مطالب مرتبط با کلیدواژه

هویت برساخته


۱.

روند شکل گیری هویت «یافته» و هویت «برساخته» در سلفیه و اسلام سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: احیاگرایی هویت یافته هویت برساخته اسلام سیاسی سلفیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۸۵
هدف پژوهش حاضر بررسی روند شکل گیری «هویتِ یافته» و «هویتِ برساخته» در سلفیه و اسلام سیاسی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و این فرضیه مطرح می شود که جریانهای اسلامی با دو فرض متفاوت یعنی یافتن هویت و برساختن آن، فرایند احیاگرایی را دنبال کرده اند؛ سلفیه نماینده ی گروه اول، و اسلام سیاسی نماینده ی گروه دوم بوده اند. نتایج حاکی از آن است که جریان سلفی فرایند احیای هویت را از طریق: «رجوع مداوم به نص»، «نادیده گرفتن دانش انباشته ی مسلمانان» و «تاکید بر ظاهر نصوص» پی گرفته؛ و در مقابل، اسلام سیاسی با تاکید بر «تفسیر نصوص دینی»، «رجوع به دیگری در عین تمایزگذاری با آن» و «رجوع به زندگی روزمره»، احیای هویت مسلمانی را به شیوهای نوآورانه دنبال کرده است
۲.

سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان سازی مشروعیت در معماری معماری معاصر ایران گذشته گرایی هویت برساخته پارادایم انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۲
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.