مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۲۰.
خیر
حوزه های تخصصی:
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.
تحلیل و نقد نظریه سعادت فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظریة فارابی دربارة سعادت میپردازد. ابتدا مشخصههای صوری سعادت بررسی و نتیجه گرفته میشود که سعادت برترین خیر و بسنده به خود است. سپس مؤلفههای اصلی سعادت یعنی فضیلتهای نظری، فکری، عملی و اخلاقی مطرح و بررسی میشوند. مؤلف نتیجه میگیرد که دیدگاه فارابی دربارة سعادت جزء نظریههای غایت جامعاست و از این روی تفسیر نظریه سعادت فارابی به عنوان نظریه عقلی گرایانه محض نادرست است. در پایان به برخی از اشکالهای نظریه سعادت فارابی اشاره میشود.
مبانى انسان شناختى سیره سیاسى نبوى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
در تفکر دینى و فلسفى اسلام بین «هست و نیست»ها و «باید و نباید»ها رابطه مستقیم وجود دارد. هر آنچه وجود دارد، «خیر» است و هر آنچه خیر شد، «بایسته»اى را در پى دارد و هر آنچه وجود ندارد، «خیریّتى» نداشته و «بایستهاى» بر آن مترتّب نمىشود. بنابراین شکى نیست که ماهیّت هر نوع رفتار سیاسى - اجتماعى پیامبرصلى الله علیه وآله ناشى از نوع نگرشى است که پیامبرصلى الله علیه وآله از انسان و ماهیت و هستى او دارد. این مقاله در بیان مبانى نظرى انسان شناسانه سیره سیاسى پیامبرصلى الله علیه وآله مىباشد تا نشان دهد سیره سیاسى پیامبرصلى الله علیه وآله به ملاحظه ماهیت و سرشت انسان، به دنبال احیاى کرامت ذاتى انسان است و به ملاحظه جایگاه وجودى او که از سوى خداوند به عنوان جانشین خدا در زمین تعیین شده، به دنبال رساندن انسان به کرامت ارزشى و ویژهاى است که خداوند به چنین انسانى افاضه کرده است. سیره سیاسى پیامبر از یک نگرش «ماهیت شناسانه» از انسان که معرّف دو بُعدى بودن انسان است و نگرش «وجود شناسانه» که معرّف جایگاه وجودى انسان نزد خداوند و در عالم هستى است، برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتى به جایگاه عبودیت خدا و خلیفةاللهى برساند. نکته شایان ذکر اینکه نوع نگرش انسانشناسانه پیامبرصلى الله علیه وآله موجب آن است که سیره سیاسى و حکومتى وى ناظر به دگرگونى دایمى و تحول انسان از نقص به کمال تا حدّ خلیفةاللهى باشد.
کشمکش سایه و خودآگاه در داستان «خیر و شر» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی از شاعران مطرح عرصه جهانی است. داستان پردازی های او که بر اساس واقعیت است به همراه تخیل وصف ناپذیرش، وی را به عنوان شاعری توانا در حوزه انسان شناختی و روان کاوی معرفی نموده است. به نظر می رسد اوج هنر نظامی در هفت پیکر او باشد. در این اثر ارزشمند ـ به خصوص در هفت افسانه آن ـ که از لایه های درونی و عناصر برونی داستانی برخوردار است، می توان از مسیر روساخت به ژرف ساخت راه یافت و ابعاد نهانی وجود انسانی را بازیابی نمود. یکی از داستان های هفت پیکر، داستان «خیر و شر» است که در گنبد ششم (پنج شنبه) آمده و موضوع آن کشمکش دو جوان به نام های «خیر» و «شر» است. این داستان را می توان بر اساس دیدگاه روان شناسی یونگ تحلیل نمود. در این دیدگاه کهن الگوهای پنهان در روان آدمی جایگاه ویژه ای دارند و گاهی به گونه ای نمادین در خودآگاهی متجلی شده، نمود می یابند. در این داستان می توان خیر را نماد خودآگاهی آدمی و «شر» را نشانه «سایه» و ضمیر ناخودآگاه او دانست که در یک ساختار بسیار منسجم و منطقی به درگیری پرداخته و در نهایت به وحدت می رسند و کهن الگوهای متعددی چون آنیما، سایه، تولد ثانوی، سفر، آب، درخت و... در این کشمکش نقش ویژه ای دارند که در این مقاله به بررسی آن ها پرداخته می شود.
مبانی نظری حکمت عملی در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر فیلسوفان به چگونگی عمل انسان از جهت ارزشی توجه کردهاند؛ اما فلاسفه ای که نظام فلسفی عقلانی و منسجمی دارند، علاوه بر پرداختن به حکمت عملی خود، را موظف میدانند نظریات اخلاقی و فلسفه اخلاقی خود را با مجموعه نظام فکریشان در حکمت نظری ارتباط دهند. اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم میلادی، از جهت عرضه نظام فکری بسیار منسجم در حکمت نظری، در میان فلاسفه عقلی مذهب ممتاز است. در این نوشته سعی بر این است که مبانی نظری اسپینوزا در حکمت عملی را، در حدود ظرفیت یک مقاله، تحقیق و ارزیابی کنیم. ارزیابی کاملتر این مبانی، در ارتباط با اخلاق، بیان فضایل جزئی از دیدگاه اسپینوزا و گفتوگوهای فرعی مربوط به هریک را ـ که در خاتمه مقاله متذکر شدهایم، به فرصت دیگری واگذار میکنیم.
خیر و شر
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله به بررسی مسأله فلسفی ـ کلامی «خیر و شر» پرداخته است. به طور کلی می توان مقاله را به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، اشاراتی به ضرورت بحث در باب خیر و شر شده است و سپس راه حلهایی را که حکمای اسلامی برای حل این مشکل ارائه کرده اند مطرح می نماید و در این راستا از نظریات حکمایی چون ابن سینا، بهمنیار، غزالی، ملاصدرا، حاج ملاهادی سبزواری، زنوزی و دیگران بهره می جوید.
در بخش دوم، رهیافت برخی از متفکران معاصر همچون جی.ال.مکی را بازگو نموده و در نهایت، پاسخ فیلسوف معاصر دین، آلوین پلانتینگا را مطرح می نماید.
الگوی اجتماع گرایی و تکثر سنت های فکری – سیاسی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه به تحولات معاصر ایران زمین دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. تلاش این نوشتار آن است که ضمن معرفی نظریه ی «اجتماع گرایی» (communitarianism) با بهره گیری از آن به بررسی تاریخ اندیشه ی سیاسی ایران معاصر بپردازد. الگوی اجتماع گرایی به عنوان یکی از رویکردهای پست مدرن، جریانی است که سنت فلسفی و سیاسی مکتب مسلط غرب؛ لیبرالیسم و برخی از مبانی دوران مدرنیته را به زیر سؤال برده است. با استفاده از این الگو، ایران جدید، جامعه ای با شرایط فرهنگی – سیاسی خاص خود است که از اجتماعات و سنت های متفاوت و متکثر برخوردار است. هر یک از سنت ها با عقلانیت خاص خود، به عنوان سنت تحقیقاتی- پژوهشی از سویی به بسط عقلانیت خود پرداخته و از سوی دیگر به گفتگو، کشمکش، همکاری و سایش با دیگر سنت ها می پردازد.
تحلیل مساله شر با تاکید بر آرای فلسفی و کلامی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی آرای کلامی و فلسفی امام خمینی(ره) در مساله شر به دست می آید که در عالم هستی، شر محض یا کثیرالشر، محقق و مجعول بالذات نیست و برخی از این شبهات، ناشی از عدم تفکیک صحیح شر ذاتی از عرضی است.
ایشان ضمن تقسیمی نو از مساله شر معتقد است هر موجودی را می توان با سه دسته از موجودات مقایسه نمود: علل، معالیل و موجودات هم عرض آن. دو دسته اول به علت تلائم کامل میان آنها نمی توانند به یکدیگر شر برسانند و مضر باشند. تنها در موجودات هم عرض است که اضرار یا تنقیص یکدیگر ممکن است؛ اما اینکه این دو موجود، ضرر و شرشان به موجودات مساوی و هم عرض خویش، بیش از نفع آنها باشد، مردود است. ایشان با اشاره به اقسام متصور شر، که نخستین بار ارسطو آن را ارائه کرد و میرداماد تکمیل نمود، اقسام دیگری را به آن افزوده اند. سپس با اقامه دلیل عقلی، عدم امکان وجود شر واقعی را اثبات می نمایند. هم چنین نظریه علامه مجلسی در بحث مخلوق بودن خیر و شر را تفصیلاً به چالش می کشند.
تحلیل معنای سعادت از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله سعادت از مسائل بنیادی اخلاق و فلسفه اخلاق از دیر زمان تاکنون است و مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف اخلاقی بوده است. فارابی آن را به دو قسم حقیقی و غیر حقیقی تقسیم می کند و در نگرش او سعادت حقیقی امری بسیط نیست، بلکه مفهوم مرکب است و غایه الغایات، خیر لذاته، خیر مطلق، خیر غایت تام است و لذت آن از نوع لذت معقول و دراز مدت است. اراده به معنای اختیار، قوه ناطقه نظری و فطرت مشترک شرط لازم سعادت هستند نه شرط کافی و تحقق سعادت به برنامه ریزی نیاز دارد و سعادت حقیقی امری مشکک است و بالاترین مرتبه آن قرب وجودی به خداست و همین امر اخیر مؤید تاثر فارابی از متون دینی است.
استخاره و اراده خداوند(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استخاره، اصطلاحی خاصّ و منطبق بر عملی متعارف در جامعه مذهبی است که رواج گستردهای یافته است. این نوشته در پی آن است تا مستندات آن را در حدیث، گسترده ترین منبع در حوزه معارف دین، استخراج کرده، صحّت و سقم آن را بررسی و خطا در تطبیق این اصطلاح را روشن نماید. علاوه، رابطه استخاره و قضا و قدر الهی بحث شده است. در این زمینه، به دو گروه کلی از احادیث بر میخوریم. گروهی که مضمون آن ها خواندن دو رکعت نماز و دعایی خاصّ در واگذار کردن کار به خدا است، علاوه بر آن که مفاهیمی عالی همچون توکّل و رضا را در بر دارد، از تعداد به نسبت زیادی برخوردار است و در بین آن ها روایاتی با سند صحیح و موثّق موجود است. و گروه دوم که مضمون آن ها استخاره با قرآن است، تعداد آن ها کمتر و از جهت سندی ضعیف هستند. هم چنین در این نوشتار، به گروه دیگری از احادیث با این مضمون که خیر واقعی انسان در چیست، اشاره شده است.
ارزش شناسی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است با قضاوت فلسفه ارسطویی به ارزش شناسی در فلسفه ارسطویی پرداخت. به همین جهت پس از اثبات ارزش شناسی به عنوان نوعی معرفت، به رابطه بین آن با دو حوزه دیگر معرفت، یعنی وجود شناسی و معرفت شناسی پرداخته و نشان داده شده است که ارزش هایی مانند خیر و زیبایی همان علت غایی و علت صوری در تبیین ارزشی هر چیزی هستند و دست کم در طبیعت خیر و غایت هر چیزی، امری واقعی و در شی حضور دارد، در حالی که ارزش هایی مانند زیبایی و فراخی، خوبی و بدی در نسبت وجود ما وجود دارند، در واقع، چنین ارزش هایی وجود عینی و مثالی ندارند. از نظر معرفت شناسی ارزش ها با علت صوری یعنی با صورت کلیه شناخته می شوند. همچنین ارزش شناسی ارسطو نشان می دهد که مفهوم غایت مفهومی بنیادین در فلسفه ارسطوست و می توان با آن انسجام نظام فلسفی ارسطو را نشان داد. یعنی ارسطو برای ارزش ها حیثیت وجودی و معرفتی قایل است و برای موجودات و معرفت ها و حتی برای خود ارزش ها مراتب قایل شده است، یعنی هر چیزی در سلسله مراتب ارج گذاری قرار می گیرد و این ریشه در مفهوم غایت دارد. همچنین معلوم خواهد شد که ارسطو چه در مقام فیلسوف و چه در مقام ارج گذار فارغ از ارزشگذاری در وجود شناسی و معرفت شناسی نیست. با این رویکرد، بخش دوم این مقاله بر اساس همین مبنا نشان می دهد که غایت در اخلاق ارسطویی همان کمال مطلوبی است که آدمی سعادت را همچون فعالیت روحی منطبق بر عالی ترین و کامل ترین فضایل به انجام می رساند و در این کار با حاکمیت عقل بر اعمال نفس خود مراقب است و با ممارست و عادت فضیلت ها را چنان به انجام می رساند که نه در حد افراط باشد و نه در حد تفریط و زیور تمام فضایل اخلاقی را با اعتماد به قابلیت های خود دارا گردد.
بررسی تطبیقی فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ین مقاله به بررسی مفهوم فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی میپردازد. و هدف آن تبیین شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگا ه های آن دو در این باره میباشد. در این راستا به بررسی مسائل زیر میپردازد: فضیلت چیست و منشا آن کدام است؟ آیا فضیلت اکتسابی است یا فطری؟ اگر اکتسابی است، شرایط اکتساب آن چیست؟ و اینکه آیا فضیلت نسبی است یا مطلق؟ و نیز ارتباط آن را با خیر، حد وسط، عادت، عقل و اراده بررسی میکند.
تحقق علم نافع، راهبردی بنیادین در اصلاح و اعتلای علمی کشور
پرسش پژوهش حاضر درباره مفهوم علم نافع است و اینکه منظور از علم و دانش متعارف، مقبول و ممدوح در منابع اسلامی چه علمی است و علم مزبور در آموزههای اسلامی و به ویژه روایی، دارای چه اختصاصات و ویژگیهایی است و پژوهندگان دانش اعم از معلمان و متعلمان از چه صفاتی باید برخوردار باشند. نوشتار حاضر با بررسی تمامی روایات شیعی در باب علم و باهدف ترسیم الگویی اسلامی برای تبیین دانشی که با وصف «نافع» و «خیر» در روایات اسلامی ذکر شده، به رشته تحریر درآمده است. روش توصیفی- تحلیل اسنادی است.: علم نافع، دانشی در مسیر عبودیت الهی و احیای دین و مطابق و هماهنگ با فطرت و عقلانیت و در جهت خیر و صلاح و مصالح دینی و دنیایی و دارای رویکرد کاربردی و مخالف هواهای نفسانی و برخوردار از جنبههای فراحسی و شهودی است. نگارنده بر این باور است که تحقق علم نافع، راهبردی بنیادین در اصلاح و اعتلای علمی کشور خواهد بود و علم پژوهی متعالی، آن هم در تمامی عرصه ها اعم از حوزه علوم انسانی و غیر انسانی منوط و مبتنی بر تحصیل علم نافع است و تبیین روایی و تعریف عملیاتی ویژگی های پیشگفته علم نافع، مبین اصول و راهبردهای علمپژوهی متعالی است.
بحران اخلاق مدرن و چرخش ارسطویی مکاینتایر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته و آموزة سیاسی آن یعنی لیبرالیسم، از جنبه های گوناگونی مورد توجه و انتقاد قرار گرفته است. از مهم ترین مباحث لیبرالیسم مدرن، که در دهه های اخیر متفکران بر آن نقدهایی داشته اند، موضوع اولویت «حق» بر «خیر» است. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی بر آن است که انتقادهای وارده بر اخلاق مدرن لیبرالی، به ویژه نگاه جماعت گرایان، به ویژه السدیر مکاینتایر را بررسی کند. مکاینتایر، لیبرالیسم را به علت غفلت آن از اهمیت «غایت» در کنش اخلاقی سرزنش میکند و با بازخوانی آموزه های اخلاقی ارسطو، جایگزینی اخلاق غایت مدار و فضیلت مدار را به جای اخلاق دلبخواهی و عاطفه گرای مدرن توصیه میکند.
فضیلت در نگاه ارسطو و توماس آکوئیناس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفة اخلاق ارسطو، فضیلت است و شناخت این مفهوم، راه را برای شناخت و ارزیابی دستگاه اخلاقی او هموار میسازد. از سوی دیگر، قدیس توماس، بزرگ ترین پیرو ارسطو در قرون وسطا نیز ظاهراً با این مفهوم همچون ارسطو برخورد میکند؛ با این تفاوت که آن را افزون بر معنای پیشین، معنایی متعالی میبخشد. اکنون پرسش اساسی این است که فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو چه جایگاهی دارد و آیا معنای فضیلت در دستگاه فکری توماس، دقیقاً همان معنای ارسطویی را دارد یا خیر؟ پس از دانستن اینکه ارسطو تعریفی انسانی، دنیایی و عقلانی از مفاهیم سعادت و خیر و فضیلت ارائه میدهد و توماس، با دشواریهایی میکوشد تا این مفاهیم را با دستگاه فلسفی - مسیحی خود سازگار کند، در این نوشتار خواهیم کوشید تا بدان پرسشها پاسخ دهیم. همچنین در پایان، کلام هر دو فیلسوف را به اختصار نقد و بررسی کرده ایم.
نوآوری های فیلسوفان اسلامی در پاسخ به شبهه شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون زرّین اعتدال ارسطو؛ نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله جبر و اختیار در اندیشة مولانا
حوزه های تخصصی:
یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی و کلامی، مسألة جبر است و اختیار. این مسأله هرگاه با مسائلی دیگر چون «جبر و تفویض»، «خیر و شر»، «حق و تکلیف» و نظایر آن ها گره بخورد، پیچیده تر میشود. مولانا در خلال مثنوی و دیوان شمس تبریزی این مسألة غامض را با چاشنی اندیشة چاره جوی و ذوق سرشار خود شکافته و هرچند پاسخی روشن برای آن نیافته، لیکن به تر از هر متکلمی در این عرصه پر تزاحم ظاهر شده است.
این مقاله، نظری و گذری است بر این مسأله، با توجه به نگرش مولانا جلال الدین محمد بلخی.
نظریة عدالت سندل و چندفرهنگ گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة عدالت سندل بر اساس عضویت افراد در اجتماع ها شکل گرفته و هدفش ارزشمند شمردن خیر عمومی است. دفاع سندل از خیر عمومی، مستلزم ارزشمند شمردن اجتماع ها و فرهنگ های مختلف موجود در آنهاست که نقش تقویم بخش در هویت فرد دارند. خیر مورد نظر سندل در درون اجتماع و زمینه های فرهنگی به دست میآید. آموزة عضویت در اجتماع ها که نقطة کانونی نظریة عدالت سندل است دارای دلالت فرهنگی است. به این دلیل که شیوه های عضویت در اجتماع ها را رویکردهای فرهنگی موجود در اجتماع، مشخص و صورت بندی می کند. بخشی از اجتماع، فرهنگ و در واقع، فرهنگ های مختلفی است که در درون آن وجود دارد. خود مورد نظر سندل، خودی روایت گونه است که از طریق قرار گرفتن در یک زمینة تاریخی و فرهنگی خاص، تفسیر می شود. آراء سندل دربارة عدالت تأثیر قابل ملاحظه ای در فلسفة اخلاقی و سیاسی معاصر داشته است. یکی از این تأثیرها، رویکرد به اجتماع و فرهنگ است که به ویژه از سوی فلاسفة سیاسی لیبرال مورد غفلت قرار گرفته بود.