مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
سیاست اخلاقی
حوزه های تخصصی:
در نگاه ابتدایی، جمع اخلاق با سیاست ناممکن به نظر می رسد؛ زیرا اخلاق، از فضایل، صفات و افعال حسنه سخن می گوید، در حالی که سیاست، دغدغه قدرت و اعمال سلطه را در سر می پروراند. سیاست مدار در پی کسب، حفظ و توسعه قدرت و نیز تامین خواست های نفسانی خویش است، در حالی که انسان اخلاقی، با نگاه منفی به این امور، در اندیشه کسب فضایل و زدودن رذایل نفسانی است. در نگاه ثانوی به این دو موضوع می توان دریافت که چنین اختلافی را نمی توان لزوما از ذاتیات این مبحث به شمار آورد، بلکه می توان با یک بازنگری در تعریف سیاست، اخلاق را در کانون سیاست جای داد. از این رو، سیاستی که بر محور اخلاق سرو سامان می یابد، «سیاست اخلاقی» نام دارد.
تبیین مؤلفه های سیاست اخلاقی امام علی (ع) پس از رسیدن به امامت و حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژة سیاست به معنای اقدام به کاری طبق مصلحت آن است. بر اساس مبانی اسلام می توان گفت سیاست، در معنای عام، تجلی ولایت و رهبری خلق برای حرکت به سوی خالق و زمینه سازی تحقق هدف خلقت انسان است. تعریف سیاست در معنای خاص آن نیز چنین است؛ تدبیر و ادارة امور جامعه در مسیر تحقق ولایت الهی. نگاه علی (ع) به سیاست نگاهی توحیدی و الهی است. سیاست به دلیل نقش اساسی اش در شکل گرفتن رفتار و اخلاق جامعه و تأثیر ساختار و رفتار حکومت در سرشت و سرنوشت معنوی مردم جایگاه برجسته ای دارد. رویکرد بنیادین در حکمت سیاسی علی (ع) عبارت است از سیاست آن گونه که باید باشد. تلاش سیاسی در نگاه امام فقط به قصد احراز قدرت نیست. در فلسفة سیاسی علی (ع) توجه به آخرت و اصالت آن، اخلاص، پرهیز از دنیاگرایی، و رعایت اصول اخلاقی و سیاسی مطلوب شمرده می شود. از دیدگاه آن حضرت حکومت پیمانی است سه جانبه میان خدا و مردم و حاکم.
در حکومت علوی عمل کردن به دین خدا و رعایت حقوق خلق در هم می آمیزد و قدرت فقط از راه های مشروع و ارزش مند استقرار می یابد. استبداد در بینش علوی جایی ندارد. وظیفة امام نیز فرمان بردن از خدا و رعایت حدود الهی است. از دیدگاه آن حضرت مهم ترین مؤلفه های سیاست اخلاقی عبارت است از: حق طلبی، عدالت محوری، ابزارانگاری قدرت، تقوای سیاسی، کرامت انسانی، مردم گرایی، صلح مداری، عهدمندی، و مصلحت سنجی.
در کارنامة سیاسی امام علی (ع) هیچ گونه گسستی میان گفتار و کردار نیست و هریک ترجمان دیگری است. آن حضرت اخلاق و سیاست را به هم آمیخت و زمانی که قدرت را به دست گرفت، ذره ای از اصول اخلاقی را فرو نگداشت. در حوزة سیاست از عرصة دیانت رخ برنتافت و نه به بهانة حفظ دین از سیاست روی برگرداند و نه به بهانة حفظ قدرت از دین مایه گذاشت. اخلاق قشر نازکی بر سیاست آن حضرت نبود، بلکه درون مایة آن بود و در کانون توجه آن حضرت قرار داشت.
اخلاق سیاسی از دیدگاه امام علی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله جایگاه اخلاق در اندیشه و عمل سیاسی امام علی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا مبانی نگرش اخلاقی ایشان به سیاست مورد توجه واقع شده است. مهم ترین مولفه های نگرش اخلاقی امام به سیاست عبارتند از: عبودیت الهی، آخرت گرایی و عدالت محوری. پس از آن تجلی این اندیشه ها در عمل سیاسی امام در دوران زمامداری به تصویر کشیده شده و موارد متعددی از پایبندی ایشان به اصول اخلاقی را در زمینه اهداف سیاسی ذکر گردیده است و در پایان هم مقایسه ای اجمالی بین سبک و روش حکومتی ایشان و مخالفان او به عمل آمده است.
سیاست اخلاقی در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
حوزه های تخصصی:
بحث اصلی پژوهش حاضر درک مفهوم سیاست اخلاقی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)است. مسئله این است که با توجه به اینکه این واژه توسط امام به کار نرفته است، سیاست اخلاقی در اندیشه ایشان چگونه ترسیم شده است برای پاسخ به این سؤال، با بررسی مفهوم سیاست اخلاقی این نتیجه حاصل شد که اخلاقی بودن سیاست با ملاحظه ی روش ها، ابزارها و اهداف سیاست معین می شود؛ از این رو روش ها و اهداف سیاست در اندیشه امام خمینی (ره)به بحث نهاده شده است. مهم ترین روش ها عبارت است از: تهذیب و تزکیه و محبت به مردم؛ اهداف سیاست نیز با مفاهیمی چون مقصد انبیاء، انگیزه ی الهی و الویت وظیفه گرایی و فضیلت گرایی بحث شده است. ملاحظه ی این دو مؤلفه نشان می دهد که امام خمینی (ره)با توجه به هدفی که برای سیاست در نظر می گیرد؛ اینکه همه چیز را برای خدا بخواهیم و تنها برای رضایت او کار کنیم، راه حل مسائل سیاسی را در حل مسائل انفسی می جوید و تزکیه و اخلاص و مراقبه و مجاهده را پیشنهاد داده و ساختن انسان را مهم ترین هدف و نقش سیاست می داند. از این رو می توان از سیاست اخلاقی در اندیشه و عمل ایشان سخن گفت. منبع اصلی پژوهش، سخنرانی های سیاسی امام خمینی (ره)در جمع مسئولین و اقشار مختلف مردم بعد از پیروزی انقلاب و دوران رهبری سیاسی ایشان است.
فراترکیب پژوهش های انجام شده در زمینه سیاست اخلاقی مدیران از منظر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
725 - 749
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر فراترکیب پژوهش های انجام شده در زمینه سیاست اخلاقی مدیران از منظر آموزه های اسلامی است. ابزار پژوهش سیاهه مطالعات و اسناد و مدارک گذشته در زمینه سیاست اخلاقی مدیران است که جمعاً بیست پژوهش را شامل می شود. شیوه تحلیل داده ها نیز کُدگذاری است. در این زمینه، با اتخاذ رویکرد کیفی در پژوهش و با بهره گیری از روش فراترکیب، متون مربوطه شناسایی و، پس از ارزیابی، تعدادی از آن ها برای استفاده در این پژوهش انتخاب و تحلیل شد. در گام بعد، متون انتخابی با هدف استخراج مصداق های سیاست اخلاقی بررسی شد و 143 کُد شناسایی شده در زمینه سیاست اخلاقی مدیران بر مبنای آموزه های اسلامی در 52 مفهوم و 5 مقوله، شامل مقوله مدیریتی- رهبری، ارتباطی- تعاملی، شخصیتی- رفتاری، ارزشی- اعتقادی، و دانشی- تحلیلی بررسی شد. یافته های مطالعاتی می تواند هم در سیاست گذاری و انتخاب مدیران آموزش عالیِ آتی و هم به عنوان راهنمای عمل مدیران کنونی مورد توجه قرار گیرد.
نسبت اخلاق و سیاست از دیدگاه امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
37 - 55
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های دیرینه و پایدار در حوزه اندیشه سیاسی، پرسش نسبت اخلاق و سیاست می باشد. نتیجه تأمل در باره چنین نسبتی منجر به شکل گیری نگرش های متفاوتی شده است. عده ای معتقدند که کاربرد موثر قدرت سیاسی با رعایت اصول و موازین اخلاقی سازگاری ندارد و در نتیجه هیچ آرمانی بدون اعمال قدرت حتی عدالت تحقق نخواهد داشت. در مقابل گروهی معتقدند که اصول اخلاقی بخودی خود آنقدر ارجمند است که باید به صورت دائم تمایلات گسیخته قدرت سیاسی را مهار کند و گرنه سیاست هیچ ارزشی ندارد. مقاله حاضر سعی خواهد کرد که پرسش این نسبت را در اندیشه و عمل حکومتی امام علی(ع) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده و پاسخی در خور عرضه دارد.
نسبت اخلاق و سیاست در سیره سیاسی امام سجاد علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
3 - 22
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های دیرینه و پایدار در حوزه اندیشه سیاسی، پرسش نسبت اخلاق و سیاست است. نتیجه تأمل درباره چنین نسبتی به شکل گیری نگرش های متفاوتی انجامیده است. برخی می پندارند که کاربرد قدرت سیاسی با رعایت اصول و موازین اخلاقی سازگاری ندارد و در نتیجه هیچ آرمانی حتی عدالت، بدون اعمال قدرت محقق نخواهد شد. در مقابل گروهی بر این عقیده اند که اصول اخلاقی به خودی خود آن قدر ارجمند است که باید به صورت دائم تمایلات گسیخته قدرت سیاسی را مهار کند، وگرنه سیاست هیچ ارزشی ندارد. مقاله حاضر تلاش خواهد کرد که پرسش این نسبت را در اندیشه و عمل امام سجاد (ع) تجزیه و تحلیل کند و پاسخی درخور عرضه دارد.
سیاست اخلاقی در سیره امام رضا(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶ (پیاپی ۲۸)
67 - 86
حوزه های تخصصی:
دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی و پیامبر اسلام9به عنوان رسول خاتم و همچنین ائمه طاهرین:، در جهت ایجاد ثبات روابط اجتماعی، جایگاه رفیعی را برای اخلاق قائل شده اند. امام رضا (ع) نیز با تلفیق دو مقوله مهم از حیات اجتماعی، یعنی اخلاق و سیاست، تصویر روشنی از ضرورت به کارگیری روش های مبتنی بر اخلاق به ویژه در حیطه رهبری جامعه مسلمین در قدرت سیاسی ارائه کرده اند. در این مقاله، این نوع نگرش به قدرت سیاسی، تعبیر به سیاست اخلاقی شده و تلاش شده تا مهم ترین مؤلفه ها و شاخص های این نگرش از دیدگاه حضرت رضا (ع) بحث و بررسی شود
مؤلفه های سیاست اخلاقی در اندیشه سیاسی امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ارتباط اخلاق و سیاست همواره مورد توجه دانشمندان، سیاستمداران، فیلسوفان و مدیران جوامع بوده است. برخی اخلاق را تابع سیاست می دانند و برخی سیاست را مبتنی بر موازین اخلاقی؛ و دسته ای نیز به جدایی بین آنها باورمندند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل این مسئله از نگاه امام خمینی ره به عنوان الگوی سیاست و اخلاق پرداخته است. طبق یافته های پژوهش امام ره سیاست را تابع اخلاق و هر دو را از شاخه هاى حکمت عملى می داند که در پى تأمین سعادت انسان اند. براین اساس، امام ره تأمین سعادت را منوط به ایجاد سیاست اخلاقی می داند. در دیدگاه امام ره سیاستِ مبتنی بر اخلاق، مؤلفه هایی دارد که رعایت آنها موجب پیشرفت جوامع می شود. مؤلفه هایی همچون: رعایت عدالت و انصاف بین مردم؛ پرهیز از دنیادوستی و دنیاپرستی؛ رعایت رفق و مدارا در رفتار با مردم، تناسب مقام ها با توجه به میزان برخورداری از فضایل اخلاقی؛ حاکم نمودن اخلاق بر سیاست؛ وفاداری به پیمان و شعارهای حکومتی؛ برخورد صادقانه با مردم؛ و پرهیز از فریبکاری.
بررسی ماهیت سیاست در رویکردهای سکولاری و رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
۱۳۷-۱۵۴
حوزه های تخصصی:
ارتباط تنگاتنگ میان انسان و سیاست، سیاست را به مفهومی سهل و پیچیده تبدیل کرده است. در تبیین ماهیت سیاست، با چهار نظریه کلان مواجه هستیم: 1. نگرش عامیانه، 2. نگرش قدرت محور، 3. نگرش اخلاق محور و 4. نگرش الهی. نگرش عامیانه، که از جریان عملی سیاست در بسیاری از جوامع نشأت می گیرد، سیاست مقوله ای شیطانی از جنس زور و نیرنگ تفسیر می شود. در نگرش قدرت محور، سیاست مقوله دو چهره ای است که از طرفی بانی نظم و امنیت است و از طرف دیگر عامل سلطه گری، تعارض و پیکار. در نگرش اخلاقی، سیاست در پیوند با اخلاق معنا می یابد و باید انتظارات اخلاقی از آن داشت؛ و در نگرش الهی، سیاست مقوله الهی است؛ «جعل الله» و «عهد الله» است. با سیاست مسیر حرکت جامعه به سمت سعادت دنیوی و اخروی هموار می شود. به واسطه آن اخلاق انسانی و متعالی در جامعه منتشر می شود؛ دین خداوند در جامعه به جریان می افتد و خود از آن تغذیه کرده و بارور می شود.
مقایسه رابطه اخلاق و سیاست در اسلام و مسیحیت (مطالعه موردی حکومت امام علی (ع) و شارلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد مقایسه ی "رابطه ی اخلاق وسیاست"در دو حکومت مثالی در اسلام ومسیحیت است. در این راستا به واکاوی این مساله می پردازد که آیا در حکومت شارلمان همانند حکومت حضرت علی (ع) مبنای سیاست بر "رعایت دقیق موازین اخلاقی" بوده است؟ به عبارت دیگر،شارلمان،آن گونه که از یک حاکم مسیحی مومن انتظار می رود،در عملکرد سیاسی واجتماعی خویش"پایبندبه اصول وموازین اخلاقی" بوده است ؟ همچنین درراستای پی ریزی مناسب جهت نگارش مقاله فوق؛چارچوب نظری این تحقیق را براساس درنظر گرفتن دونوع رابطه احتمالی بین اخلاق وسیاست یعنی سیاست اخلاقی واخلاق سیاسی ترسیم نموده وبرهمین مبنا شاخص های اصلی این دو را درغالب جدولی ترسیم نموده واین شاخص ها رامبنای مقایسه بین اقدامات وعملکردهای امام علی(ع)وشارلمان قراردادیم. درپایان به این نتیجه رسیدیم که سیاست امام علی(ع) در دوره ی حکومت خود مبتنی بر" رعایت دقیق اخلاق"بوده است در حالی که شارلمان در دوره ی حکومت خود علی رغم توصیه ی نظری در باب التزام سیاست به اخلاق؛ پایبندی عملی به این مقوله نداشته است و سیاست عملی وی،مبتنی بررعایت اصول وموازین اخلاقی نبوده است.
سیاست اخلاقی از نظریه تا عمل: درباره امکان تأسیس سیاست اخلاقی با تکیه بر فلسفه «لویناس» و تجربه «مصدّق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشته درصدد پرتوافکندن بر این پرسش است که سیاست اخلاقی چیست و در اندیشه سیاسی و اخلاقی روزگار ما، چه جایگاهی دارد؟ نوشته بحث کرده است که جدایی بین دوحوزه سیاست و اخلاق که عمدتاً ماکیاوللی آن را مطرح کرده است، هرچند میتواند و باید دستاوردی مثبت برای هر دوحوزه تلقی شود، شکل ساده، کلاسیک و مطلق این جدایی در اندیشه سیاسی و اخلاقی معاصر ما قابل دفاع نیست. به همین دلیل، این مقاله با مبنا قرار دادن آموزه های یکی از مهم ترین فیلسوفان اخلاق، «امانوئل لویناس»، تلاش کرده است تا به تقویت نظریه ای که «سیاست اخلاقی» نام گرفته است، یاری رساند و با تعریف اخلاق به عنوان فلسفه اول و سیاست به عنوان ابزاری برای حمل تعلق اخلاقی تیمارداری، راهی برای پیوند بین اخلاق به مثابه فرجام شناسی صلح و سیاست به عنوان کارگزار عملی آن بیابد. از آنجا که نظریه سیاست اخلاقی در پی مسئله شناسی جدایی مدرن و آمیختگی پیش مدرن سیاست و اخلاق صورت بندی شده است و قرار است واجد کارکردی عملی باشد، نوشته در قسمت دوم خود به منظور فراهم آوردن نمونه ای عینی و عملی از به کار گرفته شدن «سیاست اخلاقی»، به واکاوی اهم جهت گیری های سیاسی دکتر «محمد مصدق» در دو حوزه داخلی و خارجی، با محوریت تقدم جنبه اخلاقی نهضت ملی شدن صنعت نفت بر جنبه اقتصادی آن پرداخته است تا نشان دهد که اهداف سیاست اخلاقی در تجربه مصدق قابل پیگیری است و چون چنین است، می توان به توسعه چنین سیاستی امیدوار بود و بدان اندیشید. برکشیدن تلقی دکتر محمد مصدّق از «رابطه اخلاق و سیاست» در این نوشته، از خلال نامه ها، خاطرات، نطقها و رسالههای او صورت گرفته است؛ تلقیای که پایگاه و منبع عملکردهای سیاسی او بوده است.
بنیان های کنشگری سازمان تعزیرات حکومتی در تقابل با تخلفات اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاسخگویی به چالش پراهمیت بزهکاری اقتصادی در عصر امروز یکی از مهمترین چالش های پیش روی دولت ها است. در ایران بخش عمده ای از این وظیفه ی خطیر بر دوش سازمانی، تحت عنوان «سازمان تعزیرات حکومتی» نهاده شده که کمتر از چهار دهه است با مجوز سطوح فراتقنینی و فروتقنینی قانون گذاری پا به عرصه ی وجود گذاشته است. در کنار این روند قانونی، بنیان هایی، ریشه های این سازمان را در تقابل با بزهکاری های اقتصادی، مستحکم نموده است. این بنیان ها که راهگشای فعالیت های کنشی و مستمسکی برای تقویت عملکرد سازمان تعزیرات حکومتی است به دو بخش پیراحقوقی و حقوقی تقسیم می شود که هر بخش حاوی تعدادی از رویکردهای اقتصادی است. پژوهش حاضر رؤوس این بنیان ها را استخراج نمود تا ضمن تثبیت وضعیت سازمان تعزیرات حکومتی، با تقویت جنبه های مشروعیت و اظهار اهداف متعالی این سازمان یاری گری مطالبات آن باشد.
الگوی تربیت زمامدار در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی، زمامداران نقش و جایگاه خاص دارند، به طوری که او قوام مُدن را به مَلِک می داند و حاکم، طبیب جامعه است و مردم به سیره ملوک خود اقتدا می کنند. از اهمیت و جایگاه زمامدار در اندیشه خواجه نصیر می توان به اهمیت و ضرورت تربیت زمامدار رسید چرا که اگر زمامدار، تربیت یافته باشد، موجب صلاح و سلامت جامعه می گردد، در غیر این صورت می تواند جامعه و حکومت را به تباهی بکشاند. بدون صلاح حاکمان، مردم صالح نخواهند شد و چون دین، قاعده و بنیان است و مُلک، رکن و اساس؛ پس اگر رکن، شایسته نباشد، دین نیز نمی تواند باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با روش اسنادی که جزو روش های کیفی محسوب می گردد، در پی تحلیل الگوی تربیت زمامداران در اندیشه خواجه نصیر است و می خواهد به این سؤال اصلی پاسخ دهد که «الگوی تربیت زمامدار در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟» در این پژوهش که فرضیه آزما نیست، الگوی تربیت زمامدار در اندیشه وی در ابعاد مبانی، اصول، ویژگی های زمامدار مطلوب، روش ها، عوامل و موانع تربیت زمامدار احصاء شده است و در نهایت به این نتیجه ختم می گردد که الگوی تربیت زمامدار در اندیشه وی بر پنج رکن استوار است: فضیلت، امامت، حکمت، عدالت و محبت. فضیلت را می توان محور سه رکن حکمت، عدالت و محبت در نظر گرفت. به عبارت دیگر تربیت زمامدار در نگاه او «فضیلت مدار» است و از آن جا که در نگاه او ارتباط تنگاتنگ بین «فضیلت» و «امامت» مشهود است، می توان گفت حکمت، عدالت و محبت با مرکزیت فضیلت، به سمت قله امامت، نظام اندیشه ای وی در زمینه تربیت زمامدار را شکل می دهند.
پرسش از نسبت سیاست و اخلاق: برقراری گفتگویی مفروض بین هانا آرنت و ایمانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
277 - 298
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش کرده است تا از طریق برقراری گفتگویی مفروض بین هانا آرنت و امانوئل لویناس نشان دهد که جوهر سیاست را باید در فراسوی «سیاست واقعی» و کارگزار آن یعنی دولت جستجو کرد و چون چنین است، سیاست را باید نیازمند بازاندیشی ریشه ای، رادیکال و جدی دانست. این بازاندیشی ولی هم باید از طریق گشودن ساخت سیاست برای مهیا ساختن آن جهت ظهور امکانات جدید صورت پذیرد، هم از طریق ساخت گشایی اخلاق و تعمیق و توسعه آن از سطح فردی و نصیحت الملوکی به سطح «من در ما»ی معاصر و هم از طریق باز تفسیر رابطه سیاست و اخلاق که پیشاپیش در فرایند داوری ساخت گشایانه قرار گرفته اند و مهیای برقراری رابطه ای شده اند که خادم و مخدوم ندارد. در نتیجه چنین تاملات همزمانی، احتمالا مبانی آنچه در این مقاله سیاست اخلاقی خوانده شده است، می تواند در حد کلیات روشن گردد. مقاله بدین ترتیب، بر پایه خطوطی که بیان شد، سه پرسش دیرین را بار دیگر به میدان می آورد: سیاست چیست؟ اخلاق چیست؟ سیاست اخلاقی چیست؟ پرسش اول را مقاله بر پایه آراء آرنت و برجسته ساختن مفاهیمی مانند کثرت به جای وحدت، حوزه عمومی به جای حوزه خصوصی و صلح به جای جنگ پیش برده است؛ پرسش دوم را با تکیه بر فلسفه ورزی لویناس پیرامون اخلاق و تاکید بر مفاهیمی مانند تقدم فهم بر شناخت، تقدم دیگری بر من و تقدم فرد بر سرزمین سامان داده است و در نهایت پرسش سوم را از طریق برقراری نوعی نسبت بین آراء دو متفکر مذکور و مفاهیم مشترکی مانند مسئولیت در قبال دیگری، تقدم منافع انسانی بر منافع ملی و مفهوم جدیدی از دولت صورت بندی کرده است.