مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
روابط قدرت
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه ازجمله آثار ادبی- سیاسی است که محققان عمدتاً برای اثبات جنبه سیاسی داستان ها و تعیین نوع اندیشه سیاسی یا نوع روابط قدرت در آنها، به محتوای داستان ها پرداخته و از تامل در ساختار حکایات بازمانده اند؛ درحالی که مشهودترین دلالت برای درک موارد مذکور، ساختار این داستان هاست که با تعامل گفت و شنودی دو کارگزار روایی، یعنی رای و برهمن، به مثابه پیوند دولت و دین، در تمام حکایات تداوم می یابد. این تحقیق با تاکید بر دلالت های زبانی روایی متن، درصدد بررسی روابط قدرت میان رای و برهمن و نیز تعیین میزان همخوانی داستان ها با الگوی پیوند دولت و دین است. به همین منظور تعامل آن دو از منظر دو الگوی گفتمان کاوی با نام های «حق نوبت گیری» و «اصل پرسشگری»، در کلیله و دمنه ترجمه نصرالله منشی بررسی شده است و نتیجه نشان می دهد که غرض از تعامل گفت وشنودی «رای» با «برهمن»، علاوه بر تاکید بر پیوند دولت و دین، کسب مشروعیت برای رای است.
تبیین ژئوپلیتیک روابط قدرت در منطقه شبه قاره هند پس از وقایع 11 سپتامبر 2001م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقایع 11 سپتامبر 2001م. نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیک و مناسبات قدرت در منطقه شبه قاره هند به شمار می رود. مقوله ای که به شدت تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی و نقش جدید هند به عنوان قدرت نوظهور در عرصة سیاست های جهانی از یک طرف و گزاره های امنیتی و سیاسی جدید ایالات متحده آمریکا پس از حادثه فوق، از طرف دیگر قرار گرفته است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی درصدد برآمده است تا ضمن بررسی و تحلیل علل و زمینه های مناسبات و روابط قدرت در منطقه ژئوپلیتیک شبه قاره هند تحت تأثیر فضای سیاسی- امنیتی غالب بر سیاست های جهانی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001م، الگوی روابط ژئوپلیتیک بین منطقه شبه قاره هند با بازیگران مطرح نظام جهانی را ارائه دهد. براساس دستآوردهای این پژوهش، روابط قدرت در شبه قاره هند با نظام جهانی به شدت تحت تأثیر روابط هند با ایالات متحده آمریکا و سایر بازیگران مطرح در نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار گرفته و براساس الگوی تعاملی در جریان است.
بررسی ویژگی های سبکی داستان کوتاه «جشن فرخنده» از جلال آل احمد با رویکرد سبک شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سبکشناسی انتقادی در داستان کوتاه را به صورت کاربردی به حوزة پژوهشهای سبکشناسی فارسی معرفی کرده ایم. پرسش اساسی تحقیق این است که ایدئولوژی پنهان متن در داستان کوتاه «جشن فرخنده» اثر جلال آل احمد چیست، چه مؤلّفههای سبکیای به کشف آن منجر میشود و ایدئولوژی پنهان متن چه کارکردی دارد. فرض بر این است که در این داستان ایدئولوژی ساز کاری برای مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه است. این پژوهش به روش لایهای انجام شده است. ابتدا لایة بیرونی و بافت موقعیتی متن مورد بررسی قرار گرفته، سپس دو لایة روایی و متنی شامل کانونسازی، میزان تداوم و جنبههای آن، و خردلایههای واژگانی، نحوی و بلاغی بهعنوان مؤلفههای سبکی برجسته تجزیه، و تمام لایههای یادشده مرتبط با یکدیگر و در ارتباط با گفتمانهای رایج در زمان نویسنده تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در این متن، تقابل، مؤلفة سبکیِ مهم و معناداری است. ویژگیهای سبکی متن، از تقابل شخصیتها و تقابل گفتمانها تا برجستگی قطب منفی کلام، نشان دهندة ایدئولوژی پنهان متن است که عبارت است از نارضایتی نویسنده، بهعنوان روشنفکری منتقد که طیفی از جامعه را نمایندگی میکند؛ از هر دو جریان اجتماعی و سیاسی مذکور در داستان. این ایدئولوژی سازکار مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه را سازمان دهی می کند. هدف پژوهش، کاربرد سبکشناسی انتقادی در تجزیه و تحلیل داستان کوتاه فارسی و آشکار کردن این امر است که با برقراری ارتباط بین ویژگیهای سبکی و کلانلایة گفتمانی شامل بافت موقعیتی، لایة بیرونی متن و مقولههای ایدئولوژی و قدرت، میتوان به تفسیر و درک و دریافت عمیق تری از متن- اصلی ترین هدف دانش سبکشناسی- دست یافت.
روابط قدرت در میان گروههای مختلف درگیر در آزمون از دیدگاه سنجش انتقادی زبان (Power Relations among Different Test Parties from the Perspective of Critical Language Assessment)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش انتقادی زبان، آزمون را یک رویکرد اجتماعی می شناسد که می تواند دستخوش گرایش های فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و ایدئولوژیک باشد. این مقاله قدرت گروههای مختلف مردم شامل معلم ها، دانش آموزان و والدین آنها را در مراحل تهیه، برگزاری و تعبیر نتایج آزمون زبان کنکور سراسری دانشگاه های ایران بررسی کرده به این نتیجه رسید که آزمون می تواند ابزار قدرتی باشد که گروههای قدرتمند جهت اهداف خود از آن بهره می جویند و زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. با توجه به نتایج، این مطالعه می تواند: (1) منجر به گسترش تفکر انتقادی در میان دانش آموزان شود. و (2) با ارائه روشهایی دموکراتیک تر اثرات نتایج آزمون را ملایم تر نموده، از حقوق افراد حمایت کند.
بازنمایی سیمای زن در داستان معاصر افغانستان با تکیه بر رمان نقره، دختر دریای کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نقره، دختر دریای کابل نوشته ی حمیرا قادری نویسنده ی مطرح و جوان افغانستان یکی از رمان های مهم معاصر افغانستان است که در آن به مسائل اجتماعی و سیاسی از دیدگاه زن و با محوریّت زن پرداخته شده است. این رمان حوادث و وقایع سالهای پرالتهاب(۱۳۰۸-۱۳۵۷)، را با دیدی متفاوت توصیف می-کند.
این مقاله با هدف بررسی جایگاه اجتماعی و نقش زن افغانستانی در داستان نویسی معاصر فارسی این کشور، به بررسی رمان مذکور به شیوه ی تحلیل گفتمان پرداخته و پس از معرفی روش پژوهش و مبنای نظری فرکلاف، تحلیل متن را در سه مرحله پی گرفته است. نتایج حاصل از واکاوی متن نشان داد که سراسر رمان عرصه ی تقابل گفتمان های سنّت و مردسالاری در برابر گفتمان زنانگی(فمینیستی) و گفتمان قدرت در برابر گفتمان روشنفکری است. نگرش نویسنده در بازنمایی وقایع و حوادث داستان جریان های فکری جامعه را درباره ی مسایل سیاسی و اجتماعی در برهه ی خاصی از دوره ی معاصر به نمایش می گذارد؛ بدین ترتیب واکاوی مولفه های تشکیل دهنده ی رمان به شیوه ی تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر این که نگرش نویسنده را در بازنمایی وقایع داستان آشکار می کند، خواننده را با بخشی از تحولات فکری جامعه ی افغانستان که در این داستان نقش آن به زنان داده شده آشنا می سازد. تأکید قادری بر یک برهه ی خاص از تاریخ نیز بیان گر گرایش های ملی و ضد استبدادی و استعماری وی است که با توجه به حضور نیروهای خارجی و دخالت احتمالی و پنهانی آنان هشدار می دهد و در کنار آن با طرح مسایل اجتماعی و عاطفی زنان، سوگیری آشکار وی را در برابر گفتمان سنّتی و مردسالارانه نشان می دهد.
بررسی و نقد کتاب «زبان انگلیسی پایه اول دوره اول متوسطه» با تکیه بر جنبه های تحلیل گفتمان انتقادی: نمود جنسیت و قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با استفاده از روش پژوهش ترکیبی کتاب زبان انگلیسی پایه اول دوره اوّل متوسطهProspect 1) یا به اختصار کتاب 7( را بررسی کرده است. 21 معلم کتاب 7، پرسشنامه ای 23 سوالی در مقیاس لیکرت را که بر اساس ده فهرست معتبر ارزیابی کتب آموزش زبان انگلیسی تهیه شده و روایی آن مورد تأیید و قضاوت متخصصین رشته قرار گرفته بود، تکمیل نموده و ده نفر از آنها به طور تصادفی انتخاب شده و با اخذ رضایت شان، در مصاحبه ای نیمه ساختار یافته شرکت نمودند. همچنین محقق با استفاده از 23 معیار مذکور به بررسی ذهنی و تفصیلی کتاب 7 مخصوصاً از نظر وجود/عدم وجود تعصب جنسیتی و برابری/نابرابری روابط قدرت در مطالب کتاب پرداخت. نتایج آمار توصیفی حاصله از پرسشنامه و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد هر چند کتاب از نقاط قوت نسبی برخوردار است، نقاط ضعف جّدی مانند واقعی و طبیعی نبودن برخی از مطالب، ارائه یکسویه و متعصّبانه مقوله فرهنگ، عدم جذابیت مطالب و موضوعات، محدود بودن موقعیت های موجود در کتاب (به درس و کلاس و مدرسه) است. همچنین نتایج تحلیل استنباطی (خی دو) نشان داد، کتاب 7 در بیان جنسیت در مطالب و تصاویر به طور معناداری به نفع مردان معتصب است.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
بررسی رابطه قدرت : تحلیلی انتقادی از گفتمان نمایشی مرگ فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ فروشنده اثر آرتور میلر نمایشنامه ای است با محوریت ماتریالسمِ دوران بعد از جنگ در آمریکا و همچنین سرخوردگی ویران گر رویای آمریکایی. مقاله حاضر به طور کلی بر بازنمایی مفاهیم ایدئولوژیک در یکی از مکالمه هایی که بسیار مورد توجه قرار گرفته است، متمرکز است. این مکالمه بین شخصیت های ویلی و هوارد صورت می گیرد. درگیری های این دو شخصیت در ویژگی های زبانی این مکالمه نمایان است.با به کارگیری تحلیل مکالمه در دو سطح تحلیل گفتمان و کاربردشناسی ، مطالعه حاضر به بررسی روابط قدرت پنهان بین این دو شخصیت می پردازد. از طریق تحلیل عینی مکانیسم نوبت گیری در مکالمه و قواعد مشارکت زبانی ، هدف مقاله پیش رو آشکارسازی تأثیر روابط فرامتنی شخصیت های اثر بر رفتار مکالمه ای آنها است. نتایج بررسی این گونه نشان می دهد که برخلاف این که انتظار می رود نوبت گیری در گفت وگو و قواعد گرایس مستقیماً تحت تأثیر جایگاه اجتماعی و قدرت اقتصادی شخصیت ها باشد، روند ثابتی ندارند و دستخوش عوامل دیگری قرار دارد.
گفت و گو و روابط قدرت در داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
175 - 193
حوزه های تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار نشان دهنده تعارضِ درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است. این تعارض و درگیری در داستان با شگردهای روایت، گفت وگو و مکالمه وبرخی ساخت های بلاغی مطرح می شود. در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفت وگو به مثابه بخشی از تحلیل انتقادی گفتمان پرداخته ایم و از برخی مؤلفه های کاربردشناسی زبان نیز در تحلیلِ گفت وگوهای دو شخصیت اصلی داستان یعنی رستم واسفندیار بهره برده ایم. این بررسی نشان می دهد که مناسبات روابط قدرت در دربار و نهادهای سیاسی ایران، زبان و ساختار داستان رستم و اسفندیار را از بار ایدئولوژیک سرشار و بلاغت گفتمانی قدرت را بر آن حاکم کرده است. اسفندیار نماینده قدرت دینی و سیاسی و رستم نماینده قدرت پهلوانی و ملی است که علی رغم میل باطنی درگیر نبردی ناخواسته و تن به تن می شوند. گفتمان قدرت باعث عمل کرد زبان در بافت خاص و شیوه بلاغی ویژه ای شده است که وقتی از صافی ذهن حماسه پرداز فردوسی گذشته است باعث ایجاد دست گاه گفتمانی جدید با هویت تازه ای شده است.
تبیین شرایط حاکم بر مدیریت روابط قدرت در لایه خرده فروشی زنجیره تأمین محصولات غذایی: نظریه ای برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی شناسایی عوامل مؤثر بر فرآیند مدیریت روابط قدرت در لایة خرده فروشی زنجیرة تأمین محصولات غذایی و نحوة اثرگذاری این عوامل بر فرآیند مذکور است. با اتکا به رویکرد نظریة برخاسته از داده ها و نتایج حاصل از 13 مصاحبة عمیق با 10 تن از مدیران و کارشناسان یکی از شرکت های فعال در لایة خرده فروشی زنجیرة تأمین مواد غذایی ایران، چارچوبی نظری برای بررسی پیشایند ها و عوامل مؤثر بر این فرآیند شکل دهی شد. طبق این چارچوب، دامنة گسترده ای از عوامل موجب ورود شرکت های خرده فروش به فرآیند مدیریت قدرت در قبال تأمین کنندگان می شوند. ضمن آن که عوامل زمینه ای و اقتضایی متنوعی بر تصمیمات خرده فروش در این فرآیند اثر می گذارند و تعاملات وی با تأمین کنندگان را هدایت می کنند.
بررسی مقایسه ای القای ایدئولوژی در رسانه های ایرانی و آمریکایی در چارچوب نظریه ایدئولوژی ون دایک (۲۰۰۶)
منبع:
علوم خبری سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
39 - 72
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی و با جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و استناد به متون ۳۶ روزنامه، مجله و خبرگزاری ایرانی و آمریکایی صورت می گیرد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریه ایدئولوژی ون دایک است و بسامد کاربرد استراتژی های معرفی شده توسط وی در رسانه های ایرانی و آمریکا برای القای اهداف صاحبان قدرت مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رسانه های آمریکایی و ایرانی در پوشش موضوع هایی که بعد از طی کردن مراحل گزینش، وارد روند تولید خبر می شوند، رویکردی خنثی ندارند بلکه از استراتژی های مختلفی که ون دایک ارائه کرده است، برای القای ایدئولوژی مورد نظر خود استفاده می کنند. داده های پژوهش نشان می دهد که مجموع بسامد کاربرد این استراتژی ها در رسانه های ایرانی ۶۰۴۰ مورد و در رسانه های آمریکایی، ۷۶۴۶ مورد بوده است. بنابراین رسانه های آمریکایی برای تبدیل سوژه به خبر، در موارد بیشتری اقدام به استفاده از استفاده از استراتژی ها برای القای ایدئولوژی مورد نظر خود کرده اند. همچنین هم رسانه های ایرانی و هم رسانه های آمریکایی از میان راهبردهای معرفی شده از راهبرد واژگان گرایی با بسامد بیشتری استفاده کرده اند که دلیل این امر بازنمایی سریع تر و آسان تر آن در ذهن مخاطب است. به عبارت دیگر، هر دو گروه برای رسیدن به هدف خود به ساده ترین صورت و در کمترین زمان ممکن از استراتژی واژگان گرایی استفاده کرده اند که این امر با اصل اقتصاد زبانی همخوانی دارد.
روش فوکو به مثابه سوژه شدن و توسعه یک زیستِ درون ماندگار نقد و بررسی کتاب تبارشناسی خاکستری است: تأملاتی درباره ی روش فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
دغدغه ی اصلی این نوشتار مقابله با عقلانیت حاکم بر علوم انسانی است که تألیفات و کلاس های درس «فوکوی بی خطر و بهنگام» را ممکن می کنند. عقلانیتی که فوکو را برای بازتولید روابط استاد – دانشجویی و نگارش رساله ها و کتب علمی از آنِ خود کرده است. برطبق این عقلانیت، ابتدا فوکو دوره بندی می شود و سپس این دوره ها توسط استادی که به عنوان سوژه روبه روی ابژه ی فوکو قرار گرفته است و شیوه ی ارجاعات علمی را به طور دقیقی رعایت می کند، تدریس می شوند. درحالیکه فوکوی حقیقی (حقیت نه به معنای ارجاعات دقیق سوژه به ابژه ی آثار فوکو)، فوکوی نابهنگامی است که در زمانِ حال یک زیستِ درون ماندگار را توسعه می دهد. بنابراین، جهت مقابله با فوکوی دانشگاهی شده باید خوانشی از فوکو ارائه داد که دارای هیچ دوره بندی ای نیست (حتی نباید دوره ها را در ارتباط با یکدیگر فهم کرد) ، زیرا این دوره بندی کردن ها فضا را برای به تسخیر درآورده شدنِ فوکو توسط نیروهای عقلانیت دانشگاهی فراهم می کند. درنتیجه، باید روش فوکو را سوژه شدن و تولید مدام امر نابهنگام دانست که سوژه منقادسازی های دانش و روابط قدرت درون ماندگارِ سوژه به مثابه ی یک زیستِ درون ماندگارند.
روستا دَرِ- قدرت و دَر- قدرت؛ دیرینه شناسی روابط شهر و روستا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
766 - 779
حوزه های تخصصی:
روستاها با تولید و انتقال قدرت به شهرها و شهرها با مصرف و اِعمال قدرت به روستاها، روابط پیچیده و طولانی در طول زمان داشته اند. درک این روابط نیازمند مطالعه روند اثرگذاری نیروهای تولیدکننده و مصرف کننده قدرت است. لذا در این مطالعه از روش کیفی دیرینه شناسی فوکو استفاده شد. بر این اساس روابط قدرت بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان به دوره های چهارگانه ی: قبل از صفویه، صفویه تا مشروطه، مشروطه تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی و بعد از آن تقسیم شدند. طبق یافته ها در مراحل اولیه، روابط روستا با شهر به شکل انتقال مالیات و تأمین سرباز بوده اما به مرور زمان و با مداخله عوامل مختلف داخلی-پیدایش نفت، اصلاحات ارضی - و خارجی-تجارت بین المللی، دگردیسی در شکل انتقال قدرت به وجود آمد و با ورود دولت و برقراری روابط سرمایه داری در روستاها و ورود کالاهای تجملی، باعث تهی شدن روستاها از قدرت گردید. بنابراین شهرها به عنوان پایگاه قدرت از زمان پیدایش همواره عاملی در جهت تضعیف قدرت روستاها بوده اند و در این مسیر از شگردهای متعددی بهره گرفته اند که در آغاز بیشتر ماهیت آشکار داشت و امروزه در قالب خدمت به نواحی روستایی جلوه نمایی می کند. برای تغییر در روابط قدرت بین شهرها و روستاها و ایجاد توازن قدرت منطقی می توان: -اختلافات قدرت بین شهرها و روستاها را تعدیل و دسترسی به قدرت را برای همگان ممکن نمود. -از توزیع متناسب قدرت میان ذی نفعان اطمینان حاصل کرد. -ساختار مناسب برای نهادینه سازی فرآیند قدرت بین شهرها و روستاها و توزیع مجدد آن انجام داد.
تبیین روابط قدرت کنشگران در تولید و بازتولید فضاهای شهری در اراضی عباس آباد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
99-120
حوزه های تخصصی:
گفتمان تولید و بازتولید فضای شهری طی دهه های اخیر در ادبیات شهری موردتوجه قرارگرفته است. تولید فضای شهری، مفهومی چندوجهی است که می توان آن را مجموعه ای از فرایندها و اقدامات فردی و گروهی انسانی نظیر تصمیم گیری، مشارکت در کنترل و مالکیت شهری و مشارکت در تولید فضای فیزیکی دانست. تأکیدات اندیشمندان مختلف، رابطه و تأثیر قدرت در ایجاد فضاهای شهر را عیان می سازد. امروزه فضاهای شهری ما، به خاطر انحصارطلبی ها، برنامه ریزی مختص یک یا چند گروه خاص، فقدان عرصه ای برای مشارکت و ابراز عقیده استفاده کنندگان از فضا، عدم توجه به منافع عمومی، با مشکلات متعددی مواجه است. در جریان تولید و بازتولید فضای شهر،کنشگران متعددی هرکدام دارای قدرت متفاوت و با دسترسی به منابع قدرت مختلف به تأثیرگذاری می پردازند. اراضی عباس تهران، یکی از محدوده های باارزش و دارای پتانسیل های منحصربه فرد است. نحوه تولید و بازتولید و بهره برداری از آن در دهه های اخیر توسط اقشار مختلف تأمل برانگیز بوده و به نظر می رسد که روندها یا عواملی، مستقیم یا غیرمستقیم، باعث شده است این محدوده باارزش، از حالت ایده آل «شهر برای همه شهروندان»، به حالت «هر بخش شهر برای قشری خاص» تبدیل گردیده و متعلق به همه مردم نباشد. لذا این پژوهش به دنبال شناسایی کنشگران تأثیرگذار در تولید فضای عباس آباد و همچنین بررسی روابط قدرت بین آن ها بوده است. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساخت یافته با روش نمونه گیری گلوله برفی و همچنین بررسی اسناد و مشاهده میدانی بوده و برای تحلیل از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دولت و حکومت، به عنوان دو نهاد وابسته به یکدیگر و گاه در تضاد باهم، به هدایت و کنترل تولید فضای عباس آباد پرداخته اند، بخش خصوصی مستقل، در این فرایند وجود ندارد و آنچه به اسم بخش خصوصی وجود دارد وابسته و تحت کنترل و اراده دولت و حکومت فعالیت می کنند. روابط قدرت بین کنشگران در عباس آباد به هیچ وجه معطوف به شهروندان و سازمانهای مردم نهاد نیست. تناقض موجود در اهداف و عمل انجام شده در اراضی عباس آباد، منجر به از دست رفتن بخش زیادی از پتانسیل این فضای شهری بزرگ در بازتولید از لحاظ تامین نیازهای اقشار مختلف شهروندان شده است. میزان قدرت هر کنشگر در تولید فضاهای شهری، وابستگی زیادی به منبع قدرت وی دارد و بنابراین برای موازنه قدرت کنشگران، مهم و ضروری است که موارنه منبع قدرت آن ها را به تعادل رساند. این امر مستلزم ایجاد تحولات و اصلاحاتی در حوزه ساختاری و عملکردی در فرایند تولید فضای شهری است.
روابط قدرت و هستی سیاسی اشیا در ایران: نمونه پژوهی دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
35 - 60
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی و تثبیت و یکدستی آن، سیاست های فرهنگی جدید پیاده شد که زندگی روزمره هدف مستقیم آن بود. بدین منظور، روابط قدرت به سرعت دگرگون شد و تمام هستی های اجتماعی، چه انسانی و چه مصنوعات و اشیا، می بایست از لحاظ هستی شناختی بازتعریف می شدند. بنابراین، نخستین موضع آشکارگی این تغییر در هستی های اجتماعی روزمره، به خصوص اشیا، بود. بر این اساس، مسئله پژوهش پیش رو بر کشف پیوند بین روابط قدرت و زندگی سیاسی اشیا، در جایگاه یکی از مهم ترین عناصر زندگی روزمره، متمرکز است که تا پیش از این محور بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران نبوده است. برای بررسی این مسئله، پرسش اصلی آن است که تغییر روابط قدرت پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه تأثیری بر فرهنگ مادی جامعه و زندگی اشیا در دهه 1360 گذاشت. برای بررسی این پرسش، که به علت اکتشافی بودن به فرضیه نیاز نداشت، از روش تاریخ نگاری از پایین یا تاریخ نگاری زندگی روزمره، و بحث مفهومی حول روابط قدرت و فرهنگ مادی بهره گرفته ایم که وجوهی مغفول از تاریخ سیاسی ایران معاصر را نیز پوشش می دهد. مهم ترین یافته های پژوهش به تغییراتی مربوط می شود که بسط نفوذ شیوه زندگی مدرن، از رهگذر کالاها، تحت حکومتی ضدمدرنیسم را هم زمان با بسط نفوذ دولت در زندگی مردم، نسبت به رژیم پیشاانقلابی، بر اثر مدرن ترشدنِ خود دولت انقلابی نشان می داد. به عبارتی، دولتی که ضدمدرنیسم بوده است عملاً هم خودش مدرن شده و هم زندگی مردم را مدرن تر کرده است.
روشنگری و سلطه: نقدی بر تحلیل های فوکو از گفتمان رهایی بخش روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
838 - 868
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو عمدتاً به عنوان یکی از چهره های معاصر جنبش ضد روشنگری شناخته می شود. تحلیل های او از نوعی خودفریبی در نهادهای سیاسی اجتماعیِ به میراث رسیده از روشنگری پرده می دارد که به دلایلی به ظاهر موجه و انسان دوستانه، شرایط سلطه و انقیاد را بیش از پیش تسهیل می کنند. در این مقاله، قصد دارم با تکیه بر آرای چندتن از منتقدان اصلی فوکو، از جمله ریچارد رورتی، یورگن هابرماس و مایکل والزر نشان دهم که به رغم تلاش فوکو برای پرهیز از هرگونه توسل به مفاهیم هنجارینی چون حقیقت، رهایی، اصلاح و پیشرفت، در لایه های زیرین تحلیل های او بایستگی چنین ارزش هایی پیش فرض گرفته می شود و او خواه ناخواه از یک «هنجاریت پنهان» سود می برد. مفهوم «قدرت» در تحلیل های او میان دلالتی خنثی و توصیفی از یک سو، و دلالتی منفی و سرزنش بار از سوی دیگر، در نوسان است و هراس از مقید شدن به موضع مشخصی که ناآگاهانه گرفتار معنای همه شمول قدرت باشد، فوکو را از تفکیک این دو دلالت ناهمگون بر حذر می دارد. نشان خواهم داد که این ابهام مفهوم قدرت، در نهایت باعث می شود فوکو در ارزیابی نقش رهایی بخش برخی از نهادهای روشنگری مرتکب نوعی یکجانبه نگری و بی انصافی شود.
گونه شناسی ابعاد و شناسایی مدل جامعه پذیری جنسیتی زنان در بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
106 - 137
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد جامعه پذیری جنسیتی زنان و ارائه مدلی برای آن در بین 400 نفر از زنان شهر بندرعباس انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه ساختمند استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی از طریق مرور ادبیات و قضاوت خبرگان و روایی سازه ای آن از طریق تحلیل عامل اکتشافی و آلفای کرونباخ درspss24 و مدل به دست آمده با استفاده از تحلیل عامل تأییدی در Lisrel10، بررسی و تأیید شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، سه بعد اصلی «ارزش های جنسیتی خانوادگی» با مؤلفه های «خانواده، ازدواج، طلاق، فرزندآوری»، «نابرابری جنسیتی» با مؤلفه های « تقسیم کار اجتماعی، نابرابری فرهنگی، نابرابری فردی» و «روابط قدرت در خانواده» با مؤلفه های « تقسیم کار در منزل، تصمیم گیری در منزل» می باشد و در مجموع، 60/571 درصد از کل واریانس جامعه پذیری جنسیتی، توسط این «9» مؤلفه تبیین می شود. واریانس به دست آمده به ترتیب، در مؤلفه های خانواده، 8/282 درصد، تصمیم گیری، 8/107 درصد، نابرابری فردی، 7/699 درصد، طلاق 7/452 درصد، تقسیم کار اجتماعی، 7/255 درصد، تقسیم کار، 6/641درصد، ازدواج، 5/245 درصد، نابرابری فرهنگی، 5/002 درصد و در مؤلفه فرزندآوری، 4/688 درصد می باشد.
روابط قدرت دخیل در صورت بندی گفتمانی مسئلۀ آب ایران در روزنامه های شرق و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به دنبال شناخت روابط قدرت دخیل در صورت بندی گفتمانی مسئله آب ایران در روزنامه های شرق و ایران است. به این منظور، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی و با کاربرد الگوی فرکلاف و ون دایک، 14 نمونه معرف از این روزنامه ها در بازه زمانی 12/5/1392 تا 29/12/1398 بررسی شده اند. طبق یافته ها، برخی از متون روزنامه شرق با هدف زمینه سازی برای اجرای برنامه ها و سیاست گذاری های دولت های یازدهم و دوازدهم منتشر شده است. در روزنامه ایران نیز نقش مسئولان و سیاست گذاران در ایجاد بحران و مسئولیت آنان در حل آن کم اهمیت قلمداد می شود. برخی از متون این روزنامه غیرمستقیم در خدمت توجیه علت ناموفق بودن دولت های یازدهم و دوازدهم در حل بحران آب و کاهش مطالبات مردم از دولت است. در روزنامه ایران، مردم به علت مشارکت نکردن در حل بحران سرزنش می شوند. به این ترتیب، ساختارهایی که مانع از مشارکت مردم در مسائل می شوند رؤیت ناپذیر می شوند و مشارکت مردم به صرفه جویی تقلیل می یابد. این روزنامه جامعه را ناجی آب جلوه می دهد و آنان را از تغییر سیاست گذاری های دولتی دلسرد می کند. بر اساس نتایج، اثر قدرت های سیاسی و اقتصادی بر صورت بندی گفتمان مسئله آب در این روزنامه ها مشهود است. رسانه های موردبررسی، به جای اینکه نماینده مردم باشند، به سخنگوی دولت تبدیل شده اند. پرداختن به مسئله آب به بهانه ای برای ناکارآمد جلوه دادن جناح مخالف، کاهش انتظارات از دولت های یازدهم و دوازدهم و رفع مسئولیت از قوه مجریه و نمایندگان مجلس تبدیل شده است.
گونه شناسی نظام مدیریت شهری در ایران، روند تحولات و چشم انداز اصلاحات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از یکصد سال از شکل گیری و استقرار نظام مدرن مدیریت محلی/ شهری در ایران می گذرد. در طول این مدت، نظام مدیریت شهری تحولات مهمی را از نظر رهبری سیاسی و اجرایی در سطح محلی از سر گذرانده است. هدف این مقاله، بررسی گونه شناختی نظام مدیریت شهری در ایران و تغییرات آن با رویکرد نهادگرایی تاریخی و کنشگرمدار است. مطابق با این رویکرد، سه دوره اصلی در تاسیس و تحول نظام مدیریت محلی در ایران قابل تشخیص است. در هر یک از این دوره ها اشکال مختلفی از توزیع قدرت میان سطوح مرکزی و محلی حکومت از یک سو و همچنین روابط میان ارکان قانون گذاری و اجرایی مشاهده می شود. تحلیل روابط میان کنشگران اصلی قدرت در سطوح مرکزی و محلی نشان دهنده ویژگی های عمومی نظام مدیریت محلی در هر دوره است. نتایج بررسی نشان می دهد نظام مدیریت شهری در ایران از منظر گونه شناسی نهادگرایانه به مدل صلاحیت دوتایی، مدل تقلیل یافته وظایف یکدست و مدل اختلاط گرا شبیه است. همچنین تحلیل ساختار و روابط قدرت حاکی از ثبات نسبی در روابط افقی و نوسان فراوان در روابط عمودی قدرت، مداخله گسترده دولت مرکزی در امور محلی و فقدان عزم سیاسی در تمرکززدایی قدرت در اداره امور محلی است.
غزالی و دغدغه همخوان کردن سیاست و شریعت در تمدن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
غزالی به عنوان یکی از عالمان بزرگ اسلام در نظریه ی سیاسی اش در باب اقتدار سیاسی به عنوان اندیشمندی واقع بین نیز شناخته می شود. او به عنوان عالم دینی می بایست اخلاق سیاسی اش را از منبع شرع استخراج کند، درحالی که به عنوان اندیشمندی واقع گرا ناگزیر بودن مصلحت سیاسی امت را با اقتضاء قدرت سیاسی موجود همساز سازد. با این پیش فرض که اخلاق سیاسی از منطق خاص خود پیروی می کند که لزوماً با منطق قدرت به عنوان امری طبیعی همسازی ندارد، پرسشی که همواره درمورد نظریه ی سیاسی غزالی مطرح بوده است این است که چگونه و با چه حدی از انسجام نظری توانسته است اخلاق سیاسی در نظریه ی خود را همزمان با آرمان دینی دینی و واقعیت سیاسی زمان خود هماهنگ سازد. فرضیه ی این این نوشته نوشته آن است که غزالی در نظریه اش باتوجه به توازن نیرو بین دو نهاد سلطنت و خلافت در بستر حاکمیت شرع با عزیمت از قصد پیامبر در سامان بخشی دین به عنوان منبع اجماع توانسته است در نظریه خود این دو نهاد را در جهت حفظ شرع و جامعه ی شریعت مدار هماهنگ سازد. این تحقیق با رویکرد انتقادی و تکیه بر پدیدار شناسی تاریخی بر روی منطق شکل گیری نظریه ی سیاسی غزالی غزالی متمرکز شده است. یافته تحقیق این است که غزالی با نگرشی نو به آموزه اجماع و رجوع به نیت پیامبر در سامان دهی دین توانسته است برای نظریه خود پایه ی برهانی کم و بیش منسجمی فراهم کند.