مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اقتدارگرایی
حوزه های تخصصی:
این مقاله بین دو وجه عمده از اسلام تفکیک قایل است : اسلام به عنوان دین و محصول وحی ، و اسلام به عنوان قدرت و محصول سنت تاریخی . در نوع نخست ، اسلام مبتنی بر وحی بدون هر گونه چالشی مورد اعتقاد قلبی همه مسلمانان قرار گرفت ، اما در خصوص نوع دوم که بنا به اقتضائات محیطی و تاریخی نوع خاصی از ساختار قدرت - که شکل آن در قرآن و سنت مشخص نشده است - بر جامعه مسلمانان حاکم شده ، جامعه اسلامی قابلیت چالش ، نقد ، اصلاح و ارتقاء دارد . نویسنده که بر دوره میانه اسلامیتاکید دارد ، ساختار اقتدار طلب قدرت ر با خصالی چون شوکت مندی سلطا ، شریعت مداری ظاهر بین و اطاعت طلبی مفرط ، مانع اصلی سازگاری جامعه اسلامی با اصول مثبت دموکراسی می داند .
شکاف نسلی و دموکراسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" هدف این مقاله تبیین رابطه شکاف نسلی با مساله دموکراسی در ایران در نیمقرناخیر(1382ـ1332) است. برای نیل به این هدف نخست از نتایج نظرسنجیهای ملی انجام شده در سالهای 1353، 1374 و 1381 بهره گرفته شده تا از رهگذر درک تفاوت نگرشها، ارزشها و رفتارهای نسل جوان و بزرگسال، فعال یا غیرفعال بودن شکاف نسلی روشن گردد. نتایج به دست آمده نشان میدهد علیرغم وجود برخی تفاوتها میان جوانان، بزرگسالان و پیران در نیم قرن اخیر، شکاف نسلی، شکافی فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور نبوده، اما به دلیل فعال بودن شکاف اقتدارگرایی ـ مردمسالاری، شکاف نسلی بر این شکاف فعال بار شده و باعث تقویت جبهه مردمسالاری گردیده است. در ادامه مقاله، نقشآفرینی نسل جوان در تحولات سیاسی اجتماعی معطوف به برقراری یا تثبیت دموکراسی در کشور، با عطف به تراکم این دو شکاف اجتماعی تبیین گردیده است.
"
حاکمیت و رهبری در شعر و اندیشه بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگرگونی در نگرش روشنفکران، نسبت به منشا، ماهیت و کارکرد حاکمیت، از نیمه دوم قرن سیزده باعث شد قشر روشنفکر، در مورد حاکمیت مطلوب و تغییر اصلاح حاکیت موجود اظهار نظر کند.محمدتقی بهار در آغاز جوانی با گرایش به اندیشه های نو، حاکمیت مشروطه را به عنوان حاکمیت مطلوب برگزید. او با جانبداری انتقاد آمیز، دیدگاه خود را در مورد این شیوه حاکمیت در اشعار زیادی مطرح کرده است. با ناکامی مشروطه به اقتدارگرایی در رفتار و اندیشه سیاسی گرایش پیدا کرد. نتیجه چنین اندیشه ای اتخاذ موضع جانبدارانه در مقابل برخی جنبش های ایالتی - ملی و جانبداری مقطعی از کودتای 1299 ش و جمهوری رضاخان بود که بعد از مدتی از هر دو ناامید شد. او با انتقادهای تند و تحلیل ماهیت چنین حرکت هایی، به مخالفان رضا شاه و سید ضیا پیوست. او حتی بعد از تثبیت حکومت رضا شاه، امیدوار بود مردی مقتدر اما دموکرات منش جامعه ایران را بسامان کند.
زمینه های پیدایش روی داد پارک اتابک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه آغازگر تحولات نوین سیاسی- اجتماعی گسترده ای درتاریخ معاصر ایران به شمار می آید. در فرایند این انقلاب – همانند دیگر انقلاب های بزرگ جهان- روی دادهای گوناگون سیاسی- اجتماعی به وقوع پیوسته است که تحلیل و بررسی هر یک از آن ها نیاز به مطالعه و تامل بسیار دارد. ازجمله این روی دادها که باید به تلخی از آن یاد کرد ، واقعه پارک اتابک است (1328 ه.ق) . این روی داد ، که حدود سیزده ماه پس از فتح تهران و درپی قتل سید عبدالله بهبهانی وتحت عنوان خلع سلاح مجاهدان اتفاق افتاد ، سرانجام ، به کشته و مجروح شدن تنی چند از مجاهدان و تیر خوردن پای ستارخان وخلع سلاح بخشی ازمجاهدان انجامید. از آن جایی که بررسی این روی داد مهم نیاز به مطالعه عمیق درباره اوضاع سیاسی ایران پس ازفتح تهران دارد، مقاله حاضرمی کوشد ضمن بررسی اوضاع سیاسی ایران در ماه های نخست پس از فتح تهران ومعرفی جناح های گوناگون سیاسی ـ که از عوامل اصلی تضادها و تنش های دوره مورد نظر بوده اند ـ زمینه های پیدایش این روی داد را مورد ارزیابی قرار دهد
بررسی جامعه شناختی شخصیت قدرت طلب (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت قدرت طلب، شخصیتی اساساً ضعیف و وابسته و ناامن است که برای رسیدن به احساس امنیت و قدرت، به دنبال آن است که نظم و انتظامی در جهان به وجود آورد. شخصیت های قدرت طلب فراوانند و همه ما کم و بیش قدرت طلبیم و به طور آگاهانه یا ناآگاهانه، حیله های سلطه جویی را از آغاز تا پایان زندگی مان دنبال می کنیم تا حیات واقعی مان را مخفی نموده و در این فرآیند، خود و همنوعانمان را به سطح اشیا تنزل دهیم تا بتوانیم بر آنها کنترل داشته باشیم. از آنجا که این مسئله می تواند برای نظام جامعه آسیب زا باشد، مطالعه اقتدارگرایی و شخصیت قدرت طلب در علوم اجتماعی اهمیت خاصی دارد.
مساله مورد بررسی در این مقاله، اقتدارگرایی و مطالعه آن در افراد بالای 18 سال شهر اصفهان است که با توجه به نه بعد کلیدی شخصیت اقتدارطلب طراحی شده توسط تئودور آدورنو شامل عرف پرستی، اطاعت از قدرت، تعرض مستبدانه، خشک اندیشی، خرافه پرستی، قدرت و صلابت، بدبینی و ویرانگری، فرافکنی و نگرش به جنس، سنجیده شده است و عوامل موثر در ایجاد آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، چهار عامل: عضویت گروهی، سن، جامعه پذیری قدرت و پایگاه اجتماعی- اقتصادی انتخاب شد و ارتباط آن ها با اقتدارگرایی در قالب فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به جامعه آماری که کلیه افراد بالای 18 سال شهر اصفهان مطابق با نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1385 بودند (1027046 N = )، نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری سهمیه ای انتخاب گردید (368 n = ). محدوده زمانی گردآوری داده ها، نیمه دوم سال 1386 می باشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
با توجه به نتایج، 5/0 درصد از پاسخگویان، اقتدارگرایی زیادی دارند. اقتدارگرایی 6/32 درصد کم است و 8/66 درصد از پاسخگویان، در حد متوسط از اقتدارگرایی قرار دارند. با توجه به ضریب پیرسون 168/0- ، بین سن و اقتدارگرایی رابطه معکوس وجود دارد، به عبارت دیگر با بالا رفتن سن، اقتدارگرایی کاهش می یابد. هم چنین رابطه اقتدارگرایی و عضویت گروهی نیز با مقدار 154/0- ، معکوس است. جامعه پذیری قدرت که با سه شاخصه ساخت خانواده، نظام آموزشی و رسانه های جمعی سنجیده شد، از عوامل موثر بر اقتدارگرایی تشخیص داده شد. رگرسیون چند متغیره نشان داد که اقتدارگرایی تحت تاثیر سطح تحصیلات، نوع اشتغال و میزان درآمد نیز هست. اما در سنجش اقتدارگرایی، داده های گردآوری شده نشان دادند که آماره T برابر با 69/5- و لذا اقتدارگرایی افراد با میانگین 8/2 کمی بیشتر از حد متوسط است.
تأثیر پایگاه اجتماعی- اقتصادی بر اقتدارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش کلیدی است که پایگاه اجتماعی-اقتصادی چگونه به اقتدارگرایی کشانده می شود؟ برای پاسخ به این سؤال کلی از تئوری های لیپست، آدورنو و کوهن بهره گرفته شد و سه فرضیه اصلی به همراه هفت فرضیه فرعی طراحی نموده و مدلی پیشنهاد شده است. روش این پژوهش میدانی بوده و از طریق survey انجام گرفته است و داده ها از 407 دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز با تکنیک پرسشنامه خودسنجی جمع آوری شده اند. محتوای پرسشنامه از مواد زیر تشکیل شده است: اطلاعات زمینه ای، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، کنترل استبدادی والدین، عزت نفس، احساس آنومی و اقتدارگرایی. نتایج نشان داد که پایگاه اجتماعی-اقتصادی به سبب کنترل استبدادی والدین، احساس آنومی بر اقتدارگرایی اثرگذار است. همچنین عزت نفس واسطه اثر کنترل استبدادی بر اقتدارگرایی است. دیگر یافته ها حاکی از همبستگی معنادار بین کلیه متغیرهای تحقیق بود. بجز همبستگی پایگاه اجتماعی-اقتصادی و عزت نفس در این پژوهش جهد شده است اقتدارگرایی به صورت تجربی مورد مطالعه قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد که تحلیل های آماری اولاً مدل تلفیقی پیشنهادی را تأیید می کنند، ثانیاً تئوری های بکار گرفته شده در مدل بصورت جداگانه تأیید می شوند.
پیشزمینههای استبدادپذیری در امثال فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که امثال، برخاسته از تجربه های حیات قومی اند با مطالعه ی آن ها می توان ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر قوم را بازشناخت. ساختار سیاسی ایران تا دوره ی مشروطیت، با استبداد شناخته می شود که در آن، پادشاه پیوسته در رأس قدرت بود و مردم همگی رمه ی او به شمار می رفتند. حاکمیت استبداد، رواج اندیشه ی جبرباوری، فقدان زمینه های عقلانی و فلسفی در جامعه، سرسپردگی و نفی فردیت از جمله عواملی هستند که در طول تاریخ ایران سبب شکل گیری سخنان و امثالی شده اند که بنیان هرگونه تعقل، حرکت اجتماعی و پیشرفت را سست کرده اند.
امثال و حکم به عنوان نمایان ترین تجلی گاه اندیشه و مهمترین دستورالعمل زندگی عامه ی مردم، بخش درخوری از فرهنگ و زبان ایرانیان را تشکیل می دهد و ازین رو برای شناخت و تحلیل فرهنگ ایرانی بسیار کارآمد است. در این مقاله به بررسی چند مورد اساسی از پیش زمینه هایی پرداخته ایم که پذیرش و پرورش استبداد را در میان مردم موجب شده و در امثال و حکم نمود یافته اند. نتیجه آن که استبدادپذیری پیش و بیش از آن که ناشی از اعمال قدرت باشد، دارای زمینه هایی فرهنگی است و قرون متمادی ذهن و زبان مردم را شکل داده است.
مقدمه ای بر تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره ی مدرن سازی تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره مدرن سازی تا امروز می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تاریخی– تحلیلی بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مؤلفه های اصلی و بنیادین در نظام آموزشی امروز ایران تقلیدگری، اقتدار گرایی و دین مداری است که هر یک حاصل یکی از جریان های تعیین کننده در شکل گیری نظام آموزشی است. مبنای تقلیدگر ایی از جریان اصلاح گرایانه عصر قاجار، اقتدارگرایی حاصل انتقال آموزش و پرورش به عرصه حکومت به ویژه پهلوی اول و دین مداری، مطالبه نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و دولت جمهوری اسلامی است. تعامل این مؤلفه ها به نوبه خود سه مؤلفه گرایش به تمرکز و کنترل، کمیت گرایی و صورت گرایی را به عنوان مؤلفه های ثانویه در نظام ایجاد کرده است که برآیند تمامی آن ها، روح حاکم بر نظام آموزشی ایران است و تمامی هدف ها و برنامه های پیشنهادی مورد نظر آن را دگرگون می سازد.
شکل گیری جامعه مدنی در لیبی پس از قذافی: ضرورت ها، موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع نظام سیاسی در دوران قذافی، استبدادی و مبتنی بر تصمیم گیری های شخص وی بود و احزاب، تشکل ها، گروه ها و سایر نهادهای مدنی نقشی در اداره امور نداشتند. با پیروزی حرکت های اعتراض آمیز و انقلابی مردم لیبی، دوران تازه و متفاوتی در این کشور آغاز شد. این مقاله با روش توصیفی تبیینی درصدد بررسی ضرورت شکل گیری جامعه مدنی، موانع و راهکارهای دموکراسی در لیبی پس از قذافی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به سابقه طولانی استبداد در کشور لیبی، گسترش دموکراسی و نهادهای مدنی در این کشور با موانعی روبه رو است که رفع آنها مستلزم اتخاذ راهکارهای لازم از جمله ایجاد زیرساخت های مناسب سیاسی است.
درآمدهای نفتی، بازتولید فرهنگ سیاسی تَبعی و اقتدارگرایی در ایران (1357- 1336)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریّه ی دولت رانتیر، درآمد نفت علّت خودمختاری دولت و صعود اقتدارگرایی دانسته می شود. رانت بر سرشت، ساختار و کارکردهای دولت تاثیر دارد اما صرف وجود آن به استقلال دولت از جامعه و اقتدارگرایی نمی انجامد. برقراری اقتدارگرایی در کشورهای صاحب نفت مستلزم وجود پیشینه ای از فرهنگ سیاسی تبعی و ساختارهای سیاسی ای متناسب با آن است. بر این اساس درآمد نفت نه عامل تعیّن بخش بلکه تنها ابزار مناسبی برای مهندسی فرهنگی و باز تولید فرهنگ سیاسی تبعی و اقتدارگرایی در این جوامع است. به این ترتیب پایه های استیلای دولت بر جامعه نه بر نفت، بلکه بر فرهنگ و ساختارهای سیاسی تبعی ایی استوار می شود که از گذشته در این جوامع وجود داشته و به کمک درآمدهای نفتی بازتولید شده اند. این مقاله با پذیرش اهمیت درآمدهای نفتی در توضیح کارکردهای دولت و همزمان با عطف توجّه به کاستی های نظریّه ی دولت رانتیر، نقش دولت پهلوی در بازتولید وجوه تبعی فرهنگ سیاسی ایران و اقدامات آگاهانه ی آن را برای مهندسی فرهنگی به کمک ابزارها و نهادهایی مانند نظام آموزشی ، مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی و از این طریق شکل گیری اقتدارگرایی در ایران بررسی می کند.
الگوهای کلاسیک توسعه سیاسی: نگاهی به تجربه اروپای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی در کلی ترین تعریف، فرآیندی است که طی آن ظرفیت ساختارها و نهادهای سیاسی، همچنین پویایی نیروها و روابط سیاسی یک کشور در جهت ساماندهی امور عمومی (داخلی و خارجی) افزایش می یابد. در قرون اخیر، توسعه سیاسی حول محور سه فرآیند به پیش رفته است: تمرکز قدرت سیاسی، نهادمند شدن و قانونمند شدن حکومت و دموکراتیک شدن آن با نگاهی کلی به تجربه کشورهای گوناگون، دو الگوی اصلی توسعه سیاسی را می توان از یکدیگر تفکیک کرد؛ در الگوی اول که می توان آن را «دولت محور» نامید، ظرفیت حکومت، به ویژه دستگاه های نظامی و اداری آن افزایش یافته اما عرصه اجتماعی سیاست و روابط میان دولت و جامعه توسعه چندانی نیافته است. در این الگو، ثبات و امنیت سیاسی معمولاً در معرض فشارهای ناشی از تعارضات و منازعات آشکار و پنهانی بوده که ریشه در انسداد روابط سیاسی و شکاف میان دولت و جامعه داشته است. در الگوی دوم که می توان آن را «جامعه محور» نامید، به موازات توسعه سازمان حکومت، نیروها و نهادهای اجتماعی و مدنی نیز توسعه یافته اند و روابط دولت و جامعه از تعادل برخوردار شده است. در این مقاله با مروری بر تجربیات توسعه سیاسی در اروپای غربی نمونه هایی از الگوهای توسعه سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس آن، برخی از ملزومات عام توسعه سیاسی استخراج شده است.
بررسی روند توسعه سیاسی دولت در کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرق آسیا، سرزمین هایی را در بر گرفته است که بیشتر آنها در سال های پس از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیده و دولت کشورهایی نوپا را بنیان گذارده اند. این دولت کشورها، از فردای استقلال به دنبال برپا داشتن جوامعی توسعه یافته بوده اند. اما هر یک از آنان با روش ویژه ی خود و به گونه ای متفاوت از دیگران، روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را پیموده اند. در پژوهش پیش رو، تلاش شده است تا با بهره گیری از نظریه های توسعه سیاسی، به بررسی روندهای پیموده شده در کره جنوبی، برای دستیابی به توسعه سیاسی در درون ساختار دولت در این کشور پرداخته شود. پرسش اصلی در انجام این پژوهش آن بوده که با توجه به پیشینه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کره جنوبی، سیاستگذاران در این کشور کدام الگوی توسعه سیاسی را برای دولت در دهه های گذشته به کار گرفته اند؟ و دیگر آن که، سطح توسعه سیاسی دولت در این کشور تا چه اندازه با شاخص های نظریه های کلاسیک توسعه سیاسی، مانند میزان شهرنشینی، سطح سواد و وضعیت اقتصادی، همخوانی دارد؟ آن چه که از این پژوهش به دست آمده، گویای آن است که ویژگی های تاریخی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی ویژه این جامعه، نقشی بنیادی در پی ریزی پایه های توسعه سیاسی ساختارهای دولتی در آن بازی می کنند. همین امر موجب شده است که روند توسعه و نوسازی سیاسی دولت در این کشور به گونه ای منحصر به خود شکل گیرد و موید این نکته باشد که الگوهای از پیش تعریف شده لزوما به توسعه یکسان نمی انجامند و گاه بازنگری در ارزش ها و بهره گیری از روش هایی بر پایه سنت، فرهنگ و پیشینه یک سرزمین، از کفایت بیشتری برای فراهم آوردن زمینه توسعه سیاسی دولت در آن کشور برخوردار هستند.
پایداری یا ناپایداری گذار روسیه به مردم سالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه دو خیزش انقلابی روسیه در قرن بیستم که از یک سو نظم اقتصادی- اجتماعی نوینی را ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسترهای چرخش نظام سیاسی از پادشاهی به یک جمهوری مردم سالار و سپس دولت شورویایی و سرانجام جمهوری برپایه ریاست جمهوری را در آخرین دهه قرن بیستم آماده کرده است، جنبش های مردم سالارخواه شناخته می شود. در این پیوند، فروپاشی اتحاد شوروی و بروز نظم نوین، به عنوان جهشی به سوی مردم سالاری شناخته شده است. بنابراین، با وجود بسترسازی های گوناگون برای گذار به سوی مردم سالاری در یک قرن گذشته، هنوز روسیه در نوسان بین مردم سالاری و اقتدارگرایی قرار دارد. پرسش اصلی این است که چرا فرآیند دموکراتیک سازی در روسیه ناکام بوده است. فرضیه اصلی نوشتار بر تقابل ادراک نخبگان و توده ها از مفهوم مردم سالاری، فرهنگ سیاسی روسیه، ضعف جامعه مدنی، اقتصاد سیاسی دولتی، پیشینه امنیتی نخبگان سیاسی و سیاست های پوتین بنا شده است.
تغییر فرهنگ سیاسی شبه مدرن و تحولات خاورمیانه عربی؛ مخاطرات پیش رو : مطالعه موردی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه و شمال آفریقا که همواره موقعیتی حساس و مورد توجه قدرت های بین المللی و منطقه ای داشته است، بیش از چهار سال است که با تحولات و رویدادهایی روبرو شده که معادلات منطقه ای و بین المللی را دستخوش دگرگونی قرار داده است. در این میان تحولات مصر که پس از تونس به قطار تغییرات پیوست، پرسش هایی را درباره دگرگونی فرهنگ سیاسی، عوامل موثر بر این دگرگونی و توان اثرگذاری این دگرگونی بر تحولات سیاسی حال و آینده مصر مطرح می کند. آنچه به-نظر می رسد آن است که پیامدهای گسترش شبکه های مجازی اطلاعاتی - ارتباطی در مصر، زمینه گذار از فرهنگ سیاسی شبه مدرن در این کشور فراهم نموده و انقلاب 25 ژانویه مهمترین تجلی چنین تحولی است، هرچند پایداری برخی عناصر فرهنگی، شرایط دوره پس از مبارک – به ویژه در زمینه تحقق و تثبیت دموکراسی - را با چالش هایی روبرو می کند. لذا مقاله حاضر تلاش می کند ضمن توجه به ساختار جمعیتی و فرهنگی مصر و با بررسی و تحلیل ثانویه داده های جمع آوری شده طی سه تحقیق میدانی مرکز الاهرام در سال 2011، به تجزیه و تحلیل روابط متغیرهای مطرح شده پرداخته و میزان اثرگذاری آن ها را مورد سنجش قرار می دهد.
مجسمه میادین تهران از اقتدارگرایی پیکره ای تا فردگرایی انتزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجسمه شهری با خروج از انحصار موزه و گالری پا به عرصه منظر شهر گذاشت تا ضمن کمک به خوانایی شهر در ارتقای کیفیت بصری آن نیز ایفای نقش کند. در این راستا توجه به ذهنیت مخاطب، تاریخ و زمینه، اصولی مهم در موفقیت مجسمه جهت نیل به اهداف فوق شناخته می شوند.
به نظر می رسد حضور مجسمه در فضای میادین تهران از دوران پهلوی اول تا امروز روندی از اقتدارگرایی پیکره ای تا فردگرایی انتزاعی را طی کرده است. به طوری که اقتدار حاکمیت در دوران پهلوی اول و دوم در بازنمایی واقع گرای پیکره خاندان پهلوی و مشاهیر نمود پیدا می کند و از دهه 80 تا امروز با الگوبرداری از زیبایی شناسی مدرنیستی از رویکردی انتزاعی و فردگرا تبعیت می کند. بنابراین شاید بتوان گفت مجسمه میادین به عنوان نشانه شهری با جدایی گزینی از زمینه و تاریخ و بدون توجه به مخاطب، روند تکاملی به سمت نمادین شدن را طی نکرده است و با انتزاع گرایی از معنابخشی به محیط فاصله گرفته است.
اقتدارگرایی اردوغان و حزب عدالت و توسعه و پیامدهای آن در ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حزب عدالت و توسعه با چهره ای دموکراتیک و عملگرا به عنوان یک حزب فراگیر در صحنه سیاسی ترکیه ظاهر شد و با ایجاد تغییرات و تحولات جدی در سیاست داخلی و خارجی این کشور موفق شد تا حد زیادی بر شکافهای اجتماعی ، قومی ، مذهبی و سیاسی ترکیه که ریشه در تاریخ این کشور دارند فائق آید و آرای حزب را در انتخابات پیاپی سراسری ومحلی افزایش دهد. . از اواخر دهه 2010 میلادی هنگامی که حزب عدالت و توسعه توانست پایه های اقتدار خود را مستحکم کند و کانونهای قدرت این کشور را در اختیار بگیرد. ""دورة اقتدارگرایی"" این حزب آغاز شد . گذار ازدموکراسی درون حزبی و حذف تدریجی مخالفین اردوغان از رهبری حزب ازیک سو و تلاش برای تغییر سبک زندگی مردم و تربیت نسل جوان متدین از سوی دیگر ونیز دورشدن از سیاست خارجی ""صفر مشکل با همسایگان "" از نشانه های این دوران بود.در این مقاله با روش تحقیق توصیفی وتحلیلی به تبیین تغییر چهره حزب عدالت و توسعه از یک حزب فراگیر به یک حزب اقتدارگرای شخص-محور می پردازیم و به این پرسش پاسخ می دهیم : پیامدهای اقتدارگرایی اردوغان و حزب او درترکیه وتاثیر آن در احیای مجدد شکافهای اجتماعی این کشور چه بوده است ؟
بررسی منشأ و گستره اقتدار سیاسی امامت شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از منشأ و گستره اقتدار دولت ها رایج ترین مبحث در اندیشه سیاسی است. پرسشی که اندیشمندان مسلمان نیز بدان پاسخ داده اند، اگرچه قرائت های مختلف آنان به شکل گیری گونه های متفاوتی از دولت انجامیده است. حال پرسش اساسی این است که منشا و گستره اقتدار سیاسی امام(ع)چه بوده و تا چه عرصه می باشد؟ پاسخ به این پرسش با روش استنادی و در چارچوب رهیافت کلامی ارائه خواهد شد. مدعای مقاله حاضر آن است که اقتدار سیاسی امام(ع) ناشی از جعل الهی و در طول اقتدار سیاسی پیامبر(ص) قرار دارد و همه امور دینی و دنیوی و برپایی نظم سیاسی در جامعه اسلامی را عهده دار است. بدین ترتیب برخلاف رویکردهای عرفی، اندماج دین و سیاست در نصوص دینی و تجربه تاریخی مسلمانان نه تنها وجود چنین اقتداری را تصدیق می کند بلکه بر نامعقولیت چنین اقتداری برای حاکم اسلامی، خط بطلان می کشد.
منطق حاشیه در مثنوی: سبک ایضاحی و اقتدار مؤلف-راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
141-165
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از جمله متن هایی است که مؤلف-راوی آن با به کارگیری مداوم فرازبان، سطوحی از حاشیه را همسو با متن به وجود آورده است؛ به طوری که در قیاس با سایر متن های کلاسیک فارسی، حاشیه پردازی مذکور به لحاظ کمیت و کیفیت، متنوع و برجسته است. حاشیه پردازی مثنوی عمدتاً به قصد ایضاح سامان یافته است، اما کارکرد «هدایتی-بازدارنده» ای که کنش ایضاح به همراه دارد، سبب شده است که مثنوی به مثابه متنی اقتدارگرا، و تعامل مؤلف-راوی آن با مخاطب یکسویه فرض شود. چنین تلقی ای حاصل شتاب زدگی در تبیین ساختار و کارکرد حاشیه، نیزکم توجهی به عوامل برسازنده آن در مثنوی است. در این نوشتار، پس از طبقه بندی مصداق های حاشیه در مثنوی، وجوه اقتدارگرایی یا اقتدارگریزی منتسب به آن، پشتوانه های این وجوه، صورت بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که سبک ایضاحی مثنوی، خود دو سطح اقتدارگرایانه و اقتدارگریز دارد. در سطح اول، مؤلف-راوی با وجوهی همچون مقدمه نویسی، مثل گویی، گزارش تولید، تداوم و پایان قصه ها، پاسخ به پرسش های مقدر، تفسیر نمادها و اصطلاحات، انواع نتیجه گیری و غیره که برآمده از جبر آموزشی و نیز نظام تعلیمی مکتب خانه ای-فقاهتی است، معنا را به شکلی قطعی و یکسویه به دست مخاطب می رساند. در سطحی دیگر، با گرایش به انواع گیومه ورزی و ارجاع به متن ها و کسان، همچنین با تأسی به تلقی «کسب» باورانه در مقام پشتوانه معرفت شناسی فنا که همراه با عاملیت گریزی سوژه است، اقتدار مؤلف-راوی را به تعلیق درمی آورد. با این وصف، اولاً همه حاشیه پردازی های مثنوی و سبک ایضاحی آن اقتدارگرایانه نیست، ثانیاً آن مقدار هم که هست، لزوماً حاصل معرفت شناسی عرفانی نیست.
علل شکست اخوان المسلمین مصر پس از سرنگونی مبارک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۲
99 - 126
حوزه های تخصصی:
جماعت اخوان المسلمین در دوره ژنرال حسنی مبارک، شیوه شرکت در انتخابات پارلمانی را مشی سیاسی خود قرار داد و با تأخیر بسیار به قیام مردم مصر علیه حسنی مبارک در ماه های اولیه سال 2011 پیوست. این جماعت پس از سرنگونی مبارک و پیروزی در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، برنامه ای مدوّن برای عبور از اقتدارگرایی و تثبیت مردم سالاری نداشت؛ در این میان، بسیاری از گروه های سیاسی دیگر نیز پس از مدتی با این جماعت اختلاف پیدا کردند و ارتش به گونه ای فرصت طلبانه از این اختلافات سوءاستفاده کرد و با حمایت قوه قضاییه و الازهر، علیه محمد مرسی و در واقع علیه اخوان کودتا کرد. مقاله کنونی با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ این پرسش است که: علل شکست اخوان مصر پس از سرنگونی مبارک چه بود؟ و در همین چارچوب با استفاده از مناقشه ساختار کارگزار این فرضیه را ارائه کرده است که مجموعه ای از علل ساختاری و کنش نامناسب جماعت اخوان و گروه های سیاسی (با ترجیح نقش کنش) موجب شکست جماعت اخوان در حفظ قدرت پس از سرنگونی حسنی مبارک و ناکامی در تحقق مردم سالاری شد
اقتصاد سیاسی انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چندین دهه است که سیاست های اقتصادی خود را در راستای سیاست های اقتصادی نولیبرال یا اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی که به عنوان یک مدل خاص اقتصادی از سوی امریکا و نهادهای تحت سلطه آن مطرح است، تنظیم کرده اند. از بین این کشورها می توان به ترکیه، لیبی، سوریه، اردن، عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرد. مقاله حاضر درصدد است تا با نگاهی بسترمند به تحولات مصر، به سئوال مهم ریشه های اقتصادی وقوع انقلاب مصر تحت تاثیر بکارگیری سیاست های نولیبرالیسم اقتصادی در فضای اقتدارگرای دستگاه سیاسی حسنی مبارک پاسخ دهد. فرض مهم این نوشتار آن است که مصر به عنوان یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین کشورهای منطقه، پس از شکست و پایان سیاست های اقتصادی درهای باز و انفتاح انور سادات، از دهه 1990، اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی را به عنوان سومین نسل پارادایمی اقتصاد سیاسی بکار گرفت و سیاست های اقتصادی داخلی و بین المللی را براساس این مدل اقتصادی تنظیم ساخت. در نتیجه بکارگیری این سیاست ها در فضای سیاسی اقتدارگونه نظام سیاسی مصر، شاخص های مهم اقتصادی تحت تاثیر این سیاست ها قرارگرفت. این مقاله، شاخص های مهم و تاثیرگذار اقتصادی همچون فساد، رشد اقتصادی، فقر و نابرابری و بیکاری و امنیت شغلی را در بستر مدل نظری «اقتدارگرایی نولیبرالیسم» به شکلی سیستماتیک و با تکیه بر روش های مختلف اقتصاد سیاسی تجزیه و تحلیل خواهد نمود.