مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدرنیته
حوزه های تخصصی:
اگر پوشش را یک عمل اجتماعی و معنادار فرض کنیم، نه صرفاً شیوه¬ای برای محافظت از بدن، باید آن را در قالبهای تحلیلی معطوف به معنای اجتماعی، تفسیر نمائیم. نگاه به پوشش به مثابه یک امر نمادین و تلاش برای درک نمادها و کشف معانی به ما کمک میکند تا زاویة جدیدی از این مسأله¬ پرحاشیه دریابیم. توجه به «قواعد» در اعمال اجتماعی و نیز ویژگی قراردادی نمادها در نشانه¬شناسی، میتواند هم تغییرات تاریخی پوشش را تا حدی تفسیر کند و هم تفاوت نگاه به پوشش و لباس را در گروه¬های مختلف و خرده فرهنگ های گوناگون جامعه نشان دهد. توجه به «قاعده¬مند»بودن پوشش و ویژگی نمادین و قراردادی پوشش، اگر در تحلیلهای سیاستگذاران فرهنگی قرار گیرد، می تواند به هدف گیری صحیح سیاست¬گذاری فرهنگی کمک کند.
افقهای ادبیات داستانی معاصر فارسی از آغاز تا جنگ جهانی اول (1299 - 1207 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون کمی متفاوت است. در ادبیات فارسی، مقامه و حکایت هم می تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (ficticn) فقط شامل قالب های خاص داستانی به مبنای جدید می شود. در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثر گذار تاریخی ، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم کرده که در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (1285-1206) دوره دوم؛ پس از مشروطه تا حکومت رضاخان (1299-1285).
نگاهی جامعه شناختی به مخاطره در شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"با گسترش شهرنشینی به عنوان پیامد مدرنیته، در کنار رفاه و تسهیلات، مخاطرات نیز در زندگی شهری افزایش یافته است. ""گیدنز"" و ""بک"" دو جامعه شناسی هستند که جامعه مدرن را معادل با جامعه مخاطره آمیز دانسته و به بررسی مخاطرات و تاثیر آن ها بر روابط اجتماعی پرداخته اند. در بررسی مخاطره، یک بخش مهم اختصاص به درک مخاطره دارد. این بررسی ها در قالب سه رویکرد روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصادی انجام می شود. از یافته های مطالعات درک مخاطره، می توان برای سیاست گذاری و برنامه ریزی کاهش مخاطرات استفاده کرد. در ایران مطالعات اجتماعی مخاطرات شهری پیشینه زیادی ندارد. مطالعات موجود نشان می دهند که شهروندان ایرانی، درک مدرنی نسبت به مخاطرات انسان ساخت دارند، اما به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، توجه به روش های کاهش مخاطرات در اولویت برنامه های زندگی آن ها قرار ندارد. هم چنین با وجود تمایل زیاد مردم به آموزش روش های پیش گیری، سازمان های آتش نشانی به عنوان نهادهای مسوول از آمادگی لازم برای ارایه آموزش، به دلیل مشکلات ساختاری و انسانی برخوردار نیستند.
"
رهیافتی مدرن بر آیینی کهن : مطالعه ای انسان شناختی از جشن نوروز ایرانیان در بریتانیا
حوزه های تخصصی:
"مقاله حاضر گزارشى از جشن هاى نوروزى ایرانیان مهاجر در بریتانیا است که به طرح ""دیدگاه نظرى"" تازه اى براى فهم نوروز در دنیاى مدرن مى پردازد. در بخش نخست مقاله، این دیدگاه نظرى، بررسى و تشریح گردیده است. در بخش هاى دیگر، متناسب با دیدگاه ارایه شده، به بررسى گستره جهانى نوروز در دو دوره باستان و معاصر پرداخته شده است. بعد از آن گزارشى از جشن هاى نوروزى در بریتانیا ارایه مى کنیم. دو بخش پایانى، به تحلیل کارکردهاى نوروز و رابطه آن با دنیاى مدرن، جهانى شدن و مهاجرت اختصاص دارد. این مقاله تلاش دارد تا تحولات آیین نوروز در جهان امروز را توصیف و تحلیل نماید. این تحلیل بر مبناى مشاهدات و مطالعه میدانى نگارنده از چگونگى برگزارى آیین نوروز در بین جمعى از مهاجران ایرانى در لندن است. در عین حال سعى شده است تا با استناد به داده هاى دیگر و همچنین تجربه زیسته ام از چگونگى برگزارى نوروز در ایران، وضعیت کلى تحول نوروز در ایران را توضیح دهم. این بررسى نشان مى دهد که نوروز دیگر بر مبناى فلسقه و تلقى اسطوره اى و تاریخى آن وجود ندارد بلکه این آیین مطابق نیازها و تحول شرایط اقتصادى و اجتماعى عصر حاضر دگرگون شده است و با ارزش ها و مولفه مدرن مانند عقلانى شدن، مصرف گرایى، جهانى شدن، رسانه اى شدن و فرایندهاى دیگر جهان امروز سازگار شده است.
"
تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی دختران دانشجوی دانشگاه گیلان
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله به این پرسش اساسی پرداخته شده است که دختران دانشجو چه تعریفی از چگونگی هویت اجتماعی خویشتن در جامعه در حال گذار ایران دارند. از بررسی انتقادی ادبیات موضوع تحقیق و به خصوص با تاکید بر آرای آنتونی گیدنز در مورد مدرنیته و چگونگی هویت فردی و اجتماعی در عصر مدرن، این فرضیه کلی استنتاج شده است که با تضعیف شالوده ها و ساختارهای سنتی در جامعه در حال گذار ایران، دختران تلاش می کنند با حرکت به سمت مراجع هویت ساز غیرسنتی، هویت اجتماعی غیرسنتی را برای خود در جامعه تعریف نمایند.
پژوهش، روی نمونه 389 نفری از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه گیلان به روش پیمایشی مورد آزمون و بررسی قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد دختران جامعه ما سعی دارند با اتکاء به مراجع هویت ساز غیرسنتی چون تحصیل، شغل، کسب استقلال مالی از هویت اجتماعی سنتی که توسط خانواده پدرسالار برای آنها تعریف شده است یعنی، هویت اجتماعی سنتی گذار کنند و خودشان به صورت بازاندیشانه، هویت اجتماعی غیرسنتی را برای خویشتن در جامعه تعریف نمایند."
سه ملالت مدرنیته
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
مدرنیته و خودکشی زنان و دختران لک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس تجربه مدرنیته در سرزمین لک ها، به بررسی و تبیین خودکشی زنان و دختران می پردازد. پس از مروری بر ادبیات نظری، روش تفسیری برای این بررسی انتخاب و داده ها بر اساس مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدرنیزاسیون سریع و شتابان با تمام مظاهر خود در طی دو دهه وارد یک سرزمین کاملا منزوی، با آداب و رسوم کهن شده و نسل مقارن با این تغییرات، بر اساس آموزه های مدرن پرورش یافته اند. بنابراین، پس از بلوغ، هنگام تصمیم گیری برای زندگی آینده، سعی کردند که بر اساس آموزه هایشان عمل کنند. اما با مخالفت شدید نسل های گذشته که حامل سنت های کهن بودند، روبرو گشتند. کنترل ناشی از سنت های قدرتمند و احساس بی قدرتی در تعیین سرنوشت سبب شد که تعدادی از زنان و دختران به افراطی ترین پناهگاه [خودکشی] در مقابل مصیبت های زندگی روی آورند.
آسیبشناسی فرهنگ و آیینهای تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر
حوزه های تخصصی:
هر تمدنی از دیدگاه نصر برای رسیدن به بالندگی، از کاستیها و فزونیهایش باید آگاه باشد. اسلام نیز هم در قالب دین و هم در قالب تمدن، از دید فرهنگ و آیین آسیبپذیر است. رویکردی که به ماهیت فراگیر این دین و تمدن و پایبندی مسلمانان به اصول ماندگارش آسیب میرساند، افزون بر «تقدسزدایی از فضای فرهنگی» که آسیبی فراگیر به شمار میآید، گونهای از گسست تاریخی و جغرافیایی از این پدیده در دو قرن گذشته است. از سوی دیگر، دین نهادی بنیادین و واقعیتی فرازمانی شمرده میشود که با مشکلاتی درباره ایمان دینی، ضرورت وجود شریعت و کارکرد آن روبروست و نهاد «اُمت اسلامی»؛ یعنی هویت مشترک مسلمانان با درافتادن اندیشههایی درباره هویتِ سرزمینی، نژادی و زبانی در کشورهای اسلامی، دچار دوگانگی و آسیب میشود و غرب به انگیزه «جهانیسازی فرهنگی»، دو طرح بنیادی را همزمان پی میگیرد: فراگیر ساختن «مدرنیته» و تهاجم به فرهنگ اسلامی.
دین در دنیای مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۳
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه دین در عصر مدرن میپردازد. بحث در اینباره که آیا لازمه مدرنیسم و تجدّدطلبی و علم و پیشرفت و عقلگرایی آن است که دین از ساحتهای زندگی بشر کنار گذاشته شود، از جمله مسائل مهم و مباحث سرنوشتساز و چالشبرانگیز بین اندیشمندان دینی و روشنفکران سکولار طی چند قرن گذشته بوده است. برخی از اندیشمندان سکولار چنین ادعایی مطرح کردهاند. بحث و فحص درباره صحّت این فرضیه و اینکه قایلان آن چه دلایلی بر ادعای خود اقامه کردهاند و آیا از نظر علمی و تاریخی، چنین ادعایی قابل اثبات است یا خیر، و اینکه چگونه میتوان بطلان این ادعا را ثابت کرد، مسائلی هستند که این نوشتار سعی کرده است بدانها بپردازد.
انگلیس به روایت مسافران ایرانی ( سه دهه اول سده 19 / نیمه اول سده 13 ق )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشته سفرنامه های چهار ایرانی یعنی میرزا ابوطالب اصفهانی، میرزا ابوالحسن خان ایلچی، میرزا صالح شیرازی و رضاقلی میرزا نایب الایاله مورد بررسی قرارگرفته است.
اسلام و مدرنیته در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی
حوزه های تخصصی:
رویارویی و مواجهه اسلام و مدرنیته در اندیشه اندیشمندان اسلامی اشکال متفاوتی به خود گرفته است. در این میان فهم سید جمال الدین اسدآبادی از مدرنیته و اسلام، آغاز راهی است که تلفیق و سازگاری این دو عرصه ـ یعنی اسلام و مدرنیته ـ را راه حل معضل عقب ماندگی و مسئله امپریالیسم در کشورهای اسلامی می داند. سید جمال الدین اسدآبادی بر این اعتقاد بود که راه برون رفت از واپس ماندگی و مقابله با امپریالیسم، باز تفسیر آیین اسلامی است که در درون گفتمان مدرنیته صورت می گیرد. در واقع سید جمال الدین ابتدا میان مدرنیته و غرب جدایی می افکند و سپس مدرنیته غیرغربی را می جوید. بنابراین، باز تفسیر آیین اسلامی در اندیشه سید جمال الدین به بازسازی هویتی مدرن، منتها غیرغربی می انجامد. و این گونه، مدرنیسم اسلامی به مثابه هویتی متمایز و مستقل از هویت غربی، پاسخ سید جمال الدین اسد آبادی به بحران جوامع اسلامی در قرن نوزدهم است.
بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۶ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
تحولات گسترده علمی، سیاسی و اجتماعی که از چند سده گذشته در جوامع مختلف و خصوصاً کشورهای غربی آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد، پرسش های گوناگونی را در عرصه های مختلف، پیش روی متفکران قرار داده است. در این میان، فضل الرحمان یکی از متفکران مسلمان به دنبال یافتن پاسخ برای این سؤالات، بر اساس کتاب و سنت برآمد که شاید مهمترین آن چگونگی تلائم عقاید، ارزش ها و احکام دینی با تحولات مورد اشاره باشد. بنابراین بحث-های مربوط به بازسازی اندیشه دینی و چگونگی کارآمد کردن دین در شرایط متفاوت با روزگار گذشته یکی از بحث-های محوری وی بوده و نقش موثری در شکل گیری جریان هایی که با عنوان «نوگرایی دینی» شناخته می شوند داشته است. در این مقاله به بررسی و نقد اصول نظریه وی در زمینه بازسازی اجتهاد در دین پرداخته شده است.
بررسی امکان همزیستی دین و مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مدرنیته در تلقی عام و کلاسیک، به عنوان مهم ترین عامل عرفی شدن یاد شده است و انتظار می رفت با بسط آن، دین از صفحه ذهن و زندگی انسان مدرن بیرون رود. وجود شواهدی از حضور پر نشاط دین در دنیای مدرن، این نظریه و پیش بینی های آن را به زیر سوال برده و امیدواری هایی برای به هم آوری دین و مدرنیته در برخی از نواندیشان دینی پدید آورده است. این مقال با تاکید بر تمایز میان «نوشدن»، «مدرن شدن» و «مدرنیته» و ملاحظه تفاوت های آموزه ای اسلام و مسیحیت، این امیدواری را به چالش کشیده است: در گام نخست با آشکارسازی نسبت نقیض میان دین و عرفی شدن و اثر غیر قابلِ انکار مدرنیته بر وقوع این فرایند و در گام دوم با ابرام بر عدم صدق مهم ترین مصادیق همزیستی میان دین و مدرنیته
رابطه ارزشهای سنتی و مدرن در سطوح خرد و کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطهری و نظریه ی سازگاری اسلام و مدرنیته(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در چهار قرن اخیر شاهد تغییرات و دگرگونیهای پرشتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزهی زیست انسانی بوده و هستیم. مدرنیته، که برآمده و برساختهی تحولات نامبرده میباشد، تقریبا تمامی شؤون زندگی بشر را پوشش و تحت تأثیر قرار داده است، مدرنیته هویت سیال و مرکب داشته و به همین جهت تغییرها و تاویلهای مختلف را برتابیده است. اما با وجود تنوع تصویری و تفسیری، آن را این گونه میتوان معنا کرد:
مدرنیته روش اندیشیدن و زیستن است که مؤلفههای اصلی آن را خردورزی، تغییر و پیشرفت میسازد.
از مدرنیته، به معنای یاد شده، معمولاً دو قرائت ارائه شده است:
1 ) مدرنیته پروژهای غربی است.
2 ) مدرنیته پدیدهای انسانی است که در غرب زایش و رویش داشته و از مختصات فکری و ساختاری نیز برخوردار میباشد.
در این نوشتار که پیرامون سازگاری اسلام و مدرنیته در دیدگاه استاد مطهری نگاشته شده است، استاد با خوانش اول مخالفت میورزد. اما خوانش دوم از مدرنیته در تفکرات استاد قابل بازیابی و بازخوانی میباشد.
مدرنیته با تغییر میآغازد؛ اما تغییر سامانمند و مشخص در حوزهی اندیشه، انگیزه، رفتار و ساختار. تغییر در اندیشه به خردورزی و خرد باوری بشری و در انگیزه به استیلای معرفتی و متقن و در رفتار به نهادمندی و مدیریت سازمانی نمود بیرون یافت. استاد مطهری منطق اسلام را در مورد تغییرات یاد شده یکسان نمیداند. تغییر رفتاری را مادامی که در خدمت انسان باشد از نظر اسلام ممدوح و مقبول میخواند. استاد مطهری برای خرد انسانی جایگاه رفیع ترسیم میکند و ریشهی آن را به اسلام مستند میسازد و اندیشهی خرد ورزانه را نتیجه بخش و کم ریسک مییابد، تا جایی که عقل را یکی از منابع و مبادی استنباط احکام دانسته و اجتهاد را موتور محرکهی اسلام میخواند و با جریانهای عقل ستیز در اسلام به شدت برخورد فکری میکند و به علم و تکنیک، که گونههایی از خردورزی انتقادی (نه به معنای پوپری آن) است، روی میآورد. استاد تغییر در انگیزهها را، که عمدتا با زبان مقاصد و اهداف بیان میشوند، از نظر اسلام میپذیرد، ولی همهی آنها را اولاً مقاصد میانی میداند، نه نهایی و ثانیا با رویکرد انتقادی به مبادی و مبانی اندیشه، یعنی خرد ورزی که مادر پیشرفت میباشد، بر این باور است که ریشهی توسعهی بیرونی، توسعهی درونی و انسانی است و دقیقا در همین جا نقش دین و ایمان در کنار عقلانیت بشری پررنگ شده و جهت پیشرفت و تغییرات را سالم میسازد.
در نهایت ایشان میان اسلام و مدرنیته سازگاری میبیند، نه تعارض و تخاصم.
فلسفة ادب و هنر مدرن و اخلاق پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یورگن هابرماس (1992) اذعان داشته که «پروژه مدرنیته»، با ریشه های آن در دوره «روشنگری» سده هجدهم، به جدایی حوزه های علم و اخلاق و هنر از یکدیگر و از عالم واقعی انجامیده است. در این مقاله، این فرضیه مطرح شده است که مشخصه بارز «پروژه مدرنیته»، یعنی تلاش برای دستیابی به «واقعیت» های عالم و بیان آنها در قالب زبانی علمی و «واقعیت نما»، به حوزه اندیشه و هنر هم راه می یابد و «واقع گرایی» و استفاده از زبانی خاص برای بازنمایی «واقعیت» نضج می گیرد و همین امر است که سرانجام به جدایی این حوزه از دنیای واقعی و مردم در قالب «سخت گیری اخلاقی» می انجامد. این فرضیه با مطالعه ابعادی از «مدرنیسم» تایید و سپس برای ارائه راه حلی «پسامدرن» به آراء امانوئل لویناس و کاربرد آنها در برخورد با ادب و هنر پرداخته می شود.
روشنفکری دینی، دین و تیپولوژی روشنفکری (چالش سنت و مدرنیته در قرن 19 ایران)
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیمی که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به دنبال محاکمه کاپیتان دریفوس مطرح شد، مفهوم روشنفکری بود. به وجود آمد. چهار سال بعد، یکی از نویسندگان آن زمان به نام امیل زولا، بیانیه ای صادر کرد که به دستگیری وی انجامید. در پی آن، نویسندگان دیگری با صدور بیانیه ای به نام «بیانیه روشنفکران»، محاکمه زولا را محکوم کردند. این مفهوم در غرب دارای بار معنایی خاصی بود که در جریان تحولات ایران نیز به کار گرفته شد، به گونه ای که شماری از تحصیل کردگان غرب گرای ایرانی، خود را با همین مفهوم و معنا در ایران معرفی کردند و در قرن نوزدهم جریانات سیاسی و اجتماعی مدرنی را که برگرفته از مدل های غربی بود، شکل دادند.در این هنگام، نخبگان مذهبی (علما) و توده مردم با این جریانات به مقابله برخاستند؛ زیرا این تفکر با ساختارهای معرفتی و گفتمان سیاسی آن عصر در ایران همخوانی نداشت، به گونه ای که هویت ملی و ایرانی، از دیرباز در ایران با اسلام و شریعت تشیع آمیخته شده است و ایرانیان هر زمانی که احساس می کردند معرفت دینی آنان با تهاجم بیگانگان روبه رو شده است، با آن به مقابله بر می خاستند.این نوشتار، پس از بررسی دلایل کشمکش و ستیز میان نخبگان دینی با دیگر نخبگان و بیان دیدگاه های هر کدام، به شناخت تیپ های مختلف روشنفکری در ایران پرداخته که شامل تیپ سنت گریز، اسلام گرا و غرب گرایی نوین است.از میان دیدگاه های عالمان و نخبگان دینی، به صورت نمونه، تفکرات میرزای شیرازی و شیخ فضل اله نوری، انتخاب و با تحلیل تقابل ها، به تفکیک جریانات مثبت و منفی روشنفکری دینی پرداخته شد.
ویژگی های معرفت شناختی اندیشه در پیشامدرن ، مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی هم رفته، می توان تاریخ اندیشه در مغرب زمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید به شایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. به نظر می رسد سرشت رادیکال و شالوده شکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشه های دو دوره پیشین نمایان می شود. لذا نگارنده با بهره گیری از مبانی نقادی شناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگی های متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و فرجام شناسی. در نتیجه می توان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسه ای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سه گانه پی برد.
بررسی رویکردها در ارتباط با نسبت دین و عناصر مدرنیته در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدا چالش های فکری متعدد و پایایی بوده که از جمله مهم ترین آنها می توان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده است: یکی مدرنیزاسیون که مجموع رویدادهای سیاسی و اجتماعی و علمی و فنی است و در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده، و دیگری مدرنیزم که به معنی تلاش برای جستجوی حقیقت به منظور خروج انسان از قیمومیت و اقدام به تعیین حدود عقل در زمینه شناخت است؛ در سوی دیگر، دین قرار دارد که خود از فربه ترین عناصر سنت به شمار می آید. با توجه به این توضیح، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه علمای دین و روشنفکران دوره مشروطیت را در ارتباط با نسبت سنت و عناصر مدرنیته مورد بررسی قرار دهد.در این خصوص گروهی قائل به تقابل سنت و مدرنیته با دفاع از مدرنیته بودند و گروهی دیگر با توجه به ذات مدرنیته و فارغ از مدرنیزاسیون، قائل به تقابل سنت و مدرنیته شدند و گروه سوم که نگاهشان به مدرنیزاسیون بود نه تنها قائل به امکان جمع سنت و مدرنیته بودند بلکه باور داشتند آنچه امروزه از غرب می رسد در اسلام وجود داشته و اینک در حال باز شناسی است.