مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با مقایسه دیدگاههای صاحبنظران علوم بلاغی و تعریف هایی که از آنان ‘ به ویژه از سکاکی ‘ بر جای مانده است با نظران و مدل های ارتباطی که توسط بنیانگذاران دانش ارتباطات در قرن بیستم ارائه گردیده در می یابیم که این دیدگاهها بسیار به یکدیگر نزدیک اند و عناصر اصلی مدلهای ارتباطی مانند : پیام دهنده و پیام گیرنده و پیام و حتی ابزار پیام رسانی در تعریف هایی که از دانش بلاغت ارائه گردیده یافت می شود . افزون بر این با تأمل در دیدگاههای متقدمان به این نتیجه میرسیم که آنچه تا قرن هفتم و هشتم در زمینه بلاغت عرضه شد ‘ می توانست منشأ شکل گیری دانش ارتباطات باشد و دانش بلاغت از استعداد کافی برای ورود به عرصه های جدیدی چون ارتباطات برخوردار بود . اما چرا دانش بلاغت در مسیر تحول خود متوقف گردید و دانش ارتباطات قرنهاپس ازسکاکی وبی ارتباط باپیشرفتهای مسلمانان دردانش بلاغت ‘ توسط اروپاییان پدیدآمد ؟این سؤال در حد مجال مقاله بررسی شده و پاسخهایی د رخور آن داده شده است .
انتقال دانش پزشکی هندیان به عالم اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آسیبشناسی فرهنگ و آیینهای تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر
حوزه های تخصصی:
هر تمدنی از دیدگاه نصر برای رسیدن به بالندگی، از کاستیها و فزونیهایش باید آگاه باشد. اسلام نیز هم در قالب دین و هم در قالب تمدن، از دید فرهنگ و آیین آسیبپذیر است. رویکردی که به ماهیت فراگیر این دین و تمدن و پایبندی مسلمانان به اصول ماندگارش آسیب میرساند، افزون بر «تقدسزدایی از فضای فرهنگی» که آسیبی فراگیر به شمار میآید، گونهای از گسست تاریخی و جغرافیایی از این پدیده در دو قرن گذشته است. از سوی دیگر، دین نهادی بنیادین و واقعیتی فرازمانی شمرده میشود که با مشکلاتی درباره ایمان دینی، ضرورت وجود شریعت و کارکرد آن روبروست و نهاد «اُمت اسلامی»؛ یعنی هویت مشترک مسلمانان با درافتادن اندیشههایی درباره هویتِ سرزمینی، نژادی و زبانی در کشورهای اسلامی، دچار دوگانگی و آسیب میشود و غرب به انگیزه «جهانیسازی فرهنگی»، دو طرح بنیادی را همزمان پی میگیرد: فراگیر ساختن «مدرنیته» و تهاجم به فرهنگ اسلامی.
عناصر تمدنساز دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۳
حوزه های تخصصی:
تمدن به عنوان یک پدیده اجتماعی، محصول تفکرات نهفته در ورای آن است. برای ساختن تمدن، وجود اندیشه تمدنساز ضروری و اجتنابناپذیر میباشد. در اینکه آیا تمدنسازی در جوهره اندیشه اسلامی، قابل مشاهده هست یا نه، موضوعی است که در این نبشتار به اندازه وسع علمی خود و گنجایش مقاله به آن اهتمام ورزیدهایم. نگارنده معتقد است اسلام اصیل به لحاظ برخورداری از توانمندیهای بالا، میتواند تمدّنی متناسب با نیازهای انسان معاصر بیافریند؛ چنانکه در گذشته این توانایی را از خود نشان داده است. برخی از عناصر تمدنسازی اسلام عبارتند از: عقلگرایی، جهانگرایی، عدالتگرایی، علمگرایی، جامعگرایی، آسانگیری و اخلاقگرایی.
تکرر تاریکی در تحقق تاریخی نظام اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
تحقق تاریخی نظام اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
منطقه ماوراء النهر و خراسان پیشتاز جنبش کتاب و کتابخانه در ایران و آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماوراءالنهر در منطقه آسیای مرکزی حلقه اتصال و پیوند میان کشورهای آسیای مرکزی و ایران بهشمار میآید. این منطقه که در گذشته بخشی از تمدن کهن ایران بوده است و در دوره اسلامی بخش مهمی از تمدن اسلامی بهشمار میآمده و امروزه جزو کشورهای مختلف شرق ایران و آسیای مرکزی است دورهای طولانی از تاریخ مشترک میان کشورهای منطقه و ایران را رقم زده است. منطقه ماوراءالنهر و در جوار آن خراسان بزرگ نه تنها از سابقه تمدن و فرهنگ پیش از اسلام برخوردار بوده بلکه در دوره اسلامی نیز جایگاه ویژه علمی و فرهنگی خود را حفظ نموده است. در دوره باستان در این منطقه کتابخانههایی وجود داشته که آثار آن تا دوره اسلامی نیز برجای مانده است؛ و در دوره اسلامی نیز پیشتاز و پرچمدار کتاب و کتابخانه در حوزه بزرگ تمدن اسلامی بهشمار میآمده است. امروزه بر عموم محققان روشن شده است که نخستین کتابخانهها پس از اسلام در ماوراءالنهر و خراسان بزرگ شکل گرفت و شهرهایی مانند سمرقند و بخارا و نیشابور و مرو به کانونهای مهم علم و دانش تبدیل شدند و شعاع تاثیرگذاری آنها کل منطقه ایران اسلامی آن روز را در نور دید. به خصوص در دوره سامانیان در ماوراءالنهر دورانی درخشان در تاسیس مدارس و کتابخانهها بهشمار میآید و علاوه بر کتابخانههای وابسته به مساجد کتابخانههای قابل توجهی چه از سوی امیران سامانی و چه از سوی اشخاص دانش دوست تاسیس گردیده است. این مقاله میکوشد با استفاده از منابع تاریخی و تحقیقات معاصران جایگاه و اهمیت میراث مکتوب منطقه ماوراءالنهر و خراسان را در رشد و توسعه علمی ایران در حوزه تمدن اسلامی تبیین نماید و در این رهگذر برخی از مهمترین کتابخانههای منطقه را معرفی خواهد کرد.
سیاست اندیشی در دوران اسلامی تاریخ ایران
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی در طی قرون مختلف ابعاد و ارزش های خود را در علوم و منابع و متون مختلفی بورز و ظهور داده است. سیاست همیشه به عنوان یک دغدغه و مسئله مهم مورد نظر متفکران و صاحبان اندیشه تمدن اسلامی بوده است، اما مسئله اصلی این بوده که متولی و بیان کننده اصلی سیاست در اسلام چه گروه و یا چه علومی باید باشد؟ هر یک از علوم پاسخی به تناسب شأن و روش علمی خود داده است. در این بین تاریخ نویسان و علم تاریخ با دیدگاه و روش و هدف خاص خود به این موضوع نگریسته اند همچنان که عرفا و فلاسفه و فقها و ادبا نیز هر یک به مسئله اجتماعی و نسبت بین حاکم و رعیت و مسئله سیاست با توجه به موضوع و روش خاص خود، توجه نموده اند. حاصل این توجه متون متنوع در علوم گوناگون در باب سیاست است. این مقاله چند متن مهم در تاریخ تمدن اسلامی را در هر یک از این گروه ها زیرشاخه های علمی انتخاب کرده و قدر مشترک همه آنها را که سیاست اندیشی است به مقیاس نقد و بررسی نشسته است.
تعامل دو سویه تمدن اسلامی و تمدن ایرانی
حوزه های تخصصی:
تعامل تمدن ایرانی با تمدن اسلامی، سازنده و دو سویه است. هنگام ظهور اسلام ایران یکی از تمدن های بزرگ و تاثیرگذار جهان بود. زمانی که اسلام چیزی جز یک دین و اعتقاد محسوب نمی شد، ایرانیان با اقبالی گسترده به این آیین، از پیشینه فرهنگ و تمدن گسترده خویش در ساخت، رشد و شکوفایی تمدن اسلامی استفاده کردند. لذا در اندک مدتی تمدنی به نام «تمدن اسلامی» شکل گرفت که در تمامی شئون زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ملت های مسلمان برنامه داشت. به عبارت بهتر، ایرانیان به پشتوانه سابقه تمدن خویش آموزه های اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده به این مهم دست یازیدند. به همین جهت، تمدن اسلامی بیش از هر ملتی مدیون و وام دار تمدن ایرانی است. رشد و تکامل علوم از جمله دانش های عقلی مثل فلسفه، موسیقی، ریاضی و پزشکی و نیز سایر رشته ها همچون معماری و هنر در ایران پیش از اسلام و تاکید و تکیه فراوان تعالیم اسلامی بر آموختن علم باعث شد تمدن اسلامی به سرعت رشد نماید و به یکی از قوی ترین و شکوفاترین تمدن های بشری تبدیل گردد؛ به طوری که بیشترین نقش را در ساخت تمدن جهانی ایفا کرده است. در این راستا نقش دانشمندان ایرانی چشم گیرتر و برجسته تر از سایر اقوام است. آنان نه تنها در علوم قدیمه ای که میراث دار آن پیش از ظهور اسلام بودند، به اوج رسیدند، بلکه در علوم اسلامی نیز خوش درخشیدند؛ به گونه ای که بسیاری از مفسرین، مورخین، متکلمین و محدثین جهان اسلام، ایرانی هستند.
جایگاه مسلمانان در تاریخ کتاب و کتابخانه: نقدی برکتابخانه وکتابداری از علی مزینانی
حوزه های تخصصی:
تألیف کتاب ""کتابخانه وکتابداری ""گرچه اقدامی ضروری برای درسی با همین نام در رشتهء کتابداری محسوب می شود. در تدوین آن نکاتی وجود دارد که نمی توان نادیده گرفت. اصولأ، از آنجاکه شیوهء متداول تألیفاتی از این دست در بین نویسندگان ما اغلب همراه با استناد و اعتماد بیشتر به منابع غربی است، و غربی ها نیز با جهان بینی های خود سعی میکنند در نگارش مطالبی که به نحوی در ارتباط با تاریخ تمدن و فرهنگ و علم است. پیوسته از خود شروع و به خود ختم کنند. و در این میان نه تنها همیشه غرب است که شاخص و در مرکز توجه قرار دارد. بلکه اقوام و ملث های دیگر- به خصوص مسلمانان- به حاشیه رانده شده و مورد بی توجهی، و حتی بی مهری قرار میگیرند. این یک سونگری ها و کوچک شمردن دیگران که از ویژگی های این نوع آثار غربی است، خود به خود به متون نویسندگانی که اعتمادشان بیشتر به منابع غرب است راه یافته و به طور آشکاری بر أن سایه می اندازد؟ و به همان نسبت نیز میان این متون و واقعیات فاصله برقرار میکند. به هر حال، مقالة حاضر بر آن است که در طی چهار بخش عمدتأ به بررسی اینگونه تأثیرات درکتاب !کتابخانه و کتابداری! بپردازد.
امکان شکل گیری دانش اقتصاد نظری در تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پاسخ به این پرسش است که؛ آیا در تمدن اصیل اسلامی، امکان شکل گیری «دانش اقتصاد نظری» که به شناخت واقع گرایانه پدیدارهای اقتصادی با هدف تبیین و وصف آن ها بپردازد، وجود داشته است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، زمینه های که وقوع این امکان (منظور بستر معرفت شناختی و ابزارهای روش شناختی است که چنین دانشی از دل آن ها نضج می گیرد) به واقع چه بوده اند؟ و اگر پاسخ منفی باشد، چه موانعی (اعم از معرفتی و غیر آن) در این راه وجود داشته است.
بی شک این «امکان» ربطی محکم با نحوه نگرش مسلمانان به پدیدارهای اقتصادی داشته است و فراتر از این، با نحوه نگاهشان به عالم وآدم مرتبط بوده است. تاریخ، بستر مناسبی حول بررسی «امکان» پیش گفته در اختیار می نهد.
همان گونه که از عنوان مقاله و سطور گذشته پیدا است، این مقاله صرفاً معطوف به تمدن اسلامی در زمان گذشته است و نسبت به این امکان در دین اسلام و تمدن اسلامی در زمان حال و آینده ساکت است.
تمدن اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله ابتدا به توانمندی ها و نقش محوری زبان عربی، خصوصاً بر نقش فرهنگی آن از صدر اسلام تا عصر حاضر اشاره می کند. سپس بر این تاکید می شود که اسلام تنها نظامی صرفاً اعتقادی نیست، بلکه نظامی حکومتی، اجتماعی، حقوقی، فکری و هنری است که در آن مذهب نقش مرکزی را دارد. این دو موهبت یعنی زبان و مذهب نقش عمده ای در شکل گیری تمدن اسلامی داشته اند.
تمدن اسلامی علاوه بر استفاده از دستاوردهای تمدن های دیگر چیزهای زیادی بر آن اضافه کرده است. مشخصه بارز این تمدن یکی قدرت همگون سازی فرهنگی و دیگری توان تحمل نسبی آن است. در پایان بار دیگر، زبان عربی با زبان های زنده دنیا همانند انگلیسی و فرانسه مقایسه و بر توانمندی ها و نقش وحدت بخش آن تاکید می شود.
بررسی کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهداف و انگیز ه های شکل گیری پدیده «استشراق» و بیگانگی شرق شناسان با فرهنگ اسلامی و منابع تاریخ اسلام، نقد و بررسی آثار شرق شناسی و پالودن آنها از اشتباهات غرض ورزانه و ناآگانه ، لازم و ضروری است. کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری اثر شرق شناس سویسی جناب آدام متز، به رغم اهمیت و جایگاه رفیع خود در تاریخ نگاری اسلامی، کمتر مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. بررسی محتوایی، ساختاری و سندی کتاب مذکور می تواند راه گشای بسیاری از ناگشوده ها در آن باشد. کتاب آدام متز در سه حوزه محتوا، ساختار و اسناد و منابع، نیازمند نقد و بررسی جدی است؛ هرچند این کتاب از نارسایی های ساختاری و کاستی های اسنادی رنج می برد اما اساسی ترین نقد، اشکالات محتوای آن می باشد که مطالب و ادعاهای ناصواب در خصوص برخی از مسایل اسلامی و مذهب تشیع را در بر دارد. که در این نوشتار بدان پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی طبقه بندی های علوم در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور تدریجی زمینه های تمدنی اسلام، انشعاب علوم به رشته های گوناگون و طبقه بندی دانش ها با ملاکها و معیارهایمختلف، به صورت یک نیاز علمی بنیادین در دنیای اسلام دنبال گردید و در دوره میانه به صورت سنتی تخصصی درآمد وچشم انداز هر دانش و نسبت آن با دانش های دیگر روشن تر شد و نیازهای فکری و فرهنگی جهان اسلام از این مسیر تغذیهشد. در این نوشتار تلاش شده است ضمن معرفی اجمالی طبقه بندی های مهم و اصیل و مقایسه آنها، عوامل و زمینه هایطبقه بندیها و نقاط ضعف و قوت و سیر تحول آنها نشان داده شود. نیز ملاکات طبقه بندیها مانند علوم حکمی و غیرحکمی، علوم عقلی و علوم نقلی (شرعی)، صنایع نظری و صنایع عملی، علوم عربی و غیرعربی، مسئله شرافت علوم و...نتایج حاصل از آنها به عنوان مسئله های اساسی تحقیق، نقد و بررسی شده، مورد تامل قرار گیرد.
نقش خاندان های برجسته ایرانی در فرآیند تعامل دو فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تا سده چهارم هجری
حوزه های تخصصی:
بحث و گفتگو در باره عوامل گسترش و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی پیچیده و نیازمند بررسیهای همه جانبه است. اینکه چرا و چگونه اسلام از میان اعراب که در مقایسه با دیگر اقوام پیشینه و بهره تمدنی چندانی نداشتند ظهور کرد و آنان را متحول و متحد ساخت موضوعی اساسی است و نیاز به بررسی مستقلی دارد، اما اینکه توسعه و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی حاصل نشر و تبلیغ آموزه های اسلامی به دست اعراب مسلمان از سویی و ترکیب آن با مواریث فرهنگی و تمدنی دیگر اقوام از سوی دیگر بود موضوع اصلی این پژوهش است. در مقال ه حاضر نقش خاندان های برجسته و فرهیخته ایرانی در فرآیند تعامل میان دو فرهنگ اسلامی و ایرانی تا سده چهارم مورد بررسی و تبیین قرار میگیرد تا بتوان ضمن پرهیز از کلینگری و کلینویسی نقش یکی از عوامل این فرآیند را بازشناخت.
سیر تحول عقل گرایی و نقل گرایی در جهان اسلام و تاثیر تاریخی آن در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در نگاه نخست به روند شکوفایی و تحول فرهنگ و تمدن اسلامی، تعارض عقل و نقل و عقلانیت و سنت به گونه ای جلوه می کند که در نظر کسی که در بررسی خود از سطح به عمق نمی رود تقابل تضاد گونه این دو فریبنده است. حال آن که کند و کاوی دقیق تر آشکار می سازد که آن چه اصحاب عقل و نقل را در پاره ای از مقاطع تاریخی در برابر یکدیگر قرار داده است تعارض در ماهیت مفاهیم عقلی و نقلی نیست، بلکه نوع تمسک به هر یک، به ویژه پای بندی شدید به نقل و سنت بوده که چنین نزاعی را سبب شده است. در این مقاله درصدد تبیین و تحلیل دو نکته برآمده ایم: نخست، از تاثیر تاریخی عقل و نقل در شکل گیری تمدن اسلامی، و سپس از فراز و نشیب روند واگرایی و همگرایی تفکر عقل گرا و نقل گرا سخن خواهیم گفت. حرکت تاریخی مزبور را در جریان نضج گرفتن تمدن و فرهنگ اسلامی از سه چشم انداز، مرحله تقابل و تعارض، مرحله همزیستی و تضارب، و مرحله همگرایی و تعاطی عقل و نقل، مورد بحث قرار داده ایم، هر چند، تحلیل آن ها در قالب مراحل تاریخی این حرکت دشوار می نماید چرا که به طور آشکار هم پوشی های فراوانی دارند.
بایسته های دانشگاه فرهنگ ساز در هزاره سوم (مطالعه موردی: جامعه اسلامی در عرصه جهانی)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اینکه در عصر جدید، کارکرد دانشگاه تنها در آموزش، پژوهش، کارآفرینی و... خلاصه نمی شود، بلکه در نقش یک پایگاه معرفتی به فرهنگ سازی و تمدن سازی نوین می پردازد؛ در این مقاله سعی بر آن است تا با تبیین و تعریف لوازم و شاخص های لازم برای این مهم، نظریه پردازی و الگوسازی لازم صورت پذیرد. روش: روش این تحقیق ،تحلیل محتوا و استفاده از اسناد و مدارک علمی بوده است. یافته ها: یافته های این مطالعه عمیق و اسنادی نشانگر آن است که برای رقم زدن دانشگاه فرهنگ ساز بایسته هایی از قبیل زیرساخت های محتوایی، غنی سازی مبانی فکری، فوق برنامه ها، طرح های ابتکاری (مانند طرح ضیافت در ماه مبارک رمضان) و استفاده از روش ها و الگوهای جدید لازم است. نتیجه گیری: کارکردهای جدید دانشگاه نشان می دهد که این پدیده در عین حالی که خود محصول تمدن است، می تواند بر پدیدآورندگان خود فرهنگ و تمدن تاثیرگذار باشد و حتی گونه های جدیدی از آنها را به وجود آورد. وظایف و کارویژه های دانشگاه را می توان تحت شش عنوان کلی طبقه بندی کرد: تولید اندیشه، شکستن مرزهای دانش و تولید دانش جدید، آموزش افراد و تربیت نیروی متخصص، جامعه پذیر کردن افراد از طریق نهادینه کردن امور فرهنگی، کاربردی کردن علوم و تولید فناوری، تدوین ایده های نوین توسعه و کنترل شاخص های مهم اجتماعی. دستاورد فعالیت دانشگاه در دو بخش اول می تواند موجب تولید یا تغییر عناصر فرهنگی جدید شود و نتیجه فعالیت در سایر بخش ها می تواند تغییر یا تولید مظاهر جدیدی از تمدن را به دنبال داشته باشد. دانشگاه می تواند همزمان در هر دو حوزه فعالیت کرده، معمار تمدن و مولد فرهنگ باشد.
اسلام و هندوئیزم : تحقیق در مبانی مشترک دو فرهنگ
حوزه های تخصصی:
دو تمدن ایران و هند، سابقه ای دیرپا در تاریخ آسیا دارند. بررسی تطبیقی ریگ ودا و اوستا به وضوح این معنا را نشان می دهد. باورها، آیین ها، اساطیر مشترک و نیز تجلی آنها در هنر و معماریِ ایرانِ پیش از اسلام، خاستگاه مشترک دو تمدن را، به ویژه با توجه به پیشینه مشترک آریایی بودن دو قو،م اثبات می کند.
حضور اسلام در ایران، دامنه گسترش این دین را تا مرزهای هند وسعت بخشید و هندوان از این طریق با اسلام آشنا شدند. خارج از حضور سیاسی و بعضاً، نظامی مسلمانان که در سال 1193 میلادی به فتح دهلی توسط قطب الدین ایبک انجامید، تبادل فرهنگی میان دو تمدن ایرانی ـ اسلامی با تمدن هندی بسیار وسیع و گسترده بوده است. در این میان رویکردهای عرفانی و صوفیانه، به ویژه پس از حضور خواجه معین الدین و میرسیدعلی همدانی، شاگرد علاالدوله سمنانی، یکی از مهم ترین حلقه های اتصال این دو تمدن بوده آن چنان که داراشکوه متأثر از همین ارتباطِ بسیار عمیق، اوپانیشادها را «کتاب مکنون» خواند و تأویل آن را تأویل قرآن شمرد.
این مقاله از نسبت های وسیع فکری میان دو تمدن بزرگ آسیایی، یعنی تمدن اسلامی و هندی، صرفاً به مقوله وحدت وجود خواهد پرداخت؛ امری که تجلی گسترده آن در مواردی سبب گردید فِرَق عرفانی و حکمای مسلمان هندی از گرایش به وحدت وجود اجتناب کنند تا مرز آیینی و اعتقادی خود با هندوئیزمِ مبتنی بر اوپانیشادها (به ویژه، مکتب فلسفی ودانتا) را روشن و مشخص سازند. مبنای مقاله تبیین وجوه مشترکی در اسلام و هندوئیزم است که مسالمت و تفاهم وسیع این دو آیین در هند را رقم زد و حتی به ظهور مشاربی چون «دین الهی» توسط اکبر (963-1014 ق / 1556-1605 م)، سومین پادشاه گورکانی، انجامید، و نیز تأکید بر این معنا که تلاش در جهت ایجاد اختلاف میان هندو و مسلمان به عنوان بخش اعظم هویت آسیایی کاملاً سیاسی، و به ویژه انگلیسی، بوده است.
ارکان تمدن و نقش انقلاب اسلامی در اعتلای مجدد تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی: