مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
موازنه قوا
حوزه های تخصصی:
در زمان ریاست جمهوری جرج بوش بحران های منطقه خاورمیانه افزایش یافت؛ البته کشورهای خاورمیانه همواره در فضای ژئوپلیتیک تعارض آمیزی قرار داشته اند. یکی از علت های اصلی این افزایش بحران ها را می توان تاخیر در روند دولت سازی و مداخله قدرت های بزرگ در این منطقه دانست. هرچند تنوع منابع اقتصادی خاورمیانه نیز زمینه های افزایش تعارض را به وجود آورده است. پس از 11 سپتامبر، ایالات متحده آمریکا با به کارگیری قدرت نظامی و استراتژیک، موقعیت خود را در منطقه بازسازی نمود که نشانه های آن را می توان در جنگ علیه عراق مشاهده کرد.ما در این مقاله درصدد تایید این مطلب هستیم که «چالش های منطقه ای و جنگ پیشدستانه بوش منجر به تداوم بحران شده است». به طورکلی، حادثه 11 سپتامبر و جنگ در عراق منجر به ترویج گفتمان تروریسم توسط آمریکا و در نتیجه زمینه فعال سازی استراتژی مبارزه با تروریسم شده و به رغم چنین روندی، توازن نسبی قدرت در منطقه حاصل نشده است. تا زمانی که کشورهای منطقه ای در شرایط عدم توازن قدرت، مداخله گری قدرت های بزرگ و همچنین تضادهای منطقه ای قرار داشته باشند، طبیعی است امکان ایجاد تعادل و تفاهم کاهش خواهد یافت.گذار از بحران های منطقه ای نیازمند بازسازی روابط کشورهای منطقه خاورمیانه است؛ به گونه ای که امکان متعادل سازی روابط قدرت های بزرگ با بازیگران منطقه ای را فراهم آورد. اقدامات نظامی، به کارگیری «استراتژی تغییر رژیم»، فعال سازی تئوری خاورمیانه بزرگ، گسترش پایگاه های نظامی و بر هم خوردن توازن قدرت را می توان عامل تداوم بحران های خاورمیانه دانست.
موازنه فراگیر: الگوی تحلیل نقش قومیت بر سیاست خارجی با تأکید بر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقعگرایی و نوواقعگرایی به عنوان رهیافت مسلط بر مطالعات روابط بینالملل و سیاست خارجی با تأکید بر دولتگرایی و غلبه دادن عنصر ساختار به جای بازیگران در نظام بینالملل نقشی برای تأثیرگذاری قومیت و گروه های قومی بر سیاست خارجی دولت ها قائل نمیشود. در حالی که با پایان جنگ سرد شاهد گسترش تأثیرگذاری متغیر گروه های قومی بر ترتیبات امنیتی سیستمهای تابع و نظمهای منطقهای به ویژه در خاورمیانه هستیم. این مقاله با بررسی ناکارآمدی تبیین نظریه موازنه قوای سنتی در تبیین این روند رو به گسترش، نظریه «موازنه فراگیر» را به عنوان الگوی بدیل جهت تحلیل نقش و تأثیرگذاری قومیت و گروه های قومی بر سیاست خارجی با تأکید بر خاورمیانه عرضه میدارد.
تبیین رویکرد نو واقع گرایی در روابط بین الملل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوواقع گرایی که همچنان دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل می داند روایتی قدرتمند از واقع گرایی است که می گوید تا وقتی نظام بین الملل اقتدارگریز باشد کشمکش بر سر قدرت و امنیت ادامه خواهد داشت. نو واقع گرایی عمیق ترین و دقیق ترین نقدها را بر پروژه های اصلاح طلبانه در سیاست بین الملل وارد ساخته است. از همین رو شگفتاور نیست که این مکتب آماج اصلی حمله کسانی قرار گرفته است که چارچوب ذهنی شان اصلاح طلبانه یا انتقادی است. این نظریه که محصول چالش نظریه رفتاری و نظریه وابستگی متقابل است به رغم انتقاداتی که از منظرهای گوناگون بر آن شده است، کماکان توانسته سلطه خود را را حفظ نماید. نوشتار حاضر تلاش دارد ضمن پرداختن به چگونگی ظهور نو واقع گرایی، مبانی فکری- فلسفی و نیز عناصر اصلی این نظریه، دیدگاه های منتقدان نظریه واقع گرایی را مطرح و بررسی نماید.
بنیان های نظری موازنه قوای هوشمند در شبکه های فاقد معیار منطقه ای : گامی به سوی ارائه نظریه نوین موازنه قوای منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موازنه قوا به عنوان یکی از قدیمی ترین نظریه های روابط بین الملل مطرح است که در حال حاضر نیز یکی از کارآمدترین نظریه ها در رهیافت واقع گرایانه از روابط بین الملل میباشد. رئالیست ها بر این باورند که موازنه بخشی در پاسخ به تغییرات توازن قدرت رخ می دهد. اما تحولات سیستم بین الملل از جمله تغییر چارچوب سیستمی و افزایش سطح ارتباطات در سیستم، برخی از ابعاد این نظریه را متحول ساخته است. تحولات مذکور بنیان های مفهومی و نظری موازنه قوا را تغییر داده و سبب ناکارآمدی نظریه کلاسیک موازنه شده است. در این راستا به منظور دنبال نمودن ناکارآمدی های نظریه موازنه قوا و راه حل های آن، پژوهش حاضر ورای قدرت سخت و حتی قدرت نرم بر قدرت هوشمند به مفهوم توانایی ترکیب قدرت سخت و نرم به گونه ای که سبب هم افزایی آنها شود، تأکید دارد. این مقاله عناصر نظریه های رئالیستی با مدل موازنه بخشی شبکه ای را با یکدیگر ترکیب می نماید. همچنین این پژوهش نظریه شبکه را بررسی و به شبیه سازی آن در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای می پردازد. از این منظر با بهره گیری از شبکه های فاقد معیار نگارنده نظریه موازنه قوای هوشمند در شبکه های فاقد معیار منطقه ای را به عنوان نظریه جدید به ادبیات روابط بین الملل تقدیم می کند و اصول اساسی طراحی موازنه هوشمند و الگوهای سه گانه آن از جمله الگوی نهادی، ارتباطی و پیوندی را تجزیه تحلیل می نماید.
واکاوی علل حضور روسیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه، موقعیت ویژه و حساسی در جغرافیای سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ جهانی و کشورهای پیرامون آن در آغاز هزاره جدید میلادی به خود اختصاص داده است. سوریه یکی از کشورهایی است که در این منطقه از اهمیت ژئوپلتیک خاصی برخوردار است. امروزه با شکل گیری بحران سیاسی در این کشور، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مختلفی در آن حضور یافته و هر یک بر اساس منافع و علایق خود، جهت گیری خاصی را در رابطه با این بحران اتخاذ نموده اند. این مقاله به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری، به واکاوی انگیزه های روسیه به عنوان مهم ترین بازیگر فرامنطقه ای در میان بازیگرانی که خواهان ابقای نظام حاکم در سوریه هستند، بپردازد. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که روسیه به عنوان یک بازیگر فرا منطقه ای از یک سو و به عنوان متحد استراتژیک سوریه از سوی دیگر، درصدد پیگیری چه اهدافی در این بحران است؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که با توجه به جایگاه سوریه در سیاست خارجی روسیه، این کشور علاوه بر حفظ پیوندهای اقتصادی و نظامی خود با سوریه، به دنبال جلوگیری از کاهش نفوذ خود در خاورمیانه و ممانعت از تسری ناآرامی ها از خاورمیانه به منطقه اوراسیا می باشد. بنابراین روسیه به پشتیبانی تمام عیار از دولت سوریه در مقابل معترضین داخلی و فشارهای بین المللی پرداخته است.
موازنه قوا و روابط راهبردی چین با ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه موازنه قوا یکی از مهمترین نظریه های مربوط به نظم یافتگی سیاست بین الملل می باشد «شخصیت» و «نقش» قدرت های بزرگ در ایجاد، استمرار و حتی تزلزل نظم در زندگی اجتماعی بین المللی توسط نظریه های متفاوت منجمله نظریه انتقال قدرت و موازنه قوا مورد توجه قرار گرفته است. نظریه موازنه قوا ادعا می کند که الگوهای جاری در سیاست بین الملل بر اساس منطق موازنه شکل می گیرند. رشد و افزایش قدرت موجب شکل گیری کنش های استراتژیک بازیگران عمده بین المللی شده و این امر ثبات و تغییر در نظام بین الملل را سبب می شود. در نتیجه، عامل «رشد قدرت» نقش مهمی در پژوهش ها پیدا کرده است. در شرایط کنونی بین المللی «رشد قدرت» چین به عنوان مهمترین متغیر در مطالعات سیاست بین الملل به شمار می آید. رشد قدرت چین به طور مستقیم با موقعیت و کارکرد و نقش بین المللی ایالات متحده آمریکا گره خورده و موجب در هم تنیدگی روابط راهبردی این دو کشور می شود. در نتیجه، تعامل استراتژیک چین با ایالات متحده آمریکا به گونه ای روزافزون به کلیدی ترین پرسش سیاست بین الملل یعنی ثبات و تغییر در نظم یافتگی سیاست بین الملل تبدیل شده است. مقاله حاضر به چگونگی روابط این دو قدرت در دوره پس از جنگ سرد می پردازد. از منظر نویسنده، چهارچوب مفهومی موازنه قدرت، به ویژه در خوانشی که کنت و التز و جان مرشایمر از آن صورت داده اند، از بیشترین قابلیت توضیح دهندگی در تبیین تعاملات استراتژیک دو کشور برخوردار است. بر این مبنا، نویسنده شیوه های موازنه سازی ایالات متحده در برابر چین و چین در برابر آمریکا را مورد بحث قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران و الگوهای امنیتی آسیای جنوب غربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن آنکه ترتیبات جاری امنیتی منطقه ای و الگوی مطلوب ایران برر اارا
افق اند چشم انداز 4141 در خرده نظام های امنیتی آایای جنوب غربی را تبیین مری کنرد
شیوه ای خاص برای شناخت الگوهای امنیتی نیز ارائه می کند. ایرن رو در رررج جرام
مطالعاتی شناخت الگوی امنیتی منطقه ای مطلوب ایران در آاریای جنروب غربری در افرق
چشم انداز 4141 در مجم تشخیص مصلحت نظام به کار گرفتره شرده و مقالره راضرر
مستخرج از آن اات و مبتنی بر رویکرد مسئله شناای ااتخراج موضوعات و روندشناای
بر ااا مسائل و تحلیل از اطح خرد به کلان می باشد. بازشنااری رویکردهرای امنیرت
منطقه ای بر ااا اه الگوی نظری موازنه قوا و رویکرد مرورد نظرر منراف محرور بررای
جمهوری االامی از جمله اهداف پژوهش راضر می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد
با توجه به مقدورات و مطلوبیت های ایران در مدل های مختلف الگوی موازنه قوا بهتررین
راهبرد برای جمهوری االامی در به رداکثررااندن مناف منطقه ای و همکاری های متعاقر
آن می باشد.
الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران در قبال سیاست های خاورمیانه ای جدید آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید منطقه خاورمیانه، از مهم ترین مناطقی است که تمرکز و توجه بسیاری از بازیگران بین المللی را به خود معطوف کرده است. موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ذخایر عظیم انرژی، از مهم ترین عواملی است که باعث اهمیت مضاعف این منطقه شده است. از این رو، هرکدام از بازیگران و سازما ن های بین المللی، منطقه ای و فرامنطقه ای، برای توسعه نفوذ و حضور در خاورمیانه به رقابت پرداخته و درصدد دستیابی به منافع و اهداف خاص خود در منطقه هستند. آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر فرامنطقه ای دخیل در معادلات سیاسی، امنیتی و افتصادی این منطقه همیشه مورد توجه دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است و اقدامات سیاسی این کشور و ابعاد متنوع و گستردگی آن بر نحوه ی شکل گیری و تغییر و تحول ساختار های قدرت در این حوزه موثر بوده است. آمریکا در راهبردهای خاورمیانه ای خود اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را دنبال می کند و توامان از ابزارهای متنوع سخت و نرم برای تحقق این اهداف استفاده میکند. نظم جدید حاکم بر خاورمیانه ی مورد نظر آمریکا، مبتنی بر ایجاد توازن قوا و جلوگیری از ایجاد یک ابرقدرت منطقه ای است. به عبارت دیگر، آمریکا در تلاش است تا با کمک قدرت های منطقه به طور موازی از قدرت گرفتن بیش از حد یکی و تضعیف دیگری جلوگیری نماید و از این طریق اهداف سیاسی ، اقتصادی و امنیتی خود را دراین منطقه دنبال کند. در این رهگذر، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران قدرتمند منطقه ای بیشترین نقش را در ایجاد نظم منطقه ای و شکل دهی به ساختارهای سیاسی ،اقتصادی و امنیتی خاورمیانه دارد. از این رو، شایسته است سیاست های راهبردی خویش را متناسب با ساختار های قدرت در این منطقه و سیاست خارجی دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص آمریکا بازسازی نماید تا از این طریق هم از فرصت های به و جود آمده بهره برداری نماید و هم هزینه های احتمالی ناشی از قدرت بازیگری دیگر بازیگران را به حداقل ممکن برساند. مقاله حاضر با پیشنهاد راهبرد ""موازنه سه بعدی قدرت"" به بررسی پیش شرطها و لوازم اتخاذ این راهبرد و چگونگی بهره گیری جمهوری اسلامی ایران، به عنوان عامل ثبات در منطقه، از سیاست بیطرفی فعال در قبال قدرتهای بین المللی در عین جلوگیری از بروز خلا قدرت در خاورمیانه، می پردازد.
تأثیر تحولات جهان عرب بر سیاست منطقه ای ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق همواره بهسوی رقابت با یکدیگر حرکت کرده اند. این مقاله به دنبال بررسی تأثیر تحولات جهان عرب بر رقابت منطقه ای ایران و ترکیه با استفاده از رویکردی واقع گرایانه و امنیت محور می باشد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تحولات جهان عرب با تشدید رقابت منطقه ای ایران و ترکیه، موجب شکل گیری اتحادها و ائتلاف های منطقه ای و فرامنطقه ای با محوریت ایران و ترکیه شده است که در یک سوی آن روسیه، ایران، عراق و سوریه و در سوی دیگر ترکیه، عربستان سعودی، قطر و گروه های سلفی قرار دارند. همچنین ناتوانی ترکیه در این مسیر موجب ارتقای جایگاه منطقه ای ایران و تعدیل سیاست منطقه ای ترکیه خواهد شد.
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
تحولات جهان عرب پس از سال 2011 شرایط ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را دگرگون ساخته است. این تحولات که تحلیل گران غربی آن را «بهار عربی» می نامند و ما آن را «بیداری اسلامی» می خوانیم، پدیده ای بی نظیر در این منطقه جغرافیای سیاسی محسوب می شود که سیاست خارجی تمام بازیگران منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. در همین راستا، این پرسش مطرح می گردد که عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه کدامند؟ فرضیه نوشتار این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در ارتباط با تحولات جدید منطقه، تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیکی و واقع گرایی بوده است. در این نوشتار سعی بر آن است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با تأکید بر گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به تبیین موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال انقلاب های تونس، مصر، لیبی، یمن و تحولات بحرین و سوریه پرداخته شود.
اندونزی، آسه آن و خیزش چین: اندونزی در میان پویش های شرق آسیا در جهان پسابحران جهانی
خیزش چین و روابط پویاتر آسه آن - چین به چالش های برجسته ای برای اندونزی در پی بحران مالی جهانی مبدل شده است. از نظر اقتصادی، همکاری بین آسه آن و چین از طریق منطقه آزاد تجاری آسه آن- چین باعث اثرات منفی قابل توجهی برای اندونزی شده است و شاهد آن کسری تجاری مداوم، رکود صنعتی و افزایش نرخ بیکاری است. در حوزه های سیاسی و نظامی، تغییراتی در رفتار سیاسی چین وجود داشته که این تغییرات حرکت از سمت رفتارهای انطباقی به سوی رفتارهای تهاجمی در شرایط عدم قطعیت و اطمینان در دریای چین جنوبی است. این وضعیت منجر به بروز گفتمان هایی برای دعوت از قدرت های فرامنطقه ای به ویژه ایالات متحده برای دخالت فعالانه در ترتیبات امنیتی منطقه شده است. در این زمینه، اندونزی، آسه آن را بعنوان یک ابزار مهم برای گردهم آوردن تمامی قدرت ها در منطقه و توجه به گفتگو و همکاری به جای اختلاف و مناقشات نظامی، مورد ملاحظه قرار می دهد.
ترسیم نظری نقش مقام رهبری در موازنه قوا در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران
منبع:
جستارهای حقوق عمومی سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
114-139
حوزه های تخصصی:
توازن و تعادل قوا به مثابه عنصرِ ضروری تفکیک قوا و ضامن کارویژه دموکراتیک آن است. این پژوهش نظری، در مقام تبیین تحلیلی و انتقادی نقش مقام رهبری در موازنه قوا برآمد. در این رابطه، ساختار قانون اساسی ایران، قوای سه گانه را ضمن برخورداری از ابزار اقتدار و کنترل جهت برقراری توازن خودکار، زیر نظر مقام رهبری و از مجاری گوناگون اعمال صلاحیت، هدایت، نظارت، حل اختلاف و تنظیم روابط، به سمت یک توازن فرا ساختاری ارجاع می دهد تا مشکلات دستیازی طبیعی قوا به توازن و احتمال تناقض و انسداد سیاسی را مرتفع نماید. با وجود این، چالش های نقش وسیع مقام رهبری در ایجاد موازنه میان قوا از حیث شیوه عمل و اثرسنجی، سئوالاتی را پیش رو می نهد که تحلیل واقع گرایانه آن اغلب در محاق اندیشه دو طیف فکری حداکثری و حداقلی در مواجهه با اختیارات رهبری، به فراموشی سپرده می شود. به نظر می رسد در ساحت تفکر کسانیکه به جزم اندیشی در حقوق عمومی خو گرفته اند قواعد را یا بی تفاوت به تناقض ها باید نگریست یا ساختارشکنانه بر دیوار ناخویشتن داری کوبید؛ اما اصول قانون اساسی و روح حاکم برآن واگویه بستری برای ساختارگشایی و جمع بین مولفه های کلیدی و بنیادین قانون اساسی است و طبعاً اگر اصل ولایت فقیه یکی از اضلاع اصلی آن باشد وجهه مردم سالاری نظام نیز ضلعی دیگر است. لذا رویکرد موازنه ای مقام رهبری در گرو هم افزایی با اراده عمومی و حاکمیت ملی، موازنه قدرت را به نفع سرچشمه قدرت در قوای سه گانه (ملت) و همسو با سند وفاق ملی برقرار می دارد. این رهیافت، دولت ها و مجالس منتخب مردم را نیز مسؤولیت پذیرتر، پاسخگوتر و مآلاً کارآمدتر خواهد نمود.
مطالعه تطبیقی امنیت خلیج فارس از منظر عراق و عربستان سعودی «2014- 2003»
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس همواره به عنوان یکی از مناطق مهم امنیتی، راهبردی و اقتصادی در نظام بین الملل از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، به گونه ای که در طول قرن های اخیر، پیوسته مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی بوده و از تجاوز آنها در امان نمانده است. با اکتشاف نفت، و با توجه به نقش اساسی آن در اقتصاد جهانی، امنیت و ثبات این منطقه دغدغه ی اصلی کشورهای منطقه و جهان است. عمده ترین نگرانی کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ غربی در منطقه ی خلیج فارس، مسئله ی «امنیت» بوده است. موقعیت راهبردی منطقه خلیج فارس، بازارصدور کالا، تجهیزات نظامی و ذخایرعظیم انرژی از مشخصات و مختصات مهم این منطقه است. اهمیت منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک آن و لزوم حفظ امنیت این منطقه موجب ارائه الگوهای امنیتی متعدد و متنوعی از سوی کشورهای منطقه و گاها بازیگران خارج از این حوزه جغرافیایی شده است که در این میان به نظر می رسد دیدگاه و الگوی اتخاذ شده توسط عربستان صعودی و عراق به جهت موقعیت و اهمیتی که این دو کشور در ترتیبات امنیتی منطقه خلیج فارس دارا می باشند از اهمیت خاصی برخوردار است. بررسی و مطالعه تطبیقی عوامل، عناصر و مؤلفه های مؤثر در طرح ریزی امنیت خلیج فارس در این دو کشور که در کنار ایران بازیگران مهم در حوزه خلیج فارس محسوب می شوند، هدف اصلی پژوهش حاضر می باشد.
تأثیر الحاق گرایی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر روابط با ایران
حوزه های تخصصی:
از نظریات مهم در عرصه روابط بین الملل نئورئالیسم است که با توجه به ساختار مادی نظام بین الملل به تحلیل رفتار کشورها در نظام بین الملل می پردازد و موازنه قوا را عامل اصلی در این تحلیل می داند. اما در بین نورئالیست ها استفان والت به نکته ای اشاره می کند که در تقابل با موازنه قوا می باشد. والت برای اولین بار در مجموعه متفکرین نورئالیست عوامل غیرمادی را در تحلیل رفتار در قالب تهدید مطرح می کند. از نظر او افزایش قدرت باید در قالب تهدید متجلی شود و صرف افزایش قدرت به معنای تهدید نیست بلکه تلقی ذهنی از تهدید مهم است و رفتار کشوری را در صورت تلقی از تهدید در قالب استراتژی الحاق گرایی تحلیل می کند. برخلاف موازنه قوا و اتحاد کشورهای مختلف برای جلوگیری از تهدید در این رویکرد کشور هدف به الحاق گرایی یا تکیه به قدرت برتر روی می آورد. در این پژوهش الحاق گرایی کشورهای حوزه خلیج فارس(شورای همکاری) را به امریکا به عنوان قدرت برتر فرا منطقه ای در برابر تلقی که از ایران به عنوان تهدید دارند و تأثیر این راهبرد بر روابط دو طرف را مورد بررسی قرار می دهیم.
تأثیر فعالیت های مسالمت آمیز انرژی هسته ای ایران بر امنیت منطقه خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از جنبه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی حائز اهمیت است. حلقه اتصال میان شرق و غرب و داشتن تنگه هرمز به این منطقه موقعیت ژئوپلتیکی خاصی بخشیده است. ذخایر انرژی و فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران باعث شده است که امنیت این منطقه در کانون توجه جهانی قرار گیرد. در همین راستا پرسش مقاله حاضر این است که فعالیت های مسالمت آمیز هسته ای ایران چه تاثیری بر امنیت منطقه خلیج فارس داشته است؟ فرضیه این است؛ از آنجایی که به نظر می رسد فعالیت های هسته ای ایران می تواند باعث تغییر ترتیبات امنیتی و موازنه به نفع این کشور در منطقه شود، عمده کشورهای حوزه خلیج فارس سعی کرده اند؛ همگام با سیاست های آمریکا، این فعالیت ها را غیر مسالمت آمیز ونظامی نشان داده و در نتیجه خطر جدی برای امنیت منطقه جلوه دهند. و در صدد توقف فعالیت های هسته ای ایران برآیند. ملاحظه خواهد شد بعد از توافق ایران و 1+5 نیز دیدگاه امنیتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس به عنوان بزرگترین تشکل در این منطقه، نسبت به مسئله هسته ای ایران تغییر محسوسی نداشته است و همچنان این کشورها اعتقاد دارند که ایران می خواهد با این اقدامات موازنه قوا را به نفع خود در منطقه برهم زند. مقاله حاضر سعی دارد با رهیافت رئالیسم به طور کلی و تئوری موازنه قوای مورگنتا موضوع را بررسی کند. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است.
واکاوی نقش عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی با تمرکز بر رویکرد رسانه ای
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی طی یک دهه اخیر با پدیده های مختلفی از جمله گسترش تروریسم تکفیری مواجه بوده است. علاوه بر علل و عوامل مختلف گسترش این پدیده، کشورهای مختلف نیز سیاست ها و رویکردهای مختلفی را در قبال آن اتخاذ کرده اند. هدف این مقاله بررسی نقش و رویکرد عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال دستیابی به پاسخ این پرسش است که عربستان سعودی چگونه و چرا در پی حمایت از تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی برآمده است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که این کشور به عنوان آبشخور اصلی تروریسم تکفیری، سعی دارد تا از این پدیده به عنوان ابزار سیاست خارجی خود استفاده کند. به همین دلیل، ریاض در قالب اقدامات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به گسترش این پدیده در این منطقه مهم دامن زده است. مهم ترین اهداف ریاض را رقابت منطقه ای با ایران و نیز ایفای نقش حمایتی در سیاست خارجی آمریکا برای فشار بر روسیه تشکیل می دهند.
بررسی علل و عوامل شکل گیری داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
553 - 570
حوزه های تخصصی:
پس از استقرار نظام دموکراتیک در عراق و دستیابی شیعیان به قدرت، دول عرب منطقه از افزایش قدرت و حوزه نفوذ ایران نگران شدند. با افزایش مطالبات مردمی و وقوع انقلاب در کشورهای عربی این نگرانی به ویژه در بحرین به دلیل دارا بودن اکثریت شیعه افزایش یافت. آنان با اعزام نیرو به بحرین واکنش نشان دادند و نیز با افزایش مطالبات و اعتراضات مردمی در سوریه به بهانه حمایت از انقلابیون و برای ضربه زدن به ایران وارد عمل شدند. دخالت ها و حمایت کشوهای عربی به همراهی آمریکا و ترکیه و رژیم صهیونیستی به افزایش قدرت مبارزان مسلح و شکل گیری داعش منجر شد. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی درصدد بررسی علت شکل گیری داعش با این فرض است که علت اصلی شکل گیری داعش برهم خوردن توازن منطقه خاورمیانه پس از فروپاشی رژیم عراق و تلاش دول منطقه ای و فرامنطقه برای شکل دادن موازنه جدید در برابر ایران است.
روابط امنیتی - استراتژیکی عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا با تاکید بر تاثیر تحولات خاورمیانه در روابط دو کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۵
101 - 128
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی به علت برخورداری از منابع عظیم نفتی و موقعیت فرهنگی بالقوه ای که در بین کشورهای عربی دارد، یکی از تاثیرگذارترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شود. به همین جهت این کشور برای آمریکا نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. حجم عظیمی از درآمدهای نفتی این کشور صرف خرید تجهیزات وتسلیحات مدرن از آمریکا گردیده که پیامد آن ایجاد همکاری های نظامی و روابط امنیتی گسترده بوده است. با وجود برخوردار بودن دو کشور از منافع حاصل از همکاری نزدیک در طول چند دهه، این دو کشور در بسیاری موارد در سطوح مختلف سیاسی، ایدئولوژیکی و فرهنگی دارای اختلافات عمیق می باشند. موضوع قدرت افزایی ایران و قدرت گرفتن شیعیان در منطقه و همچنین برخی مخالفت های داخلی، تاثیر قابل توجهی در سوق دادن عربستان به سمت آمریکا داشته است. اگر چه اخیراً و پس از توافق نامه هسته ای ایران و 1+5، عربستان سعی در ارائه یا حداقل نمایش سیاست مستقل داشته و حتی به بررسی گزینه های دیگری به جز آمریکا به عنوان متحد خود پرداخته است، ولی به نظر می رسد این اقدامات در کوتاه مدت تاثیر قابل توجهی در سطح روابط سعودی ها با آمریکا نخواهد داشت. در این پژوهش سعی شده است با بررسی روابط امنیتی واستراتژیکی عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت و تاثیر این روابط را در تامین و تداوم اهداف امنیتی دو کشور مشخص نماییم. ما ابتدا سعی می کنیم تعریفی از امنیت ارائه دهیم. سپس به تشریح دیدگاه تئوریک جهت تبیین موضوع می پردازیم، پس از آن به توصیف روابط دو کشور با اشاره به تحولات خاورمیانه و در پایان به نتیجه گیری اقدام خواهیم ورزید.
راهبردهای ایران و ترکیه در عراق پس از سقوط صدام
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در خاورمیانه شناخته شده اند. در طی سال-های اخیر روابط ایران و ترکیه همواره آمیخته ای از تعامل و رقابت بوده است. در این میان، یکی از مسائلی که در سال های اخیر به نحوی نمایانگر بُعد رقابتی میان جمهوری اسلامی ایران و ترکیه بود، عراق و تحولات سیاسی در این کشور است. در جریان تحولات سیاسی عراق، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در بسیاری از موارد رفتار متناقضی را در قبال تحولات سیاسی این کشور در پیش گرفتند. از همین رو، هدف این نوشتار حاضر، تبیین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال کشور عراق و تحولات سیاسی این کشور در دوران پسا صدام می-باشد. در این راستا، نویسنده با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با رویکردی مقایسه ای، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش اساسی بوده است که جمهوری اسلامی ایران و ترکیه چه رویکردی را در قبال تحولات سیاسی عراق اتخاذ کرده اند؟ فرصیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود این است که ترکیه سعی کرده است تا با حمایت از گروه های عرب سنی و کرد، موازنه را به نفع خویش تغییر دهد. جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش کرده است تا با حمایت از گروه های شیعی و کرد، موازنه را به نفع خویش حفظ کند.
دلایل و نشانگان رویکرد تهاجمی عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
129 - 162
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی از زمان سقوط صدام در عراق در سال ۲۰۰۳، خصوصا دوران تحولات انقلابی خاورمیانه و شمال افریقا از سال ۲۰۱۱ تا زمان انعقاد برجام و دوران پسابرجام، روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران از سطح رقابت، به سطح تقابل و تشدید تنش سوق داده است؛ با توجه به این وضعیت، سئوال اصلی مقاله این است که دلایل و انگیزه های واقعی ریاض از اتخاذ چنین رویکرد تقابلی چه بوده و برای تحقق این امر، از چه اقدامات و رویه هایی برای موزانه سازی علیه ایران استفاده کرده است؟ نوشتار حاضر با بهره گیری از چهارچوب نظری «واقع گرایی انگیزشی» و تبیین شاخص های «بازیگر طمع کار» به این فرضیه رسیده است که «عربستان سعودی به منظور خروج از سکون سابق سیاست خارجی در حوزه های مختلف منطقه ای، جبران خلا قدرت ایجادشده در جهان عرب پس از تحولات انقلاب های عربی ۲۰۱۱ و نیز هم راستایی با راهبرد امریکا در منطقه، به سمت رویکردهای تقابلی و تشدید تنش با جمهوری اسلامی ایران سوق یافته است؛ در این مسیر نیز از اقدامات و رویه هایی مختلفی نظیر ائتلاف سازی و اجماع سازی، تلطیف نسبی روابط با اسرائیل، استفاده از اهرم اقتصادی و انرژی، بهره گیری از ظرفیت سازمان های منطقه ای و بین المللی، ایجاد رقابت های تسلیحاتی، استفاده از ظرفیت حرمین شریفین و دامن زدن به اختلافات مذهبی و نژادی برای موازنه سازی علیه ایران بهره گرفته است.