مطالب مرتبط با کلیدواژه

امر زیبا


۱.

معنای «علقه» و نسبت آن با امر زیبا نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت زیباشناسی امر زیبا کیفیت علقه قوۀ میل حکم ذوقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم عملکرد منطقی حکم ذوقی را بر حسب مؤلفه های کیفیّت، کمیّت، نسبت و جهت صورت بندی کرده است. وی در تبیین کیفیّت حکم ذوقی، خرسندی و ناخرسندیِ بی علقه را متعلق قوۀ ذوق معرفی می کند و از این حیث امر زیبا و حکم مربوط به آن را از خوشایندی علقه مند حاصل از مطبوع و خیر متمایز می سازد. با وجود اینکه کانت معنای علقه را در حوزۀ نقد عملی تبیین کرده است، لیکن در نقد سوم، علقه را «خرسندی از وجود متعلق» تعریف می نماید. چنین تعریفی هرگونه امکان ارتباط خرسندی حاصل از امر زیبا با قوۀ میل را نفی می کند. با این حال، وی در بندهای 41 و 42 نقد سوم، امکان «علقۀ تجربی و ذهنی به امر زیبا» را مطرح می سازد. تمایل به تکرار مواجهه با امر هنری و نیز زیبایی طبیعت از سویی، و احساس خرسندی بی علقه نسبت به وجود متعلق از سوی دیگر، تناقضی ظاهری در نسبت علقه با امر زیبا پدید می آورد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با تشریح معنای علقه و توجه به فرآیند داوری حکم ذوقی، پیچیدگی احتمالی در قرائت تعریف کانت از «علقه» و امکان پیوند آن با امر زیبا در زیباشناسی وی را رفع کند یا دست کم روشن تر سازد.
۲.

اهمّیت لامسه در فلسفۀ متقدّم هردر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استتیک امر زیبا دریافت حسی لامسه مجسمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
 هدفِ این مقاله کاوش درباره اهمیتِ کانونیِ لامسه در فلسفه اولیه یوهان گوتفریت هردر، فیلسوفِ آلمانیِ سده هجدهمِ میلادی است. با این قصد، در طولِ متن، وجوهی از تأمّلاتِ هستی شناسانه و معرفت شناسانه فلسفه دورانِ جوانیِ او بررسی می شود. با این حال، راهبرِ راستینِ این پژوهش نقشی است که لامسه در آموزه استتیک هردر ایفا می کند، آموزه ای که پیوستگی اساسی و جدایی ناپذیر با تمامِ حوزه های نظرورزیِ او دارد. در این متن کوشش آن است که طرحی کلّی از موضعِ هردرِ جوان دربابِ بدن مندی و لامسه ارائه شود، به طورِ خاص در نسبت با هستی شناسی و استتیک در سنتِ عقل گراییِ آلمانی و نیز در نسبت با فلسفه پیشانقدیِ کانت. در روندِ مقاله آشکار می شود که نزدِ هردر، لامسه بنیادی ترین ابزارِ نفسِ آدمی برای حصولِ تجربه استتیکی است، تجربه ای که همانا عبارت است از ادراکِ کمال، یعنی درکِ این همانیِ خود و جهان -یا به عبارتی، اندیشه و هستی- برمبنایِ مفهومِ نیرو. 
۳.

تبیین و تطبیق وجوه بی علاقگی در تجربه ی زیباشناختی از نظر کانت، شوپنهاور و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی امر زیبا بی علاقگی تجربه ی زیباشناختی زیباشناسی آلمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۳
بی علاقگی یکی از ویژگی های اساسی تجربه زیباشناختی قرن هجدهم بریتانیا و آلمان است. در این پژوهش با روش تحلیلی-تطبیقی، چیستی مولفه ها و وجوه بی علاقگی در شاخه آلمانی آن مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از شناخت وجوه بی علاقگی، ایجاد تمایز میان تجربه ی زیباشناختی و سایر تجارب شناختی، اخلاقی و نیز ذوقی است. قائل شدن به چنین تفکیکی، از جستجو در آرای کانت حاصل شده است. اما آیا دیدگاهی به این سرسختانه که در مرحله اول به خودمختاری و جدایی تجربه و امر زیباشناختی از سایر تجارب می انجامد، در تفکر شوپنهاور و نیچه هم قابل پیگیری است؟ این پژوهش با تأمل در زیباشناسی سه متفکر یعنی کانت؛ شوپنهاور و نیچه، بی علاقگی را در سه دسته نظری، عملی و حسی قابل تقسیم می بیند و بر این نکته تأکید می کند که کانت در هر سه شاخه با رادیکال ترین نحوه نگاه، زمینه اساسی اندیشه شوپنهاور و نیچه را فراهم آورده است. نتیجه اینکه شوپنهاور با تغییراتی در این رویکرد، همچنان نوکانتی باقی می ماند، اما مسیر حرکت نیچه به منزله یک متفکر پساکانتی در بخش بی علاقگی حسی (به ویژه در تبارشناسی اخلاق)، به جهت رویکرد و تأکیدات متفاوت، از تفکر کانت فاصله می گیرد. از این رو، این پژوهش رویکرد کانت را سرسخت، دید شوپنهاور را منعطف و نگاه نیچه را در بحث بی علاقگی، ضعیف ارزیابی می کند. 
۴.

تأملی بر روابط فرهنگ بازار و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجاری شدن بازاری شدن دانش امر والا عدالت امر زیبا حقیقت کاربردپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۸۸
در زمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا مرزبندی سنتی میان عقل نظری، عقل عملی و فن ورزی را در هم نوردیده و رابطه ای بسیار پیچیده میاناین سه قلمرو فراهم آورده است. آن چه از آن به عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش» یا «تجاری شدن دانش» یاد می شود، می رود تا به معیاری برای سنجش همه ی قوای آدمی، اعم از عقل نظری، عقل عملی، و خلاقیت، و دستاوردهای آن ها تبدیل شود.پدیده ی تجاری شدن دانش از آن جهت شگفت آور است که در حال تبدیل شدن به بازی یگانه ای است که همه ی دانشگاه ها را در سراسر دنیا به پیروی از قواعد خود وا می دارد. کشور ما و دانشگاه های آن نیز از این ماجرا مستثنی نیستند. با این حال، چالش هایی که با ایده ی تجاری شدن دانش برخاسته، مغتنم و قابل تأمل است. توسل جستن به امر والا در تعبیری پست مدرن که لیوتار(1982) در پی آن است، یا پناه گرفتن در ذیل عقل عملی و عدالت که ریدینگز (1996) آن را به میان آورده و یا دانشگاه زیبا که بِرن (2000) از آن سخن می گوید، همگی هشدارهایی در برابر آهنگ شتابان تجاری کردن دانش و دانشگاه است. در جامعه ی ما نیز قابلیتی برای چالش با این ایده وجود دارد و آن سنتی تنومند از دانش و دانش پژوهی حقیقت گرایانه است که جانمایه ی دانش را در حقیقت می جوید و هرگز آن را به منفعت و کارآمدی فرو نمی کاهد. با این حال، استنطاق این سنت تنومند، هنوز به صورت جدی رخ نداده و مقاله ی حاضر در پی آن است که این ضرورت را در برابر دید قرار دهد. روشی که در بررسی این مقاله استفاده شده، روش تحلیل مفهومی است.
۵.

سهروردی، معین البکای تعزیه (بررسی ساحت عملی نظریات زیبایی شناسانه سهروردی در تعزیه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سهروردی امر زیبا زیبایی شناسی تعزیه هنر ایرانی - اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۴
سهروردی اساس و پایه فلسفه خود را بر مبنای جهانی نور محور بنیان نهاده است که در یک جهان سلسله مراتبی، پروردگار به عنوان سر سلسله این جهان مقام نورالانوار را دارد و انوار دیگر تابش خود را وام دار نورالانوار هستند. سهروردی امرزیبا را به مثابه نورالانوار می داند که در یک قوس نزولی حقیقت خود به وسیله تابش نور در عالم می-گستراند. اثر هنری از منظر وی محصولی معرفتی است که حاصل شهود هنرمند از حقیقت در همان جهان سلسله مراتبی است و هنرمند کسی است که با استفاده از تبینات زیبایی شناختانه وی پای در راه بگذارد و در یک قوس نزولی به ذات و حقیقت امر زیبا نزدیکتر شود. این پژوهش با روشئ توصیفی-تحلیلی در قالبی کتابخانهای بهدنبال پاسخ به این سوال است که تعزیه به عنوان هنری ایرانی-اسلامی چگونه متبلور آراء سهروردی به عنوان محصولی معرفتی می شود. بدین منظور ابتدا به توصیف امر زیبا و زیبایی شناسی در فلسفه سهروردی پرداخته می شود و سپس مولفه های زیبایی شناختی سهروردی را در تعزیه بررسی می کنیم.
۶.

هماهنگی قوا و ایده ها در امر زیبا و والا: مبنای ابعاد تربیتی نقد سوم کانت(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۷۱
هدف مقاله این است که با روش توصیفی - تحلیلی با مبنا قراردادن هماهنگی و پرورش قوا و بحث ایده در امر زیبا و والا، ابعاد تربیتی نقد سوم کانت بررسی شود. طیف معانی و ابعاد تربیتی - بیلدونگی مرتبط با امر زیبا و والا، مانند پرورش قوا و روح، پرورش روح در معیت زیبای طبیعی و هنری، تکیه به غایت عقلانی و هماهنگی فاهمه - تخیل در امر زیبا، شکل گیری تصوری از کل در امر والای ریاضی و هماهنگی عقل - تخیل، تسلای خاطر و همدلی در چنین تجربه ای، پرورش قوا بر مبنای هماهنگی در شدیدترین ناهماهنگی آنها در امر والای پویا، پرورش قوا در راستای پرورش استعدادهای طبیعی و اخلاقی ویژه نوع انسان در ارتباط غیرمستقیم و مستقیم با ایده ها، تربیت مقدماتی اخلاقی در راستای ایدئال اخلاقی در ارتباط با غایت انسان و آمادگی برای جامعه پذیری بر مبنای لذتی که می توان در زیبا و در هماهنگیِ بازیافته والا با دیگران برد، انضباط ذوق، حس مشترک به مثابه زمینه مقایسه احکام با یکدیگر و تصحیح خطاهای حکم زیبا و والا، نیز ارتقا و کمال قوای دخیل در امر زیبا و والا در مواجهه های مختلف، پیامدهای تربیتی امر زیبا و والا را در مسیر استعدادها و قوای نوع انسان پی می گیرد و وجه انسان شناختی نقد سوم را نشان می دهد.
۷.

رابطه میان وجود و بی علقگی درخلال آثار کانت (با تمرکز بر زیباشناسیِ کانت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت امر زیبا بی علقگی وجود حکم زیباشناختیِ محض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۰
کانت حکم زیباشناختی را بی علقه[1] و آن را رضایتی می داند که از تصور[2] وجود عین[3] حاصل می شود. وی در پانوشتی معروف (پانوشتِ §3) اعلام می کند که زیبایی نه مبتنی بر علقه است و نه علقه ای را بنیاد می گذارد. رویه کانت در تعریف امر زیبا، سلبی بوده و صرفاً تفاوت آن را با امر مطبوع و خیر بیان می کند. کانت در نقد عقل محض، وجود را محمول واقعی نمی داند؛ لذا ضروری است برای یافتن معنای واضح رابطه علقه با وجودِ عین به آثار دیگر (آثار اخلاقی[i]) او مراجعه شود. با مراجعه به آثار اخلاقی متوجه می شویم که علقه تمایل براساس قاعده ای عقلانی یا ذهنی به چیزی است. در این نوشتار، تلاش شده است با عنایت به کلیت اندیشه زیباشناختیِ کانت، مفهوم روشنی از علقه فراهم شود تا با تکیه بر آن به مسئله ارتباط علقه با وجود پرداخته شود و به این پرسش پاسخ داده شود که علقه مندی چگونه با تصور وجود مرتبط می شود.