روابط خارجی

روابط خارجی

روابط خارجی سال 16 زمستان 1403 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

سناریوهای روابط ایران و چین در افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده نگاری ایران-چین سناریوپردازی سیاست خارجی غرب آسیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
در دوره ظهور چین، افول نسبی ایالات متحده آمریکا و روند تمایل کشورهای آسیایی به چین، انعقاد تفاهم نامه میان ایران و چین و آینده آن، اهمیت فزاینده ای یافته است. این مقاله، با نظر به عدم قطعیت های موجود در روابط دو کشور، همچون تأثیرات ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه و جهان، تحریم ها، تغییرات سیاسی در منطقه و رقابت های سیاسی-اقتصادی آن و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور، سناریوهای احتمالی روابط سیاسی ایران و چین را در افق 2030 بررسی می کند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات توسعه ای-کاربردی و از نظر روش جزو تحقیقات هنجاری آینده پژوهانه بوده که با استفاده از روش پژوهش تحلیل اسناد، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نخبگان و خبرگان و نیز روش سناریوپردازی (عدم قطعیت های بحرانی) برای تحقق اهداف استفاده کرده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که آینده جهان قابل پیش بینی نیست اما اینکه آینده روابط ایران با چین به سمت همکاری های راهبردی خواهد رفت یا نه، به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله سیاست هایی که چین، ایران، ایالات متحده و سایر کشورهای منطقه غرب آسیا از هم اکنون تا سال 2030 دنبال می کنند. با وجود همه این عدم قطعیت ها تا سال 2030، محتمل ترین سناریوها، «اژدها با احتیاط می راند»، «اژدها در اقلیم امپراتور تنها» و «اژدها در خانه امپراتور» خواهند بود.
۲.

دیپلماسی فرهنگی قدرت های رقیب ایران در آسیای مرکزی و چالش های پیشِ رو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیای مرکزی ایران قدرت های رقیب دیپلماسی فرهنگی نفوذ فرهنگی چالش ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۰
در جهانی که روابط بین الملل دائماً متحول می شود؛ دیپلماسی فرهنگی از جایگاه مهمی در سیاست خارجی کشورها برخوردار است. کشورهای منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی علی رغم استقلال سیاسی نوعی ازجاکندگی فرهنگی را نیز تجربه کردند؛ به همین دلیل، این کشورها در روابط خارجی خود در سطح منطقه ای و بین المللی به دنبال یافتن هویت مستقل بوده اند که با مسئله فرهنگی این کشورها ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. از میان دولت های منطقه، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ فرهنگی، تاریخی و ارزشی با این کشورها از تجانس بالایی برخوردار است. درحالی که قدرت های رقیب ایران در این منطقه بیشتر به دنبال نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی هستند. با در نظر گرفتن این ملاحظات، این سؤال اساسی مطرح می گردد که دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی برای ارتقای منافع ملی مشترک دارای چه پتانسیل ها و چالش هایی است؟ این نوشتار به روش توصیفی-تبیینی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و استفاده از مفهوم دیپلماسی فرهنگی، این فرضیه را مطرح می کند که با توجه به پیشینه اشتراکات تاریخی و فرهنگی از جمله زبان، آداب و رسوم، دیپلماسی علمی و فعالیت های نهادهای فرهنگی می تواند موتور محرکه ارتقای منافع ملی متقابل میان این کشورها باشد. همچنین، دیپلماسی فرهنگی ایران از دو ناحیه ضعف عملکردی تشکیلات دیپلماسی فرهنگی ایران و فعالیت های فرهنگی برخی از قدرت های رقیب از جمله روسیه، ترکیه و اتحادیه اروپا مورد تهدید قرار گرفته است که ضمن نفوذ فرهنگی، پیوندهای فرهنگی ایران با این کشورها را در حوزه های زبان، آداب رسوم، تاریخ و هویت تحت الشعاع قرار داده است.
۳.

تحلیل مقایسه ای الگوی رقابت و همکاری ایران و افغانستان در دوران دولت وحدت ملی و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی روابط سیاست خارجی ایران افغانستان بازیگران منطقه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۸
ایران به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان غربی افغانستان مناسبات عمیقی در سطوح مختلف با این کشور دارد. در طول دو دهه اخیر و با شکل گیری دولت وحدت ملی همواره مسیر روابط دو کشور متأثر از عوامل تأثیرگذار فردی همچون ادراک رهبران سیاسی، عوامل ملی نظیر: متغیرهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و فرهنگی و همچنین عوامل خارجی مانند حضور کشورهای مداخله گر منطقه و بین المللی و حضور گروه های تروریستی بوده است. به عبارتی دیگر مناسبات دو کشور ایران و افغانستان همواره بر رقابت و اصولاً تنش اما نه از جنس قهرآمیز و همکاری و تعمیق روابط در بُعد سیاسی و امنیتی بوده است. ایران تاکنون دولت طالبان را به رسمیت نشناخته و تلاش کرده است تا از طریق دیپلماسی منطقه ای و همکاری با کشورهای دیگر، به حل و فصل بحران های افغانستان کمک کند. این روابط پیچیده نشان دهنده ترکیبی از منافع مشترک و اختلافات عمیق است که دو کشور را به سمت همکاری و در عین حال رقابت سوق داده است. از این رو پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با توجه به متغیرهای چندسطحی مؤثر در روابط ایران و افغانستان، الگوی فهم روابط ایران و افغانستان در دولت وحدت ملی و دولت طالبان را بر چه اساسی می توان صورت بندی و تحلیل کرد؟ در پاسخ به پرسش اصلی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای متغیرهای داخلی و خارجی که در دوره های زمانی مختلف استقرار این دو دولت از اهمیت متفاوتی برخوردار بوده اند باعث گردیده الگوی ماهوی حاکم بر رقابت و همکاری ایران و افغانستان یک الگوی «چندوجهی»، «دینامیک» و «پیچیده» باشد. در این بین با توجه به در نظر داشت وجوه چندسطحی تفاوت این دو دوره، الگوی استخراجی دوره دولت وحدت ملی «میل به همکاری در پرتو موازنه قدرت منطقه ای» و الگوی رقابت و همکاری دوره طالبان «تشدید منازعه و تصاعد بحران در پرتو موازنه چندلایه منافع» صورت بندی شده است. چهارچوب نظری اتخاذی مقاله برای استخراج الگوی روابط دو کشور با اتکا به صورت بندی نوینی از نظریه رئالیسم نوکلاسیک بوده که به نویسندگان مقاله امکان ترکیبی از محدودیت ها و فرصت های بین المللی، سطح و میزان تهدیدهای خارجی و فرصت ها و محدودیت های داخلی رفتار سیاست خارجی بازیگران را می دهد. روش تحقیق مقاله با اتکا به داده های کیفی به شکل تحلیلی- تبیینی است.
۴.

تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال؛ چشم اندازی استراتژیک برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنوژئوپلیتیک فنّاوری های دیجیتال هوش مصنوعی رقابت قدرت های جهانی نظام بین الملل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۳
تلاش برای کسب برتری تکنولوژیک به میدان جدید رقابت قدرت های جهانی به ویژه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. تسلط بر فناوری های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، میکرو الکترونیک، کلان داده ها، یادگیری ماشینی و سیستم های اطلاعات کوانتومی در نهایت موازنه قدرت بین المللی را شکل داده و قوام می بخشد. قدرت های جهانی مصمم به توسعه قابلیت های تکنولوژیک به منظور دستیابی به مزیتی استراتژیک در رقابت کلان خود هستند. توسعه چنین قابلیت هایی در راهبرد کلان قدرت های جهانی به عنوان اولویتی ملی مطرح شده و در بالاترین سطح دولتی دنبال می شود. این قدرت ها اهمیت کسب برتری تکنولوژیک را از جنبه های توسعه اقتصادی، امنیت ملی و رقابت بین المللی مورد شناسایی و تأکید قرار داده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش مطالعه تطبیقی و تحلیل داده ها از نوع منطقی و مبتنی بر شواهد، درصدد بررسی رابطه احتمالی میان تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال است. بر این مبنا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که تکنو ژئوپلیتیک به چه شکلی می تواند الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال تغییر دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تکنو ژئوپلیتیک با ورود به متن مجادلات قدرت های جهانی از طریق تغییر الگوهای سنتی در حوزه فناوری های دیجیتال، توسعه رقابت در حوزه تراشه های پیشرفته، به کارگیری اشکال جدید دستگاه ها و سیستم های جاسوسی و ضد جاسوسی، ایجاد دوگانه تکنو ژئوپلیتیکی هوآوی- اوپن رن، وضع و اعمال محدودیت ها و مقررات جدید علیه پلتفرم های رقیب و تشدید رقابت برای کسب برتری تکنولوژیک، ساختار و پویایی های رقابت های جهانی را تغییر داده است.
۵.

روند پژوهی تحول ائتلاف های رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ائتلاف غرب آسیا رژیم صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
بنیان های تشکیل رژیم صهیونیستی در غرب آسیا بر مبنای اشغال و قدرت نظامی بوده است؛ بنابراین تل آویو همواره با بحران مشروعیت در محیط پیرامونی خود مواجه بوده است. اصلی ترین راه کار رژیم برای برون رفت از این بحران اتحاد و ائتلاف با برخی کشورهای منطقه است. این راه کار از یک الگوی یکسان تبعیت نکرده و در طول زمان به تناسب تحول در «مجموعه امنیتی غرب آسیا» تغییر کرده است. در حال حاضر روند اتحاد و ائتلاف سازی رژیم از رویکرد خطی و دوجانبه به «شبکه سازی پیچیده منطقه ای» تغییر یافته است. با عنایت به الگوی جدیدی که رژیم صهیونیستی در پیش گرفته این پرسش مطرح است که شبکه سازی منطقه ای رژیم صهیونیستی بر چه ارکانی استوار است؟ و هدف اصلی رژیم در تغییر راهبردهای ائتلافی در منطقه غرب آسیا چیست؟ در پاسخ این استدلال مطرح می شود که شبکه سازی ائتلاف های رژیم بر ایجاد پیوندهای مشترک با کشورهای عربی در قالب پیمان ابراهیم و با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان در قالب ائتلاف های نوپیرامونی ساماندهی شده است. هدف اساسی رژیم از حرکت به سمت شبکه سازی ائتلاف ها، به حاشیه راندن موضوع فلسطین برای رفع مشکلات در حوزه امنیت داخلی سرزمین های اشغالی و جانمایی رژیم به عنوان گرانیگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا است. دستاورد این رویکرد در بلندمدت، ایجاد وابستگی متقابل میان امنیت، اقتصاد و سیاست رژیم صهیونیستی با بازیگران حاضر در منطقه است.
۶.

راهبردهای تثبیت و پایدار سازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمهوری اسلامی ایران عربستان سعودی جمهوری یمن انصارالله محور مقاومت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
یمن کشوری است که در دهه های گذشته از یک سو همواره درگیر نزاع و کشمکش گروه های    سیاسی-مذهبی و قبایل بوده و از سوی دیگر به دلیل موقعیت راهبردی، شاهد دخالت کشورهای خارجی به ویژه عربستان سعودی و آمریکا در امور داخلی خود بوده است. اشتراکات مذهبی انصارالله با ایران در کنار حمایت های رسانه ای، شائبه رقابت مذهبی بین ایران و عربستان را به عنوان دو قدرت تأثیرگذار منطقه ای تقویت نموده و از طرفی احتمال روی کار آمدن حکومت مورد حمایت تهران در حیات خلوت عربستان یعنی یمن، به شدت بر نگرانی عربستان در این زمینه افزوده است. این در حالی است که نقش آفرینی ایران در روند انقلاب یمن، همچون سایر حوزه های سیاست خارجی این کشور مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی با هدف بازگرداندن حقوق از دست رفته مردم یمن و رهایی از مداخله خارجی است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- تبیینی و بر اساس چهارچوب نظری گفتمان مقاومت به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که راهبردهای تثبیت و پایدارسازی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در جبهه مقاومت یمن کدام اند؟ جمهوری اسلامی ایران نظر به فرصت ها، تهدیدات، قوت ها و ضعف های نفوذ خود در یمن با بهره گیری از راهبردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی- امنیتی ضمن حمایت و پشتیبانی از گروه ها و جریان های سیاسی این کشور تلاش می کند تا موازنه قدرت منطقه ای را در جبهه مقاومت یمن به نفع خویش تغییر دهد.
۷.

تحول در استراتژی های مدیریت بحران جمهوری اسلامی ایران در مقابله با رژیم صهیونیستی؛ گذار از نو واقع گرایی تدافعی به تهاجمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمهوری اسلامی ایران رژیم صهیونیستی بازدارندگی موازنه سازی مدیریت بحران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۲
رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت بحران های امنیتی منطقه همواره مبتنی بر دکترین نوواقع گرایی تدافعی بوده است. با این حال، تغییرات سریع در نظم منطقه ای و اقدامات بحران آفرین رژیم صهیونیستی، نیاز به بازنگری در این استراتژی ها را نشان می دهد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس داده های اسنادی، به بررسی ضرورت تحول در دکترین امنیتی جمهوری اسلامی پرداخته استیافته ها نشان می دهد که رژیم صهیونیستی با بهره گیری از ابزارهایی همچون افزایش قابلیت بازدارندگی با حمایت ایالات متحده، استراتژی تغییر میدان بازی، موازنه سازی پنهان، تقویت ائتلاف های منطقه ای و امنیتی سازی ایران، در تلاش است تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی را گسترش دهد. در مقابل، ایران با تکیه بر استراتژی های مبتنی بر نوواقع گرایی تدافعی، از جمله بازدارندگی متعارف، جنگ های نامتقارن، تقویت محور مقاومت و بهره گیری از مزیت ژئوپلیتیک خود، به دنبال حفظ امنیت و مقابله با این تهدیدات بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، استراتژی های فعلی ایران با توجه به تحولات منطقه و پیچیدگی بحران ها، نیازمند گذار به دکترین نوواقع گرایی تهاجمی هستند. این دکترین باید بر افزایش توان تهاجمی، تقویت بازوهای ژئوپلیتیک، مدیریت بحران های کنترل شده و گسترش همکاری های استراتژیک با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تمرکز کند. این پژوهش بر لزوم بازاندیشی در سیاست های امنیتی جمهوری اسلامی تأکید دارد تا با بهره گیری از این رویکرد، بتواند جایگاه خود را در نظم جدید منطقه ای تثبیت و امنیت پایدار را تأمین کند.
۸.

تغییر سیاست خارجی عربستان سعودی و احیای روابط با ایران (1400 -1403)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عربستان سعودی ایران خاورمیانه ایالات متحده آمریکا چین رئالیسم نئوکلاسیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
مناسبات عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در طول چند دهه گذشته از فراز و فرودهای فراوانی برخوردار بوده است. رقابت های ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی بین این دو کنشگر قدرتمند خاورمیانه، به تنش های گوناگون و نهایتاً جنگ های نیابتی منجر گردید. با این حال، در سال های اخیر شاهد نوعی دگردیسی در سیاست های عربستان در قبال ایران بوده ایم. بر همین مبنا، گفت وگوهای سازنده بین دو کشور در سال 2021 آغاز شد و در نهایت با وساطت چین به «توافق پکن» در سال 2023 منتهی شد؛ که به احیای روابط دیپلماتیک میان «ریاض» و «تهران» پس از 7 سال قطع رابطه انجامید. در همین چهارچوب، هدف پژوهش بررسی علل تغییر سیاست خارجی عربستان و تمایل این کشور به احیای روابط با ایران است؛ بنابراین، سؤال اصلی بدین گونه مفصل بندی شده است که عوامل مؤثر در تغییر سیاست خارجی عربستان سعودی که نهایتاً منجر به احیای روابط ریاض با تهران شده است کدام اند؟ فرضیه پژوهش بر این اساس طرح شده است که مجموعه ای از عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی نظیر پیشبرد برنامه توسعه اقتصادی در چهارچوب سند چشم انداز 2030، که مستلزم ایجاد ثبات و امنیت در منطقه می باشد، تغییر ادراکات نخبگان سعودی نسبت به تحولات خارجی، شکست در رقابت های ژئوپلیتیکی و جنگ های نیابتی با ایران و بی اعتمادی به سیاست های دولت های گوناگون آمریکا، در تغییر سیاست خارجی ریاض نقش مهمی ایفا نمودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مجموعه این عوامل، الزامات و محدودیت هایی را برای عربستان سعودی ایجاد نمود و نهایتاً نخبگان سیاسی این کشور را به سوی تعدیل تنش ها و منازعات و احیای روابط با تهران سوق داد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برای تحلیل موضوع پژوهش از نظریه رئالیسم نوکلاسیک استفاده شده است.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۴