مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عاملیت
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعه بیمارستانهای استان تهران از دیدگاه تئوری خادمیت می پردازد و نقش متغیرهایی چون شفافیت؛ پاسخگویی؛ رضایتمندی از خدمات و اعتماد عمومی را بر شکل گیری خادمیت بررسی می کند. جامعه آماری پژوهش مدیران، کارکنان و مراجعه کنندگان به بیمارستانهای استان تهران بود و اطلاعات و داده های پژوهش از طریق سه پرسشنامه (خبرگان، کارکنان و شهروندان)، مصاحبه و مشاهده استخراج شده. یافته های پژوهش نشان می دهد که بسترهای لازم برای خادمیت را می توان از راه ایجاد جو پاسخگویی و اعتماد عمومی ایجاد کرد. در شرایط کنونی وضعیت بیمارستانهای مورد مطالعه از نظر پاسخگویی و کیفیت خدمات مناسب نیست و اعتماد شهروندان به آنها اندک است، همچنین از نظر شهروندان ظرفیت های لازم برای خدمت رسانی مناسب نیست و ضعف فرهنگ خدمت رسانی، به کاهش اعتماد شهروندان منجر شده است
نمایش احساسات، بازداری از نمایش احساسات
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۷ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
"موضوع مطالعه در نمایشگاه ساموئل بکت، خود را مینمایاند. در این نمایشگاه، اثر بکت به نام ”فیلم“ نمایش داده میشود. ”ویدئو“ و ”محاکمه“ در کنار ”فیلم“، زنجیره روایی این مقاله را شکل میدهند. ویژگی مشترک این ژانرها، ابهام در کیستی ابژه و چیستی ذهنیت است: موارد تاثیر گذار بر خودآگاهی به عاملیت سیاسی و احساس مسئولیت سیاسی. بکت در فیلم خود به دیدگاه تصاویر سه گانه دلوز نزدیک میشود؛ دلوز معتقد است که سه نوع تصویر مختلف به نامهای تصویر درکی، تصویر احساسی (عاطفی) و تصویر عمل، در سینما وجود دارد که تماشاگر و کاراکتر با هم در تمام این تصاویر حضور دارند. تصویر احساسی، ابزار مفیدی برای توجیه فیلم ”ویدئو“ ساخته استان داگلاس است. این فیلم نوعی بازسازی فیلم ”محاکمه” اورسن ولز است که براساس اثری از فرانسیس کافکا، ساخته شده است. عناصر بسیاری ""ویدئو"" را به ""فیلم"" مربوط میکند، اثر داگلاس سلسله ارتباطاتی با اثر بکت بر قرار می کند و در نتیجه، قرار گرفتن این عناصر مشابه میان این دو فیلم، نوعی ""تاریخ غیر متعارف"" از دو فیلم، در دو زمان متفاوت را ارائه میکند. از سوی دیگر، ولز که با رسانه بصری کار میکند، قهرمان کافکا را بازسازی میکند و آن را تجسم میبخشد. در حالی که بکت از شخصیتش، شخصیت زدایی میکند، حمایت داگلاس از فیلم ولز، نشانگر علاقه او به کشف رابطه میان تجسم و شخصیت است.
در عین حال، این هنرمندان، شکی سیاسی از هنر را ایجاد میکنند. این فیلمها نمونههایی از هنر سیاسیاند که نشان میدهد، چگونه یک هنر سیاسی می تواند به تلههایی که انتقاد از ایدئولوژی را میکشند، وابسته نباشد. هنر تاثیرگذار سیاسی، عاملیت را به بیننده وام میدهد.
فیلمهای مورد مطالعه در این مقاله، تقریبا صامت و بیواژهاند. البته گفتگوهای زیادی در فیلم رد و بدل میشوند. درواقع، با نمایش بصری واژهها، نقش زبان تغییر میکند. زبان بصری فیلم به مثابه چیزی بیش از ابزاری صرف برای تک خطی بودن و انسجام روایت، کانون توجه و اعتبار قرار میگیرد. این مقاله میکوشد تا عاملیت، درک ایدئولوژیک و تعهد در فیلمساز و تماشاگر رسانه فیلم را بازپردازی کند.
"
سوبژکتیویتة آمریکاییهای آفریقایی تبار در رمان محبوب اثر تونی موریسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم فراخوانی تحولات تاریخی و سیاسی دهه های 1950 تا 2000 میلادی و نظریات اخیر جامعه شناسی غرب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با بهره گیری از اصل هم فراخوانی تلاش دارد ارتباط متقابل میان نظریات اخیر جامعه شناسی غرب و از جمله نظریات چهار جامعه شناس برجسته آنتونی گیدنز، ارونیگ گافمن، میشل فوکو و اریک فروم را با تحولات تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دهه های 1950 تا 2000 میلادی نشان دهد.
زنان، ساختار و عاملیت آیا زنان می توانند سبک زندگی خود را انتخاب کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر متغیرهای ساختاری بر رابطه بین قدرت زنان و فعالیت های سبک زندگی است. جامعه آماری پژوهش 550 نفر از زنان متأهل بالای 25 سال شهر شیراز بود. نتایج نشان داد که متغیرهای ساختاری و زمینه ای هم در قدرت زنان در خانواده و هم در انجام دادن فعالیت های مدرن سبک زندگی در حوزه های فراغت، ترجیحات موسیقی و غذا و فعالیت های مربوط به بدن و سلامتی مؤثر است، اما متغیرهای ساختاری با کنترل قدرت زنان باز هم اثر مهمی بر انتخاب سبک زندگی آن ها دارد. بنابراین، گرچه قدرت زنان در خانواده می تواند عاملیت آن ها را در انتخاب سبک زندگی افزایش دهد، اما این کار را با ساز وکارهای ساختاری و در نظام قشربندی اقتصادی اجتماعی جامعه انجام می دهد. برطبق نتایج گرچه قدرت زنان می تواند عاملیت آن ها را افزایش دهد، اما برد آن نامحدود نیست و شرایط دیگری نیز باید محقق شود تا زنان بتوانند عاملیت کامل تری داشته باشند. لذا با بهره گیری از دیگر انواع سرمایه (مانند سرمایه اجتماعی جدید) می توان اثر محدودیت های ساختاری بر عاملیت را کاهش داد.
بررسی تطبیقی جامعه شناسی علم بوردیو و رویکرد کنش گر شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی مفاهیم کلیدی جامعه شناسی علم پیر بوردیو و رویکرد کنش گر - شبکه اختصاص دارد. بوردیو با روی آوردن به مفاهیم میدان، سرمایه، و سرمایة نمادین به اوضاع و احوال تولید علم توجه دارد که از استدلال اولیة وی دربارة حامیان و مدعیان علم در رقابت بر سر سرمایه به وجود آمده است. وی در فعالیت های علمی خود، با نقد رویکرد شبکه- کنش گر که بر بطلان تمایز بین کنش گران انسانی و غیر انسانی تأکید دارد، تصویری گسترده از ناهنجاری های جامعه شناسی جدید علم ارائه می کند، ضمن این که، نظریة کنش گر - شبکه نیز بوردیو را به کاستی های جامعه شناسی کلاسیک علم متهم می کند. در این مقالة بر آن ایم تا با بررسی تطبیقی ابعاد نظری هر دو رویکرد از زوایای متعدد، تمایزات مفهومی و مبنایی آن دو را مشخص کنیم.
زمینه های ورود و نقش آفرینی کارگران در انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به واسطه ماهیت ائتلافی خود، حاصل تعامل و همکاری گروه ها و طبقات اجتماعی مختلف بود. یکی از طبقات اجتماعی مهم حاضر در انقلاب اسلامی ایران، طبقه کارگر بود. مسئله این پژوهش چرایی ورود کارگران به انقلاب اسلامی ایران به رغم اعطای برخی امتیازهای اقتصادی، رفاهی رژیم حاکم به آنان است که کوشش شده است تا با استفاده از روش توصیفی تفسیری و رهیافت فرهنگی جامعه شناختی، به پاسخ گویی بدان مسئله پرداخته شود. طبق نتایج به دست آمده در این پژوهش، فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو عامل تکمیل کننده در انقلاب اسلامی در یک راستا و همسو با هم، نقشی تعیین کننده در شکل گیری نارضایتی کارگران و در نهایت ورود کارگران به انقلاب اسلامی داشتند.
مقاله به زبان انگلیسی: پژوهشی کیفی در مورد رفتار مستقل چهار فراگیر زبان انگلیسی در خارج از کلاس: فراخوانی برای توجه به رویکردهای شخصی (Iranian EFL Learners’ Autonomous Behavior in Out-of-class Contexts: A Call for Understanding Learners’ Personalized Approaches to Learning)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره یادگیری خارج از کلاس که از زمینه های مهم در رشد توانایی زبان آموزان در یادگیری زبان دوم/خارجی است، همواره تحت الشعاع پژوهش در یادگیری از طریق آموزش رسمی کلاس-محور بوده است. مهم ترین هدف این تحقیق بررسی نقش یادگیری خارج از کلاس در محیط زبان آموزی ایران می باشد. بدین منظور، فعالیت های یادگیری استفاده شده چهار زبان آموز در محیط های خارج از کلاس برای بهبود توانایی زبان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، با استفاده از مفاهیم نظری چون استقلال، خلاقیت و عاملیت در حوزه پژوهش زبان دوم، این مطالعه درصدد فهم و توضیح فعالیت های شخصی زبان آموزان در یادگیری خارج از کلاس است. اطلاعات موردنیاز مطالعه از طریق مصاحبه جمع آوری گردید که طی آنها از زبان آموزان درخواست شد رویکردهای شخصی شان را در یادگیری، استفاده و تمرین زبان انگلیسی در محیط های خارج از کلاس توصیف کنند. سه دور مصاحبه نیمه- ساختاری با هر یک از شرکت کنندگان انجام شد. تحلیل مصاحبه ها نشان داد که علی رغم کمبود فرصت های طبیعی یادگیری انگلیسی، زبان آموزان ایرانی در ایجاد فرصت های یادگیری در محیط های خارج از کلاس به صورت انفرادی و جمعی ابتکار عمل دارند. براساس یافته های تحقیق می توان ادعا کرد که برای تشویق زبان آموزان در درک نقش خود در یادگیری توجه بیشتری باید به فعالیت های مستقل و شخصی آنان نمود.
زنانگی و ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
حوزههای تخصصی:
زنانگی و ورزش هر دو سازه های اجتماعی و رفتارهای فرهنگی هستند و در همبستگی با بستر اجتماعی شکل می گیرند. در این پژوهش سعی بر آن بود که از تجربه زیسته زنان ورزشکار استفاده شد. بنابراین، با رویکرد کیّفی و با تکنیک مصاحبه در میدان پژوهش اجرا شد. نمونه مورد مطالعه از مجموع مصاحبه با 36 نفر از دختران و زنان با طیف سنی 46 -14 سال شهر تهران تشکیل شد که در دو نوع متفاوت ورزش های رزمی و ایروبیک سابقه ورزشی حرفه ای و غیر حرفه ای دارند. آنچه در طی پژوهش مشخص می شود این است که پس از انتخاب ورزش و استمرار در پرداختن در آن عاملیتی مشترک و اعتماد به نفس در افراد پرورش پیدا می کند که هر دو گروه این افراد دست به خلّاقیّت در متن می زنند. تلفیق ظرافت و خشونت در عین گزینش صفات متضاد مثل ظرافت و قدرت و همچنین سوژه گی بدن های ورزشکاری، نشان از این عاملیت و خلّاقیّت دارد و این ورزشکاران از این طریق معنای زنانگی را وسعت می بخشند و فضا را برای خلّاقیّت و گزینشگری کنشگر اجتماعی باز می کنند. همچنین نقش پررنگ عاملیت تا حدی است که عوامل اجتماعی مؤثر در این حوزه را نیز در می نوردد
الگوی تحلیل مسیر بین متغیرهای روان شناختی و فردی، واکنش به تغییر و پیامدهای آن در شرکت پتروشیمی بندر امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جا که نیروی انسانی یکی از مهم ترین عوامل اثربخشی و کارآیی تغییرات است، شناخت عوامل موثر بر عملکرد و واکنش کارکنان از جمله آمادگی آنان برای تغییر و تعهدشان به تغییرات حایز اهمیت است. از این رو هدف پژوهش حاضر، تعیین متغیرهای روان شناختی و فردی اثرگذار بر واکنش کارکنان پتروشیمی بندر امام به تغییر سازمانی بوده است. نمونه پژوهش شامل 383 نفر از کارکنان این شرکت بود که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. سپس به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و تحلیل مسیر در نرم افزار Amuse استفاده شد. نتایج نشان داد که جایگاه مهار(19/0=β)، شخصیت پنج عاملی(32/0=β) و عاملیت(62/0=β)، اثربخشی تغییر را پیش بینی می کنند و عاملیت(24/0=β)و اثربخشی تغییر(80/0=β) نیز واکنش به تغییر را پیش بینی می کنند. همچنین واکنش به تغییر، حمایت از تغییر(89/0=β)، رفتارهای شهروندی سازمانی تغییر مدار(44/0=β) و مقاومت در برابر تغییر (30/0- =β)را پیش بینی می نماید. با توجه به یافته ها، سازمان ها باید تغییر را اثربخش معرفی نموده و از این طریق واکنش مثبت به تغییر را افزایش دهند تا حمایت و رفتارهای شهروندی تغییر مدار بیشتر و مقاومت کمتر در زمینه تغییر حاصل شود.
نقد و بررسی رویکرد سواد اخلاقی از منظر عاملیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و نقادی مفهومی جدید در عرصه تربیت اخلاقی به نام سواد اخلاقی است. در سالهای اخیر مفهومی با نام «سواد اخلاقی» مطرح شده و متناظر با آن رویکردی در تربیت اخلاقی شکل گرفته که تلاش دارد با تعریف اخلاق در قالب مفهوم سواد، آن را به مدرسه بازگرداند. نوشتار حاضر در نظر دارد تا با تحلیل منطقی و نیز تحلیل زبانی این ترکیب، برخی زوایا، افق ها و چالش های پیش روی آن را نشان دهد. تحلیل منطقی این ترکیب مفهومی نشان می دهد که در این ترکیب، مؤلفه هایی چون صلاحیت، دانش و اکتساب باید هم نشین مؤلفه هایی چون قاعده، ارزش و کنش انسانی باشند. از سوی دیگر، تحلیل زبان فنی-رسمی این حوزه نشان از حضور سه مؤلفه حساسیت اخلاقی، استدلال ورزی اخلاقی و تخیل اخلاقی در مقام مؤلفه های سازنده آن دارد. درنهایت، ارزیابی این دو نوع تحلیل در کنار الزامات عاملیت انسانی، چالش هایی را پیش روی این رویکرد قرار می دهد. این چالش ها عبارت اند از: کاهش گرایی در تفسیر از اخلاق در قالب سواد، تعارض های مفهومی مفاهیم زیرساز سواد اخلاقی، همپوشی مفهومی عناصر زیرساز سواد اخلاقی و تردید در کفایت سواد اخلاقی برای تحقق انسان اخلاقی.
از رئالیسم علمی لاتور تا رئالیسم انتقادی باسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم از مفاهیم مناقشه برانگیزی است که همواره از دغدغه های صاحبنظران حوزه مطالعه فیلسوفان علم و همینطور جامعه شناسان معرفت علمی می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مفهوم رئالیسم انتقادی باسکار و واقع گرایی لاتور از دو رویکرد متفاوت است. باسکار معتقد است که بیشتر «آنچه که هست» وجود دارد تا «آنچه که شناخته می شود»، بیشتر نیرو وجود دارد تا کاربرد و استعمال نیرو. در مقابل، لاتور با روی آوردن به برساخت گرایی، به ساخت واقعیت در فرایند فعالیت علمی تاکید می ورزد که در این مقاله، ادعای اصلی لاتور و باسکار به تفصیل بیان شده و ضمن بررسی تطبیقی افکار آن دو، وجوه اتفاق نظر و اختلاف آنها تشریح خواهد شد.
رابطه عاملیت و ساختار از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علّامه طباطبایی به منزلة یکی از متفکران پیشتاز و مبتکر در حوزه مباحث اجتماعی، به گونه ای در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم کوشیده است که می توان دیدگاه ایشان را با بسیاری از مباحث جامعه شناختی برابر دانست. با استناد به دیدگاه های ایشان ذیل آیات اجتماعی و به ویژه آیاتی که از سرنوشت مشترک، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای «امت» سخن می گوید، می توان گفت از دیدگاه علّامه جامعه به مثابه ساختار کلان اجتماعی، دارای وجود حقیقی و اصالت است. از سویی با توجه به اینکه ایشان عاملیت انسانی را بر اساس فطرت، آگاهی و اراده توضیح می دهد، همچنین می توان گفت که نظریة ایشان، در رویکرد تلفیق گرایی قرار می گیرد و متعاقب آن تعامل دوسویه عاملیت و ساختار توضیح داده می شود. علّامه برای توضیح این تعامل از مفهوم «شاکله» استفاده کرده و معتقد است که همان گونه که ساختارها می توانند شرایط را برای به فعلیت رسیدن گرایش های فطری و ذاتی انسان مهیا سازند و از این طریق سهم بسزایی در درونی سازی ایستارها، قواعد، هنجارها و... به عهده گیرند، همچنین افراد و عاملان اجتماعی از این توانایی برخوردارند که با نوع کنش های خویش، در ایجاد، تغییر و بازتولید ساختار اجتماعی تأثیر بگذارند.
مناسبات عاملیت و ساختار از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با نگاهی متفاوت از نگاه های غالب اروپامحور، آثار یکی از تراث علمی ایران اسلامی یعنی علامه جعفریe را بررسی و چارچوبی نظام یافته از تلقی ایشان درباره مسئله رابطه ساختار و عاملیت را ساخته و پرداخته کند. این مسئله به عنوان یکی از مهم ترین مسائل کلان جامعه شناسی، در حوزه هستی شناسی اجتماعی قابل بحث است. در این مقاله برای اکتشاف، ساختاربندی و بسط نظریه علامه جعفری به آثار به جا مانده از ایشان رجوع و تلاش شده با نگاهی جامع به تمامی این آثار، دلالت های جامعه شناختی وابسته به این مسئله را استخراج و نظریه صائب ایشان را که به صورت پراکنده در آثار وی وجود دارد تبیین کند. این پژوهش در مقام تحلیل، رویکرد توصیفی−تحلیلی دارد.
به نظر می رسد علامه جعفری درباره مسئله ساختار −عاملیت نگاهی دوگانه دارد. به این معنا که حکمی کلی در مورد عاملان و تمامی ساختارها ابراز نمی کند؛ بلکه معتقد است که هر فرد با یک طبیعت اولیه و خارج از زنجیره عوامل جبری پا به این جهان می گذارد. این مختصات اولیه می تواند هویتی خاص برای فرد به دنبال داشته باشد و به وی نوعی استقلال شخصیت اعطا کند. از سوی دیگر فرد به عنوان یک کنشگر اجتماعی در خلأ رشد نمی کند؛ بلکه پس از ورود به این جهان تحت تأثیر عوامل طبیعی، محیطی و ساختارهای از پیش شکل گرفته اجتماعی و حتی غرایز شخصی و خودِ طبیعی اش قرار خواهد گرفت. نوع حیات فرد و چگونگی مواجهه او با این منابع تأثیرگذار، تعیین کننده اصالت کنش فرد یا اصالت ساختارهای اجتماعی در مورد اوست.
تکنولوژی، عاملیت و تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کنشگر شبکه به عنوان یکی از نظریه های مهم در مطالعات علم و فنّاوری، از وساطت مصنوعات و عامل بودن آنها در کنار انسان ها دفاع می کند. مصنوعات و انسان ها واسطه هایی اند که ماهیت یکدیگر را تغییر می دهند. از این رو تصمیم ها، کنش ها و عاملیت های انسان امری وساطت شده است، ما «به همراه» مصنوعات تصمیم خواهیم گرفت و کنش خواهیم کرد نه «به وسیله» آنها. تصمیم برخاسته از یک ذات ایزوله انسانی نیست و عاملیت و کنش تنها متعلق به انسان نیست بلکه بر روی شبکه ای اجتماعی فنی از انسان و مصنوعات توزیع می شود. این رویکرد مسائلی را در مورد رابطه مصنوعات با انسان و عاملیت و تصمیم گیری انسان ها ایجاد می کند؛ از جمله اینکه آیا عاملیت توزیع شده و واسطه بودن مصنوعات، قصدیت و اراده را از انسان سلب نمی کند؟، آیا به مصنوعات قصدیت نمی دهد؟ چه بر سر مسئولیت های اخلاقی و حقوقی انسان می آید؟ آیا به تبع عاملیت توزیع شده، مسئولیت نیز بر روی مصنوعات توزیع می شود؟! اینها مسائلی است که در این مقاله به آنها خواهیم پرداخت. ما با دفاع از موضع نظریه کنشگر شبکه، نشان خواهیم داد که نگاه شبکه ای و متقارن به مصنوعات و واسطه و عامل دانستن آنها، نه از انسان ها سلب قصدیت می کند نه لزوماً به مصنوعات قصدیت می دهد و همچنین پیامد های غیرشهودی در باب مسئولیت را به همراه ندارد.
معرفت، فنآوری و جامعه جدید: خوانش جامعه شناسی معرفت از جامعه پسا صنعتی و اطلاعاتی دنیل بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات در جامعه شناسی معرفت جدید، توجه به چگونگی روابط دو قلمرو معرفت و جامعه در ابعادی مانند علم، فناوری، سازمان ها و گروه های حرفه ای و مسائل اجتماعی آن ها در جامعة اطلاعاتی است. دنیل بل، به عنوان پیشگام نظریه پردازی، با اندیشه هایش درمورد جامعة پساصنعتی و اطلاعاتی، چشم اندازها و مواضع معرفتی جدیدی را پیش روی بازسازی جامعه شناسی معرفت قرار داده است. این مقاله، با استفاده از روش اسنادی و با ارائة مدل تحلیلی پیشنهادی، به واکاوی و ارزیابی آن بخش از دیدگاه های بل که متضمن اشارت هایی برای جامعه شناسی معرفت جدید است، می پردازد. در این راستا، ضمن استخراج مدل تحلیلی بل در تعریف جامعه و چگونگی کاربست مقولة زمان و پویایی در آن، عمق، درجه، سطح، هدف و عامل مسلط تعین، تحلیل می شود. درنتیجه، به نظر می رسد با درنظرگرفتن اقتضائات روند جهانی شدن جامعة اطلاعاتی و درهم تنیدگی مناسبات سیاسی و اقتصادی با مسئلة قدرت، تحلیل مسئلة کانونی «تعین اجتماعی معرفت» در اندیشة بل و سایر جامعه شناسان جامعة اطلاعاتی ایجاب می کند تا روابط متقابل میان جامعه و معرفت (علوم و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی) با توجه به تأثیر متقابل علم و جامعه و همچنین ماهیت ساختاری یا عاملیتی فناوری لحاظ شود.
فضای سایبر و توانمندسازی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به توانمندی زنان در فضای سایبر پرداخته شده است. مطالعه توانایی زنان در فضای سایبر از این جهت است که این فضا شرایط لازم برای مشارکت زنان فارغ از برخی محدودیت های دنیای واقعی را فراهم می کند که این امر می تواند به توانمندی فردی بینجامد. آن ها می توانند با داشتن مجموعه مهارت ها و انگیزه لازم مسیر را برای استفاده از اینترنت در جهت منافع خود و تولید محتوا هموار کنند. همچنین با رساندن صدایشان به گوش دیگران امکان تغییر و اصلاح کلیشه های قالبی و ایماژهایی که به آن ها نسبت داده می شود را عملی می سازند. اما آن ها برای عملیاتی کردن امکان استفاده از اینترنت در جهت هر آنچه که می خواهند، نیازمند مؤلفه هایی هستند. به همین دلیل برای شناسایی این مؤلفه ها و تأثیر آن ها بر توانمند شدن فردی زنان در استفاده از فضای سایبر، پرسشنامه ای آنلاین طراحی و تنظیم شد و در اختیار زنانی که در فضای سایبر به انواع فعالیت ها می پردازند، قرار داده شد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها، تعداد 429 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته نشان می دهد متغیرهایی همچون هدفمندی فعالیت، میزان آشنایی نسبت به زنان فعال، میزان فعالیت و سواد رسانه ای انتقادی در بخش مصرف و تولید، توانمندی زنان در استفاده از فضای سایبر را افزایش می دهد.
«زیست جهان یا نظام؟»، «زیست جهان و نظام؟» (بررسی تلفیق در اندیشه یورگن هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است. در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق می افتد: تلفیق میان ذهن و عین، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ می دهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام. تلفیق در سطوح میان ذهن، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان» و «نظام» و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است. اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت می دهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است. هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز می داند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر می رسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده می شود.
مقایسه اثربخشی سبکهای رهبری خادمیت و عاملیت در مدارس مقطع متوسطه ناحیه 4 تبریزاز دیدگاه دبیران در سال تحصیلی 1387 -1386
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر باهدف مقایسه ی اثر بخشی سبک رهبری خادمیت وعاملیت در مدارس مقطع متوسطه ناحیه 4 تبریز انجام گرفته است . جامعه آماری تحقیق مدیران مدارس ناحیه4 به تعداد 30 نفر و دبیران این ناحیه400 نفر می باشد. از میان دبیران مدارس به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به ازای هر مدیر به تعداد 6
نفر از دبیران همان مدرسه جهت سنجش سبک رهبری واثر بخشی مدیران انتخاب شده اند ، لذا حجم نمونه با فرمول کوکران به195 نفر رسید که در اثر ریزش نمونه آماری از 195 به 133 تقلیل یافته است.
روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی واز جهت نوع به صورت توصیفی- پیمایشی بوده وبرای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه ی محقّق ساخته جهت سنجش سبک رهبری واثر بخشی استفاده گردید پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرا نباخ برای سبک رهبری واثر بخشی به ترتیب 98 / 0و 95 /0 بدست آمد داده های حاصل با استفاده از روشهای آمار توصیفی واستنباطی (آزمون t مستقل) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان می دهد که بین اثر بخشی سبکهای عاملیت وخادمیت تفاوت معنی داری وجود دارد بین نوع سبک رهبری مدیران ورضایتمندی تفاوت معنی داری وجود ندارد بین سبک رهبری مدیران وعملکرد تحصیلی دانش آموزتفاوت معنی داری وجود دارد و بین سبک رهبری مدیران وجو سازمانی تفاوت معنی داری وجود دارد و بین سبک رهبری مدیران وجنس مدیران تفاوت معنی داری وجود دارد .
تأثیرات پروژه های صنعتی بر توانمندسازی جوامع محلی (مطالعه موردی: پالایشگاه شازند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی از مؤلفه های الگوی جدید توسعه است که امروزه در گفتمان ها و اعمال توسعه ای مفهوم مرکزی شده است و بازگوکننده رویکرد توسعه ای پایین به بالا و درون زاست. پژوهش حاضر قصد دارد تأثیرات صنعت نفت و گاز را بر توانمندی شهرستان شازند بررسی کند. توانمندی با دو بُعد عاملیت و ساختار فرصت ها و با شاخص های ظرفیت اجتماعی، اقتصادی، انسانی، اکولوژیکی، کالبدی و ساختار فرصت ها با استفاده از روش توصیف و تحلیل کمّی و ابزار پرسش نامه سنجش شد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 378 نفر با نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ظرفیت اجتماعی با میانگین 51/2، اقتصادی 73/2، انسانی 49/2 بعداز احداث پالایشگاه در سطح متوسط و ظرفیت کالبدی با میانگین 06/2، اکولوژیکی 54/1 و ساختارفرصت ها 98/1 در سطح بسیارنامطلوبی قرار دارد. درمجموع میزان توانمندی جوامع تحت تأثیر پالایشگاه در سطح متوسط و رو به پایین است و تا سطح مطلوب فاصله بسیارزیادی دارد؛ به عبارت دیگر نبود تعامل مناسب بین صنعت نفت و جامعه محلی سبب بی تأثیربودن بر توانمندی جامعه محلی شده است.