مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
پست مدرنیته
حوزه های تخصصی:
مسئله دیندار بودن و مدرن بودن یکی از مسائل بسیار مهم دوران جدید و معاصر است. برخی معتقدند که در این مسئله نوعی تناقض نمایی وجود دارد؛ زیرا مدرن بودن دارای مؤلفه هایی است که اساساً با دیندار بودن سازگاری ندارد. اغلب الاهیدانان جدید و نیز فیلسوفان دین به نحوی به این مسئله پرداخته اند و راه حل های مختلفی برای آن ارائه داده اند. هانس کونگ، الاهیدان معروف کاتولیک، با یک رویکرد جدید مدعی است که توانسته یک راه حل معقول ارائه دهد. او این مسئله را تحت عنوان «مسیحی بودن» به تفصیل مورد بحث قرار داده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که مسیحی بودن یعنی «انسان بودن» و بدین معنا «مسیحی بودن» با هر نوع «دینداری» دیگر سازگاری دارد. در این نوشتار رویکرد او به مسئله و نیز راه حلی که ارائه داده است مورد تبیین و بررسی و نقد قرار میگیرد.
پست مدرنیته و علوم کتابداری و اطلاع رسانی
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیته به عنوان یک وضعیت نوین در عصر حاضر، تغییر و تحول های زیادی در دیدگاه های مختلف در زندگی و تفکر بشر به وجود آورده و خواسته یا ناخواسته، علوم کتابداری و اطلاع رسانی نیز به عنوان یکی از علوم اجتماعی در معرض اثرپذیری از این وضعیت قرار گرفته است. مطالعة چنین وضعیتی، دید کتابداران و اطلاع رسانان را نسبت به وضعیت و موقعیت کنونی و افق های پیش رو، بازتر میکند. مقالة حاضر به دنبال آن است که تأثیر پست مدرنیته و تغییرات اجتماعی حاصل از آن را بر دیدگاه و فعالیت های مختلف در حوزة علوم کتابداری و اطلاع رسانی نمایان سازد. بدین منظور، مدرنیته و پست مدرنیته به صورت جداگانه و مختصر معرفی و تأثیر هر یک بر علوم کتابداری و اطلاع رسانی بررسی میشوند. قسمتی از مقاله به رابطة فناوری اطلاعات و پست مدرنیته از یک طرف و پست مدرنیته و آموزش علوم کتابداری و اطلاع رسانی از طرف دیگر پرداخته است. در نهایت، تفاوت دو دیدگاه مدرنیته و پست مدرنیته در علوم کتابداری و اطلاع رسانی بحث شده و در پایان پیشنهادهایی ارائه گردیده است. هدف این مقاله بسترسازی برای مطالعات عمقی و فراگیر دربارة دیدگاه های جدید در این رشته میباشد.
نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو
حوزه های تخصصی:
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.
عبور از آستانه ی ایرانی سازیِ آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش زبان انگلیسی در یک فرهنگ ایرانی-اسلامی سوال های پیچیده ای را پیش روی مدرسین زبان و زبان آموزان قرار می دهد. در این مقاله، نویسندگان به تبیین مسئله آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران می پردازند. پس از بررسی دیدگاه های استعماری و نیز پست مدرن در باب آموزش زبان انگلیسی، نویسندگان با نگاهی فراتر از وضعیت کنونی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی _ که بارزترین مشخصه ی آن ادامه و تشدید روند جهانی شدن زبان انگلیسی می باشد _ بر گنجاندن ویژگی های خاص فرهنگ و مذهب ایرانی تاکید ویژه ای دارند. تشریح وضعیت فعلی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران و مسیری که در آینده می بایست در راستای بومی سازی این رشته طی شود، در ادامه ی مقاله با راهکارهایی همراه می شود. ""آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به سبک ایرانی"" راه حلی است برای مسئله ی سلطه فرهنگی و ایدئولوژیکی غرب، که خود می تواند پادزهری باشد برای قرن ها به حاشیه رانده شدن فرهنگ ایرانی و اسلامی.
مقاله به زبان فرانسه: آیا کتاب «واردها، قرن اول و دوم» اثر فردریک ورست یک رمان فرانسوی است؟ (Ward (Ier et IIe siècles) de Frédéric Werst (2011), un roman français ?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به معرفی کتاب «واردها، قرن اول و دوم» اثر فردریک ورست که در سال 2011 به چاپ رسیده است، میپردازد. رمان مذکور، گزیدهای از ادبیات مردم ساکن سرزمینی خیالی یعنی واردها میباشد. ویژگی خاص این رمان این است که به یک زبان ابداعی غیر قابل فهم برای خواننده نوشته شده است و سپس به زبان مادری نویسنده یعنی زبان فرانسه ترجمه شده است. در این مقاله، نگارنده سعی دارد با مطالعه بر روی نوآوری در ادبیات، نشان دهد چگونه این اثر غیر قابل طبقهبندی و پست مدرن مسایلی اساسی در ارتباط با ترجمه و خلق اثر هنری مطرح میکند.
کشاکش اندیشه ی مدرن-پست مدرن ؛ ضرورت کُنِش روشنفکرانه فیلسوف تعلیم و تربیت برای تحول در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل تقابل های نظری اندیشه مدرنیته و پست مدرنیته به منظور مشخص کردن نقش فیلسوف تعلیم و تربیت در میانه چنین تقابلی می باشد. برای دست یابی به این هدف، از روش کاوشگری فلسفی انتقادی با دو مسیر انتقاد عقلانی و انتقاد رهایی بخشی استفاده بهره گرفته شد. با وجود تقابل های اندیشه مدرنیته و پست مدرنیته، نتیجه این مطالعه به امکان ترسیم اوصاف فلسفه تعلیم و تربیت به مثابه کنشی روشنفکرانه در مسیر تغییرات مطلوب در تعلیم و تربیت انجامید.یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که روشنگری با وجود تقابل های مدرنیته و پست مدرنتیه نه تنها ممکن بلکه مطلوب نیز هست. تأثیر گذاری فلسفه تعلیم و تربیت مستلزم فیلسوفان تعلیم و تربیتی است که کنش های حرفه ای، عمومی و روشن فکری را توأم با یکدیگر به عنوان عوامل تشکیل دهنده وحدت شخصیتی در خود داشته باشند.
زایشی ناخواسته؛ نقدی بر انسان شناسی نظریه معنویت و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه معنویت و عقلانیت بر آن است که دین نهادینه در جهان معاصر نمی تواند نقش سنتی خود را در آرامش بخشی و رها ساختن انسان از رنج ایفا کند و تنها معنویت می تواند از عهده آن برآید. ازآنجاکه این نظریه، رسالت خود را برای انسان جدید تعریف کرده، خود را ناگزیر و متعهد به مؤلفه های پست مدرنیته می بیند. براساس این نظریه، انسان معنوی عبارت است از انسان معنویِ پست مدرن با شاخصه ها و ویژگی های سازگار با آن. ملکیان در بیان ویژگی های انسان معنوی به برخی ویژگی های پست مدرنیته وفادار است، اما ویژگی های اساسی تری نیز برای انسان معنوی برمی شمارد که او را از وفاداری و تعهد به مبانی و الگوهای پست مدرن خارج می سازد. انسان معنوی با ویژگی های اخیر تنها در نظام و ساختار دین سنتی امکان تحقق دارد و امکان زایش آن بر اساس مبانی انسان شناختی ایشان و الگوهای معنویت سکولار فراهم نیست، یا انسان دوگانه ای است که ویژگی های ناسازگاری (دینی و پست مدرن) را با هم جمع کرده است.
بررسی و نقد کتاب وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
ژای فرانسوا لیوتار در دهه ۱۹۷۰ کتاب وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش را، به سفارش شورای دانشگاه های حکومت ایالتی کبک، نگاشت. وی به دنبال اثبات این ادعا بود که شرایط و موقعیت جوامع دست خوش تغییر شده اند و دانش و اطلاعاتْ تحت سلطه تکنولوژی به طور عام و کامپیوترها به طور خاص قرار گرفته است. پایان عصر صنعتی و تولید های انبوه به هم راه این تغییر وضعیت دانش را لیوتار عصر پست مدرن می نامد و بر همین مبنا دانشی را که تحت سلطه و کنترل تکنولوژی قرار دارد نقد می کند. در همین رابطه وی درباب پایان فراروایت ها، مرگ عصر استاد، مشروعیت بخشی به دانش، دانش روایی، و دانش علمی مباحثی را مطرح می کند. کتاب وضعیت پست مدرنْ یکی از پیش روان تفکر پست مدرن بوده است. این کتاب به جای آغاز از دغدغه قدرت برای حفظ نظام سرمایه داری جهانی از تکنولوژی شروع می کند و همین به نقطه ضعفی برای نظریه پرداخته شده در این کتاب تلقی می شود. درطول زمان، نقدهای بسیاری بر این اثر وارد آمده که به رشد اندیشه های پست مدرن کمک کرده است، اما درک این نکته، که خواندن این کتاب به چه مخاطبانی پیش نهاد می شود، به شناخت بیش تر نویسنده و محتوای آن نیاز دارد.
تطورات مفهومی اقتدار در بستر گفتمانی حقوق عمومی
حوزه های تخصصی:
اقتدار به عنوان آموزه ای ضروری و حیاتی برای تولد و بقاء یک دولت، فهمی است که در هر یک از گفتمان ها و بسترهای حکمی «پیشامدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» با قرائت هایی متفاوت روبرو شده است. اساساً پرسش اقتدار، به این تقریر که چه قدرتی حق فرمان راندن بر مردم را دارد و نقش مردم در اعطا و سلب مشروعیت به قدرتِ مندرج در یک فرد و یا نهاد، سوالی است که اساس حقوق عمومی را صورتبندی می کند. این نوشته در صدد آن است که با تفکری تحلیل و در نهایت هنجاری به تحلیل اقتدار پرداخته و در عمقِ بیان تفاوت های میان اقتدار در هر یک از گفتمان ها، به مدلی جدید برای بازاندیشی در خصوص اقتدار دست بیابد. نهایتاً نوشته حاضر از این ایده و نظریه دفاع می کند که بدل از بررسی گفتمانی، تحلیل کلامیِ اقتدار، مطلوب است که در عینِ تضمین حقوق و آزادی های دموکراتیک، توجیهات بنبادینی برای مشروعیت قدرت دربردارد.
نسبت اخلاق و سیاست در گفتمان های اندیشه ای معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
1 - 25
حوزه های تخصصی:
تاریخ اندیشه سیاسی نویسی در ایران تاکنون عمدتاً از منظر رابطه سنت و مدرنیته نگاشته شده است و بدون اغراق می توان گفت که خود این شیوه نگارش اندیشه سیاسی به گفتمان مسلط و هژمونیک تبدیل شده است که امکان بروز گفتمان های دیگر را بر همین اساس سخت و دشوار کرده است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در تلاش است تا از طریق بررسی نسبت اخلاق و سیاست پرتو تازه ای به گفتمان های اندیشه ای ایران معاصر بیفکند: گفتمان اسلام سیاسی، لیبرالیسم و مارکسیسم. از لحاظ نظری، سه نسبت میان اخلاق و سیاست وجود دارد: متافیزیک حداکثری، متافیزیک حداقلی و عدم رابطه بین اخلاق و سیاست. یافته های تحقیق نشان می دهد که گفتمان اسلام گرا از حیث نسبت اخلاق و سیاست، متافیزیک حداکثری است و از این رو خواهان دخالت حداکثری اخلاق گرایانه در حوزه سیاست است؛ گفتمان لیبرالیسم ایرانی، از این حیث، متافیزیک حداقلی است و خواهان کمترین دخالت اخلاق گرایانه در ساحت هایی از زندگی بشری است. گفتمان مارکسیسم ایرانی با توجه به بنیادهای نظری خاصی که بر آنها استوار شده است، معتقد به جدایی حوزه اخلاق از سیاست است.
بررسی و تبیین نیچه هایدگر از دیدگاه جیانی واتیمو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
277 - 296
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تفسیر واتیمو از نیچه مستلزم بررسی دیدگاه هایدگر و دیلتای، به عنوان نقاط اصلی مورد نظر وی است، از این رو، در این مقاله در نظر داریم نخست، اشاره ای به تفسیر هایدگر از نیچه، به عنوان آخرین فیلسوف متافیزیک غرب داشته باشیم، که در آن هایدگر برای توجیه هدف خود؛ که ارزیابی مجدد تاریخ و تجربه غرب است، به تفسیر نیچه می پردازد. سپس به صورت مختصر، به تفسیر دیلتای از نیچه، به عنوان فیلسوف حیات، می پردازیم، که در آن بیشتر به نزدیکی تفکر هایدگر و نیچه تاکید شده است. در پایان، با تبیینِ تفسیر واتیمو از نیچه هایدگر، نشان می دهیم که وی برخلاف نظر هایدگر، با بررسی تفسیر نیست انگاری مدرنِ نیچه و ارتباط آن با نیست انگاری پست مدرن، وی را نخستین فیلسوف پست مدرن می خواند و نشان می دهد که این نیچه است که باید به عنوان نخستین فیلسوف پست مدرن خوانده شود نه هایدگر، و علت این برداشت ها و تفسیرهای متفاوتی که از نیچه ارائه شده، خود بیانگر موقعیت حساس فلسفه نیچه در پایان متافیزیک است.