فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۱۴۰ مورد.
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
123 - 148
حوزه های تخصصی:
هر چند اندیشه توسعه در عربستان سعودی طی چند دهه اخیر مطرح بوده و مظاهر تمدنی این پیشرفت در این کشور مشهود است، اما به واسطه تصلب اندیشه دینی حاکم بر این کشور و درهم تنیدگی آن با خاندان سیاسی حاکم، موجب تقویت جایگاه سنت در عربستان سعودی شده است. با روی کار آمدن نسل جدید رهبران سعودی و تلاش آن ها برای تقویت جایگاه عربستان در جهان و نیز خروج این کشور از وابستگی به نفت، شاهد اصلاحات گاه ساختارشکنانه و در تضاد با سنت های رایج در فرهنگ دینی محافظه کار و نص گرای حاکم بر این کشور هستیم. این تحقیق با کاربست روش تحلیل لایه ای علت ها و نیز با بهره گیری از روش مطالعه اسنادی در مقام جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در هر یک از سطوح تحلیل و نیز سنجش روایی آن از طریق سنجش نخبگانی، در پی ارائه پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه توسعه در عربستان سعودی می تواند به تقابل نهاد قدرت با نهاد مشروعیت دینی در این کشور بیانجامد؟ یافته این تحقیق حکایت از آن دارد که نیروی توسعه در عربستان سعودی متأثر از اراده رهبری سیاسی این کشور بوده و اساساً در جریان سلفیسم وهابی، ظرفیت طرح و تعقیب اندیشه توسعه به شکل مرسوم وجود ندارد و به یک معنا، از حیث گفتمانی نمی تواند مولد اندیشه پیشرفت باشد. لذا، تداوم سیاست های توسعه نگر نخبگان حاکم ایجاب می نماید تا نهاد مشروعیت دینی هم چنان مشی محافظه کارانه خود را حفظ نموده و در جهت تأیید فرامین نهاد قدرت و مشروعیت بخشی آن عمل نماید. طبعاً این موضوع می تواند به افزایش نارضایتی وهابیون معترض و به طور خاص وهابیون جهادی و در نتیجه، افزایش تنش ها میان این بخش از وهابیون با وهابیون محافظه کار درباری در آینده نزدیک منجر شود.
چالش تمایز میان نظام مسئولیت بین المللی ناشی از اعمال حق شرط مغایر با موضوع و هدف معاهدات حقوق بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
37 - 56
حوزه های تخصصی:
مسئولیت بین المللی دولت ها ناشی از اعمال حق شرط مغایر با موضوع و هدف معاهدات حقوق بشری یک تفاوت عمده با سایر انواع مسئولیت های بین المللی دارد و آن این که تخلف مزبور دولت اعمال کننده، حق شرط را نه تنها در برابر دولت های اعتراض کننده بلکه در مقابل کل جامعه بین المللی مسئول می نماید. سؤال اصلی که در این تحقیق که به صورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، این است که چه تمایزی میان نظام مسئولیت بین المللی ناشی از اعمال حق شرط مغایر با موضوع و هدف معاهدات بین المللی با پذیرش آن به ویژه در معاهدات حقوق بشری وجود دارد؟ نتیجه تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی نشان می دهد که مسئولیت بین المللی دولت ها ناشی از اعمال حق شرط مغایر با موضوع و هدف معاهدات حقوق بشری را می توان در ساختار انعطاف پذیر مواد 19 و 20 کنوانسیون بین المللی حقوق معاهدات دانست، در حالی که در ماده 19، حق شرط در مرحله تنظیم یک معاهده بین المللی را در صورتی که مغایر با موضوع و هدف معاهده بداند، نمی پذیرد اما در ماده 20 در مرحله پذیرش از سوی دولت ها، موردنظر قرار نم ی دهد.
نهادسازی نوین آمریکا برای مهار ایران و چین در آسیا؛ مطالعه موردی: کواد 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
93 - 122
حوزه های تخصصی:
طراحی راهبرد های مبتنی بر «مهار» همواره یکی از ارکان ثابت سیاست خارجی آمریکا از زمان آغاز جنگ سرد بوده است که از سوی دو جناح جمهوری خواه و دموکرات آمریکا مورد پیگیری ویژه قرار گرفته است. هم زمان با آغاز قرن 21 میلادی و در شرایطی که جمهوری خواهان نومحافظه کار در دوران بوش پسر پیوند محکمی بین جنگ و سیاست خارجی به ویژه در آسیا برقرار کردند، دموکرات ها به رهبری باراک اوباما تداوم این مسیر را متناسب با منافع ملی آمریکا ارزیابی نکرده و تغییراتی را در راهبرد ایالات متحده در قاره آسیا به وجود آوردند که سنتز این راهبرد در دوره ترامپ نیز پیگیری شد و در دوران بایدن نیز در حال پیگیری است. این مقاله در چارچوب مفروضات نظریات واقع گرا «ثبات هژمونیک» و «موازنه فراساحلی»، با اتخاذ روش تحلیل پسارویدادی و تحلیل تأثیر روند، درصدد است راهبرد آسیایی سیاست خارجی آمریکا را با تمرکز بر «کواد 2» برای مهار دو کشور ایران و چین ارزیابی کند. این پژوهش با مفروض گرفتن دو کشور ایران و چین به عنوان نماد دو مجموعه هژمونیک در غرب و شرق آسیا می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که ایالات متحده چگونه از نهادسازی های نوین امنیتی در آسیا برای مهار ایران و چین بهره برداری می کند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده باوجود آن که در حال کاهش تعهدات ژئوپلیتیکی و بهره گیری از ظرفیت قدرت های منطقه ای برای تداوم نفوذ خود در آسیا است، اما هم چنان بر سیاست مهار رقبای آسیایی از طریق نهادسازی های نوین اقتصادی، سیاسی و امنیتی تأکید دارد و به نظر می رسد مهار چین و ایران مهم ترین اهداف ایالات متحده از ایجاد نهاد کواد باشد.
تبیین چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیکی روابط ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
201 - 236
حوزه های تخصصی:
کنش و کنش متقابل روابط ایران و مصر در نظام جهانی و منطقه ای همواره مسائل جدیدی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می آفریند و در واقع هرگونه رفتار دو کشور، ژئوپلیتیک مناطق یاد شده را با تغییرات گسترده مواجه می کند. در طی سال های اخیر، تحولات خاورمیانه، فرصت های ژئوپلیتیکی بی شماری را در راستای توسعه روابط دو کشور ایران و مصر فراهم کرده است که به این منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی ، تبیین چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیکی روابط ایران و مصر را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش عوامل سیاسی، منطقه ای و بین المللی را از چالش ها و موانع هم گرایی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی مصر دانسته و رفع این موانع را موجب ارتقاء جایگاه منطقه ای دو کشور م داند و هم چنین فرصت ه ای ژئوپلیتیک و عوامل ژئواکونومیک را موجب افزایش هم گرایی های میان دو کشور می داند. در پژوهش حاضر، جامعه آماری را صاحب نظران و اساتید رشت ه های ژئوپلیتیک و روابط بین الملل تشکیل می دهند که حجم نمونه، تعداد 50 نفر بر اساس مدل کوکران تخمین زده شده و از آزمون میانگین در نرم افزار spss استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد که وجود آثار تاریخی با ریشه مشترک، عدم حساسیت دو کشور از هوّیت تمدنی یکدیگر و تغییر دولت مصر پس از حکومت حسنی مبارک، از فرصت های ژئوپلیتیکی موجود در راستای توسعه روابط محسوب می شود و عوامل داخلی و منطقه ای از موانع هم گرایی دو کشور می باشد.
دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی دریای خزر و تاثیر آن بر امنیت انرژی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
57 - 92
حوزه های تخصصی:
درنظام اقتدارگریز بین الملل هیچ قدرت برتری وجود ندارد که بتواند قانون و نظم را در سیاست بین الملل اجرا کند. از این رو، دولت ها برای تأمین امنیت خود باید بر توان مندی های داخلی خود تکیه کنند. چین برای رشد پایدار اقتصاد خود نیاز به تأمین بی وقفه انرژی دارد. این کشور تلاش می کند تا مسیرهای واردات انرژی خود را از طریق خطوط لوله تنوع بخشد. هم چنین پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022، اروپا سعی کرده است تا مسیرهای واردات انرژی خود را از روسیه متنوع کند. منابع حوزه ی خزر جایگزینی برای هر دو طرف است. سؤال اصلی مقاله این است که آیا روندهای همکاری در حوزه دریای خزر در بخش انرژی از نظر وابستگی متقابل به سمت چین است یا اروپا؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که رشد پایدار مصرف انرژی چین و درگیری های کمتر در شرق دریای خزر باعث شده است تا همکاری های کشورهای حوزه ی خزر در بخش انرژی با چین نسبت به اروپا بیشتر باشد. نتایج نشان می دهد که چین رشد تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی پایداری را پس از اصلاحات اقتصادی خود تجربه کرده است. هم چنین، دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی خزر با سه مفهوم ابتکار کمربند و جاده، سازمان همکاری شانگهای، و همکاری متقابل با کشورهای حوزه ی خزر تعریف می شود. به علاوه، درگیری های پیرامون حوزه ی خزر در غرب ماهیتی ژئوپلیتیکی دارد اما در شرق ماهیتی داخلی دارد. بنابراین روندهای موجود در حوزه ی خزر باعث شده است که گرایش کشورهای حوزه خزر به سمت چین باشد.
بررسی روابط پاکستان و افغانستان در پرتو متغیرهای داخلی و منطقه ای (2021- 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
149 - 180
حوزه های تخصصی:
روابط پاکستان با افغانستان دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده است. یکی از نقاط حساس این روابط در دوران حکومت طالبان بر افغانستان(1996-2001) اتفاق افتاد. پاکستان در این دوره به یکی از حامیان جدی طالبان تبدیل شد. سیاستی که خیلی زود و با حمله آمریکا به افغانستان مجبور به ترک آن شد. با توجه به قدرت گرفتن مجدد طالبان در سال 2021 این سؤال مطرح است که حضور طالبان در کاخ ریاست جمهوری افغانستان چه تأثیری بر روابط پاکستان و افغانستان گذاشته است؟ چه متغیرهایی بر این روابط تأثیرگذار بوده اند؟ بر اساس فرضیه پژوهش طالبان نتوانسته است انتظارات سیاسی پاکستان را برآورده نماید و این امر چالش هایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است. برای پاسخ به سؤال اصلی از روش توصیفی-تحلیلی و برای گرداوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. یافته ها نشان دادند که برخلاف انتظار پاکستان، حضور طالبان در افغانستان موجب کاهش تنش های مرزی بر سر خط دیورند، فروکش نمودن ادعاهای جدائی طلبی در ایالت پشتونستان پاکستان و کاهش روابط ایران و هند با کابل نشده است. بنابراین، پاکستان به دنبال بیشینه سازی منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی خود در این کشور از طریق سیاست های حذفی نسبت به هند و ایران و تعامل هدفمند و گزینشی با چین و آمریکا است.
سیاست خارجی نوین؛ گذار از سیاست قدرت به سیاست تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
5 - 36
حوزه های تخصصی:
فهم پراگماتیک و سودانگارانه قدرت مطلقه دولت و درک آن به مثابه عقل منفصل نیروهای اجتماعی؛ قرینه پنداری و خوانش ربّانی- استعلایی از دولت و پیشوایی منطق واقع گرایی محافظه کار در منظومه شناختی رهیافت سنتی؛ سیاست گذاری خارجی را به امتیاز انحصاری حاکمیت بدل ساخت. این قرائت با دگرستیزی، تکلیف انگاری و نگاه ویترینی- مادونی به نیروهای اجتماعی، ضمن انکار زیست سیاسی مستقل، آن ها را به مرگ اندیشی سیاسی سوق داد. ملهم از هستی شناسی ساختارگرا، معرفت شناسی تعمیم انگار و روش شناسی تک ساختی، پشتوانه فکری رهیافت سنتی در قبال نیروهای اجتماعی آن است که کنش گری آن ها را باعث آلایندگی و نازایی سیاست خارجی می داند. طبق این فهم، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چرا منطق معرفتی، وجودی و روشی رویکرد سنتی برای فهم سیاست خارجی نوین ابتر است؟ فرضیه پژوهش با نکوهش مرجعیت دولت، تأکید بر نگاه فرآیندی- تناسبی و توجه به سیاست تالی، ضمن درک بسترپروردگی سیاست خارجی، آن را اقدام بر اساس درک از واقعیت تفسیر می کند. این رویکرد با استخدام رویه اجتماعی، ضمن دگرپذیری و اذعان به زیست سیاسیِ مستقلِ نیروهای اجتماعی، مشارکت در سیاست خارجی را حقّی برای آنان تلقّی می کند. این پژوهش با کاربرد نظریه جامعه شناسی کثرت گرا و روش شناسی تحلیلی – تطبیقی، فرضیه اصلی را در سه سطح خُرد (فروملّی)، میانی (ملّی)، و کلان (فراملّی) محک زده است. طبق یافته های پژوهش، دگردیسی های مستحدث، نه آیتی بر مرگ سیاست خارجی و نه نادی گفتمان ضدِّ سیاست خارجی، بلکه نشان از تحوّل معرفتی است که طبق آن، نیروهای مختلف اجتماعی در تلاش برای سهم خواهی و اثرگذاری بر فرآیند تصمیم گیری هستند.
عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن بر امنیّت ملّی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
181 - 200
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد با اتکا به نظریه "موازنه منافع" راندل شولر در چارچوب نظری واقع گرایی نئوکلاسیک به این پرسش پاسخ دهد که روند نوین صلح اعراب و رژیم صهیونیستی چه پیامدهایی بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟ در پاسخ به این پرسش و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در رأس تهدیدها در ادراکات امنیتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی، به هم افزایی آن ها در چالش زایی برای امنیت ملی ایران در ابعاد سیاسی، نظامی- امنیتی و اقتصادی منجر خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رژیم صهیونیستی سعی دارد تا با انعقاد پیمان های عبری- عربی با کشورهای خلیج فارس، هم خود را از انزوای دیپلماتیک منطقه ای خارج کند و هم این که امنیت ملی ایران را به مخاطره بیندازد. هم چنین، نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل مختلفی در سطوح بین المللی، منطقه ای و داخلی در شکل گیری این ائتلاف نقش داشته اند که یکدیگر را تقویت و پشتیبانی می کنند. بنابراین، افزایش قدرت رژیم صهیونیستی در غرب آسیا، پیامدهای متعددی علیه منافع و امنیّت ملّی جمهوری اسلامی ایران شکل می دهد و بازی رقابتی در منطقه را به نفع رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد.
ادعا مالکیت امارات بر جزایر سه گانه و مواضع ایران در قبال آن (2016-1979)
حوزه های تخصصی:
موضوع جزایر سه گانه از زمان حضور استعمار انگلستان در خلیج فارس به موضوع مهم در سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. بعد از اینکه امارات متحده عربی در سال 1992 ادعاهای خود را در مورد این جزایر مطرح کرد ابعاد این موضوع وارد مرحله تازه ای شده است و از این سال به بعد همواره شاهد تکرار این ادعاها از سوی امارات و حمایت کشورهای عربی از ادعاهای این کشور هستیم که البته همیشه واکنش های ایران در رد این موضوع و تأکید بر ایرانی بودن این جزایر را به دنبال داشته است، در این پژوهش با توجه به ادعاهای امارات در پی پاسخ به این سؤال هستیم که بهترین موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال ادعاهای امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که با توجه به حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه و وجود اسناد و مدارک فراوان که مالکیت ایرانی این جزایر را ثابت می کند، ایران می تواند با تشنج زدایی در مناسبات خود در سطح منطقه ای و بین المللی ضمن تحکیم حاکمیت خدشه ناپذیر خود بر این جزایر، امارات متحده عربی را نسبت به ادعای خود در انزوا قرار داده و از شکل گیری ائتلاف ها به نفع این کشور هم جلوگیری کند. در این پژوهش از روش کتابخانه ای-اسنادی و تحلیلی-تبیینی برای گردآوری و تحلیل مطالب استفاده شده است. در نهایت نتایج نشان می دهد مقاطعی که ایران سیاست خارجی تنش زدایی در دستور کار قرار داده است، امارات نسبت به ادعاهای خود در انزوا قرارگرفته است.
توسعه محوری در دولت سازندگی و الزامات آن برای سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الزامات سیاست خارجی برای تحقق سیاست توسعه محوری در دوران سازندگی است. به طور مشخص مقاله به دنبال پاسخ این سؤال است که سیاست خارجی ایران برای همراه شدن با سیاست توسعه محوری دستخوش چه تغییراتی شد؟ فرضیه ی اصلی مقاله به تغییر اولویت های سیاست خارجی ایران و انطباق آن با محیط داخل و بین الملل اشاره دارد. برای این منظور از روش توصیفی تحلیلی و نظریه ی لیبرالیسم اقتصادی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعدیل مواضع دولت در برخی حوزه های سیاست خارجی اگرچه توانست به سیاست توسعه محوری کمک نماید اما ناکافی بود و وضع تحریم های جدید علیه ایران عملاً سیاست تنش زدایی و جذب سرمایه گذاری خارجی را با مشکل مواجه ساخت. تلاش برای نشان دادن اقدامات صورت گرفته در حوزه سیاست خارجی در راستای توسعه محوری و نیز تمرکز بر شاخص های اقتصادی توسعه محوری و ارتباط آن با بحث سیاست خارجی این اثر را از سایر پژوهش های صورت گرفته متمایز می سازد.
تأثیر فناوری های نوین استحصال، بر جایگاه راهبردی خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باوری عده ای از تحلیلگران انقلابات فناوریکی در حوزه هایی جدید حفاری از جمله شیل موجبات کم رنگ شدن اولویت جایگاه خلیج فارس به عنوان مرکز ثقل و هارتلند تأمین انرژی جهان را در پی دارد،این موضوع معادلات بین المللی و ساختارهای قدرت در سطح جهانی را تأثیر پذیر خواهد کرد، چراکه با قطع وکاهش وابستگی برخی از کشور ها ی عمده وارد کننده انرژی از جمله ایالت متحده آمریکا و همچنین اولویت حضور و هزینه های نظامی و سیاسی در راستای تأمین امنیت انرژی همچون گذشته قابل توجیه نمی باشد.
تکیه بر فناوری های جدید استحصال انرژی از منابع غیر متعارف و استقلال از واردات نفت ازسوی آمریکا، تغییر الگوی مصرف انرژی این کشور، تغییر در حوزه عرضه و تقاضا، فروشنده و خریدار (با توجه به آنچه در گزارش چشم انداز 2030 از سوی آژانس بین المللی انرژی بیان شده است ) می باشد. ازاین رو نگارندگان با بررسی تحولات صورت گرفته در این حوزه و نیز ظرفیت قابل اتکای استحصال و انتقال به تأثیر آن بر اهمیت جایگاه خلیج فارس بپردازند. اگر بگوییم کاهش اهمیت خلیج فارس در تأمین انرژی برای کشورهایی با بهره مندی از قابلیت استحصال از ذخایر غیر متعارف مذکور ، همچون آمریکا محتمل است ، افزایش تقاضای کشورهای آسیایی از یکسو و نیز حضور مستمر ایالت متحده آمریکا جهت کنترل منابع انرژی و رقبای خود ، در منطقه همچنان در اولویت سیاست خارجی آمریکا و نیز عرصه رقابت قدرت های بزرگ باقی خواهد ماند.
ایران و عربستان، رقابت بر سر نفوذ در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی که دارند مهم ترین بازیگران منطقه ای در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه هستند که به نوعی رقیب منطقه ای یکدیگر هم به حساب می آیند. این دو کش ور ب ا به ره من دی از موقعی ت اس تراتژیک در منطق ه از اهمی ت فراوان ی برخودارن د. به باور بیشتر پژوهشگران، روابط ایران و عربستان به دلیل اهمیت این دو کشور در منطقه و تأثیری که بر روی سایر بازیگران منطقه ای دارند اهمیت زیادی دارد. روابط این دو کشور در طول تاریخ همواره روندی سینوسی و متغیر داشته است و ب ا توج ه ب ه تحولات س ال های اخی ر در منطق ه ش اهد رقابت ه ای ج دی ای ران و عربس تان بودی م. اکنون با توجه به توافق هسته ای میان ایران و کشورهای غربی از یک طرف و نقش تأثیرگذار ایران در بحران های منطقه ای مانند سوریه، عراق و یمن در طرف دیگر زمینه های افزایش قدرت منطقه ای ایران و شیعیان در منطقه فراهم شده است که این موضوع باعث تشدید رقابت منطقه ای میان ایران و عربستان سعودی شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که دلیل افزایش تنش در روابط ایران و عربستان چیست؟ فرض پژوهش بر این مبنا استوار است که تداوم الگوی تعارض در روابط دو کشور به دلیل رقابت منطقه ای میان ایران و عربستان و افزایش قدرت منطقه ای ایران بعد از توافق هسته ای در کنار تقابل ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی می باشد.
جنگ تحمیلی و تأثیر آن بر تغییر گفتمان سیاست خارجی ایران (از آرمانگرایی دهه اول به عملگرایی منفعت محور دهه دوم انقلاب اسلامی)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برآن است که با استفاده از تحلیل گفتمان به بررسی زمینه ها و ریشه های تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران از آرمان گرایی به عملگرایی با تکیه بر مقایسه دهه اول با دهه دوم انقلاب اسلامی بپردازد. با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب و در اختیار گرفتن حاکمیت توسط اسلام گرایان، طرح شعارهای آرمانگرایانه و تسلط گفتمان آرمانگرایی در عرصه های داخلی و خارجی در سال های اولیه انقلاب امری عادی به نظر می رسید، اما با پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت عملگرای اقتصاد محور هاشمی رفسنجانی موجب تغییر رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از رویکرد آرمان گرایی در دهه ی اول به عملگرایی در دهه دوم انقلاب اسلامی شده است.
طرح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش جمهوری های تازه استقلال یافته، عمدتاَ بی ثبات و کانون بحران در منطقه آسیای مرکزی فرصت ها و چالش هایی برای جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری هم مرز با این منطقه و هم چنین کشوری که خود را شاید نقطه کانونی منطقه می دانست و قائل به ایران فرهنگی بزرگ بود (هم جورای جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی و تاریخی) به وجود آورد. رویکرد دولت-های جمهوری اسلامی ایران در هر دوره ای نسبت به این منطقه تا حدودی متفاوت بوده است که شناخت آن ها برای تجزیه و تحلیل و طرح یک سیاست خارجی مناسب و واقع گرایانه و عملیاتی در قبال این منطقه ضروری می نماید. در این مقاله، نخست به پیشینه و تاریخ روابط ایران و کشورهای این منطقه و سپس به بررسی و ارائه یک تقسیم بندی از روابط و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال این منطقه خواهیم پرداخت تا دریچه ای برای شناخت فرصت ها و چالش های حضور در این منطقه باز گردد و بر آن اساس طرحی برای سیاست خارجی مناسب، عملگرایانه و عقلانیت محور مبتنی بر نظریه کارکردگرایی ارائه می شود. سؤال اصلی مقاله این است که مناسب ترین راهکار برای تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با منطقه آسیای مرکزی کدام است؛ فرضیه اصلی این است که چنان چه جمهوری اسلامی ایران در وهله ی اول بتواند مناسبات فرهنگی و اقتصادی خود را با این منطقه گسترش دهد می تواند به لحاظ سیاسی و امنیتی نیز از این منطقه بهره ببرد.
دولت مدرن و خودکامگی (بررسی موردی دولت رضاشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های حکومت ها و دولت های ایران خودکامگی و یکه تازی است. نظریه هایی بسیاری در باره ی تبیین این مطلب مطرح شده است. از نگرش های ساختاری ( نظیر نگرش های مارکسیستی) گرفته تا نگرش هائی که به وجه تاریخی و کنشگر/کنشگران (نظیر نظریه پاتریمونیالیستی یا نظریه سلطانیسم) تلاش کرده اند که علل برآمدن این شیوهی حکومتی را بیان کنند با این همه اغلب از یک نکته غفلت می شود و آن این است که ساختارهائی که موجد خودکامگی و استبداد هستند، قادرند که بر این شیوه حد زنند. این ساختارها به همان سان که مانع پیش برد اهداف دموکراتیک می شوند، محدودکننده ی خودکامگی و استبداد هم هستند. فرمان های پادشاهان معمولاً از همان آغاز، در گیرودار بوروکراسی یا محیط اجتماعی گیر می کنند و کم رنگ می شوند. هدف این مقاله نشان دادن شواهد در این زمینه برای دولت مدرن دولت رضاشاه است. اهمیت نظری اثبات این نکته از این جاست که فرض متعارف استبداد مطلق این دولت را به چالش می کشد. ما با ارائه ی شواهد متعددی نشان داده ایم که چگونه طوفان خودرائی و استبداد در مقابل موانع ساختاری و تاریخی انرژی خود را از دست می دهد. ظرفیت و توان قدرت سلطه، سازوکارهای بوروکراتیک، محدوده ی وسیع جغرافیائی، نیروهای اجتماعی (نهاد دین، نهاد بازار، اقوام و ایلات، روشنفکران و نخبگان) و نیروهای خارجی از پارامترهایی است که بر این قدرت یکه تاز و استبدادی حد زده اند.
نقش انرژی در تحول روابط میان ایران و ترکیه با تأکید بر گاز طبیعی (2015-2000)
حوزه های تخصصی:
ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای هستند که هریک از آن ها می توانند تأثیر زیادی بربخشی از گستره جغرافیای جهان، از خاورمیانه و شمال آفریقا گرفته تا خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز، داشته باشند. ترکیه در تلاش برای تقویت جایگاه بین المللی خود و اتخاذ رویکردهای جدید، بر اهمیت اتحاد با غرب تاکید فراوانی دارد. روابط با شرق و به ویژه کشورهای همسایه نیز در دو دهه اخیر به همان میزان اهمیت یافته اند. ایران نیز به عنوان کشوری بزرگ و بازیگری تأثیر گذار در خاورمیانه همواره در تحولات منطقه ای نقشی مؤثر ایفا کرده است. روابط ترکیه و ایران همواره محدودیت ها، تفاوت ها و رقابت های عمیقی داشته که از تعمیق روابط دوجانبه جلوگیری کرده اند. این شرایط امروزه نیز همچنان در حوزه های مختلف ادامه دارد، ولی این موضوعات هیچ گاه باعث توقف تلاش های دو کشور برای برقراری روابط دوستانه با یکدیگر و تلاش ها برای جلوگیری از بروز تنش در روابط دوجانبه، نبوده اند؛ این وضعیت باروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، بیش ازپیش تقویت شده و مورد استقبال ایران نیز قرارگرفته است. این مطالعه با تأکید بر عامل انرژی و مطالعه روابط انرژی میان دو کشور با تأکید بر گاز طبیعی، با استفاده از داده های کمی، تأثیر این عامل را به عنوان پایه ای برای همکاری های بیشتر در سایر حوزه ها و وابستگی متقابل دو کشور، بین سال های 2000 تا 2015 بررسی کرده است.
دیپلماسی عمومی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران در دولت اوباما (با تاکید بر فضای سایبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
دیپلماسی عمومی وظرفیت فضای سایبری (دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی) یکی از ابزارهای اصلی آمریکا در چارچوب دیپلماسی عمومی می باشد که از آن برای مدیریت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران و ابزاری برای تغییر رفتار این کشور بهره می برد . در این مقاله سعی می شود تا به این سوال پرداخته شود که در دوره اوباما چه اقداماتی درفضای سایبری برمحور دیپلماسی عمومی آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی ایران سازماندهی شده است؟ برای تحلیل رفتار و عملکرد دیپلماسی عمومی ایالات متحده درفضای سایبری (دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی) درقبال جمهوری اسلامی ایران، با استفاده از روش تحقیق اسنادی و همچنین تحلیل وب سایت ها وشبکه های اجتماعی ، دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، بررسی و به ابعاد، اشکال وروشهای اقدام شده در چارچوب نظریه کنش ارتباطی هابرماس پرداخته می شود.الگوی شبکه ای کنش ارتباطی دیپلماسی عمومی نیازمند آن است که دولت مبدأ از انتشار یک سویة اطلاعات برای ملت های خارجی فراتر رفته، به سوی تعاملی که بیشتر بر گفت و گو با جمعیت های هدف مبتنی باشد، حرکت کند اما بر اساس دیپلماسی عمومی آمریکا رفتار ایالات متحده در کنش استراتژیک معطوف به هدف قرار می گیرد که شکل کاملا یکسویه و هدف محور به خود می گیرد.
تحلیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند که در آغاز شکل گیری بحران سوریه که همزمان با پیدایش بهار عربی و بیداری اسلامی بود، یک این همانی برای پاره ای از تحلیلگران سیاسی ایجاد شده بود که بحران سوریه نیز از سنخ و جنس همان جنبش های انقلابیِ کشورهای منطقه است، امّا شکل گیری گروه های تروریستی و بنیادگرایان تکفیری- سَلفی از جمله جبهه ی النصره، اَحرار شام و داعش که در فعالیتی همسو با یکدیگر علیه منافع ملّت سوریه، این کشور را عرصه ی تاخت و تاز خود قرارداده اند، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی قرارداد که با دقت و تیزبینی خاصی تحولات این کشور و منطقه را رصد نموده و در این جدال ژئوپلیتیکی، از منافع دولت و ملّت سوریه حمایت نماید. با توجه به این مطلب، فرض این پژوهش آن است که مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، واقعگرایانه و مبتنی بر منافع ملّی ایران و دولت- ملّت سوریه است؛ امری که در این پژوهش قصد تبیین آن را داریم. هدف از انجام این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد واقعگرایی جمهوری اسلامی ایران نسبت به بحران سوریه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است.
به کارگیری نظریه بازی ها در تحلیل منازعه ایران و آمریکا با محوریت برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منازعه ایران و امریکا که با انقلاب اسلامی ایران آغاز شده است، در دهه گذشته با محور مخالفت با برنامه هسته ای ایران ادامه یافته است. در این مقاله از نظریه بازی ها برای تحلیل این منازعه 13 ساله استفاده شده است. چه آن که نظریه بازی ها در موارد متعدد کارایی خود را در تحلیل تعارضات نشان داده است. در ابتدای مقاله مثال هایی تاریخی از تحلیل تعارضات توسط نظریه بازی ها ارائه شده است. سپس این نظریه در تحلیل منازعه ایران و امریکا با محور برنامه هسته ای ایران در سه مقطع زمانی 2006، 2013 و 2015 مورد استفاده قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که چگونه تغییر در ترکیب بازیگران اصلی نظیر ایران، امریکا، روسیه، چین، اروپا و اسرائیل، در هریک از مقاطع زمانی و تثبیت و یا تغییر در اولویت های آنها منجر به نتایج متفاوتی شده است. در انتها نیز نویسندگان براساس نتایج تحلیل، راهکارهایی را برای پرهیز از بازگشت به شرایط گذشته ارائه نموده اند
پرونده هسته ای ایران و اعتمادسازی برای دولت آمریکا؛ تحلیل صفحه سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در فیس بوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان بیانات مقامات سیاسی یک کشور در تبیین رویکردها و دیدگاه های دولت آن کشور حائز اهمیت است. از طرفی بسترهای جدید ارتباطاتی زمینه ایجاد راهکارهای نو در ارتباط و انتقال مفاهیم را فراهم آورده است. محیط های مجازی و شبکه های اجتماعی از بسترهای نوظهوری هستند که توجه دولت ها را نیز به خود جلب کرده اند. همین امر باعث حضور شخصیت های سیاسی در محیط های اجتماعی مجازی شده است. حضور این شخصیت ها در این محیط ها فرصتی برای بررسی دقیق تر دیدگاه ها و نظرات آنان ایجاد نموده است. با این مقدمه، به نظر می رسد حضور آلن ایر، سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه امریکا، در فیس بوک نیازمند مطالعه دقیق تر است. با توجه به این نکته که این حضور مصداقی از دیپلماسی عمومی دولت آمریکا در برابر قشری از جامعه ایران است، تبیین عملکرد و تحلیل گفتمان مطالب سخنگوی رسمی دولت آمریکا در مواجهه با کاربران ایرانی حائز اهمیت می باشد. این تحلیل با استفاده از نظریه چارچوب سازی در ارتباطات و رسانه ها انجام شده است. تحلیل گفتمان مطالب منتشرشده از سوی آلن ایر، در فاصله زمانی مذاکرات هسته ای ژنو تا مذاکرات وین، نشان دهنده نوعی تلاش برای «اعتماد سازی از دولت آمریکا» برای مخاطبین سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا است.