مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جسمانیه الحدوث
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان پیش از ملاصدرا جملگی معقتد بودند که نفس در ذات خود همانند عقول مجرد از ماده است، اما برخلاف عقول، تعلق به بدن داشته، افعال خود را با اضافه تدبیری بدن از طریق آن انجام می دهد و از همین طریق استکمال می یابد. ایشان بر همین اساس، معتقد بودند تعاریف ارائه شده برای نفس، ناظر به اضافه نفسیت، یعنی تعلق آن به بدن است و حقیقت نفس را نمی نمایاند.
اما ملاصدرا به مدد اصول فلسفی خاص خود، همچون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس و تشکیک در وجود، دیدگاهی نوین ارائه کرده است که به مثابه سنگ بنای علم النفس حکمت متعالیه است. وی با نفی دیدگاه فلاسفه پیشین در باب حقیقت نفس که رابطه نفس مجرد با بدن مادی، را امری عارضی و خارج از ذات نفس می دانستند، بر این اعتقاد رفت که حیثیت تعلقی نفس به بدن -که تعبیر نفس نیز اشاره به همین جهت دارد- داخل در ذات نفس است، یعنی نحوه وجود نفس، به گونه ای است که تعلق به بدن دارد.
او با دو استدلال، اولا نشان می دهد که اگر آن گونه که فلاسفه پیشین معتقد بودند، نفس در ذات خود، مجرد از ماده باشد، محال است به بدن مادی تعلق بگیرد. ثانیا اگر نفس مجرد عقلی باشد، محال است از ترکیب یک امر مجرد از ماده با بدن مادی، نوع طبیعی واحدی به نام انسان محقق شود.
ملاصدرا به دنبال اثبات ذاتیت تعلق به بدن برای نفس، سایر مسائل نفس شناسی را بر اساس این مساله حل می کند، یعنی نفس را در حدوثش جسمانی می داند، تفسیری متفاوت از رابطه نفس و بدن سبب مرگ طبیعی ارائه و استدلال های جدیدی برای ابطال تناسخ اقامه می کند
رابطه نفس و بدن در نگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث انگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى، و سرانجام ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى ـ مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مىکند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.
روح بخاری در مسئله نفس و بدن از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله نفس و بدن در فلسفه ملّاصدرا، با توجه به اصول و ادلّه وی، تبیین بسیار مهمّی دارد. در عبارات ملّاصدرا، از روح بخاری که به عنوان نظریه ای علمی در گذشته رواج داشته در تبیین رابطه نفس و بدن فراوان استفاده شده است. وجود روح بخاری را نمیتوان از مبانی و ادلّه ملّاصدرا استخراج کرد؛ بلکه به کارگیری آن بیشتر در توضیحات غیراستدلالی وی در مورد نحوه رابطه نفس و بدن دیده میشود؛ زیرا روح بخاری را با توجه به شواهد موجود که از جمله آنها نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری اشتدادی نفس است، نمیتوان به عنوان موجودی مستقل غیر از مرتبه ای از مراتب نفس به اثبات رساند؛ چنانکه حذف آن به استدلال های ملّاصدرا خللی وارد نمیکند. بنابراین، روح بخاری به عنوان نظریه علمی نقشی جز تعیین مصداق در تبیین مسئله نفس و بدن ندارد. این تعیین مصداق به گونه ای است که با حذف آن، ایرادی به اصل نظریه وارد نخواهد شد.
تجرد نفس از نظر دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکارت نفس را مجرد می داند؛ زیرا صفت ذاتی آن فکر است و فکر، غیر مادی است. تکیه دیگر او بر عدم توقف وجودی نفس بر جسم و جسمانیات است و اینکه هیچ گونه امتدادی در آن راه ندارد. اما از نظر وی، نفس از اول مجرد بوده است. ملاصدرا نفس را جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء می داند؛ زیرا نفس برای وجود در این عالم نیازمند استعداد مادی است و می تواند با حرکت جوهری خود تکامل یافته، مراتب تجرد را تا برترین مرتبه بپیماید و این گونه، مشکل دوگانگی و ارتباط نفس و بدن را حل می کند. میان دیدگاه ها این دو فیلسوف، چه اشتراک ها و اختلاف هایی وجود دارد؟ نظر هر یک در بیان نحوه تجرد نفس و ارتباط آن با بدن چگونه است؟ ....
بررسی چالش های حدوث جسمانی نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هبوط و حدوث نفس از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیة الحدوث می باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان میگردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می گردد. در نهایت، بحث به آنجا می رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می آید و به بدن تعلق می گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می باشد که غیر از وجود طبیعی آن است. در یک نگاه کلی، همه موجودات طبیعی علاوه بر وجود طبیعی، یک وجود ملکوتی دارند که وجود طبیعی، رقیقه آن محسوب می شود.
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن در نظام فلسفی ملاصدرا و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان و متفکران از دیرباز تاکنون بحث از نفس و چگونگی رابطه آن با بدن بوده است. ملاصدرا و هنری برگسون به عنوان فیلسوفانی از دو سنت متفاوت در تلقی خود از رابطه نفس و بدن، افقی تازه گشوده و راهی نو آغازیدهاند، به گونهای که هر دو فیلسوف نگاهی وحدتانگارانه به رابطه نفس و بدن دارند. همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند، چنانکه ملاصدرا نفس را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» مینامد، و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلّاق انسان میداند. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف، سعی شده تا میان این دو دیدگاه، الفتی ایجاد و روزنهای برای تطبیق و مقارنه گشوده گردد.
واکاوی تعارض جسمانیه الحدوث بودن نفس و خلقت ارواح قبل از ابدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
93 - 105
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با ارائه نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، تحولی شگرف در مباحث نفس پدید آورد. بر اساس این نظریه، مبدأ تکون نفس ماده جسمانی است که بر اثر حرکت جوهری به موجودی غیرمادی تبدیل می شود. اما این نظریه ملاصدرا با چالش بزرگی روبه رو است و آن مسئله خلقت ارواح قبل از پیدایش ابدان است، که ظاهر برخی از روایات آن را تأیید می کند. ملاصدرا با استناد به دلایل عقلی، تقدم نفوس بر ابدان را به صورت متکثر مردود دانسته و روایاتی را که دلالت بر خلقت ارواح پیش از ابدان دارد را تأویل می کند، در صورتی که نیاز به تأویل روایات نیست. در این مقاله تلاش شده با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین مفهوم روح و نفس و تفاوت های میان آن دو در قرآن و روایات پرداخته شود و به این نتیجه می رسد که روح امری مجرد و مربوط به عالم امر است که می تواند قبل از پیدایش بدن موجود باشد، در صورتی که نفس نمود روح در عالم خلق بوده و با پیدایش بدن پدید می آید. بدین ترتیب تعارض بین نظریه ملاصدرا مبنی بر جسمانیه الحدوث بودن نفس و روایاتی که وجود ارواح را قبل از پیدایش ابدان می داند حل می شود، بدون آنکه نیازی به تأویل روایات باشد.
مقایسه تطبیقى اندیشه ابن عربى و صدرالمتألهین در باب حدوث و قدم نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین بر آن است که نفس، از جهت کینونت عقلى خود در نشئات پیشین، به نحو عقلى موجود بوده است و در عین حال، از آن جهت که نفس مدبر بدن است و در نحوه وجود خود، تعلق ذاتى به بدن دارد، جسمانیه الحدوث است. او بین این دو نظریه به ظاهر متهافت، به خوبى جمع کرده است. اگرچه این نگاه صدرایى در حوزه فلسفى، کاملاً ابتکارى است، اما در آثار عارفانى همچون ابن عربى نیز به وضوح رد پاى این نظریه به چشم مى خورد؛ به این معنا که ابن عربى نیز از سویى بر وجود نفس در نشئات سابق بر دنیا تأکید دارد و از سوى دیگر، بر حدوث جسمانى نفس در نشئه دنیا اصرار مى ورزد.
رابطه نفس وبدن در نگاه ملا صدرا
منبع:
تأمل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
5 - 22
حوزه های تخصصی:
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث برانگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى و سرانجام، ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز، جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مى کند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.
بررسی آراء اندیشمندان پیرامون حدوث و قدم نفس انسانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره حدوث یا قدم نفس انسانی، از با سابقه ترین و پرچالش ترین مباحث میان اندیشمندان است. متفکران با مبانی فکری و روش های تحقیقی گوناگون خود، دیدگاه های متفاوتی در این باره دارند. بسیاری از متکلمان اسلامی، قائل به قدم زمانی نفس هستند به استثنای گروه اندکی مانند خواجه نصیر که قائل به حدوث آن است. در بین فلاسفه، افلاطون بنا بر قول به مُثُل، معتقد به قدم نفس است. در مقابل، شاگرد او ارسطو، ابن سینا و شیخ اشراق، با ردّ قول به قدم نفس بصورت برهانی، قائل به حدوث آن هستند. در این میان صدر المتألهین شیرازی نیز قائل به حدوث آن است. البته وی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه مانند حرکت جوهری، قائل به حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس است برخلاف ابن سینا که قائل به حدوث روحانی نفس است. عرفا که در مبانی فکری صدرایی سهم مهمی دارند، به نظر می رسد به حدوث جسمانی نفس همراه با اعتقاد به وجود اندماجی آن نزد وجودات برتر خود قائل هستند.
خاستگاه نفس در نگاه تکاملی صدرایی و نگاه تکاملی نوخاسته گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
29 - 44
حوزه های تخصصی:
در الهیات مسیحی که با الهیات اسلامی بیگانه نیست، راجع به خاستگاه نفس، به طور سنتی سه دیدگاه وجود دارد: «آفرینش گرایی»، «تولدگرایی»، و «تقدم وجودی». «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» دیدگاه چهارمی است که به تازگی با تأثیر از نگاه علمی و تکاملی نوخاسته گرایان مطرح شده است. در این نگاه سیستمی و کل گرایانه، ذهن/نفس از نظام ارگانیک بدن و از طریق فرایندها و تعاملات طبیعی و شبکه ای پیچیده از ارتباطات عصبی تولید شده است، نه اینکه از بیرون بدن قرار داده شده باشد. در این مقاله با توجه به شباهت زیاد «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» و دیدگاه جسمانیه الحدوث صدرا، این دو نظریه درباره خاستگاه و منشأ نفس مطالعه می شوند. روش پژوهش، تطبیقی، تحلیلی و استدلالی است. هدف این پژوهش، کشف و طرح نقاط ضعف و قوت هریک از این دو نظریه و رسیدن به دیدگاه متعالی تر دراین باره است. یافته ها: تصور برخی شارحان از جسمانیه الحدوث صدرایی آن است که نفس با ترکیب عناصر و تحقق مزاج و از طریق حرکات اشتدادی و جوهری، از جسم تولید می شود؛ اما توجه دقیق تر به نگاه صدرایی، علاوه از اینکه او را پیشتاز نوخاسته گرایی معرفی می کند، با رفع خلأهای تبیینی این دیدگاه، او را در زمره آفرینش گرایان قرار می دهد. نگاهی که امروزه جامع بین علم، دین و فلسفه است و ازاین رو با نام «آفرینش گرایی نوخاسته صدرایی» در حکم گزینه و نظریه ای بسط پذیر و شایان توجه به فلاسفه دین و متکلمان پیشنهاد می شود.
خوانشی دینی فلسفی از هبوط نفس انسانی در نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هبوط انسان از مهم ترین مسائل حوزه انسان شناسی در دین پژوهی و مطالعات فلسفی است که نه تنها به تبیین ماهیت نفس، بلکه به چگونگی و نحوه پیدایش آن اشاره دارد. اگر چه در بعضی از آیات قرآن و روایات متعدد، هبوط به وضوح مطرح شده، اما در آثار فلسفی ملاصدرا آمیخته با بحث حدوث نفس توصیف گردیده است. به همین دلیل، نوشتار حاضر بر آن است که به واکاوی مسئله هبوط در نظام فلسفی صدرالمتألهین و برخی از آیات و روایات مربوطه بپردازد و تصویری از هویت و چیستی هبوط از منظر دینی و فلسفی ارائه نماید. این پژوهش با رویکردی مسئله محور، به تبیین نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس انسانی پرداخته و این ادعا را اثبات می کند که در نگرش صدرایی نسبت «حدوث» و «هبوط» نه از نوع تقابل و تعارض و نه از سنخ تمایز و تغایر، بلکه به گونه ای سازگار و سازوار است. ما می کوشیم با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، عرفانی و تفسیری صدرالمتألهین از اطوار نفس انسان و شناخت صحیح مقام روح و نفس، جایگاه وجودی انسان در دایره هستی را مورد کنکاش قرار دهیم و با رهیافتی فلسفی، از ابعاد وجود شناختی هبوط انسان، متناسب با دیدگاه خاص ملاصدرا در نحوه تحقق انسان، تفسیری عقلانی عرضه نماییم.
نقش حرکت جوهری در تکامل انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
156 - 175
حوزه های تخصصی:
بحث حرکت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد؛ به گونه ای که پیشینه آن به پیش تر از طرح مباحث مهمی همچون «وجود» و «عقل» در فلسفه می رسد و از این رو، جایگاه رفیعی در تاریخ فلسفه دارد. از جمله نخستین فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند آناکسیمندر است که به حرکت ازلی در جهان قائل بود. همچنین نظریه حرکت جوهری در فلسفه هراکلیتوس قابل رصد و پیگیری است. فیلسوفان مسلمان نیز به این مهم نگاهی ویژه داشته اند و مباحث گوناگونی را با محوریت مبحث حرکت طرح کرده اند. «حرکت» از مباحث مهم وجودشناسی، معرفت شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی در فلسفه است. ما در این نوشتار به مباحث انسان شناسی حرکت، آن هم از زاویه ای خاص خواهیم پرداخت و نقش «حرکت جوهری» را در مسئله «رابطه نفس و بدن» و استکمال جوهری انسان بررسی خواهیم کرد. در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی می گیریم و در پایان، با نظری به روایت های خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا می پردازیم.
بررسی و نقد دو راه حل صدرالمتألهین در تطابق نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی با متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتألهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتألهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قائل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتألهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارائه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قائل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتألهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
جنسیّت نفس بر اساس دیدگاه های رایج در مورد پیدایش نفس انسانی در فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش پس از بیان تفاوت جنس و جنسیّت به تبیین نظریات فلاسفه در مورد چگونگی پیدایش نفس انسانی می پردازیم و در ادامه مسئله جنسیّت نفس را با توجه به نظریه روحانیه الحدوث و جسمانیه الحدوث بودن نفس تحلیل می کنیم. بر اساس نظریه روحانیه الحدوث، خاستگاه جنسیّت فقط در جنس، مطرح بوده و در نفس، جایگاهی ندارد؛ از این رو نفس به لحاظ ذات مجرّد خود، فاقد ویژگی های جنسیّتی است و فقط در مقام فعل با توجه به وضعیت های مختلف بدنی، کارکردهای جنسیّتی خاص خود را دارد. اما بر اساس نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس و با عنایت به برخی از اصول فلسفی حکمت صدرایی می توان به این تحلیل دست یافت که نفس متشکل از بدن و ویژگی های جسمی زنانه، با نفس متشکل از بدن و ویژگی های جسمی مردانه، به لحاظ گرایش های جسمانی، روانی، عاطفی و شناختی متفاوت است و براین اساس، جنسیّت امری هویتی است و تفاوت جنسیّت زن و مرد به حاق وجود آنها باز می گردد. بنابراین همان گونه که از نظر پزشکان و روان شناسان، زن و مرد به لحاظ جسمانی و روانی و عاطفی متفاوت بوده و براساس متون دینی نیز زن ومرد حقوق متفاوتی دارند، به لحاظ فلسفی نیز نفس زن و مرد گرایش های نفسانی خاص خود و متناسب با بدن زنانه و مردانه را خواهند داشت.
تبیین نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن با نقدی بر نظریات ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
51 - 79
حوزه های تخصصی:
در باب نحوه ارتباط نفس و بدن تاکنون نظریات گوناگونی از جانب حکما مطرح گردیده به گونه ای که برخی همانند ابن سینا چنین ارتباطی را بر اساس فضای اصالت ماهیت عرضی و از نوع راکب و مرکوب می داند و برخی دیگر همچون ملاصدرا در مقابل بر اساس فضای اصاله الوجود و نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس ذاتی می داند. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی یا قابل دفاع نبودن هر دو نظریه مذکور را تبیین نماید و پس از آن نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن را که تمایزات اساسی با نظریه ملاصدرا دارد تبیین کند. بر این اساس ابتدا نظریه ابن سینا در باب نحوه ارتباط نفس و بدن و اشکالات آن بیان می گردد پس از آن نظریه ملاصدرا در باب کیفیت ارتباط نفس و بدن تقریر می گردد تا به دنبال آن پیش فرضهای اصاله الماهوی در نظریه جسمانیه الحدوث ملاصدرا نمایان گردد و مورد انتقاد قرار گیرد. برای نقد ژرفتر بر نظریه ملاصدرا برخی ادله ملاصدرا بر حدوث نفس نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا ناکارآمدی این ادله در اثبات حدوث نفس و به دنبال آن رابطه ذاتی نفس و بدنی که ملاصدرا در پی آن است مشخص گردد. در گام سوم نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن که متمایز از نظریه ملاصدرا است در چهار بخش به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و تمایزات آن با نظریه ابن سینا و ملاصدرا تبیین می گردد.
بررسی تطبیقی رابطه علّی نفس و بدن از نگاه ملاصدرا و فاستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
201 - 221
حوزه های تخصصی:
تبیین چگونگی ارتباط نفس و بدن از بحث هایی است که پس از پذیرش دوگانگی آن دو مطرح می شود. یکی از انواع ارتباط بین نفس و بدن، پذیرش علیت بین آن دو و تاثیر و تاثر بین آنهاست. ملاصدرا بدن را علت مادی نفس می داند و پس از آن به اثرگذاری متقابل نفس و بدن اشاره می کند؛ در حالیکه فاستر فقط به جهت دوم می پردازد. فاستر، از حامیان دوگانه انگاری دکارتی، راهکاری برای مشکل اختصاص علّی ارائه می کند و وحدت ذهن و بدن را تبیین می نماید. مشکل اختصاص علی یک نفس خاص به بدن خاص، در فلسفه ملاصدرا با مبانی جسمانیه الحدوث و وحدت نفس و بدن، منتفی می شود و این وجه کارآمدی دیدگاه صدرایی است. از نگاه ملاصدرا، نفس و بدن دو روی یک وجود واحدند؛ اما فاستر آرایش های نفسانی را ضامن اتحاد آنها می داند. نحوه این ارتباط در فلسفه ملاصدرا به نوعی یگانگی می رسد که بهتر می تواند تاثیر و تاثر متقابل آن دو را توضیح دهد؛ اما این مسئله همچنان برای فاستر، بی پاسخ خواهد ماند. ملاصدرا مسئله را وجودشناسانه می کاود و فاستر به تبیین معرفت شناختی اکتفا می کند. از اهداف مقاله، بررسی میزان کارآمدی راهکارهای ارائه شده از سوی این دو فیلسوف است.
مطالعه تطبیقی حدوث جسمانی نفس در کلام اسلامی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
99 - 117
حوزه های تخصصی:
«حدوث جسمانی نفس» از جمله مباحث مشترک کلام اسلامی و حکمت متعالیه است. در کلام اسلامی، دو رویکرد تَبَعی و اَصالی در این باب مطرح است؛ رویکرد تبعی، نفس را مشروط به حدوث مزاج معتدل در بدن، حادث دانسته و رویکرد اصالی، نفس را همچون دیگر اجسام و به نحو مطلق حادث می داند. دیدگاه حدوث اصالی نفس نیز نسبت به نحوه حدوث، تفسیرهای مختلفی ارائه کرده است؛ عرض بودن، یکسانی با هیکل محسوس، جسم لطیف بودن، جزء اصلی بدن، و جزء لایتجزا بودن نفس از آن جمله است. دلیل اصلی متکلمان بر حدوث مبتنی بر ناسازگاری قِدَم نفس با صفاتی چون قادر مختار بودن خداوند است. در مقابل، ملاصدرا معتقد به ناسازگاری میان حدوث زمانی نفس و تجرد ذاتی آن بوده و بر انگاره «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» تأکید دارد. مسئله تحقیق، مطالعه تطبیقی و تحلیل دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه در مسئله حدوث نفس است. تفاوت میان رویکرد کلامی و فلسفی به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن دو بازمی گردد. نظریه حدوث جسمانی نفس در کلام و فلسفه، علاوه بر اشتراک در برخی لوازم، دارای پیامدهای متفاوتی همچون تفاوت در ملاک هویت شخصی است. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی، حدوث جسمانی نفس از دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه مورد واکاوی قرار گرفته و نقاط تلاقی و تمایز آن دو در مبانی و لوازم برجسته گردیده است.
تربیت در مکتیب توحیدی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
51 - 68
حوزه های تخصصی:
ظرفیت ها در تربیت توحیدی همواره سبب توجّه اندیشمندان بوده است. شیوه های تربیتی بر مبانی و اصولی از قبیل تفکرات دینی، قومیتی و فلسفی استوار است. عقاید و آموزه ها آثار خود را در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نشان می دهند. لذا بهره مندی از نظرات فیلسوف برجسته جهان اسلام، صدرای شیرازی که برگرفته از عقل، وحی و عرفان است در این راستا رهگشاست. در این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر برخی از اصول فلسفی در مکتب صدرا، مانند فطری بودن بحث توحید و نگاه ویژه به خالق و باور به اینکه تنها وجود مستقل اوست و سایر موجودات عین الربط و تعلق به او هستند؛ همچنین شناخت ساحت وجودی انسان به عنوان وجودی سیال که قابلیت رشد و اشتداد وجودی به صورت حرکت از مرحله نباتی به حیوانی و انسانی و درنهایت عقلانی است بررسی شده است، و نتیجه آن شد که این مکتب می تواند ازجمله کارآمدترین و جامع ترین برنامه ها و روش های تربیت محسوب شود.