مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
کندی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعدادی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آن ها می تواند حوادث بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. این اعتقاد تحت عنوان باور اغتشاش فکر- عمل نام گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی است.
مواد و روش ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی، در یک نمونه60 نفری از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجرا گردید، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش پرسش نامه وسواس فکری- عملی Maudsley و پرسش نامه اغتشاش فکر- عمل تجدید نظر شده بود. برای تحلیل نتایج از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: بین خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی با خرده مقیاس های اغتشاش فکر- عمل همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت (05/0 = P). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که افکار مربوط به رویدادهای منفی پیش بینی کننده خوشه علایم شستشو و احتمال وقوع رویداد منفی با داشتن فکر آن، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم وارسی میباشند. نیز احساس مسؤولیت در قبال افکار مثبت، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم تردید و احتمال برای خود، پیش بینی کننده وسواس فکری میباشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین باورهای در هم آمیختگی فکر- عمل و علایم اختلال وسواس فکری- عملی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. بنابراین، به نظر میرسد وقوع سوگیریهای شناختی مانند اغتشاش فکر- عمل، آسیب پذیری شخص را نسبت به وسواس افزایش میدهد.
فیلسوفان شریعت مدار
حوزههای تخصصی:
پنج فیلسوف و حکیم شاخص در جهان اسلام، ابواسحاق کندی، فارابی، ابنسینا، ابن رشد و صدرالدین شیرازی که جریان فلسفی عقلگرا را از ابتدای نهضت ترجمه تا تکوین حکمت متعالیه نمایندگی میکنند، با وجود توغل در حکمت و فلسفه، تعلّق خاطر عمیقی به شریعت و آموزههای دین و مقام شامخ پیامبر اکرم(ص)داشته و در آثار خود به قدر معتنابهی به آن تصریح کردهاند.آنان بین حکمت و شریعت، اندیشهورزی و عبودیت، آزاداندیشی و متشرع بودن منافاتی قائل نبودند. خردورزی آنان، عقال عقل و مانع و رادع دینباوری آنان نشد. با وجود غوطهور شدن در دریای عقل فلسفی و حکمی از سرچشمه زلال وحی و شرع سیراب گشتند و به مقام دل سوخته با عقل پخته نائل شدند.
آثولوجیا و برخی فلاسفه مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، برخی از فلاسفه مسلمان که به نظر نگارنده اهمیت بیشتری در تاریخ فلسفه اسلامی داشته اند، برگزیده شده اند که شامل کتدی، فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا می شوند. البته نباید فراموش کرد که رویکرد ما در این مقاله صرفا تاریخی نیست. به عبارت دیگر تلاش داریم نشان دهیم آثولوجیا از جنبه های مختلف در فلسفه اسلامی اهمیت دارد. ابتدا پس از معرفی اجمالی آثولوجیا، انتساب غلط این اثر به ارسطو و سپس برخی اثرپذیری های فلاسفه مسلمان در آراء و نظریاتشان از این کتاب بررسی شده است. بعضی از فلاسفه مسلمان این کتاب را به ارسطو و عده ای دیگر، آن را به افلاطون نسبت داده اند و هر دو گروه، از این کتاب برای تبیین نظریاتشان استفاده کرده اند. همین امر، موجب پدید آمدن مشکلات و پیچیدگی هایی در آرای آنها شده است از جمله وحدت بین آرای فلاسفه و به ویژه ارسطو و افلاطون که به عنوان پیش فرضی مهم و جدی در آرای اکثر فلاسفه تلقی شده است.
رویکرد فلسفی کندی در مورد راهکارهای مقابله با حزن و اندوه
حوزههای تخصصی:
ابویوسف یعقوب ابن اسحاق کندی (185- 252 ه ق) معروف به فیلسوف عرب و اولین فیلسوف اسلام رساله ای در رابطه با راهکارهای مقابله با حزن و اندوه نوشت که در عصر خود کم نظیر است. این رساله در زمره ی نوعی نگارشِ فلسفی ادبی به شمار می رود و با دید روانشناختی فلسفی نوشته شده، که از نگاه فلسفی و دینی او نسبت به عالم مادی و جایگاه آدمی در هستی و اهداف انسانی ناشی می شود. وی معتقد است قبل از هر راه حلّی، ابتدا باید عوامل اندوه ریشه یابی گردد تا، امید رهایی از آن در آدمی جوانه زند. از نظر او «از دست دادن چیزهای مورد علاقه و محبوب» و «نرسیدن به امیال و آرزوهای مورد نظری که ذهن ما را به خود مشغول کرده است» می تواند دو عامل اساسی در ایجاد حزن (ألم نفسانی) باشد. کندی در این رساله ده راه حل، برای دفع حزن و ألم نفسانی ارائه داده است. با توجه به نیاز انسانِ عصر حاضر که با وجود پیشرفت های چشمگیر در زمینه های مادی، دچار اندوه و افسردگی؛ و استرس و تشویش های آزاردهنده می باشد و احساس خلأ روحی روانی دارد، طرح چنین بحث هایی ضروری به نظر می رسد.
بررسی تطبیقی رویکرد فلسفی کندی و سهروردی پیرامون پیشگیری و درمان حزن دنیوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه کندی و سهروردی در باب پیشگیری و درمان حزن عرفانی و حزن دنیائی است؛ حزن عرفانی، موجب می شود سالک به مرتبه ای فراتر باور داشته و برای وصول به آن تلاش نماید. کنترل حزن دنیوی در روان شناسی به صورت ریشه ای بررسی نمی شود؛ لکن فیلسوفان مسلمان با توجه به مبانی عقلی که ریشه در آموزه های دینی دارد، راهکارهایی ارائه کرده اند. این پژوهشِ کتابخانه ای و اِسنادی که به روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته، با تمرکز بر آثار کندی و سهروردی به پیشگیری و درمان بنیادین حزن پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از وجود راه حل منطقی و البته قابل تطبیق بر متون دینی در آثار این دو می باشد. هر یک از کندی و سهروردی عامل اصلی حزن را اشتباه انسان ها در جهان بینی مادی و زمین گیر شدن انسان در مادیاتِ می دانن
The Five Arabic Revisions of Autolycus’ On the Moving Sphere (Proposition VII)(مقاله علمی وزارت علوم)
Autolycus’ On the Moving Sphere is among the earliest Greek mathematical works to reach us and was considered a staple of the middle books, to be studied between the Elements and the Almagest. This was among the many mathematical works translated to Arabic in the 3rd/9th century and it was the subject of several translations, redactions, and recensions. Analyzing the available copies of al-Kura al-mutaḥarrika, five different versions were identified. In this paper, we analyze these five versions, with a focus on the seventh proposition, in order to characterize their relations to each other and to the extant Greek text.
مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
23 - 42
حوزههای تخصصی:
کندی نخستین فیلسوف مسلمان، مترجم از یونانی به عربی در نهضت ترجمه، و معاصر با معتزله است. تلقی کندی از متافیزیک با الهیات گره می خورد به نوعی در تعریف موضوع فلسفه، آنرا دانش به حقیقت و علل می داند و مفاهیم او در موضوع فلسفه با رویکرد الهیاتی مطرح می شود. براین اساس مسئله این نوشتار تلقی کندی از مفهوم خدا است تا حدود استقلال اندیشه او از اندیشه یونانی و تأثیر رویکرد اسلامی و قرآنی درباره مفهوم خدا روشن شود. بنابر تعریف کندی از فلسفه اولی، خدا در فلسفه کندی چه جایگاهی دارد؟ آیا خدای کندی خدایی فلسفی متأثر از نگاه اسلامی- قرآنی است یا خدایی متأثر از نگاه یونانیان است؟. خدا برای کندی در موضوع فلسفه چه به عنوان علت و چه به عنوان حق جایگاه مهمی دارد. باتوجه به نگاه فلسفی کندی و تعریف او از فلسفه، تاحدی متأثر از یونان و رویکرد اسلامی است. «حق» و «واحد» دو مشخصه خدای قرآنی در کندی، و «انیّت محض» و «علت نخستین» و «فاعل نخستین» نیز مشخصه خدای فلسفی و متأثر از یونان نزد کندی است. در اینجا با توجه به تعریف فلسفه اولی و موضوع آن نزد کندی به بررسی مفهوم خدا می پردازیم.
دگردیسی مفهوم سعادت در فلسفه اسلامی از کندی تا خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
1 - 28
حوزههای تخصصی:
در واکاوی پرسش از مصداق سعادت اخلاقی و با وفاداری به ظاهر الفاظ، پاسخی تقریبا یک دست در کلمات فلاسفه اسلامی بیان شده که از تجمیع سعادت دنیوی و اخروی، یا اصلاح توأمان نظام معاش و معاد حکایت می کند. اما در خوانش تفصیلی تر، پرسش از ترجیح جانب دنیوی یا اخروی سعادت همچنان گشوده است. مطابق نتایج حاضر، از عصر کندی تا زکریای رازی سعادت اخروی را در امتداد سعادت دنیوی می یابیم. با ظهور فارابی و تا پیش از خواجه نصیر جریانی حاکم می شود که در پی توازن سعادت دنیوی و اخروی است. در اخلاق ناصری نگرشی به بار می نشیند که سکونت دنیوی را به عنوان مقدمه جبری یا داروی شفای اخروی تلقی می کند و از پی آن مضمون سعادت دنیوی عملا متروک می گردد. با این حال از پی تغییر موازنه به سود سعادت اخروی، مسیر تضعیف عمران اجتماعی به نفع سعادت فردی رواج می یابد. تحلیل انتقادی این وضع هدف مقاله پیش روست.
تحلیل دیدگاه کِندی درباره کمال انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کمال» یکی از مسایل انسان شناسی است که از یک حیث عمرش به قدمت انسان است، اما ازحیث تِئوری، فیلسوفان یونان نقش برجسته ای در این امر داشتند. آنها این امر را بیشتر تحت عنوان «فضلیت» پی گیری می کردند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که چه تحلیلی برای دیدگاه کندی پیرامون کمال انسان می توان ارائه داد؟ این پژوهش، به صورت توصیفی و تحلیلی انجام گرفت و اهم یافته های آن عبارتند از: در تحلیل دیدگاه کندی پیرامون کمال، می توانیم آن را به دو قسم (کمال فلسفی و کمال اخلاقی) تقسیم کنیم. مراد از «کمال فلسفی» در این پژوهش، کمال در حیطه عقل نظری است. او در رساله عقل خود، آن را به چهار معنا به کار برد که دومین معنای آن ناظر به عقلی است که در این پژوهش مدِّ نظر است. او مراتبی برای عقل نظری ذکر می کند، اما ما شاهد نوعی ابهام و نقاط ضعف در کمال فلسفی ایشان هستیم. مراد ما از «کمال اخلاقی»، کمال عقل عملی است که از آن به «فضایل» یاد می شود. او در کمال اخلاقی بیشتر از ارسطو، تحت تأثیر افلاطون است و بر اساس قوای نفس انسان، فضایل را به چهار قسم (حکمت، نجده / شجاعت، عفت و عدالت) - تقسیم می کند. از آن جا که کندی در مراحل اولیه نهضت ترجمه بوده و همه اثارش بر اساس گزارش های موجود به دست ما نرسیده است، داوری قطعی درباره دیدگاهش ناظر به مسایل مختلف و از جمله، «کمال» کاری صعب و دشوار است.
بررسی مفهوم سازی خدا در ارسطو و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
177 - 194
حوزههای تخصصی:
ارسطو در بحث الهیات از «محرک نامتحرک» و «فکر فکر» سخن می گوید و برای آن مختصات و مؤلفه هایی مانند جوهر، غیرمادی بودن و فعلیت محض لحاظ می کند و کندی در بحث از مفهوم خدا از اصطلاحاتی مانند «علت»، «فاعلیت» و «خالقیت» بهره می گیرد. نقطۀ تلاقی این دو فیلسوف در تعریف آنها از فلسفه است. اصطلاحات و مفاهیمی مانند «حقیقت»، «علت» و «علت نخستین» در تعریف فلسفه نزد هر دو مطرح شده است و این مفاهیم در مفهوم سازی خدا نزد کندی انعکاس یافته است. پرسش این است که آیا، براساس تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی، بررسی مفهوم سازی خدا نزد آنها امکان پذیر است. یعنی تعریف فلسفه امکان مفهوم سازی خدا و بررسی آن را نزد آنها فراهم می آورد؟ امکان مفهوم سازی خدا نزد ارسطو و کندی چگونه تبیین و بررسی می شود؟ در این نوشتار با استفاده از کتاب «آلفای کوچک» و لامبدای ارسطو، که هر دوی این آثار مورد توجه کندی بوده است، به بررسی مفهوم خدا در دو بخش می پردازیم. در بخش اول، با بررسی تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی و بیان اصطلاحات و مفاهیم مندرج در این تعریف، به مفهوم خدا می پردازیم. در بخش دیگر، با استفاده از کتاب لامبدا و مفهوم «ازلی و جاودانه»، مفهوم خدا را تبیین می کنیم که ارسطو، بدون بهره گیری از تعریف فلسفه و با مبانی طبیعی، خدایی مابعدالطبیعی (الهیات بمعنی الأخص) را معرفی کرده و کندی با استناد به تعریف فلسفه و غایت آن و بهره گیری غیرمستقیم از مبانی مابعدالطبیعی ارسطویی (علل چهارگانه و بحث قوه و فعل) خدایی مابعدالطبیعی الهیاتی (کلامی) معرفی می کند.
بررسی تطبیقی مفهوم خدا در کتاب اثولوجیا و رسائل فلسفی کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
903 - 926
حوزههای تخصصی:
خدای فلسفی با مفاهیم و اصطلاحات فلسفی مانند «وجود»، «علت»، «فعل محض» تبیین می شود که در اثولوجیا علاوه بر آنها از «واحد محض»، و «نور» و «نااندیشیده بودن» نیز سخن گفته شده است. در کندی نیز علاوه بر دو اصطلاح نخست، از «فاعلیت» و «حق» برای مفهوم خدا سخن به میان آمده است. مسئله حاضر بررسی تطبیقی مفهوم سازی خدا نزد کندی و اثولوجیا است تا میزان استقلال کندی از اثولوجیا یا میزان قرابت میان اندیشه کندی و متن اثولوجیا در مفهوم سازی خدا مشخص گردد. براین اساس پرسش هایی مطرح می شود اصطلاحات مشترک در مفهوم خدا در اثولوجیا و اندیشه کندی چقدر از حیث معنایی بهم نزدیک هستند و کاربست آنها برای اثولوجیا و کندی چقدر قابل تطبیق و انطباق است؟ آیا اندیشه کندی و کتاب اثولوجیا درباره مفهوم خدا را می توان بهم تحویل دارد؟ براین اساس در این نوشتار، با بررسی مفاهیم در هردو و تحلیل و بررسی آنها، مفهوم سازی خدا در اثولوجیا و رسائل فلسفی کندی را در مفاهیمی مانند وجود و علت و واحد بهم نزدیک و در مفاهیمی مانند «مؤیّس» متفاوت می یابیم.
عطرهای مرکب در جواهر الطیب المفرده: بازشناسی عطرنامه منسوب به ابن ماسویه و محتوای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۶)
251 - 268
امروزه، دست نویس هایی با عنوان جواهر الطیب المفرده بأسمائها وصفاتها ومعادنها به ابن ماسویه منسوب است که در کتاب شناسی های کهن از آن یاد نشده است. شباهت میان شرح عطرهای مفرده (غیر ترکیبی) در این اثر و نقل هایی از ابن ماسویه نشان می دهد که از دیرباز، کتابی در این باب به ابن ماسویه منسوب بوده که البته محتوای آن بیشتر به واسطه کتاب عطرشناسی به نام خُشّکی نقل شده است. برخی دست نویس های این اثر، بخشی درباره دستور ساخت عطرهای ترکیبی در بر دارند. گرچه از ابن ماسویه و به ویژه «کتاب ابن ماسویه» نقل هایی بیشتر در این باب در دست داریم اما از این میان تنها یک نقل، آن هم فقط در یکی از دست نویس های جواهر الطیب ، به چشم می خورد. چه بسا این بخش از رساله به تمامی به دست ما نرسیده باشد. برخی دستورهای این دست نویس ها نیز، بی یادکرد نام ابن ماسویه، در آثار دیگر به ویژه در اثر عطرشناسی کندی، تکرار شده است که شاید نشانه بهره گیری این دو از منابع مشترک باشد.
بررسی نقش عمل در استکمال عقل نظری در آراء مشائیان (کندی، فارابی و ابن سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
730 - 743
حوزههای تخصصی:
هدف: در این نوشتار آراء مشائیان نظیر کندی، فارابی و ابن سینا ذیل نقش عمل در استکمال عقل نظری است. روش پژوهش: روش این پژوهش بر اساس تحلیل منطقی است. اهمیت تحقیق به سببِ تبیین میان عمل و علم است که به نوعی ارتباط میان مابعدالطبیعه و اخلاق و شکاف میان نظر و عمل را در فلسفه مشائی این متفکران روشن می کند. ضرورت تبیین موضوع در آراء این متفکران نشان دادن نوع تکامل و رویکرد مشائی ضمن بحث تأثیر علم و عمل در جهت سعادت است. یافته های تحقیق نشان می دهند که کندی بر اساس اتصال نفس به صورتهای معقول در رویا به این نظریه پرداخته است. فارابی ضمن بحث سعادت و به فعلیت رسیدن عقل بالقوه انسانی نظریه اش را مطرح می کند اینکه انسان با دریافت صورتهای کلی یا آنچه خداوند از طریق وحی برای انسانها فرستاده، به سعادت خود یعنی استکمال قوه ناطقه و عقل نظری نائل می شود. ابن سینا رابطه علم و عمل را دوسویه می داند به نظر او استکمال قوه عقل انسانی از بالقوه و هیولانی تا مستفاد بواسطه عقل فعال است اما پس از آنکه عقل انسان فعلیت یافت، برای اتصال در شدت و مراتب والاتر نیاز به اعمالی دارد که بواسطه آن از امور مادی و جسمانی فارغ شده و قابلیت دریافت و اتحاد با صور کلی را داشته باشد. نتیجه گیری: نگرش مشائیان مذکور درباره نقش عمل در استکمال عقل نظری از بحثی طبیعیاتی در کندی به بحثی اخلاقی و دینی به بحثی مابعدالطبیعی ضمن مباحث نفس شناسی در ابن سینا تبدیل شده است.
بررسی تطبیقی برهان حدوث در اثبات وجود خدا از دیدگاه نظّام و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
344 - 325
نظّام معتزلی و کندی فیلسوف به عنوان یک مسلمان در مناظرات اعتقادی و آثار علمی خویش از برهان حدوث استفاده کرده اند. تاریخچه این برهان به یونان باستان بر می گردد و تا عصر نظّام و کندی دچار تغییرات اساسی شده به طوری که برحسب مقدمات خود، تقریرات مختلفی یافته و هر کدام از اندیشمندان مذاهب مختلف کلامی براساس دیدگاهی که در خصوص عالم و نحوه حدوث آن دارند به تقریر متفاوتی از آن پرداخته اند. این برهان از دلایل مهم اثبات وجود خدا نزد متکلمان است و استفاده کندی از این برهان دلیل بر معتزلی بودن وی نیست. این برهان براساس تقریر نظّام دارای دو جنبه سلبی و اثباتی و در نزد کندی دارای سه تقریر مختلف است. مسئله اساسی در تحقیق حاضر این است که این دو رویکرد، در عین تفاوت چه شباهتی با هم دارند؟ آیا کندی از نظّام تاثیر پذیرفته و معتزلی مذهب است؟ یا هر دو از منبع و اثر مشترکی تاثیر پذیرفته اند؟ جنبه سلبی برهان حدوث نظّام با یکی از سه تقریر برهان حدوث کندی مشابهت دارد اما جنبه اثباتی برهان وی با تقریرات کندی تفاوت اساسی دارد. در تحقیق حاضر در صدد هستیم تا با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی و با تکیه بر شباهت ها و تفاوت های براهین حدوث نظّام و کندی به بررسی مآخذ آن و نحوه تأثیر پذیری آن دو از یکدیگر بپردازیم.
مؤلفه های بنیادین نظریه فیض در آثار کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
89 - 109
حوزههای تخصصی:
مسائل اصلی پژوهش حاضر این است که آیا نظریه فیض مورد توجه کندی (185-252ه ق) بوده است؟ آیا کندی در طرح این نظریه، ابتکار عمل داشته و مؤلفه هایی شاخص و ممتاز مطرح کرده است؟ کندی جزو اولین متفکران مسلمانی است که بواسطه نظارت مستقیم بر ترجمه اثولوجیای افلوطین (مبدِع نظریه فیض) و تصحیح این کتاب با نظریه فیض آشنایی داشته است. وی جهت طرح ریزی نظریه فیض، فاعل را به دو قسم حقیقی و مجازی تقسیم کرده، فعل فاعل حقیقی، ایجاد از عدم (ابداع: عدم واسطه ماده، زمان و آلت) بدون هیچ گونه تأثیرپذیری است. در مقابل فاعل حقیقی وجودبخش، تمام ماسوا بدون استثنا، «فاعل بالمجاز» و به بیان رساتر «منفعل بالحقیقه» هستند. فاعل مجازی دو نوع فعل دارد، فعلی که منتهی به وقوف فاعل است و اثری بر جای نمی گذارد؛ و فعلی که با تفکر همراه و هدف از آن بر جای ماندن اثر است واین نوع فعل «عمل» نام دارد. هر دو این نوع فعل، مشروط به بودن شیء موجوده برای اثرگذاری است. اما فعل خداوند «تأییس الأیسات عن لیس» یا همان ابداع است، اما این همان خلق از عدم اهل کلام نیست؛ زیرا کندی برخلاف متکلمین به نقش علم عنایی پیش از ایجاد در مسأله آفرینش توجه داشته و در این جهت از اهل کلام فاصله می گیرد، وی خداوند را «قادر به خروج معانی (معقولات) به هستی» می داند که مؤید توجه وی به علم عنایی و نقش آن در نظریه صدور است. همچنین وی برخلاف متکلمین که منکر قاعده الواحدند، به این قاعده و فحوای آن در جریان فیض واقف بوده، بدون آنکه برهانی بر آن بیاورد و به سبب آنکه تمام ماسوا از جمله مخلوق اول را «منفعل بالحقیقه» می داند، به تشریح وسایط فیض و ابتنای این نظریه بر حضور و نقش آنها در شکل گیری سریان فیض نپرداخته؛ در واقع فیض، بدون محوریت وسایط وجودبخش فیض، تنها مبتنی بر فاعل حقیقی وجودبخش تبیین می شود. از آنجا که عقیده حاکم، فارابی را اولین متفکر اسلامی می داند که به بحث فیض پرداخته است، ضرورت پژوهش تحلیلی محور حاضر، برای درک تطور تاریخی درست از این مسأله و تعیین نقش کندی در باب مسأله فیض، آشکار می شود. تا کنون در این زمینه، تحقیقی به عمل نیامده است.
گزارشی انتقادی از ترجمه فارسی دو فصل کِندی و فارابی در تاریخ فلسفه اسلامی نصر- لیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
715 - 741
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ فلسفه اسلامی حدود یک ربع قرن پیش از این، با ویرایش دو چهره سرشناس در زمینه فلسفه اسلامی یعنی سید حسین نصر و اولیور لیمن، از سوی انتشارات راتلج (Routledge) منتشر شد. جمعی از پژوهشگران در نگارش اثر به زبان انگلیسی دخیل بوده اند؛ در ترجمه فارسی اثر نیز پژوهشگران و استادانی حضور داشته و همه اثر در پنج جلد از سوی انتشارات حکمت طی سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است. موضوع این نوشته بررسی موردی ترجمه فارسی دو فصل از جلد نخست است؛ منظور فصل های یازدهم و دوازدهم است که به ترتیب به گزارش فیلسوف عرب یعنی کِندی و ابونصر فارابی می پردازند. مترجم فارسی هر دو فصل نامبرده استاد فلسفه، روح الله عالمی است. در این بررسی پس از بیان مسأله و معرفی اثر (اعم از اصل انگلیسی و ترجمه فارسی)، روی ترجمه فارسی دو فصل کِندی و فارابی، متمرکز شده و کوشیده ایم موارد گوناگونی از ایراد های ویرایشی و محتوائی آن ها را گزارش کنیم. در ادامه به تحلیل و نتیجه گیری پرداخته ایم. به طور کوتاه می توان گفت، مترجم در ترجمه فارسی دچار برخی سهوهای جدّی شده است. سهوهایی که البته می توانست بسی کمتر باشد. ریشه های امر بیشتر عبارتند از دقت نکردن در معانی برخی اصطلاحات یا عبارت ها، عدم تخصص در موضوع بحث و مراجعه نکردن به متون اصلی مربوطه (در اینجا متون خود کِندی و فارابی)، بهره نگرفتن ناشر از ویرایش علمی برای بررسی صوری و محتوائی ترجمه فارسی جلد نخست. نشر چنین آثاری با کیفیت محتوائی مخدوش، نشان می دهد که کار فکری و فرهنگی چه بسا از سوی خود ما که بدین امور می پردازیم، کم ارزش گرفته می شود! و سپس همین آفت فکری، به سطح جامعه نیز سرایت می یابد. امیدواریم نوشته هائی از این دست که به بررسی انتقادی پرداخته است، جدّی گرفته شده و برخی از کسانی را که مستقیم یا غیرمستقیم عهده دار فعالیت های فکری - فرهنگی اند، بکار آید. باشد که از این راه و مانند آن، شأن و وضع تألیف و ترجمه متون فلسفی نسبت به وضع کنونی، اندکی بهبود یابد.
حدوث و قدم عالم از منظر کندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
161-180
حوزههای تخصصی:
حدوث و قدم عالم، از مسائل مهمی است که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده با هدف تبیین و ارزیابی نظریه کندی – که نخسین فیلسوف اسلامی است- با تتبع در آثار وی، به سه دلیل بر اثبات حدوث عالم دست یازیده است. یک دلیل را خود کندی برای اثبات حدوث عالم ذکر کرده است ولی دو دلیل دیگر، در ضمن مطالب دیگر و به هدف اثبات امور دیگری ذکر شده است لکن قابلیت اثبات حدوث عالم را داراست. دو دلیل مبتنی بر تناهی زمان و تلازم میان جرم، حرکت و زمان استوار است و دلیل دیگر بر مدار تلازم میان معلولیت و حدوث سامان یافته است. با توجه به اینکه وی عالم را منحصر به عالم ماده می داند، هر سه دلیل وافی به مدعای اوست، هر چند دلیل سوم شامل عالم مجردات نیز می شود که از نقاط قوت نظریه او محسوب می شود، لکن نپرداختن به مفهوم شناسی حدوث و عدم ارائه تبیینی مناسب در اثبات تلازم میان معلولیت و حدوث را می توان از نقاط ضعف دیدگاه وی به شمار آورد.
بررسی دیدگاه کندی در نظریه صدور و خلق از عدم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
35 - 62
حوزههای تخصصی:
کندی فیلسوفی است که به صورت منسجم درباره خداوند تفکر نکرده است. خدایی که او به تصویر می کشد، گاه شبیه خدای قرآن و گاه شبیه به خدای معتزلیان و گاه شبیه به خدای نوافلاطونیان است. همین تلقی های مختلف سبب شده است تا در آثار باقی مانده از وی بتوان نظرات مختلف درباره پیدایی موجودات را دید. عده ای از مفسران به نظریه صدور در کندی قائل شده اند و عده ای دیگر نظریه خلق از عدم را مطرح کرده اند. با توجه به آنچه گفته شد، مسئله اصلی این مقاله بررسی دیدگاه کندی و مفسران مهم او درباره نظریه صدور و خلق از عدم است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها توصیفی - تحلیلی خواهد بود. نتیجه اجمالی ای که مقاله به آن دست یافته است، اینکه کندی با تفاوتی که میان فعل و عمل می گذارد معتقد می شود که خدا یا همان فاعل حق اول تام فعل دارد و فاعل های بالمجاز عمل دارند. این تفکیک سبب می شود که خلق از عدم به مثابه فعل خداوند در نظر گرفته شود و صدور به مثابه عمل فاعل های بالمجاز، و با این نظریه می توان گفت که کندی میان نظریه صدور و نظریه خلق از عدم جمع کرده است.