فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
سوال اصلی در این پژوهش عبارت است از اینکه رژیم صهیونیستی در تنش های اخیر ایران-آذربایجان چه نقشی دارد و بایسته های رویکرد دفاعی ایران در شرایط فعلی چیست؟ (مسئله) تحقیق حاضر بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آزمون نظریه «اتحادپیرامون» با مورد «نفوذرژیم صهیونیستی در آذربایجان» نگارش یافته است. (روش) نتایج حاصل از تحقیق حکایت از آن دارد که اسرائیل در چهار حوزه اقتصادی-تجاری، اطلاعاتی-امنیتی، نظامی و سیاست خارجی نفوذ گسترده ای در دولت و کشور آذربایجان پیدا نموده است. این رژیم توانسته ضمن جلب اعتماد دولت آذربایجان، از یک سو جمهوری آذربایجان را در انتخاب رفتار پر خطر درقبال دولت ایران تحریک نموده و از سوی دیگر خود را در آستانه اشراف اطلاعاتی در مرزهای شمالی ایران قرار دهد. به نظر می رسد در این شرایط مهمترین بایسته های رویکرد دفاعی ایران عبارتند از: 1-خود داری از انفعال و رای زنی با روسیه؛ 2-تغییر سیاست خارجی با ترکیه؛ 3- افزایش قدرت نرم و رسانه ای ایران؛ 4-توازن در حضور فعالانه ایران در آسیای میانه و خاورمیانه؛ 5-ایجاد روابط منطقی با ارمنستان؛ 6- ارسال شفاف سیگنال قدرت نظامی؛ 7-افزایش تعاملات بین المللی. (یافته ها)
بیداری اسلامی و تهدید فرقه های معنویت گرای نوظهور با تمرکز بر کشور اندونزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
146 - 125
حوزههای تخصصی:
در پی گسترش بیداری اسلامی و گرایش جوامع مسلمان به هویت دینی، یکی از تهدیدات نوپدید، ظهور فرقه های معنویت گرای التقاطی است که با تضعیف جایگاه شریعت، راهکارهای جایگزین و فردگرایانه ای برای پاسخ به نیازهای معنوی بشر ارائه می دهند (مسئله). این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای به بررسی جریان های معنویت گرای نوظهور در کشور اندونزی به عنوان پرجمعیت ترین کشور مسلمان پرداخته است (روش). یافته ها نشان می دهد که بیش از دویست فرقه عرفانی در این کشور پدید آمده اند که با تلفیق عناصر ادیان مختلف، از جمله اسلام، هندوئیسم، بودیسم و تصوف شرقی، مدعی ارائه راهی برای رسیدن به آرامش و اتحاد با خدا هستند، در حالی که از آموزه های شرعی عدول کرده و با تأکید بر تجربه های فردی و لذت معنوی، نوعی سنکریتیسم دینی را ترویج می کنند. این فرقه ها با تضعیف نهاد دین و اعتبار مرجعیت دینی رسمی، زمینه را برای بحران هویتی و اختلال در فرآیند بیداری اسلامی و تمدن سازی اسلامی فراهم می کنند (یافته ها).
حکمرانی طبیعت محور: پیوند تئوری و اجرا برای همزیستی پایدار انسان و طبیعت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
415-450
حوزههای تخصصی:
این مقاله مدل حکمرانی طبیعت محور (NOG) را معرفی و بررسی می کند که رویکردی عملی مبتنی بر اصول محیط زیستی-اجتماعی و اولویت دادن به طبیعت در سازوکارهای حکمرانی است. هدف اصلی پژوهش، توسعه یک چارچوب مفهومی و تحلیلی بعنوان یک مدل حکمرانی برای تطبیق با نیازهای مختلف و حل چالش های اجتماعی-محیط زیستی فعلی در کشور ایران است. این چارچوب از طریق مرور ادبیات، تجربیات عملی، و همکاری با محققان ملی و بین المللی و ذینفعان محلی به وجود آمده و بر ادغام علوم مختلف، تعاملات انسانی-طبیعی، و قابلیت تطبیق پذیری تاکید دارد. چارچوب تحلیلی مدل NOG که شامل متغیرها و شاخص های قابل تنظیم است، به ذینفعان اجازه می دهد تا در فرایند تصمیم گیری مشارکت کنند. ابزار اصلی این چارچوب، راه حل های مبتنی بر طبیعت (NBS) است که به تسریع تغییر پارادایم حکمرانی کمک می کند و همسویی بیشتری بین اقدامات انسانی و الزامات محیط زیستی را ایجاد می کند. این مدل در سطح محلی مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه این بررسی در تدقیق مدل مفهومی و تحلیلی این مدل تاثیر بسزایی داشته است. اهمیت این پژوهش در پتانسیل آن برای تحول در پارادایم های حکمرانی است و در راستای نظریه حکمرانی تکاملی حرکت می کند و راه را برای تصمیم گیری های آگاهانه تر در تلاقی سیستم های انسانی و طبیعی هموار می سازد. نتایج پژوهش به عنوان استراتژی عملی برای مقابله با چالش های اجتماعی-محیط زیستی، الگویی برای سایر مناطق و کشورها در جهت دستیابی به حکمرانی طبیعت محور و همسوسازی توسعه انسانی با اولویت های محیط زیستی ارائه می دهد.
بررسی آثار عناصر مذهبی – هویتی بر هویت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
327-356
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عناصر هویت ملی ایرانی دو عنصر اسلام شیعی و ایرانیت اند. اسلام شیعی از عوامل هویت یابی ایرانیان در برابر عثمانی ها و اعراب بوده و عنصر ایرانیت نیز که شامل اقوام ایرانی، خرده فرهنگ ها، تمدن، آیین ها و میراث فرهنگی است، در انسجام ملی نقش مهمی داشته است. از این رو، ایجاد توازن میان این عناصر برای دولت مردان ایران اهمیت فراوان دارد. با استقرار جمهوری اسلامی، تصمیم گیرندگان نظام عنصر هویتی- مذهبی را مهم ترین عامل هویت یابی دانستند و سایر عناصر را در درجه دوم اهمیت قرار دادند. این اولویت بندی و محدود ساختن هویت ایران در قالب اسلام شیعی می تواند برای ملت ایران، به ویژه در مرزها، چالش های هویتی و امنیتی ایجاد کند. از پیامدهای این سیاست رشد هویت های فروملی چون هویت های مذهبی، قومی و محلی است که برای ارتقای جایگاه خود، به سیاست شناسایی و اعتباربخشی روی می آورند. یکی از راه های پیگیری خواسته های قومی، تمرکز بر سیاست شناسایی حداقلی یا اعتباربخشی است که بر ویژگی های خاص فرهنگ ها و کثرت گرایی فرهنگی در جامعه ملی تأکید دارد. فرضیه پژوهش این است که اولویت دادن به عنصر هویتی- مذهبی از سوی حکومت مرکزی، با نادیده گرفتن هویت ملی، انسجام ملی را تضعیف و قومیت ها را به پیگیری سیاست شناسایی حداکثری و تحرکات گریز از مرکز تحریک کرده و بستر دخالت کشورهای رقیب را از طریق تبدیل توان قومیت های ناراضی به مسئله ای ژئوپلیتیک فراهم کرده است. پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با ابزار کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. هدف تحقیق بررسی تأثیر اولویت یابی عنصر مذهبی- هویتی بر عملکرد هویتی قومیت های ایران و ارائه راهکارهایی برای به رسمیت شناختن حقوق قومی در کنار تقویت هویت ملی است. برای این منظور، از نظریه سیاست شناسایی اکسل هونت استفاده شده که سه حوزه هویت ساز عشق، حقوق و همبستگی را مبنای شناسایی دانسته و بر پذیرش تفاوت های فردی، قومی، فرهنگی و مذهبی تأکید دارد. از دیدگاه او، نادیده گرفتن این حوزه ها منجر به واگرایی و تضعیف انسجام ملی می شود.
تنازع تمدنی غرب و اسلام؛ تأملی بر نقش گفتمان اسلامی در فرجام این تنازع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریت در طول حیات خود، تاریخ طولانی و پر حادثه ای از تعامل و نزاع را پشت سر گذاشته است. این تاریخ طولانی در کنار همه ی سختی ها و آسانی هایی که برای جامعه انسانی در پی داشته، زمینه ساز تشکیل تمدن های بشری نیز شده است. در این نوشتار با تمرکز بر تنازع تمدنی موجود میان غرب و اسلام، پس از بیان تاریخچه ای در باب این تنازع، تلاش شده برخی از مهم ترین رویدادهای اسلامی معاصر که تمدن غربی را در موضع ضعف و انفعال قرار داده است مطالعه شود. انقلاب اسلامی ایران و نیز اربعین حسینی و فرصت های تمدنی موجود در آن، موضوعاتی هستند که از این رهگذر و با روش تحلیل تاریخی بررسی شده اند. پژوهش حاضر مترصد پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که در نزاع تمدنی مذکور، جبهه اسلامی برای پیروزی بر جبهه باطل باید چه نقطه ای را به منزله مرکز ثقل گفتمان خود انتخاب کند؟ فرض بر این است که آینده ی این نزاع تمدنی به شرطی با پیروزی جبهه اسلامی همراه خواهد بود که این جبهه تمام تلاش خود را در زمینه ی تقویت و گسترش هرچه بیشتر مهم ترین عنصر تمدنی خود که همان دین اسلام است مبذول دارد و جبهه دین داران و آزادگان را در عالم شکل دهد. آنچه در این مسیر راهگشا است کشف و شناخت ظرفیت های موجود در دین اسلام و اعتماد بر آنها برای ساختن یک الگوی تمدن جهانی است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به منزله ی حرکتی به منظور بازگشت به اوج تمدنی اسلام در روزگار افول تمدن اسلامی و غلبه ی کامل تمدن غربی و نیز اربعین حسینی در سال های اخیر، به منزله ی فعلیت یافتن یکی دیگر از ظرفیت های عظیم نهفته در دل دین اسلام که درک حقیقت آن می تواند تمدن غربی را با چالش جدی مواجه کند، گواهی بر این مدعا است.
نقش کارگزاران نظام اسلامی در تأمین شبکه مفهومی کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۸
۱۵۸-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
کارگزاران به عنوان عناصر اصلی خدمت رسان در نظام اسلامی نقشی بسزا در ایجاد حس ارزشمندی به واسطه تعامل کریمانه با مردم ایفا می کنند. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی به بررسی مجامع روایی این مسئله پرداخته و سطوح نقش آفرینی کارگزاران در تأمین شبکه مفهومی کرامت را به سه لایه بینشی، گرایشی و کنشی تقسیم نموده است. نتیجه حاصل شده حاکی از آن است که چنانچه کارگزاران نظام اسلامی با نگاهی معادگرایانه و همراه با تهذیب نفس به تقویت بینش کریمانه خود نسب به شأن و جایگاه مؤمنین و فضیلت رفع حوائج آنان بپردازند و در پسِ آن با میل خدمت به خلق به گرایشات خود رنگی کریمانه ببخشند، آنگاه با حاکم شدن گفتمان تعاملِ کرامت محور بین مردم و کارگزاران نظام اسلامی، تلاشی حداکثری در کنشگری کریمانه و تحقق شبکه مفهومی کرامت را به کار خواهد بست، آنگاه نقش بسزایی در تأمین احساس عدالت، برخورداری از معیشت کریمانه، معنویت و علم و آگاهی به عنوان بخشی از اجزای تأمین کننده شبکه مفهومی کرامت خواهند داشت.
تبیین نقش مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در ارتقاء دیپلماسی دفاعی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
196 - 165
حوزههای تخصصی:
بررسی آراء و اندیشه رهبران کشورها خطوط راهنمای سیاست های کلان و نشان دهنده نگرش آنها نسبت به سیاست ها و تعیین کننده اولویت های آن کشورها می باشد. در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران نقش و جایگاه رهبری از اهمیت بالایی برخوردار بوده و طبق اصل صد و ده قانون اساسی تعیین سیاست های کلی نظام و نظارت بر حسن اجرای آن از جمله این مسئولیت ها می باشد. با توجه به این نقش؛ لازم است بیانیه ها، فرمانها، مصاحبه ها و سخنرانی های مقام معظم رهبری در رابطه با دیپلماسی دفاعی مورد واکاوی قرار گیرد. در این مقاله تلاش خواهد شد با روش تحقیق تحلیل مضمون به بررسی این نکته پرداخته شودکه مولفه هایی دیپلماسی دفاعی پویا در اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) چه جایگاهی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که در بیانیه ها، فرمانها، مصاحبه ها و سخنرانی های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) 12 مولفه قابل احصا می باشد که در پایان به صورت کلی در قالب دو محور گفتمانی و ساختاری دسته بندی می شود.
خوانش تطبیقی مقاومت اسلامی در دو داستان کوتاه «الصغیر یذهب إلی المخیم» اثر غسان کنفانی و «مهاجر کوچک» از محمدرضا سرشار (با تکیه بر نظریه گفت وگومداری باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز فطری انسان برای زیستن با سایرین و دوری از انزوا، سبب شکل گیری انواع ارتباط و گفت وگو شده است؛ اما این ارتباط مستمر و در بستر تاریخ، زمان ها و مکان ها، دستخوش دگرگونی هایی شده است(مسئله). ادبیات نیز به روابط میان انسان ها و نوع گفتگوی حاکم بر این روابط، اهتمامی خاص داشته است؛ زیرا، که شاکله اصلی ادبیات، گفتگو و ارتباط است و بر همین اساس، انواع ادبی از جمله رمان شکل گرفته است. نظریه گفت وگومداری میخائیل باختین نیز بر همین مبنا پی ریزی شده است و باختین در آن، مؤلفه هایی مانند گفت-وگو، بینامتنیت، کارناوال و... را ارائه داده است. این پژوهش با روشی توصیفی_تحلیلی و برپایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با تکیه بر منطق مکالمه باختین(روش)، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که داستان های الصغیر یذهب إلی المخیم از غسان کنفانی و مهاجر کوچک از محمدرضا سرشار که هر دو در زمینه ادبیات مقاومت و بیان دشواری های پیش آمده برای کودکان و خانواده هایشان هستند، تا چه میزان نسبت به مؤلفه های انگاره باختین پایبند بوده اند؟(هدف).نتایج نشان دهنده آن است که: هر دو داستان دارای منطق گفتگویی و نوعی دموکراسی هستند و مؤلفه هایی از انگاره باختین همچون: انواع مونولگ، دیالوگ، معرفی شخصیت ها، زاویه دید در آنها وجود دارد؛ با این تفاوت که این دموکراسی در داستان مهاجر کوچک به طور محسوس تری قابل مشاهده است(یافته ها).
بررسی شکاف دینی و پیامدهای آن در راهبرد امنیتی رژیم اسراییل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۷
137 - 160
حوزههای تخصصی:
صهیونیسم، یعنی بنیان هویّت رژیم اسراییل، کامیابی خود را در هم آمیختگی عناصر قومیّت گرایی، مغایرت های فرهنگی و هویّت ملی واحد تعریف کرده است. در جامعه ای همچون جامعه اسراییلی که واجد فراوانی هویتی متعددی است و مؤلفه های قومیتی، نژادی، مذهبی و زبانی پررنگی در آن وجود دارد، تعارضات هویتی و اجتماعی، مجال بروز بسیاری یافته است که اغلب این نوع تعارض ها و مناقشه ها با ترکیبی از هویت طلبی و امنیت طلبی شکل گرفته اند. در این میان وجود تعلقات ایدئولوژیک که شکل دهنده باورهای درونی در چارچوب فکری عقیدتی و تعصب آمیز می باشد، بسترهای ایجاد شکاف های اجتماعی عمیق و به ویژه شکاف دینی را فراهم ساخته و فضایی جهت تهدید امنیت این رژیم را پدید آورده است. این مقاله با بهره گیری از مکتب کپنهاگ و با رویکردی توصیفی – تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که شکاف دینی چه پیامدهایی در راهبرد امنیتی رژیم اسراییل داشته است؟ مطابق یافته های این پژوهش، گسترش شکاف های اجتماعی و به ویژه شکاف-های دینی، شکاف سیاسی را در پی داشته و متعاقب آن، جامعه اسراییلی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی هستی این رژیم، با بحران واگرایی و هویتی روبرو شده تا جایی که انسجام اجتماعی و اتحاد آن را با چالش مواجه ساخته است؛ در این میان با حاکم بودن نگرش متصلب و انعطاف ناپذیر صهیونیستی و نیز با عمیق تر شدن شکاف های ایجاد شده در جامعه، هویت و امنیت اجتماعی مورد تهدید قرار گرفته و هسته اساسی بحران هویت و ناامنی را شکل داده است. بر اساس راهبرد امنیتی رژیم اسراییل، حاکمان این رژیم که بقا و موجودیت خود را دچار بحران و چالش می بینند، برای مقابله با این بحران ها به امنیتی سازی تهدیدها پرداخته اند که با ادامه این وضعیت و تدوام یک رابطه ستیزه جویانه در اسراییل، افق روشنی برای تغییر و تحول در ساختار رژیم اسراییل قابل تصور نخواهد بود.
همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در مبارزه با قاچاق کالا و ارز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاچاق کالا و ارز یکی از چالش هایی است که ریشه هایی هم در خارج از کشور دارد . بخش زیادی از این چالش ها، وابسته به ارتباط میان کشورها است،.از این رو هدف این پژوهش، بررسی چالش ها و ارائه راهکارهایی در جهت تغییر در سیاست گذاری و همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در برابر این پدیده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که؛ چگونه می توان در مبارزه با قاچاق کالا و ارز میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تغییر رویکرد ایجاد کرد؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که افزایش همکاری و همگرایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی و منطقه قفقاز در مبارزه با قاچاق کالا و ارز، موجب تقویت روابط سیاسی و آرامش بیشتر منطقه می شود. پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی بوده و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. روش نمونه گیری، به صورت هدفمند و گلولهبرفی است. برای گردآوری داده ها، به کارشناسان مبارزه با قاچاق در دستگاه هایی مانند: پلیس اقتصادی نیروی انتظامی، تعزیرات حکومتی، اصناف و گمرک مراجعه شد. داده ها و یافته های پژوهش، دربرگیرنده دیدگاه های مصاحبه شوندگان در مورد راهکارهای پیشنهادی برای سیاست گذاری در مبارزه در جنبه های گوناگون است که با تجزیه و تحلیل انجام گرفته، در چارچوب زمینه های فراگیر،ارائه شده اند. با توجه به مصاحبه های انجام شده در حوزه کاربردی و اجرا در مبارزه با قاچاق کالا و ارز، بر ضرورت دگرگونی ساختار روابط میان کشورها در برخورد با قاچاق، تأکید فراوانی دیده شد. این دگرگونی ها در جنبه هایی مانند: تصمیم گیری و کاربردی، بودجه و همکاری طرف های خارجی بیان شده است.
کارکرد امنیت هوشمند در تصویرسازی ذهنی گردشگران آفریقایی از ایران
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
140 - 161
حوزههای تخصصی:
امنیت هوشمند با بهره گیری از دانش امنیتی نوین، امکانات و فضای سیاسی و نیز بهره گیری از رسانه، در تسهیل و تقویت کنش های اقتصادی نقش مهمی ایفا می کند. داد و ستدهای سیاسی میان کشورها و تحولات ژئوپلیتیک در فضای پیرامونی هر کشوری، نقش مستقیمی در افزایش یا کاهش گردشگری در آن کشور دارد. هرچه یک واحد سیاسی بتواند در کنش امنیتی موفق تر عمل کند، فضا را برای ورود گردشگران امن تر جلوه می کند و در نتیجه، توسعه ی اقتصادی پایدارتری پدید می آید. به دلیل چیرگی و سلطه رسانه ها در فضای زندگی امروز، نوع کنش امنیتی در کاهش یا تقویت شاخص های اقتصادی مؤثر است. پژوهش پیش روی با روش توصیفی ژرفانگر، وضعیت امنیت هوشمند را از نظر گردشگران خارجی که در 6 ماهه ی اول سال 1402 به ایران سفر کرده اند، سنجیده است. پرسش پژوهش، آن است که تصویر ذهنی گردشگران آفریقایی، پیش و پس از ورود به ایران تا چه اندازه تغییر کرده است. روش نمونه گیری در این تحقیق، تصادفی سیستماتیک انجام بود و حجم نمونه، 133 نفر محاسبه گردید. نتایج، نشان داد که 81 درصد از گردشگران آفریقایی، وضعیت امنیتی و سیاسی ایران را در جذب توریسم مؤثر می دانند. همچنین، گردشگران آفریقایی پس از ورود به ایران و مواجه با واقعیت ها، 62 درصد وضعیت امنیتی و ارتباط آن با توریسم را مثبت تلقی کرده اند. بنابراین، هرچه کنش های امنیتی، چشم انداز هوشمند و پایداری اتخاذ کند، برآیندهای اقتصادی و رفاهی افزایش خواهد یافت.
ارزیابی رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال راهبردهای بزرگ جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۵۲)
123 - 150
حوزههای تخصصی:
همان طور که کشورها خود را در یک دنیای در حال گذار می بینند که در آن قدرت های بزرگ در حال ترسیم راهبردهای بزرگ خود جهت شکل دادن به آینده سیاست بین الملل هستند، محیط راهبردی ایران نیز غیرقابل پیش بینی تر و نامطمئن تر می شود و کشور را با چالش هایی روبرو می سازد که نهادهای و ساختارهای سنتی برای توجه و تمرکز بر آنها خوبی مجهز نیستند. لذا این مقاله با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در صدد کشف جوهره تغییرات جدید در نظم در حال گذار جهانی جهت ارائه رهنمون برای ترسیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک محیط منطقه ای و جهانی غیرقابل پیش بینی است. سؤال اصلی این مقاله این است که در یک دنیای در حال گذار، محرک های اساسی و بلندمدت که به سیاست خارجی ایران شکل می دهند، کدامند؟ فرض مقاله حاضر این است که مهم ترین محرک سیاست خارجی ایران راهبردهای بزرگ جهانی قدرت های بزرگ چون سیاست "آسیا محوری" آمریکا و ابتکار "کمربند راه" چین می باشند. یافته های تحقیق نشان می دهد که آمریکا با اتخاذ راهبرد بزرگ چرخش به سوی آسیا در سال ۲۰۱۱ و چین با اتخاذ راهبرد بزرگ کمربند راه در سال ۲۰۱۳ درصدد ایجاد تغییر، تثبیت و حفظ نقش و رهبری خود در صحنه جهانی و شکل دهی به سیاست های جهانی با استفاده از شبکه در هم تنیده ابزارهای اقتصادی و نظامی هستند؛ بنابراین رویکرد سیاست خارجی ج.ا.ا باید ترکیبی، متوازن، پویا و هوشمند و در جهت احیای تمدن اسلامی - ایرانی و با اولویت همگرایی میان آسیای شرقی و غربی باشد.
نگرش توحیدباوری در سیاست خارجی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی اندیشه مقام معظم رهبری در عرصه سیاست خارجی و تبیین مؤلفه های توحیدمحور آن انجام شده است. ادعای اصلی تحقیق این است که رهبر انقلاب اسلامی با ارائه چهارچوبی عمیق از سیاست مبتنی بر توحید، زمینه ای برای تحلیل و ارزیابی دقیق این رویکرد فراهم ساخته اند. پرسش اصلی مقاله این است که ساختار و مختصات نگرش توحیدمحور به سیاست خارجی از منظر ایشان چگونه تعریف می شود. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوای بیانات رهبری، داده های مرتبط را استخراج و تحلیل کرده و به بررسی الگوی سیاست خارجی توحیدمحور ایشان پرداخته است. فرضیه پژوهش بر این اصل استوار است که در اندیشه رهبری، توحیدباوری دارای نظام مندی و شاخصه های مشخصی است که در قالب یک الگوی نظری و عملی در حوزه سیاست خارجی بسط یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که رهبر انقلاب اسلامی دیپلماسی را ابزاری برای تحقق اهداف توحیدی تلقی می کنند و سیاست خارجی را عرصه ای برای پیشبرد حاکمیت الهی در ساحت های اجتماعی و سیاسی می دانند. بر این اساس، سیاست خارجی توحیدمحور از دیدگاه ایشان به معنای تجلی اراده تشریعی الهی و حاکمیت باری تعالی در تمامی ابعاد سیاست خارجی است.
رویکرد حقوق بشری چین به جنایات بین المللی؛ مطالعه موردی میانمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: جمهوری خلق چین هم زمان با آغاز اصلاحات و گشایش در سال ۱۹۷۸، وارد مرحله نوینی شد که فراتر از به ثمر رساندن معجزه ملی اقتصادی با تأثیرگذاری گسترده فراملی بود و به ظهور قدرتی جهانی منجر شد. این کشور به نقش آفرینی فعال، گسترده و چندوجهی در حاکمیت بین المللی حقوق بشر با حفظ اصول بنیادین حزب کمونیست با ویژگی های چینی مبادرت نموده است. پرسش اصلی این است که چگونه رویکرد حقوق بشری جمهوری خلق چین به واکنش آن نسبت به وقوع جنایات ناقض حقوق بشر بین الملل در کشور میانمار شکل داده است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح شده است که رویکرد دوگانه جمهوری خلق چین به گفتمان حقوق بشر بین الملل در چارچوب ایدئولوژی کمونیستی-لنینیستی از طریق ایجاد تعادل ظریف بین سه گانه سیاست (حاکمیت به مثابه حق و عدم مداخله)، فرهنگ (اصل نسبیت گرایی فرهنگی) و اقتصاد (توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی) به واکنش مستقیم و غیرمستقیم این کشور نسبت به نقض حقوق بشر در کشور میانمار شکل داده است.روش ها: با استفاده از مطابقت آزمایی به عنوان یکی از روش های تحلیل درون موردیِ موارد واحد در چارچوب روش پژوهش مطالعه موردی، علل و ابعاد رویکرد جمهوری خلق چین به بحران حقوق بشری اقلیت مسلمان روهینگیا در کشور میانمار طی سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ ارزیابی می شوند. به دیگر سخن، با استفاده از روش مطالعه موردی خواهان پاسخ به این سؤال مهم هستیم که چرا یک دولت در نظام بین الملل رویکردی را در مواجهه با بحران حقوق بشری در دولت دیگر در پیش می گیرد که نه تنها آن را بر می تابد و با آن به مماشات رفتار می کند، بلکه روابط میان آن ها تداوم و حتی در ابعاد مختلف گسترش می یابد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که رویکرد حقوق بشری جمهوری خلق چین به بحران اقلیت مسلمان روهینگیا تحت تأثیر تعاملات پیچیده و متقابل عوامل مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با نوسان بین حفظ ارزش ها و هنجارهای ایدئولوژیک در عرصه داخلی و کسب منافع در عرصه بین المللی بوده است. با وجود آن که سرمایه گذاری های کلان اقتصادی جمهوری خلق چین در میانمار به ویژه در حوزه انرژی مزایای حائز اهمیتی را برای این کشور به ارمغان آورده، تضاد منافع را نیز برای پیشبرد و اجرای کامل تعهدات بین المللی حقوق بشری و مشروعیت آن در نظام بین الملل ایجاد کرده است. نتیجه گیری: می توان این گونه استنباط نمود که واکنش جمهوری خلق چین نسبت به وقوع جنایات ناقض حقوق بشر و آزادی های اساسی اقلیت روهینگیاها در میانمار طی سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، دوگانه بوده است. از یک سو، دولتمردان جمهوری خلق چین در سطح بین المللی به ویژه در برابر شورای امنیت ملل متحد تلاش نموده تا حمایت همه جانبه از دولت میانمار و ارتش این کشور را با اتکاء به اهمیت حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله به اجرا بگذارد و حتی از تحریم های بین المللی علیه این کشور جلوگیری کند. از سوی دیگر، در چارچوب همکاری های منطقه ای در نقش یک قدرت بزرگ مسئول خواهان حل و فصل مسالمت آمیز این بحران از طریق رویکردی صلح طلبانه و مبتنی بر دیپلماسی گفت وگو بوده است. این واکنش دوگانه را می توان نتیجه تعادل ظریفی دانست که چین بین حفظ منافع ملی و پایبندی به تعهدات بین المللی به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت، برقرار کرده است. واژگان کلیدی: جنایات بین المللی، رویکرد حقوق بشری چین، ایدئولوژی کمونیستی، بحران میانمار، اقلیت روهینگیا.
آسیب شناسی سیاست های مرتبط با محصولات تراریخته در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۴)
41 - 64
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن، هم در منابع تهدید و هم در نوع تهدید و هم در ابزارهای مورد استفاده، تحوّلی شگرف به وجود آمده است. تهدیدات در عصر جهانی شدن دولت محور نبوده و دارای ویژگی های فراملی هستند و تمرکز بر تهدیدات نظامی کمرنگ تر شده است. ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون درگیر جنبه های سخت تهدیدات نظیر جنگ تحمیلی، ترور و سایر اقدامات خشونت آمیز بوده، لیکن با ظهور و بروز جنبه های نوین این تهدیدات نظیر محصولات تراریخته، امنیّت کشور دچار تهدیدات و دگرگونی های فراوانی گردیده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آسیب های سیاست های مرتبط با تهدیدات نوین زیستی علیه جمهوری اسلامی ایران چیست. این پژوهش به دنبال آسیب شناسی سیاست هایجمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدات نوین زیستی با تمرکز بر محصولات تراریخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سیاستگذاری ها در این حوزه در قالب قوانین مدوّن یا ذیل برنامه های توسعه کشور صورت پذیرفته است، لیکن فقدان سیاست های جامع یا ضعف سیاست های کنونی و همچنین عدم آسیب شناسی آن ها موجب بروز اختلاف نظر یا خلأهایی در این زمینه گردیده است و قوانین فعلی نیازمند به روزرسانی و انطباق بیشتری با تهدیدات موجود است. علاوه بر آن در برخی حوزه ها کاستی های موجود نیز بایستی با قانون نگاری های جدید جبران گردد. نتایج پژوهش آسیب های موجود در سیاست گذاری کشور در حوزه تهدیدات محصولات تراریخته را به چهار دسته از عوامل کارکردی، ساختاری، زمینه ای و ارتباطی تقسیم نموده است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
مقایسه جایگاه احزاب در نظام اسلامی و سکولار در فرایند قدرت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
147 - 179
حوزههای تخصصی:
قدرت از غایات بنیادین احزاب سیاسی است و تفکیک قدرت از احزاب غیر ممکن به نظر می رسد؛ بااین حال جایگاه تحزب در فرایند قدرت یابی بین نظام اسلامی و نظام سکولار تفاوت اساسی دارد. به همین جهت پژوهش حاضر در صدد است با روش مقایسه ای به مقایسه جایگاه تحزب در نظام اسلامی و سکولار پرداخته، وجوه اشتراک و افتراق آن دو را در ساختار، اهداف و فرایند رقابت تحلیل نماید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اگرچه توجه به احزاب، تأکید بر ایدئولوژی مشترک، اعمال و اجرای قدرت ازجمله وجوه مشترک آن هاست، اما قدرت احزاب در نظام اسلامی بر خلاف نظام سکولار، ارزش ذاتی ندارد؛ لذا در فرایند قدرت یابی و رقابت به هر روشی متمسک نمی شوند و غایات عبودیت، رشد انسانی و مصالح عمومی، منافع حزبی را کنار می نهد. اگر دموکراسی، مقوم احزاب سکولار است، در عین حال مردم سالاری دینی و نظام ولایت فقیه بر استحکام حزب در نظام اسلامی می افزاید و حزب زیر چتر ولایت فقیه معنا می یابد.
تعلیل جهاد انگاری الزامات غیرنظامی تمدن سازی مبتنی بر اندیشه تمدنی آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینی سازی تمدن نوین اسلامی در عصر احیا، مبتنی بر شناخت دقیق و عمیق همه ابعاد و الزامات آن براساس دیدگاه ایده پرداز این نظریه است. پرسش مشخص در پژوهش پیش رو آن است که چرا و به چه علت آیت الله خامنه ای نقش های تمدنی را به عنوان جهاد دانسته است؟ براساس یافته های پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، آیت الله خامنه ای در مسیر تمدن سازی، مجاهدت سیاسی، نقش آفرینی فرهنگی، نهضت علمی و تکاپوی اقتصادی را جهاد انگاری نموده است. تعلیل این موضوع ناظر به توجه دهی به انگیزه الهی جهاد، فریضه بودن جهاد، لزوم مجاهدت و سخت کوشی در جهاد، توجه دهی به وجود مانع در مسیر جهاد و توجه دهی به هجمه غیرنظامی دشمن بوده است؛ درنتیجه، مشخص شد که جهادانگاری الزامات تمدن سازی مبتنی بر کاربست انگیزه های دینی جامعه و کلان نگری نسبت به واقعیات موجود جامعه و جهان شکل گرفته است.
ابزارهای کارآمد آمریکا جهت پیشبرد راهبردهای نفوذ در ایران (از سال 1370 الی 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
11 - 39
حوزههای تخصصی:
مداخلات امریکا در عرصه جهانی، از جنگ جهانی دوم جهت گسترش حوزه نفوذ و ایجاد دولت های همسو با منافع خود(حفظ نظام، ثبات هژمونیک)آغاز شده است و در دوران ریاست جمهوری دموکرات ها و جمهوری خواه ها همواره این سیاست وجود داشته است و برای پیش بردن راهبردهای نفوذ خود بویژه در عرصه سیاسی، هم در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عمدتا از طریق سفارت خانه و هم بعد از انقلاب با توسعه موسسات و بنیادهای امریکایی و بکارگیری نظریه پردازان غربی، روشنفکران سکولار و غربگرای داخلی و حلقه روشنفکران کودتای مخملی و استفاده از احزاب سیاسی به شیوه ای پیچیده و ترکیبی نفع برده اند، بنابر این این توضیح، تحقیق حاضر قصد دارد برای مقابله با آسیب های نفوذ و پروژه های براندازی به بررسی ابزارهای نفوذ بپردازد در همین راستا این مقاله در پاسخگویی به این پرسش اصلی است که ابزارهای کارآمد امریکایی ها برای رسیدن به راهبردهای نفوذ در ایران چه می باشد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی، تاریخی و کتابخانه ای به تبیین ابزارهای کارآمد نفوذ در سالهای 1370 الی 1388 پرداخته همچنین از نظریه نفوذ علی اکبر احمدیان و نظریه شبکه سازی موسسه رند، بهره برده است و در نتیجه این پژوهش: سفارت خانه ، ایدئولوژیی سازی ، شبکه سازی ، رهبرسازی را مورد بررسی و واکاوی قرار می دهد.
تحلیلی بر چرایی رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی در ایران (بررسی عوامل ساختاری با نگاهی به چارچوب نظری کریگ پارسونز)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۸
181 - 221
حوزههای تخصصی:
اعتراضات اجتماعی در ایران پس از نیمه دوم دهه نود، به شکلی فزاینده رادیکال شده اند و با ویژگی هایی همچون، خیابانی شدن اعتراض، افزایش شدّت و گستره خشونت ها و ساختارشکنی در شعار ها و مطالبات شناخته می شوند و این امر نشانِ تغییرهای عمیق و بنیادین در فرایندهای مطالبه گری است. این پژوهش با هدف تحلیل جامع عوامل تأثیرگذار بر رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی در ایران با تمرکز بر عوامل ساختاری انجام گردیده است. پرسش اصلی پژوهش این است که عوامل اصلی رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی در ایران کدامند؟ برای یافتن پاسخ، از چارچوب نظری کریگ پارسونز استفاده شد که تأکید آن بر تحلیل چند وجهی و تعامل عوامل ساختاری، نهادی، روان شناختی و نگرشی در تحلیل پدیده های سیاسی و اجتماعی است. روش تحقیق در این مقاله، کیفی و از نوع تحلیل مضمون است؛ بدین معنا که مضامین اصلی و عوامل کلیدی تأثیرگذار بر رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی در ایران با تحلیل مصاحبه های صاحب نظران و مقالات علمی مرتبط با موضوع تحقیق استخراج گردیده است. یافته های تحقیق، یازده مؤلفه ساختاری تأثیرگذار در سطح کلان را نشان می دهد که به اختصار عبارت اند از: بحران های جوامع در حال گذار؛ ظهور نشانه هایی از بروز شکاف دولت- ملت؛ مشکلات ساختاری اقتصاد، تحولات نسلی و تأثیر گذاری نسل زد؛ تراکم شکاف های اجتماعی؛ دگرگونی ساختاری حوزه عمومی؛ ساختار سیاسی و ناکامی فرایندهای اصلاحی؛ بحران های زیست محیطی و زیرساختی و موقعیت منطقه ای و موضع بین المللی ایران. این عوامل در تعامل با عوامل نهادی، روان شناختی و نگرشی، بستر شکل گیری و تشدید اعتراضات رادیکال در ایران را فراهم کرده اند. لازمه عبور از این وضعیت، اصلاح ساختارهای سیاسی و اقتصادی، تقویت مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم، مدیریت تحولات نسلی و فرهنگی و ایجاد بسترهای قانونی و رسمی برای بیان اعتراضات است.
ارائه الگوی ایرانی اسلامی کارآفرینی از دیدگاه آیت الله خامنه ای مبتنی بر تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
236 - 258
حوزههای تخصصی:
در دنیای درحال تحول امروز، کامیابی از آن جوامعی است که بین منابع کمیاب و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. طبیعتا تحقق تمدن اسلامی و مسیر حرکت روبه جلو و توسعه همه جانبه زمانی امکان پذیر خواهد بود که با درک اهمیت کارآفرینی و ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز شود تا با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه به سوی ایجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت گردد. گسترش روحیه کارآفرینی و تربیت و پرورش کارآفرینان در جامعه اثر مطلوبی بر رشد اقتصادی و اجتماعی دارد. این پژوهش که یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی- اکتشافی است، تلاش شده بر مبنای روش «تحلیل مضمون» در مطالعات بنیادین، متناسب با روش شناسی تحقیق، عوامل و مشخصه های الگوی «کارآفرینی ایرانی اسلامی» را از دیدگاه آیت الله خامنه ای ارایه نماید. تحقیق، متناظر به شناسایی و معرفی مضامین اصلی رویش یافته از درون داده ها با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری به صورت تمام خوانی تا رسیدن به اشباع، مورد مطالعه قرار گرفته است. از کدگذاری (مفهوم سازی) 284کد و مفهوم، 29 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون اصلی به نام «کارگرایی» «جهاد علمی» «مدیریت منابع» «آینده نگاری» و «مردم سالاری اقتصادی » در قالب «الگوی ایرانی اسلامی » شکل گرفت.