مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مدرنیته
مفهوم شناسی ""حق"" و "" تکلیف"" انسانی در عصر قدیم و جدید غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعادت انسان از نگاه متفکرین دوره یونان باستان و عصر حاکمیت کلیسا، در گرو حرکت در مسیری بود که طبیعت یا خدا برایش مقدر ساخته بود، و این اندیشه وجود داشت که اطاعت از فرامین فیلسوفان و احکام کشیشان (حاکمان)، جامعه بشری را به کمال خویش رهنمون خواهد کرد. اما پس از قرون 15 و 16 میلادی به تدریج این اندیشه شکل گرفت که غایت، خود انسان است و نه چیزی خارج از دایره نیازهای این جهانی او. در راستای این نگرش، جامعه و حکومت مسئول خوشبختی انسان در همین جهان تلقی شد. مقاله حاضر در پی آن است که با توجه به پیامدهای این دگرگونی اندیشه در شکل گیری ذهنیتی ""تکلیف مدار"" یا ""حق مدار""، امکان تدوین اعلامیه ای حقوق بشری به شیوه امروزیِ آن (اعلامیه جهانی حقوق بشر، مصوب 1948) را در دوره پیشامدرن بررسی کند.
ملاحظه ای تاریخی درباره مناسبات جامعه شناختی نهادهای دین و هنرها (با تکیه بر مورد ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است تا ساحت های دین و هنر به مثابه حوزه گردش ایده نمایانده شده و با بیان رابطة هر یک با فضای اجتماعی و نسبت هر یک با قدرت، در ابتدا بر اساس مبانی نظری پی یر بوردیو امکان تحولات ساختاری در هر یک از این میدان ها طی تکوینی تاریخی نشان داده شود. با نگاهی تاریخی، سعی در نشان دادن این نکته بوده است که در سپهر سنتی، درآمیختگی دین و هنر به قسمی بوده است که جداسازی این دو از یکدیگر ناممکن می نماید و اصولا هنر دینی و دین آمیخته با هنر بوده است و مناسبات میدان های دین و هنر بر اساس همین درآمیختگی قابل فهم است. از سوی دیگر، برآمدن هنر مدرن براساس ایجاد تفکیک حوزه های متفاوت اجتماعی منتج از مدرنیته، منجر به استقلال هرچه بیشتر این میدان ها از هم شد. این امر که با گسترش دنیوی شدن صورت گرفت، هرچند صبغه دینی هنر را کاست، ولی به جای آن هنر را گاه در مقام والای رهایی بخشی قرار داد. با این همه، لازم است که نسبت این امر با فرایند دنیوی شدن سنجیده شود. امری که امروز نیز در باز- افسون زدایی جهان مدرن در قالب نشاندن هنر به جای دین در کار است.
پست مدرنیته و علوم کتابداری و اطلاع رسانی
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیته به عنوان یک وضعیت نوین در عصر حاضر، تغییر و تحول های زیادی در دیدگاه های مختلف در زندگی و تفکر بشر به وجود آورده و خواسته یا ناخواسته، علوم کتابداری و اطلاع رسانی نیز به عنوان یکی از علوم اجتماعی در معرض اثرپذیری از این وضعیت قرار گرفته است. مطالعة چنین وضعیتی، دید کتابداران و اطلاع رسانان را نسبت به وضعیت و موقعیت کنونی و افق های پیش رو، بازتر میکند. مقالة حاضر به دنبال آن است که تأثیر پست مدرنیته و تغییرات اجتماعی حاصل از آن را بر دیدگاه و فعالیت های مختلف در حوزة علوم کتابداری و اطلاع رسانی نمایان سازد. بدین منظور، مدرنیته و پست مدرنیته به صورت جداگانه و مختصر معرفی و تأثیر هر یک بر علوم کتابداری و اطلاع رسانی بررسی میشوند. قسمتی از مقاله به رابطة فناوری اطلاعات و پست مدرنیته از یک طرف و پست مدرنیته و آموزش علوم کتابداری و اطلاع رسانی از طرف دیگر پرداخته است. در نهایت، تفاوت دو دیدگاه مدرنیته و پست مدرنیته در علوم کتابداری و اطلاع رسانی بحث شده و در پایان پیشنهادهایی ارائه گردیده است. هدف این مقاله بسترسازی برای مطالعات عمقی و فراگیر دربارة دیدگاه های جدید در این رشته میباشد.
هم فراخوانی تحولات تاریخی و سیاسی دهه های 1950 تا 2000 میلادی و نظریات اخیر جامعه شناسی غرب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با بهره گیری از اصل هم فراخوانی تلاش دارد ارتباط متقابل میان نظریات اخیر جامعه شناسی غرب و از جمله نظریات چهار جامعه شناس برجسته آنتونی گیدنز، ارونیگ گافمن، میشل فوکو و اریک فروم را با تحولات تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دهه های 1950 تا 2000 میلادی نشان دهد.
نسبت بنیاد گرایی اسلامی و مدرنیته: تعامل یا تقابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقوله معرفت شناسی از مباحث بسیار مهم در تبیین پدیده هاست. این مقوله را می توان در سه قالب: الف) هستی شناسی از دو منظر جوهرشناسی (سنت) و پدیدارشناسی ادموند هوسرلی (مدرن)؛ ب) شناخت شناسی از دو منظر شناخت فطری (علم حضوری) و شناخت تجربی (مدرن) و ج) روش شناسی از دو منظر سطح مفهومی یا ذهنی و سطح مصداقی یا انضمامی مورد توجه قرار داد. براین اساس با مدد گرفتن از چارچوب نظری مقوله معرفت شناسی و فلسفی، موضوع نسبت تعاملی بنیادگرایی اسلامی و مدرنیته را در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به این نتیجه است که این دو مفهوم در متن یکدیگر فهم می شوند
ضرورت استفاده از الگوی مدیریتی «SWOT» در حل چالش های فرهنگی بین سنت و مدرنیته در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به رابطه میان مولفه های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایجاد چالش میان این دو پارادایم از زمان و رورد مدرنیته به متغیر مکانی ایران پرداخته شده است. همچنین رویکردهای متفاوتی که در قبال این چالش و جود داشته به طور مختصر بیان و در آخر رویکرد تعامل فرهنگی مدیریت مدار با استفاده از الگوی مدیریتی «SWOT» به منظور تعدیل چالش فرهنگی میان سنت و مدرنیته در ایران مطرح شده است. در ادامه ضمن معرفی پژوهش انجام شده اهداف، چارچوب نظری، سوالات و فرضیه ها مطرح و در خاتمه نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها ارایه شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر این هستند که میان چالش های فرهنگی سنت با مدرنیته رابطه و جود دارد. همچنین بین مولفه های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایجاد چالش میان آنها رابطه مثبت و معنی دار موجود است.
شبه نوسازی در عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی در تجربه اروپائیان بر پایه مدرنیته و به کمک بورژوازی و دولت مطلقه و ملی و مدرن و از گذر تغییرات اجتماعی رادیکال و همه جانبه به ظهور جوامع مدرن و توسعه یافته انجامید، اما در کشور ایران با وجود تلاش هایی که در عصر رضا شاه صورت گرفت، شبه نوسازی منجر به ایجاد جامعه ای مدرن و توسعه یافته نگردید. از جمله عوامل و علل مهم در عدم موفقیت در امر شبه نوسازی، برداشت ایدئولوژیک و یک سویه از مدرنیته و نوسازی و عدم وجود یک چارچوب تئوریک منسجم و جامع؛ متناسب با شرایط و وضعیت ایران(خصوصاً با توجه رویکردهای ضددینی این شبه نوسازی)، فقدان ائتلاف و اجماع بین نخبگان سیاسی و فکری و در نتیجه ضعف دولت و بی ثباتی سیاسی و فقدان اقتدار و مشروعیت، ضعف و غیبت بوروژوازی ملی و اصیل و رابطه بین دولت و گروه ها و طبقات اجتماعی، عدم موفقیت در انجام تغییرات اساسی و ساختاری به دلیل مخالفت گروه های غیر مولد حاکم و نیز دخالت عوامل خارجی می باشند. در این پژوهش می کوشیم با تحلیل و تبیین این علل و عوامل، راه تازه ای برای برون رفت از تنگنا و بن بست توسعه نیافتگی ارائه نمائیم.
پژوهشی اسطوره شناسانه در بن مایه های جامعه مدرن غربی
حوزه های تخصصی:
انسانگرایان (Humanists) اروپایی در دوره رنسانس با رویگردانی از حاکمیت استبدادی ارباب کلیسا در قرون وسطا به مطالعه و بازخوانی آموزه های یونان باستان همت گماشتند و در یک فرایند تجدید حیات و نوزایی، عصر طلایی اسطوره های باستانی یونان را مبنای حرکت تکاملی خود به سوی رشد و پیشرفت انسان مدارانه قرار دادند. مردان دوره رنسانس معتقد بودند حاکمیت زورمدارانه ارباب کلیسا در عصر میانه موجب انقیاد کورکورانه و در نتیجه مانع رشد استعدادهای مختلف شهروندان اروپایی شده است و لذا با اعراض از استبداد قرون وسطایی به ریشه یابی توانایی های انسان غربی در اجداد یونانی اش پرداختند و اسطوره های قبل از میلاد را به عنوان اولین میراث انسان غربی مورد توجه قرار دادند. مقاله حاضر درصدد است برخی شاخصه های جامعه مدرن غربی را که برآمده از ارزش های مطرح شده در رنسانس اروپا بود به سمت میراث های اسطوره ای یونان باستان ردیابی نماید شاخصه های مزبور عبارت اند از: مردم شناسی، جامعه شناسی، سیاست، شهرنشینی و اروپا محوری.
دین و رسانه
حوزه های تخصصی:
پرسش محوری در حوزه رسانه و دین اینست که آیا باید رسانه را به مثابه امری قدسی و دینی نگاه کرد یا رسانه ذاتاً امری سکولار و غیر دینی است؟ اغلب به سبب فقدان پژوهش های مناسب، دو حوزه رسانه و دین به طور مجزا مورد مطالعه قرار می گیرد و تحلیل نسبت میان ارتباطات (رسانه) و تجدد یا مدرنیته بر مبنای سه نگرش روابط ملی، فایده گرا و ساختار گرا انجام می شود. بسیاری از نظریات موجود درباره دین و رسانه، به سوی ""دین رسانه ای"" گرایش داشته و یا در حالتی خوش بینانه درصدد توضیح ابزار بودن هر یک برای دیگری است. رسانه دینی تأکید دارد که نه رسانه صرفاً ظرفی برای دین است و نه تکنولوژی رسانه می تواند دین را در حد یک پیام فروبکاهد. از این رو نه می توان رسانه را پدیده ای ثانوی فرض کرد و نه دین را امری منحاز. نخستین مسئله در تبیین دین و رسانه، بازشناسی ذات رسانه، ویژگی های رسانه، ظرفیت و توانایی رسانه، تاریخ معرفتی و دانش رسانه، نسبت میان رسانه و فرهنگ غرب و تفکر لیبرالی، رسانه و ذات سکولاریسم و مسائل تمدن است. در این مقاله، کارکردهای رسانه، رویکردهای قابل بحث در باب رسانه و دین و ساحت های قابل تداخل دین در رسانه دینی بررسی شده است.
تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی دختران دانشجوی دانشگاه گیلان
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به این پرسش اساسی پرداخته شده است که دختران دانشجو چه تعریفی از چگونگی هویت اجتماعی خویشتن در جامعه در حال گذار ایران دارند. از بررسی انتقادی ادبیات موضوع تحقیق و به خصوص با تاکید بر آرای آنتونی گیدنز در مورد مدرنیته و چگونگی هویت فردی و اجتماعی در عصر مدرن، این فرضیه کلی استنتاج شده است که با تضعیف شالوده ها و ساختارهای سنتی در جامعه در حال گذار ایران، دختران تلاش می کنند با حرکت به سمت مراجع هویت ساز غیرسنتی، هویت اجتماعی غیرسنتی را برای خود در جامعه تعریف نمایند.
پژوهش، روی نمونه 389 نفری از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه گیلان به روش پیمایشی مورد آزمون و بررسی قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد دختران جامعه ما سعی دارند با اتکاء به مراجع هویت ساز غیرسنتی چون تحصیل، شغل، کسب استقلال مالی از هویت اجتماعی سنتی که توسط خانواده پدرسالار برای آنها تعریف شده است یعنی، هویت اجتماعی سنتی گذار کنند و خودشان به صورت بازاندیشانه، هویت اجتماعی غیرسنتی را برای خویشتن در جامعه تعریف نمایند.
مدرنیته و قدرت انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطه سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یک بار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم مدرنیته در «مقام تعریف» انجام گرفته است و بار دیگر با تامل بر محدودیت آفرینی های مدرنیته و انتخاب های ممکن در «مقام تحقق». مقاله «مدرنیته و قدرت انتخاب»، پس از آوردن شواهدی در تایید مدعیات، به این نتیجه رسیده است که چون مدرنیته یک کل منسجم است و از معدود ایده ها و اندیشه های کلان در زندگی بشر که به تحقق درآمده و به جریانی هژمونیک و الگویی مورد غبطه و تاسی دیگران بدل شده است، دچار نوعی تمام گرایی، خاتمیت، انحصار و برتری جویی گردیده است و همین خصوصیات عارضی به اضافه برخی خصایص ذاتی، نظیر بی اعتنایی به مساله برابری و نادیده گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، باعث شد به مانعی در برابر انتخاب های اساسی و شالوده شکن انسان معاصر بدل گردد.
بازاندیشی در ابعاد و گستره مفهوم سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر حاصل پژوهشی اندیشه شناختی است. کاوش مفهومی «سنت»، بازاندیشی در آن و ابعاد و گستره آن را به صورت هدف اصلی در کانون توجه قرار داده است. برای این منظور تعابیر متعدد درباره سنت مورد بررسی قرار گرفته است. آن گاه به بررسی مفهوم شناختی آن در قالب نسبت این مفهوم با مفاهیم نزدیک و برابرداشت آن با مفهوم مقابل آن در ذیل نظریات غربی پرداخته شده است. هم چنین، علاوه بر چند پرسش مفهوم شناسانه، از توانمندی این مفهوم برای تبیین دستگاه نظری و نظام فکری نظریه پردازان سوال شده است.در پایان با برقراری گونه خاص از پیوند میان بایستگی سنت و نیز مقدماتی که در مفهوم شناسی ارائه شده است و توجه به نظریات متعددی (مدرنیسم، پست مدرنیسم، جماعت گرایی) که سنت در ذیل آن ها به بحث گذاشته شد و با روش استدلال استنتاجی تاکید شده است که «سنت» به عنوان یک مفهوم غیرقابل گذر دارای چهار عنصر است: اولاً «آن مفروضاتی را تولید و تحکیم می کند که افراد بدون پرسش در هدایت زندگی روزمره به کار می گیرند»؛ ثانیاً «فهم و تفسیری از جهان ارائه می کند»؛ ثالثاً «در معنای وبری خود منبعی برای مشروعیت بخشیدن به قدرتی که اعمال می شود بوده و موجد اقتدار سنتی است» و بالاخره این که «از طریق انتقال ارزش ها، اعتقادات و رفتار از گذشته به حال، منبعی برای هویت بخشی محسوب می شود».
تبیین نظری روشن فکران از مسائل زنان
حوزه های تخصصی:
شناخت جریان روشنفکری در گام نخست، مبتنی بر آشنایی با مفهوم واژه روشنفکر و طیفی است که در عرف اجتماعی امروز به این نام خوانده می شود. به همین مناسبت این نوشتار ابتدا مفهوم شناسی واژه روشن فکر، سپس خاستگاه جریان روشن فکری در غرب و ایران و انگیزه روشن فکران در رویکرد به مسائل زنان، بررسی شده است.
بخش اصلی نوشتار، نگاهی بر مبانی فکری روشن فکران دارد که در بازنگری و تفسیر متون دینی از آنها استمداد شده و البته در افق نزدیک تری به مسائل زنان قرار داشته اند.
این مبانی در سه بخش «روش شناختی»، «دین شناختی» و «فلسفی» به ارائه دیدگاه های روشنفکران پرداخته است و از آن جهت که نگرش روشن فکران غیردینی نسبت به اجتهاد و دین شناسی چندان حائز اهمیت نمی باشد، در بحث مبانی روش شناختی و دین شناختی تنها به ذکر مبانی «روشن فکران دینی» اکتفا گردیده است. «سخن آخر» به تحلیل و جمع بندی کوتاهی از این مجموعه می پردازد.
سیر تحول خانواده ایرانی در گذر تاریخ
حوزه های تخصصی:
خانواده ایرانی در گذر تاریخ همواره مسیرتحول را طی نموده که این تحول گاه به سوی رشد و کمال و زمانی به سمت انحطاط و سراشیبی پیش رفته است. اگرچه خانواده ایرانی بیشتر حرکتی رو به رشد و تعالی داشته، در دهه های اخیر شاهد حضور برخی ضدارزش ها در بخشی از خانواده های امروزی آن می باشیم که متاثر از فرهنگ وارداتی غرب بوده و خانواده را با مشکلات متعددی روبرو نموده است. از این رو، مقاله حاضر قصد دارد با نگاهی به گذشته و مرور بعضی از ارزش های موجود در خانواده های قدیم (مثل ازدواج و برخی آداب و رسوم آن) که ریشه در هویت اسلامی- ایرانی ایرانیان دارد، مروری هر چند مختصر بر چگونگی تغییر ساختار خانواده و نیز برخی ارزش ها و آداب و رسوم نیکوی آن بنماید تا با تعمقی بیشتر برای احیای مجدد آنها در خانواده ایرانی قدم برداشته شود.
گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران: بازخوانی و ساختار شکنی الگوی توسعه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ این سؤال است که چه نسبتی میان گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن وجود دارد؟ فرضیه مقاله این است که دو گفتمان مذکور با منطق و روش های مختلف، مبانی و مفروضات فراروایت توسعه و نوسازی مدرن را به چالش کشیده اند و این اشتراک در نقد و به چالش کشیدن الگوی توسعه مدرن، موجب هم پوشی دو گفتمان مذکور گردیده است.
باید به این نکته توجه داشت که مقاله حاضر در پی این همانی کردن میان انقلاب اسلامی و پست مدرنیسم نیست، بلکه هدف نوشتار حاضر بررسی انتقادات دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی به دشمنی مشترک به نام مدرنیته و به طور دقیق تر الگوی توسعه مدرن است.
جامعه در حال گذار؛ بازبینی یک مفهوم (ضرورت تحلیل مفهوم دوران گذار با رویکردی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم کلیدی «گذار» بیشتر در نظریات نوسازی و توسعه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برخی از نظریه پردازان توسعه با ملاک قرار دادن شاخص هایی در حوزه های اقتصاد، سیاست و فرهنگ، حرکتی خطی از جامعه سنتی به جامعه مدرن را تصویر کرده اند و به ویژه برای مرحله میانی (دوره گذار) ویژگی های را برشمرده اند. مهم ترین کاستی چنین نگرشی آن است که به بررسی بخشی از شاخص های عینی بسنده می کند و از صورت بندی و تحلیل علل شکل گیری اندیشه های سیاسی در جوامع در حال گذار ناتوان می ماند؛ ازاین رو، مقاله حاضر با مبنا قرار دادن رویکرد ماکس وبر، به باز تعریف سه مفهوم جامعه سنتی، جامعه در حال گذار و جامعه مدرن پرداخته است. گسستگی بین واقعیت های زندگی سیاسی، اجتماعی و پاسخ های چهارچوب فکری حاکم بر جامعه، یا ناتوانی آن چهارچوب از تبیین واقعیت ها سبب می شود که جامعه وارد دوران گذار شود. مهم ترین ویژگی جامعه در حال گذار، بروز بحران معناست. بین این بحران و شکل گیری اندیشه سیاسی همبستگی وجود دارد. در واقع، اندیشه سیاسی بخشی از پاسخ نخبگان فکری یک جامعه به بحران معنایی است که در آن جامعه احساس می شود. در نتیجه، این سیر بحث، بهره گیری از نگاهی میان رشته ای را در پژوهش درباره دوره گذار ضروری می سازد و مباحث و یافته های حوزه هایی چون اندیشه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و حتی مردم شناسی را وارد تحلیل این مفهوم می کند.
بحران اخلاق مدرن و چرخش ارسطویی مکاینتایر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته و آموزة سیاسی آن یعنی لیبرالیسم، از جنبه های گوناگونی مورد توجه و انتقاد قرار گرفته است. از مهم ترین مباحث لیبرالیسم مدرن، که در دهه های اخیر متفکران بر آن نقدهایی داشته اند، موضوع اولویت «حق» بر «خیر» است. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی بر آن است که انتقادهای وارده بر اخلاق مدرن لیبرالی، به ویژه نگاه جماعت گرایان، به ویژه السدیر مکاینتایر را بررسی کند. مکاینتایر، لیبرالیسم را به علت غفلت آن از اهمیت «غایت» در کنش اخلاقی سرزنش میکند و با بازخوانی آموزه های اخلاقی ارسطو، جایگزینی اخلاق غایت مدار و فضیلت مدار را به جای اخلاق دلبخواهی و عاطفه گرای مدرن توصیه میکند.