فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۸۰ مورد.
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
91 - 122
حوزههای تخصصی:
مفهوم «دیگری» از جمله مفاهیم مهم در شاخه های نظری مختلف سازه انگاری می باشد؛ چراکه این مفهوم به همراه مفهوم «خود»، منجر به شکل گیری «هویت» می شود. از منظر الکساندر ونت «خود» در جریان تعاملات هویتی، «دگر» را به سه گونه «دوست، دشمن و رقیب» بازنمایی می کند. مطابق با این انگاره نظری برای فهم سیاست خارجی هر کشوری از جمله چین نیازمند بررسی «دیگری» و انواع آن مطابق با الگوهای سه گانه ونتی هستیم. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که «دیگری» دوست، دشمن و رقیب در سیاست خارجی چین با توجه به اسناد امنیّت ملّی این کشور در بازه زمانی (۲۰۲۲-۲۰۱۴) شامل کدام کشورها بوده است؟ این پژوهش فاقد فرضیه است. مطابق با تحلیل محتوای اسناد امنیّت ملّی چین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سیاست خارجی این کشور، کشورهای روسیه و پاکستان به عنوان دیگری دوست، کشورهای ژاپن، هند و آمریکا به عنوان دیگری رقیب و جریانات جدایی طلب تایوان به عنوان دیگری دشمن بازنمایی و تعریف شده است. پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
سیاست خارجی جمهوری فدرال آلمان در قبال حمله روسیه به اوکراین: تبیینی از منظر رئالیسم نوکلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
223 - 244
حوزههای تخصصی:
بدون تردید جنگ روسیه و اوکراین یکی از مهم ترین رخدادهایی بوده که در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم به وقوع پیوسته است. این جنگ که در یک سر آن روسیه و در طرف دیگر آن غرب به محوریت ناتو قرار دارد، دگرگونی های قابل توجهی را در سیاست خارجی بسیاری از کشورها از جمله آلمان به عنوان مهم ترین کشور اروپایی به همراه داشته است. بر همین اساس پرسش اصلی مقاله بدین صورت است که: سیاست خارجی آلمان در قبال بحران اوکراین تحت تاثیر چه متغیرهایی بوده و برآیند تاثیرات عوامل گوناگون سطح واحد و نظام بین الملل؛ در قالب چه رویکردهایی در سیاست خارجی این کشور متجلی شده و چگونه می توان آن را تبیین نمود؟ یافته های مقاله بیانگر این هستند که از منظر رئالیسم نوکلاسیک، حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ که به عنوان تجدیدنظرطلبی و تخیلات کور امپریالیستی روسیه در نزد سیاستمداران آلمانی تفهیم شد، در نهایت از مجرای برآیند عوامل موافق و مخالف داخلی و سطح نظام بین الملل، دولت شُلتس را به سوی اتخاذ رویکرد موازنه ی بدون ورود مستقیم به جنگ، علی رغم آسیب های وارده به اقتصاد آلمان سوق داده و در این راستا جمهوری فدرال آلمان به انجام اقداماتی از جمله حمایت های مالی و نظامی به اوکراین، پذیرش مهاجران اوکراینی، تحریم روسیه، تلاش جهت تنوع بخشی به منابع انرژی خود، موازنه داخلی مبتنی بر تقویت قوای نظامی خود و بویژه تلاش جهت تقویت و گسترش ناتو پرداخته است. شیوه پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی با تکیه بر منابع به روز آلمانی و انگلیسی است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه جهان شمولی نسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
5 - 36
حوزههای تخصصی:
نظریه جهانشمولی نسبی در روابط بین الملل که تلاش دارد به تبیین هم پیوندی دوگانه نسبی و جهانشمول در روابط بین الملل بپردازد، بر این باور است که بر اساس «نظریه وحدت در عین کثرت»، می توان دارای وحدت جهان بینی و کثرت روش بود، بر پایه نظریه جهانشمولی نسبی می توان در عین بهره مندی از اصول اولیه ثابت و عام و جهانشمول، دارای الگوها و قواعد ثانویه، متکثر، متنوع، متعدد، متغیر و خاص مبتنی بر عدم قطعیت و تحول پذیری در روابط بین الملل بود. مقاله حاضر تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان نظریه جهانشمولی نسبی را در عرصه سیاست خارجی به کاربست و چگونه می توان با ایجاد سازواری بین رویکردهای جهان گرایانه همگن ساز و نسبی گرایانه ناهمگن، برقراری نوعی دیالکتیک بین نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز، و همخوانی بین عام گرایی و محلی گرایی در عصر جهانی-محلی شدن، رویکردی متعادل و متوازن در سیاست خارجی در فضاهای بینابینی برقرار ساخت. نگارنده با تاکید بر جهانشمولی در اصول و نسبیت در رویه ها بر این باور است که با استفاده از روش گلچین گرایی، می توان با اتخاذ رویکرد طیفی و پرهیز از دوگانه سازی، نوعی هم تکمیلی دیالکتیک وار بین مفاهیم به ظاهر متناقض و متضاد در سیاست خارجی از فبیل آرمان گرایی و واقع گرایی، درون گرایی و برون گرایی، بین المللی گرایی و منطقه گرایی، و دوجانبه گرایی و چندجانبه گرایی برقرار ساخت.
تحریم علمی به مثابه ابزار سیاست خارجی آمریکا؛ مطالعه موردی تحریم فن آوری فضایی ایران و محرومیت از حق بر علم و آثار آن بر محیط زیست کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
99 - 126
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا در راستای سیاست خارجی خود از دیرباز، ابزارهای مختلفی مانند تحریم ها را به کار گرفته و در سال های اخیر تحریم های متعددی نسبت به ایران از جمله تحریم فن آوری فضایی و دو پژوهشگاه تحقیقاتی مرتبط را قرار داده است. اگرچه هدف آمریکا ایجاد فشار سیاسی بر کشور است اما از جمله آثار این تحریم ها، ایجاد محدودیت در دسترسی به علوم فضایی است. علم و فن آوری فضایی در حفظ و نگهداری محیط زیست بسیار پیش رو بوده است. این علم نوین، تحولی جدی و مؤثر در حوزه های پایش، نظارت و جمع آوری داده از نقاط مختلف کره زمین، آلاینده های مختلف، اقلیم و آب و هوا به وجود آورده است. فن آوری فضایی به عنوان یک ابزار توسعه، نقش پررنگی را در کشورهای فعال فضایی از جمله ایران داشته و از جمله مؤلفه هایی است که در پیشرفت علمی کشورها نقش به سزایی دارد. جایگاه فن آوری فضایی در دست یابی به اهداف توسعه پایدار از جمله نظارت بر منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست بسیار حائز اهمیت است و دسترسی به علوم مرتبط با فنآوری فضایی تحقق آن ها را به طور محسوسی تسهیل می سازد. لذا این پژوهش که از نوع مقالات توصیفی- تحلیلی است، با استفاده از روش تحقیق کیفی مطالعه موردی به دنبال پاسخ به این پرسش است که آثار حقوقی سیاست های تحریمی آمریکا علیه فن آوری فضایی ایران بر محیط زیست، طبق کدام اسناد بین المللی قابل بررسی است. پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که ممانعت از دسترسی به فن آوری فضایی علاوه بر مغایرت با اسناد مختلف بین المللی و نقض حق بر علم، آثار منفی و زیان باری نیز بر مسایل زیست محیطی کشور خواهد داشت که می تواند منجر به آسیب زیست محیطی درون مرزی و یا حتی برون مرزی شود و مدیریت منابع طبیعی و رسیدگی آنلاین و به موقع حوادث زیست محیطی را با مشکل مواجه کند.
جمهوری اسلامی ایران و آینده های محتمل اقتصادی در نظام بین الملل تا 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
37 - 71
حوزههای تخصصی:
حوزه اقتصادی طی دهه های گذشته تحولات شتابانی را تجربه کرده و بر اساس برآوردها طی سال های آینده نیز بر تحولات بین المللی تاثیر شگرف و غیر قابل انکاری از جهت جابه جایی دولت ها در هرم توزیع قدرت جهانی و تغییر مولفه های قدرت و بازیگری خواهد داشت. همین مسئله درهم تنیدگی اقتصاد و سیاست را در محیط نظام بین الملل در قرن 21 به وضوح نشان داده و ضرورت آینده پژوهی را در این عرصه برای دستگاه سیاست خارجی کشور دو چندان می کند. این مقاله به دنبال استخراج روندهای آینده ساز اقتصادی در نظام بین الملل و و پس از برون یابی آنها، ترسیم آینده های محتمل اقتصادی جهانی تا سال 2030 است تا بر اساس آنها سناریوهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در قبال اقتصاد جهانی را تا سال 2030 مشخص نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای جمهوری اسلامی ایران تا سال 2030 افزایش سهم قدرت های آسیایی به خصوص چین در اقتصاد و تجارت جهانی، سناریویی مطلوب؛ شتاب اقتصاد دیجیتال و فناورانه و اقتصاد خدمات محور، سناریویی مرجحِ مشروط؛ بحران اشتغال در سطح جهانی، سناریویی قابل تحمل؛ آسیب پذیری اقتصاد کشاورزی در سطح جهانی، سناریویی نامطلوب و بالاخره آنکه روند شتابان کشورها به سمت انرژی های تجدید پذیر نیز سناریویی نامطلوب خواهد بود.
امکان سنجی اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه اسلامی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
3 - 36
حوزههای تخصصی:
از آن جا که ایران یک بازیگر ژئوپلیتکی است، هر حکومتی که در کشور در قدرت باشد، نمی تواند از ملاحظات ژئوپلیتیک صرف نظر کند. «ژئوپلیتیک» رویکردی کاربردی و عملیاتی است که براساس واقع نگری و توجه به مقدورات و محذورات ناشی از کنش، واکنش و اندرکنش متغیرهای «جغرافیا»، «قدرت» و «سیاست» در مطالعات روابط بین الملل استفاده می شود. در حال حاضر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فاقد یک رویکرد و راهبرد ژئوپلیتیک دقیق و عملیاتی است؛ لذا نظر به ابتنای همه سیاست های داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران بر اصول اسلامی، تعیین نسبت رویکرد ژئوپلیتیک با فقه سیاسی اسلام و نظریه اسلامی روابط بین الملل ضرورت دارد. هدف مقاله حاضر، بررسی کاربست پذیری و ضرورت اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (طبق اصول نظریه اسلامی روابط بین الملل) و ضرورت های تحقق آن است. پرسشی که در این رابطه وجود دارد آن است که، اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ناشی از کدام ضرورت است؟ فرضیه پژوهش این است که تلفیق نظریه اسلامی در روابط بین الملل با مطالعات ژئوپلیتیکی، یک چارچوبی مفهومی با قدرت تبیین بالا برای بررسی سیاست خارجی ایران فراهم می کند. این مقاله از نوع پژوهش های توصیفی-تحلیلی است.
دیپلماسی دفاعی: ابزار نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
37 - 62
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه خاورمیانه، پس از انقلاب اسلامی ایران همواره با تهدیدهای عمده ای از سوی برخی از همسایگان و نیز ابرقدرت های جهانی مواجه بوده است. جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی از جمله مهم ترین چالش های گذشته ایران بوده است. با نگاهی به رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طی چهار دهه گذشته در می یابیم که جمهوری اسلامی ایران همواره بهره گیری از ابزار مذاکره و نیز سایر ابزارهای مؤثر در عرصه سیاست خارجی از جمله اطلاعاتی، اقتصادی، نظامی و ... را جهت تأمین منافع ملی، کاهش تهدیدها و نیز حل مشکلات با کشورهای دیگر مورد توجه خود قرار داده است. امروزه با توجه به بحث های نوین و تلفیق قدرت سخت و نرم در مفهوم دیپلماسی دفاعی، می توان بیان داشت که این عرصه به عنوان ابزار نوینی در دست سیاست مداران و دولت مردان کشورها جهت استفاده در سیاست خارجی عمل می نماید. لذا سؤال اصلی نوشتار پیش رو عبارت است از این که جایگاه دیپلماسی دفاعی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این مقاله از نوع پژوهش های توصیفی و اکتشافی است و فرضیه ندارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دفاعی در ساحت نظری و عملی نه به عنوان رقیب و یا جایگزین دیپلماسی رسمی بلکه به عنوان یک دیپلماسی مضاف و یک ابزار نوین در خدمت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است.
واکاوی نقش دیپلماسی رسانه ای در قدرت داخلی و روابط بین المللی کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
127 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش دیپلماسی رسانه ای در تقویت قدرت داخلی و همچنین توسعه روابط بین المللی و با رویکرد استقرایی به انجام رسیده است. روش مورد استفاده، نیز روش تحقیق آمیخته است. در راستای شناسایی مولفه های تبیین گر موضوع، تعداد 32 شاخص بر اساس مطالعات نظری و اسنادی احصاء گردید و سپس با کمک روش دلفی مورد تدقیق قرار گرفت و نهایتاً طی دو مرحله اجرای دلفی، 14 شاخص نهایی تبیین گر متغیرهای پژوهش رسیدیم، که مورد پیمایش قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه؛ 1-سیاستگذاران و مدیران و 2- متخصصین و صاحب نظران، بوده، که برای گروه اول 170 نمونه به روش تصادفی و در خصوص گروه دوم نیز، 20 نمونه بر اساس معیار اشباع نظری انتخاب و به ترتیب با ابزارهای پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساختار یافته، مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد؛ از نظر جامعه مورد مطالعه؛ تعامل و هماهنگی رسانه ملی و سیاست خارجی تأثیر بسیار پررنگی بر مولفه های نظام حکمروایی موجود و نظم اجتماعی می تواند داشته باشد. ضمن اینکه، سایر شاخص های تبیین کننده متغیرهای مورد مطالعه ارتباط معناداری با هم نداشته اند. همچنین تمامی شاخص های تبیین گر متغیرهای "دیپلماسی رسانه ای" و "روابط بین المللی" روابط معناداری با سطوح همبستگی متوسط و قوی وجود داشته و تنها در بین شاخص های "بهره گیری از ظرفیت های فرهنگ و هنر در راستای دیپلماسی رسانه ای" و "روابط علمی و تکنولوژی"، همبستگی قابل ملاحظه ای مشاهده نشده و ارتباط بین آنها معنادار نبوده است.
تأثیرگسترش بریکس بررویکردهای اقتصاد جهانی و تجارت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
177 - 200
حوزههای تخصصی:
بریکس سازمانی فرامنطقه ای متشکل از کشورهای بزرگ در حال توسعه می باشد و علی رغم مدت کمی که از تأسیس آن می گذرد، نقش مهمی در اقتصاد جهانی داشته و به دلیل منابع غنی، قدرت تولیدی قابل توجه و برنامه های توسعه قوی، نقش مؤثری در اقتصاد و تجارت جهانی ایفا می کند. اهمیت این موضوع به دلیل تأثیر زیاد بریکس درحوزه های مختلف از جمله تجارت بین المللی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، همکاری های اقتصادی منطقه ای و چند جانبه می باشد و با گسترش اخیر و جذب اعضای جدید میزان اثرگذاری آن در اقتصاد سیاسی بین الملل آفزایش خواهد یافت. هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل تأثیر فعلی و آتی بریکس بر اقتصاد بین الملل است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که بریکس جدید چه نقشی را در اقتصاد و تجارت جهانی ایفا می کند؟ سؤالات فرعی که در طی پژوهش به آن ها پرداخته خواهد شد شامل نقش بریکس خلق یا انحراف تجارت بین الملل، سرمایه گذاری خارجی، توسعه پایدار و بازارهای مالی بین المللی است. فرضیه تحقیق این است که ورود اعضای جدید به بریکس ابعاد جدیدی در عمق و عرض روابط تجاری سازمان ایجاد کرده و با توجه به اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هر یک از اعضای این تشکل، امکان خلق تجارت درون گروهی و انحراف تجارت جهانی را دارا می باشد. این مقاله از نوع پژوهش های توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق کیفی است.
تأثیر فن آوری هوش مصنوعی بر عرصه سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
145 - 176
حوزههای تخصصی:
در عصری که با پیشرفت های فن آورانه مشخص شده است، هوش مصنوعی به عنوان یک نیروی قدرتمند در عرصه سیاست بین الملل ظاهر شده است. پیشرفت های اخیر در عرصه هوش مصنوعی نشان می دهد که این فن آوری نوظهور تأثیری قطعی و دگرگون کننده بر سیاست خارجی، رقابت استراتژیک و امنیّت بین الملل به طور گسترده تر خواهد داشت. سازگاری هوش مصنوعی که شامل خودکارسازی فرآیندهای سیاست گذاری و بهبود تحلیل های پیش بینی شده است، به سرعت شیوه های مشارکت کشورها در امور بین الملل را تغییر می دهد. تأثیر هوش مصنوعی به طور قابل توجهی در فعالیت هایی مانند تجزیه وتحلیل داده ها، ارزیابی سیاست ها، حل تعارض و امنیّت سایبری مشاهده می شود که همگی فعالیت های دیپلماتیک را ساده می کنند و ارتباطات را افزایش می دهند. لذا، این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است فن آوری هوش چه جایگاهی در سیاست بین الملل دارد؟ هدف این مطالعه با تکیه بر روش تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی بر درکی از موقعیت هوش مصنوعی در حوزه سیاست بین الملل و چگونگی شکل دهی به آن تأکید می کند. فرضیه پژوهش استوار بر این استدلال است که هوش مصنوعی به صورت مشخص بر قابلیت های قدرت های بزرگ در عرصه بین الملل تأثیر گذاشته است اما این تأثیرات بنا بر ویژگی ها و محدودیت های خاص هر یک از بازیگران یکسان نبوده است و در روند بلندمدت، پویایی های قدرت را تغییر می دهد.
رقابت ژئوپلیتیکی هند و چین در آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
195 - 222
حوزههای تخصصی:
کشورها جهت ژئوپلیتیک هرچه بیشتر منافع و اهداف ملی خود در مناطق مختلف جهان به رقابت می پردازند. در این میان ظرفیت های قاره آفریقا سبب رقابت قدرت های جهانی و منطقه ای برای توسعه روابط با کشورهای این قاره شده است. چین و هند به عنوان دو قدرت نوظهور جهانی، رقابت بزرگی را در حوزه های متنوع جهت ژئوپلیتیک نیازهای داخلی و کسب منزلت ژئوپلیتیک آغاز نموده اند. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که رقابت ژئوپلیتیک میان هند و چین در منطقه آفریقا در چه حوزه هایی شکل گرفته است؟ به نظر می رسد که چین و هند رویکرد دوجانبه و منطقه ای مستقلی در پیش گرفته اند، اما وجود رقابت ژئوپلیتیک در این منطقه کاملاً مشهود است. این مقاله از نوع پژوهش های اکتشافی و توصیفی است. یافته های مقاله با استفاده از روش تحقیق کیفی نشان می دهد که طی سالیان گذشته، چین توانسته در حوزه اقتصادی، سرمایه گذاری های مالی در زمینه های زیرساختی، تولیدی و منابع طبیعی، تحرکات و تعاملات دیپلماتیک، کمک های نظامی و مهاجرین چینی رویکردی همه جانبه در مورد آفریقا اتخاذ کند؛ تا از این طریق موقعیت خود را در بلندمدت ثثبیت و تقویت نماید. در مقابل، هند نیز توانسته با مشارکت در پروژه های زیرساختی، توسعه منابع انسانی، آموزشی و بهداشتی و مهاجرین هندی گام های مؤثری در توسعه روابط خود با کشورهای آفریقایی بردارد.
نارکوتروریسم و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی (2018-2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
73 - 98
حوزههای تخصصی:
قاچاق مواد مخدر در آسیای مرکزی به یک امر طبیعی و دامنه دار تبدیل شده است. یکی از کشورهایی که مورد تهدید نارکوتروریسم و قاچاقچیان مواد مخدر در آسیای مرکزی قرار دارد جمهوری اسلامی ایران است. به موازات تهدیدات موجود، مواد مخدر به شکل بالقوه، حاوی یکسری فرصت ها و ظرفیت ها برای ایران خواهد بود که شناخت مطلوب و موقعیت سنجی به هنگام، در بهره گیری از آنها در قالب شکلی از دیپلماسی با عنوان دیپلماسی مواد مخدر یا نارکوتروریسم می تواند پیش برنده اهداف سیاست خارجی و تأمین کننده منافع حداکثری جمهوری اسلامی ایران در قالب چند جانبه گرایی با کشورهای آسیای مرکزی باشد. این پژوهش با استفاده از چارچوب موازنه تهدید استفان والت و با هدف بررسی تاثیرات نارکو تروریسم بر سیاست چند جانبه-گرایی ایران به عنوان یکی از کشورهای تاثیر پذیر در آسیای مرکزی به روش توصیفی-تحلیلی انجام و اطلاعات لازم از مقالات و منابع اینترنتی جمع آوری شده است. بنابراین سوال اصلی اینگونه مطرح می شود که، جمهوری اسلامی ایران در اسیای مرکزی به منظور کنترل مشکلات امنیتی ناشی از فعالیت گروه های قاچاقچی مواد مخدر بر مرزهای خود چه راهبردی را برای دستگاه سیاست خارجی خود اتخاذ کرده است؟ یافته های پژوهش بیان می دارد که با استفاده از نظریه امنیتی کپنهاگ مهم ترین راهبرد دستگاه سیاست خارجی ایران، همکاری به کشورهای این منطقه در ابعاد مختلف در قالب سازمان همکاری شانگهایی و همچنین همگرایی اقتصادی-سیاسی-امنیتی و نظامی می باشد.
جایگاه بریکس در سیاست خارجی برزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
201 - 224
حوزههای تخصصی:
برزیل یکی از قدرت های نوظهور طی دو دهه اخیر محسوب می شود که طبق پیش بینی ها و آمارهای اقتصادی، در حال تبدیل شدن به یکی از قدرت های بزرگ اقتصادی و سیاسی در سطح بین المللی است. برزیل طی دهه های اخیر در سیاست خارجی خود تلاش داشته است با تداوم و افزایش رشد اقتصادی و صنعتی در سطح داخلی و بهره برداری از ظرفیت های سیاسی و اقتصادی در سطح خارجی، زمینه های لازم برای پیوستن به جمع قدرت های بزرگ و ارتقاء جایگاه خود را فراهم کند. بریکس با توجه به عواملی مانند جایگاه سیاسی مهم اعضاء اصلی آن، سهم آن در اقتصاد جهانی و اثرگذاری بر روند افزایش نفوذ قدرت های نوظهور یک بلوک و گروه بندی مهم در نظام بین الملل محسوب می شود. این گروه برای برخی اعضاء آن به ویژه برزیل اهمیت و جایگاه بسیار مهمی دارد؛ به طوری که به یکی از اولویت های سیاست خارجی برزیل تبدیل شده است. با توجه به این ظرفیت، این نوشتار این پرسش کلیدی را مدنظر قرار داده است که بریکس چه جایگاهی در سیاست خارجی برزیل داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح است که برزیل در راستای اهداف کلان سیاست خارجی خود و با آگاهی از هزینه های تغییر ساختار نظام بین المللی، با تشکیل بریکس در همکاری با دیگر بنیان گذاران و همکاری در قالب آن با دیگر قدرت های نوظهور توانسته است جایگاه بین المللی و اثرگذاری خود را در ساختار نظام بین الملل، به ویژه در موضوعات اقتصادی و سیاسی، ارتقاء دهد. این پژوهش از نوع مقالات توصیفی و تحلیلی می باشد و روش آن پژوهش کیفی مبتنی بر مطالعه موردی با استفاده از گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و مراجع آماری است.
بی طرفی در سیاست خارجی مالزی؛ برآیند برداشت مدنی از آموزه های اسلام و هم سازی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
167 - 193
حوزههای تخصصی:
دولت مردان کشور چند قومیتی مالزی جهت نیل به وحدت ملی و پیش گیری از تنش های قومی از دین، نه به مثابه یک ابزار بلکه به عنوان اصلی در عرصه سیاسی با اتکاء به قرائتی میانه رو از اسلام، بهره برده و با پذیرش کثرت گرایی معضل رابطه دین و سیاست و جامعه را حل نموده و از این ره گذر، همه نژادها و قومیت ها و مذاهب در نظامی سیاسی متشکل از احزاب سیاسی که نماینده قومیت های خود بودند، بکار گرفته شدند. پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تأثیر پذیری سیاست خارجی مالزی از پویایی ای داخلی این کشور، درصدد آن است به این سؤال پاسخ دهد که چگونه قرائت خاص مدنی از اسلام در ایجاد وفاق ملی در آن جامعه چند قومیتی، در سیاست خارجی مالزی نمود یافته است؟ فرضیه تحقیق حاضر این است که نظام سیاسی مالزی با برجسته سازی برخی آموزه های اسلامی مشترک با دیگر قومیت ها نظیر اخلاق قوی کار موجب شده تا گروه های ق ومی با اولویت بخشی منافع ملی ، مطالبات خود را در قالب ساختارهای دموکراتیک دنبال کنند و در نتیجه، زمینه اجرای سیاست متناسب در بُعد خارجی فراهم شده است. یافته های تحقیق با استفاده از روش پژوهش کیفی مطالعه موردی، نشان می دهد که توفیق اسلام مالایی در اتخاذ سیاست سازواری با پیروان سایر ادیان و مذاهب که باعث به حداقل رساندن مشکلات داخلی مالزی در قالب رقابت های دمکراتیک گردید، منجر به اولویت دادن به " بی طرفی" در سیاست خارجی به منظور تداوم آرامش داخلی برای دولت آن کشور گردید.
توازن گرایی در سیاست خارجی عراق در دوره پسا داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
63 - 90
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر و پس از شکست گروه تروریستی داعش، دولت های مختلف در عراق تلاش کرده اند تا در مسائل مهم منطقه ای و بین المللی ضمن اتخاذ رویکرد تنش زدایی و دوری از محوربندی ها، همکاری پایداری در زمینه های اقتصادی و سیاسی با طرف های مختلف داشته باشند. در این چارچوب، سیاست خارجی عراق طی این سال ها بر مبنای توازن گرایی میان شرکای منطقه ای و جهانی دنبال شده و این رویکرد توازن گرا به ویژگی مهم سیاست خارجی این کشور تبدیل گشته است که دلایل آن قابل بررسی به نظر می رسد. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چرا سیاست خارجی عراق در دوره پساداعش، واجد خصلت توازن گرایی در قبال شرکای منطقه ای و بین المللی بوده است؟ در راستای پاسخ به این پرسش و با اتخاذ رویکرد واقع گرایی نئوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری، فرضیه تحقیق این است که ادراک تهدید رهبران سیاسی عراقی نسبت به محیط منطقه ای و بین المللی باعث بروز خصلت توازن گرایی در سیاست خارجی این کشور شده است. از این رو، ابتدا مروری بر محیط داخلی و بیرونی عراق صورت گرفته و سپس با توجه به مقوله «ادراک رهبران سیاسی عراقی»، فرضیه پیش گفته مورد بررسی قرار می گیرد.
ارزیابی سیاست های خاورمیانه ای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه با تمرکز بر دولت بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
از آن جا که یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی دولت بایدن، تدوین و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه بوده است. این مقاله به کارگیری روش تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال ارزیابی سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن است. لذا سؤال اصلی این تحقیق این است که سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن چگونه قابل ارزیابی است؟ این پژوهش اکتشافی است و فرضیه ندارد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در حالی که دولت بایدن در سیاست های اعلامی خود بر نقش نقش فعال تر آمریکا و حضور پررنگ تر در سطح منطقه ای تأکید داشت و برعکس سلف خود تمایل کمتری به دنبال کردن اقدامات یک جانبه یا استفاده از زور برای مقابله با چالش های سیاست خارجی داشته است. همچنین، سیاست خارجی بایدن هم زمان دو هدف را با توجه به شرایط و اقتضائات منطقه دنبال کرده است؛ از یک طرف همکاری با متحدان سنتی را برای تضمین ثبات منطقه ای در اولویت قرارداد و از طرف دیگر دولت بایدن با استفاده از قدرت نرم تلاش کرد که ترویج حقوق بشر را نیز دنبال کند. در نهایت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه با مانع محور مقاومت در عراق، ایران، لبنان، غزه و یمن روبرو می باشد.
راهبردهای دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه؛ ارزیابی تطبیقی دوران بوش و اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منطقه خاورمیانه می پردازد. پرسش اصلی مقاله این است که دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا در دوران بوش و اوباما در قبال خاورمیانه چه تفاوت هایی دارد؟ در این راستا فرضیه ای که طرح می شود این است که وقوع حادثه 11 سپتامبر سبب افزایش اهمیت نقش دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه شده و این سیاست در دوران بوش و اوباما از رویکردهای متفاوتی برخوردار بوده است. طبق یافته های این مقاله، در دوران بوش که سیاست خارجی ایالات متحده بر منطق یک جانبه گرایی و سیاست جنگ طلبی استوار بود، اعتقاد قلبی چندانی به قدرت نرم و کاربرد دیپلماسی عمومی وجود نداشت. بنابراین، دیپلماسی عمومی در این چارچوب به «جنگ ایده ها» تعبیر شد. از این رو، برای پیروزی در این جنگ هدف اصلی رسانه ها نه تعامل، بلکه جنگ رسانه ای برای معرفی ارزش ها و ایده های آمریکایی به منظور تأمین هر چه بهتر منافع ملی ایالات متحده آمریکا بود. در مقابل، در دوران اوباما اگرچه هدف اصلی که همان معرفی ارزش ها و ایده های آمریکایی است، همچنان پا بر جاست، اما با تغییری رویکردی این هدف نه از طریق جنگ ایده ها، بلکه بر پایه منطق چندجانبه گرایی و تعامل دنبال شده است، تعامل و گفتگوی مستقیمی که در قالب ارسال پیام هایی همانند تبریک نوروز و تبریک حلول ماه رمضان نمود یافته است.
نقش دیپلماسی عمومی نوین در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از ابزارهای به کارگیری قدرت نرم نشان داده است که نقش و تأثیر بسزایی در تقویت و حصول منافع ملی کشورها دارد. از آنجا که یکی از محورهای اصلی در مبحث منافع ملی کشورها موضوع کسب قدرت و وجهه ملی است، لاجرم دیپلماسی عمومی کارآمد می تواند در نایل آمدن به این هدف مثمرثمر واقع گردد. امروزه، دیپلماسی عمومی به دلیل تأثیر پایدار و کم هزینه ای که در به دست آوردن اهداف سیاست خارجی می-تواند داشته باشد، به عنوان بدیلی در برابر دیگر منابع سنتی قدرت، از جمله قدرت نظامی و اقتصادی، جایگاه عمده ای در سیاست خارجی کشورها یافته است. در این میان، کشور ایران به دلیل غنای منابع ادبی، فرهنگی و تاریخی، دارای منابع بالقوه ای است که می تواند با به کارگیری این منابع، در جهت نیل به منافع خود گام بر دارد. از این رو، مقاله حاضر قصد دارد به دنبال پاسخی به این سؤال باشد که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران چگونه در عصر جهانی شدن ارتباطات بر تأمین منافع ملی این کشور تأثیرگذار است. در پاسخ به این سؤال این فرضیه عنوان می شود که با تغییر در ماهیت قدرت و تنوع در بازیگران بین المللی و با اهمیت یافتن مؤلفه های قدرت نرم در عصر جهانی شدن و انقلاب اطلاعات، دیپلماسی عمومی نقش مهمی در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند.
دیپلماسی کلاسیک و تکوین آن در ایران
حوزههای تخصصی:
شناسائی مؤلّفه های دیپلماسی کلاسیک و تکوین آن را در ایران هدف این مقاله است. بدین منظور، مسیر رسیدن این مفهوم به کمال خود، یعنی دیپلماسی کلاسیک، را با شکل-گیری و تغییر دیپلماسی در یونان باستان، رُم، بیزانس و قرون وسطی نشان می دهد. تغییرات شگرف دیپلماسی در دوره ی رنسانس را که این مفهوم را به کمال خود رساند، می توان مؤلّفه-های دیپلماسی کلاسیک دانست. تلاش این است در بخش واپسین این مقاله، این مؤلّفه ها را در دیپلماسی ایران یافت تا نحو ه ی شکل گیری دیپلماسی کلاسیک در ایران نشان داده شود.