مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ایالات متحده آمریکا
حوزه های تخصصی:
تحریم های اقتصادی، ابزاری جهت نیل به اهداف و مقاصد سیاسی است. پیشینه کاربرد این ابزار براساس برخی مستندات به قبل از میلاد مسیح باز می گردد. تحریم های اقتصادی تا پیش از پایان جنگ بین الملل اول، مکملی برای اقدامات نظامی بود، ولی پس از آن، کشورهای عضو جامعهملل، تحت تأثیر نتایج حاصل از تحریم های برقرارشده علیه کشورهای محور، توسل به سلاح اقتصادی را به عنوان ابزاری غیرنظامی در متن میثاق جامعه ملل گنجاندند.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در زمستان 1979، ایالات متحده امریکا تا کنون به کرات از این ابزار برعلیه ایران استفاده نموده که مهمترین آن ILSA میباشد، ولی تهدید به اعمال مجازات شرکت هایی که در طرح های توسعه ای حوزه های جدید نفتی ایران سرمایه گذاری نمایند، باعث تشویق هم پیمانان اروپایی امریکا جهت همکاری نزدیک در راستای سیاست های ایالات متحده بر علیه ایران نشد. وضع قانون تحریم، اصطکاک منافع کشورهای دوسوی اقیانوس آتلانتیک را به خاطر اعمال قوانین ایالات متحده در خارج از مرزهای این کشور تشدید نمود.محدودیت های ایجاد شده توسط امریکا برای ایران (و تا مدتی پیشتر برای عراق و لیبی) با سیاست امریکا جهت تنوعبخشیدن و افزایش عرضه جهانی نفت در تضاد می باشد، زیرا تمایل امریکا به تنوع بخشیدن به منابع تامین انرژی، به منظور کاهش خطر قطع جریان انرژی توسط گروه و یا منطقه ای خاص می باشد.از طرفی، باتوجه به جهانی شدن اقتصاد و کاهش موانع موجود بر سر راه تجارت بین الملل، نرخ موفقیت تحریم های اعمال شده به خصوص هنگامی که به صورت یک جانبه وضع شده باشند، کاهش یافته است. تحریم های اعمال شده بر کشورهای هدف تحریم، علاوه بر اثر مستقیم بر اقتصاد آنها، اثراتی بر اقتصادجهانی و حتی کشور تحریم کننده نیز داشته اند. بنابراین ایالات متحده علاوه بر ناخشنود ساختن هم پیمانان خود، امنیت عرضه انرژی را با خطر مواجه ساخته و خود نیز هزینه هایی را به صورت کاهش صادرات و ازدست دادن بازارهای پرسود و نیز امکان سرمایهگذاری در ذخایر غنی اینکشورها تحمل نموده است.
پیروزی بدون شلیک
حوزه های تخصصی:
جنگ سرد و پیامدهای آن بویژه فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی اثرات شگرفی در عرصه روابط بین الملل بجای گذارده اند که اهمیت آنها بر هیچ کس پوشیده نیست اما در این میان آنچه بسیار جالب توجه و درس آموز است چگونگی پیروزی ایالات متحده در این نبرد بزرگ علیه شوروی و تدابیر مؤثر در این پیروزی است. در این مقاله سعی شده است مهمترین سیاست های دولتمردان ایالات متحده، بویژه عملکرد رونالد ریگان چهلمین رئیس جمهور آمریکا در برابر شوروی سابق را بررسی نماییم؛ سیاست هایی که در فروپاشی این ابرقدرت نقش کلیدی ایفا کردند. لازم به ذکر است جنگ سرد از چند دهه قبل یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شده بود اما فاصله زمانی مورد بررسی در این نوشته دهه 1980 است، سال هایی که امپراطوری گسترده شوروی آخرین نفس های خود را می کشید و درست در همین زمان تیر خلاص توسط دولت ریگان بر کالبد بی رمق آن شلیک شد و در نهایت در سال 1991 شوروی کمونیستی به گورستان تاریخ پیوست. همچنین در انتهای این مقاله سعی شده است از طریق مقایسه الگوی مورد استفاده علیه شوروی با الگوی مورد استفاده علیه جمهوری اسلامی ایران تفاوت ها و مشابهت های این الگوها را شناسایی نماییم.
سیاست خارجی ایالات متحده و آینده دموکراسی در ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تشریح موقعیت اقتصادی و اجتماعی ایران و مناسبات جمهوری اسلامی با غرب و اتحادیه اروپا به نقد سیاست های کنونی ایالات متحده در قبال ایران می پردازد . نویسنده با یادآوری آنکه به عقیده بسیاری ، برخورد با برنامه هسته ای باید اساسی سیاست های آمریکا در قبال ایران باشد ، مدعی است که ناکامی اروپا و آمریکا در شکل دهی سیاستی منسجم در این زمینه ، قصور اپوزیسیون در مقاله جدی با رژیم ایران و ماجراجویی های چین ، روسیه ، کره شمالی و پاکستان ، جمهوری اسلامی ایران را در وضعیت برد - برد - برد قرار داده است ...
تحرکهای طالبان و تأثیر آن در روابط پاکستان، افغانستان و آمریکا
حوزه های تخصصی:
از جنگ سال 2001 و سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان، بقایای طالبان در پاکستان و افغانستان به فعالیت ادامه دادند. در واقع با پیدایش دوباره طالبان در نواحی مختلف افغانستان، محیط کشورهای پاکستان و افغانستان به صحنه رویارویی طالبان با این دولتها تبدیل شده است. در این میان دولت کابل که همچنان با طالبان در ستیز است ، با چالش اساسی از طرف آنها مواجه است. شدت ناامنی از طرف طالبان در افغانستان به گونهای است که نیروهای ناتو در جنگ علیه طالبان دچار ناکارآمدی شدهاند. بنابراین پس از هفت سال حضور نظامی در این کشور، آمریکا به دنبال این استراتژی است که بین طالبان شکاف ایجاد کرده و با جناح معتدلتر درباره آینده افغانستان مذاکره کند. نگارنده به دنبال این هدف است که چالش طالبان به عنوان یک گروه تروریستی را در تنش بین دو کشور افغانستان و پاکستان با توجه به رویکرد استراتژیک آمریکا بررسی کند. بنابراین ابتدا به معمای حضور طالبان پرداخته شده، سپس تنش در روابط افغانستان و پاکستان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان استراتژی آمریکا در برخورد با طالبان و تأثیر آن در روابط دو همسایه بررسی شده است .
اقتصاد سیاسی هژمونی چند جانبه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک صحیح از مفاهیم قدرت و هژمونی امری ضروری است. این درک و فهم به ویژه در ارتباط با ایالات متحده آمریکا اهمیت بیشتری دارد زیرا این کشور تاثیرات بسیار مهمی بر روند تحولات نظام اقتصاد سیاسی جهانی برجای گذارده و همچنان تاثیرگذارترین کشور است. فرضیه های متعددی در پی شناخت و معرفی هژمون جدید، یعنی هژمونی فراملیتی جهانی سرمایه و یا بازگشت به هژمونی آمریکا برآمده اند؛ بازگشتی که تحت عناوینی همچون هژمونی طلبی، بازسازی هژمونی و یا همچنین تثبیت هژمونی آمریکا ازآن یاد می شود. اما بدون این درک و فهم صحیح نمی توان به خوبی نسبت به «واقع گرا» یا «رویایی» بودن چنین فرضیه هایی قضاوت کرد. نوشتار حاضر، تلاش دارد در چهارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل و ادبیات موجود در این حوزه مطالعاتی اقدام به سنتز مفهوم هژمونی در پارادایم نئولیبرالیستی نهادگرا مبتنی براصل وابستگی متقابل و در پارادایم ماتریالیستی گرامشین نماید. سپس، با ارایه برخی نارسایی های موجود در این مفهوم سازی ها « چندجانبه گرایی» را به عنوان اصل بنیادین هژمونی توضیح می دهد. بدین ترتیب، چنانچه ضرورت «همکاری کثرت گرا» از سوی نئولیبرالیست های نهادگرا در دوران « نظم پس از هژمونی» را و چه مفهوم «هژمونی فراملیتی سرمایه» در جهان را آن گونه که پیروان مکتب گرامشی بیان می دارند، ملاک تحلیل نظام اقتصاد سیاسی جهانی قرار دهیم، به اصل چندجانبه گرایی به عنوان بنیان این سنتز خواهیم رسید. یعنی هرگونه تلاش برای ظهور هژمونی جدید و یا بازسازی هژمونی و یا تثبیت آن در نظام اقتصاد سیاسی جهانی بدون تکیه براصل چندجانبه گرایی غیرممکن است.
تاملی در مورد مساله روابط ایران و آمریکا
حوزه های تخصصی:
"در این نوشتار، به پاسخ و بررسی چند پرسش مشخص پرداخته شده است: الف ـ آیا اصولاً ضرورتی مبنی بر وجود یک رابطهی سیاسی و دیپلماتیک بین دو دولت ایران و ایالات متحده آمریکا وجود دارد؟ ب ـ در صورت پاسخ منفی، دلیل چیست؟ ج ـ در صورت پاسخ مثبت، چگونه و در چه زمانی این ارتباط باید برقرار شود؟
نویسنده در خصوص این رابطهی خاص معتقد است که تاکنون هیچگونه تلاش جدی از سوی دستاندرکاران در تجزیه و تحلیل دقیق و موشکافانهی اصل و ماهیت رابطه و همچنین پارهای سوءتفاهمها و تجارب تلخ در روابط دوجانبه این دو دولت صورت نگرفته است. وی بروز وضعیت بیاعتمادی میان دو دولت مزبور را از نتایج قطعی و مسلم حصول این وقایع قلمداد مینماید. نویسنده ضمن تشریح و توصیف مسائل فوق، بررسی و تبیین دقیق اصل ماهیت رابطه را از منظر علم و تئوری روابط بینالملل و همچنین مطالعهی آن در سه بعد زمانی گذشته، حال و آینده پیشنهاد مینماید.
"
نظام آمریکایی حقوق بشر
"در این مقاله، ضمن معرفی و بررسی نظام بین آمریکایی حقوق بشر، موارد تضمین حقوق اساسی بشر و سازوکارهای اجرایی آن در این سیستم تشریح شده است. نویسنده بر این باور است: با اینکه نظام مزبور یک سازوکار مؤثر حمایتی در این زمینه به شمار میرود ولی تاکنون در تضمین و تأمین حقوق بشر برای اتباع خود ضعیف عمل کرده است. با این حال، این نظام الگوی مناسبی از سازوکارهای منطقهای در جهت ترویج و گسترش حقوق بشر محسوب میشود.
نویسنده تلاش دارد تا در مبحث یکم ضمن ارایه تاریخچهی مختصری از شکلگیری این نظام، موارد حمایتی آن از حقوق بشر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در مبحث بعدی نهادهای اجرایی این نظام و قضایای مطروحه در کمیسیون حقوق بشر و دادگاه بین آمریکایی حقوق بشر بررسی شدهاند. در پایان جایگاه کشور ایالات متحده آمریکا در این نظام در جهت حمایت از حقوق بشر به طور مفصل ارزیابی شده است.
"
جنگ با تروریسم : ترفندی علیه بشریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده در مقاله حاضر سعی دارد تا با بررسی موضوع جنگ با تروریسم به تجزیه و تحلیل معنا و مفهوم اصلی آن با تاکید بر گمراه کننده بودن این اصطلاح بپردازد . نویسنده با درک ویژگیهای جنگ با تروریسم به وجود مختصات ترور در این فرآیند معتقد است . وی بر این باور است که در واقع با به کارگیری ترور عملا یک برنامه جهانی تهدید به حمله ، بدون توجه به عامل زمان و مکان تعقیب میشود و به همین علت با ارعاب مردم به وجود یک پدیده نامعلوم و نامشخص ، رضایت ضمنی آنها در نظارت بیشتر بر زندگی آنها ، اتخاذ تدابیر امنیتی و برقراری محدودیت بر آزادیهایشان از قبل جلب میگردد ...
درآمدی بر زمینههای پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسیحیت صهیونیستی به مثابة یک جریان افراطی مسیحی با تکیه بر تفاسیر تحتاللفظی از متون کتاب مقدس، خواهان تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس براساس عقاید تقدیرگرایانه خویش است تا از این طریق زمینه را برای ظهور مسیح(ع) در آخرالزمان فراهم آورد. به اعتقاد این گروه خداوند مقرر کرده است. بشر باید هفت مرحله یا مشیّت را از سر بگذراند تا به ظهور مسیح در آخرالزمان برسد. زمینههای پیدایش مسیحیت صهیونیستی به پروتستانتیسم و پیوریتانیسم بازمیگردد. چرا که تا پیش از آن و در دوران حاکمیت کلیسای کاتولیک، همواره یهودیان، قاتلان مسیح دانسته میشدند اما با وقوع پروتستانتیسم، نهضت اصلاح دینی به رهبری مارتین لوتر با بیان ریشههای عبرانی مسیحیت به ستایش از یهودیان پرداخت و این فرایند توسط فرق منشعب از آن به ویژه پیوریتانیسم ادامه یافت.
ارزیابی مقایسه ای مواضع و دیدگاه های اتحادیه اروپا و امریکا درباره موضوعات مهم جهانی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بین الملل ارتباطات بین المللی و اقتصاد سیاسی بین الملل ترتیبات نهادهای بین المللی
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بین الملل ارتباطات بین المللی و اقتصاد سیاسی بین الملل ارتباطات بین المللی و اقتصاد سیاسی بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آمریکای شمالی و حوزه دریای کارائیب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه اتحادیه اروپا و اروپای شرقی
ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا از جمله بازیگران مهم و تاثیرگذار نظام بین الملل به حساب میآیند . از اینرو شناخت مواضع و عملکرد این دو بازیگر در قبال روند و رویه های جهانی از جمله شیوه های تبیین پدیدارهای بین المللی محسوب میگردد . توجه به مقولات و مسائل مهمی همچون حقوق بشر ، تروریسم ، سلاح های کشتار جمعی ، مناقشه خاورمیانه و سایر موضوعات مهم جهانی به طور فزاینده ای در دستور کار اروپا و امریکا قرار داشته و حجم قابل توجهی از ظرفیت سیاست خارجی آنها به این موضوعات اختصاص یافته است ...
بحران اقتصادی 2009-2007 و تضعیف کار ویژه دولت رفاه در ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز بحران مالی در عرصه اقتصادی ایالات متحده آمریکا بسیاری از تحلیل گران در بررسی ریشه ها و دلایل آن به مسیرهای متفاوتی نظیر مداخله دولت یا عدم حضور به موقع آن در عرصه اقتصادی اشاره می کنند. اولین و مهم ترین اثر این بحران درحوزه داخلی سقوط شاخصهای مالی دربازارهای این کشور کاهش رفاه عمومی بود . نوشتار حاضر با تمرکز بر بحران اقتصادی آمریکا در چارچوبه ساختارهای درونی آمریکا براین نظر است که این بحران به تضعیف دولت رفاه در ایالات متحده آمریکا منجر شد زیرا گزینش و کاربست راهکارها جهت کنترل بحران توسط دولت در این کشور نظیر کاهش اخذ مالیات از طبقات و موسسات مالی و نیز تخصیص منابع مالی حمایتی به شرکتها و موسسات و نیز افزایش حضور نظامی در مناطق مختلف باعث خلاء و کسری در آمدی دولت جهت ایفای کار ویژه رفاهی برای طبقات آسیب پذیر شده است. ایجاد چارچوبی مفهومی با تکیه برنظریات لیبرالیسم پوششی ونیز نئولیبرالیسم برای درک پویایی ها و تحولات درونی اقتصادآمریکا، اشاره به ریشه هاو عوامل و نیز نتایج بحران و در نهایت تأثیرآن بر تضعیف کارویژه دولت رفاه بخش های مختلف این مقاله برای تبیین موضوع می باشد.
جایگاه افغانستان در ژئواستراتژی نظام نوین جهانی
حوزه های تخصصی:
افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
ساختارشناسی و هدف شناسی دیپلماسی عمومی امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در زمان جرج دبلیو بوش
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، مطالعه ای است دربارة ساختار دیپلماسی عمومی دولت بوش در برابر ایرا ن. این دیپلماسی به منزلة ابزار جنگ نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و نقش آفرینان وابسته به آن است. تاریخچة دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران به سا لهای آغازین جنگ سرد برمی گردد. ملّت ایران از آن پس، همواره آماج تبلیغات آمریکا بوده است؛ اما می توان ادعا کرد که تحول ساختاری دیپلماسی عمومیِ ضد ایرانی در زمان بوش، نشا ن دهندة عزم بیش از پیش آمریکا در رویارویی نرم با جمهوری اسلامی است. باراک اوباما که وارث این ساختار است، نه تنها از شدت این جنگ نکاسته، بلکه با افزودن شاخ و بر گهای جدید به آن، سعی می کند آن را شعله ورتر کند.
دولت بوش از سال 2006 تا 2009 ، بیش از 200 میلیون دلار برای دیپلماسی عمومی خود در رابطه با ایران هزینه کرده است؛ بودج ه ای که برنامه های به اصطلاح ترویج دموکراسی وزارت خارجة آمریکا، صندوق اعانة ملّی برای دموکراسی و هیئت امنای شبکه های رادیو تلویزیونی دولتی آمریکا تأمین کنندة آن بوده اند. این هزینه ها به علاوة 400 میلیون دلار دیگری است که برای فعالیت های تبلیغاتی مخفی درنظر گرفته شده بود. تمام این فعالیت ها ( اعم از آشکار و پنهان) با هدف براندازی جمهوری اسلامی طراحی شده بود. دولت اوباما تنها در سال اولش 50 میلیون دلار دیگر برای مقابلة نرم با جمهوری اسلامی از کنگره بودجه دریافت کرده است.
قدرت نرم و راهبرد هژمونیک گرایی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت یکی از عناصر پایه و بنیادین در سیاست بین الملل است. از این رو عرصه تحلیل قدرت یکی از مهم ترین حیطه های پژوهشی مطالعات روابط بین الملل می باشد که بر اساس اتکاء به روش شناسی های گوناگون به بحث در جهت تبیین رفتارهای خارجی دولت ها می پردازد. بر این اساس بررسیِ تحول در ساختار سیاسی و الگوهای رفتاری کشورها نشان می دهد که هرگونه تغییر و جابه جایی، ناشی از دگرگونی در رهیافت های مبتنی بر قدرت است. تحول در مفهوم قدرت که از آن به عنوان «قدرت نرم» یاد می شود، به عنوان یک روش بحث در حیطه سیاست بین الملل و ابزاری جهت بهینه کردن سیاست خارجی کشورها، الگویی به نسبت جوان محسوب می شود که به نوعی بر مفاهیم مترادف آن چون نفوذ، اقتدار و حتّی مشروعیت ابتنا دارد. این قدرت، قدرت هدایت کردن، جذب کردن و سرمشق بودن است. نظر به همین اهمیت نیز ارتباط تنگاتنگی با قدرت های بی شکل نظیر فرهنگ و فن آوری می یابد. بر این اساس آمریکا درصدد است که با گسترش و اشاعه فرهنگ و دانش خود به عنوان مؤلفه هایی از قدرت نرم، به سه هدف ارتقای میزان مشروعیت نظام سیاسی در عرصه بین الملل، حفظ پرستیژ بین المللی و در نهایت مدیریت و جهت دهی به افکار عمومی در راستای تثبیت ساختار هژمونیک خود نائل آید. مقاله حاضر ابتدا به بازتعریف قدرت در روایت های کلاسیک و معرفی برداشت نوین از قدرت، پیشینه و همچنین ویژگی های آن می پردازد، و سپس با عنایت به نقش آفرینی قدرت نرم آمریکا، با تمرکز بر دو عنصر قدرت نرم (فن آوری و فرهنگ)، اثرگذاری این شکل از قدرت را در جهت پایداری سیستم هژمونیک مورد بررسی قرار می دهد
دیپلماسی رسانه ای آمریکا در قبال بیداری اسلامی سال 2011؛ تحلیل محتوای کیفی سایت فارسی صدای آمریکا (از 1 ژانویه 2011 تا 1 ژوئیه 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی مؤلفه های دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات بیداری اسلامی در پنج کشور تونس، مصر، یمن، بحرین و لیبی است. بدین منظور سایت فارسی زبانِ شبکه صدای آمریکا با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، در فاصله زمانی 1 ژانویه 2011 تا 1 ژوئیه 2011 و در قالب سه نظریه دروازه بانی، برجسته سازی و بازنمایی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. بررسی نتایج تحلیل محتوا و تفسیر آن در چارچوب مفهوم دیپلماسی رسانه ای نشان می دهد که ایالات متحده از طریق رسانه رسمی بین المللی خود یعنی صدای آمریکا، علی رغم اشتراکات فراوان، رویکرد واحدی نسبت به تحولات بیداری اسلامی در شش ماهه اول 2011 در خاورمیانه ندارد.
فرا روایت بنیادگرایی مسیحی (بررسی موردی رابطه دین و سیاست در آمریکا)
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی جنبشی مذهبی است که بازگشت به اصول و بنیادها را مفروض گرفته و عمدتاً خواستار عبور از مدرنیسم و بازگشت به سنتهاست. تصلب، تأکید بر جامعیت دین، مخالفت با سکولاریسم و تأکید بر خشونت جهت پیشبرد اهداف، از وی ژگیهای اصلی جریانهای بنیادگرا و از جمله بنیادگرایی مسیحی است. جنبشهای بنیادگرا با چنین رویکردی درصدد تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود بودهاند. تحقیق حاضر به بررسی تأثیر آموزههای بنیادگرایی مسیحی بر سیاست ایالات متحده آمریکا در دو حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی خواهد پرداخت.
تاثیر مهاجرت نخبگان بر عرضه نوآوری (رهیافت پانل دیتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه تاثیر مهاجرت نخبگان بر وضعیت نوآوری کشورهای اسلامی (کشورهای مبداء) به ایالات متحده آمریکا (کشور مقصد) طی دوره زمانی 2000 -2009 با روش پانل دیتا و تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج اقتصاد سنجی این مطالعه نشان داد؛ مهاجرت نخبگان تاثیر منفی و معناداری بر نوآوری دارد و شاخص های حمایت از حقوق مالکیت فکری و نرخ ثبت نام در دانشگاه تاثیر مثبت و معناداری بر نوآوری دارد. شاخص های انباشت تحقیق و توسعه و تعداد کاربران اینترنت نیز تاثیر بی-معنایی بر نوآوری دارد. همچنین باید خاطرنشان ساخت جمهوری اسلامی ایران از لحاظ مهاجرت نخبگان در بین کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه رتبه اول را اخذ کرده است و از لحاظ نوآوری و عوامل تعیین-کننده آن شکاف قابل توجهی نسبت به ایالات متحده آمریکا دارا می باشد.
چشم اندازی بر ژئوپولتیک جهان اسلام در بازی قدرت و رهبری جهانی و فرصت ها و چالش ها (با تأکید بر توان و ظرفیت های ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤالی که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد این است که آیا ژئوپولتیک جهان اسلام، توان و ظرفیت رقابت در بازی قدرت و پیشوایی جهانی را دارد یا نه؟ نتیجه تحقیق این است که ژئوپولتیک جهان اسلام با قابلیت های بالای اقتصادی، نظامی، استراتژیکی، ایدئولوژیکی، توان رقابت در میان قدرت های بزرگ دیگر در مسیر دستیابی به جایگاه رهبری جهانی را داراست؛ با این شرط که زمینه و بستر همگرایی و هم پوشانی منابع کشورهای اسلامی در سازمان های بین المللی اسلامی فراهم آید و چالش ها و موانع پیش رو برداشته شود. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای مهم جهان اسلام با استفاده از پتانسیل های ژئوپولتیکی مادی و معنایی خود، نقشی بی بدیل در این زمینه ایفا می کند.
انقلاب بحرین، بیداری اسلامی و علل ناکامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تجزیه و تحلیل روند انقلاب در کشور بحرین است. در این زمینه با ارائه یک نمای کلی، به وضعیت فعلی در داخل بحرین پس از انقلاب 14 فوریه 2011 و جمع آوری برخی شواهد دلایل ناکامی این انقلاب پرداخته می شود و این پرسش را مطرح می کند که چرا بیداری اسلامی در بحرین هنوز به برکناری نظام حاکم نینجامیده است؟ در پاسخ، ضمن بررسی ابعاد بیداری اسلامی و نگاهی تطبیقی به تحولات اخیر، بر این نکته تأکید می شود که مجموعه اقدامات و حمایت های منطقه ای به حکومت آل خلیفه از جانب کشورهای عربستان و از طرف دیگر اهمیت ژئوپلتیک بحرین برای ایالات متحده، انقلاب مردم بحرین کم رنگ و مظلوم جلوه داده شده است. از همین رو به نظر می رسد اهمیت کشور کوچک بحرین از جمله استراتژیک بودن جایگاه این کشور به دلیل همسایگی با مناطق نفت خیز شرق عربستان و قرار گرفتن در مسیر انتقال نفت از خلیج فارس، بر دامنه ناکامی انقلاب در این کشور افزوده است. انقلاب بحرین هم اکنون در یک وضعیت گذار به سر می برد که با تعریف یک دوره بی ثباتی و پیش بینی محدود قابل فهم بوده؛ چراکه مسیر و جهت گیری روند این انقلاب عمیق اجتماعی هنوز نامشخص است.
جهانى شدن و القاعده
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن، از نمادهاى بارز زندگى در چند دهه اخیر و هم چنین مهم ترین چالش جوامع و کشورها در هزاره سوم مى باشد. این پدیده که در اثر گسترش وسایل ارتباطى اعم از وسایل حمل و نقل و رسانه هاى ارتباط جمعى به وجود آمده، تمامى افراد، جوامع و فرهنگ ها را به یکدیگر پیوند داده و در این بین تأثیراتى را نیز بر آن ها داشته است که گروه القاعده نیز در این میان از این فرآیند تأثیراتى را گرفته است. القاعده نیز تشکیلات بین المللى نظامى و بنیادگرای اسلامی است که در دوران جنگ شوروى، توسط اسامه بن لادن در افغانستان و در شهر پیشاور تأسیس شد. این سازمان در قالب شبکه هاى نظامى گوناگون فراملى و به عنوان یک جنبش رادیکال اسلام سنى فعالیت مى کند که با آنچه که تأثیرات و دخالت هاى غیرمسلمانان بر دنیاى اسلام مى نامند، مبارزه کرده و براى گسترش اسلام در جهان فعالیت مى کنند. درواقع القاعده به مثابه جنبشی تروریستی ضد جهانى شدن در واکنش به سلطه آمریکا در سطح جهانى به ویژه کشورهاى مسلمان شکل گرفته است. به طورکلى نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از روش کیفى-اسنادى، به این پرسش پاسخ دهد که چه رابطه اى بین فرآیند جهانى شدن و جنبش القاعده وجود دارد؟ در این راستا، فرضیه ما این است که بین فرآیند جهانى شدن و جنبش القاعده، یک رابطه مستقیم حکم فرماست؛ به گونه ای که جنبش القاعده از ابزارهایى که فرآیند جهانى شدن در بُعد فناورى هاى اطلاعاتى و ارتباطى و به ویژه نظامى در اختیار آن ها قرار داده، به بهترین نحو بهره برده است. از سویى دیگر نیز این جنبش سعى بر آن دارد تا نقش رهبرى ایالات متحده آمریکا را بر فرآیند جهانى شدن، کم رنگ جلوه دهد. در پایان نیز براى جمع آورى داده ها و اطلاعات موردنظر خود از منابع اسنادى، کتابخانه اى و اینترنتى استفاده خواهیم نمود.