گروه بندی 7 شاخص، مکان 6 شاخص، زمان 4 شاخص و سنجش و ارزشیابی 10شاخص استخراج شد. در گام آخر با استفاده از مدل معادلات ساختاری اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی انجام که نتایج حاکی از وجود برازش مدل دارد.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش بهداشت وتوسعه سلامت دوره متوسطه اول براساس شاخص های نظام سلامت و سندتحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
139-146
حوزه های تخصصی:
بهداشت و سلامت به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی، بر طبق اساسنامه سازمان جهانی بهداشت و از دیدگاه همه ملت ها و نزد همه مکاتب، یکی از ابتدایی ترین حقوق و نیازهای بشر تلقی شده است که دست یافتن به بالاترین سطح آن از اهداف اجتماعی و ملی تمامی دولت ها به حساب می آید. دراین میان نظام آموزش و پرورش از بزرگترین و گسترده ترین سیستم های درون هر جامعه ای است که سرنوشت آن جامعه را جهت تأمین سلامت در بلندمدت تعیین می کند. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بود که با روش تحقیق زمینه ای انجام شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات توصیف مبانی وتحلیل واستنتاج نظری بود. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی جامعه آماری شامل40 نفر از متخصصان برنامه درسی و 360 نفر از معلمان دوره متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود. به منظور نظرسنجی از متخصصان ومعلمان ذیربط درباره الگوی پیشنهادی متشکل از چهارعنصر برنامه درسی از پرسشنامه محقق ساخته دارای 32 گویه با مقیاس ۵ درجه ای لیکرت ( ازخیلی کم 1 تا خیلی زیاد 5) استفاده شد. به منظور تأمین روایی این پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و بدین ترتیب برای پایایی پرسشنامه طبق نظر استادان راهنما و مشاور و ۹ نفر دیگر از متخصصان برنامه درسی و معلمان با تجربه در دوره متوسطه اوّل مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی شامل (توزیع فراوانی ودرصد) و آمار استنباطی شامل (آزمون مجذور خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار آماری spss استفاده شد . یافته ها و نتایج تحقیق نشان داد که بیش از 85 درصد متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول ویژگی های اهداف،محتوی،راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی را در این الگو مورد تایید قرار داده اند. همچنین بین دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول در مورد ویژگی های این عناصر تفاوت آماری معناداری وجود ندارد ( 05/0 P> ). بنابراین الگوی موردنظر می تواند در ارتقاء آموزش بهداشت و توسعه سلامت دانش آموزان نقش به سزایی داشته باشد.
الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم براساس روش سنتزپژوهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر در زمینه واقعیت مجازی بود که باتوجه به جست و جوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی، بر اساس معیارهای ورود تعداد 920 مقاله علمی شناسایی و در نهایت بر اساس معیارهای خروج تعداد 197 مقاله پژوهشی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش(1991) و روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم، برنامه ای دانش آموز محور است که نقش ها و مسئولیت های متفاوتی را برای فراگیر، مدرس و دانش، ایجاد می کند.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1 - 23
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع رویکرد پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد کلاسیک انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان و افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه تربیت اخلاقی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 22 نفر که شامل 10 معلم و 12متخصص تربیت اخلاقی بودند مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده-های حاصل از مصاحبه در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و نظری تحلیل شد و الگو مفهومی بر اساس ترسیم نسبت بین مقولات اصلی شکل گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که الگوی مفهومی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دو بعد چرایی و ضرورت تربیت اخلاقی و چگونگی برنامه درسی تربیت اخلاقی و مشتمل بر مقولاتی مانند ضرورت و نیاز، رویکرد، اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، نقش نیروی انسانی، ارزشیابی، مواد و منابع، مکان و زمان شکل می گیرد. مرکز ثقل یا مقوله محوری این الگو، رویکرد شایستگی محور فراگیر آن است که بر اساس دو ویژگی اصلی آن یعنی توجه سازوار به ابعاد دانشی، بینشی و مهارتی و شمولیت قلمرویی آن به تمام زیست مدرسه ای سایر عناصر برنامه درسی را تحت تاثیر قرار داده است.
طراحی الگوی تلفیقی برنامه درسی دوره متوسطه اول و اعتبارسنجی آن از منظر متخصصان برنامه درسی و دبیران ذیربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
209 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر هدفی دوگانه دارد. نخست، شناسایی و استخراج مؤلفه های برنامه درسی تلفیقی و دوم، اعتبار سنجی الگوی نظری پیشنهادی از منظر متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول. روش: این پژوهش با توجه به ماهیت ترکیبی و از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است که در انجام آن، از روش تحقیق زمینه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل کلیه ی متخصصان برنامه درسی عضو ثابت انجمن مطالعات برنامه درسی ایران (500 نفر) و دبیران دوره متوسطه اول که در سال تحصیلی 97 - 1396 به عنوان دبیر موظف به تدریس اشتغال دارند (183000 نفر). برای انتخاب نمونه هادرمورد متخصصان برنامه درسی با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند 35 نفر و در مورد دبیران با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای و در نهایت با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند 178 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقّقْ ساخته بود که روایی آن از طریق روش دلفی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ (89/0) در مورد کل پرسشنامه و بیش از (83/0) در مورد زیرگروه های مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئردرآلفای 05/0 بیانگر آن است که اولاً براساس دیدگاه دو گروه مورد بررسی تمامی مؤلفه های مربوط به عناصر چهارگانه (جدول1) و الگوی نظری پیشنهادی (شکل 1) مناسب و مطلوب بوده است. ثانیاً، دو گروه مورد بررسی در مورد معتبربودنِ الگوی نظری برنامه درسی تلفیقی اتفاق نظر داشته اند.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی برای ادانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
39 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی آموزش شهروندی به دانش آموزان انجام شده است. برای این منظور از روش های کمی و کیفی در قالب یک طرح آمیخته بهره برده شده است. مرحله اول پژوهش به روش کیفی از نوع نظریه مبنایی صورت گرفته است. در این مرحله 28 متخصصین حوزه های تعلیم و تربیت، برنامه ریزی درسی و علوم اجتماعی به روش زنجیره ای انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. در مرحله دوم که با روش پیمایشی می باشد، به منظور بررسی اعتبار الگوی طراحی شده از نظرات متخصصین و معلمان با سابقه بهره برده شده است. یافته های به دست آمده نشان می دهد که سرفصلهای آموزش شهروندی شامل ارزشهای انسانی و اخلاقی، آموزش مهارتهای زندگی جمعی (نظم و مسئولیت پذیری)، بازسازی فرهنگی، آموزش سیاسی، مشارکت مدنی، تاکید بر عدالت اجتماعی و آموزش چندفرهنگی است. در روشهای آموزش و همچنین ارزشیابی نیز، بر تشکیل گروههای غیررسمی و نظارت بر فعالیت گروهها، یادگیری در عمل و روشهای تدریس شاگرد محور و مشارکتی تاکید شده است. بررسی ضرایب توافق در خصوص همه سرفصلهای آموزشی و روشهای آموزش بالاتر از 0.6 می باشد که حاکی از اعتبار نتایج به دست آمده است.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در دوره اول متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در دوره اول متوسطه ایران است. رویکرد پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی می باشد. در ابتدا پس از بررسی مبانی نظری موجود در زمینه فبک و نمونه گیری هدفمند معیاری، نظرات 19 نفر از متخصصان برنامه درسی و فبک از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و سپس با روش تحلیل تم، ساختارهای تماتیک منتج شد. در مرحله کمّی، از روش دلفی استفاده شد. برای تعیین میزان اتفاق نظر بین خبرگان، از ضریب هماهنگی کندال و برای ارزیابی روایی محتوایی پرسشنامه، از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) و برای بررسی پایایی، از آلفای کرونباخ استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق تعداد 135 مولفه برنامه درسی فبک برای دوره اول متوسطه ایران شناسایی و مدل مفهومی در قالب عناصر ده گانه اکر طراحی شد که در قالب 10 بعد، منطق یا چرائی (26 شاخص)، اهداف (39 شاخص)، ویژگی های محتوا (8 شاخص)، فرم های محتوا (7 شاخص)، روش های یاددهی-یادگیری (13 شاخص)، ویژگی های تسهیلگر (12 شاخص)، ویژگی های محیط آموزش (4 شاخص)، ارزشیابی (19 شاخص)، گروهبندی (3 شاخص) و زمان (4 شاخص)، اولویت بندی شدند.
شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان (پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تدوین الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان بود. این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود که جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران آموزش و پرورش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 21 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران بودند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود و در بخش کمی، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی بود که با استفاده از نرم افزارهای SPSS-v21، Smart Pls-v3 و Lisrel-v8 تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان شامل سه بعد کلی عوامل تشکیل دهنده(ذهنیت فلسفی، گفت و گوی فلسفی و تعلیم تربیت فلسفی)، عوامل تاثیرگذار(برنامه درسی، معلم و مدیریت) و عوامل تاثیرپذیر(تفکر انتقادی، خردمندی و خودکارآمدی) است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.
طراحی الگوی مطلوب تربیت عقلانی در برنامه درسی دین و زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تربیت عقلانی یکی از ابعاد مهم تربیت انسانی است؛ زیرا شرط توفیق در جنبه های دیگر، مانند عاطفی، اخلاقی و اجتماعی نیز معطوف به آن است. برای دستیابی به اهداف مهم این بُعد تربیت، به ارائه الگویی در زمینه برنامه درسی تربیت عقلانی نیاز است. شناخت جایگاه تربیت عقلانی در برنامه درسی «دین و زندگی» دوره دوم متوسطه ایران و ارائه الگوی مطلوب آن، هدف اصلی پژوهش حاضر است و برای شناسایی الگوی مورد نظر، از روش داده بنیاد استفاده شده است. حوزه مورد مطالعه این پژوهش، دیدگاه صاحب نظران رشته های برنامه ریزی درسی و فلسفه تعلیم و تربیت و معارف اسلامی بوده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، صاحبان آثار در این زمینه، شناسایی شدند و مورد مطالعه و مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش، ارائه الگوی تربیت عقلانی در درس دین و زندگی است. در این الگوی پیشنهادی، شرایط علّی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله ای، کنش و واکنش ها و پیامدهای الگو تعیین شدند. الگوی پارادایمی طراحی شده می تواند به تحقق تربیت انسان و شهروند مطلوب بر اساس الگوهای اسلامی و رشد معنوی دانش آموزان منجر شود.
الگوی نظری اقدامات جاری معلمان برای شخصی سازی یادگیری دانش آموزان ابتدایی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
253 - 287
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فعالیت های جاری معلمان برای شخصی سازی یادگیری دانش آموزان در دوره دوم ابتدایی نظام آموزشی ایران در سال تحصیلی 98-1397 بود. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان دوره دوم ابتدایی شهر بیرجند هستند که شیوه انتخاب آنها هدفمند بود. در مجموع با 22 نفر از معلمان مصاحبه شد و به اشباع نظری رسید. ملاک انتخاب 22 نفر اصل اشباع نظری بوده است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی صورت گرفت و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. یافته ها در قالب مدل مفهومی به این صورت شکل گرفت: شرایط علی (موجبات و فرصت ها)؛ عوامل محوری (عناصر شخصی سازی یادگیری)؛ راهبردها (اقدامات کاربردی معلمان)؛ عوامل زمینه ای (زیرساخت-ها)؛ عوامل مداخله گر: تسهیلگرها (پشتیبان کننده ها) و محدودکننده ها (فاصله معلمان با عملکرد حرفه ای)، و در نهایت پیامدها (نتایج شخصی-سازی یادگیری) می باشد. برای روایی و پایایی از روش لینکلن و گوبا که شامل: اعتبار، اعتماد، تأییدپذیری و انتقال پذیری است، استفاده شد. و از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. در پایان یافته های پژوهش نشان داد معلمان دوره دوم ابتدایی، با عملکرد حرفه ای برای شخصی سازی یادگیری دانش آموزان، فاصله زیادی دارند و همچنین معلمان آموزش های لازم را در این زمینه دریافت نمی کنند.
شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله به منظور ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
72 - 43
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی بود. روش: این پژوهش به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شد، اول: کشف مؤلفه های مهارت حل مسئله و دوم: شناسایی عناصر برنامه درسی پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی برنامه درسی با استفاده از عناصر نه گانه کلاین برای دوره پیش دبستانی. جامعه پژوهش از متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان پیش دبستانی تشکیل شد. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی بود. از هر گروه با یک نفر واجد معیارهای مشخص، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و نفر بعدی توسط وی معرفی و مصاحبه ها ادامه یافت تا اشباع نظری با 36 نمونه، حاصل شد و داده ها براساس روش استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج در مرحله اول، کشف 10 مؤلفه مهارت حل مسئله: خودآگاهی، تشخیص مسئله، سازمان دهی، تجزیه وتحلیل، ارزیابی، پرورش مهارت های تفکر، مهارت های اجتماعی و... بود. در مرحله دوم عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله شامل اهداف (شناختی، نگرشی، عملکردی)، محتوا (سازمان دهی، روش های ارائه)، روش تدریس (سنتی، فعال)، فعالیت یادگیری (انفرادی، گروهی)، مواد آموزشی (ویژگی، انواع منابع)، فضا (ویژگی های فیزیکی، تجهیزات)، زمان (مدت زمان، توجه به آمادگی و سن)، گروه بندی (توجه به ماهیت مسئله، جنسیت، سن، ناهمگنی، تعداد اعضا) و ارزشیابی (توجه به تفاوت فردی، فرآیندی، کمی، توصیفی) شناسایی و الگوی بهینه دوره پیش دبستانی ارائه شد.
طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله تحلیلی- استنباطی حاضر به دنبال طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه بود. جامعه پژوهشی شامل متن کامل ترجمه تفسیر المیزان بود که با توجه به منطق انتخاب آن از نمونه گیری صرف نظر شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویت دینی فرهنگ عینیت یافته اسلامی در وجود انسان است که اگر بخواهیم برای آن الگوی برنامه درسی طراحی کنیم اهدافش شامل سه نوع بینشی (شناخت دایره هستی و پدیدآور، شناخت مقصد و سرانجام، شناخت راه و راهبران زندگی، شناخت خویشتنِ خویش)، گرایشی و کنشی، محتوایش تابع سازمان دهی درهم تنیده/مارپیچی می باشد. "توجه دادن به نشانه های ربوبیت خداوند در آفاق و منظومه هستی، دعوت به تأمل در خود، تبیین، استدلال و احتجاج، استفهام، مشاهده، تمثیل، تذکر و عمل معلم" هم ازجمله روش های یاددهی-یادگیری مورد تأکید در الگو هستند. رویکرد کلی ارزشیابی نیز "فرایندی" است که با در نظر گرفتن استلزامات دینی و نوع نگاه ویژه به نیت، همت و زحمات دانش آموز و همچنین بهره گیری از سه ضلع معلم، دانش آموز و والدین نارسایی های احتمالی را مشخص می کند و بیشتر در خدمت یادگیری می باشد.
مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی برخودشرح حال نویسی مورد مطالعه: مدرسان دانشگاه فرهنگیان و صاحب نظران برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
91 - 116
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی بر خود شرح حال نویسی بود. این تحقیق نوعی تحقیق کاربردی و از لحاظ راهبرد، رویکردی کیفی با راهبرد پدیدار شناختی است. مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و اساتید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان بودند که با رویکرد هدفمند انتخاب گردیدند و با آنها به روش نیمه ساختار مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه با آنها ادامه یافت تا به نقطه اشباع (9 نفر) رسیدیم. با توجه به کدگذاری ها و مضامین به دست آمده از متون علمی و مصاحبه متخصصان، مدل های مناسب ذهنی، تفکر تأملی، پویش روایی، شایستگی های حرفه ای، و تجربه زیسته به عنوان مؤلفه های الگوی برنامه درسی مبتنی بر شرح حال نویسی به دست آمد. با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود مؤلفه های پنج گانه فوق به عنوان سرفصل دروس یا به عنوان دروس پیشنهادی در برنامه درسی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان امکان سنجی و گنجانده شود.