مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مدرنیته
حوزه های تخصصی:
انسان، موضوع تربیت است و هر گونه طرحی در این زمینه مسبوق به نگاه انسان شناختی ویژه ای است. در این نگاه، تربیت، دین و انسان همواره ملازم یکدیگرند. با ظهور دیدگاه های جدید در حوزة موضوعات نظری و فلسفی، به ویژه در زمینة فلسفة تعلیم و تربیت، چالش هایی تازه پیش روی تربیت انسان، به خصوص در برابر تربیت از منظر دینی قرار داده است که از آن جمله، دیدگاه های مدرنیته و پست مدرنیته است. این دیدگاه ها با فرایند جهانی شدن، توسعه یافته و تقویت شده است. این دیدگاه ها نتوانسته اند معنایی پایدار برای انسان بیافرینند و به آزادی و استغنای او کمک کنند. در نتیجه انسان را در اقیانوس بیکران نسبیت و کثرت گرایی رها میکنند. این مقاله فراتر از این دو دیدگاه، تربیت دینی را با ویژگیهای آن مطرح کرده و بر اساس مفروض های بنیادی تربیت دینی از منظر اسلامی، همچون وحدت وجود، باطن گرایی و اصالت فطرت، جهانی استوار بر پایة امر قدسی تبیین کرده است.
راهبرد پیشرفت در دولت دینی و عصر مدرنیته(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دولت دینی، به عنوان نماد عملی مکتب اسلام, برای دستیابی به مقولة پیشرفت و توسعه، به راهبردهایی نیازمند است؛ پیشرفتی که میتواند نظام جمهوری اسلامی را به سوی کمال مادی و انسانی خود حرکت دهد.در کنار هر راهبرد، برای نیل به شاخصة لازم برای ارزیابی بهتر، لازم است به دورة مدرنیته، به عنوان تجربة عینی توسعه در جهان غرب اشاره شود. راهبردها در نگاه کلی، به چهار راهبرد تقسیم شده است که هر یک میتواند به راهبردهای کوچکتر نیز تقسیم گردد؛ ارتباط دولت و مردم به عنوان عوامل تحقق توسعه و پیشرفت؛ لزوم نگاه ارزشی به پیشرفت مزبور؛ مقولة زمان که نقشی بی بدیل در رسیدن به پیشرفت ایفا میکند؛ شناخت انسان و نیازها و تدبیرهای لازم در این باره به عنوان اصلیترین چالش پیشرفت دینی و غربی مطرح است.
هویت ملی و جریان های انقلاب اسلامی ( نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان های فکری - سیاسی دهه اول جمهوری اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریان های فکری، سیاسی دهة اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریان های فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامة همان جریان های مبارز قبل از انقلاب میباشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریان ها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرت تأثیرگذاری خود را در صحنة سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصة سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریان ها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفه هایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ... به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهم تنیدة هویت ایرانی پس از دورة صفویه بوده اند. هر یک از جریان ها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.
دین و جامعه فراسکولار؛ نقدی بر نظریات هابرماس در باره دین در جهان مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراسکولاریسم و یا پذیرش حضور دین در یک جامعة سکولار، ایده ای است که امروزه برخی متفکران لیبرال از آن سخن میگویند. یورگن هابرماس، از جمله کسانی است که به طرح این ایده پرداخته و چگونگی حضور دین در جهان مدرن و نقش و جایگاه آن را مورد بحث قرارداده است. هرچند تلاش وی عمدتاً این است که عصر دین را خاتمه یافته اعلام نموده و عقل را جایگزین آن نماید، اما در آثار و اظهارات اخیر خود راجع به دین، تا حدودی دیدگاه گذشتة خویش را تعدیل نموده و برخی کارکردهای بیبدیل دین را مورد تأکید قرار داده است. وی به نقش دین در معنا بخشی به زندگی اشاره نموده و پذیرفته است که زبان دینی، در عرصة اخلاقیات از یک توانایی و ظرفیت فوق العاده برخوردار است که نمیتوان از آن چشم پوشی نمود. با این وجود، اظهارات جدید هابرماس را در این مورد نمیتوان به مفهوم پیدایش یک تحول واقعی در نگرش وی راجع به دین دانست. وی همچنان دین را از نگاه یک فرد سکولار نگریسته و نه تنها جایگاهی بسیار محدود و حاشیه ای به آن اختصاص میدهد، بلکه سعی میکند همان کارکردهای معنایی و اخلاقی دین را نیز کاملاً به افق سکولار ببرد. این مقاله، دیدگاه های وی را در این زمینه طرح نموده و به ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن پرداخته است.
نقد و بررسی نظریه تکوین عقل عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
محمد عابد الجابری از جملة متفکران برجستة جهان اسلام است که در پاسخ به مسئلة سنت و مدرنیته، نظریة نقد عقل عربی را طرح مینماید. او در مرحلة اول تدوین این نظریه به بررسی بعد تاریخی عقل در فرهنگ عرب میپردازد و با مقایسة آن با عقل یونانی و اروپایی، عقل عرب را تحت سیطرة اخلاق و فاقد ظرفیت بررسی علل پدیده ها میشمارد. وی بر این باور است که قوام فرهنگ عرب به نظام های معرفتی بیانی، عرفانی و برهانی است که مجادلة همیشگی میان آنها در تاریخ عرب، غلبة عقل مستقیل با ریشه های هرمسی را به دنبال داشته و همین مسئله باعث عقب ماندگی جهان عرب شده است و در نهایت توسل به عقل گرایی ابن رشد را راه حل خروج از این بحران معرفی مینماید. قوم گرایی، بیاطلاعی از آثار علمی تشیع و ایراد اتهامات بیجا به آن، به حاشیه راندن وحی و نقل، از جمله نقدهایی است که به نظریة او وارد شده است.
مبانی نقد مدرنیته در اندیشه سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیدحسین نصر همچون سایر سنت گرایان، از منتقدان جدی مدرنیسم است. نصر نقد مدرنیسم را امری الهی و وظیفه تمام متفکران الهی و اسلامی میخواند. وی تنها به نقد نتایج و عوارض منفی مدرنیسم بسنده نکرده و پایه های نظری آن را متزلزل میداند. به نظر وی، فراموشی واقعیت الهی، غیرقدسی شدن معرفت بشری، جایگزینی خدامحوری با اومانیسم و فقدان معنویت از نقدهای مبنایی به تمدن غرب است. تضعیف دین، ترویج بنیادگرایی، تخریب محیط زیست، علم گرایی، فردگرایی، بحران اخلاق، از دست رفتن هویت خانواده و دگرگون شدن مفاهیم آزادی، حقوق بشر و... از دیگر نقدهای دکتر نصر است. نصر در معرفی جایگزین مناسب برای مدرنیسم ناتوان است. وی خیر مدرنیسم را عرضی و شرّ آن را ذاتی میداند. پیشنهاد جایگزین دکتر نصر در مقابل مدرنیسم سنّت گرایی است که خود مولود غرب بوده و به مشکلاتی دچار است.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی مدرنیته از منظر نصر میپردازد.
علوم انسانی در وضعیت تلاقی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به این موضوع میپردازد که در کشورهای در حال طی مسیر مدرنیته، وضع علوم انسانی نمودی از نحوه تلاقی و تألیف عناصر فرهنگ مدرن و عناصر ماقبل مدرن است. از این رو، میتوان گفت: نقش و جایگاه علوم انسانی در این کشورها میبایست متناسب با ساختار فرهنگی و اجتماعی و نیز نحوه تألیف عناصر مدرنیته با سنت های تاریخی آنها باشد. حاصل این پژوهش اینکه آشفتگی یا کم تأثیری علوم انسانی در تحولات اجتماعی این گونه کشورها، نشانه بحران و ناسازگاری میان عناصر ادغام شده در حیات این ملت ها میباشد.
تجدید نظر در تاریخ فلسفه با الهام از دیدگاه شیخ اشراق
حوزه های تخصصی:
نظریه غالب در بین بیشتر متفکران و محققان تاریخ علم و فلسفه این است که آغاز فلسفه، هنر، فرهنگ و علم یونان و غایت آن تمدن جدید غرب و مدرنیته است و در این بین ارزش و اهمیتی برای شرق قائل نیستند. اما برخی از متفکران شرقی خاستگاه تفکر و فلسفه را شرق میدانند. یکی از این متفکران، فیلسوف اصیل ایرانی، شیخ شهاب الدین سهروردی است که آغاز تاریخ فلسفه را از هرمس، حکیم شرقی میداند نه از تالس، فیلسوف یونانی. نگارنده در این مقاله تلاش دارد که این ادعای سهروردی را مورد تحلیل قرار داده و شواهد آن را بررسی کند.
چشم اندازی بر تعامل علم و دین در علوم انسانی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر می پردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهم ترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفت شناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. به علاوه، علم گرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایده گرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگی های بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که بر اساس آن دین و آموزه های دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته می شوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزاره های دینی درصورتی علمی به حساب می آیند که با روش های علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفت شناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی به جا گذاشته اند. براین اساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
11 سپتامبر و گسترش پدیدة اسلام هراسی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدة اسلام هراسی حاکی از نوعی تصور بدبینانه و نفرت از اسلام و مسلمانان است که به بروز رفتارهای تبعیض آمیز و آزاردهنده علیه آن ها منجر می شود. اگرچه این پدیده در گذشته های دور ریشه دارد، با گذشت زمان و به خصوص طی سده های اخیر با مسائل و موضوعات تازه ای همراه شده است. طی سال های پس از 11 سپتامبر 2001 مصادیق اسلام هراسی و اسلام ستیزی در جهان غرب افزایش محسوسی داشته است. بسیاری از فعالان سیاسی و رسانه های غربی از حملات 11 سپتامبر به مثابة ابزاری برای ترویج اسلام هراسی استفاده کردند. مسیحیان راست آمریکا یکی از گروه های فعال در این زمینه بودند. به رغم این که جریان های مختلف اسلام گرا غالباً مخالف حملات القاعده بوده اند، مداخلات مکرر دولت های غربی در امور جوامع اسلامی را عامل واکنش های رادیکال القاعده می دانند. جمهوری اسلامی، که از پیشروان مقاومت اسلامی در برابر سلطه گری غرب است، ضمن رد توسل به ابزار ترور، بر آن است که اسلام هراسی پروژه ای برای تسهیل استمرار مداخلات سلطه گرانة قدرت های غربی است.
جلال آل احمد، غرب زدگی و ضرورت بازگشت به سنت
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا دریافت جلال آل احمد از معنا و مفهوم «غرب و غرب زدگی»، تلقی او از علل و ریشه های پدیدار تاریخی غرب زدگی و نیز فهم وی از سنت و دلایل ضرورت بازگشت به سنت را، که نقشی اساسی در شکل گیری فضای ذهنی (پارادایم) تفکر اجتماعی ما ایرانیان در دورة معاصر ایفا کرده اند، به خصوص در قیاس با بصیرت های بنیادین متفکر معاصر، سید احمد فردید، مورد نقد و بررسی قرار دهد. پارادایمی که پس از گذشت حدود نیم قرن از زمان ظهور آن بر ذهن و اندیشه و فضای اجتماعی جامعة ایرانیان غلبه دارد.
غرب و غرب زدگی در اندیشة دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشة دکتر داوری غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانة خود غرب را دارای هویت می داند.[i] به نظر ایشان در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد.[ii] به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست،[iii] اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی، و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی[iv] و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته است، اما نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط، بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است.[v] داوری تعبیر و قرائت فاشیستی از نظریه اش در باب آزادی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند[vi] و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی درنهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. این مقاله را داوری بررسی کرده است و نظرات ایشان عیناً و به ترتیب ذکرشده توسط ایشان در پی نوشت آورده شده است، لذا همة پی نوشت ها از ایشان است.
نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو
حوزه های تخصصی:
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.
بررسی و نقد دوگانه انگاری دکارتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
رابطه بین دین و مدرنیته، تعارض یا سازگاری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته فرایند و پروسه تحول فکری، فلسفی، علمی، صنعتی، سیاسی و اجتماعی است که بعد از رنسانس در غرب رخ داد. این پدیده دارای مولفههای خاصی است. پرسش اصلی این است که چه نسبتی بین این پدیده خا ص دنیای غرب و دین وجود دارد؟ آیا دین اسلام در تعارض با مدرنیته است، یا با آن سازگار است؟ آیا چالشهای بین دین و مدرنیته حلشدنی است؟ هدف این نوشتار بررسی فرایند مدرنیته و مولفههای آن و تعیین نسبت آن با دین است. در این مقاله نظریات مختلف درباره نسبت بین دین و مدرنیته بررسی خواهد شد. گروهی معتقد به سازگاری بوده، بر این باورند که برای پیشرفت و توسعه کشور باید از مدرنیته غربی الگوبرداری کامل نمود. در مقابل، گروهی قائل به تعارض جدی بین دین و مدرنیته هستند. اما گروه دیگری نیز هستند که قائل به ناسازگاری دین با م درنیته بوده، معتقدند چالشهایی بین آنها وجود دارد، اما براین باورند که این چالشها قابلحل است که در ارائه راه حل برای رفع چالشهای موجود به چند دسته تقسیم میشوند. در این مقاله، از این نظریه دفاع خواهد شد که نه تنها بین دین و مدرنیته تعارض ذاتی وجود ندارد، بلکه امروزه حتی در بسیاری از کلان شهرهای مدرن دنیا هنوز دین از پویایی و رونق قابل توجهی برخوردار است.
هویت و فضای عمومی در شهر: مطالعة موردی: دختران دانشجو در شهرستان رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی شهری یکی از نشانه های بارز نفوذ مدرنیته به زندگی جوامع بشری است و تعلق داشتن به جمع و حضور در فضاهای اجتماعی یکی از نیازهای زندگی انسان امروز است. در جوامع گوناگون استفاده از فضاهای عمومی شهر برای افراد جامعه برحسب متغیرهایی چون سن، جنس، گروههای اجتماعی، اقلیتهای قومی و نژادی و... متفاوت است و این عوامل بر میزان و نحوة حضور در فضاهای عمومی شهر تأثیرگذار هستند. بحران هویت در میان نسل جوان جامعه که آینده ساز آن تلقی میشوند امروزه عمیق تر شده و از جنبههای سطحی و ناپایدار به جنبههای کنشی و ذهنی پایدار رسیده است. جوان امروزی نیازمند آن است که افزون بر سازگارشدن با هنجارهای اجتماعی و غیررسمی جامعه، عادت وارههای خویش را گاه حتی در جهتی نه چندان دلخواه دستکاری کند. هدف مقالة حاضر شناخت، بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و تحول زمینه های اجتماعی و فرهنگی هویت و موقعیت جوانی دختران دانشجو در شهر رفسنجان است. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی و از خلال مصاحبه های فردی و گروهی50 نفر از دختران دانشجو در رفسنجان متناسب با شاخص های مورد نظر انتخاب شدند و با کمک تکنیک تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد فشارهای روانی ـ اجتماعی بر دختران جوان که هم از سوی خانواده و هم قوانین رسمی و غیررسمی جامعه بر آن ها اعمال می شود، اندیشهها و کنشهای دختران را تحت تأثیر قرار داده و هویت جنسیتی آن ها را پررنگتر ساخته است. یافته ها همچنین تضاد و ارائة موقعیت دوگانة دختران و زنان را در مواجهه با گسست و همسازی میان سنت و مدرنیتة موجود در جامعه و در نتیجه اختلال در شکل گیری هویت آن ها را نشان می دهد.
ریشه ها و مؤلفه های سکولاریسم و دین گرایی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، رابطه بین دین به مثابه متغیر مستقل و روابط بین الملل به مثابه متغیر وابسته در هر دو عرصه نظری و عملی را بررسی میکند. در این چارچوب، دین گرایی نوین در روابط بین الملل نقش متغیر واسطه را بازی میکند. جریان های دین گرایی از جنبه عملی، غالباً وضع موجود در روابط بین الملل را یک نظم نامطلوب میدانند و درصدد تغییر آن هستند. با وجود اینکه نوک پیکان انتقادات دین گرایی به سمت واقعیت های عملی روابط بین الملل است، تئوری روابط بین الملل نیز به تبع آن تحت تأثیر قرار گرفته است. دین گرایی از جنبه نظری، تئوری روابط بین الملل را که تحت تسلط مکاتب مدرن جریان اصلی ـ در رأس آنها نورئالیسم و نولیبرالیسم ـ قرار دارد، به چالش میکشد و خواهان ورود هستیشناسی و معرفت شناسی دینی به مطالعه روابط بین الملل است.
نخستین تلاش ها در شمال آفریقا برای سازگاری با مدرنیته: (اصلاحات خیرالدین پاشا 1890 ـ 1822 در تونس)
حوزه های تخصصی:
مغرب عربی ، سرزمینی که درمتون تاریخ نگاری ما، ""افریقیه"" نامیده میشود، این سرزمین همانند دیگر نقاط جهان اسلام در معرض پدیده ی مدرنیته و پیامدهای ناشی از آن قرار گرفت. نخبگان اجتماعی در جستجوی راهی برای به سامان نمودن نتیجه این پدیده بودنداما به علت استیلای فرانسه بر تونس در پایان قرن هجدهم و اشغال آن تا نیم قرن بعد، تلاش های آن ها از جمله خیرالدین پاشا بی نتیجه ماند. در این مقاله نخستین کوشش ها جهت سازگاری با مدرنیته با تمرکز بر اصلاحات خیرالدین پاشا مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی شعر و اندیشة تی. اس. الیوت و احمد شاملو بر اساس مؤلفه های مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی از مهم ترین گونه های ادبی است که ما را در یافتن وجوه مشترک اندیشه های بزرگان جهان- که از نظر زمانی و مکانی از یکدیگر فاصله دارند- یاری می رساند و به نقاط وحدت اندیشة بشری پی میبرد که چگونه اندیشهای در نقطهای از جهان توسط اندیشمندی، ادیبی و یا شاعری مطرح می شود و در نقطة دیگر همان اندیشه به گونهای دیگر مجال بروز مییابد.
مقالة حاضر نگاهی است تطبیقی به شعر، اندیشه، زمینه و زمانة دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت: تی. اس. الیوت (1888- 1965م) انگلیسی و احمد شاملو (1305-1379ش) ایرانی. زمانة زندگی این دو شاعر از دیدگاه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همسانی هایی داشته که در نهایت، به تولید آثار و اندیشه های مشابهی منجر شده است. شاملو در ایران به عنوان شاعری اجتماعی شناخته شده که مانند الیوت در برهه ای حساس و پرآشوب زیسته است. الیوت تحت تأثیر جنگ جهانی و دوران مدرنیسم بوده و شاعر ایرانی هم کودتای 28 مرداد و جنگ جهانی دوم و دوران گذار از جامعة سنتی به مدرن را تجربه کرده است.
در این مقاله، ابتدا مختصری دربارة واژة مدرن و مدرنیته در اروپا و ایران بحث میشود، سپس با بهرهگیری از شیوة نقد تطبیقی و با تکیه بر مؤلفه های مدرنیته و مدرنیسم ادبی، بین مضامین مشترک در آثار الیوت و شاملو مقایسه ای صورت می گیرد. همانندی های زیادی بین شاملو و الیوت برای مطالعة تطبیقی می توان یافت و با توجه به همسانیهای فراوان ذهنی و زبانی بین دو شاعر و با عنایت به همانندیهای بسیار در تجربههای زیستة مشترک بین ایشان، میتوان نتیجه گرفت شرایط زیستی مشابه همواره میتواند آثار ادبی همگونی پدید آورد.