ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۳۸۱.

اهمّیت لامسه در فلسفۀ متقدّم هردر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استتیک امر زیبا دریافت حسی لامسه مجسمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۹۲
 هدفِ این مقاله کاوش درباره اهمیتِ کانونیِ لامسه در فلسفه اولیه یوهان گوتفریت هردر، فیلسوفِ آلمانیِ سده هجدهمِ میلادی است. با این قصد، در طولِ متن، وجوهی از تأمّلاتِ هستی شناسانه و معرفت شناسانه فلسفه دورانِ جوانیِ او بررسی می شود. با این حال، راهبرِ راستینِ این پژوهش نقشی است که لامسه در آموزه استتیک هردر ایفا می کند، آموزه ای که پیوستگی اساسی و جدایی ناپذیر با تمامِ حوزه های نظرورزیِ او دارد. در این متن کوشش آن است که طرحی کلّی از موضعِ هردرِ جوان دربابِ بدن مندی و لامسه ارائه شود، به طورِ خاص در نسبت با هستی شناسی و استتیک در سنتِ عقل گراییِ آلمانی و نیز در نسبت با فلسفه پیشانقدیِ کانت. در روندِ مقاله آشکار می شود که نزدِ هردر، لامسه بنیادی ترین ابزارِ نفسِ آدمی برای حصولِ تجربه استتیکی است، تجربه ای که همانا عبارت است از ادراکِ کمال، یعنی درکِ این همانیِ خود و جهان -یا به عبارتی، اندیشه و هستی- برمبنایِ مفهومِ نیرو. 
۱۳۸۲.

Reasons, Emotions, and Evidentialism: Reflections on William Wainwright’s Reason and the Heart(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: William Wainwright evidentialism hinge epistemology justification Pragmatism rationality reasons religious belief

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۲۳۴
In Reason and the Heart , William Wainwright defends a kind of religious evidentialism, one that takes int consideration the promptings of the heart, provided the heart is a virtuous one; and he claims that this view is able to avoid relativism. Here, Wainwright’s evidentialism is examined in relation to other views that have gone by that name. Wainwright’s position is briefly stated together with an expression of doubt about its ability to fend off relativism. Following this, an outline of the history of evidentialism is presented. It is concluded that Wainwright’s view is not really a form of evidentialism at all. Evidentialism may be weakened in two ways: (1) redefining “evidence” to include elements that are not recognized by objectifying inquiry; (2) allowing subjective factors, such as religious emotions, to govern the interpretation of the evidence. Wainwright describes his view as a form of evidentialism because it does not avail itself of (1); but it is only misleadingly called “evidentialism” because of (2). After making this case, several reasons are presented for rejecting evidentialism. It is argued that evidentialists focus attention of what the evidence is to determine whether beliefs are justified or rational, while how the evidence is treated is of no less importance when beliefs are supported by reasons. Furthermore, there are beliefs the justification of which is a practical matter of commitment to a more general framework rather than inference from some body of evidence. It is suggested that some religious beliefs may fall into this category.
۱۳۸۳.

Criticism of Classical Divine Command Ethics: A comparative study between Wainwright's objections and the objections of Muslim rationalist theologians(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: William Wainwright Divine command ethics Ralph Cudworth moral rationalism Muslim rationalist theologians

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۲۵
This article first explains the classical version of the Divine command ethics in both Christian and Islamic traditions, and then by pointing out its coherency, at least in appearance, with Divine sovereignty and absolute power, it tries to show why this idea is not accepted by a significant number of the Christian and Muslim theologians. William Wainwright answers this question by using Ralph Cudworth’s objections to Divine command ethics. In total, he considers seven objections and criticisms as the main reasons for Christian theologians’ turning away from the theory. By presenting these seven objections, which are mainly taken from Ralph Cudworth’s book, we try to find similar examples in the Islamic tradition and compare them with Wainwrights’ arguments. Some of these objections can be seen in both Christian and Islamic traditions of moral rationalism. But some of them, despite the similarity in content, have different formulations. Also, some objections are specific to Christian or Islamic theology. Last but not least, there are intra-religious objections based on revelations in Islam and Christianity against the theory of Divine command, which is not the subject of my discussion in this article.
۱۳۸۴.

تبیین رویت ناپذیری اعضا در تشریح اخلاطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشریح مشاهده نظریه ی اخلاطی طب اخلاطی تشریح اخلاطی فیزیولوژی اخلاطی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۴ تعداد دانلود : ۲۸۸
بررسی عناوین اعضای بدن و نیز شمارش آنها در متون تشریحی طب اخلاطی، نشانگر یک مساله ی مهم است. اینکه در این متون و در مقایسه با متون آناتومی مدرن، به تعداد درخور توجهی از اعضای بدن اشاره نشده است. این، در حالی است که این دو نتیجه ی متفاوت، حاصل مشاهدات یک عمل یکسان هستند: تشریح جسد. جز این، برخی از این اعضا، با چشم غیر مسلح نیز قابل رویت هستند که رگ های لنفاوی از جمله ی همین موارد به شمار می رود. بنابراین، طبیب اخلاطی در فرآیند عمل تشریح، برخی از اعضا را دیده است، اما ندیده است. به دیدگاه نویسندگان این مقاله، علت رویت ناپذیری این اعضا، در پیوند مشاهده با نظریه نهفته است. بطور خلاصه، مشاهده ی عمل تشریح طبیب اخلاطی، برخلاف مشاهده ی عمل تشریح آناتومیست مدرن، بر نظریه ی اخلاطی استوار بوده است. از این رو، طبیب اخلاطی، در فرآیند عمل تشریح، اعضایی را دیده است که کارکرد اخلاطی داشته اند. بقیه ی اعضای بدن، یا دیده نشدند یا به یک زایده ی گوشتی تقلیل یافته اند.
۱۳۸۵.

نسبت میان روش سقراطی و دوستداری دانایی (فیلوسوفیا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سقراط روش ابطالی دیالکتیک محاوره دیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۹۶
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
۱۳۸۶.

سلامتی، بیماری و درمان در مکتب فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامتی بیماری درمان نفس بدن اصالت وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۲۵۰
تبیین سلامتی و بیماری از مسائل مهم فلسفی است. سلامتی و بیماری در مکاتب فلسفی به عنوان کیف نفسانی معرفی شده است که به اجسام تعلق نمی گیرد و فقط در موجودات صاحب نفس به وجود می آید؛ اما در تعریف سلامتی و بیماری توجه بر بدن و عملکرد آن بوده است. علم پزشکی نیز برای تأمین سلامتی و رفع بیماری، عمدتاً در پی آرام بخشی بدن است. معضلات علم پزشکی نظیر درمان ناپذیری بعضی بیماری ها، بیماری های صعب العلاج و طولانی شدن پروسه درمان در بعضی بیماری های به ظاهر شناخته شده این ظن را میآفریند که تبیین سلامتی و بیماری نیازمند تغییر باشد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای به واخوانی حقیقت سلامتی و بیماری در فلسفه های مبتنی بر أصالت وجود خصوصاً حکمت متعالیه پرداخت. نتیجه این بود که متناسب با گزینش حکمت متعالیه به جای فلسفه سینوی، سلامتی و بیماری نیز نحوه ای از وجود یا تجلیی از موجودات تبیین گردد. در فلسفه متعالیه هر موجود ظهوری از حق  تعالی است که خود دارای ظهورات نفس و بدن است. نفس نسبت به بدن دارای اولویت و جامعیت بوده و برقراری سلامتی نفس و بدن، ایجاد بیماری و درمان آن تحت تدبیر نفس است. بنابراین در تبیین سلامتی و بیماری باید از امور مربوط به نفس استفاده کرد. بر این اساس درمان را نیز می توان منوط به تعالی بخشی نفس دانست و استفاده از دارو را معدّ تعالی  بخشی نفس خواند.
۱۳۸۷.

انواع سنجش آموزشی با رویکردهای مختلف به فراگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنجش به عنوان یادگیریف سنجش برای یادگیری سنجش یادگیری فلسفه آموزش فلسفه سنجش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۲۹۳
طی پنجاه سال گذشته، تغییرات گسترده فرهنگی، اجتماعی و فناوری فلسفه آموزش را در تمام جنبه های آن از جمله سنجش تغییر داده است. سنجش علاوه بر ارزیابی فراگیر می تواند مسیر برنامه درسی، آموزش، یادگیری و خودکفایی در یادگیری را نیز هدایت کند. در طول قرن بیستم، سنجش مکانیزمی برای ارائه شاخصی از یادگیری با پیروی از یک الگوی قابل پیش بینی تدریس، آزمودن دانش فراگیران از مطالب و قضاوت در مورد پیشرفت فراگیران بر اساس نمرات آزمون محسوب می شد؛ اما، اخیراً این رویکرد زیر سوال رفته است زیرا انتظارات اجتماعی از تحصیل تغییر کرده است، علوم شناختی بینش جدیدی در مورد ماهیت یادگیری ارائه کرده است و نقش سنتی سنجش در تقویت رشد فراگیر به چالش کشیده شده است. بر این اساس، دو فلسفه جدید سنجش مطرح می شوند که برخلاف فلسفه سنتی، عمدتاً بر رشد و استقلال فراگیر تمرکز دارند. فلسفه های نوظهور سنجش، یعنی سنجش برای یادگیری و سنجش به عنوان یادگیری با افزایش یادگیری برای فراگیران چارچوب مفهومی جدیدی در مورد نقش سنجش تعریف می کنند. هدف نوشته حاضر بررسی چرایی و چیستی و چگونگی تغییر سنجش آموزشی با تمرکز بر تقابل این فلسفه ها از نظر چارچوب فکری و عملی و تاکید بر لزوم تشخیص و بهره مندی صحیح از انواع رویکردهای سنجش به اقتضای هدف سنجش می باشد. نظام آموزشی فعلی باید با آگاهی از فلسفه بنیادی انواع سنجش، از روشهای نوین سنجش جهت افزایش یادگیری و نیز مهارت خودمختاری و تفکر انتقادی فراگیران برای خودسنجی در کنار سنجش یادگیری بهره مند گردد.
۱۳۸۸.

جایگاه دیگری بزرگِ لکان و چگونگی شکل گیری سوژه در متن هایی برای هیچ اثر بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکل گیری سوژه سوژه خط خورده دیگری بزرگ متن هایی برای هیچ بکت لکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۱ تعداد دانلود : ۴۴۸
پژوهش پیش روی می کوشد با کاربست نظریه ژَک لَکان متفکر و روانکاو فرانسوی، به نحوه شکل گیری سوژه در «دیگریِ بزرگ» با توجه به اثر متن هایی برای هیچ نوشته ساموئل بکت بپردازد. سوژه مدِّ نظر لکان، خط خورده، چندپاره، منقسم و به مثابه سوژه فقدان است که به هویت یکپارچه و ثابت تن نمی دهد. برپایه این، پرسش اصلی نوشتار حاضر تبیین ناتوانی سوژه در پیدا کردن کلیت و تمامیت هویت خود می باشد. هدف اصلی این مقاله، بررسی نحوه شکل گیری سوژه در«دیگریِ بزرگ» و تبیین چگونگی رخنه کردن زبانِ «دیگری» در «من» است. بدین جهت ابتدا مفاهیم کلیدی از قبیل: ناخودآگاه، دیگری، سوژه بیان و بیانگر را ارائه دادیم؛ سپس با روش توصیفی- تحلیلی و با نمونه کاوی، متن را تحلیل و بررسی کردیم. یافته های مطالعه حاضر در متن هایی برای هیچ نشان می دهد که «دیگریِ بزرگ» به منزله «زبان» در گفتمان حضور می یابد و با نقش آفرینی، سبب تغییر وضعیت و انقسام سوژه می شود که این انشقاق و دو پارگی، خود را در گزاره هایی خودآگاه و ناخودآگاه آشکار می سازد؛ همچنین «دیگری بزرگ» با زنجیره ای از دال های زبانی بر سوژه چیره می شود که اختیار و اراده سخن را از او گرفته و همین امر منجر می شود به اینکه راویِ اثر مذکور به شکل راویِ روان گسیخته، هذیانی و زبان پریش در متن ظاهر شود و روایتی فاقد انسجام را تولید کند. درواقع، با این بررسی می توان شیوه های بازنمایی سوژه در ارتباط با دیگری و چگونگی مواجه شدن با مقوله هویت را در متن مورد بحث تبیین کرد.
۱۳۸۹.

بررسی تطبیقی رابطه علّی نفس و بدن از نگاه ملاصدرا و فاستر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا جان فاستر ذهن نفس ترکیب اتحادی جسمانیه الحدوث

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۲۴۰
تبیین چگونگی ارتباط نفس و بدن از بحث هایی است که پس از پذیرش دوگانگی آن دو مطرح می شود. یکی از انواع ارتباط بین نفس و بدن، پذیرش علیت بین آن دو و تاثیر و تاثر بین آنهاست. ملاصدرا بدن را علت مادی نفس می داند و پس از آن به اثرگذاری متقابل نفس و بدن اشاره می کند؛ در حالیکه فاستر فقط به جهت دوم می پردازد. فاستر، از حامیان دوگانه انگاری دکارتی، راهکاری برای مشکل اختصاص علّی ارائه می کند و وحدت ذهن و بدن را تبیین می نماید. مشکل اختصاص علی یک نفس خاص به بدن خاص، در فلسفه ملاصدرا با مبانی جسمانیه الحدوث و وحدت نفس و بدن، منتفی می شود و این وجه کارآمدی دیدگاه صدرایی است. از نگاه ملاصدرا، نفس و بدن دو روی یک وجود واحدند؛ اما فاستر آرایش های نفسانی را ضامن اتحاد آنها می داند. نحوه این ارتباط در فلسفه ملاصدرا به نوعی یگانگی می رسد که بهتر می تواند تاثیر و تاثر متقابل آن دو را توضیح دهد؛ اما این مسئله همچنان برای فاستر، بی پاسخ خواهد ماند. ملاصدرا مسئله را وجودشناسانه می کاود و فاستر به تبیین معرفت شناختی اکتفا می کند. از اهداف مقاله، بررسی میزان کارآمدی راهکارهای ارائه شده از سوی این دو فیلسوف است.
۱۳۹۰.

فلسفۀ تعلیم و تربیت در اندیشۀ پراگماتیستی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پراگماتیسم پیرس روش های شکل گیری عقیده نظریه های تعلیم و تربیت نظریه تحقیق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۲۲۴
یکی از فلسفه های تعلیم و تربیت در مکتب پراگماتیسم رشد کرده است. پیرس مؤسس مکتب پراگماتیسم است. وی به نحو صریح و مستقیم به فلسفه تعلیم و تربیت نپرداخته است، اما یکی از مبانی اصلی فلسفه او نظریه تحقیق است که در آن از شناخت و چگونگی شکل گیری عقیده براساس آن بحث می شود. عقایدی که عامل ایجاد اعمال و رفتارهای انسانی هستند. وی از چهار روش شکل گیری عقیده بحث می کند. از نظر او سه روش غیرقابل پذیرش است و تنها یک روش شایستگی دارد تا عقاید براساس آن شکل گیرد. پرسش این مقاله این است که آیا می توان میان آرای پیرس و نظریه های تعلیم و تربیت ارتباط برقرار کرد؟ اگر آری، آیا نتیجه این تطبیق همان است که پیرس به آن رسیده است؟ در تعلیم و تربیت درصددند افراد را طوری آموزش دهند که دارای عقایدی باشند که آنان را به سوی عمل صحیح سوق دهد. در این مقاله روش های موردنظر پیرس را با نظریه های رایج در تعلیم و تربیت مطابقت داده و به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر روش مورد تأیید پیرس، از نظریه های دیگر هم می توان به طور مفید بهره برد. روش تحقیق در این مقاله، از سویی توصیفی تحلیلی تطبیقی و از سوی دیگر، کتابخانه ای است.
۱۳۹۱.

لوگوس هراکلیتوس از منظر پدیدارشناسیِ آغازِ دیگرِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لوگوس هراکلیتوس هایدگر سرآغاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۸ تعداد دانلود : ۳۷۸
بی تردید هراکلیتوس و پارمنیدس از منابع فکری دایمی اندیشه هایدگر هستند. آنچه به این دو جایگاهی ویژه در اندیشه هایدگر بخشیده است، تلقی خاص هایدگر از حکمت سپیده دمانی این دو و نقش تفکر ایشان در گشودن راهی دیگر در تفکر است. به زعم هایدگر تلاش برای جست وجوی سرآغازهای دیگر برای تفکر، سرآغازهایی که برخلاف سرآغاز متداول تاریخ متافیزیک به صورت بندی سوژه-ابژه نمی انجامد، عاجل ترین وظیفه پیشاروی تفکر اصیل است. از وجهه  نظر او، ماهیت دسترس ناپذیر تفکر این حکما، برخلاف رای مختار ارسطو ناشی از لکنت زبان (اشاره به متافیزیک، 993a15-17 که ارسطو پیشاسقراطیان را به کودکانی ناتوان از سخن گفتن صحیح تشبیه می کند و در متافیزیک 988a22-23 آن ها را متهم به ابهام در سخن می کند ) μέν ἀμυδρως() و ناآزمودگی ایشان (اشاره به متافیزیک، 985a13-14 که ارسطو پیشاسقراطیان را به مردان ناآزموده جنگی تشبیه می کند) نیست. بلکه بدان جهت است که سرآغاز در اصالت خاستگاهیش بیش از هر جای دیگر در اندیشه این حکما به آشکارگی رسیده است. در این میان لوگوس هراکلیتوس، از نظر هایدگر جایگاهی ممتاز دارد؛ به طوری که تفسیر صحیح لوگوس نزد هراکلیتوس وجوهی از سرآغاز اصیل اندیشه را برای ما آشکار می کند. در این مقاله با تفسیر هایدگر از این مفهوم بنیادین تفکر هراکلیتوس همراه می شویم تا به این پرسش بنیادین تحقیق نزدیک تر شویم: جایگاه لوگوس در اندیشه هراکلیتوس چیست و آن چگونه می تواند مطلع سرآغازی دیگر شود؟
۱۳۹۲.

بررسی نقش عمل در استکمال عقل نظری در آراء مشائیان (کندی، فارابی و ابن سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل نظری عمل مشائیان کندی فارابی ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۹۵
هدف: در این نوشتار آراء مشائیان نظیر کندی، فارابی و ابن سینا ذیل نقش عمل در استکمال عقل نظری است. روش پژوهش: روش این پژوهش بر اساس تحلیل منطقی است. اهمیت تحقیق به سببِ تبیین میان عمل و علم است که به نوعی ارتباط میان مابعدالطبیعه و اخلاق و شکاف میان نظر و عمل را در فلسفه مشائی این متفکران روشن می کند. ضرورت تبیین موضوع در آراء این متفکران نشان دادن نوع تکامل و رویکرد مشائی ضمن بحث تأثیر علم و عمل در جهت سعادت است. یافته های تحقیق نشان می دهند که کندی بر اساس اتصال نفس به صورتهای معقول در رویا به این نظریه پرداخته است. فارابی ضمن بحث سعادت و به فعلیت رسیدن عقل بالقوه انسانی نظریه اش را مطرح می کند اینکه انسان با دریافت صورتهای کلی یا آنچه خداوند از طریق وحی برای انسانها فرستاده، به سعادت خود یعنی استکمال قوه ناطقه و عقل نظری نائل می شود. ابن سینا رابطه علم و عمل را دوسویه می داند به نظر او استکمال قوه عقل انسانی از بالقوه و هیولانی تا مستفاد بواسطه عقل فعال است اما پس از آنکه عقل انسان فعلیت یافت، برای اتصال در شدت و مراتب والاتر نیاز به اعمالی دارد که بواسطه آن از امور مادی و جسمانی فارغ شده و قابلیت دریافت و اتحاد با صور کلی را داشته باشد. نتیجه گیری: نگرش مشائیان مذکور درباره نقش عمل در استکمال عقل نظری از بحثی طبیعیاتی در کندی به بحثی اخلاقی و دینی به بحثی مابعدالطبیعی ضمن مباحث نفس شناسی در ابن سینا تبدیل شده است.
۱۳۹۳.

سیر تطور تراانسان گرایی در تاریخ علم و فلسفه از سده هفدهم تا بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراانسان علم آینده فناوری ارتقاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۴۰
در سایه پرداختن به نظریات اصلی و شناخته شده در تاریخ، همواره بخشی از اندیشه های متفکران بزرگ مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. گذر زمان و بروز مسائل نوین، ابعاد تازه ای از این دست اندیشه ها را آشکار می سازد. تراانسان به عنوان یک جنبش علمی-فناورانه از جمله این مسائل است. صاحب نظران این جنبش مدعی اند تراانسان گرایی دارای ریشه های عمیق تاریخی-فلسفی است، و بیش از هر چیز وجوه تاریخی تراانسانی را در دوران مدرنیسم و فلسفه جدید می جویند. در این مقاله در صددیم سیر تطور تراانسان گرایی در تاریخ علم و فلسفه از سده هفدهم تا بیستم را مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که در تاریخ اندیشمندان متعددی بوده اند که اعتقاد راسخ به ارتقاء انسان از طریق فناوری داشته اند و آن را با اندیشه های علمی- فلسفی خویش در آمیخته اند. آنها باور داشتند که بسیاری از جنبه های طبیعت انسان، زیست شناسی، و فرهنگ را می توان با استفاده از فناوری و نبوغ انسانی تغییر داد؛ تقویت شان کرد، و یا در نهایت بر آنان چیره شد. گرچه تراز علم و فناوری در آن زمان به گونه ای نبود که اجازه دهد طیف وسیعی از بلندپروازی های تراانسانی خود را به بوته آزمایش بگذارند؛ اما طرح این بلندپروازی ها، سیری تاریخی-فلسفی را ایجاد نمود که امروزه تراانسان گرایان در وجاهت بخشی به اندیشه های خود از آن بهره می برند.
۱۳۹۴.

تفسیری لوئیسی از نتیجه منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دیوید لوئیس نتیجه منطقی پارشناسی فراسازگاری ویژگی های طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۲۱۰
دیوید لوئیس یک نومینالیست و تقلیل گرا بود. او بخش اعظمی از آثار فلسفی خود را دفاع از دیدگاهی به نام فرارویدادگی هیومی تلقی می کرد. طبق فرارویدادگی هیومی، توزیع ویژگی ها و رابطه های کاملاً طبیعی، پایه فرارویدادگی برای تمام صدق های ممکن هستند؛ مانند علیّت، شرطی های خلاف واقع، وقایع و قوانین. او همچنین تقلیل گرایی خود را به صدق های ضروری مانند ریاضیات گسترش می دهد و سعی می کند تا نظریه مجموعه زرملو-فرانکل مرتبه دوم را با استفاده از پارشناسی بازسازی کند؛ امّا در این زمینه به جایگاه منطق در پروژه خود اشاره ای نمی کند. هدف این مقاله ارائه تفسیری لوئیسی از منطق است که مشابه تفسیر او از ریاضیات، با استفاده از پارشناسی انجام می شود. در این تفسیر، رابطه نتیجه منطقی به یک رابطه پارشناسانه میان مجموعه های تک عضوی از جهان های ممکن تقلیل داده می شود. علاوه بر این، نتایج این تفسیر برای دو ویژگی اصلی نتیجه منطقی، یعنی ضرورت و صوری بودن و همچنین برای ارزیابی سازگاری و تمامیت در منطق بررسی می شوند.
۱۳۹۵.

نگاهی نو به شروط وحدت در تناقض قضایا میان منطق دانان مسلمان با تطبیق بر فلسفه متأخر ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تناقض وحدت ویتگنشتاین متأخر وحدت زبان بازی های زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۴۷
اصل تناقض در سه حوزه معرفت شناسی، فلسفه و منطق از اهمیت بی بدیلی برخوردار است، و بررسی شرایط تحقق آن، به منظور شناخت موارد جریان آن ضروری است. از جمله شرایط تناقض، وحدت هایی است که در دو گزاره متناقض باید حفظ شود. در تفصیل شرایط و تعداد شروط وحدت همواره میان منطق دانان اختلاف بوده است. نظر مشهور، اشتراط هشت وحدت در تناقض است، ولی همواره اندیشمندانی سعی در تصحیح این نظر داشته اند، به این صورت که یا شروطی بر آن افزوده و یا شرایط مشهور را به موارد کمتری تقلیل داده اند. تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی، به بررسی شروط مذکور در کتب منطقی پرداخته و نتیجه می گیرد که همه این شرایط به دو شرط «وحدت موضوع» و «وحدت محمول» تنزّل می یابد. در بخش دوم، با توجه به فلسفه متأخّر ویتگنشتاین، اثبات می شود که در وحدت های تناقض، شرط دیگری لازم است که در هیچ یک از کتب پیشینیان ذکر نشده و از سوی دیگر مصداق هیچ یک از شروط پیش گفته نیست، و آن عبارت است از «وحدت زبان».
۱۳۹۶.

نقش مؤلفه صدق در ماهیت باور از دیدگاه شاه و ولمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدق هدف از باور شفافیت معیار دستوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۱۶
مؤلفه ی صدق در ماهیت باور چه نقشی دارد؟ نیشی شاه و دیوید ولمن در جستاری مشترک، تبیینی از مفهوم باور ارائه داده اند که نقش مؤلفه ی صدق در آن مبتنی بر یک معیار دستوری است. آن ها در این راه از چیزی که آن را رابطه ی شفافیت می نامند، سود جسته اند. نتیجه ی تبیین ایشان این است که باور کردن یک گزاره، در پس یک قضاوت شبه اخلاقی، متصف به درستی یا نادرستی خواهد بود. هدف از این نوشتار این است که نشان دهد، ضرورتی که آن دو بر مبنای آن ناچار به درج جزئی دستوری در ذات باور شده اند، بی اساس است و می توان مفهومی کاملاً توصیفی و غایت شناسانه از باور ارائه داد که ضمناً مسؤولیت در قبال صدق را نیز تبیین کند. در این تحقیق که با روش استناد به منابع کتابخان ه ای در این موضوع صورت گرفته است، ابتدا دو رویکرد غایت شناختی و رویکرد دستوری توضیح داده می شود و پس از بررسی نقاط ضعف و قوت به مقایسه ی آن دو پرداخت می شود. در پایان ضمن نقد دیدگاه دستوری نشان خواهیم داد رویکرد غایت شناختی با فهم متعارف از موارد باور بیشتر سازگار است و می توان آن را به گونه ای تبیین کرد که اشکال اصلی شاه و ولمن را پاسخ دهد. شماره ی مقاله: ۲
۱۳۹۷.

متافیزیک صفات در مدرسه دینی معتزله و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک صفات وصف قاضی عبدالجبار قاضی باقلانی الهیات تشبیهی الهیات تنزیهی حقیقت مجاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۲۲
مسئله اصلی توحید این است که یگانگی ذات خداوند چگونه با کثرت صفات او سازگاری دارد؟ آیا خداوند دارای صفات است یا خیر؟ اگر صفتی ندارد، پس صفات سمعی چیست. اگر دارای صفات است چه رابطه ای با ذات دارند و چگونه می توان از ذات و صفات و ساحت الهی سخن گفت؟ دو گونه الهیات تنزیهی و تشبیهی در پاسخ به این پرسش ها شکل گرفته و هر یک منجر به برخی محذورات عقلانی شده که نتوانسته اند از عهده حل آنها برآیند. گرچه ممکن است تفکیک حقیقت و مجاز نزد معتزله و در موارد اندکی نزد اشاعره بتواند همچون راه حلی موضعی عمل کند، اما راه حل قابل دفاعی نیست و به تبیین دیگری نیاز دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد رویکرد متافیزیکی معتزله و اشاعره به صفات را در قالب سه مسئله به ترتیب منطقی بیان کند: آیا صفات هستی شناختی اند یا معناشناختی؟ از سنخ معانی واقعی اند یا نام و اقوال اند؟ الهی اند یا انسانی؟ پژوهش حاضر بر این است که از رهگذر تفکیک های سه گانه مذکور و ارائه تبیین نوینی از رویکرد معتزله به راه حل بهتری برسد. به طور خلاصه، هرچند اشاعره صفات را هستی های دارای معانی واقعی و پیشازبانی می دانند که خداوند خود را با آن صفات وصف می کند و به صورت توقیفی توسط خداوند از طریق وحی و سمع به انسان رسیده اند، تدقیق در اندیشه معتزله نشان می دهد که صفات اموری معناشناختی از سنخ نام و اوصاف زبانی و انسانی اند و به صورت عقلی از طرف انسان به خداوند نسبت داده می شوند.
۱۳۹۸.

تحول نفس در مسیر سعادت از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق سعادت فضیلت کمال نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۲۹۴
صاحبان اندیشه دیدگاه های مختلفی را در باب کمال نفس ارائه داده اند و سعی در کشف حقیقت آن داشته اند. فارابی تصویر جامعی از تحولات نفس در انسان سعادتمند را در خلال کسب فضائل ترسیم می کند و با استدلالات فلسفی، حقایق دینی پیرامون سعادت را به تحریر در می آورد. او غایت آدمی را در دستیابی به سعادت قصوایی می داند که از رهگذر کسب فضائل در عالم طبیعت محقق می گردد. گرچه نفس به مدد ماده و قوای مادی امکان دستیابی به سعادت را دارد ولی سعادت نهایی او در بی نیازی از همان ماده و عوارض و آن می داند. او گرچه از عقل به عنوان ابزاری برای نفس در جهت دستیابی به سعادت بهره می برد، اما در نهایت سعادت را صرفاً عقلی نمی داند بلکه با بهره گیری از قدرت تفکر در انجام اعمال متناسب اخلاقی و تأمل در افکار و اعمال، حال نفس را در زندگی نخستین و پسین به آگاهی حقیقی او پیوند می زند.
۱۳۹۹.

نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعیان ثابته جبر و اختیار ملاصدرا ابن عربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۲۵۴
اعیان ثابته در مباحث هستی شناسی عرفانی، کلید فهم بسیاری از مباحث قضا و قدر، جبر و اختیار، علم پیشین خدا و امثال آن است. صدرالمتألهین در حلّ برخی مسائل فلسفی خود اعیان ثابته را به کار گرفته است. پذیرش نظریه اعیان ثابته به عنوان الگوهای از پیش تعیین شده تغییرناپذیر موجودات در عالم علم الهی، ناسازگاری عمیقی با نظریه مختار بودن و فاعل حقیقی دانستن انسان در نظام صدرایی را متبادر به ذهن می سازد. در نوشتار حاضر، پس از بررسی و تحلیل ویژگی های اعیان ثابته به ویژه روابط حاکم میان این حقایق کلی و جزئی با افراد عینی و خارجی آن ها، این نتیجه به دست می آید که در نگرش عرفانی ملاصدرا، اگرچه تمامی اعمال و افعال هر فرد در هر شرایطی تحت هدایت و ربوبیت اسمی و تابع مقتضیات عین ثابت اوست اما با توجه به حاکمیت فرمول «اندیشه تا عمل» بر افعال انسانی هرگز نافی مختارانه عمل کردن و فاعل حقیقی بودن انسان نیست بلکه ویژگی های نهادینه شده در عین ثابته افراد عبارت خواهد بود از بروز آثار و احکام حرکت های موّاج گوناگون و مختلفی که هر فرد با انتخاب خودش بالإجبار، تحت ربوبیت و هدایت تکوینی و ذاتی اسمی از اسماء الله قرار می گیرد و مقتضیات لوازم آن اسم را برحسب استعداد و قابلیتی که در سیر استکمالی و حرکت صعودی، در خود، فراهم نموده است به منصه ظهور می رساند.
۱۴۰۰.

روشنگری و سلطه: نقدی بر تحلیل های فوکو از گفتمان رهایی بخش روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روشنگری ضد روشنگری روابط قدرت جامعه انضباطی هنجاریت رهایی بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۳۱۴
میشل فوکو عمدتاً به عنوان یکی از چهره های معاصر جنبش ضد روشنگری شناخته می شود. تحلیل های او از نوعی خودفریبی در نهادهای سیاسی اجتماعیِ به میراث رسیده از روشنگری پرده می دارد که به دلایلی به ظاهر موجه و انسان دوستانه، شرایط سلطه و انقیاد را بیش از پیش تسهیل می کنند. در این مقاله، قصد دارم با تکیه بر آرای چندتن از منتقدان اصلی فوکو، از جمله ریچارد رورتی، یورگن هابرماس و مایکل والزر نشان دهم که به رغم تلاش فوکو برای پرهیز از هرگونه توسل به مفاهیم هنجارینی چون حقیقت، رهایی، اصلاح و پیشرفت، در لایه های زیرین تحلیل های او بایستگی چنین ارزش هایی پیش فرض گرفته می شود و او خواه ناخواه از یک «هنجاریت پنهان» سود می برد. مفهوم «قدرت» در تحلیل های او میان دلالتی خنثی و توصیفی از یک سو، و دلالتی منفی و سرزنش بار از سوی دیگر، در نوسان است و هراس از مقید شدن به موضع مشخصی که ناآگاهانه گرفتار معنای همه شمول قدرت باشد، فوکو را از تفکیک این دو دلالت ناهمگون بر حذر می دارد. نشان خواهم داد که این ابهام مفهوم قدرت، در نهایت باعث می شود فوکو در ارزیابی نقش رهایی بخش برخی از نهادهای روشنگری مرتکب نوعی یکجانبه نگری و بی انصافی شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان