فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۵۹۹ مورد از کل ۵۹۹ مورد.
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
201 - 226
حوزههای تخصصی:
بحران نظامی روسیه و اوکراین، بسترساز وقوع دگرگونی ها و تحولات بنیادین در پارادایم ها و الگوهای بین المللی تأمین و تبادل منابع و انرژی شده است. روسیه با بهره برداری گسترده از مزیت راهبردی و اهرم فشار خود در عرصه نفت و گاز، چالش ها و موانعی را بر سر راه کشورهای غربی ایجاد کرده است. در این میان، جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس به عنوان یکی از بزرگترین و حیاتی ترین منابع تأمین انرژی برای قدرت های غربی، بیش از پیش مشخص و برجسته شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که الگوها و ساختار مبادلات منابع انرژی در منطقه خلیج فارس در پرتو بحران اوکراین چه تحولاتی را تجربه خواهد کرد؟ روش شناسی پژوهش حاضر، ترکیبی از رویکردهای کیفی، کمی و آینده پژوهی بوده است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه عمیق با 10 تن از خبرگان حوزه های مطالعات منطقه ای، روابط بین الملل و اقتصاد انرژی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سپس با به کارگیری تکنیک تحلیل مضمون و طبقه بندی، مهمترین متغیرهای کلیدی شناسایی گردید. در ادامه با استفاده از تحلیل ساختاری-تفسیری MICMAC، روابط درونی میان این متغیرها بررسی و تبیین شده است. در پایان نیز پژوهش با بهره گیری از اصول و مبانی آینده پژوهی و تکیه بر یافته های دو مرحله پیشین، 5 سناریوی محتمل در وضعیت های مختلف متغیرهای کلیدی را طراحی و تدوین کرده است. نتایج حاکی از آن است که برنامه های نوسازی و توسعه ظرفیت های نفت و گاز در منطقه و همچنین افزایش نقش ایران، می تواند اثرات مثبتی بر بازار انرژی اروپا داشته باشد.
تحول فناورانه در راهبرد امنیتی و دفاعی کره جنوبی؛ درس گفتارهایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
147 - 180
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد بررسی استراتژی دفاعی و امنیتی کره جنوبی بر اساس توان فناورانه باتوجه به تغییر پویایی های امنیتی منطقه به ویژه در شبه جزیره کره و تهدیدات امنیتی نوین به عنوان الگویی برای ایران است. در پژوهش حاضر ضمن بررسی سطح فناورانه ایران، به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه مؤلفه هایی بر تحول دفاعی و امنیتی فناورانه کره جنوبی و بازدارندگی فناورانه این کشور در شرق آسیا و ایندوپاسیفیک مؤثر بوده است؟ و تحول فناورانه در پیشبرد بازدارندگی فناورانه در راهبرد دفاعی و امنیتی کره چگونه بوده است؟ بنابر بر فرضیه، به دلیل ظهور فناوری های نوظهور و چالش های فناورانه در حوزه دفاعی - امنیتی و تنش های ژئوپلیتیکی ناشی از تحولات نوین در نظم بین المللی و منطقه ای سبب بازدارندگی فناورانه و تحول دفاعی و امنیتی این کشور شده است. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد تغییر الگوهای جنگ و تشدید رقابت برای هژمونی فناوری در میان قدرت های بزرگ، افزایش بی ثباتی در شمال شرق آسیا به دلیل رقابت آمریکا و چین سبب سیالیت نظم بین الملل و موجب تقویت دفاعی فناورانه کره جنوبی شده است. کاهش نیروی انسانی در ارتش، نگرانی در مورد حمله هسته ای و موشکی کره شمالی به همراه افزایش تحرکات چین و روسیه در منطقه امنیتی شبه جزیره کره و ایندوپاسیفیک، باعث شده است تا یون سوک یول در حوزه دفاعی و امنیتی مبتنی بر فناوری (4IR)، بازدارندگی فناورانه چند دامنه ای را ایجاد کند. ماهیت روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و از روش تحلیل داده های کمی و کیفی گردآوری شده از مهم ترین اسناد دفاع ملی و مراکز مطالعاتی امنیتی استفاده شده است.
چین، ایران و تحول ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 192
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی-تبیینی، سیاست خارجی چین را بعد از آغاز خروج تدریجی ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه و روند تحول ژئوپلیتیکی در این منطقه را در پاسخ به این پرسش که تأثیرات این تحول ژئوپلیتیکی بر سیاست خارجی چین در رابطه با ایران چه بوده و چه خواهد بود، به یاری نظریه موازنه تهدید، مورد بررسی قرار می دهد. فرض مقاله آن است که پکن بر مبنای رویکرد همکاری عمل گرایانه خود در گسترش روابط با ایران، تلاش تهران برای مقابله با نفوذ ایالات متحده را هم راستا با افزایش نفوذ جهانی چین و چالشی نیرومند در برابر تغییر نظم بین المللی به رهبری آمریکا می داند. از همین رو از دید مقامات چینی، حمایت ایران از مقاومت در خاورمیانه به وضوح مانعی در مقابل تمرکز هرچه بیشتر آمریکا بر مسائل اقیانوس هند و اقیانوس آرام ارزیابی می شود که چین کانون اصلی منافع ژئوپلیتیک خود تلقی می کند. در مقابل، ایران نیز چین را حامی اصلی اقتصادی و دیپلماتیک خود در برابر فشارهای ایالات متحده می یابد. در نتیجه، چین عصر شی جین پینگ بر مبنای رهیافت واقع گرایی تدافعی از رویکرد سیاست توازن قدرت نرم در منطقه حمایت کرده و کوشیده است تا بین روابط خود با ایران و دیگر شرکای منطقه ای مانند عربستان درصدد ایجاد تعادل نرم برآید. با وجود این، چینی ها از برهم خوردن توازن قدرت در منطقه به نفع هر یک از شرکای مهم خاورمیانه ای خود حمایت نکرده و حفظ وضع موجود را گزینه بهتری ارزیابی می کنند.
سازمان همکاری شانگهای و بحران طالبانیسم در افغانستان: چالش هایی در توسعه همکاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
63 - 94
حوزههای تخصصی:
صلح یک نیاز اساسی بشر است، اما به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی در بخش هایی از جهان، خشونت و افراط گرایی عامل اصلی نارضایتی ساکنان آن منطقه محسوب می شود. علاوه بر این، چالش ها و بی ثباتی در یک کشور باعث رخنه بی ثباتی در سراسر منطقه می شود. اخیراً با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به دلیل خلأ قدرت، تسلط گروه بنیادگرای طالبان را در انظار جامعه بین الملل گشود. موضوعی که تأثیرات فوری امنیتی را ایجاد کرده و بی ثباتی ها و چالش هایی را بر توسعه همکاری های کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای فراهم آورد. از این منظر، مقاله حاضر تلاش می کند تا با تمسک بر نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی نسبت به این سؤال پاسخگو باشد که سازمان همکاری شانگهای، با ظهور مجدد و قدرت یابی طالبان در افغانستان چه چالش هایی را پیشِ روی خود تجربه خواهد کرد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد: اولاً، مشکلات ناشی از پویایی امنیت داخلی افغانستان، می تواند به عرصه ای برای گروه های بنیادگرا مانند طالبان تعین یابد. ثانیاً، بی ثباتی در افغانستان و قدرت یابی طالبان از این پتانسیل برخوردار است که بی ثباتی های امنیتی را در سایر کشورهای منطقه فراهم کند. درنهایت نشان داده می شود، بحران طالبانیسم می تواند چالش هایی را برای توسعه همکاری های کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به وجود آورد.
ادراکات متکثر مقامات رسمی ایران از روابط اروپا و آمریکا و تأثیر آن بر مذاکرات هسته ای ایران: بررسی موردی دوره ریاست جمهوری روحانی (1392-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
31 - 60
حوزههای تخصصی:
چگونگی ادراکات نخبگان سیاست خارجی ایران از نحوه تعامل قدرت های جهانی یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در دهه های گذشته بوده است. نقش آفرینی فعالانه اروپا و آمریکا در پرونده هسته ای ایران سال های گذشته، اهمیت رابطه اروپا و آمریکا را برای ایران دو چندان کرده است و ادراکات نخبگان ایرانی عمدتاً بر اساس این موضوع کانونی شکل گرفته است که آیا و چگونه می توان از نوسان های سطحی و بعضاً عمیق روابط دو سوی آتلانتیک در راستای تحقق منافع ملّی ایران بهره برد. یکی از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران در دهه های اخیر به خصوص پس از برنامه هسته ای ایران در عرصه بین المللی، ماهیت روابط قدرت های غربی یعنی اروپا و آمریکا با یکدیگر و چگونگی بهره برداری از این روابط در راستای تحقق منافع ملّی ایران بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که مقامات رسمی سیاست خارجی ایران در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی (1392-1400) چه ادراکاتی نسبت به روابط اروپا و امریکا داشته اند و این ادراکات چه تأثیری بر روند مذاکرات هسته ای داشته است؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متون مرتبط با دوره ریاست جمهوری حسن روحانی با تمرکز بر مقامات رسمی ایران است. چارچوب مفهومی مقاله بر مبنای رویکرد ادراکی در حوزه تحلیل سیاست خارجی شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در میان مقامات سیاست خارجی ایران در دوره دولت روحانی، سه دیدگاه عمده تمایزانگاری، تقابل انگاری و انفعال انگاری درباره روابط اروپا و آمریکا وجود دارد که می توان گفت وجه غالب ادراکی در دو مقطع مذاکرات هسته ای و اجرای برجام، ادراکات تمایزانگارانه و در مقطع خروج آمریکا از برجام، انفعال گرایی اروپا در مقابل آمریکا بوده است.
تحلیل مقایسه ای الگوی رقابت و همکاری ایران و افغانستان در دوران دولت وحدت ملی و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
59 - 88
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان غربی افغانستان مناسبات عمیقی در سطوح مختلف با این کشور دارد. در طول دو دهه اخیر و با شکل گیری دولت وحدت ملی همواره مسیر روابط دو کشور متأثر از عوامل تأثیرگذار فردی همچون ادراک رهبران سیاسی، عوامل ملی نظیر: متغیرهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و فرهنگی و همچنین عوامل خارجی مانند حضور کشورهای مداخله گر منطقه و بین المللی و حضور گروه های تروریستی بوده است. به عبارتی دیگر مناسبات دو کشور ایران و افغانستان همواره بر رقابت و اصولاً تنش اما نه از جنس قهرآمیز و همکاری و تعمیق روابط در بُعد سیاسی و امنیتی بوده است. ایران تاکنون دولت طالبان را به رسمیت نشناخته و تلاش کرده است تا از طریق دیپلماسی منطقه ای و همکاری با کشورهای دیگر، به حل و فصل بحران های افغانستان کمک کند. این روابط پیچیده نشان دهنده ترکیبی از منافع مشترک و اختلافات عمیق است که دو کشور را به سمت همکاری و در عین حال رقابت سوق داده است. از این رو پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با توجه به متغیرهای چندسطحی مؤثر در روابط ایران و افغانستان، الگوی فهم روابط ایران و افغانستان در دولت وحدت ملی و دولت طالبان را بر چه اساسی می توان صورت بندی و تحلیل کرد؟ در پاسخ به پرسش اصلی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای متغیرهای داخلی و خارجی که در دوره های زمانی مختلف استقرار این دو دولت از اهمیت متفاوتی برخوردار بوده اند باعث گردیده الگوی ماهوی حاکم بر رقابت و همکاری ایران و افغانستان یک الگوی «چندوجهی»، «دینامیک» و «پیچیده» باشد. در این بین با توجه به در نظر داشت وجوه چندسطحی تفاوت این دو دوره، الگوی استخراجی دوره دولت وحدت ملی «میل به همکاری در پرتو موازنه قدرت منطقه ای» و الگوی رقابت و همکاری دوره طالبان «تشدید منازعه و تصاعد بحران در پرتو موازنه چندلایه منافع» صورت بندی شده است. چهارچوب نظری اتخاذی مقاله برای استخراج الگوی روابط دو کشور با اتکا به صورت بندی نوینی از نظریه رئالیسم نوکلاسیک بوده که به نویسندگان مقاله امکان ترکیبی از محدودیت ها و فرصت های بین المللی، سطح و میزان تهدیدهای خارجی و فرصت ها و محدودیت های داخلی رفتار سیاست خارجی بازیگران را می دهد. روش تحقیق مقاله با اتکا به داده های کیفی به شکل تحلیلی- تبیینی است.
رویه تصمیم گیری در سیاست امنیتی و دفاعی مشترک اتحادیه اروپا و چالش های آن؛ با تأکید بر منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم با کاستن از اختلافات، به تدریج در جهت آرمان سیاست خارجی و امنیتی مشترک و در این مسیر بویژه بعد از جنگ سرد، در راستای سیاست امنیتی و دفاعی مشترک گام نهادند. محل تصمیم گیری درباره سیاست امنیتی و دفاعی مشترک، شورای اروپایی، متشکل از سران کشورهای عضو است که به منظور ارتقای صلح و امنیت جهانی به اتفاق آراء در مورد مأموریت های غیرنظامی و عملیات های نظامی تصمیم گیری می کنند. به رغم دستاوردهایی که اتحادیه اروپا در توسعه و مدیریت سیاست امنیتی- دفاعی مشترک کسب نموده است، اما هنوز با چالش هایی مواجه است که مانع از کارکرد بین المللی مطلوب آن می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های رویه تصمیم گیری، این پرسش را مطرح نموده است: رویه تصمیم گیری بر کارکرد بین المللی سیاست امنیتی و دفاعی مشترک اتحادیه اروپا چگونه تأثیرگذار است؟ فرضیه این است که تصمیم گیری بر اساس اتفاق آرا باعث شکلگیری رقابت، پیچیدگی، سرعت پایین و در برخی موارد باعث تأخیر، انسداد و یا وتوی تصمیمات می شود. یافته های پژوهش که با بررسی چند نمونه از عملکرد اتحادیه اروپا در غرب آسیا و با روش توصیفی-تحلیلی حاصل شده است نشان می دهد که تصمیم گیری بر اساس اتفاق آراء با ایجاد مانع در مسیر شکل گیری مؤلفه های بازیگری اتحادیه اروپا، در بسیاری از موارد موجب عدم تحقق اهداف سیاست دفاعی- امنیتی مشترک اتحادیه اروپا شده است.
تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال؛ چشم اندازی استراتژیک برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
89 - 116
حوزههای تخصصی:
تلاش برای کسب برتری تکنولوژیک به میدان جدید رقابت قدرت های جهانی به ویژه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. تسلط بر فناوری های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، میکرو الکترونیک، کلان داده ها، یادگیری ماشینی و سیستم های اطلاعات کوانتومی در نهایت موازنه قدرت بین المللی را شکل داده و قوام می بخشد. قدرت های جهانی مصمم به توسعه قابلیت های تکنولوژیک به منظور دستیابی به مزیتی استراتژیک در رقابت کلان خود هستند. توسعه چنین قابلیت هایی در راهبرد کلان قدرت های جهانی به عنوان اولویتی ملی مطرح شده و در بالاترین سطح دولتی دنبال می شود. این قدرت ها اهمیت کسب برتری تکنولوژیک را از جنبه های توسعه اقتصادی، امنیت ملی و رقابت بین المللی مورد شناسایی و تأکید قرار داده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش مطالعه تطبیقی و تحلیل داده ها از نوع منطقی و مبتنی بر شواهد، درصدد بررسی رابطه احتمالی میان تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال است. بر این مبنا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که تکنو ژئوپلیتیک به چه شکلی می تواند الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال تغییر دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تکنو ژئوپلیتیک با ورود به متن مجادلات قدرت های جهانی از طریق تغییر الگوهای سنتی در حوزه فناوری های دیجیتال، توسعه رقابت در حوزه تراشه های پیشرفته، به کارگیری اشکال جدید دستگاه ها و سیستم های جاسوسی و ضد جاسوسی، ایجاد دوگانه تکنو ژئوپلیتیکی هوآوی- اوپن رن، وضع و اعمال محدودیت ها و مقررات جدید علیه پلتفرم های رقیب و تشدید رقابت برای کسب برتری تکنولوژیک، ساختار و پویایی های رقابت های جهانی را تغییر داده است.
راهبردهای تثبیت و پایدار سازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
147 - 180
حوزههای تخصصی:
یمن کشوری است که در دهه های گذشته از یک سو همواره درگیر نزاع و کشمکش گروه های سیاسی-مذهبی و قبایل بوده و از سوی دیگر به دلیل موقعیت راهبردی، شاهد دخالت کشورهای خارجی به ویژه عربستان سعودی و آمریکا در امور داخلی خود بوده است. اشتراکات مذهبی انصارالله با ایران در کنار حمایت های رسانه ای، شائبه رقابت مذهبی بین ایران و عربستان را به عنوان دو قدرت تأثیرگذار منطقه ای تقویت نموده و از طرفی احتمال روی کار آمدن حکومت مورد حمایت تهران در حیات خلوت عربستان یعنی یمن، به شدت بر نگرانی عربستان در این زمینه افزوده است. این در حالی است که نقش آفرینی ایران در روند انقلاب یمن، همچون سایر حوزه های سیاست خارجی این کشور مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی با هدف بازگرداندن حقوق از دست رفته مردم یمن و رهایی از مداخله خارجی است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- تبیینی و بر اساس چهارچوب نظری گفتمان مقاومت به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که راهبردهای تثبیت و پایدارسازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در جبهه مقاومت یمن کدام اند؟ جمهوری اسلامی ایران نظر به فرصت ها، تهدیدات، قوت ها و ضعف های نفوذ خود در یمن با بهره گیری از راهبردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی- امنیتی ضمن حمایت و پشتیبانی از گروه ها و جریان های سیاسی این کشور تلاش می کند تا موازنه قدرت منطقه ای را در جبهه مقاومت یمن به نفع خویش تغییر دهد.
عناصر شناختی مؤثر بر خروج نظامی آمریکا از غرب آسیا؛ مطالعه موردی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
181 - 210
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، تاکتیک ها و راهبردهای مختلفی را برای نحوه نبرد و تأمین منافع ملی از سوی ایالات متحده آمریکا ذکر کرده اند که برجسته ترین آن در دوره کنونی، استفاده از عناصر شناختی است که شکست در انجام آن، می تواند منجر به شکست در تأمین اهداف و منافع ملی ایالات متحده گردد. در این راستا، از مهم ترین نمونه های انجام عملیات نظامی توسط آمریکا، حضور این کشور در عراق است که نتیجه نهایی این حضور، محصولی جز تصمیم به کاهش چشم گیر حضور نظامی از این کشور و شکست آنچه دولت-ملت سازی و مبارزه با تروریسم و حضور پررنگ نیروهای زمینی می خواندند، نبود. پژوهش حاضر درصدد آن است تا با در نظر گرفتن تجربه حضور آمریکا در عراق، میزان موفقیت عملیات شناختی بر عملیات نظامی آن در عراق را مطالعه کرده و آینده این حضور نظامی را پیش بینی کند. به عبارت دیگر سؤال اصلی مقاله آن است که عناصر شناختی تأثیرگذار بر عملیات نظامی آمریکا کدام اند و این عناصر، آینده حضور آمریکا در عراق را چگونه پیش بینی می کنند؟ فرضیه پژوهش نیز آن است که شکست در استفاده موفق از عناصر شناختی در عملیات اطلاعاتی نظامی، آمریکا را به سمت خروج از عراق سوق خواهد داد؛ به عبارت دیگر، عدم موفقیت در تحقق مأموریت های شناختی عملیات اطلاعاتی، منجر به خروج آمریکا از عراق خواهد شد. مقاله با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و روش جمع آوری داده کتابخانه ای، نشان می دهد که عناصر شناختی ذیل عملیات اطلاعاتی بوده و شامل عملیات روانی، فریب نظامی، امنیت عملیات، امور عمومی و دیپلماسی عمومی می شوند که آمریکا در انجام آن ها موفق نبوده است و این موارد در خروج نظامی آمریکا از عراق تأثیرگذارند.
کلان روندهای نوظهور نظم ساز در منطقه غرب آسیا و دگردیسی در سیستم کنترل واحدهای دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
91 - 118
حوزههای تخصصی:
نظم امنیتی منطقه غرب اسیا به عنوان متغیر تاثیرگذار بر رفتارهای راهبردی واحدهای منطقه ای و مداخله گر فرامنطقه ای در دوره های مختلف نظم سازی از پویایی های خاصی برخوردار بوده است. نظم های امنیتی منطقه غرب اسیا از سه دوره امپراتوری، دولت های مدرن تا پایان جنگ سرد و از ابتدای قرن بیست و یکم تاکنون تشکیل شده اند. در نظم جدید امنیتی ویژگی های متفاوتی نسبت به نظم های گذشته رخ داده است که از جمله انها می توان به شبکه ای شدن ارتباطات، چندلایه شدن حوزه های موضوعی به صورت در هم تنیده، تلاقی سطوح نظم و افزایش پیچیدگی ها اشاره کرد. تاثیرگذاری نظم امنیتی جدید بر سیستم کنترل واحدهای دولتی در منطقه غرب اسیا موضوع پژوهش مقاله حاضر است. از این رو سوال و فرضیه ذیل جهت چارچوب بخشی به مقاله حاضر مطرح می شوند. سوال مقاله پیش رو این است که نظم امنیتی در منطقه غرب اسیا از ویژگی برخوردار است و چه تاثیری بر سیستم کنترل واحدهای دولتی گذاشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر جهت پاسخ به سوال فوق این است که نظم امنیتی حاضر در منطقه غرب اسیا به صورت شبکه ای درامده است و سبب شده است تا سیستم کنترل واحدهای دولتی به سیستم کنترل شبکه ای تبدیل شود. روش پژوهش توصیفی- تبیینی و روش جمع اوری منابع اسنادی می باشد.
رژیم منع اشاعه و بازی سه سطحی برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
117 - 146
حوزههای تخصصی:
در 18 اردیبهشت 1397 رئیس جمهور ایالات متحده، با بیان ناتوانی برجام در حفاظت از منافع امنیت ملی این کشور به مشارکت ایالات متحده در این توافق کمتر از سه سال پس از امضا شدن آن پایان داد و مدعی شد که این توافق ناقص بوده و نتوانسته به اهداف خود دست یابد. دولت جمهوری خواه ایالات متحده با اتخاذ سیاست «فشار حداکثری» ادعا کرد دنبال یک توافق همه جانبه است که به دیگر فعالیت های ایران ازجمله برنامه موشکی نیز بپردازد و شروط نامعقولی برای مذاکره مطرح کرد. ایران در پاسخ از یک سال بعد شروع به کاهش تدریجی تعهدات خود مطابق برجام کرد و باتوجه به شروط دولت آمریکا حاضر به مذاکره برای توافقی جدید نشد. با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و اعلام قصد آن برای بازگشت به توافق اولیه، مذاکرات برای احیای برجام شکل گرفت که البته به نتیجه نرسیده است. بنابراین پرسش این است که چرا پس از خروج آمریکا ، دولت جدید این کشور برای احیای برجام مذاکره میکند؟ فرضیه این است که آمریکا طی یک فرایند یادگیری به دنبال بهره گیری از رژیم بین المللی منع اشاعه برای کمک به سیاست «تغییر رژیم» و تضعیف قدرت ایران در منطقه، بازتنظیم نقش خود در غرب آسیا و جلوگیری از افزایش نفوذ رقبای جهانی خود شامل چین و روسیه در منطقه است. در این پژوهش با اتخاذ نظریه بازی به عنوان چارچوب نظری و طرح یک مدل سه سطحی مجموعه ای از ارزش ها، مفروضات و ادراکات در سیاست داخلی آمریکا در رابطه با موضوع هسته ای ایران شناسایی شد که نشان می دهد ایالات متحده در بازی برجام اهدافی فراتر از حفظ رژیم منع اشاعه دنبال می کند.
نظام تحریم گرایی و اقتصاد سیاسی تحریم در سیاست داخلی و خارجی آمریکا: واکاوی اثربخشی و چالش های تحریم گرایی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
29 - 62
حوزههای تخصصی:
تحریم اقتصادی یک سیاست برنامه ریزی شده با هدف اعمال محدودیت های اقتصادی، تجاری و سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی از قبیل تغییر در رفتار بازیگران، تغییر رژیم و کنترل تسلیحات است. در طول چند دهه اخیر، آمریکا با استفاده از جهان روایی دلار و نقش کانونی خود در نظام اقتصادی، بانکی و مالی جهانی، کاربست تحریم ها را در سیاست خارجی خود افزایش داده به نحوی که بر اساس برخی برآوردها بیش از سه چهارم کل تحریم های جهان، از جانب این کشور اعمال شده است. با توجه به اهمیت مسئله تحریم ها، پژوهش حاضر، این پرسش های کلیدی را طرح می کند که تحریم های اقتصادی چه روندی را در چهارچوب سیاست خارجی آمریکا تجربه کرده اند؟ آیا تحریم های اقتصادی آمریکا اثرگذار هستند؟ چه چالش هایی پیشِ روی نظام تحریم های اقتصادی آمریکا در ساخت داخلی این کشور و همچنین نظم بین المللی وجود دارد؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش موردپژوهی، ضمن ارائه چهارچوب مفهومی «تحریم گرایی» برای تبیین جایگاه تحریم ها در سیاست خارجی آمریکا در دو مقطع زمانی تحریم گرایی محدود (1945 تا 1990) و تحریم گرایی گسترده (1990 به بعد)، به ارزیابی اثرگذاری این تحریم ها در دستیابی به اهداف سیاسی و همچنین چالش های پیشِ روی آن در سطوح تحلیل خرد و کلان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست تحریم گرایی ایالات متحده از دهه 1990 تکاملی گسترده در زمینه های کمی، عمق، حوزه جغرافیایی، پیچیدگی، رژیم اجرا و لایه نظارت بر تحریم ها پیدا کرده است. گرچه تحریم های اقتصادی آمریکا اثرات اقتصادی را بر بازیگر تحریم شده تحمیل کرده، اما عموماً در دستیابی به اهداف سیاسی تعیین شده ناموفق عمل کرده اند. تحریم های آمریکا با چالش های مهمی در سطوح داخلی از جمله فرایند دشوار لغو تحریم ها به دلیل اینرسی بوروکراتیک آمریکا، پیچیدگی فزاینده قواعد تحریمی، انباشت درخواست های متعدد شرکت های خصوصی و افراد برای استعلام تراکنش ها، نبود نظام جامع برای ارزیابی اثرگذاری تحریم ها و در سطح خارجی نیز ایجاد ائتلاف های اقتصادی و سیاسی رقیب، گسترش شبکه های پنهان تجاری و مبادلاتی، هزینه های انسانی تحریم ها و به خطر افتادن جهان روایی دلار مواجه است.
سناریوهای روابط ایران و چین در افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1 - 28
حوزههای تخصصی:
در دوره ظهور چین، افول نسبی ایالات متحده آمریکا و روند تمایل کشورهای آسیایی به چین، انعقاد تفاهم نامه میان ایران و چین و آینده آن، اهمیت فزاینده ای یافته است. این مقاله، با نظر به عدم قطعیت های موجود در روابط دو کشور، همچون تأثیرات ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه و جهان، تحریم ها، تغییرات سیاسی در منطقه و رقابت های سیاسی-اقتصادی آن و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور، سناریوهای احتمالی روابط سیاسی ایران و چین را در افق 2030 بررسی می کند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات توسعه ای-کاربردی و از نظر روش جزو تحقیقات هنجاری آینده پژوهانه بوده که با استفاده از روش پژوهش تحلیل اسناد، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نخبگان و خبرگان و نیز روش سناریوپردازی (عدم قطعیت های بحرانی) برای تحقق اهداف استفاده کرده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که آینده جهان قابل پیش بینی نیست اما اینکه آینده روابط ایران با چین به سمت همکاری های راهبردی خواهد رفت یا نه، به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله سیاست هایی که چین، ایران، ایالات متحده و سایر کشورهای منطقه غرب آسیا از هم اکنون تا سال 2030 دنبال می کنند. با وجود همه این عدم قطعیت ها تا سال 2030، محتمل ترین سناریوها، «اژدها با احتیاط می راند»، «اژدها در اقلیم امپراتور تنها» و «اژدها در خانه امپراتور» خواهند بود.
روابط چین و عربستان در دوران گذار نظام بین الملل و پیامدهای آن بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
119 - 146
حوزههای تخصصی:
با سربرآوردن چین در مقام قدرتی جهانی و پدیدارشدن نشانه های تحول در نظم بین الملل پس از جنگ سرد، عربستان به عنوان یکی از کنشگران مهم منطقه ای، با درک چنین برداشتی بر آن شده است تا مناسبات تجاری جدیدی را با پکن پی ریزی کند. بر این اساس، رهبران عربستان سعودی هم زمان با کوشش برای کاهش وابستگی دیپلماتیک و اقتصادی به آمریکا، به دنبال فاصله گرفتن از مبادله سنتی امنیت – انرژی با ایالات متحده، بازی میان خطوط و احیای توازن در مناسبات خارجی خویش هستند. با در نظر داشت چنین تحولی، پرسش اصلی پژوهش پیشِ رو آن است که چگونه راهبرد اقتصادی نوین عربستان در تعامل با چین و در ساختار جدید نظم بین المللی، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است؟ نویسندگان با اتخاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای در گردآوری داده ها و نظریه واقع گرایی نئوکلاسیک برای تحلیل داده ها، سعی بر آن دارند تا به این پرسش پاسخ دهند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کوشش «ریاض» جهت توسعه مناسبات با چین، متأثر از ادراک راهبردی نوین مقامات سعودی از تحولات ساختاری نظام بین الملل، قدرت نسبی عربستان در نظم چندقطبی آینده نظام بین الملل و توان اقتصادی ریاض است و تناظر زمانی ابتکار کمربند-راه و چشم انداز 2030 می تواند بستر همکاری نزدیک ریاض-پکن را فراتر از حوزه انرژی فراهم کرده و منافع جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
منطقه گرایی آشیانه ای؛ ایران، روسیه و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 116
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی به عنوان یکی از الزامات سیاست خارجی کشورها از گذشته خود را بر کشورها تحمیل نموده است؛ اما الگوهای آن پیوند مستقیمی با تحولات سیستم بین الملل داشته به گونه ای که در وضعیت پیچیدگی، خود را در قالب منطقه گرایی شبکه ای و آشیانه ای نمایان ساخته است. تداخل بلوک های منطقه ای ایران، روسیه و چین به ایجاد شبکه منطقه ای آشیانه ای منجر شده است که خوشه های شبکه ای هرکدام از آن ها بخشی از این شبکه را شکل می دهند. هرچند ادبیات روابط بین الملل به توصیف ابعادی از منطقه گرایی این سه کشور پرداخته اند اما بایستی از سطح توصیف به علل و پیامدهای این نوع منطقه گرایی بر سیاست خارجی این سه کشور حرکت نمود و آن اینکه منطقه گرایی آشیانه ای و پیامدهای آن بر سیاست خارجی آن ها به ویژه در حوزه مدیریت و کنترل این شبکه چیست؟ پاسخ به این پرسش را بایستی در تداخل مرزی، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر جست وجو نمود و از سویی تأثیرگذاری بر پویش قدرت و حرکت به سمت بازدارندگی هیبریدی جمعی ازجمله پیامدهای اصلی آن به شمار می آید. به این سبب مقاله از ادبیات موجود در این حوزه فاصله گرفته و منطقه گرایی آشیانه ای و پویش های نظم در روابط بین الملل و کنترل آن را از زاویه ای نوین یعنی شبکه آشیانه ای مورد بررسی قرار می دهد.
دیپلماسی فرهنگی قدرت های رقیب ایران در آسیای مرکزی و چالش های پیشِ رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
29 - 58
حوزههای تخصصی:
در جهانی که روابط بین الملل دائماً متحول می شود؛ دیپلماسی فرهنگی از جایگاه مهمی در سیاست خارجی کشورها برخوردار است. کشورهای منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی علی رغم استقلال سیاسی نوعی ازجاکندگی فرهنگی را نیز تجربه کردند؛ به همین دلیل، این کشورها در روابط خارجی خود در سطح منطقه ای و بین المللی به دنبال یافتن هویت مستقل بوده اند که با مسئله فرهنگی این کشورها ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. از میان دولت های منطقه، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ فرهنگی، تاریخی و ارزشی با این کشورها از تجانس بالایی برخوردار است. درحالی که قدرت های رقیب ایران در این منطقه بیشتر به دنبال نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی هستند. با در نظر گرفتن این ملاحظات، این سؤال اساسی مطرح می گردد که دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی برای ارتقای منافع ملی مشترک دارای چه پتانسیل ها و چالش هایی است؟ این نوشتار به روش توصیفی-تبیینی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و استفاده از مفهوم دیپلماسی فرهنگی، این فرضیه را مطرح می کند که با توجه به پیشینه اشتراکات تاریخی و فرهنگی از جمله زبان، آداب و رسوم، دیپلماسی علمی و فعالیت های نهادهای فرهنگی می تواند موتور محرکه ارتقای منافع ملی متقابل میان این کشورها باشد. همچنین، دیپلماسی فرهنگی ایران از دو ناحیه ضعف عملکردی تشکیلات دیپلماسی فرهنگی ایران و فعالیت های فرهنگی برخی از قدرت های رقیب از جمله روسیه، ترکیه و اتحادیه اروپا مورد تهدید قرار گرفته است که ضمن نفوذ فرهنگی، پیوندهای فرهنگی ایران با این کشورها را در حوزه های زبان، آداب رسوم، تاریخ و هویت تحت الشعاع قرار داده است.
روند پژوهی تحول ائتلاف های رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
117 - 146
حوزههای تخصصی:
بنیان های تشکیل رژیم صهیونیستی در غرب آسیا بر مبنای اشغال و قدرت نظامی بوده است؛ بنابراین تل آویو همواره با بحران مشروعیت در محیط پیرامونی خود مواجه بوده است. اصلی ترین راه کار رژیم برای برون رفت از این بحران اتحاد و ائتلاف با برخی کشورهای منطقه است. این راه کار از یک الگوی یکسان تبعیت نکرده و در طول زمان به تناسب تحول در «مجموعه امنیتی غرب آسیا» تغییر کرده است. در حال حاضر روند اتحاد و ائتلاف سازی رژیم از رویکرد خطی و دوجانبه به «شبکه سازی پیچیده منطقه ای» تغییر یافته است. با عنایت به الگوی جدیدی که رژیم صهیونیستی در پیش گرفته این پرسش مطرح است که شبکه سازی منطقه ای رژیم صهیونیستی بر چه ارکانی استوار است؟ و هدف اصلی رژیم در تغییر راهبردهای ائتلافی در منطقه غرب آسیا چیست؟ در پاسخ این استدلال مطرح می شود که شبکه سازی ائتلاف های رژیم بر ایجاد پیوندهای مشترک با کشورهای عربی در قالب پیمان ابراهیم و با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان در قالب ائتلاف های نوپیرامونی ساماندهی شده است. هدف اساسی رژیم از حرکت به سمت شبکه سازی ائتلاف ها، به حاشیه راندن موضوع فلسطین برای رفع مشکلات در حوزه امنیت داخلی سرزمین های اشغالی و جانمایی رژیم به عنوان گرانیگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا است. دستاورد این رویکرد در بلندمدت، ایجاد وابستگی متقابل میان امنیت، اقتصاد و سیاست رژیم صهیونیستی با بازیگران حاضر در منطقه است.
تحول در استراتژی های مدیریت بحران جمهوری اسلامی ایران در مقابله با رژیم صهیونیستی؛ گذار از نو واقع گرایی تدافعی به تهاجمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
181 - 220
حوزههای تخصصی:
رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت بحران های امنیتی منطقه همواره مبتنی بر دکترین نوواقع گرایی تدافعی بوده است. با این حال، تغییرات سریع در نظم منطقه ای و اقدامات بحران آفرین رژیم صهیونیستی، نیاز به بازنگری در این استراتژی ها را نشان می دهد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس داده های اسنادی، به بررسی ضرورت تحول در دکترین امنیتی جمهوری اسلامی پرداخته استیافته ها نشان می دهد که رژیم صهیونیستی با بهره گیری از ابزارهایی همچون افزایش قابلیت بازدارندگی با حمایت ایالات متحده، استراتژی تغییر میدان بازی، موازنه سازی پنهان، تقویت ائتلاف های منطقه ای و امنیتی سازی ایران، در تلاش است تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی را گسترش دهد. در مقابل، ایران با تکیه بر استراتژی های مبتنی بر نوواقع گرایی تدافعی، از جمله بازدارندگی متعارف، جنگ های نامتقارن، تقویت محور مقاومت و بهره گیری از مزیت ژئوپلیتیک خود، به دنبال حفظ امنیت و مقابله با این تهدیدات بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، استراتژی های فعلی ایران با توجه به تحولات منطقه و پیچیدگی بحران ها، نیازمند گذار به دکترین نوواقع گرایی تهاجمی هستند. این دکترین باید بر افزایش توان تهاجمی، تقویت بازوهای ژئوپلیتیک، مدیریت بحران های کنترل شده و گسترش همکاری های استراتژیک با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تمرکز کند. این پژوهش بر لزوم بازاندیشی در سیاست های امنیتی جمهوری اسلامی تأکید دارد تا با بهره گیری از این رویکرد، بتواند جایگاه خود را در نظم جدید منطقه ای تثبیت و امنیت پایدار را تأمین کند.