ابراهیم کنعانی

ابراهیم کنعانی

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد
پست الکترونیکی: ebrahimkanani@kub.ac.i

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

تحلیل نظام ریسک پذیری حکایت «سفرِ هندوستان و ضلالتِ بت پرستان» بوستان بر پایه نظریّه گفتمان خیزابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محافظه کاری خطرپذیری گفتمان خیزابی بوستان سفرِ هندوستان و ضلالتِ بت پرستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۶۸
گفتمان خیزابی مبتنی بر نظامی رخدادی شکل می گیرد و زمینه تکثیر گفتمانی را فراهم می کند. درنتیجه با وضعیت هایی سیال، باز و جهشی روبه رو می شویم که دامنه حضور کنشگر را وسعت می بخشد و حضوری را برای کنشگر رقم می زند که دیگر در کنترل او نیست. نظام های گفتمانی به دو نوع کلی تقسیم می شوند: محافظه کاری و خطرپذیری. محافظه کاری برپایه تطبیق و خطرپذیری برپایه تصادف شکل می گیرد. گفتمان خیزابی نیز برآیند نظام خطرپذیری است که با ایجاد فرایند گسست، به شکل دهی معناهایی رخدادی و نامنتظر می انجامد. در این پژوهش، حکایت «سفر هندوستان و ضلالت بُت پرستان» بوستان سعدی از منظر نظریه گفتمان خیزابی بررسی خواهد شد و نوع تعامل و بده بستان های میان دو نظام محافظه کاری و خطرپذیری و شرایط و بایسته های این دو نظام تحلیل می شود. درواقع، مسئله اصلی پژوهشِ پیشِ روی این است که در این حکایت، نظام گفتمانی تطبیق و خطر در شرایط گذار و در قالب چرخش گفتمانی چگونه و برپایه کدام معیارها بازنمود می یابد. همچنین شیوه رویارویی این نظام ها با یکدیگر چگونه است و گفتمان خیزابی چگونه تبیین می شود. بررسی حکایت منظور نشان می دهد گفته پرداز پیوسته فضای گفتمان را در وضعیتی چالشی قرار می دهد؛ به گونه ای که نظام های محافظه کاری و خطرپذیری به موازات هم و در یک فضای رقابتی روایت را به پیش می برند. کنشگر نیز با توجه به موقعیت نشانه ای که در آن قرار می گیرد در این فضای رقابتی مشارکت می کند و سرانجام با کنش قتل، فضایی رخدادی را رقم می زند که سبب شکل گیری خطرپذیری و تحقق گفتمان خیزابی می شود.
۲.

ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژست شناسی پدیدارشناسی صیرورت سوژه رخداد آگاهی و خودآگاهی غزل مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۲
جستار حاضر به مفهوم ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی با رویکردی پدیداری و ژستیک می پردازد. برای تبیین چگونگی عملکرد ژست به عنوان پدیدار، ابتدا تعریف و کارکرد آن در جهان هستی سوژه مورد بررسی قرار گرفته است؛ سپس ژست در جهان درونی سوژه، به مثابه پدیدار در جهان بیرونی نشان داده شده و برای این مهم از پدیدارشناسی هگل بهره گرفته شده است. مسئله و هدف این است که چگونه سوژه در فرایند صیرورتی، ساحت های مختلف را طی می کند و در این مسیر چه عاملی سبب می شود او ژست های خود را شناسایی کند و سپس آنها را بزُداید. فرض اصلی پژوهش این است که سوژه به میانجی و معیت سوژه ژستیک (دیگریِ خود) که عامل اصلیِ حرکت سوژه است، ساحت های حضور را طی می کند. بدین سیاق، از وضعیت ناآگاهی عبور می کند و در مسیر استعلا قرار می گیرد. در این مسیر سوژه با صیرورت و رخدادهای پی در پی به آگاهی و سپس به خودآگاهی می رسد. نتیجه پژوهش نشان می دهد هستی شناسی و استعلا یافتن به نقطه ای ساکن منتهی نمی شود، بلکه استعلا و شناختِ هستی منوط به صیرورت استعلایی سوژه هست مند می باشد؛ سوژه ای که در این فرایند، سه ساحت حضوری، پیشا-رخداد، رخداد و پسا-رخداد را رقم می زند. این سه ساحت حضوری، معادل ساحت های پدیدارشناسی است که مسیر نوینی در موقعیت هستی شناختی سوژه می گشاید.  
۳.

تبیین سازوکارهای زبانی «فراراوی» در گفتمان عرفانی مثنوی با رویکرد تحلیل گفتمان روایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۴
قدرت از طریق مدلی زبان شناختی، دلالت های نهفته ای را که در پس روابط جانشینی، همنشینی و درون نشانه ای شکل می گیرد، بازتعریف می کند. بررسی سازوکارهای زبانی متون مقدس، فلسفی و عرفانی نشان می دهد که قدرت الهی با نفوذ در ساختارهای زبانی گفتمان و تأثیرگذاری بر آن، تسلط فراراوی را در متن بازنمایی می کند. با توجه به اینکه مثنوی مولانا، از کلان روایت های عرفانی است، مسأله اصلی این است که چگونه ایدئولوژی قدرت الهی در گفتمان عرفانی، ساختارهای زبانی و نوع روایتگری انواع راوی را در آن مفصل بندی می کند و خود به یک فراراوی تبدیل می شود. از این روی، در مقاله حاضر پس از تبیین ارتباط بین زبان گفتمان و روایت با رویکرد گفتمان روایی، تأثیر باورمندی به قدرت الهی بر ساختار زبانی گفتمان و شیوه روایتگری انواع راوی در مثنوی، واکاوی شده است. نتیجه حاکی از آن است که در گفتمان عرفانی مولانا ایدئولوژی قدرت الهی، همانند فراراویی مسلط از بیرون قصه، بر روی ساختار زبان گفتمان و ذهن راوی تأثیر می گذارد که در این حالت مؤلف- راوی درون متن بزرگتر هستی قرار گرفته است و فراراوی/ خداوند با او یکی شده و او از زبان فراراوی می نویسد. همچنین، قدرت الهی با شگردهایی چون: گزینش های زبانی، چشم اندازِ غیرقابل دسترس بودن فرامن و نحوه کانونی سازی ثابت و چندگانه، از درون روایت سبک ذهن راویان نسبت به فراراوی/ خداوند را سامان می بخشد و از این طریق، ایدئولوژی پنهان در ساختارهای زبانی گفتمان حاکم بر ذهن نویسنده را بازنمایی می کند و درنهایت مانند صدایی فراتر از همه صداها اجزای گفتمان عرفانی را تحت سیطره خویش نگه می دارد.
۴.

جایگاه دیگری بزرگِ لکان و چگونگی شکل گیری سوژه در متن هایی برای هیچ اثر بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکل گیری سوژه سوژه خط خورده دیگری بزرگ متن هایی برای هیچ بکت لکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۰ تعداد دانلود : ۳۲۷
پژوهش پیش روی می کوشد با کاربست نظریه ژَک لَکان متفکر و روانکاو فرانسوی، به نحوه شکل گیری سوژه در «دیگریِ بزرگ» با توجه به اثر متن هایی برای هیچ نوشته ساموئل بکت بپردازد. سوژه مدِّ نظر لکان، خط خورده، چندپاره، منقسم و به مثابه سوژه فقدان است که به هویت یکپارچه و ثابت تن نمی دهد. برپایه این، پرسش اصلی نوشتار حاضر تبیین ناتوانی سوژه در پیدا کردن کلیت و تمامیت هویت خود می باشد. هدف اصلی این مقاله، بررسی نحوه شکل گیری سوژه در«دیگریِ بزرگ» و تبیین چگونگی رخنه کردن زبانِ «دیگری» در «من» است. بدین جهت ابتدا مفاهیم کلیدی از قبیل: ناخودآگاه، دیگری، سوژه بیان و بیانگر را ارائه دادیم؛ سپس با روش توصیفی- تحلیلی و با نمونه کاوی، متن را تحلیل و بررسی کردیم. یافته های مطالعه حاضر در متن هایی برای هیچ نشان می دهد که «دیگریِ بزرگ» به منزله «زبان» در گفتمان حضور می یابد و با نقش آفرینی، سبب تغییر وضعیت و انقسام سوژه می شود که این انشقاق و دو پارگی، خود را در گزاره هایی خودآگاه و ناخودآگاه آشکار می سازد؛ همچنین «دیگری بزرگ» با زنجیره ای از دال های زبانی بر سوژه چیره می شود که اختیار و اراده سخن را از او گرفته و همین امر منجر می شود به اینکه راویِ اثر مذکور به شکل راویِ روان گسیخته، هذیانی و زبان پریش در متن ظاهر شود و روایتی فاقد انسجام را تولید کند. درواقع، با این بررسی می توان شیوه های بازنمایی سوژه در ارتباط با دیگری و چگونگی مواجه شدن با مقوله هویت را در متن مورد بحث تبیین کرد.
۵.

از نظام نشانه ای تا نظام ابژه ای در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابژه پروتز صندلی عینک شازده احتجاب سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۹۹
نشانه شناسی در فرایندی تحولی، از نشانه شناسی ابژه محور به نشانه شناسی سوژه محور و سپس به نشانه شناسی پدیدارشناختی گرایش می یابد. حاصل چنین بینشی، شکل گیری رابطه ای مبتنی بر چالش یا تطبیق میان سوژه و ابژه و جهان هستی است. برپایه این، شاهد نوعی تأثیر و تأثّر ابژه ها و سوژه ها هستیم. معنی نیز در اثر درهم آمیختگی سوژه و ابژه به طور سرایتی از یکی به دیگری منتقل می شود. ابژه ها نیز در نقشی بیناابژه ای در تعامل یا چالش با یکدیگر قرار می گیرند و این امر بر عملکرد و رفتار فرهنگی و اجتماعی سوژه های انسانی تأثیر می گذارد و نوع تبادلات آنها را تعیین می کند. درواقع، ابژه بر صدر می نشیند و با وجه مشروعیت بخش و اقتدارگرای خود می تواند به فروپاشی ساحت حضوری سوژه یا بازاستقرار آن منجر شود. مسأله مقاله این است که این فرایند چگونه و مبتنی بر کدام ویژگی ها و گفتمان ها تحقق می یابد. برپایه این، در پژوهشِ حاضر به بررسی این دو پرسش مهم پرداخته می شود که ویژگی ها و بایسته های گذر از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و کارکردهای گفتمانی آن در شازده احتجاب گلشیری چگونه است؟ همچنین جایگاه فرایند معنایی ابژه و نقش آن در وضعیت حضوری سوژه چیست؟ درواقع هدف اصلی این مقاله بررسی سیر تحول از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و استقرار نظام ابژه ای و جایگاه های فرایند معنایی آن است. نتیجه نشان می دهد ابژه ها در فرایند گذر از نشانه تا ابژه شدگی، جایگاه اقتدارگری، پروتزی، مکانی، کنشی، نمودی، طنزگونگی، ارجاعی، فرهنگی، تاریخی و مشروعیت بخشی پیدا می کنند.
۶.

ژست و استعلای سوژه در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژست سوژه ی استعلایی غزل روایی گفتمان مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
ابراهیم کنعانی* امید وحدانی فر ** اکرم صفی خانی*** چکیده در جستار حاضر، به کاربرد ژست در یکی از غزل های روایی مولانا پرداختیم. در این گفتمان، مولانا سوژه ای را به تصویر می کشد که با تمرین و ممارست در ژست همان می شود که از آن ژست انتظار داشته است. سوژه های مولانا ازطریق تعامل با ژست و در قالب جسمانه و استعلا شکل می گیرند و در فرایندی مبتنی بر نظام تطبیق به نوعی هم حضوری با ژست دست می یابند؛ اما مسئله ی اصلی این است که سازوکار چنین وضعیتی چیست و برپایه ی کدام راهبردها و کارکردهای گفتمانی تحقق می پذیرد. برپایه ی این، در پژوهشِ پیش روی با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا تلاش شده است تا چگونگی مواجه شدن سوژه با ژست و تأثیر آن بر نظام زبانی و معنایی مولانا تبیین شود. پرسش اصلی پژوهش این است که ژست بر اساس چه شرایطی تولید می شود و چگونه سوژه را از وضعیت جسمانه ای به وضعیتی استعلایی مبدل می کند. فرض ما این است که فشاره ی حسی- ادراکی و حسی- شهودی زمانی که از حد خود فراتر می رود، ژست تولید می شود. سوژه با تکرار و درونی سازی ژست برساخته ی خود (ژست استعلایی)، به سوژه ای استعلایی استحاله می یابد؛ بنابراین ژست با قابلیتی دووجهی، ازطرفی سوژه را از دیگر ژست ها، نقاب ها و تصاویر رهایی می بخشد و ازطرفی به میانجی خودِ ژست، سوژه از فضای جسمانه- ژستیک به فضای استعلایی ارتقا می یابد و به یک هم حضوری مطلق می رسد. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد ebrahimkanani@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد o.vahdanifar@gmail.com *** دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات روایی دانشگاه کوثر بجنورد ak.safikhani@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 29/3/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 1/12/1400
۷.

بررسی و تحلیل کارکرد پادگفتمانی در داستان شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان پادگفتمان گفته پرداز مجاب سازی شیخ صنعان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۲۹۳
مسئله اصلی پژوهشِ حاضر این است که نقش پادگفتمان ها در تقویت، تثبیت و بازآفرینی معنای نشانه ای و یا ساخت شکنی از نشانه های گفتمانی مربوط به دیگری چیست. این پژوهش می کوشد با تبیین سازوکار زبانی و دلالتی متن و از منظر کارکرد پادگفتمانی، شیوه های تعامل و رقابت میان گفتمان های مختلف را بررسی کند و با کشف نقاط مرکزی گفتمان به تبیین چگونگی تولید، تغییر و یا تثبیت معنا بپردازد. پادگفتمان وضعیتی را ایجاد می کند که یک گفتمان در تعامل و یا چالش با گفتمان دیگر قرار می گیرد و با حمایت از آن تأیید می شود. در این جستار کارکردهای پادگفتمان در شکل دهی به دلالت پردازی و فرایند معناسازی بازکاویده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که پادگفتمان ها در داستان شیخ صنعان (در منطق الطیر عطار) چگونه و در قالب کدام کارکردها توانسته اند شیوه های تعامل و رقابت میان گفتمان های مختلف را بازنمایی کنند. به این منظور، با استفاده از روش تحلیل کیفی گفتمان و از منظر پادگفتمانی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و تبیین مؤلفه هایی پرداخته شده است که در قالب پادگفتمان در داستان یادشده نقش ایفا می کنند و به حمایت و گسترش ایده اصلی داستان یاری می رسانند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این داستان با به کارگیری پادهای مختلفی از قبیل شبیه سازی ارجاعی، روایی، استعاری، تودرتو، تفویض اختیار، پرسش، تعویق کنشی، شاهد آوردن، احیای کنشگر، خرق عادت، و پادگفتمان رد و استعلا گفتمان اصلی داستان را تأیید و تثبیت کرده است.
۸.

درگاه های ورود به جهان های ممکن در داستان مدرن ملکوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان های ممکن درگاه ها داستان مدرن ملکوت بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۲۷۱
جهان های ممکن مبحثی بینارشته ای است که بهره گیری از آن به عنوان یک الگوی شناختی کارآمد در جهت معنا دهی به آثار داستانی دیریاب کارکردهای فراوانی دارد؛ خصوصاً داستان های مدرنی که در آن ها شاهد از هم گسیختگی و فروپاشی طرح روایی داستان ها و همچنین چندپارگی ذهنی شخصیت های داستانی هستیم. به همین منظور نگارندگان در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و به روش کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤالات هستند که در داستان ملکوت انواع جهان ها و درگاه های ورود به آن ها چگونه شکل می گیرند و چه کارکردهایی دارند؟ داستان ملکوت هر چند به ظاهر دچار آشفتگی است؛ اما جهان سازی هایی که در نتیجه عناصر مختلف متنی ایجاد می شوند، سبب می شود تا آشفتگی و بی معنایی که در روساخت آن دیده می شود، ملغی گردد و انسجام و درهم تنیدگی بیشتری حاصل شود. نکته قابل توجه این است که چنین جهان های ممکنی توسط راوی تصویرساز و یا روایت شنوی تداعی گر که درک و دریافت هایی متفاوت از متن خواهد داشت، ایجاد می شود. علاوه بر این آنچه که در داستان های مدرنی همچون ملکوت امکان ورود از جهان واقعی داستان را به جهان های ممکن فراهم می سازد، شخصیت هایی هستند که دچار نوعی استحاله ذهنی و روحی شده اند و گستردگی زمانی و مکانی برای آنان حاصل می شود. بدین طریق از بعد زمان و مکان، فراتر می روند و با نوعی فضای فرازمانی و فرامکانی مواجه می شوند. در نتیجه چنین مواردی است که آمادگی لازم برای ورود به دیگر جهان ها فراهم می شود. به واسطه کشف جهان های ممکن و درگاه های داستان ملکوت ابهام زدایی صورت می بندند و همه این جهان های به ظاهر سیال و منفک از یکدیگر به یک نقطه اتصال یعنی ملکوتی شدن خواهند رسید
۹.

تحلیل شناختی استعاره های دل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره هستی شناختی استعاره مفهومی دل نجم رازی مرصادالعباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۳۳۱
در این مقاله به بررسی استعاره های مفهومی با محوریت بن مایه دل در «مرصادالعباد» پرداخته می شود تا طرز تلقّی نجم رازی  به عنوان نویسنده یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعاره های زبانی، گزارشی از استعاره های دل ارائه، سپس تشخیص استعاره های مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آن ها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعاره پردازی های رازی برخاسته از سه استعاره اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشه شیخ، حول محور مفهومی سازی دل به مثابه مکان می گردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همه احوال بر دل سالک وارد می شود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعاره ها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعاره سازی های او اثرگذار بوده است.
۱۰.

نگاه فرهنگ شناختی به کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان: مطالعه موردی کتاب های موسسه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو خواندن و درک مطلب فارسی آموزش زبان فارسی ابعاد فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۱ تعداد دانلود : ۴۴۸
زبان فارسی یکی از ارکان هویت ایرانی است که در عصر گفت و گوی فرهنگی و دهکده ی جهانی مورد توجه خاص استادان، پژوهشگران و علاقه مندان فرهنگ ایرانی در سراسر جهان قرار گرفته است. با این همه، رویکردهای متفاوت منابع آموزش زبان فارسی یکی از مشکلات پیش روی زبان آموزان و مدرسان این زبان است. در این مقاله بر اساس الگوی نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو، چگونگی بازنمایی فرهنگ ایرانی در سطح پایه و میانی کتاب های خواندن و درک مطلب فارسی ویژه ی زبان آموزان غیرایرانی بررسی شد. به این منظور برای استخراج نشانه های فرهنگی، ابعاد سه گانه ی فرهنگ(بعد شعری، بعد بافت، بعد محتوا)، و رویکردهای سه گانه ی نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو(رویکرد خود و نه دیگری، دیگری و نه خود، نه خود و نه دیگری)، مورد ملاحظه قرار گرفت. سپس برای اطمینان از نتیجه ی حاصل شده در آمار توصیفی، فرضیه ی پژوهش با استفاده از کای دو تک متغیره (Chi-square Test) و تی تست مستقل(Independent Sample T-test) نیز بررسی شد. در پایان نیز برای آموزش بعد بافت و محتوای فرهنگی در آموزش زبان دوم الگویی پیشنهاد گردید که طبق سازوکارِ آن، چنانچه تدوینگران متون آموزشی تمایل به استفاده از رویکرد خود و نه دیگری داشته باشند؛ لازم است از برجسته سازی ابعاد بافت فرهنگیِ خود بهره گیرند.
۱۱.

دیگری و نقش آن در گفتمان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نشانه - معناشناسی من تعامل دیگری مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۲۹۹
«دیگری»، از موضوعات مهمِ طرح شده در حوزه های مطالعات فرهنگی، فلسفی، انسان شناختی و نشانه- معناشناسی است. یکی از مبحث های اصلی گفتمانِ عرفانیِ شرق، «دیگری» است و اصولاً در تمام عرفان مسأله مهم، نگاه کردن از منظر «دیگری» است. مسأله «دیگری»، از ویژگی های شاخص گفتمان عرفانی و فرهنگی مولانا نیز به شمار می آید. در گفتمان مولانا، دیگری در کارکردهای مختلفِ گفتمانی نمود می یابد و پیوسته تعاملی میان دیگری و من برقرار می شود. مسأله مهم این است که این تعامل، چگونه تحقق می یابد و چه طور در شکل دهی به معنا دخالت می کند. بر اساس این، پرسش اصلیِ پژوهشِ حاضر این است که چگونه و بر اساس کدام کارکردهای گفتمانی، تعامل میان دیگری و من تحقق می پذیرد و این تعامل در قالب چه گفتمانی طرح و نمایه می گردد. در واقع، هدف مقاله، تبیین ویژگی های نظام «دیگرمحور» و چگونگی تحقق آن، در دو نمونه از غزل های مولانا و بررسی نقش آن در شکل دهی به فضاهای فرهنگی و ارزشی است. فرضیه پژوهش از این قرار است که در غزل مولانا «دیگری» حضوری متمرکز دارد و مرکز انرژی ها است. هر چند این وجه متمرکز، در فرایندی تطبیقی حضور خود را به صورت متکثّر به تمام فضا تسرّی می دهد و با ارتقای پایگاه حضوری من، ابژه ها و سوژه ها، وضعیتی استعلایی را رقم می زند. این وضعیت، برآیند حضور بنیادی دیگریِ دیگری ها (فرامن) است که همه عوامل گفتمانی در پیوند با او معنا و ارزش می یابند.
۱۲.

کارکرد گفتمانی مکان در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی مکان فضا استعلا «شب سهراب کشان»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۰ تعداد دانلود : ۴۲۵
یکی از کارکردهای مهم هر نظام نشانه معنایی کارکرد مکانی آن است. مکان ها به شکل های مختلف عینی، کنشی، شَوِشی، روایی و اسطوره ای در گفتمان نقش دارند و از کارکردهای ارجاعی، تنشی، استعاری و استعلایی برخوردارند و در شکل دهی به معنا نقش آفرین هستند. با تقویت جنبه عینی مکان، بعد شناختی آن اوج می گیرد و با تضعیف این جنبه، وجه استعاری آن تقویت می شود و مکان به سوی فضاشدگی سوق می یابد. در داستان «شب سهراب کشان»، مکان با حضور کنشگران گفتمان و تقابل، تعامل و هم کنشی آنها، هربار به گونه ای استحاله می یابد. در نتیجه، سیال می شود و همین عامل به آن ویژگی فرامکانی می دهد. کارکردهای نشانه معناشناختی چنین وضعیتی چیست؟ پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه و طی چه فرآیندی، استحاله مکان شکل می گیرد و چطور و با کدام کارکردها زمینه استعلای آن فراهم می شود. این پژوهش، بر مبنای این فرضیه مهم شکل می گیرد که مکان با توجه به تقابل، تعامل و هم کنشی کنشگران آن، کارکردی هویتی و شوشی پیدا می کند. سپس، با تأثیرپذیری از این وضعیت، در گستره ای از مکان تا فضا سیال می شود و سرانجام به مکانی هستی محور و استعلایی بدل می شود که مهم ترین نتیجه آن هم کنشی کنشگر و مکان و در مرتبه بالاتر وحدت و این همانی کنشگر با شخصیت اسطوره ای سهراب و شاهنامه در داستان برگزیده این پژوهش است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های نشانه معناشناختی مکان و فضا در داستان «شب سهراب کشان» و تحلیل شروط استحاله مکانی و استعلای آن به فرامکان است. این پژوهش نشان داد که مکان های مختلف پیوستاری، ناپیوستار، القایی، گردبادی و استعلایی در این گفتمان نقش ایفا می کنند و این مکان ها همواره از کارکردهای کنشی، شوشی، عاطفی، القایی، اسطوره ای و استعلایی برخوردارند.
۱۳.

تحلیل فرایند گفتمانی گسست و پیوست در غزل های کمال خجندی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کمال خجندی گفتمان شناختی شوشی گسست و پیوست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۳۰۶
کمال خجندی، شاعر شیرین سخن سبک عراقی و یکی از درخشان ترین چهره های غزلی شعر فارسی است. یکی از گونه های گفتمانی که در غزل های کمال کاربرد گسترده ای دارد، گفتمان شناختی است. در گفتمان شناختی، فرایند کنشی در تعامل با فرایند شَوِشی ایفای نقش می کند و به همین دلیل، شناخت به گونه ای باز، متکثر و پویا تبدیل می شود. یکی از مباحثی که در گفتمان شناختی مطرح می شود، گسست و پیوست گفتمانی است. در فرایند گسست و پیوست، منِ شناختی کنشگر با منِ پدیداری و استعلایی او مرتبط می شود؛ حالِ زمانی در ارتباط با نه حال زمانی و مکان گفته پردازی در ارتباط با نه مکان گفته ای قرار می گیرد. در مقاله حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، گفتمان شناختی و فرایند گسست و پیوست گفتمانی در غزل های کمال خجندی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که فرایند گسست و پیوست گفتمانی چگونه در غزل کمال تحقق پیدا می کند و از این طریق چه معنایی تولید می شود. در فرایند گسست و پیوست در غزل کمال، شاهد تعامل دوسویه فضای گفته پردازی و فضای گفته ای، یا دنیای گفته پرداز و گفته خوان هستیم. با وجود این، ساختار غالب گفتمان از آنِ گسست است و پیوست های گفتمانی نیز در خدمت گسست گفتمانی قرار می گیرند.
۱۴.

تحلیل شعر «مرگ ناصری» با الگوی برخورد منِ غالب با دیگریِ مغلوب از منظر لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نشانه - معنا شناسی فضای نشانه ای مرگ ناصری من و دیگری هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۳ تعداد دانلود : ۳۸۹
نشانه شناسی در چرخشی پارادایمی به رویکردی پساساختارگرا با دورنمایی پدیدارشناختی گرایش پیدا می کند. حاصل این تحول، قائل شدن به جایگاه سوژه تن دار در فرایند گفته پردازی و توجه به جریان ادراکی حسی و مناسبات فرهنگی و اجتماعی در مقوله زبان و نشانه است. نشانه شناسی در سطح فرهنگی و اجتماعی نیز برآیند همین نگرش است . در این نگرش، شیوه برخورد و تعامل منِ سوژه با دیگری تغییر می کند و معادلات جدیدی میان آن ها رقم می خورد. درنتیجه، فضاهای نشانه ای جدیدی شکل می گیرد که ارتباط آن ها با یکدیگر از نوع تعاملی، تقابلی، طردی و تطبیقی است. چگونگی این تعامل بر الگوی اریک لاندوفسکی مبتنی است و در قالب چهار استراتژی شبیه سازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی قابل توصیف است. بر پایه این، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در فضای گفتمانی شعر «مرگ ناصری» احمد شاملو، عملکرد نشانه ای فرهنگ در مقام سپهر نشانه ای و نوع برخورد و تعامل خود با دیگری مبتنی بر چه سازوکار نشانه معناشناختی است. هدف از پژوهشِ حاضر نیز بررسی نوع برخورد خود و دیگری و روابط پیچیده آن ها در شعر مورد نظر از منظر نشانه شناسی فرهنگی اجتماعی برای تبیین جایگاه فضاهای فرهنگی حاکم بر آن است. با این بررسی می توان چگونگی تداخل فضاهای نشانه ای و درنهایت شکل گیری فضای نشانه ای مرکزی را در سطحی اجتماعی فرهنگی توصیف و تبیین کرد.
۱۵.

بررسی نشانه- معناشناختی نظام عاطفی گفتمان در گونه کودکانه رضوی «زائر» عبدالجبار کاکایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی گفتمان نظام عاطفی زائر فرهنگ رضوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۶۳۳
نظام عاطفی از گفتمان هایی است که در نشانه معناشناسی، مطالعه و بررسی می شود. در گونه عاطفی، تعامل میان مجموعه های بزرگ نشانه ای که صورت های بیان (دال) و صورت های محتوا (مدلول) نامیده می شود، فرایند نشانه معنایی را تحقق می بخشد. همین تعامل اساس مباحث در این نظام را شکل می دهد. این رابطه تعاملی، زمینه ای فراهم می آورد تا شَوِش گران با حضور ادراکی حسی و عاطفی خود در فرایند معنادهی مشارکت کنند. بر این اساس، در هر گفتمانی با سازوکارهای عاطفی مختلفی مواجه می شویم که قابل مطالعه هستند. در واقع، دنیای عاطفی زبانی است که نظام خاصّ خود را دارد و کار نشانه معناشناسی، مطالعه همین نظام و بررسی شرایط تحقق و طغیان معنا در آن است. مسئله ای که طرح می شود این است که چگونه و مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی می توان این نظام زبانی را مطالعه کرد. پرسش اصلی پژوهشِ حاضر این است که فرایند عاطفی در گونه کودکانه رضوی زائر عبدالجبار کاکایی، تابع کدام سازوکار نشانه معناشناختی است. همچنین فرایند تحقق و طغیان معنا مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی رُخ می دهد. در واقع، هدف پژوهش پیشِ رو، بررسی نشانه معناشناختی نظام عاطفی در گفتمان حاکم بر گونه کودکانه زائر برای دست یافتن به چگونگی زایش و طغیان معنا در آن است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نظام عاطفی گفتمان در گونه کودکانه زائر تابع سازوکارهای ادراکی حسی، زیبایی شناختی، استعلایی، تنشی و جسمانه ای است و مبتنی بر گونه رُخدادی شَوِشی تحقق می پذیرد. این پژوهش می تواند الگویی برای تحلیل و بررسی گفتمان های حاکم بر فرهنگ و ادبیات رضوی در گونه کودکانه های رضوی باشد.
۱۶.

تحلیل نشانه معناشناختی کارکرد گفتمانی مقاومت اسطوره ای در داستان سیاوش

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاوش اسطوره مقاومت مماشات پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۳۳۷
در مقاومت اسطوره ای، حضوری متمرکز شکل می گیرد که قدرتی درونی شده دارد و سوژه در نقش کنش گر گفتمانی عمل می کند. سیاوش (سوژه گفتمانی)، یکی از محوری ترین شخصیت های شاهنامه است که توانسته به چنین حضوری دست یابد؛ بدین ترتیب، او تصویر منسجمی از حضور ارائه داده که وجهی استعلایی می یابد. این حضور، سوژه را به عنوان نماد هویت بخشی در مرکز ثقل گفتمان قرار می دهد. سوژه رقیب نیز حضور خود را در ارتباط با او تنظیم می کند و در تعامل دوسویه و یا در رابطه ای تنشی با او قرار می گیرد. این تقابل و تعامل در قالب دو کلان روایت مقاومت و مماشات بروز می یابد. پرسش اصلی این است که مقاومت اسطوره ای و به تبع آن مماشات و ممارست گفتمانی در داستان سیاوش، چگونه و در قالب چه گفتمان هایی تحقق یافته است. در واقع، هدف اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل نشانه معناشناختی چگونگی تحقق مقاومت اسطوره ای و تأثیر آن در شکل دهی به هویت و ارزش است. پژوهشِ حاضر با روش توصیفی تحلیلی نشان دهنده آن است که سوژه با راهبردهای مقاومت اسطوره ای مانند فشاره ای و گستره ای، اتیکی، زایشی و پدیدارشناختی، از ارزش وفای به عهد و درستی دفاع می کند. سوژه رقیب نیز با صف آرایی در مقابلش، قصد دارد تا او را به مماشات وادارد؛ اما سوژه ممارست می کند و به حضور خود وجهی پدیداری و هستی محور می بخشد.
۱۷.

تحلیل کارکرد رخدادی زبانی شطح در نظام گفتمانی غزل مولانا در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی غزل مولانا شطح رخدادی گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۳ تعداد دانلود : ۳۵۶
شطح عرفانی در بستر نظام رخدادی زبان تحقق می پذیرد و نظام رخدادی با گسترۀ نشانه شناسی پساگِرِماسی در پیوند است. نظام رخدادی زبان نیز به دلیل ویژگی های لحظه ای، آنی، بارقه ای و استحاله ای کارکردی تنشی عاطفی می یابد. این وضعیت، حضوری پدیداری، حسی عاطفی و تنشی را برای سوژه رقم می زند که نتیجۀ آن بی خویشی اوست. بسیاری از غزل های مولانا نیز برآیند همین لحظه های بی خویشی است؛ لحظه هایی که سوژه خویشتن داری خود را از دست می دهد و ناگزیر به افشای راز می شود. حاصل این افشاگری شطح نامیده می شود. بر اساس این، پرسش بنیادین مقالۀ پیش رو این است که شطح در نظام زبا نی غزل های مولانا بر اثر کدام فرایندها و کارکردهای گفتمانی رخ می دهد. درواقع، هدف پژوهش حاضر، تحلیل نشانه معناشناسی شطح عرفانی در نظام زبانی غزل های مولانا برای تبیین نظام رخدادی و چگونگی رُخداد معنا در آن است. این پژوهش نشان می دهد غزل های شطحی مولانا در فضایی رخدادی شکل می گیرند. این فضا نیز به واسطۀ ویژگی های استحاله ای، زیبایی شناختی، جسمانه ای و شَوِشی گفتمان پیوسته دگرگون می شود و بدین سان شاهد توالی رُخدادها و ترمیم آن ها هستیم. این امر، درنهایت سبب آغشتگی حضور سوژه و هم حسی و هم پیوندی او با حقیقت مطلق و ژرفای هستی می شود.
۱۸.

تحلیل نظام شَوِشی در غزل کمال خجندی: رویکرد نشانه- معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کمال خجندی نشانه - معناشناسی گفتمانی شوشی ادراکی - حسی سرایتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۳۵۹
کمال خجندی، غزل سرای نام آشنا و لطیف جان قرن هشتم و آغاز قرن نهم است. غزل های کمال، در مایه های عاشقانه، رندانه و ملامتی سروده شده است. ستایش عشق و رندی، تبیین فضاهای مربوط به عشق، عشق بازی و عشق باری با حسی ترین وجه و تحقق نوعی فضای همدلی و هم حسی، از بارزترین ویژگی های این گونه غزل هاست. این ویژگی ها، غزل کمال را در ارتباط با گفتمان های مختلف شَوِشی، عاطفی، حسی و جسمانه ای قرار می دهد. مسأله ای که اینجا طرح می شود این است که راز معناپردازی و معناآفرینی غزل کمال چیست و کدام ساختار و محتوای شعرش، کمال را به کامیاب ترین فرهیخته مدرسه غزلسرایی سعدی تبدیل کرده است. بر اساس این، در پژوهش حاضر با رویکرد نشانه- معناشناسی گفتمانی، نظام شوشی حاکم بر یکی از غزل های کمال مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که نظام گفتمانی شوشی بر اساس کدام ترفندها در غزل کمال ایفای نقش می کند و چگونه در فرایند معناپردازی و معنادهی اشعارش تأثیر می گذارد. در واقع این مقاله با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد نظام شوشی را در غزل شماره نوزده از دیوان کمال بررسی کند تا از این رهگذر بتواند نظام گفتمانی شعر او را معرفی کند. این پژوهش، نشان می-دهد که جریان های مختلف شوشی، سرایتی و ادراکی- حسی در شعر کمال ایفای نقش می کنند. این وضعیت از وجود نوعی نظام احساسی و عاطفی در زیرساخت غزل کمال، حکایت دارد.
۱۹.

نشانه- معناشناسی نور در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نور سپهری نشانه- معناشناختی حواس استعلا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۶۶۰
در پژوهشِ حاضر کارکرد نور در شعر سهراب سپهری بر اساس دیدگاه نشانه- معناشناختی، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از پژوهشِ پیش رو، بررسی وضعیت گفتمانی و تحولی نور در شعر سپهری با تکیه بر چهار دیوان شعر او با عنوان های «شرق اندوه»، «مسافر»، «صدای پای آب» و «حجم سبز» می باشد. پرسش های اصلی پژوهشِ پیشِ رو این است که نور در شعر سپهری چه حالت هایی پیدا می کند، چگونه به جریان در می آید و گسترش می یابد؛ همچنین چگونه می تواند معناآفرینی کند؛ همچنین نور و همبسته های نوری با کدام نظام های نشانه- معناشناسی ارتباط دارند؟ و آیا می توان برای نظام نوری در شعر سپهری الگویی معرفی کرد. فرضیه ما این است که نور به عنوان یک ابژه معناساز عمل می کند و از طریق رابطه زنجیره ای حواس و در تعامل با حس های مختلف دیداری، جسمانه ای، لامسه ای، بویایی و حسی- حرکتی معناآفرینی می کند. درواقع، نظام رخدادی و شوشی نور بستری را فراهم می آورد تا نظام زنجیره ای حسی شکل بگیرد. سوژه و ابژه در پرتو این نظام و در رابطه ای ادراکی- حسی در تعامل با هم قرار می گیرند. نتیجه چنین فرایندی برخورداری شوش گر از حضوری استعلایی است. پژوهشِ حاضر با تحلیل نظام گفتمانی نوری توانسته الگویی را از چگونگی استحاله و استعلای گفتمان از منظر نور در شعر سپهری تبیین کند.
۲۰.

تحلیل کارکرد تنشی-زبانی«نور» و ابعاد معنایی آن در نظام گفتمانی شرق اندوه و حجم سبز سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نور سهراب سپهری زیبایی شناختی تنشی - زبانی شرق اندوه حجم سبز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۱۳۷۵ تعداد دانلود : ۹۱۸
در این پژوهش، کارکرد نظام تنشی- زبانی «نور» در نظام گفتمانی شعر سهراب سپهری، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی و تبیین کارکرد نظام تنشی، لایه های تنشی و ابعاد معنایی نور در زبان شعر سپهری با تکیه بر منظومه شرق اندوهو حجم سبزمی باشد. پرسش اصلی ما این است که چگونه نظام تنشی- زبانی نور منجر به تولید فرآیند زیبایی شناختی می گردد؟ همچنین چگونه این نظام، می تواند در فرآیند معناسازی ایفای نقش کند؟ در واقع هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه نظام تنشی- زبانی نور، وضعیتی استحاله ای برای گفتمان رقم می زند و این فرآیند چگونه می تواند به استعلای نوری منجر گردد. بستر نظری تحقیق، الگوی تنشی مبتنی بر نظام نشانه شناسی پساگریماسیمی باشد. در نظام تنشی، لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. فرضیه ما این است که نظام گفتمانی نوری شعر سپهری از ساختار تنشی صعودی پیروی می کند و ساختار تنشی نزولی در خدمت ساختار صعودی قرار دارد. نظام تنشی- زبانی نور با دو کارکرد استحاله ای و استعلایی در گفتمان نقش آفرینی می کند و در نهایت با استعلای نوری، فرآیند زیبایی شناختی گفتمان تحقق پیدا می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان