مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کنش ارتباطی
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، مطالعه پارادایم های اصلی مدیریت کیفیت در سازمان است تا میزان تناسب آن ها را در زمینه موسسات آموزش عالی و محیط اقتصادی و اجتماعی آنان تعیین و بتوان بر اساس آن الگوی جامعی پیشنهاد داد. با بهره گیری از روش شناسی متا ارزیابی (ارزیابی ارزیابی) و تاکید بر دیدگاه نظری «کنش ارتباطی» هابرماس (1994، 1996)، پژوهش های بیکت و بروکس (2005) و برینبام (1991) و هم چنین الگوهای نظیر الگوی استقلال و آزادی علمی دانشگاه، الگوهای سیاسی و اجتماعی، الگوهای تربیتی، الگوهای سازمانی و مدیریتی و الگوی تجاری برگرفته شده از دنیای صنعت و تجارت چارچوب نظری این مقاله مشخص گردیده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که معنی «کیفیت» با غلبه الگوهای تجاری در آموزش عالی تغییر ماهیت داده است. ثانیا، الگوهای کنونی کیفیت مبتنی بر دنیای صنعت ارزش های اساسی و بنیادی آموزش عالی را نادیده گرفته است.
درآمدی بر نظریه شهروندی گفت و گویی در فلسفه سیاسی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"موضوع این مقاله، تحلیل و تبیین نظریه شهروندی گفتگویی در فلسفه سیاسی هابرماس است.در این مقاله، ضمن واکاوی مقایسه ای فشرده و مرور مختصر بر نظریه های شهروندی مطرح ( پیشامدرن، مدرن و پسامدرن)، نظریه شهروندی هابرماسی وارسی شده است. برای تحلیل شهروندی هابرماسی، که با توجه به ماهیت فلسفه سیاسی هابرماس یک شبکه تئوریک پیچیده و در هم تنیده شده از جامعه شناسی و فلسفه های اجتماعی سیاسی، اخلاق و حقوق است، از سه مقوله کلیدی پیوند دهنده و میانجی موجود در این شبکه تئوریک استفاده شده است:1)عقلانیت بین الاذهانی ارتباطی، 2) اخلاق گفت و گویی، 3) کنش ارتباطی. این مقوله های کلیدی، علاوه بر این هسته اصلی جامعه شناسی و فلسفه های اجتماعی سیاسی و اخلاقی و حقوقی هابرماسی را شکل می دهند،در شهروندی هابرماسی نیز دخیل اند.هدف اصلی مقاله نیز تحلیل نسبت میان مقوله های کلیدی سه گانه با شهروندی هابرماسی است. این نسبت کاوی از طریق رهیافت روشی هرمنوتیک متن محور (ریکور) و انکشاف- افشا (هایدگر) و انتقادی (هابرماس) صورت گرفته است.
"
چهارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد استخراج یک چهارچوب تحلیل سیاست خارجی از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است. هدف نشان دادن امکان و قابلیت به کارگیری و کاربست اصول، مفروضه ها و مفاهیم این نظریه برای تحلیل سیاست خارجی می باشد. به سخن دیگر تلاش می شود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که: آیا می توان نظریه انتقادی را به عنوان چهارچوب مفهومی و نظری برای تحلیل سیاست خارجی به کار برد؟ برمبنای این سوال پرسش های فرعی دیگری قابل طرح است. مدل بازیگر و منطق اقدام کشورها در سیاست خارجی چیست؟ اهداف و معیارهای سیاست خارجی کشورها کدامند؟ عوامل تعیین کننده و منابع سیاست خارجی کدامند؟ درچه سطحی می توان سیاست خارجی را تحلیل کرد؟ پاسخ موقت به سوال اصلی آن است که « امکان تحلیل سیاست خارجی به طور عام و به ویژه سیاست خارجی انتقادی در چهارچوب نظریه انتقادی وجود دارد».
بومی کردن نظریه کنش ارتباطی برای تحلیل فرآیند توسعه و مدرنیته در ایران
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله یک کوشش نظری-پژوهشی است که در آن امکان ارزیابی وضعیت توسعه در ایران از طریق تعدیل مفروضات نظریه کنش ارتباطی هابرماس و انطباق آن با شرایط ایران فراهم می شود. از جمله یافته های این کوشش نظری یکی تغییر نسبت میان عقلانیت و فقدان آن در مفاهیم دوگانه سنت و مدرن است. دومین یافته این مقاله امکان تغییر زیست جهان سنتی حالتی است که در آن نهادهای سنتی مستقر می باشند. تجریه ایران نشان میدهد که نظام باورها به عنوان مبنایی بومی در گسترش کنش ارتباطی در ایران عمل کرده است. این یافته ها نشان می دهد که نظریه کنش ارتباطی می تواند به عنوان یک نظریه توسعه در ایران بومی شود و جریان توسعه در ایران را تبیین کند.
تکثرگرایی روندی و وفاق ملی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی می توان در ورای تضادها و کشمکشهای شدید فرهنگی ـ سیاسی به پیدایش نظم اخلاقی و توافق سیاسی پایدار امید داشت؟ این مقاله با تکیه بر الگوی تکثرگرای روندی نشان خواهد داد که پیش شرط برقراری توافقهای برتر و ارزشمندتر در سطح جامعه، باور و پایبندی همگان به اخلاق ارتباطی و اتکای کنش جمعی بر گونه ای از هنجارهای رفتاری است که با شرکت در گفتگوهای عقلانی قابل حصول است. این نوع اخلاق جهان شمول که دارای ریشه های عمیقی در فرهنگ خردگرا و استدلال پذیر ایرانی ـ اسلامی است، افزون بر بهره مندی از پیامدهای مثبتی چون ارائه سازوکار عملی برای حصول وفاق، تاکید بر برابری افراد در توانش ارتباطی، پایه گذاری جامعه ای دربرگیرنده و نفی نقش نیروهای اجبارگر در ایجاد وفاق، می تواند دارای برخی پیامدهای منفی چون نفی اقتدار امور مقدس و ارائه طرحی غیرواقعی نیز ارزیابی شود. از این منظر، بازسازی و ارتقای اخلاق عملی نهادینه شده، فارغ از ضرورت و اهمیت آن، نیازمند اتخاذ شیوه ای اندیشیده شده و صبورانه است؛ به گونه ای که با حفظ مزایای بنیانهای اخلاقی کنونی جامعه ایرانی، چگونگی بازتولید و شکوفایی آن را جهت گام برداشتن در مسیری تکاملی محقق سازد.
تحلیلی بر اهداف تربیت اخلاقی و اجتماعی از دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از رنسانس آدمی بر آن بود تا با تسلط بر طبیعت به آرامش دست یابد و یا حداقل زندگی راحت تری را تجربه نماید، اما گذر زمان نشان داد که آدمی در دست یابی به آرمان ها و تصوراتی که تفکر مدرن مد نظر داشته، ناموفق بوده است. در این میان عده ای به مخالفت با این روند برخاستند، ولی اندیشمندی چون هابرماس در پی بازسازی آن برآمد. هابرماس با تاثیرپذیری از اندیشمندان مختلف بر آن است که عقل مدرن نتوانسته تمام ابعاد خویش را آشکار سازد و تنها عقل ابزاری بر جامعه مدرن مسلط گشته است، لذا وی با طرح رویکرد معرفت شناختی جدید و نظریه کنش ارتباطی در پی بازسازی پروژه مدرنیته است که به زعم وی عقیم یا ناتوان مانده است. در این مقاله محقق با بهر ه گیری از رویکرد تحلیلی برآن است تا اهداف تربیت اخلاقی هابرماس را آشکار سازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تاکید هابرماس بر عقلانیت ارتباطی، زیست جهان و اخلاق گفتگویی در نظریه کنش ارتباطی اهداف زیر را مطرح می سازد: در سطح فردی رشد و شکوفایی خرد مبتنی بر ارتباط متقابل هنجاری (عقل ارتباطی) و در سطح اجتماعی دست یابی به تفاهم مبتنی بر کنش های اخلاقی هدف تربیت اخلاقی است. البته دست یابی به تفاهم هم در زمینه ای از آزادی و برابری صورت می گیرد و هم زمینه ساز رشد فضایلی چون عدالت و آزادی می گردد.
بررسی عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی جوانان با تأکید بر نقش خانواده
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تأثیر سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی والدین به همراه کنش ارتباطی درون خانواده بر سرمایه اجتماعی جوانان بررسی شده است. جمعیت آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و پسر پیش دانشگاهی شهر تهران است. حجم نمونه 302 نفر محاسبه، و نمونه ها در دو مرحله به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و تصادفی از بین سه منطقة سه، شش و هجده انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های تجربی نشان می دهد میان سرمایه اجتماعی فرزندان و ترکیب خطی متغیرهای مستقل به اندازه 71% هم تغییری وجود دارد. نسبتی از کل واریانس متغیر وابسته که از طریق مشارکت نسبی متغیرهای مستقل تبیین شده، معادل 51% است. وزن کنش ارتباطی درون خانواده در تبیین سرمایه اجتماعی فرزندان بیشتر از سایر متغیرهای مستقل موجود در تحلیل است.
بررسی روش شناسی نظریة «کنش ارتباطی» هابرماس با رویکرد انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت یکی از عناصر اصلی مدرنیته به شمار میرود. هابرماس ازجمله متفکران حلقة انتقادی فرانکفورت است که درواقع، عقلانیت انتقادی را سوار بر عقلانیت ارتباطی میداند. راهکاری که او برای رهایی از تنگناهای مدرنیته ارائه میدهد، عقلانیت ارتباطی است. اما معیار رهایی و ارتباط آزاد او در عقلانیت ارتباطی بنابر محدودیت های معرفتی او نمیتواند چیزی جز فرهنگ عمومی یا عقل عرفی باشد؛ چراکه دست او از معیارهای عقل قدسی که بالاترین مراتب عقل است، خالی است و نمیتواند براساس عقل عملی معیارهای ارزشی و هنجاری براساس بالاترین ارزش ها و آرمان های انسانی ارائه دهد. در مکتب اسلام هم اگر ما نتوانیم بر پایة تعالیم وحی معیاری فراتر از عقل عرفی ارائه دهیم، ناچاریم همان معیارهای مورد نظر هابرماس را برای رهایی از این تنگناها بپذیریم. در این نوشتار ما با استفاده از مبانی معرفتی و هستیشناختی اسلام و براساس روش شناسی بنیادین، به نقد مبنایی نظریة کنش ارتباطی هابرماس میپردازیم و با نگاهی به مبانی نظریة او درصددیم ببینیم این نظریه در دیدگاه اسلام چه جایگاهی میتواند داشته باشد. به عبارتی دیگر، آیا از نظر اسلام معیارهایی که هابرماس در تفکر انتقادی خود از طریق کنش ارتباطی برای رهایی ارائه میدهد، پذیرفته اند یا نه.
دیپلماسی عمومی آمریکا در خاورمیانه؛ تداوم یا تفاوت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باراک اوباما پس از به قدرت رسیدن تغییرات ساختاری در دیپلماسی عمومی آمریکا به خصوص نسبت به جهان اسلام را در کانون توجه دولت خود قرار داد و از اصطلاحاتی نظیر دیپلماسی عمومی نوین،[i] دیپلماسی عمومی مبتنی بر گفتگو،[ii] دیپلماسی عمومی فرهنگ محور،[iii] دیپلماسی عمومی شبکه ای،[iv] و دیپلماسی چندشریکی[v] سخن به میان آورد، اما واقعیت امر آن است که وی نیز همانند دولت های پیشین از دیپلماسی عمومی به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی برای حفظ امنیت و بقای رژیم صهیونیستی، تسلط بر منابع نفتی و اقتصادی خاورمیانه و تأمین منافع آمریکا استفاده نمود.
بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی عمومی نوین به بررسی مفهوم، ابعاد، سابقه، روش ها و راهکارهای دیپلماسی عمومی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 بپردازد. در همین راستا درصدد پاسخگویی به این سؤال اصلی می باشیم که ساختار دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 از چه الگویی پیروی نموده است؟ مقاله به این نتیجه می رسد که آمریکا با پیروی از الگوهای سنتی دیپلماسی عمومی و ارتباطات یک سویه پس از 11 سپتامبر 2001، همچنان از این مقوله به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی جهان به منظور تأمین منافع و اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود استفاده نموده است.
تبیین مفهوم و شاخص های کنش ولایی در تجربه جماعت سازی امام موسی صدر
حوزه های تخصصی:
امام موسی صدر به دنبال احیای امر اجتماعی ایمانی بود و این هدف را در گروکنش اجتماعیایمانی می دانست. ایشان با تأکید بر تحقق اندیشه های جمع گرایانه اسلام با درون مایه ولایی درصدد تحقق الگویی از ساخت اجتماعی اسلامی بود که از مسیر پیوندها و تحکیم روابط اجتماعی فعلیت یابد.
جماعت و جماعت گرایی یکی از رویکردهای نظام بخشی اجتماعی است که عمدتاً پس از گسترش بحران های نوگرایی (مدرنیسم) همچون بحران فردگرایی، بی اعتمادی، مشارکت، هویت و... بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. جماعت یک ساخت ارتباطی و اجتماعی است که با تمرکز بر سطوح خرد و عینی اجتماع محیطی برای تحقق کنش ولایی است و به ایجاد فضای تعامل و مشارکت هدفمند کمک کرده و در نتیجه، تعلق و هویت اجتماعی را تقویت می کند. جماعت ها عموماً زندگی محور است و در پاسخ به نیازهای اساسی زندگی شکل می گیرند. در این مقاله با استفاده از روش داده بنیاد با محوریت مصاحبه با نخبگان به مطالعه و تبیین مفهوم و شاخص های کنش ولایی در تجربه جماعت سازی امام موسی می پردازد و در نهایت، شاخص های پنج گانه کنش ولایی اعم از زعامت و سرپرستی اجتماعی، دعوت و هدایت اجتماعی، تعاون و تعلق اجتماعی، رشد و تکامل اجتماعی و تفاهم و وفاق تبیین می گردد و در نهایت، وجوه افتراق کنش ولایی از کنش عقلانی و ارتباطی مشخص می شود.
«فهم انتقادی»، پیش شرط روش شناختی مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرح ها و پژوهش های میان رشته ای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرح ها در نهایت دو نوع الگوی روش شناختی در برابر هم صف آرایی می کنند که همانا روش شناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روش شناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفت وگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشم اندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بن بست رسیده است. مسألة ترجمه پذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمی آورد و ازاین رو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار می گیرد. در این جستار نخست به بیان ریشه های چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگی ها و نیز بنیان های نظری هر دو الگو، بن بست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل می شود. سپس با بهره گیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برون رفت از این بن بست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روش شناختی خود این جستار همانا روش شناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشه های هابرماس است.
بررسی جامعه شناختی کارکرد ورزش بر انسجام اجتماعی در ایران دهه هشتاد (مورد مطالعه کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت نقش و کارکرد ورزش به عنوان یک جنبش اجتماعی نوین بر انسجام اجتماعی در ایران دهه هشتاد از اهداف اصلی این پژوهش بوده که در این رهگذر به بررسی و شناخت تاثیر ورزش در فهم نمادهای ملی، ارتقای مشترکات ملی، تفاهم بین افراد، تشکیل عادت واره، تکوین شخصیت، سرمایه اجتماعی و... پرداخته شده است.به تناسب موضوع، رویکرد و سطح طرح تحقیق از روش پیمایش به عنوان روش اصلی و روش تاریخی به عنوان روش تکمیلی استفاده شد. از پرسشنامه و فن کتابخانه نیز به عنوان تکنیک های اصلی و تکمیلی بهره گرفته شده است. برای پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. به منظور بررسی ضریب همبستگی بین متغیرها از ضرایب پیرسن و اسپیرمن و برای شناخت همبستگی و پیش بینی تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد و نهایتاً از آزمون تحلیل مسیر برای تحلیل مسیر متغیرها بهره گرفته شد.از گردآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه به تعداد 305 ورزشکار مرد و 159 ورزشکار زن و در مجموع 464 قهرمان و ورزشکار مدال آور در مسابقات داخلی و خارجی و برآورد نتایج سنجش آزمو ن های آماری از طریق ضریب همبستگی پیرسن و اسپیرمن بین میزان انسجام اجتماعی با متغیر مستقل تفاهم و توافق با 785/0 بالاترین ضریب همبستگی و نشاط و شادابی با 295/0 کمترین ضریب همبستگی را داشته است. نتایج بدست آمده از رگرسیون چندگانه با توجه به مقدار آزمون F و معنی داری آن در سطح اطمینان بالای 95% نشانگر این است که معادله رگرسیون و نتایج آن قابل تحلیل است.همچنیننتایج رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل مسیر بیانگر آن است که بین تمام متغیرهای مستقل موردنظر و متغیر وابسته رابطه معناداری وجود دارد، که عمده ترین متغیرهای تاثیرگذار بر میزان انسجام اجتماعی بر حسب میزان همبستگی به ترتیب عبارت است از: تفاهم، عقلانیت، سرمایه اجتماعی، تولید و تقویت نظام ارزشی، کنش ارتباطی، عادت واره، انگیزه پیشرفت و موفقیت، سرمایه فرهنگی، ایجاد وجوه مشترک و متغیر نشاط و شادابی است.
از دیپلماسی عمومی سنتی تا دیپلماسی عمومی نوین: رویکردی هابرماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر، دیپلماسی عمومی دستخوش تحول عظیمی از حیث الگوی اجرایی شده تا جایی که الگوی پیشین که از آغاز تاریخ دیپلماسی عمومی رایج بوده، به صفت سنتی ملقب گردیده و رفته رفته جای خود را به الگویی نوین سپرده است. گذار از تصویرمحوری برمبنای مدل ارتباطات نامتقارن یک سویه به گفتگومحوری برمبنای مدل ارتباطات متقارن دوسویه، گذار از چارچوب اطلاعاتی که ارتباطات را به مثابه یک فرایند خطی انتقال اطلاعات با هدف اقناع یا کنترل می پنداشت، به چارچوب رابطه ای که ارتباطات را به مثابه فرایند اجتماعی ایجاد روابط و ترویج هماهنگی می نگرد و گذار از تک گویی (مونولوگ) به گفتگو (دیالوگ) در فرایند اعمال نفوذ بر مخاطبان خارجی، عناصر اساسی تحول الگوی دیپلماسی عمومی محسوب می شوند. فرضیه نگارندگان در پاسخ به چرایی وقوع تحول مذکور این است که پیشرفت شتابان فناوری های ارتباطی از یک سو و جاافتادن و مورد پذیرش قرار گرفتن ایده تکثر فرهنگ ها از سوی دیگر سبب چنین تحولی شده است. به زعم نگارندگان مباحث یورگن هابرماس در خصوص کنش استراتژیک و کنش ارتباطی می تواند چارچوب نظری مناسبی برای بررسی روند گذار دیپلماسی عمومی از الگوی سنتی به الگوی نوین باشد.
گفتگ و، ابزاری برای وفاق اجتماعی
حوزه های تخصصی:
تاکید هابرماس بر «کنش ارتباطی» و ترجیح آن بر کنش ابزاری و تاکید او بر گفتگو به عنوان مبنایی برای رسیدن به توافق و وفاق در عرصه اجتماعی، مبانی نظری و احتجاجات وثیقی برای توسعه هر نوع رویکرد گفتگویی و تعاملی در عرصه اجتماعی فراهم می آورد. این رویکرد گفتگویی، مخصوصا در هنگام مواجهه با یک جامعه متکثر فرهنگی و قومی می تواند چارچوبی برای نحوه تعاملات و توافقات اجتماعی باشد. به نظر می رسد اتخاذ رویکرد گفتگویی در مواجهه با اقلیت اهل سنت در ایران، عامل موثری در جهت مشروعیت بخشی به رویه های حاکم بر کشور در نزد این گروه است. مشارکت شهروندان اهل سنت در تدوین و تفسیر قوانینی که به زندگی اجتماعی آنها مربوط است، می تواند نقش اقناعی این قوانین را افزایش داده و احساس تعلق اهل سنت به هویت ملی و حاکمیت سیاسی کشور را ارتقاء دهد.
تأثیر سازوکارهای ارتباطی اینترنت، بر الگوهای تعامل کنشگران فضای سایبر ایران دکتر هادی خانیکی* محمود بابائی**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازوکارها و ابزارهای ارتباطی اینترنت، به دلیل فراهم کردن امکان تعامل، اشتراک گذاری و شکل گیری شبکه های ارتباطی در بین کنشگران فضای سایبر، از دیدگاه علوم ارتباطات و جامعه شناسی مقوله ای دارای اهمیت است. بررسی تعامل انسان - انسان در فضای سایبر، و تأثیر این گونه تعامل های متکی به سازوکارهای ارتباطی فناوری اینترنت، می تواند منجر به طرح این فرضیه شود که: بستر ارتباطی اینترنت، دارای پتانسیل ایجاد الگوهای نوین کنشگری است و نوع ابزار ارتباطی مورد استفاده کنشگران و میزان مهارت آنان در کاربرد ابزار ارتباطی، الگو و سطح تعامل کنشگران را در فضای سایبر تعیین می کند.
در این مقاله، تأثیر و نقش سازوکارهای تعاملی اینترنت در شکل گیری الگوهای دسترسی، کنشگری و بیانی کنشگران فضای سایبر ایران،شامل وبلاگستان و شبکه های اجتماعی فارسی، مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به ماهیت پرسش های پژوهش، از روش «پیمایش» و در گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه الکترونیکی استفاده شده است. جامعة آماری مورد مطالعه،کنشگران فعال در چهار سرویس دهندة اصلی وبلاگ نویسی فارسی و چهار سایت شبکه های اجتماعی فضای سایبری ایران بودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین الگوهای کنشگری، بیانی و دسترسی در نظام تعاملی انسان-انسان در اینترنت، و سازوکارهای ارتباطی این فناوری رابطة مثبت وجود دارد. هم چنین، نتایج آزمون ها نشان داد که میزان این رابطه، در حد کم است.
کنش ارتباطی زمینه ساز تحقق مشارکت شهروندان در فرایند توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر رویکرد به مقوله توسعه باعث شده است که مقولات انسانی نظیر مشارکت به عنوان عامل اصلی برای دستیابی به توسعه شهرها مطرح گردد. این تحولات ادبیات برنامه ریزی شهری در کشورهای در حال توسعه (از جمله ایران) را دچار تحول کرده است، به طوری که بیشتر کارشناسان در این کشورها بر لزوم مشارکت در راستای تحقق توسعه شهری تأکید دارند. با وجود این تأکید و حتی تغییر ساختار مدیریت شهری در ایران (تشکیل شوراهای شهر)، هنوز عدم تحقق مشارکت به عنوان یکی از موانع مهم دستیابی به توسعه مطرح است. تحقیق حاضر نیز به دنبال بررسی این موضوع در شهر گرگان است. تحقیق در سه مرحله توصیف، تبیین و تحلیل به انجام می رسد. نتایج تحقیق در مرحله توصیف نشان می دهد که در فضای موجود شهر گرگان، شهروندان به طور بالقوه تمایل زیادی برای مشارکت دارند، منتها این ذهنیت در عرصه عمل به فعلیت نمی رسد و میزان مشارکت نهادی این افراد پایین است. همچنین آنها آشنایی چندانی با مفهوم شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی و فلسفه پیدایش آن ندارند و بیشتر مراجعات آنها به شورای شهر نشان دهنده این ناآگاهی است. نتایج تحقیق در مرحله تبیین بر طبق نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس نیز نشان می دهد که آراسته نبودن فضای شهر گرگان با اصول مورد نظر نظریه کنش ارتباطی سبب فاصله ارکان اصلی شهر (شهروندان، شورای شهر به عنوان عالی ترین نمود جامعه مدنی و شهرداری به عنوان مهم ترین نهاد اداره کننده شهر) از یکدیگر شده است. فضایی که مشخصه اصلی آن ضعف اعتماد است. این فضا مانع مهمی برای تحقیق مشارکت در بعد رسمی و نهادی شده است. نتایج تحقیق در مرحله تحلیل نیز نشان می دهد که تقدم مدرنیسم و مدرنیزاسیون بر مدرنیته (بدون فراهم بودن زمینه های فکری مدرنیته) سبب شده است که نمودهای حاصل از مدرنیسم و مدرنیزاسیون (شوراهای شهر) در این شهر در انتقال معنای خویش ناکام باشند. همچنین در قسمت پیشنهادها نیز تأکید می گردد آراسته شدن فضای شهر گرگان با اصول نظریه کنش ارتباطی می تواند زمینه مناسبی برای نزدیکی ارکان اصلی شهر به یکدیگر، افزایش اعتماد و همچنین فراهم آمدن بسترهای لازم برای انتقال معنای شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی گردد.
دیپلماسی عمومی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران در دولت اوباما (با تاکید بر فضای سایبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
دیپلماسی عمومی وظرفیت فضای سایبری (دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی) یکی از ابزارهای اصلی آمریکا در چارچوب دیپلماسی عمومی می باشد که از آن برای مدیریت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران و ابزاری برای تغییر رفتار این کشور بهره می برد . در این مقاله سعی می شود تا به این سوال پرداخته شود که در دوره اوباما چه اقداماتی درفضای سایبری برمحور دیپلماسی عمومی آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی ایران سازماندهی شده است؟ برای تحلیل رفتار و عملکرد دیپلماسی عمومی ایالات متحده درفضای سایبری (دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی) درقبال جمهوری اسلامی ایران، با استفاده از روش تحقیق اسنادی و همچنین تحلیل وب سایت ها وشبکه های اجتماعی ، دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، بررسی و به ابعاد، اشکال وروشهای اقدام شده در چارچوب نظریه کنش ارتباطی هابرماس پرداخته می شود.الگوی شبکه ای کنش ارتباطی دیپلماسی عمومی نیازمند آن است که دولت مبدأ از انتشار یک سویة اطلاعات برای ملت های خارجی فراتر رفته، به سوی تعاملی که بیشتر بر گفت و گو با جمعیت های هدف مبتنی باشد، حرکت کند اما بر اساس دیپلماسی عمومی آمریکا رفتار ایالات متحده در کنش استراتژیک معطوف به هدف قرار می گیرد که شکل کاملا یکسویه و هدف محور به خود می گیرد.
بینالاذهانیت؛ راهی میانه خودبنیادی و مرگ سوژه
حوزه های تخصصی:
انسان در مقام سوژه یا فاعل شناسا در طول تاریخ اندیشه فراز و فرودهای زیادی داشته است. عقلانیت دوران کلاسیک به صورت نظام مند، مخصوصاً در فلسفه یونان باستان، به شکلی تکوین یافت که سوژه نقشی محوری در آن ایفا می کرد. سوژه پس از افت و خیزهای فراوان، دوباره در دوران مدرن به جایگاهی برتر و استعلایی دست یافت. با آنکه سوبژکتیویته در دوران مدرن جایگاه و موقعیت ممتازی یافته و مشخصه شاخص این دوران شد، اما برخی برآنند که عقلانیّت خودبنیاد این دوران ریشه در زمانه ای بس کهن تر به ویژه یونان باستان و تأملات آن دوران دارد. این گفته بیش از پیش این دیدگاه را تقویت می کند که مدرنیته بیش از آنکه حاصل تعارض و برخورد با سنّت باشد، بازخوانی و تفسیری مجدد از اندیشه های دوران باستان بوده است. بدین سبب می-توان این پدیده و رخداد مهم بشری را بازگشت به برخی از مبادی آن، با خوانشی انتقادی دانست که طبیعتاً به اخذ برخی بخش ها و کنار نهادن بخش هایی دیگر انجامید. مدرنیته در مسیر خود با چالش های مهمی در زمینه تحقق آرمان ها و منویاتش مواجه شد که بخشی از آنها متوجه سوژه بود، چرا که سوژه مدرنیته اقتدار و نیز توان بالای خویش در برآورده ساختن اهداف تعیین شده را از دست داده بود و اندیشمندان و نحله های مختلف فکری از منتقدان این دوره، صراحتاً مرگ سوژه را اعلام نمودند. از نظر ایشان سوژه وجه خاصی از انسان بودگی تلقی می شد که در مدرنیته سربرآورد و بسیاری از وجوه انسانی بدان فروکاسته شد و در نتیجه روابط سوژه با دیگری اعم از طبیعت، جامعه، الهیات و نیز همنوعانش را تحت تأثیر قرار داد. یورگن هابرماس ضمن نقد وجوهی از مدرنیته، ناکامی آن را ناشی از اجرای ناقص ظرفیت های نهفته در آن دانسته و از این رو برآن است که همچنان می توان از ظرفیت های مغفول مانده و یا سرکوب شده آن برای پروژه رهایی انسانها استفاده نمود. راه حل وی در ارائه بدیل مهمی ذیل عنوان عقلانیّت ارتباطی و مقوله بین-الاذهانیت است که به کمک آن سوژه ، البته با نگاهی منتقدانه که ناشی از تعلّق خاطر وی به اندیشه انتقادی است، احیاء می شود؛ سوژه ای که با تأمل در خویشتن ضمن ارتقاء ظرفیت های ارتباطی اش از طریق زبان، به محدودیت ها و محذوریت هایش هم واقف است و با پایین آمدن از حوزه های استعلایی در متن روابط واقعی به هویت خود شکل و قوام می بخشد.
مطالعه تاثیر کنش ارتباطی بر وفاق نهادی نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
مساله این پژوهش عدم نهادینه شدن وفاق نهادی نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. براین اساس سوال تحقیق به صورت زیر مطرح شده است: چرا وفاق نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نهادینه نشده است؟ براساس استدلال نظری تحقیق ، وفاق نخبگان سیاسی تابع کنش ارتباطی آنهاست. این فرضیه براساس داده های تجربی مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها به روش پیمایش و از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و از طریق نرم افزار SPSS و Excel برای تحلیل آماده شده اند. در باب پیامد یافته های تجربی بر تئوری این پژوهش می توان گفت برخلاف انتظار ، کنش گفتمانی باعث کاهش وفاق نخبگان سیاسی می شود. به عبارت دیگر هرچه نخبگان سیاسی با یکدیگر بیشتر درخصوص موضوعات مختلف گفتگو کنند شواهد نشان می دهد که از وفاق آنان کاسته می شود. اما وفاق نخبگان سیاسی با بعد روابطی کنش ارتباطی هم تغییری مثبت دارد؛ به گونه ای که هرچه ارتباط نخبگان سیاسی با یکدیگر بیشتر باشد، وفاق آنها نیز بیشتر خواهد بود. یافته های تجربی نشان می دهد که 12/. درصد از واریانس وفاق نخبگان سیاسی از طریق شرط علی کنش ارتباطی تبیین می شود
«زیست جهان یا نظام؟»، «زیست جهان و نظام؟» (بررسی تلفیق در اندیشه یورگن هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است. در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق می افتد: تلفیق میان ذهن و عین، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ می دهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام. تلفیق در سطوح میان ذهن، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان» و «نظام» و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است. اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت می دهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است. هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز می داند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر می رسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده می شود.