مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ژئوپلیتیک
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل تحولات ژئوپلیتیکی ترکیه و تاثیر آن بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عضویت احتمالی ترکیه در اتحادیه اروپا که در این مقاله در قالب یک سناریوی ژئوپلیتیکی مطرح شده است، باعث بهبود موقعیت ژئوپلیتیکی ایران خواهد شد. این فرضیه اصلی که ادعای مقاله حاضر را تشکیل می دهد مبتنی بر نه متغیر مطالعاتی به شرح زیر است: بهبود و تقویت روابط جهان غرب با جهان اسلام و امکان بهبود روابط ایران با اتحادیه اروپا، امنیت بیشتر مرزهای ایران، افزایش سرمایه گذاری های اقتصادی در ایران، دسترسی آسان به بازارهای فرامنطقه ای، افزایش اهمیت انرژی ایران، تضعیف مثلث آمریکا ـ ترکیه و اسراییل، حل و فصل مساله کردها، احتمال عضویت ایران در اتحادیه اروپا و افول پان ترکیسم. این تحولات که پیامدهای سناریوی ژئوپلیتیکی نوین ترکیه می باشند ـ نسبت به ژئوپلیتیک سنتی ترکیه که اساسا با هدف به چالش کشیدن موقعیت ژئوپلیتیکی ایران طرح ریزی شده است ـ در جهت بروز فرصتهای ژئوپلیتیکی ایران در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای هستند
خودگردانی شمال عراق و تاثیرات آن بر حرکتهای قوم گرایانه پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ایجاد منطقه امن در آوریل 1991، حاکمیت رژیم بعث در شمال مدار 36 درجه از بین رفت و در منطقه مذکور یک دولت خودمختار ایجاد شد. شکل گیری این حکومت خودمختار که ظاهرا با حمایت گفتمان غالب نظام بین الملل بوده است و در ادامه تثبیت موقعیت آن در قانون اساسی عراق، کسب امتیازات برجسته از جمله به رسمیت شناخته شدن حکومت منطقه ای آنها و اصل فدرالیسم، قانونی اعلام شدن نیروی نظامی کردها و رسمی شدن زبان کردی در کنار مشارکت گسترده کردها در هرم قدرت حکومت مرکزی عراق جدید؛ باعث شده است که دولت منطقه ای کردستان تبدیل به مرکز سیستم کردستان و همچنین به کانون تحول و تاثیرگذاری بر دیگر عناصر این سیستم تبدیل گردد
سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قفقاز جنوبی به عنوان یک منطقه استراتژیک همسایه اهمیت و اولویت بالایی در سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران دارد. ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با نفوذ، منافع و اهداف مشخص و معینی را در این منطقه ژئواستراتژیک پیگیری می کند. این مقاله سیاست امنیتی ایران در منطقه قفقاز را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. استدلال خواهد شد که برخلاف دیدگاه غالب در غرب، سیاست امنیتی ایران بر منافع اقتصادی و امنیتی مبتنی بر الزامات ژئوپلیتیک استوار است تا آرمانها و ارزش های ایدئولوژیک. مهمترین منافع و اهداف امنیتی ایران در قفقاز، حفظ امنیت مرزها و تمامیت ارضی، حاکمیت و وحدت ملی، تأمین امنیت انرژی و توسعه اقتصادی پایدار می باشد.ایران برای تامین و تضمین این اهداف و منافع، استراتژی امنیتی چند بعدی و چند وجهی را اتخاذ و اعمال کرده است. ابعاد و وجوه راهبرد امنیتی ایران در قفقاز عبارتند از: همکاری و همگرایی کارکردی – اقتصادی؛ میانجی گری و مدیریت بحران؛ موازنه سازی و امنیت همکاری جویانه. امنیت همکاری جویانه مفهوم غالب در راهبرد امنیتی ایران است. امنیت همکاری جویانه به معنای مجموعه ای از کنش ها و اقدامات جمعی و مشارکتی کشورهای منطقه برای مدیریت بحران و حل و فصل دسته جمعی مناقشه توسط کلیه کشورهای منطقه می باشد. اما، امنیت همکاری جویانه در قفقاز با موانع و مشکلاتی روبروست که مهمترین آنها از این قرار است: اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک و نظامهای سیاسی مختلف در منطقه، اختلافات و رقابت کشورهای منطقه ای با بازیگران فرامنطقه ای؛ توزیع نابرابر قدرت در سطح منطقه و عدم توازن بین کشورهای مختلف؛ عدم اعتماد و اطمینان کشورها نسبت به یکدیگر، رقابت قدرتهای فرامنطقه ای بر سر منابع و انتقال انرژی؛ وابستگی امنیتی کشورهای منطقه به بازیگران فرامنطقه ای، بلوکهای متعارض قدرت و اتحادهای نظامی متضاد
نقد و تحلیل مدل های سنجش قدرت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محاسبه و اندازه گیری قدرت ملی و طرح فرمولی که با آن بتوان بین کشورها در یک زمان معین و یا بین وضع یک کشور در دو دوره متفاوت مقایسه به عمل آورد، همواره یکی از دغدغه های فکری دانشمندان و اساتید جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و علوم سیاسی بوده است. از این رو، برای اندازه گیری قدرت کشورها در تمامی دوران بعد از جنگ، بویژه در دهه های 60 و 70 میلادی تلاش های متعددی صورت گرفته است. مجموعه این تلاش ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: گروهی از صاحب نظران فقط به معرفی عوامل موثر بر قدرت ملی در قالب عناصر متشکله قدرت ملی پرداخته اند و تعدادی متغیر را به عنوان مهمترین عوامل موثر بر قدرت ملی کشورها معرفی کرده اند. گروه دوم ضمن ارایه یک مدل مفهومی سعی در اندازه گیری قدرت ملی کشورها بر مبنای امتیازات کسب شده در مورد متغیرهای مفروض خود کرده اند و سرانجام گروه سوم ضمن انتخاب برخی عوامل و متغیرها با طرح یک مدل ریاضی و تعیین نوع رابطه و ترکیب بین متغیرهای مفروض به سنجش قدرت ملی کشورها پرداخته اند. در این مقاله، تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا نظریات مختلف در مورد عناصر متشکله قدرت ملی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این بررسی، مشخص کردن مهمترین عناصر قدرت ملی از دید صاحب نظران مختلف بوده است. در ادامه، مدل های مفهومی و مدل های ریاضی سنجش قدرت ملی به تفکیک مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده تا با نقد و تحلیل این مدل ها، اولا مهمترین اشکالات مفهومی و ساختاری مدل های مذکور تبیین شود و ثانیاً با شناخت نقاط ضعف و قوت هر مدل، راهکارهایی برای طراحی یک مدل بهینه سنجش قدرت ملی ارائه شود
نقش مذهب در گسترش حوزه نفوذ مطالعه موردی: تشیع و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مورد بررسی در این پژوهش چگونگی نقش آفرینی پدیده مذهب در زمینه گسترش حوزه نفوذ یک کشور است. منظور از مذهب، طیفی از اعتقادات، علایق، گرایش ها و آرمانهای مردم و مسوولین یک کشور را در بر می گیرد و همچنین عملکردها و فعالیت هایی را که رنگ و بوی مذهبی دارند و یا با پشتوانه اعتقادات مذهبی شکل می گیرند را شامل می شود. منظور از حوزه نفوذ نیز شکل گیری فضاهایی برای حضور مریی و نامریی یک کشور است تا بتواند ارزش های مدنظر خود را ترویج نماید. به عبارتی دیگر ایجاد حوزه نفوذ به منزله امکان نقش آفرینی یک کشور در خارج از مرزهایش قلمداد می شود و گسترش آن با تداوم نگرش های مثبت گروهها، جوامع و شهروندان دیگر کشورها نسبت به عملکرد آن کشور اتفاق می افتد.در این تحقیق، مذهب تشیع و کشور ایران به عنوان مورد انتخاب شده اند. بنابراین از نظر مقطع زمانی، سالهای پس از انقلاب اسلامی (از سال 1357 به بعد) را شامل می شود؛ یعنی زمانی که مذهب شیعه ماهیت سیاسی پیدا کرد و باعث شد تا دولت جمهوری اسلامی با ماهیت دینی و مذهبی به عنوان یک بازیگر مهم در صحنه بین المللی نمایان شود.روش انجام تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات مبتنی بر اسناد، مدارک، آمار و... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتیجه پژوهش نشان داد که پدیده مذهب در صورت فراهم شدن برخی شرایط، نقش قابل توجهی در گسترش حوزه نفوذ ایفا می کند
گفتمان ژئوپلیتیک در آسیای مرکزی: عرصه های تعامل ایران و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم خاتمه یافتن رقابتهای ژئواستراتژیک آمریکا و شوروی در بسیاری از مناطق جهان بعد از جنگ سرد، چنین به نظر می رسد که در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز این رقابتها تازه آغاز شده باشد. مهمترین دلیل برای این موضوع آن است که روسها همچنان بر حفظ آسیای مرکزی به عنوان تنها حوزه نفوذ خود مصر هستند. پس از فروپاشی شوروی، خلا قدرت در آسیای مرکزی موجب ورود سایر قدرتها و در نتیجه، شکل گیری یک گفتمان ژئوپلیتیک در منطقه شده است. این گفتمان مبتنی بر رقابت میان قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای به منظور کسب برتریهای ژئوپلیتیک، یعنی توانایی شکل دهی به ساختارهای امنیتی، تسلط بر منابع انرژی و توسعه حوزه نفوذ می باشد. در این چارچوب، تعامل ایران و روسیه در آسیای مرکزی کاهش امکان نفوذ قدرتهای فرامنطقه ای در حوزه های منافع مشترک و امنیت ملی دو کشور را هدف قرار داده است.هدف مقاله حاضر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از نظریه های ژئوپولیتیک، از یک سو به بررسی و تحلیل الگوهای رفتاری قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در محیط ژئوپلیتیکی پس از جنگ سرد آسیای مرکزی پرداخته و از سوی دیگر الگوی تعامل میان روسیه و ایران به عنوان دو بازیگر اصلی در این منطقه را که می تواند در قالب طیفی از رقابت تا همکاری معنا یابد، شناسایی کند.
بررسی علل و پیامدهای حضور ایالات متحده در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز که به جهت موقعیت جغرافیایی و شرایط مکانی از گذشته های تاریخی دارای اهمیت استراتژیک بوده و با وجودی که در دوره جنگ سرد، در حاکمیت اتحاد شوروی قرار داشت، ولی به جهت واقع شدن در منطقه برخورد دو قلمرو ژئواستراتژیک و دو پیمان نظامی ناتو و ورشو، از اهمیت ژئواستراتژیک برخوردار بود که در نهایت پس از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، آرام آرام از حیطه نفوذ روسیه خارج و در محدوده منافع حیاتی ایالات متحده قرار گرفته است. به همین سبب ایالات متحده به دنبال منافع خود وارد منطقه حیات خلوت (خارج نزدیک) روسیه شده و سبب نگرانی امنیت ملی روسیه گردیده است. هر یک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به دنبال کسب منافع بیشتر یا رفع نگرانیهای امنیتی خود، منطقه را با بحران مواجه کرده اند. بحرانهای سرزمینی، قومی، سیاسی و اقتصادی پدید آمده ناشی از فروپاشی شوروی از آغاز دهه 90 قرن بیستم که هنوز هم حل نشدهباقی مانده و توسعه و تحول منطقه را به تاخیر انداخته اند، به بحرانی تر شدن منطقه منجر شده اند. از آنجا که منافع بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اغلب با یکدیگر در تضاد است آنها رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند و به بحرانی تر شدن منطقه دامن زده اند. به همین سبب منطقه قفقاز با وجود توانهای منابع طبیعی سرشار(از جمله نفت و گاز) تواناییها و زیر ساختهای اقتصادی مناسب و جمعیت فعال و نیروی انسانی آموزش دیده که لازمه توسعه همه جانبه یک منطقه است، با بحران های چندی روبروست. در این مقاله حضور ایالات متحده در ارتباط با متغیر نفت و عوامل استراتژیکی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. ایالات متحده با ادامه دکترین مهار و محصورسازی مربوط به دوره جنگ سرد این بار نه اتحاد شوروی (که دیگر حیات سیاسی آن پایان یافته)، بلکه به محصورسازی روسیه به عنوان ابرقدرت اتمی و غیر قابل کنترل اقدام کرده است که نحوه دستیابی به این استراتژی و تاکتیکهای آن مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.سوالات اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ایالات متحده برای مهار و محصورسازی روسیه در قفقاز حضور یافته است؟ آیا یافتن جایگزین و تنوع بخشی به منابع نفتی وارداتی سبب حضور ایالات متحده در این منطقه شده است؟ آیا ایالات متحده به دنبال اهداف استراتژیک در منطقه حضور یافته است و تحولات منطقه از جمله انقلابهای به اصطلاح رنگین چه رابطه ای با حضور ایالات متحده دارد و آیا این تحولات در راستای اهداف استراتژیک آن صورت گرفته است؟ برای پاسخ به این سوالها این پژوهش در پی یافتن رابطه بین متغییر نفت و امنیت در قفقاز است و فرض بر این است که ایالات متحده هم اهداف استراتژیک و هم اهداف اقتصادی را در منطقه دنبال می کند که از نظر تحلیل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قابل بررسی است
تحلیل جایگاه ژئواکونومیک ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز روز افزون به انرژی بویژه از سوی کشورهای تازه صنعتی شده شرق و جنوب آسیا، رقیبان جدیدی را برای مصرف کننده های سنتی ایجاد کرده و رقابت، تلاش و تقلا برای استخراج، بهره برداری و انتقال انرژی و مسیرهای پیشنهادی، مسایل جدیدی را در مباحث ژئوپلیتیک گشوده است. بدین ترتیب افزایش بی سابقه تقاضای جهانی برای انرژی، دوران جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیک بر محور مسایل اقتصادی بویژه انرژی در انتظار است تا قدرتها و کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده آن بتوانند ساختار جدیدی از مناسبات و روابط چند جانبه را طراحی کرده و ادامه حیات دهند.قرار گرفتن ایران بین دو حوزه بسیار مهم دریای خزر و خلیج فارس، اهمیت ژئوپلیتیکی، استراتژیکی و ژئواکونومیکی خاصی به ایران بخشیده است.این نقش در زمینه های سیاسی و به لحاظ جغرافیایی و انتقال انرژی می تواند نقشی بی بدیل باشد، حال آنکه به رغم داشتن توانایی های ساختاری ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، ایران از نفوذ ژئوپلیتیکی مناسبی در تعاملات منطقه ای و جهانی برخوردار نمی باشد. از این رو این تحقیق درصدد است جایگاه ژئواکونومیک ایران را در منطقه مورد نقد و ارزیابی قرار دهد
بررسی و تحلیل جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای CIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اینکه پتانسیل های اقتصادی ایران از یک طرف و از طرف دیگر ضعف اقتصادی کشورهای تازه استقلال یافته و موقعیت محصور آنها در خشکی کوچک ترین بهانه طرفین برای برقراری روابط از نوع همکاری های گسترده تجاری- اقتصادی می باشد، در حال حاضر واقعیت های ژئوپلیتیکی و سیاسی حاکم بر منطقه و نیز روند موجود در روابط ایران با کشورهای CIS به هیچ وجه با بسیاری از کدهای ژئوپلیتیکی تعریف شده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطابقت نمی کند. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، با توجه به واقعیت های موجود، به نظر می رسد که ایران نتوانسته است جایگاه ویژه ای به لحاظ سیاسی - اقتصادی برای خود در منطقه تعریف نماید. در همین راستا، علی رغم وابستگی های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بین ایران و کشورهای CIS، با توجه به روند موجود و نیز انزوای ژئوپلیتیکی ایران در منطقه به دلیل اقدامات ایالات متحده، بعید به نظر می رسد که ایران به این زودی و با توجه به رویکردهای سیاست خارجی جاری بتواند توازن ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی لازم برای احقاق منافع ملی خود را بدست آورد. در این مقاله سعی شده است با مطالعه واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه، در واقع مهمترین عوامل تاثیرگذار در جایگاه و منزلت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران در قبال کشورهای CIS مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند
تبیین عوامل موثر در مکان گزینی پایتخت ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جغرافیای سیاسی، اگر به عوامل سرزمین، دولت و ملت به عنوان سه رکن بنیادین کشور نگریسته می شود، بدون تردید، پایتخت به عنوان مرکز هدایت دولت و گرانیگاه نیروی محرکه آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که هر دولتی، زمانی که پایتخت خود را فاقد کارایی لازم در سیستم جغرافیای سیاسی کشور و نیز در نظام ژئوپلیتیک جهانی ببیند، سعی خواهد کرد با انتقال پایتخت به یک مکان جدید، مشکل مربوطه در گستره جغرافیای سیاسی کشور را برطرف سازد. در سرزمین ایران نیز، مکان گزینی انتقال پایتخت ها معمولا در جهت رفع مشکلات جغرافیای سیاسی و نیز حل مسایل ژئوپلیتیکی کشور با مناطق پیرامونی آن به انجام رسیده است؛ تا جایی که نیاز دولت مرکزی به حمایت ملی، دلیل اصلی مکان گزینی پایتخت ها در هسته ملی دولت، کنترل و اداره بهینه کشور باعث مکان گزینی آن در یک موقعیت مکان مرکزی و نیز مشکلات ژئوپلیتیکی و تهدید برانگیز پیرامونی باعث مکان گزینی پایتخت ها در یک موقعیت استراتژیکی و کاملا ژئوپلیتیکی بوده است. بنابراین، هدف اصلی این مقاله تبیین عوامل اصلی تاثیرگذار در فرآیند مکان گزینی پایتخت ها در سرزمین ایران می باشد.
تحلیلی بر ژئوپلیتیک پیمان اقتصادی - امنیتی شانگهای با تاکید بر چشم انداز عضویت ایران در این سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان همکاری شانگهای یکی از سازمان های بزرگ امنیتی و اقتصادی در قاره آسیا است که گستره آن منطقه اوراسیا را نیز در برگرفته و از نظر استراتژیک و ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک اهمیت خاصی پیدا کرده است. این سازمان نهادی است تازه تاسیس با حرکت تکاملی تند و سریع که مورد توجه رقبا و مجامع بزرگ اقتصادی در جهان قرار گرفته است.مقاله حاضر ضمن بررسی ریشه ها و عوامل استراتژیک پیدایش و علل استمرار و گسترش حوزه جغرافیایی سازمان شانگهای، تاثیرات عضویت ایران در این سازمان را نسبت به منافع و امنیت ملی کشورمان با تاکید بر جایگاه استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه مورد بررسی قرار می دهد.
الزامات دریانوردی، دریایی گرایی و چشم انداز نیروی دریایی کره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیدان اتریشی، الکساندر سوپان با کار خود تحت عنوان راهبردهای عمومی جغرافیای سیاسی کمک عمده ای به ژئوپلیتیک آلمان کرده است. جنبه کمی کارش شامل دو نوآوری می شود: ضریب دریایی که رابطه مرزهای دریایی به مرزهای خشکی را تعیین می کند. و ضریب فشار که کمیت رابطه فشار بیرونی به فشار درونی را بر حسب قدرت تعیین می کند. در این مقاله نویسنده سعی بر به کارگیری این مدل در جهت نتیجه گیری یا کشف این رابطه در مورد کشورهای شمال شرقی آسیا را دارد تا به کمک نتایج حاصله، به بحث در رابطه با الزامات و انتظارات دریایی در دو کره بپردازد
هیدروپلیتیک هیرمند و تاثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه هیرمند از افغانستان سر چشمه می گیرد و زندگی مردم منطقه سیستان وابسته به آن است. نوسان جریان آب هیرمند و کاهش آب جاری به سمت سیستان ( ایران ) در صد سال گذشته همواره مشکلاتی را در روابط سیاسی ایران و افغانستان درسطوح محلی و ملی بوجود آورده است. این پژوهش در پی یافتن علل نوسان آب هیرمند و کاهش جریان آن بسوی سیستان و تاثیر آن بر روابط سیاسی بین دو کشور می باشد . وقوع خشکسالی و کاهش جریان آب از سر چشمه های هیرمند باعث کاهش جریان آب به سمت سیستان و وقوع بحران آب در این ناحیه گردیده است. در صد سال گذشته افغانیها با جدا کردن کانالهای متعددی از هیرمند و احداث سدهای مخزنی و انحرافی برروی آن حجم بیشتری از آب را مصرف نموده اند و میزان آب جاری به سیستان را کاهش داده اند این مساله , در مواقع خشکسالی در بخش علیای رودخانه کم آبی در سیستان را تشدید نموده است. قرار گرفتن سر چشمه های هیرمند و 95 درصد از مسیر رودخانه در سرزمین افغانستان و وابستگی شدید افغانان به آب هیرمند موجب برتری ژئوپلیتیک افغانستان در مقابل ایران شده است که همواره موجب انعطاف ایران در برابر افغانستان در این مورد شده است .
ژئوپلیتیک ایران در نظام دگرگون شونده جهانی
حوزه های تخصصی:
بر هم خوردن نظام دو قطبی، سبب تغییر ماهیت ژئوپلیتیکی ایران و بدست آوردن نقش جدید در منطقه و جهان شد؛ بطوریکه در نظام دگرگون شوندة جهانی، موقعیت ایران در سیستم تابع خاورمیانه بحساب آمد. پایان جنگ عراق و کویت، آغاز طرح استراتژی مذاکره از طرف ایران شد که در پی آن، استراتژی اتکاء بخود در مقابل سدبندی کلینتون را به همراه داشت. ضعف ذاتی نیروی زمینی عربستان سعودی، تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در دسترسی به دریای آزاد، ضعف سازماندهی و فقدان عمق استراتژیک سایر کشورهای حاشیة جنوبی خلیج فارس، دوام این استراتژی را تضمین می کند. برای دستگاه سیاست خارجی ایران، اولین گام، اعتماد سازی است تا بوسیله آن بردارهای همگرایی را نظم دهد. در شمال، آسیای مرکزی و قفقاز در معادلات اقتصادی، یک سرزمین حائل ژئوپلیتیکی محسوب می شوند. هدف از استقرار ناتو در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز، تحت الشعاع قرار دادن امتیازات ژئوپلیتیکی ایران است؛ هر چند ژئوپلیتیک ایران انکار ناشدنی است. با تبدیل قلمروهای استراتژیک، ژئوپلی نومیک ایران در مرکز ثقل امنیت انرژی جهان واقع شده است و این امر روح تازه ای در کالبد ژئوپلیتیک ایران دمیده است.
ژئوپلتیک جدید ایران بعد از جنگ سرد
با فروپاشی شوروی در دسامبر 1991‘ ژئوپلتیکی منطقه دچار تغییرات بنیادین گردید. تبدیل کشورهای ساحلی دریای خزر از دو به پنج‘ ظهور کشورهای مستقل محصور در خشکی‘ نامشخص بودن وضعیت حقوقی دریای خزر و نیاز کشورهای استقلال یافته به بهره برداری از منابع دریا‘ وجود ذخایر عظیم نفت و گاز دریای خزر و مهمتر از همه خلاء قدرت ایجاد شده باعث گردید تا تمایل جهت پر کردن خلاء قدرت در منطقه بسرعت توسط قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای از طریق تعاملات اقتصادی‘ امنیتی‘ نظامی و سیاسی افزایش یابد. موقعیت ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران نیز متاثر از این تغییرات‘ وضعیت جدیدی بخود گرفت‘ چنانچه در معادلات جدید قدرت در منطقه ‘ به یکباره ایران وارد یک بازی بزرگ گردید. این مقاله در صدد بررسی ژئوپلیتیکی جدید ایران در این بازی بزرگ قدرت در حوزه ژئوپلیتیکی دریای خزر و تحلیل تهدیدات و فرصتهای مطرح شده در این زمینه می باشد.
تحلیل ژئوپلیتیک قفقاز؛ بستری برای تدوین سیاست خارجی مناسبتر در منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین پیش نیاز برخورداری از یک سیاست خارجی موفق، آگاهی و شناخت عمیق از صحنه است. ژئوپلیتیک با بررسی عوامل تشکیل دهنده قدرت ملی کشورها، لائق گوناگون بازیگران، ریشه یابی بحران های منطقه ای و تحلیل جایگاه منطقه در ئواستراتژی قدرتها، درک لازم برای تدوین سیاست خارجی آگاهانه و سنجیده را فراهم می نماید. منطقه قفقاز با بافت قومی و مذهبی متنوع، سابقه حضور قدرت های مختلف، دارا بودن ارزش راهبردی و جاذبه های فراوان اقتصادی، از هنگام فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، به صحنه کشمکش بین بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای تبدیل شده که هر یک به تنهایی یا با تشکیل مجموعه ای از کشورها، منافع خود را جستجو می نمایند. مقاله حاضر در پی آن ایت که نشان دهد، تحلیل و شناخت عمیق عوامل مثبت و منفی ژئوپلیتیکی، گامی ضروری و مفید در جهت تدوین مجموعه ای از روابز موفق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فیمابین ایران و کشورهای منطقه قفقاز می باشد.
تحلیل تاریخی - ژئوپلیتیکی روابط ایران و مصر از جنگ جهانی دوم تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل تاریخی روابط میان کشورها در حوزه روابط بین الملل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این گونه مطالعات با شیوه های مختلف و از نگاه های گوناگون به بررسی روابط سیاسی میان کشورها و شناسایی عوامل نقش آفرین در روابط آنها می پردازد. پژوهش های تاریخی ـ ژئوپلیتیکی نیز یکی از شیوه های بررسی و تحلیل روابط میان کشورها و شناخت منطق تصمیم گیری حکومت ها به ویژه در عرصه سیاست خارجی است. ایران و مصر دو قدرت منطقه ای در خاورمیانه محسوب می شوند. اهمیت دو کشور به دلیل جایگاه منحصر به فرد ژئوپلیتیکی و نقش بی بدیل ایران در خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز و نقش بی بدیل مصر در جهان عرب و شمال افریقاست. اما روابط ایران و مصر در قرن بیستم به دلیل تاثیر مسائل موجود در سطح جهانی، منطقه ای و داخلی بر روابط دو کشور، از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بوده است. تحقیق حاضر با ارائه یک تحلیل تاریخی ـ ژئوپلیتیکی از روابط دو کشور در مقطع زمانی جنگ جهانی دوم تا انقلاب اسلامی ایران نشان می دهد که ماهیت نظام های سیاسی دو کشور، عامل مؤثر بر روابط آن دو در سطح محلی بوده است. مسائل منطقه ای و رقابت سیاسی هم از عوامل اثرگذار بر روابط آن دو کشور در سطح منطقه ای به شمار می رود. هم چنین ساختار نظام بین المللی نیز یکی از عامل های روابط ایران و مصر در سطح بین المللی بوده و این سه عامل در تعامل با هم تعیین کننده نوع روابط دو کشور بوده است.
ایران و خطوط انتقال انرژی حوزه خزر
حوزه های تخصصی:
با افزایش وابستگی اقتصادی جهان به منابع انرژی هیدروکربنی، دامنهدار شدن تنش¬ها در خاورمیانه و نیز ظهور روسیه به عنوان یک بازیگر اصلی در بازار انرژی جهان، نفت و گاز دریای خزر و مسیر¬های انتقال آن به بازارهای مصرف، بیش از پیش مورد توجه قدرت¬های بزرگ صنعتی قرار گرفته است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران در مناسب¬ترین موقعیت جغرافیایی برای انتقال منابع این کشورها به بازارهای مصرف قرار گرفته است، اما ایالات متحده آمریکا سعی در نادیده گرفتن مسیر ایران به عنوان امن¬ترین، اقتصادی¬ترین و کوتاه¬ترین مسیر برای انتقال منابع انرژی به بازارهای جهانی دارد. از دیدگاه ژئوپلیتیک ایالات متحده آمریکا، ظرفیت¬های بالقوه جغرافیایی ایران، به عنوان تنها کشور ارتباط¬ دهنده دو انبار تأمین¬کننده انرژی قرن 21، امکان به دست آوردن نقش عمده¬¬ای در ژئوپلیتیک جهانی این قرن را در اختیار ایران می¬گذارد و این امکان باید خنثی شود تا امنیت منطقه¬ای و جهانی مورد تفسیر ایالات متحده حفظ شود. این مقاله به بررسی چالش¬ها و فرصت¬های ژئوپلیتیکی ایران در انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای جهانی می¬پردازد.
تحلیلی بر ژئوپلیتیک سلطه و نقش آن در عرصه ژئواستراتژیک قدرت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ژئوپلیتیک نیز همچون بسیاری دیگر از مفاهیم دچار تغییر و تحول شد. ژئوپلیتیک جدید در واقع شرح تازه ای است برای تعیین شکل جهان پس از جنگ سرد و ترسیم دوباره نقشه ژئوپلیتیکی جهان. ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی، ژئوپلیتیک مقاومت، ژئوپلیتیک زیست محیطی و ژئوکونومی بارزترین گفتمان های ژئوپلیتیکی مطرح در جهت گیری های آینده امور بین المللی است. گفتمان نوین ژئوپلیتیک جنگ سرد نیز با اهمیت دادن به موضع تجدید اندیشه ژئوپلیتیک استعماری و نظریه های ژئوپلیتیکی دوران جنگ سرد، برآن است نظم ژئوپلیتیکی دوره گذار پس از جنگ سرد، هماهنگی شکلی و ماهوی نزدیکی با برخی از فرهنگ های مسلط در گفتمان های ژئوپلیتیکی گذشته دارد. بنابراین هرچند فروپاشی شوروی رویدادی تاریخی است که تغییرات گسترده ای را در بسیاری از ابعاد زندگی بشری ایجادکرده اما گذشت زمان نشان داده این مهم نتوانسته الگویی ازسیاست های بین المللی را به وجود آورد که از سیاست های پیش از جنگ کاملا متمایز باشد.یافته های این پژوهش نیز که از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و با روش شناسی استنباطی و استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت پذیرفته، نشان می دهد ژئوپلیتیک جنگ سرد جدید در واقع به صورت ترکیبی از برخی مهم ترین رویکردهای مطرح در گفتمان های پیشین ظاهر شده است. به این ترتیب که از لحاظ شکلی، نظریات مبتنی بر حقایق جغرافیایی (ژئوپلیتیک استعماری)، رویکرد سد نفوذ (ژئوپلیتیک جنگ سرد) و نیز رهیافت ژئوکونومی را در برمی گیرد و از لحاظ ماهوی نیز با دیدگاه های مبتنی بر طرز تلقی های نژادگرایانه (ژئوپلیتیک استعماری)، جبهه گیری های ایدئولوژیک (ژئوپلیتیک جنگ سرد) و خودبرترانگاری های غربی (ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی) همخوانی دارد.