مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تکلیف
حوزه های تخصصی:
حق و تکلیف از مباحثی است که فقیهان و اندیشمندان مسلمان، بیشتر آن را در حوزه فقه و آثار فقهی مورد بحث قرار میدادند، امّا در چند دهه اخیر برخی محققان به آن صبغه کلامی داده و در این عرصه نیز آن را مورد مداقه قرار دادهاند. این موضوع به سبب عدم طرح یا کم رنگ بودنش در آثار کلامی متکلمان سلف، در زمان معاصر مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ به اندازهای که شماری ادعا کردهاند دین رویکردی تکلیفمحور داشته، در حالی که انسان معاصر حقمدار است نه تکلیفگرا، و یا مفهوم حق در گذشته و امروز تفاوت کرده است؛ زیرا حق در گذشته مفهوم اخلاقی داشته، ولی امروز مراد از حق، مفاد حقوق بشر امروزی است. و نیز گفته شد که ادیان الاهی سعی کردهاند جهت بندهپروری انسانها را پرورش داده، روحیه تعبد و تسلیمپذیری او را احیا نمایند، نه آزادیخواهی و کمالجویی او را. انسان سنتی و انسان مدرن نمیتوانند تعریف واحدی در حق داشته باشند. دین شاید نیازهای انسان سنتی را برآورده میساخت. امّا پاسخگوی همه حقوق انسان مدرن نخواهد بود.این مقاله، پاسخ به شبهاتی است که در آثار و مقالات برخی محققان و نویسندگان در این زمینه مطرح شده است.
علم گرایی انسان محور کانت و تاثیرات آن بر نظریه اخلاقی و دینی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش کانت به علم، به ویژه علم تجربی و پیشرفت های فزاینده آن و سپس تبیین و نقادی مابعدالطبیعه بر این اساس، پس از او تاثیرات گسترده ای داشته است که هنوز هم ادامه دارد.
در این فرآیند، کانت معیارهای علم یقینی را، که متاثر از علوم تجربی اند، در امکان صدور حکم تالیفی، تجربی بودن، محدودیت در عرصه تجربه و مانند آن ذکر کرده و مابعدالطبیعه و دین را از حوزه یقین علمی خارج ساخته است. از سوی دیگر، کانت از ادامه دهندگان خط فکر انسان محوری (سوبژکتیویسم) در غرب است و تا حدی آن را به اوج رسانده. در نتیجه این امر، انسان کانتی ضمن محدود شدن در عرصه عالم پدیدار، تنها خود را محور هستی و حقیقت می پندارد که با محرومیت از مابعدالطبیعه عقلانی، تلاش دارد برای خود، اخلاق و دین مورد نظر را وضع نماید. ویژگی این اخلاق آن است که صرفا یک اخلاق انسانی و تنها در خدمت خواست ها و تمایلات انسان قرار دارد و از هر گونه معیار و ارزش های الهی تهی است. این ویژگی در نگرش دینی کانت نیز تداوم می یابد، تا آنجا که او اخلاق را اساس دین دانسته و برای انسان ها دین اخلاقی عقلانی تهی از مبدا الهی تجویز کرده است. این همان انسانی کردن حقایق الهی و راززدایی از هستی توسط کانت و مهم ترین نتیجه آن نسبی گرایی است.
گفتمان فلسفه فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
فلسفه فقه به مثابه دانشی نوپا با نگاه درجه دوم و تاریخی به مبانی نظری و تحلیلی پدیدهها پرداخته و جنبههای توصیفی و توصیهای آن را مشخّص میسازد. مسائل مهمّ فلسفه فقه عبارتند از چیستی فقه به لحاظ موضوع و محمول و گستره فقه، پرسشهای موضوعشناسی فقه، معرفتشناسی و مبانی فقه، پیشفرضهای فقه، رابطه فلسفه فقه یا فقه با علوم دیگر و ویژگیهای حقوق و فقه اسلامی.
در این نگاشته به مهمترین چالشهای فلسفه فقه از جمله ثابت و متغیّر بودن فقه، جامعهساز و طرّاح و برنامهریز نبودن، دنیایی وظاهربین بودن و مصرف کننده بودن و نیز تکلیف مداری آن بحث شده است.
دین و ارزش ها از دیدگاه کانت و فیلسوفان نوکانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"کانت عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کرده است. او در عقل عملی، به تاسیس نظامی اخلاقی همت گمارد که بنیان آن بر قضایای اخلاقی پیشینی استوار بود. کانت با تقسیم عقل به نظری و عملی حیطه ی دانش را از ارزش جدا ساخت.
ادیان الهی و برخی از فلاسفه ی اخلاق، دین را مقدم بر اخلاق دانسته و اخلاق را بر پایه ی دیانت استوار ساخته اند؛ در حالی که کانت تلاش نمود تا دین را بر پایه ی اخلاق استوار سازد و بنیاد دین را از الهیات به اخلاق، و از عقاید به رفتار تغییر دهد. با ارائه ی نظریات کانت، دین از حوزه ی استدلال بیرون رفت و صرفا از سنخ اخلاق به شمار آمد. بدین سان، زمینه ی لازم برای جدائی دیانت از علم و نیز جدائی دین از شئون مختلف اجتماعی فراهم شد.
در میان فیلسوفان نوکانتی، ویندل باند ارزش ها را اساسی ترین مسئله در فلسفه می دانست. وای هین گر معتقد است آن چه برای ما ارزش مند است، در عالم واقع بی اهمیت است. هوف دینگ درباره ی واقعیت نهائی تردید دارد، اما آدمی را به تحقق بخشیدن ارزش ها می خواند. کوهن و دیگر فیلسوفان مکتب ماربورگ به نظریه ی حلولی که بر اساس آن دین و اخلاق یکی شناخته می شود، باور دارند. چنین دیانتی، قاعدتا، یا بدون خدا است و یا خدائی دارد که بیش از یک مفهوم نمی تواند باشد؛ یعنی دین تهی از باورهای متعالی.
"
اخلاق و فلسفه اخلاق از دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
در این مقال، برآنیم که اخلاق محض یا به تعبیرى فلسفه اخلاق را از دیدگاه یکى از متفکران بزرگ مغرب زمین به نام ایمانوئل کانت مورد بررسى قرار دهیم. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تالیفى پیشینى است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته علم نیست. احکام تالیفى پیشینى، احکام کلى و ضرورى هستند که مبناى علوم قرار مىگیرند. از این رو اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تالیفى پیشینى است. مانند: ما باید راست بگوییم. «باید»، هیچ گاه از تجربه ناشى نمىشود؛ یعنى از «هست» نمىتوان «باید» را نتیجه گرفت. کانت مىگوید: علم و معرفت بطور کلى از دو چیز یعنى ماده و صورت تشکیل مىشود. ماده آن از خارج وارد ذهن مىشود و صورت را ذهن از پیش خود عرضه مىکند و به واسطه همین صورتهاى ذهنى است که انسان مىتواند قوانین کلى و ضرورى در هر علمى را توجیه کند. به نظر او معرفت عقلى یا مادى است یا صورى. معرفت صورى را منطق صورى یا استعلایى مىگویند. معرفت مادى که درباره موضوعى بحث مىکند، بر دو قسم است: طبیعیات یا فلسفه طبیعى و اخلاق یا فلسفه اخلاق. علم طبیعى و علم اخلاق هر دو یک جنبه تجربى و یک جنبه پیشینى دارند. جنبه پیشینى اخلاق را اخلاق محض یا فلسفه اخلاق مىگویند. از دیدگاه کانت، وظیفه فلسفه اخلاق، توجیه احکام کلى و ضرورى اخلاقى است. به بیان دیگر وظیفه فلسفه اخلاق این است که عناصر پیشینى را از عناصر تجربى متمایز ساخته و بررسى کند که چه توجیهى براى قبول عناصر پیشینى داریم. یعنى چگونه قادریم، به اصولى از رفتار که براى همه انسانها الزام آور است، دست یابیم. کانت قواعدى را ارائه مىدهد که از طریق آنها مىتوان اصول کلى و ضرورى اخلاقى را تشخیص داد.
عدالت اقتصادی
حوزه های تخصصی:
چکیده
حُسن عدالت به جهت فطریبودن آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب بوده است. اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همة ابعاد زندگی بشری مورد تأکید فراوان قرار داده است. در قرنهای اخیر بین اندیشهوران نیز دربارة مفهوم و مصداق عدالت، بحثهای فراوانی درگرفت. این بحثها به دو گرایش اساسی انجامید: یک گرایش براساس قرارداد اجتماعی شکل گرفت و گرایش دیگر بر پایة حقوق طبیعی سامان یافت.
مفهوم عدالت، هم در آموزههای اسلامی و نیز در گرایشهای اندیشهوران دیگر، با مفهوم واژة حق گره خورده، و عدالت، به رعایت حقوق معنا شده است؛ بنابراین، رفتار و روابط عادلانه در حوزة علوم اجتماعی، رفتار و روابطی است که براساس حق باشد. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزة رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر بهصورت هدف اقتصادی، هنگامی بهطور کامل محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند. دیدگاه¬های متفاوت براساس مبانی گوناگون، معانی متعددی برای حق ارائه دادهاند. برخی از آنها تصریح کردهاند که حق به معنای نفع و امتیاز است و غالب آنها حق را بهگونهای تعریف کردهاند که متضمن معنای نفع و امتیاز است؛ یعنی به دلالت التزامی، بر معنای نفع و امتیاز دلالت دارد.
از طرف دیگر، حق و تکلیف همزاد یکدیگر هستند. هر کجا از حقی برای افراد بشر سخن گفته می¬شود، در مقابل آن، تکلیفی نیز برای آنها وجود دارد.
از دیدگاه اسلام، منشأ حق برای انسانها دو امر است: کار و نیاز. تمام نعمتهای جهان برای انسان آفریده شده. به عبارت دیگر، علت غایی آفرینش نعمتهای جهان بهرهمندی انسان از آنها است. همة انسانها از نعمتهای جهان بالقوه حق دارند. براساس میزان کار و تلاش، این حق بالفعل میشود. همچنین انسانهایی که نیازمند هستند ولی توان کار ندارند، نیازشان حق آنها را دربارة نعمتها بالفعل میکند و بر حکومت و ثروتمندان لازم است، نیاز آنها را در حد متعارف برطرف کنند.
مفهوم واژة عدالت، با مفهوم واژة تساوی فرق دارد؛ امّا مسألة بسیار مهم آن است که همة انسانها در بهرهمندی از نعمتهای الاهی باید دارای شرایط مساوی باشند و هرگاه افرادی در بهرهمندی از امکانات طبیعی خدادادی جامعه، از فرصتهایی استفاده کنند که دیگران از آنها محروم باشند، ستم بزرگی خواهد بود. گرچه بعد از تقسیم فرصتها بهنحو مساوی، اگر گروهی به دلیل استعداد و تلاش زیادتر، از نعمتها بیشتر بهرهمند شود، این امر خلاف عدالت نیست.
حق محورى تجدد و تکلیف مدارى سنت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ادله و استدلالهاى مطرح در اثبات حق محورى تجدد و تکلیف محورى سنت در خارج از موضع و موضوع خود را تبیین کند. در دیدگاه حق محور تجدد و تکلیف مدارى سنت این تصور خطا پیش آمده که حق و تکلیف در این مقام در حوزه حقوق به معناى مشهور و اصطلاحى آن قرار مىگیرد، در حالى که بحث در این مقام ماهیتى وجودشناسانه و انسان شناسانه داشته و درحوزه فلسفه و متافیزیک واقع مىشود. از این منظر با این که مقاله نگاهى مثبت به حق محورى تجدد و تکلیف مدارى سنت دارد، این نسبت خاص میان تجدد و سنت با حق و تکلیف را نه شأنى براى تجدد و نه منقصتى براى سنت مىداند.
تکالیف شرعى; توهین یا تکریم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۳
حوزه های تخصصی:
برخى مکاتب بشرى همچون ادیان آسمانى مکلف بودن انسان را مى پذیرند. اما دوران معاصر، دوران رشد مکاتب جدیدى است که بر مبناى انسان محورى شکل گرفته است; مکاتبى که غالباً حق محورى را بر تکلیف محورى ترجیح داده و انسان را به سوى آشنایى با حقوق خود و مطالبه آن فرا مى خوانند، خدامحورى و تکلیف مدارى را مربوط به انسان هاى پیشین و قرن هاى گذشته قلمداد مى کنند! برخى از اندیشمندان معاصر، تکلیف مدارى و خدامحورى را با کرامت انسان در تعارض مى بینند و بر این باورند که انسان آزاد آفریده شده است و تکلیف، متعرض آزادى او مى شود و کرامتش را به مخاطره مى اندازد! این تفکر که از انسان گرایى افراطى ناشى مى شود، در مقابل دیدگاه خداباوران، که تکالیف الهى را حکیمانه مى دانند، قرار دارد.
این مقاله در صدد تبیین نقطه نظرات دو دیدگاه مزبور و بیان این نکته است که بر خلاف دیدگاه نخست، تکالیف الهى نه تنها هیچ گونه تنافى و تعارضى با کرامت انسان ندارد، بلکه نشان ارجمندى و تکریم او توسط خداوند است و مکلف ندانستن انسان مفهومى جز توهین به انسان و تضییع کرامت او نخواهد داشت.
عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام با اشاره موردی به نظام سرمایه داری لیبرال
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
حُسن عدالت به جهت فطریبودن آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب الاهی و بشری بوده است. اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همه ابعاد زندگی بشری مورد تأکید فراوان قرار داده است. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر بهصورت هدف اقتصادی، هنگامی بهطور کامل محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند.
از دیدگاه اسلام، منشأ حق برای انسانها دو امر است: کار و نیاز. براساس میزان کار و تلاش، حق انسان نسبت به ثروت و دارایی جامعه بالفعل میشود. همچنین انسانهای نیازمند که توان کار ندارند، نیازشان حق آنها را درباره ثروتها و دارایی جامعه بالفعل میکند؛ و بر حکومت و ثروتمندان لازم است که نیاز آنها را در حد متعارف برطرف کنند. همه انسانها در بهرهمندی از نعمتهای الاهی باید دارای فرصت و شرایط مساوی باشند؛ گرچه بعد از تقسیم فرصتها بهنحو مساوی، اگر گروهی به دلیل استعداد و تلاش زیادتر، از نعمتها بیشتر بهرهمند شود، این امر خلاف عدالت نیست
جایگاه شریعت در قلمرو عرفان
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۴ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
هدف از این بحث آن است که با استناد به منابع معتبر عرفان اسلامی، به دفع توهمی بپردازیم که عدهای به خطا دچار آن گشته و چنین میپندارند که از نظر عرفا، شریعت چندان اهمیت نداشته و یک عارف چندان پایبند عمل به احکام شرع نمیباشد! گرچه چنین توهمی دانسته یا ندانسته، سابقهای طولانی دارد، اما اخیراً گاه جدیتر از گذشته مطرح شده و عدهای از مدعیان روشنفکری کشورمان با برداشتی خام از فکر و فرهنگ جدید غرب، جنبه عرفانی دینداری را از جنبه فقهی آن جدا کرده و بدین سان میخواهند بگویند که میتوان شریعت و فقه را جدی نگرفته و دینداری عارف بود و بس!
اکنون میخواهیم بدانیم که آیا واقعاً چنین است؟ آیا عرفا به شریعت و فقه اعتنای چندانی ندارند؟ یا اینکه چنین فکری خطا بوده و توهمی بیش نیست؟ و اگر خطا و توهم است،منشأ این خطا و توهم چیست؟
در اینجا باید سه مسأله را روشن کنیم:
- اول: جایگاه شریعت در سلوک عرفانی.
- دوم: سقوط تکلیف در مراحلی از سلوک.
- سوم: مبنای ادامه پرستش پس از وصول به حق.
مؤلفه های نظام حق و تکلیف در نهج البلاغه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظامهای مردمی بر رابطهی دو سویهی حاکمان و مردم استوار هستند. آن چه در این نظامها مهم است، حق مردم و رابطهی با حاکمان است. در چنین رابطهای، نظامهای سیاسی تنها بر رابطهی حق حاکمان بنا نمیگردند، بلکه رابطهی تکلیف نیز مطرح است. نظامی که در نهج البلاغه ترسیم شده است، ناظر به رابطهی دوسویهی حاکمان و مردم است که همان تکیه بر مؤلفهی حق و تکلیف میباشد. به نظر حضرت علی علیهالسلام مهمترین مؤلفهی نظام اسلامی رابطهی دوسویهی حق و
تکلیف است. مقالهی حاضر به بررسی رابطهی حق و تکلیف در نظام اسلامی با رویکرد به نهج البلاغه میپردازد. در چنین رابطهای است که حاکمان خود را در برابر مردم مسؤول میدانند؛ چون مسؤول آن کس را گویند که خود را همیشه در برابر پرسشهای جدی، پاسخ گو بداند.
بررسی رویکرد تکلیف محور: تأثیر جنسیت و سطوح مختلف دانش زبانی بر پیشرفت مهارت مکالمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق کوشیده است تا کارایی رویکرد وظیفه محور بر گسترش مهارت مکالمه را مورد مطالعه قرار دهد. هدف اول تحقیق حاضر، بررسی تاثیر جنسیت بر توانایی مکالمه تحت تاثیر رویکرد وظیفه محور بوده است. به بیان دیگر، این تحقیق کوشیده است تا توفیق زبان آموزان یک جنسیت را نسبت به زبان آموزان جنس مخالف مورد مطالعه قرار دهد. هدف دوم این مطالعه آن بوده است تا تاثیر سطوح مختلف زبان آموزان را بر میزان پیشرفت آنها تحت تاثیر رویکرد وظیفه محور بررسی نماید. بدین منظور محقق دو گروه را به عنوان گروه های کنترل و تجربی به صورت تصادفی مشخص کرد، سپس هر کدام از این گروه ها به دو گروه زن و مرد و سپس هر گروه از زبان آموزان زن و مرد به دو گروه زبان آموزان متوسط و پیشرفته تقسیم شدند. برای زبان آموزان گروه تجربی تکنیک ها و اصول رویکرد وظیفه محور اعمال شد و تمرینات مکالمه مناسبی متناسب با ماهیت گفتگوهای کتاب درسی که توسط محقق طراحی شده بود در طول نیم سال انجام شد، حال آنکه زبان آموزان گروه کنترل از روش های سنتی پیشرفت توانایی مکالمه مانند حفظ و تکرار گفتگوها بهره بردند. به منظور بررسی آماری کارایی رویکرد وظیفه محور و میزان تاثیر جنسیت و سطوح مختلف زبان آموزان بر گسترش توانایی مکالمه آنها، از تکنیک آماری t-test استفاده شد. همین طور برای آنکه بتوان راجع به برهم کنش احتمالی این دو عامل بر میزان پیشرفت زبان آموزان در مهارت مکالمه تحت تاثیر رویکرد وظیفه محور نظر داد، محقق از روش آماری ANOVA دوطرفه (MANOVA) بهره جست. با در نظر گرفتن نتایجی که از اعمال روش های آماری حاصل شد، به نظر می رسد که جنسیت نقش چندانی بر موفقیت زبان آموزان نداشت حال آنکه کارایی رویکرد وظیفه محور به وضوح روشن گشت. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده سطوح مختلف زبان آموزان به عنوان عاملی مؤثر بر گسترش مهارت مکالمه معرفی شد به طوری که زبان آموزان پیشرفته از میزان پیشرفت بیشتری نسبت به زبان آموزان متوسط برخوردار بودند
ازدواج، نفقه و تمکین
حوزه های تخصصی:
تأمین هزینه و معاش خانواده از مهمترین حقوق و تکالیف مالی زوجین در حقوق ایران است. برخی از علما نسبت به حکم نفقه معتقدند انفاق جزء قواعد آمره میباشد، اما در حال حاضر برخی از علما این نظر را دارند که انفاق از قواعد تکمیلی است که طرفین عقد میتوانند نسبت به میزان یا اسقاط آن به توافق برسند. در این نوشتار به مباحثی چون نفقه و ارتباط آن با ریاست شوهر و تمکین، بررسی قوانین مدنی، مبنای الزام به انفاق، موارد سقوط و ضمانت اجرای انفاق، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و در انتها به خلأهای قانونی اشاره شده و پیشنهادهای قانونی برای ضمانت اجرائی نفقه ارائه گردیده است
سیر تاریخی پیدایش اصل اشتغال در اصول فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل اشتغال (یا احتیاط) از مباحث عمدة اصولی در بخش اصول علمیه است و در حالتی جریان می یابد که مکلف به اصل تکلیف الزامی یقین دارد اما در مورد مکلّف به (آنچه بدان تکلیف شده) دچار شک شده است. این اصل عملی با این وضوح و به گونة تفکیک شده از اصاله الحظر در کتب اصولیان متقدم به چشم نمی خورد. مقالة حاضر مطلب را از نخستین کتاب اصولی تألیف شده در شیعه (که در آن نشانی از این اصل به چشم نمی خورد) پی می گیرد، مرحله به مرحله پیش می رود تا تکون تدریجی این اصل را تبیین کند، و سرانجام نشان می دهد که گشودن عنوان عام «شک» و اصول علمیه در اصول فقه- که اصل اشتغال، یا احتیاط، در ضمن آن مورد بررسی قرار می گیرد. ابتکار شیخ انصاری بوده که اصولیان پس ازاو جملگی آن را پسندیده، به غنی سازی اش پرداخته اند.
مبنای محدودیت پذیرش شهادت زنان از دیدگاه کلامی و فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهادت زنان در دعاوی حقوقی و جزایی در تمام کشورها مطرح است. لکن، در فقه و حقوق اسلامی، شهادت زن به طور مستقل قابل پذیرش نیست و باید به شهادت مردان ضمیمه شود. این مسأله به عنوان محرومیت زنان از حق مسلم خود مطرح شده، امّا استدلال فقه و حقوق اسلامی این است که عدم پذیرش شهادت زنان به صورت مستقل، معافیت از تکلیف می¬باشد نه محرومیت از حق. در این مقاله به شرح و بررسی مبنای محدویت پذیرش شهادت زنان از دیدگاه کلامی و فقهی و حقوقی می¬پردازیم تا روشن شود ضمیمه ساختن شهادت زنان به شهادت مردان، نه تنها محرومیت از حقوق حقه زنان نیست، بلکه نوعی حمایت از ایشان در راستای تبعات شهادت است.
بررسی ضمان در مسأله تعاقب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر عهده گرفتن مالی را که بر ذمه دیگری است ضمان گویند. یکی از موجبات ضمان « ید » است که عبارت است از تصرف مال کسی بدون اذن مالک. هرگاه چند نفر متعدیاً مالی را تصرف و در میان خود دست به دست کنند همه آنان مکلف به بازگرداندن آن یا جبران خسارت اند. مقاله حاضر به پاسخ این سؤال می پردازد که چگونه با وجود یکی بودن حق، تمامی غاصبان در عرض یکدیگر به ادای دین اند.
بررسی تطبیقی حق و تکلیف از منظر حقوق اسلامی و حقوق بشر موضوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حق و تکلیف از جمله مقوله هایی هستند که بیشترین و اختلافی ترین دیدگاه ها را به خود اختصاص داده اند. هر مکتب فکری با توجه به جهان بینی و ارزش های خاص خود به این دو مقوله نگاه کرده است. اسلام، نه تنها به عنوان یک دین، بلکه به عنوان مکتبی فکری به این دو مقوله توجه کرده است. به عبارت دیگر، بخش عمده دین مبین اسلام، زنجیره ای از حقوق و تکالیف است که خود بخش مهمی از حقوق اسلامی را تشکیل می دهد.
بررسی ما در مورد مفهوم حق، حاکی از آن است که وجه مشترک در تعریف حق در نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر «امتیاز بودن» آن است. در دین اسلام هر چه هست، «حقوق انسان» است و از تکالیف هم که صحبت می شود ، اگر به خوبی دقت شود، این تکالیف در نهایت در خدمت حقوق بشر قرار می گیرند.مساله دیگر که در این نوشته مورد بحث قرار می گیرد، اصیل بودن حق است. به عبارت دیگر، به موجب هر دو نظام، اصالت با حق است و تکلیف تبعی و فرعی است.
هنوز جنبه های بسیار مهمی وجود دارند که باید در باره آنها تحقیق شود. یک مساله مهم تحقیق در این خصوص است که مهمترین کانون های تعارض در دو قلمرو نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر کدامند؟
از همین رو، نگارنده کوشیده است تا دو مقوله «حق» و «تکلیف» را از منظر حقوق اسلامی و حقوق بشر موضوعه بررسی کند. افزون بر آن، تلاش شده است تا تجلی عملی حقوق و تکالیف در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران- که در واقع تلفیقی از دیدگاه اسلامی و حقوق بشری است- (البته با برتری دیدگاه اسلامی) بررسی شود.
تحلیل و بررسی احکام مربوط به زنان از منظر فقه شیعه
حوزه های تخصصی:
خداوند بر اساس حکمت بالغه خود، زن و مرد را از گوهری واحد خلق کرد و در بسیاری از جهات طبیعی و غریزی بین آن دو تفاوت هایی قرار داد. این تفاوت ها باعث شدکه حقوق و تکالیف زن و مرد در موارد متعددی یکسان نباشد.
زن در فقه اسلامی علاوه بر احکام مشترک، دارای احکام ویژه و اختصاصی برای خود می باشد. تفاوت احکام زن و مرد در مواردی موجب بروز شبهاتی در حوزه عدالت در تشریع احکام شده که بر فقهای عظام است به نحو مناسب در صدد رفع این شبهات برآیند.
در این مقاله ضمن بیان احکام فقهی مختص به زن و مرد، به بیان راه های دفع شبهات و اشکالات مربوط به این احکام می پردازیم.
هماهنگى طبیعت و شریعت مبناى حق و عدالت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۲
حوزه های تخصصی:
استاد مطهرى حقوق طبیعى و فطرى را مبنا و پشتوانه حقوق موضوعه بسیارى از مقررات و قوانین اسلامى از جمله مقررات درباره طبیعت و محیط زیست و حیوانات مى داند و تفسیر برخى از حقوق را بدون توجه به حقوق طبیعى و اصل غایى ناممکن مى انگارد. این مسئله تنها در فلسفه الهى مطرح است و فلسفه مادى غرب اگرچه به حقوق بشر, طبیعت, حیوانات و محیط زیست پرداخته, مبناى صحیحى براى توجیه آن ندارد; زیرا به اصل غائیت و هدف دارى جهان هستى توجه نمى کند. وى نام این نظریه را حقوق فطرى و طبیعى یا (نظریه حقوق عقلى) مى نامد که بر چند اصل استوار است: اصل غائیت, اصل هماهنگى نظام تکوین و نظام تشریع, اصل هم دوشى حق و تکلیف و حقوق طبیعى.
مفهوم شناسی ""حق"" و "" تکلیف"" انسانی در عصر قدیم و جدید غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعادت انسان از نگاه متفکرین دوره یونان باستان و عصر حاکمیت کلیسا، در گرو حرکت در مسیری بود که طبیعت یا خدا برایش مقدر ساخته بود، و این اندیشه وجود داشت که اطاعت از فرامین فیلسوفان و احکام کشیشان (حاکمان)، جامعه بشری را به کمال خویش رهنمون خواهد کرد. اما پس از قرون 15 و 16 میلادی به تدریج این اندیشه شکل گرفت که غایت، خود انسان است و نه چیزی خارج از دایره نیازهای این جهانی او. در راستای این نگرش، جامعه و حکومت مسئول خوشبختی انسان در همین جهان تلقی شد. مقاله حاضر در پی آن است که با توجه به پیامدهای این دگرگونی اندیشه در شکل گیری ذهنیتی ""تکلیف مدار"" یا ""حق مدار""، امکان تدوین اعلامیه ای حقوق بشری به شیوه امروزیِ آن (اعلامیه جهانی حقوق بشر، مصوب 1948) را در دوره پیشامدرن بررسی کند.