مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
طرح برهان نظم در کلام اسلامی به عنوان یکی از راه های اثبات وجود خدا سابقه دیرینه ای دارد. به رغم این سابقه، پرسش ها و ابهام های فراوانی پیرامون صغری، کبری و تقریرات برهان نظم وجود دارد. آنچه بیش از همه بر ابهام می افزاید، تعریف «نظم» و تعیین قسم خاصی از نظم در تقریرات برهان نظم است. انحصار نظم در این برهان به نظم غایی، دلیل روشنی ندارد؛ با استفاده از نظم فاعلی نیز می توان برهان را تقریر کرد. نیازمندی به هدف، رکن تقریر استدلال با استفاده از نظم غایی است، در حالی که تعیین هدف از راه تجربه سخت یا غیر ممکن است و استفاده از استدلال های فلسفی برای تعیین هدف، برهان نظم را از سادگی و همه فهم بودن می اندازد؛ هرچند بسیاری از اشکالات را حل می کند. مقاله حاضر به تبیین تقریرهای برهان نظم از دیدگاه مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی و جعفر سبحانی پرداخته و برخی از ابهام ها و اشکال ها را مطرح می کند.
وحی و تجربه دینی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و دکتر سروش(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحلیلها درباره وحی، تجربه دینی انگاشتن آن است. برخی از متفکران بر این اساس معتقدند که وحی همان تجربه دینی است و اگر انبیا به درجه نبوت رسیده اند، نتیجه اندوخته های دینی و مذهبی آنان است. در واقع وحی در تجربه دینی خلاصه شده و از همان سنخ است. به نظر می رسد دیدگاه آنان بیش از آنکه با مذاق حکما و متکلمان اسلامی سازگار باشد، از اندیشه متفکران غربی متاثر است.
دکتر سروش نیز معتقد است که وحی همان تجربه دینی و الهام است و این دو، همانند تجربه های شاعران و عارفان است و نیز فرهنگ، شخصیت و دانش نسبی پیامبر در ارائه مفاد وحی تاثیر می گذارد و وحی را خطاپذیر می سازد.
جایگاه منابع مستفاد در فهم قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
در طول 14 قرن، شاهد اختلاف آراء و عمل کردها در خصوص نحوه مراجعه به قرآن کریم و استنباط معارف از آن بوده ایم، به طوری که باعث ایجاد روش ها و مناهج متفاوت گشته است. هر چند عوامل متعددی در این اختلاف نظرات و دیدگاه ها نقش داشته است ولی یکی از مهم ترین دلایل، عبارت است از تفاوت اعتماد و اعتقاد مفسران به جایگاه منابع و علوم مستفاد در فهم قرآن. در این نوشتار به بررسی جایگاه منابع دین یعنی «عقل» و «نقل» و همچنین نقش «سایر علوم» و تأثیر هر کدام در استنباط مفسّر، از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی که از رهروان روش تفسیری «قرآن به قرآن» می باشند پرداخته شده است.
سعی بر یافتن صراط مستقیم در لابلای نگاه های افراطی و تفریطی به منابع تفسیر، از اصول این دیدگاه می باشد که در آن قرآن به عنوان محور اصلی و میزان سایر منابع معرفی می گردد. با اینکه مجموع آیات قرآن، در فهم، نقش ویژه ای دارد و خود قرآن برای ارائه مقصود خود نیاز به هیچ منبع دیگری ندارد، لکن بهره گیری از عقل و همچنین روایات به شرط عدم مخالفت با آیات قرآن، در وصول به پیام دین ضروری تلقی شده است.
تأکید ویژه بر رعایت جایگاه هر منبع و مکانیسم مورد نظر در وصول به پیام قرآن و اسلام جزو اساسی ترین مسائلی است که این دیدگاه مطرح می باشد.
جایگاه روایت در تفسیر تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر تسنیم از تفاسیر جامع معاصر با رویکردی همه سویه به قرآن کریم است که شخصیت اخلاقی و جامعیت علمی نگارندة آن، ضرورت توجه به این تفسیر منحصربه فرد را دو چندان کرده است. مفسّر، ارائة تفسیر قرآنی محض را وجهة همت خود دانسته است. با این حال، در این تفسیر، روایات به شکل وسیعی به کار گرفته شده اند. رویکردهای خاص مفسّر نسبت به روایات تفسیری و شیوه های نقد و تحلیل آن ها در دو حوزة نقل و نقد صدوری و محتوایی، موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. آیت الله جوادی آملی، رجوع به سخنان معصومان را فقط برای تقیید یا تخصیص اطلاق یا عموم آن و نیز برای برطرف شدن ابهام در تطبیق ضروری دانسته است نه در اصل مفهوم یابی، زیرا قرآن خود مبین خویش است و بررسی سندی و تحلیل محتوای احادیث بر مبنای معیارهای فقه الحدیث، از نکاتی است که در روش شناسی جنبه های روایی این تفسیر قابل توجه است.
بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آملی دربارة برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچ یک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمی پذیرد و آن ها را نوعی مغالطه می داند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمی توان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفه اسلامی توضیح می دهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی می داند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی درباره برهان وجودی و انتقادات او به این برهان می پردازد.
نقش پیش فرض ها و پیش فهم ها در تفسیر قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با قرآن کریم و تدبّر در آن پیش فرض ها و پیش فهم ها نقش آفرین است. اعتقاد به عدم وصول به فهم نهایی از مهمترین مدعیاتی است که مبتنی بر دخالت پیش فرض ها، پیش فهم ها، علایق و انتظارات مفسّر و همچنین علوم و معارف عصری بر فهم و تفسیر متن است.
دکتر مجتهد شبستری با اعتقاد به همین موضوع معتقد است قرائت ها به صورت امری واقعی و حقیقی متعدد و متفاوتند و در تفسیر متون نمی توان به فهم نهایی نائل شد، اما آیت الله جوادی آملی با رد این مدعا معتقد است مفسّر می تواند از پیش فهم ها و پیش فرض های خود گذر کرده و به فهم نهایی دست یابد. وی بر آن است که علوم و معارف عصری بر تفسیر تأثیرگذار نیست، اگرچه مفسران گاهی به اقتضای نیازهای زمانه به تفسیر می پردازند.
این پژوهش به بررسی و نقد آراء دکتر مجتهد شبستری با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی در خصوص تأثیر یا عدم تأثیر پیش فرض ها و پیش فهم ها بر فهم و تفسیر متون مقدّس پرداخته است.
صورت پردازی مفهوم انسان و چگونگی تأثیر آن بر اندیشه سیاسی؛هابز و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در سه محور کلی انسانشناسی در مفاهیم مورد نظر، از قبیل سرشت انسانی، تفسیر انسان، منشأ حق، روح، تحلیل عقلی زندگی اجتماعی، انگیزه انسان و یا عامل حرکت، حق و تکلیف، انسان پرومتهای در مقابل مقام خلافت، دین، و ... و نیز شرح و تفصیل در تفارق آن، به این نتیجه دست یافته است که وجوه تفاوت، ناشی از نگرش طبیعتگرای توماس هابز، در مقابل دیدگاه ترکیبی فطرت و طبیعت (با تأکید بر فطرت) جواد آملی به انسان است. این دوگانگی در نگاه به انسان به عنوان یکی از مبانی اساسی اندیشة سیاسی، موجب شده است تا در باور جوادی، قدرت مطلق در اختیار امام معصوم و سپس نایب عادل او قرار گیرد حال آنکه در نگاه هابز، قدرت مطلق بایستی در اختیار شاه باشد. گزاره مزبور، چگونگی تأثیر صورتپردازی میان مفهوم انسان و اندیشة سیاسی در دستگاه فکری جوادی آملی و توماس هابز را نشان میدهد.
علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، متفکری است که با تکیه به مباحث مختلف سنت تفکر اسلامی (همچون فلسفه اسلامی و اصول فقه) تبیین خاصی از موضوع علم دینی ارائه می دهد. ایشان معتقدند که علم بما هو علم کشف واقع می کند و بدین رو آنچه واقعا علم است، اسلامی است، اما با بررسی وضعیت علم در دورهٴ جدید معلوم می شود که علوم جدید، واقعا و خالصا علم نیست؛ چرا که از فلسفه های الحادی تأثیر پذیرفته اند. به باور ایشان، اگر بخواهیم در علوم کنونی تحولی بیفکنیم و علم اسلامی داشته باشیم، باید نگرش خاصی را به علم تقویت کنیم، جایگاه دستاوردهای معرفتی بشر (از علوم تجربی گرفته تا علوم فلسفی و شهودی) را در هندسهٴ معرفت دینی معلوم سازیم و تعامل خاصی بین دستاوردهای تجربی و عقلی و شهودی با منابع نقلی برقرار سازیم. لُبّ دیدگاه ایشان را شاید بتوان توجه به مراتب طولی عقل در درک حقایق عالم و تلازم همه جانبهٴ عقل و نقل دانست. مقالهٴ حاضر می کوشد مبانی دین شناختی و علم شناختی ایشان را در زمینهٴ علوم بشری و علم دینی تبیین کند.
راه های راستی آزمایی در مکاشفات عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرفان نظری مکتبی در شناخت هستی است که منبع معرفتی و اصلی آن کشف و شهود است. وجود اختلاف و گاه تنافی و تعارض میان شهودهای عارفان، یکی از مهم ترین مسائلی است که اعتبار کشف و شهود را به عنوان منبعی معرفتی به چالش کشیده است. در این مقاله ضمن اذعان به اصل وجود اختلاف و تعارض میان مراتبی از کشف و شهود، مهم ترین میزان هایی که در آثار عرفا برای تمیز مکاشفات صحیح از سقیم، بیان شده است، معرفی و بررسی می شود.
برهان تجربه دینی در اندیشه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رواج و اهمیت یافتن «برهان تجربهٴ دینی» در بحث «براهین اثبات وجود خدا» امری جدید و عمدتاً مربوط به فلسفهٴ دین مسیحی در نیمهٴ دوم قرن بیستم و متأثر از شرایط معرفتی و پیشینهٴ فرهنگی مغرب زمین است. این مقاله می کوشد با اشاره به بستر تاریخی طرح این نوع برهان در غرب، دیدگاه اسلامی را در خصوص آن، به ویژه با استناد به آرای علامه جوادی آملی، عرضه و ارزیابی کند. اعتماد و تأکید اندیشمندان مسلمان بر برهان های مابعدالطبیعی اثبات وجود خدا، به ویژه برهان وجوب و امکان، مانع از بسط و توسعهٴ بحث دربارهٴ سایر شیوه های ممکن اثبات وجود خدا از جمله برهان تجربهٴ دینی شده است، ولی در عین حال می توان مبانی لازم برای اظهار نظر در این باره و نیز براهین قابل مقایسه با برخی از تقریرهای برهان تجربهٴ دینی را در آثار ایشان یافت که در این مقاله به پاره ای از آنها اشاره شده است.
شریعت و سیاست در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پاسخ به مسألهٔ «رابطهٔ شریعت و سیاست در حکمت متعالیه» با بحث در این زمینه به تبیین تمایزهای چهارگانهٔ (تفاوت در مبدأ و خاستگاه، تفاوت در غایت، تفاوت در فعل، تفاوت در انفعال) این دو مقوله از نظر ملاصدرا می پردازد. توجه به تحلیل بحث از منظر رابطهٔ نفس و بدن از نوآوری های این بحث است که رابطهٔ شریعت و سیاست همان گونه که خود ملاصدرا تصریح می کند، در رابطهٔ نفس و بدن تحلیل شده است. همچنین در ادامه، این بحث از منظر نظریهٔ حرکت جوهری نیز مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در مباحث ملاصدرا برجستگی دارد، این است که وی پایان سیاست را آغاز شریعت می داند. از همین منظر می توان گفت که قدرت گیری شریعت، با زمینه سازی سیاست و در زمینهٔ سیاست صورت می گیرد. تأکیدات بر این موضوع با توجه به بحث رابطهٔ «نفس و بدن» و «شریعت و سیاست» به طور مبسوط آمده است.
توسعه کوثری در چهارچوب اخلاق الاهی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«توسعهٴ اقتصادی» یکی از جنبه های توسعه به مفهوم وسیع آن است که در دورهٴ جدید، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، عالی ترین هدف و آرمان اجتماعی بسیاری از کشورهای جهان بوده است. توسعهٴ اقتصادی از کشورهای غربی آغاز گردید و بر مبانی اعتقادی، انسان شناختی و اخلاقی خاصی استوار است، از این رو، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان، این سؤال مطرح گردید که آیا اصولاً توسعهٴ اقتصادی امری ممدوح است؟ اگر چنین باشد، آیا چنین چیزی با عقاید و اخلاق اسلامی، سازگاری دارد؟ هدف این مقاله، بررسی این مسأله از دیدگاه حکیم متأله آیت الله جوادی آملی است. یافته های مقاله، نشان می دهد که از دیدگاه ایشان، دو نوع توسعهٴ اقتصادی وجود دارد که یکی ممدوح است (توسعهٴ کوثری) و دیگری، مذموم (توسعهٴ تکاثری). توسعهٴ کوثری توسعه ای است که در درون خود، متضمن رشد مستمر تولید، پیشرفت فنی، شکوفایی علمی و فراوانی امکانات رفاهی است؛ اما در عین حال، بر اخلاق و ارزش های الاهی نیز مبتنی است. از این رو، نه تنها امری مجاز، که واجب است. ایشان برخی مختصات نظری چنین توسعه ای را در حوزه های مختلف، از جمله در تولید، توزیع و مصرف، بیان نموده ، معتقدند با تلاش علمی بیش تر در گزاره های ارزشی و دانشی اسلام، می توان الگوی کاملی از چنین توسعه ای را طراحی و اجرا کرد.
تحلیل رابطه تربیت اخلاقی و جنسیت مبتنی بر انسان شناسی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریهٴ عدالت گرای علامه جوادی آملی، در تقابل با نظریات رقیب (برابرانگاری و نابرابرانگاری افراطی) که به نفی مطلق یا اثبات مطلق تمایز گرایی جنسیتی در حوزهٴ تربیت اخلاقی می پردازد، از شاخصه ها و امتیازات چشمگیری برخوردار است.
تحلیل مفهوم تربیت اخلاقی از منظر ایشان به نفی کلی تمایزگرایی منجر نمی شود. بررسی رابطهٴ جنسیت با هویت انسانی زن و مرد بر اساس مبانی انسان شناسی ایشان در هر سه رویکرد قرآنی، فلسفی و عرفانی، برابرانگاری را در عرصهٴ بسیار وسیعی از این قلمرو، ثابت می کند.
سنجش رابطهٴ جنسیت با سه جنبهٴ اصلی تربیت اخلاقی (یعنی اصول، اهداف و ارزش های اخلاقی) نیز وسعت محدودهٴ برابرانگاری را تأیید می نماید؛ اگرچه می باید برای تمایزگرایی جنسیتی نیز متناسب با تفاوت های تکوینی در شیوه های تربیت اخلاقی، سهم محدودی در نظر گرفت.
سرشت سیاست در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مفهوم و سرشت سیاست از وظایف مهم فلسفة سیاسی است و بدون فهم این موضوع نمی توان از دیگر مباحث فلسفة سیاسی سخن به میان آورد. این مفهوم از دیدگاه حکمای حکمت متعالیه بحث شده است و یکی از مؤثرترین فلسفه های شناخته شده در ایران است که فلسفة وجودی انقلاب اسلامی قرار گرفت. به گونه ای که بیش ترین تعامل را با جامعة سیاسی ایران و رخدادها و تحولات آن برقرار کرد. تلاش شده است تا دربارة مفهوم سیاست، انواع، ویژگی ها، و ضرورت آن مختصراً بحث شود تا مشخص شود حکمت متعالیه با چه نگاهی به سیاست توانسته است چنین تحولاتی را پدید آورد. تأکید بر هدایت گری و ایجاد تحول در انسان در کنار تبعیت سیاست از شریعت از ویژگی های سیاست در حکمت متعالیه است که تحقق آن برابر با ایجاد جامعة اخلاقی خواهد بود.
وجود ذهنی و حقیقت علم؛ تفسیری تجزیه گرا از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی می توان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود می یابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونه ای مطابق با معلوم خارجی است (واقع نمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت می ورزد تشریح و سپس بررسی می شود. این تفسیر، که می توان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیه گرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آن جا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است به منزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی می شوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورت های ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمی داند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دست کم ابهامات قابل توجهی مواجه اند.
بررسی تطبیقی آیه میثاق از نظر استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین استنادات قرآنی در فطری بودن معارف دینی، آیه 172 اعراف «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» است که می توان آن را احتجاجی در برابر معاندین و منکرین دین دانست. آرای گوناگونی از متقدمین و متأخرین در مورد این آیه مطرح شده است؛ برخی آیه را در حد تمثیل دانسته اند و بعضی دیگر معتقدند که آیه درصدد بیان واقعیت خارجی است . ضرورت بحث از این موضوع، زمانی نمایان می شود که اختلاف نظرات متعدد و به ظاهر متناقض در این زمینه، موجب تشویش اذهان عرف و به ویژه علاقه مندان به این بحث می شود.
مقاله حاضر پس از بررسی نظرات دیدگاه های شهید مطهری و استاد جوادی آملی پیرامون عالم ذر، بیان می دارد که وجه تشابه این دو بزرگوار در عنایت به دیدگاه علامه طباطبایی است با این تفاوت که شهید مطهری ظاهراً این نظریه را پذیرفته اند ولی استاد جوادی آن را نقد نموده اند، به نظر می رسد نوآوری نوشتار حاضر این است که می توان دیدگاه ملکوت علامه طباطبایی را با نظریه ی فطرت استاد جوادی آملی جمع نمود.
مطالعه تطبیقی آیه هفتم سوره آل عمران، از دیدگاه آیات - علامه طباطبایی، جوادی آملی و ملکی میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیة هفتم سورة آل عمران به مبحث مهمی از مباحث علوم قرآنی اشاره دارد و مفسران غالباً در ذیل آن به بررسی محکم و متشابه می پردازند. آیة الله جوادی هم در تفسیر تسنیم بدان پرداخته است. و آراء و افکار خود را که غالبا وامدار المیزان است مطرح نموده و به شرح و بسط هایی پرداخته که این امر در برخی موارد، سبب بروز تضادهایی درون متنی شده است. در ادامه به بررسی دیدگاه های ایشان پرداخته تضاد های درونی آن را بیان نموده و آراء ایشان را با دیدی منصفانه توصیف و تحلیل می نماییم.
هویّت بخشیِ دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری هویّت هر فرد مرهون دو عنصر کلیدی شناختن خود و داشتن هدفی مشخّص است، که دو محورِ تحقیق در عرصه معرفت شناختی و غایت شناختی را بر انسان لازم می سازد. علامه جوادی آملی، ضمن ارائه تعریفی جامع از انسان بر مبنای دین به «حیّ متالّه»، به هویّت بخشیِ دین به انسان هم در عرصه معرفت شناختی به لحاظ شناختِ خود و هم در عرصه غایت شناختی پایبند است: در عرصه معرفتی، همان گونه که انسان در هستیِ خود فقر محض بوده، به لحاظ معرفتی نیز عین فقر است و بدون تعریف شدن از سوی خداوند سبحان ممکن نیست خود را بشناسد و هویّت خود را دریابد. در عرصه غایت شناختی نیز، حرکت انسان به سوی مظهریّت اسماء حسنای حق بوده و انسانیّت انسان یا هویّتِ او در پایان این سیر جوهری مشخّص می شود. این دو عرصه نشان خواهد داد که تنها فردی از انسانیّت و هویّت حقیقیِ انسانی برخوردار خواهد بود که به لحاظ اعتقادی دین درست و حق را برگزیده باشد و به لحاظ اعمال و اخلاق بر مبنای رفتارهای صحیح دینی عمل کند.
این مقاله در دو محورِ عمده خودشناسی و غایتمندی و با تمرکز به آثار علّامه جوادی آملی نقش دین در هویّت بخشی به انسان را تبیین نموده است. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی و تبیینی است.
الگوی مشاوره ای خودپنداره تاله محور مبتنی بر مبانی انسان شناسی اسلامی(دیدگاه جوادی آملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودپنداره، انگیزه قوی در رفتار فرد است. عمل و رفتار فرد مطابقت دارد بااینکه او در آن زمان، خویش را چگونه می بیند. روان شناسان تحولی معتقد هستند باورها و عقاید ایدئولوژیک فرد از عوامل بنیادی در تشکیل خودپنداره ای قوی و منسجم است. با توجه به اینکه مبانی فلسفی و انسان شناختی، اساس شکل گیری اعتقادات ایدئولوژیک فرد هستند؛ لذا بررسی مبانی انسان شناسی از طریق تأثیر گذاری بر برنامه های پژوهشی علوم تربیتی و روان شناسی و همچنین به طور مستقیم برای اصلاحات پیش برنده نظام آموزشی کمک کننده است و می تواند به ایجاد زمینه ای مناسب برای توسعه مستمر نوآوری های آموزشی تبدیل شود و راهبردهای نوآوری آموزشی نیز در صورتی که فارغ از بازنگری در زیرساخت های نظری باشد تنها تغییرات محدودی را می تواند پدید آورد. به همین دلیل محققان در این پژوهش با قرار دادن فلسفه اسلامی(مبانی انسان شناسی جوادی آملی) به عنوان زیرساخت علوم تربیتی و روان شناسی به طراحی الگوی خودپنداره مبتنی بر آن اقدام کرده اند؛ تا زمینه برای اصلاحات اساسی و بومی در روان شناسی و علوم تربیتی فراهم شود. منبع یا جامعه این پژوهش کلیه کتاب های جوادی آملی بود که از سال 1372 تا سال 1391 منتشر شده است. این پژوهش در قالب روش هرمنوتیک انجام شد که از انواع روش های کیفی است. نتایج این پژوهش، الگوی مشاوره ای خودپنداره تاله محور را متشکل از سه محور اصلی فرایند، محتوا و فنون ارائه داده است که هرکدام نیز شامل زیر مقوله های مختص خود است.
بررسی انتقادی اخلاق ارتباطی نادینگز با تأکید بر دیدگاه جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی انتقادی اخلاق ارتباطی نادینگز با تأکید بر دیدگاه جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات است که نوعی اخلاق ارتباطی را مطرح می کند. دیدگاه نادینگز، که بر مبانی فلسفی فمینیسم، عاطفه گرایی، هستی گرایی، طبیعت گرایی عملگرا و قائل بودن به شر در جهان مبتنی است از دید کتاب مفاتیح الحیات جوادی آملی، که بر مبانی فلسفی حکمت متعالیه، عقل-گرایی دینی، مطلق گرایی، محوریت ارزشهای انسانی و احسن بودن نظام آفرینش مبتنی است، مورد نقد قرار گرفته است؛ بدین منظور این مقاله از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای بهره می گیرد. نتایج حاکی است که به رغم نقاط مثبت دیدگاه نادینگز مانند تأکید بر عنصر عاطفه، برقراری ارتباط دو طرفه، که نیازمند درک متقابل است و دیدن دنیا از دید شخص مورد دلمشغولی از نظر نادیده گرفتن منابع خارجی تقدس، تأکید بیش از حد بر عنصر عاطفه و روابط رو در رو و نادیده گرفتن عقل، جنسیت گرایی، نسبیت گرایی و قائل بودن به شر در جهان دیدگاه جامعی نیست و لذا از دیدگاه دینی قابل نقد است. بنابراین از مبانی دیدگاه ارتباطی جوادی آملی می توان دلالتهایی مانند خدامحوری، محوریت ارزشهای انسانی به جای جنسیت، در نظر گرفتن عنصر عقل و عاطفه در کنار هم و پایه ریزی اصول ثابت و پایدار را در تبریت اخلاقی استنباط کرد.