مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
طالبان
حوزه های تخصصی:
از جنگ سال 2001 و سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان، بقایای طالبان در پاکستان و افغانستان به فعالیت ادامه دادند. در واقع با پیدایش دوباره طالبان در نواحی مختلف افغانستان، محیط کشورهای پاکستان و افغانستان به صحنه رویارویی طالبان با این دولتها تبدیل شده است. در این میان دولت کابل که همچنان با طالبان در ستیز است ، با چالش اساسی از طرف آنها مواجه است. شدت ناامنی از طرف طالبان در افغانستان به گونهای است که نیروهای ناتو در جنگ علیه طالبان دچار ناکارآمدی شدهاند. بنابراین پس از هفت سال حضور نظامی در این کشور، آمریکا به دنبال این استراتژی است که بین طالبان شکاف ایجاد کرده و با جناح معتدلتر درباره آینده افغانستان مذاکره کند. نگارنده به دنبال این هدف است که چالش طالبان به عنوان یک گروه تروریستی را در تنش بین دو کشور افغانستان و پاکستان با توجه به رویکرد استراتژیک آمریکا بررسی کند. بنابراین ابتدا به معمای حضور طالبان پرداخته شده، سپس تنش در روابط افغانستان و پاکستان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان استراتژی آمریکا در برخورد با طالبان و تأثیر آن در روابط دو همسایه بررسی شده است .
موانع گفتمانی دموکراسی در افغانستان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بعد از یازدهم سپتامبر 2001، طالبان، جای خود را به گفتمان دموکراسی داد. طالبان که خود با غیریت سازی و به حاشیه راندن گفتمان بی قرار مجاهدین، به گفتمان مسلط تبدیل شده بود، خود به همان سرنوشت دچار شد. گفتمان دموکراسی، با مفصل بندی دال های: مردم، آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان، مبارزه با تروریسم و مبارزه با کشت خشخاش، دقیقاً هویت خود را با نفی هویت طالبان معرفی کرد که در آن، دال های: شریعت، حکومت خدا، امنیت، محدودیت زنان، کشت خشخاش و... مفصل بندی شده بود.
با گذشت نزدیک به یک دهه از عمر دموکراسی در افغانستان، مهم ترین موانع دموکراسی در افغانستان، موانع گفتمانی است. یعنی معانی ای را که گفتمان دموکراسی به دال های: مردم، حقوق بشر، آزادی، زنان و... داده است، به سختی از سوی جامعه سنتی افغانستان، قابل پذیرش می باشد. گفتمان های رقیب، یعنی مجاهدین و طالبان، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی در افغانستان شده اند.
جدیدتر از رسانه های خیلی جدید
حوزه های تخصصی:
من در این مقاله به شکل گیری رسانه های جدیدتر از جدید می پردازم تا فرآیند تحولات ارتباطات نوین را پی گیری کنم. تعداد کاربران و میزان نفوذ “ رسانه های جدیدتراز جدید ” ـ یعنی رسانه های جدیدتر از رسانه های جدید، مانند توییتر، فیس بوک و یوتیوب هستند که مصرفکنندگان را به تولیدکنندگان تبدیل میکنند، و آثارشان به طور رایگان در دسترس همه قرار می گیرد. این فرآیندی است که در اواخر سال 2009 و در سال2010 به رشد خود ادامه داده و کماکان ادامه می دهد. برخی از پیامدهای این رشد عبارتند از: تیراژ روزنامه های کاغذی، درآمد تبلیغاتی و تعداد صفحات آنها به طور بارزی کاهش یافته است. از سوی دیگر تعداد بینندگان شبکه های خبری و سرگرمی تلویزیون کاهش یافته اند. یوتیوب و فیس بوک ستارگان جدیدی، چون سوزان بویل، آفریده اند و زندگی حرفه ای ستارگان سنتیای، چون بتی وایت را در جهان غرب رونق بخشیده اند. پس از زلزله ویرانگر هاییتی، فیس بوک و توییتر، کمک فراوانی به کسب اطلاعات مهم درباره پیامدهای آن کردند. ولی رسانه های جدید جدید، نه تنها به مثابه یاریرسان انسان های رنج دیده استفاده شده اند، بلکه به وسیله فرقه های سیاسی (مانند کانال طالبان) نیز به مثابه ابزار برای پروپاگاندا بر روی یوتیوب مورد استفاده قرار گرفته اند،. رسانه های سنتی نیز به تلاش خود برای عرضه جایگزین هایی برای رسانه های جدید جدید ادامه میدهند. هم اکنون انتشارات دانشگاه آکسفورد، کتابشناسیهای آن لاینی که به وسیله پژوهشگران حرفه ای گردآوری شده را عرضه میکند. برخلاف صفحات ویکیپدیا که هرکسی روی وب میتواند در آن بنویسد یا آن را ویرایش کند. اما ویکی پدیا همچنان در حال جذب میلیون ها خواننده است که هریک از آنها میتواند یک نویسنده و یا یک ویراستار آنی باشد. از این نظر، تاثیر رسانه های جدید جدید همچنان در حال افزایش است و روی محتوای رسانه های قدیمیتر تاثیر میگذارند. در سال 2010، در یک برنامه تلویزیونی یک تصویر متحرک از موفقیتهای ایجاد فیس بوک و نیز موفقیتهای یک شبکه تلویزیونی بزرگ در ایالات متحده (سی بی اس) پخش شد که براساس توییت های یک فرد تهیه شده بود. کتابخانه کنگره در ایالات متحده آمریکا، هم اکنون در حال آرشیو کردن همه توییت هاست. این کار نشان میدهد که توییت ـ به مثابه محصول رسانه های جدید جدید ـ اهمیت فراوانی در کار، سرگرمی و زندگیهای ما دارد. افزایش توییت ها در سال گذشته، بی شک، آغاز نقشی است که آنها در سال های پیش رو، در جهان خواهند داشت.
افراط گرایی فرقه ای در پاکستان (1979-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراط گرایی یکی از پدیده های رو به رشد، سرنوشت ساز و تعیین کننده عصر حاضر است. این پدیده به گونه ای روزافزون بر تحولات ملی و منطقه ای و جهانی اثر گذاشته و تفسیر و تحلیل رویدادهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی امروز بدون توجه به این پدیده و در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن به ناچار ناقص و نارسا است. افراط گرایی فرقه ای در کشور پاکستان در اواخر دهه 1970م ظاهر شده، در دهه 1980م افزایش پیدا کرده و در دهه 1990 استمرار یافته است. درک علل پیدایش و گسترش افراط گرایی فرقه ای در پاکستان در تعیین راه حل های مهار آن اهمیتی بسیار دارد. در حالی که بسیاری از پژوهش های صورت گرفته به مطالعه جنبه های متنی ـ گفتمانی، عوامل فروملی یا ملی تأثیرگذار تمرکز دارند، این مقاله با ترکیب دو سطح تحلیل ملی و منطقه ای، به بررسی تأثیر تحولات مهم این دو سطح، در فاصله سال های 1979-2001م، در افراط گرایی فرقه ای در این کشور پرداخته است. پس از ارائه تعریفی از افراط گرایی فرقه ای، معرفی فرقه های مذهبی پاکستان و رویکردهای موجود به مطالعه آن، این مقاله به بررسی تأثیر برنامه اسلامی سازی در پاکستان، نهضت جهادی افغانستان در دهه 1980م و جهاد کشمیر و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در دهه 1990م در افراط گرایی فرقه ای در پاکستان پرداخته است. ادعای مقاله این است که افراط گرایی فرقه ای در پاکستان، بیش از آن که در اثر عوامل داخلی باشد، حاصل تحولات منطقه ای است که بیرون از خاک پاکستان رخ داده و نحوه رویارویی دولت ملی پاکستان با آنها است
مشارکت بریتانیا و ایالات متحده در افغانستان پس از 11 سپتامبر و دلایل ناکامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از یک دهه از حضور نیروهای ناتو در افغانستان گذشته و در این مدت اعضای اصلی ناتو هر یک سهمی در افغانستان بر عهده گرفته اند. در میان مشارکت کنندگان در جنگ افغانستان، بریتانیا و ایالات متحده، بار دیگر در کنار یکدیگر قرار گرفتند. مشارکت انگلستان با آمریکا در امور دفاعی- امنیتی تحت عنوان هم کاری ویژه، موضوعی قابل بررسی در حوزه های مختلف از جمله جنگ افغانستان است. مقاله حاضر با بررسی روند اشتراک یک دهه ای انگلستان در عملیات نظامی- امنیتی آمریکا در افغانستان، مشخص می کند اولاً انگلستان روابط خود را پس از 11 سپتامبر با ایالات متحده در چه فرایندی نگه داشت و ثانیاٌ موجبات ناکامی در تحقق اهداف جنگ و شکست طالبان چه عواملی بوده اند.
تأثیر جمعیت علمای اسلام در پاکستان بر طالبان در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور طالبان در سال 1994 یکی از پدیده های مهم در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان، آسیای جنوب غربی، خاورمیانه و جهان اسلام است. طالبان که نخست منادی وحدت و پاکسازی کشور از حاکمان محلی خودکامه، برچیدن گروه های خودسر و ایجاد نظم و ثبات در افغانستان بود پس از کسب پیروزی های اولیه، هدف خود را ایجاد نظامی مبتنی بر شریعت و سنت اعلام کرد. این گروه در مدت کوتاهی توانست بیشتر مناطق افغانستان را تصرف و در کابل امارت اسلامی ایجاد کند. طالبان پس از کسب قدرت، مجموعه ای از قوانین و اقدام های افراطی را به اجرا گذاشت. پرسش اصلی این نوشتار معطوف به شناخت مهم ترین عوامل تأثیرگذار در شکل گیری اندیشه و عمل طالبان در افغانستان است. در به قدرت رسیدن طالبان شرایط داخلی افغانستان مؤثر بوده است؛ اما با توجه به نبود پیشینه عمیق و قدرتمندی از اندیشه ها و گروه های بنیادگرا در این کشور، پژوهشگران بیشتر به بررسی نقش دولت های خارجی در شکل گیری طالبان و دستیابی آن به قدرت پرداخته اند. اما فرضیه اصلی این نوشتار آن است که جمعیت علمای اسلام در پاکستان از راه مدرسه ها و آموزش های مذهبی خود بیشترین تأثیر را بر شکل گیری، اندیشه، مواضع و اقدام های طالبان در افغانستان داشته است.
استراتژی آمریکا در افغانستان و علل عدم موفقیت سیاست ها ی آن کشور
حوزه های تخصصی:
در عرصه بین المللی کشورها در مواجهه با تحولات و پدیده های مختلف و اثرگذاری بر سیاست های خارجی و داخلی کشورها از استراتژی های مختلفی به فراخور شرایط درونی و بیرونی خود، رقیب و فضای بین المللی سود می جویند. آن چه ایالات متحده پس از حادثه 11 سپتامبر و با انگشت اتهام گذاشتن بر طالبان و القاعده در افغانستان انجام داد، نوعی استراتژی محسوب می شود که در فضای نوستالوژیک ایجاد شده توام با تصمیم گیری شتاب زده و سهل انگاری مسایل درونی جامعه افغانستان رخ داد و برونداد آن اتخاذ استراتژی های متفاوت و حتی متناقض در این کشور بحران زده از 2001 بود. در این مقاله که با هدف بررسی استراتژی های ایالات متحده پسا 11 سپتامبر در افغانستان به نگارش در آمده است، به این سوال اساسی پاسخ داده می شود که تغییرات کلان استراتژی ایالات متحده چگونه بر جهت گیری سیاست خارجی این کشور اثرگذار بوده و چرا این کشور در اشغال افغانستان از استراتژی های مختلفی استفاده کرده است و سپس براساس یافته های به دست آمده از روش گردآوری کتابخانه ای چنین استنتاج می شود که تغییرات مداوم استراتژی آمریکا در افغانستان به دلیل عدم توجه به مسایل درونی و پیچیدگی های تاریخی، قومی، فرهنگی، سیاسی و اعتقادی این کشور بوده که نتیجه آن تنزل جایگاه آمریکا در عرصه جهانی و ناکامی در سرکوب طالبان، پدیده تروریسم و فقدان ثبات در افغانستان می باشد.
تاثیر تولید و تجارت مواد مخدر بر امنیت افغانستان (پس از سال 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان، پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 و حمله نیروهای بین-المللی پیرو قطعنامه سازمان ملل متحد، اهمیت روز افزونی در عرصه سیاست بین المللی پیدا کرده است. گستره تاثیرگذاری تجارت غیرقانونی مواد مخدر بر افغانستان و همچنین بر کشورهای واقع در مسیر ترانزیت و بازار کشورهای هدف قاچاق، موجب اهمیت و توجه ویژه به جایگاه مواد مخدر افغانستان در مطالعات امنیتی شده است. پژوهش حاضر حول این سوال تدوین یافته است که تاثیر تولید و تجارت مواد مخدر برامنیت افغانستان چیست؟ مقاله حاضر مدعی است که تولید و تجارت مواد مخدر بر امنیت افغانستان تاثیر مستقیم و غیر مستقیم دارد. توضیح آن که با توجه به عوامل ژئوپلیتیکی، اقتصادی، سیاسی – فرهنگی در افغانستان، تولید و تجارت مواد مخدر در عرصه اجتماعی و بهداشتی به شکل مستقیم منجر به کاهش توان نیروی کار مولد و ایجاد موج گسترده اعتیاد و بیماری های ناشی از آن شده است. علاوه بر به صورت غیر مستقیم نیز این تجارت با تقویت گروه های قومی – مذهبی و ایجاد زمینه های استقلال مالی این گروه ها منجر به آسیب در فرآیند شکل گیری ارتباطات پایدار میان اقوام و متعاقب آن ایجاد هویت ملی در این کشور شده است.
اندیشه انتقادی و بیان آیرونیک در «بیان نامه وارثان زمین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از سقراط و افلاطون بحث های فراوانی در مورد آیرونی صورت گرفته اما تاکنون تعریف واحدی که حد و مرز آن را مشخص کند انجام نشده است، اما تمامی محققان بر این نکته اتفاق نظر دارند که آیرونی با نوعی پنهان کاری مطلبی را برخلاف نظر حقیقی شاعر ارائه می دهد. آیرونی در واقع نوعی از نگاه و جهان بینی است که صناعات ادبی دیگری چون کنایه، هجو، طعنه، تضاد و پارادوکس را نیز در درون خود جای داده است. آیرونی به شکل متمایزی خنده و گریه را به هم پیوند می دهد چنانکه سایر شگردهای ادبی از انجام آن ناتوانند. مقاله پیش رو معرفی واصف باختری یکی از شاعران معاصر افغانستان است که به شکل چشمگیری از شگرد آیرونی استفاده کرده است، واصف در منظومه «بیان نامه وارثان زمین» صدای دردها و آمال مردم افغانستان است که دچار دگم اندیشی و جزمیت ویرانگر حاکمیت طالبان شده است، او در این منظومه با درآمیختن عواطف متناقض و نگاهی آیرونیک به بیان مسایل اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی افغانستان می پردازد. این مقاله با تحلیل آیرونی های این منظومه نشان می دهد تا چه اندازه شاعر در بیان وضعیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشور خود با موفقیت از شگرد آیرونی بهره برده و شعر آیرونیک خود را به یکی از مصادیق موفق شعر معاصر فارسی در افغانستان تبدیل کرده است.
تبارشناسی جریانهای تکفیری بررسی موردی جنبش طالبان در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طالبان را می بایست یکی از مصادیق بارز جنبش های سلفی و تکفیری معاصردانست و جهت شناخت و تحلیل دقیق تر این جنبش، می بایست به تحلیل و بررسی مبانی فکری آن پرداخت. این مبانی را می توان در سه محور کلام (پیشینه تاریخی)، سیاست و قومیت پشتونمورد ارزیابی قرار داد. مبانی کلامی و پیش زمینه های تاریخی تفکر طالبان را باید در جریان فکری اهل حدیث جستجو نمود که با بلوغ نسبی در اندیشه امام احمد حنبل، بعدها توسط ابن تیمیه و به خصوص محمد بن عبدالوهاب به صورت یک مکتب فکری مشخص درآمد. در این میان مکتب دیوبندیه که تجلی آیین وهابیت در شبه قاره هند محسوب می شود بواسطه مدارس مذهبی (عمدتاً در پاکستان) و گروه های بنیادگرای اسلامی همچون القاعده و جمعیة العلماء الاسلام (با حمایتهای مادی و معنوی پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی)، مجرای تحقق آموزه های جریان فکری اهل حدیث) وهابیت(در طالبان بودند. هرچند نباید از نظر پنهان داشت آشفتگی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان که حاصل دوران سخت نبرد با شوروی سابق و حکومت 4 ساله مجاهدین می باشد نیز نقش مهمی در هجوم طالبان به سوی این مدارس دینی داشت. از سوی دیگر روند جهانی شدن و جهانی سازی که در رأس آن آمریکا قرار دارد و آموزه های فکری و ارزشی قوم پشتون که مهم ترین بستر اجتماعی جنبش طالبان است را باید بخش دیگری از مبانی فکری طالبان محسوب داشت.
بررسی دلایل حضور گروهک تروریستی- تکفیری داعش در افغانستان بر اساس تئوری دومینوی ویلیام بولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با استفاده از تئوری دومینوی ویلیام بولیت و بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی وکتابخانه ای درصدد ارائه پاسخ به این سؤال است که مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان چه می باشد و در ادامه اینکه چنین حضوری از سوی داعش در افغانستان، با چه واکنش و رویکردهایی از سوی قدرت های منطقه پاسخ داده خواهد شد؟ به زعم نویسندگان مقاله، عواملی همچون کاستن از فشار وارده بر این گروه تکفیری در سوریه و عراق، برقراری ارتباط و همکاری با دیگر گروه های تکفیری، گسترش قلمرو خلافت اسلامی در آسیای مرکزی، و در نهایت بستر مساعد کشت مواد مخدر و کسب درآمد سرشار از آن مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان می باشد.آینده داعش در افغانستان با توجه به حضور قدرت هایمنطقه ای و فرامنطقه ای همچون ج.ا ایران، روسیه و چین از یک سو و طالبان در داخل افغانستان از سویی دیگر با چالش های عدیده ای همراه خواهد شد.
تأثیر اندیشه های ابن تیمیه بر خطوط فکری و خط مشی گروه های سلفی- تکفیری
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی دینی با ارائه قرائت های افراطی، ناقص، رادیکال و متن محور از متون دینی در مواجهه با بحران های دنیای جدید، مسلمانان را به سوی افراطی گرایی سوق می دهد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی-تحلیلی تلاش می کند به این پرسش ها پاسخ دهد که بنیادهای فکری و نظری افراط گرایی در جهان اسلام چیست؟ و علل باز تولید این اندیشه ها چه عواملی هستند؟ یافته ها حاکی از آن است که افراط گرایی حاصل دیالکتیک وهابیت (سلفی گری) و اندیشه های رادیکال بنیادگرایانه است و به لحاظ فکری این جریان های افراط گرا از آموزه های ابن تیمیه و شاگردان مکتب او یعنی محمد بن عبدالوهاب، ابوالاعلی مودودی و سید قطب تغذیه می کنند. در واقع افراط گرایان با تفسیر خود از جهاد و باز تولید اندیشه های بنیاد گرایی در قالب گروهای تروریستی چون داعش، القاعده و طالبان ظهور نموده اند.
طالبان پاکستان : علل پیدایش ، ماهیت و چالش های امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
21 - 37
حوزه های تخصصی:
در یکی دو دهه اخیر بنیاد گرایی و فرقه گرایی مذهبی در جنوب آسیا از جمله پاکستان از رشدی چشم گیر برخوردار بوده است؛ به طوری که این کشور امروزه به مرکز بنیادگرایی و افراطی گری در آسیا شهره است. یکی از جلوه های افراطی گری در پاکستان، شکل گیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان نامیده می شود.این گروه به لحاظ ریشه ها، ایدئولوژی و جهت گیری عینی پیچیدگی خاص دارد و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است. بر همین اساس، مقاله حاضر استدلال می کند، عوامل و بسترهای بوجود آورنده طالبان پاکستان و ساختار داخلی و عملیاتی این گروه که در جستار پیش رو تجزیه و تحلیل می شود؛می تواند در آینده نظم و امنیت داخلی پاکستان و به تبع آن بر کل منطقه تاثیر گذار باشد و آن را به چالش بکشد
هویت خواهی سلفی در ایالت بلوچستان- پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
271 - 288
حوزه های تخصصی:
کشمکش بلوچ ها و دولت پاکستان با محور قوم گرایی بلوچ مؤلفه مهم تحولات ایالت بلوچستان به ویژه از استقلال پاکستان در سال 1947م. بوده است. اما تهاجم شوروی به افغانستان در سال 1979م. و حمله آمریکا به این کشور در سال 2001م.، و همجواری این رویدادها با ایالت بلوچستان، سلفی گرایی را به عنوان پدیده ای جدید وارد این ایالت کرد. پرسش پژوهش این است که هویت خواهی سلفی چگونه وارد ایالت بلوچستان شده و چه تأثیری بر قوم گرایی بلوچ داشته است؟ این پژوهش نشان می دهد که رویدادهای سال های 1979 تا 2001م.، ایجاد مدارس مذهبی در بلوچستان برای مقابله با شوروی، شکل گیری شورای کویته، حضور فرقه گرایان ضدشیعی، جذب بلوچ ها در گروه های فرقه گرا و القاعده و همکاری متقابل بلوچ قوم گرا با فرقه گرایان سلفی و طالبان، قوم گرایی بلوچ را تحت الشعاع قرار داده و ایالت بلوچستان را به مأمن گروه های خشونت طلب سلفی مبدل ساخته است.
چالش های امنیتی سیستان و بلوچستان به دنبال حضور طالبان و داعش در افغانستان
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی شوروی، تعریف از امنیت تغییر کرد و تروریسم یکی از عوامل تهدیدزا برای امنیت دولت ها تلقی گردید. دولت ایران و افغانستان در طی سالیان متمادی درگیر مسئله تروریسم و تبعات امنیتی و سیاسی آن بوده اند. در این بین ایران به ویژه استان سیستان و بلوچستان از حضور عناصر تروریستی آسیب های بسیاری را دیده است. باتوجه به آنکه القاعده و طالبان حضور نسبتاً فعالی در افغانستان داشته اند اینک حضور داعش نیز بر چالش های امنیتی افغانستان افزوده و تهدیدات امنیتی ایران و استان سیستان و بلوچستان را نیز افزایش داده است. بر این اساس در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال هستیم که، حضور طالبان و داعش در افغانستان، چه چالش های امنیتی برای استان سیستان و بلوچستان به دنبال خواهد داشت؟ باتوجه به سوال پژوهش، فرضیه ی ما از این قرار است که؛ حضور گروه های تروریستی طالبان و داعش در افغانستان می تواند منجربه، تهدیدات اجتماعی همچون تغییر بافت جمعیتی، تحریک سنی های منطقه بلوچستان، تهدیدات اقتصادی شامل؛ تجارت بین استان با کشورهای منطقه، قاچاق مواد مخدر در بعد سیاسی ناامنی های در سطح کلان برای دولت ایران و در بُعد محیط زیستی موجب تشدید بحران آبی برای استان شود. روش پژوهش حاضر توصیفی_ تحلیلی است.
Knowing Afghanistan:Can there be an end to the saga?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
63 - 76
حوزه های تخصصی:
War on terrorism, as the motto which formed the cornerstone of global policies of former neo-conservative administration of the United States, is increasingly becoming ineffective in Afghanistan with the dreaded consequence of spilling over into Pakistan. This inevitable consequence of War on Terrorism</em> in Afghanistan has brought the West face to face with the ‘nest of terrorism’ that CIA built in Pakistan’s so-calledmadrasasof extremist Wahhabi teachings in the first place, with the enthusiastic assistance of Nawaz Sharif’s government in Pakistan, the Al-Saud of Saudi Arabia and the Al-Nahyan of the United Arab Emirates in late 1990s. In their evil planning they found it necessary to invent a state history for Afghanistan based on former British colonial designs for the region during their geopolitics of Great Game with Russia in 19th century. They invented the Afghan state by putting together territories they severed from the veiningPersian Empire of the time. This process of state-manufacturing in Afghanistan though served the colonial purposes at the time, never proved to be working in the sense that is expected of a genuinely founded nation and nation-state. The ills of this ill-designed state will naturally disallow any remedy that is not based on a genuine state-building process in that country. To produce such a remedy Afghanistan needs to address the ills of its state-structure by pinpointing the centrifugal forces that drives various ethnicities apart and to try and find some kind of accommodation among components that makes up the state of Afghanistan. The best method to achieve this in today world of politics would probably be a genuinely designed federalism
بررسی نقادانه اندیشه های سیاسی-اجتماعی طالبان با داعش در مواجهه با جامعه سازی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش اندیشه سلفی آن در دهه های گذشته آغاز شده و در 2011 به اوج خود رسیده است و فرقه هایی همچون طالبان و داعش هم از رحِم آن بیرون آمده اند.در این پژوهش، مقایسه این دو نوع اندیشه مد نظر می باشد لذا، با این رویکرد، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اندیشه های سیاسی و اجتماعی طالبان با داعش می باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات تحلیلی- اسنادی می باشد که با استفاده از تکنیک هرمونیتک فلسفی به تحلیل سئوالات پژوهش پرداخته است. با توجه به یافته های پژوهش و به صورت کلی، می توان گفت که هر دو گروهگ داعش و طالبان در برخی از اصول سیاسی و اجتماعی با یکدیگر مشابهت دارند با این تفاوت که طالبان در این اندیشه است که در افغانستان قدرت را به دست گیرد و اسلام را آنطور که خود تفسیر می کند،اجرا نماید؛ اما داعش بر این باور است که یک حکومت جهانی تشکیل دهد و همه کسانی که با آنها نیست را کافر می داند و معتقد است که یا باید از بین بروند و یا اینکه تفکر و حکومت داعش را بپذیرند، در نتیجه می توان گفت: طالبان گروهی سلفی ولی داعش گروهی سلفی تکفیری است.
چشم انداز و سناریوهای جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان (با تأکید بر رویکردهای رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
203 - 225
حوزه های تخصصی:
با سقوط حکومت طالبان در سال 2001م (1380 ش)، حضور این گروه در عرصه قدرت افغانستان کمرنگ گردید ولی طالبان با گذشت زمان، ضمن تقویت مواضع خود، به عنوان نیرومندترین بازیگر اپوزیسیون در این کشور ظهور کرد و به دنبال ایفای نقش مؤثر در آینده افغانستان است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که چشم انداز جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان چیست؟ بر این اساس، هدف اصلی مقاله، ارائه چشم انداز و تحلیل سناریوهای مربوط به جایگاه طالبان در عرصه حکمرانی آینده افغانستان است. چارچوب نظری مقاله، نظریه عصبیت ابن خلدون است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. فرضیه اصلی این است که قدرت طالبان در افغانستان و به خصوص نفوذ و مشروعیت این گروه پس از امضای توافق صلح با آمریکا و فضای حاکم بر مذاکرات بین الافغانی افزایش یافته است. یافته ها نشان می دهد نمی توان جایگاه طالبان را در آینده افغانستان نادیده گرفت. به نظر می رسد طالبان در کوتاه مدت و در جریان مذاکرات بین الافغانی، بحث مشارکت در قدرت را پیگیری خواهد کرد؛ اما در بلند مدت، قصد تصاحب کامل قدرت در افغانستان را خواهد داشت؛ موضوعی که نتیجه آن، مقاومت سایر گروه ها و ادامه نا امنی ها در این کشور خواهد بود.
بحران افغانستان و پناهجویان افغان، چالش ها و راهکارها از منظر حقوق بین الملل
حوزه های تخصصی:
بر اساس توافق دوحه که در 29 فوریه سال 2020 میان طالبان و ایالات متحده آمریکا امضا شد، طرفین موظف به توقف حملات علیه یکدیگر شدند. آمریکا تعهد کرد که ظرف مدت 14 ماه تمام نیروهای نظامی و غیر نظامی خود و متحدانش را از افغانستان خارج کند. طالبان هم متعهد به قطع همکاری با گروه های تروریستی ازجمله القاعده شد و تعهد داد تا از شدت حملات خود بکاهد و مذاکرات صلح با دولت افغانستان را به پیش برد. در حالی که انتظار می رفت این توافق به حدود بیست سال درگیری نظامی در افغانستان خاتمه دهد اما افزایش حملات طالبان به اهداف نظامی و غیر نظامی تا آنجا پیش رفت که شهرهای افغانستان یکی پس از دیگری سقوط کردند؛ رئیس جمهور وقت افغانستان به ابوظبی گریخت و کابل ظرف چند ساعت به تصرف طالبان درآمد. در این میان علیرغم تضمین های اعلام شده توسط نیروهای طالبان، تعداد زیادی از اتباع افغانستان در صدد خروج از کشور بر آمدند. امری که موجب شد جهان بار دیگر با بحران سرازیری پناهجویان مواجه شود و این سؤال مطرح شود که حقوق بین الملل برای مدیریت وضعیتی این چنین چه راهکاری دارد؛ تعهدات دولت های عضو جامعه بین المللی چیست و خلأها و چالش های احتمالی کدامند.