مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مشائیان
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که مسئله اصالت وجود بصورتی که در آثار ملاصدرا مطرح و بر آن اقامه دلیل گردیده و شکوک وارد بر آن دفع شده است، در هیچ کتاب فلسفی (وعرفانی) پیش از وی نشده است و از این نظر ملاصدرا منحصر بفرد و مبتکر است، اما سخن در اینست که آیا در مطاوی کلمات فیلسوفان (و عارفان) پیش از وی، عباراتی در رد یا تأیید قول به اصالت وجود دیده میشود؟ و اگر پاسخ این پرسش آری است، آن عبارات کدامند؟ و آیا بر اساس آنها میتوان گفت که کدامیک از ایشان قائل به اصالت وجود بودهاند وکدامیک قائل به اصالت ماهیت؟
نقدهای شیخ اشراق بر نظریه مشائیان درباره ادراک ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ادراک و بررسی زوایای مختلف آن در طول تاریخ، از جمله مباحث پرتقابل در فلسفه بوده است. یکی از جلوه های این موضوع، مسئله ادراک ذات است؛ تقریر مسئله بدین گونه است که در چه صورت یک موجود می تواند خود را ادراک کند؟
مشائیان قائل اند که هر موجودی که مجرد از ماده شود، عالم به ذات خویش است؛ در مقابل، از منظر شیخ اشراق فقط امری می تواند عالم به ذات خود باشد که نور لنفسه است. شیخ اشراق اظهار می کند با فرض قبول نظریه مشائیان، لازم است که هیولی عالم به ذات خود و عالم به تمام صور قائم به خود و با توجّه به ماهیت نداشتن هیولی هم چون واجب الوجود عالم به تمام اشیا باشد و از سوی دیگر واجب الوجود نیز هم چون هیولی، افتقار به صور داشته باشد. البته سهروردی تمام این نتایج و لوازم را باطل می داند.
در مقام دفاع از نظریه مشائیان، به عنوان نظریه مطبوع، اشکالات شیخ اشراق مردود شمرده می شود و منشأ آن به ضعف شیخ در فهم سخنان مشائیان برمی گردد؛ زیرا مشائیان هیولای مجرد را در خارج محقق نمی دانند (بلکه هیولی را قوه صرف می دانند که در خارج فعلیتی مستقل و ماسوای از صورت ندارد) و همین طور قائل نیستند که هیولی وجودی محض و بی ماهیت (هم چون خدا) است؛ در نتیجه، اشکالات شیخ اشراق وارد نیست.
نسبت نفس و معرفت(نقد علم حصولی) با تاکید بر انتقادهای سهرودی از مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
261-278
حوزه های تخصصی:
مساله نفس از دیرباز توجه اندیشمندان مختلف را به خود معطوف داشته وموجب پیدایش عقاید گوناگون درباره آن شده است. این پژوهش در قسمت نخست به بیان نظرات فارابی و ابن سینا در مورد «تعریف» پرداخته و سپس انتقادات سهروردی بر فلسفه مشائی را در این زمینه بیان نموده ودر پایان به بیان دیدگاه سهروردی می پردازد. زیرا شناخت نفس و مظاهر و تجلیّات آن اساس و مایه شناخت موجودات به شمار می رود. بعنوان ضرورت انجام می توان گفت نفس ما به چه طریقی به شناخت می رسد؟ مشایین قائل به شناخت اشیاء از طریق مشخص کردن حد ورسم آنها می باشند. سهروردی دیدگاه آنها را مورد نقد قرارداده واینگونه تعریف ها را نادرست می داند و دیدگاه تازه ای برمبنای هستی شناسی خود که مبتنی بر نور است ارائه می دهد.به اعتقاد وی نفس بدلیل نور بودنش نزد خود، ظاهر است ونور هر چقدر که نورانیتش بیشتر باشدخود آگاهی بالاتری دارد.او روشهای استدلالی وعلم حصولی را برای بدست آوردن معرفت کافی ندانسته وشناخت شهودی را لازمه آن می داندو با برابر دانستن نفس با نور به بیان دیدگاه های خودش می پردازد.
بررسی دیدگاه های مختلف فلاسفه اسلامی در نقد و اصلاح نظریه ماده - صورت گرایی مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نظریه ماده- صورت گرایی مشائیان و مبانی آن در مواجهه با دیدگاه های جدید فیزیکی (نظریه اتم ها) را نقد و تحلیل کرده و بدین منظور، دو دیدگاه رقیب این نظریه در تاریخ فلسفه اسلامی، یعنی نظریه منسوب به رواقیان (عرضه شده ازسوی ابوالبرکات و سهروردی) و نظریه ذره گرایی در تفسیرهای فلسفی (اجسام صغار صلبه) و کلامی آن (اجزای لایتجزی) را بررسی کرده ایم؛ سپس رویکرد اندیشمندان معاصر درباره نظریه ماده- صورت گرایی را واکاوی و آنان را براساس نظراتشان به سه گروه تقسیم کرده ایم: دو گروه از ایشان نظریه ماده- صورت گرایی را نفی کرده و هرکدامشان به نحوی از یکی از نظریات مخالفان با این نظریه حمایت کرده اند. در این میان، محیی الدین الهی قمشه ای و استاد حسن زاده آملی به نظریه ذره گرایان تمایل یافته و استاد مصباح یزدی و استاد فیاضی به نظریه منسوب به رواقیان گرایش پیدا کرده اند. دسته دیگر، کسانی همچون فاضل تونی و علامه طباطبایی هستند که کوشیده اند به نحوی میان نظریه ماده- صورت گرایی و نظریه اجسام صغار صلب و دیدگاه فیزیک جدید جمع کنند؛ باوجود آن، برخی مبانی نظریه ماده- صورت گرایی مانند متصل دانستن جسم، بالفعل نبودن اجزای جسم و وجودداشتن هیولای اولی همچنان با چالش های فلسفی و تجربی مختلف روبه روست.
هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان (با تأکید بر نظریه میرفندرسکی در رساله صناعیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
188 - 200
حوزه های تخصصی:
در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) هنر و صنایع وارد مرحله ای جدید از شکوفایی شد. با این حال هنرهای مختلف در این دوره تاریخی، فراز و فرودهای زیادی را تجربه کردند. این تحول از نگاه فلاسفه این زمان دور نماد و هر یک به بررسی این تغییرات و علل بنیادی آن پرداخته اند؛ لذا بررسی دیدگاه آنها درباره هنر و صنایع این دوره قابل تأمل است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که از نظر فلاسفه مشائی بقای اثر هنری با اندیشه پسِ پُشتِ آن و جاودانگی نام هنرمند با دانایی، خیالپردازی و توانایی در صورت پردازی معنا ممکن است. در این دوره تاریخی هنر به عنوان فضیلت، وجه مشترک همه افراد جامعه بدون توجه به طبقه آنهاست. در ایران اصل وظیفه شهریاران، حفاظت از ملک، دین، بسامانی سرزمین و نیل آن به سوی سعادت، تعالی و گسترش عدالت است. تعالی و تدانی امور سرزمین از جمله درستی انجام امور توسط پیشه وران تحت تاثیر عملکرد و تفکر شهریار صاحب فره یا شهریار است. میرفندرسکی در رساله صناعیه مدعی صناعت رو به زوال و کم فروغ شدن اشتداد آن است؛ به این معنا که شهریاران صفوی دچار خطا و اشتباه شده، فره خود را از دست داده و ظلم شان فراگیر شده است. یکی از مهم ترین عوامل نیل جامعه به سعادت؛ تفکر، خلاقیت، پشت کار و دوری از تن آسایی در کار بر مبنای نیاز زیر نظر حاکم حکیم است. اهداف پژوهش بررسی هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان؛ بررسی و مقایسه هنر دوران صفوری با نظریه میرفندرسکی. سؤالات پژوهش هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان چگونه است؟ هنر دوران صفوری براساس نظریه میرفندرسکی چگونه است؟
بررسی نقش عمل در استکمال عقل نظری در آراء مشائیان (کندی، فارابی و ابن سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
730 - 743
حوزه های تخصصی:
هدف: در این نوشتار آراء مشائیان نظیر کندی، فارابی و ابن سینا ذیل نقش عمل در استکمال عقل نظری است. روش پژوهش: روش این پژوهش بر اساس تحلیل منطقی است. اهمیت تحقیق به سببِ تبیین میان عمل و علم است که به نوعی ارتباط میان مابعدالطبیعه و اخلاق و شکاف میان نظر و عمل را در فلسفه مشائی این متفکران روشن می کند. ضرورت تبیین موضوع در آراء این متفکران نشان دادن نوع تکامل و رویکرد مشائی ضمن بحث تأثیر علم و عمل در جهت سعادت است. یافته های تحقیق نشان می دهند که کندی بر اساس اتصال نفس به صورتهای معقول در رویا به این نظریه پرداخته است. فارابی ضمن بحث سعادت و به فعلیت رسیدن عقل بالقوه انسانی نظریه اش را مطرح می کند اینکه انسان با دریافت صورتهای کلی یا آنچه خداوند از طریق وحی برای انسانها فرستاده، به سعادت خود یعنی استکمال قوه ناطقه و عقل نظری نائل می شود. ابن سینا رابطه علم و عمل را دوسویه می داند به نظر او استکمال قوه عقل انسانی از بالقوه و هیولانی تا مستفاد بواسطه عقل فعال است اما پس از آنکه عقل انسان فعلیت یافت، برای اتصال در شدت و مراتب والاتر نیاز به اعمالی دارد که بواسطه آن از امور مادی و جسمانی فارغ شده و قابلیت دریافت و اتحاد با صور کلی را داشته باشد. نتیجه گیری: نگرش مشائیان مذکور درباره نقش عمل در استکمال عقل نظری از بحثی طبیعیاتی در کندی به بحثی اخلاقی و دینی به بحثی مابعدالطبیعی ضمن مباحث نفس شناسی در ابن سینا تبدیل شده است.