مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
دیگری بزرگ
حوزه های تخصصی:
نظریه های آسیب شناسانه به پیروی از فلسفه آگاهی برآنند که کجروی افراد؛ یعنی سوژه های انسانی را متأثر از تعیّنات اجتماعی بیرونی و انگیزه های درونی تبیین و تفسیر کنند. این نظریه ها عموماً سوژه آگاه را به عنوان پیش انگاشت در تحلیل خود قرار می دهند. هدف مقاله حاضر آن است که با پیش فرض قرار دادن بُعد ناآگاهِ هستی وجودی سوژه ها و یکی از مصادیق آن؛ یعنی امرخیالی، وقوع طلاق را تفسیر کند. بدین منظور، مفهوم فانتزی در نظریات ژاک لکان به عنوان ابزار مفهومی استفاده شده است تا وجه ناخودآگاه وقوع طلاق را در بین هفت زوج طلاق گرفته تحلیل کند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است و پژوهش تفسیری راهبر این مقاله خواهد بود. نتایج نشان می دهد که سه نوع آسیب در وقوع طلاق قابل دسته بندی هستند: 1- آسیب های ناشی از فانتزی تحقق نیافته که در بردارنده این موضوع هستند که سوژه ها فانتزی ای برای خود برساخته اند که در آن فرد مقابل قرار نداشته است؛ یعنی فرد مقابل در چارچوب فانتزی دیگری جایی از پیش موجود نداشته است؛ 2- آسیب های مرتبط با تخریب فانتزی توسط فرد مقابل که مشخص می کند یکی از زوجین عناصری از فانتزی طرف مقابل را نادیده گرفته و آن را ویران کرده است؛ به معنای دیگر، فرد مقابل با نگاه خیره غیرممکن فانتزی همسو نشده است؛ 3- آسیب های متأثر از فانتزی هیستریک که طی آن یکی از زوجین با گرفتن میل دیگری بزرگ یا دیگری کوچکی بیرون از رابطه به صورت ناخودآگاه به تخریب رابطه پرداخته است.
خوانش شعر «مرگ ناصری» از منظر آرای لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، نقد روان کاوانه است. با کاربرد این نظریه در خوانش متون ادبی، می توان به لایه های زیرین آثار ادبی پی برد. این نوشتار، با بهره گیری از مفاهیم بنیادی نظریه روان کاوی ژاک لکان، روان کاو نو فرویدی، کاربرد این مفاهیم را در شعر معروف «مرگ ناصری» شاملو نشان می دهد. ابتدا برای رسیدن به هدف مقاله، چارچوب روان کاوانه لکان توضیح داده می شود که در بردارنده مفاهیمی چون امرخیالی، امر نمادین، امر واقعی، اُبژه دیگری کوچک و دیگری بزرگ است. سپس با کمک این مفاهیم، شعر«مرگ ناصری» شاملو به منظور دستیابی به لایه های پیچیده و مباحث ضمنی، نقد و تحلیل می شود. عیسی در ناصره متولد شد، از این رو شاملو او را ناصری می نامد. ناصری کسی است که می خواهد با گسترش رحم خود، جامعه را در جهت دیگریِ بزرگ نجات بخشد. این ویژگی در امر نمادین رخ می دهد، اما معمولاً رحم و دوست داشتن بعد از دنیای خیالی اتفاق نمی افتد. این بررسی، نوعی تحلیل متنی برای شناخت هرچه بیشتر لایه های ضمنی و پنهان شعر را به دست می دهد.
تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق از فرایندهای وقوع طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان عقلانی شدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درون مایه های اصلی جامعه شناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانواده های در حال طلاق تابه حال پنهان مانده و درباره آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و نیز با بهره مندی از راهبردهای نمونه گیری هدفمند (ازنوع گلوله برفی) انجام شده است. داده های مورد نیاز، ازطریق مصاحبه با 20 زوج در معرض طلاق تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته بررسی و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. پس از استخراج جملات و واژگان مهم از متن مصاحبه ها، 213 کد اولیه به دست آمد که با توجه به هدف و سؤال مقاله بسترهای طلاق در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقه بندی شد. برپایه یافته های مطالعه حاضر، خطر روزمره شدن عشق و سرکوب امر عاشقانه، رنگ باختن سناریوی عشق، فانتزی و تخیلات جنسی، تغییر میل در فانتزی و ظهور دیگری بزرگ، فانتزی و تحریف عشق، دوآلیته عشق و فانتزی، خودِ زنانه و گذار به زنانگی هژمون است. به طور کلی، یافته های مقاله نشان می دهد که به طلاق انجامیدن رابطه ناگهانی نیست و تدقیق ساختار تجربه مشارکت کنندگان نشان دهنده نظام مندبودن ابعاد طلاق، چرخشی بودن بسترهای طلاق و شکل گیری فرایند ازدواج است.
جایگاه دیگری بزرگِ لکان و چگونگی شکل گیری سوژه در متن هایی برای هیچ اثر بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
613 - 632
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش روی می کوشد با کاربست نظریه ژَک لَکان متفکر و روانکاو فرانسوی، به نحوه شکل گیری سوژه در «دیگریِ بزرگ» با توجه به اثر متن هایی برای هیچ نوشته ساموئل بکت بپردازد. سوژه مدِّ نظر لکان، خط خورده، چندپاره، منقسم و به مثابه سوژه فقدان است که به هویت یکپارچه و ثابت تن نمی دهد. برپایه این، پرسش اصلی نوشتار حاضر تبیین ناتوانی سوژه در پیدا کردن کلیت و تمامیت هویت خود می باشد. هدف اصلی این مقاله، بررسی نحوه شکل گیری سوژه در«دیگریِ بزرگ» و تبیین چگونگی رخنه کردن زبانِ «دیگری» در «من» است. بدین جهت ابتدا مفاهیم کلیدی از قبیل: ناخودآگاه، دیگری، سوژه بیان و بیانگر را ارائه دادیم؛ سپس با روش توصیفی- تحلیلی و با نمونه کاوی، متن را تحلیل و بررسی کردیم. یافته های مطالعه حاضر در متن هایی برای هیچ نشان می دهد که «دیگریِ بزرگ» به منزله «زبان» در گفتمان حضور می یابد و با نقش آفرینی، سبب تغییر وضعیت و انقسام سوژه می شود که این انشقاق و دو پارگی، خود را در گزاره هایی خودآگاه و ناخودآگاه آشکار می سازد؛ همچنین «دیگری بزرگ» با زنجیره ای از دال های زبانی بر سوژه چیره می شود که اختیار و اراده سخن را از او گرفته و همین امر منجر می شود به اینکه راویِ اثر مذکور به شکل راویِ روان گسیخته، هذیانی و زبان پریش در متن ظاهر شود و روایتی فاقد انسجام را تولید کند. درواقع، با این بررسی می توان شیوه های بازنمایی سوژه در ارتباط با دیگری و چگونگی مواجه شدن با مقوله هویت را در متن مورد بحث تبیین کرد.
تحلیل رواییِ فانتزی در فیلم سینمایی آقای هالو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوژه های انسانی، فانتزی هایی را برای خود می سازند تا موقعیت خیالی خود را در ساختار اجتماعی نشان دهند. این فانتزی ها در روایت فیلم های سینمایی بازتولید می شوند. علاوه بر این آپاراتوس سینما از طریق ایدئولوژی مخاطب را به روایت فیلم می دوزد. هدف مقاله ی حاضر آن است که فانتزی و ایدئولوژی موجود در روایت فیلم آقای هالو را تفسیر کند. بدین منظور چارچوب مفهومی ای ملهم از نظریه های «ژاک لکان» درباره فانتزی و «ارنست لاکلائو» «شنتال موفه» درباره ایدئولوژی و چارچوب روشی متأثر از نظریه تحلیل روایی «دیوید بوردول»، تحلیل روایی ایدئولوژی «مایک کورمک» و مفهوم نگاه خیره از «اسلاوی ژیژک» منظومه ی روشی این مقاله را تشکیل می دهند. یافته های مقاله نشان می دهد سوژه ی فیلم، یعنی شخصیت آقای هالو، فانتزی ای را در مقابل دیگری بزرگ روستا برمی سازد که این فانتزی، نه داراییِ خود او بلکه فانتزیِ دیگری بزرگ روستا است که در پایان منجر به بازگشت سوژه به روستا و پذیرش قوانین آن می شود. ایدئولوژی ضدشهرگراییِ فیلم که مقاومتی در مقابل ایدئولوژی شهرگرایی در دهه ی چهل ایران است، جایگاه دیگری بزرگ را در فیلم به جای روستا برای سوژه اشغال می کند و از این طریق فانتزیِ سوژه که در واقع یک فانتزیِ ایدئولوژیک است، مخاطب را به روایت فیلم می دوزد.
خوانشی لکانی بر عصیان و مرگ اندیشی در اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر، پژوهشی تطبیقی در باب تبیین علل عصیان و مرگ اندیشی در آثار دو شاعر معاصر، نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی، به کمک نظریات ژاک لکان در سه ساحت خیالی، نمادین و امر واقع است. هدف تحقیق، ابتدا آشکارسازی این موارد در اشعارآن دو و سپس یافتن دلایل روانی، اجتماعی آن است. یکی از اشکال عصیان گری در آثار این دو شاعر، بیان صریح اعتیاد راویان آن ها به مواد مخدر و الکل است. این عصیان و اعتیاد، راویان را به مرز مرگ، یأس و بدنامی کشانده است و در عین حال هیچ یک از این پیامدها سبب ترک این فانتزی از طرف آن ها نمی شود. درواقع ژوئَسانس یا لذتی که با درد و گناه همراه است، آن ها را به سمت مرگ سوق می دهد. با بررسی عصیان گری و مرگ اندیشی در شخصیت های این دو شاعر، درخواهیم یافت که ریشه این معضلات، عواطف سرکوب شده ای است که در نتیجه تقابل سوژه ها با دیگری بزرگ به وجود می آیند. درواقع آن ها اسیر چرخه ای در ساحت نمادین هستند که برای خاتمه دادن به آن چاره ای جز عصیان گری و مرگ اندیشی ندارند. با ورود به امر واقع و درک این فقدان، راویان دچار روان ضربه شده اند و با آرزوی بازگشت به ساحت خیالی مادر، سعی در تسکین آلام خود دارند.
بازنمایی «لکه»، با تکیه بر وجه استعاری «چشم» و «نگاه خیره» در رمان شهری که زیر درختان سدر مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
101 - 123
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای «ژک لکان» در زمینه روان کاوی ساختاری، انقلاب بزرگی در حوزه نقد پسامدرن به وجود آورده است. «نگاه خیره» و «چشم» از ایده های کلیدی لکان به شمار می رود. به عقیده او نگاه خیره میل ناممکن ناخودآگاه را می نمایاند؛ درحالی که چشم ماهیت بصری دارد و به خودآگاه اشاره می کند. امکان مرئی شدن شیء در زیر نگاه خیره، «لکه» ای را در نظم تصویری برجای می گذارد. لکه هر لحظه تصویر را به کام خود می کشد و سوژه را مضطرب می کند. از میان نویسندگان ایرانی آثار خسرو حمزوی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فهم جایگاه این نویسنده بدون بررسی رمان شهری که زیر درختان سدر مرد ، از منظر روان کاوانه میسر نخواهد شد. هدف از نگارش مقاله حاضر تحلیل رمان یادشده با به کار گیری نظریه لکان و با محوریت مفاهیم «نگاه خیره»، «چشم»، «ابژه مفقود»، «دیگری بزرگ»، «همان انگاری» و «لکه» است. طبق نتایج به دست آمده شخصیت «جریر» در قالب ابژه تماشا کارگزاری مشابه «ابژه مفقود» دارد. نگاه سوژه کیان به دنبال چیزی می گردد که در ورای تصویر گمشده است؛ ولی تصویر در زیر نگاه جریر به لکه مبدل می شود. رمان یادشده به لحاظ پیچیدگی روانی شخصیت ها قابلیت بررسی از جنبه های روان کاوانه را دارد و نظریه لکان الگوی مناسبی برای بررسی این اثر است.