مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظم جهانی
حوزههای تخصصی:
با بررسی مهم ترین تغییرات نظم جهانی در سه سطح نظام بین الملل، منطقه ای و ملی و موضوعات مرتبط با تبیین وضعیت نظم کنونی جمهوری اسلامی ایران، نخست به شناختی از چالش ها - محدودیتها و عوامل بازدارنده خارجی (تهدیدها) و داخلی (آسیب ها) - به منظور رفع آنها و در بستر فرصت ها به چگونگی امکان تغییر نظم در پی رسیدن به هدف کلان «نظم مناسب» می پردازیم. در این باره، اهمیت نخست را به عوامل محدودیت آور ناشی از نظام بین الملل و بعد نظام فرعی منطقه ای، سپس آسیب های داخلی داده و آنگاه به توانمندی های این سطوح و موضوعات ذیربط در روند شناخت علمی نظام می پردازیم تا نشان داده شود در پرتو تحولات بین المللی، جمهوری اسلامی ایران با تنگناهای بسیاری روبه رو است؛ تا آنجا که ممکن است بسیاری از استعدادها و ظرفیت های سیاسی بین المللی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی خود را از دست بدهد. از این رو می باید هوشمندانه به منظور استقرار «نظم مطلوب» چاره اندیشی شود.
عناصر و روندهای موثر بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تصویری از رهیافت های گوناگون فکری در روابط بین الملل معاصر را که در صدد بررسی ساختار های نظم و ترسیم افق آینده هستند، ارائه و سپس آنها را ارزیابی و تحلیل خواهد نمود. پرسش بنیادین مقاله، این است که امروزه در سیاست جهانی چگونه نظامی حاکم است و چگونه نظمی آن را به پیش می برد؟ کدام یک از گزینه های مطرح از جمله لیبرالیسم، نظام تک قطبی، ایده برخورد تمدن ها، جهاد در مقابل نظام نو استعماری غرب و یا نظام آنارشی گونه به بهترین وجه می تواند ترسیم کننده چشم انداز نظام سیاست جهانی در آینده باشد؟ آیا هر کدام از این موارد به تنهایی می توانند سرنوشت فعلی ساختار جهانی را رقم بزنند یا اینکه هر کدام از آنها قسمتی از پارادایم نظام معاصر جهانی محسوب می شوند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر می توانند پاسخگوی سوال های مربوط باشند. ایده نوشتار حاضر این است که هر بحثی راجع به نظم جهانی باید دربرگیرنده چهار وجه گوناگون باشد: موازنه نظامی و سیاسی قدرت، تقویت نهادهای بین المللی و پیدایش حاکمیت جهانی، تاکید بر ارزش های مشترک فکری انسانی در سطح جهانی و تبیین و تعیین ساختار اقتصاد سیاسی جهانی درباره تولید، مالیه و توزیع. با توضیح این موارد مقایسه مختصری از نظم فعلی در مقابل نظم های گذشته در ساختار نظام جهانی صورت می گیرد و در نهایت توصیه هایی نیز برای پیشبرد نظم آینده جهانی ارائه می گردد.
نگرش و رفتار چین در قبال نظم موجود جهانی و جایگاه این نظم در قدرت یابی پکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موازات افزایش قدرت چین، موضوع نگرش و رفتار این کشور در قبال نظم موجود جهانی مجال طرح گسترده تری می یابد. پرسش در این زمینه این است که آیا همگرایی و پیروی چین نسبت به قواعد، هنجارها و نهادهای نظم جهانی که وجه مشخص سیاست خارجی این کشور از 1979 به این سوست، ماهیتی موقت و تاکتیکی دارد و یا دارای ویژگی بلندمدت و استراتژیک است؟ در این نوشتار با بهره گیری از نظریه وابستگی متقابل استدلال می شود که برخلاف انتظار و تحلیل صاحب نظران متأثر از واقع گرایی تهاجمی، دستاوردهای همگرایی چین با نظم موجود بین المللی، سبب ساز متقارن شدن نگاه و منافع این بازیگر با سایر بازیگران عمده شده و لذا پکن، ملاحظات و منافع مشترکی با دولت هایی مانند ایالات متحده در پاسداری از ثبات ناشی از تداوم نظم جهانی لیبرال یافته است. این امر به معنای تبدیل چین به بازیگری حامی وضع موجود و رنگ باختن تجدیدنظرطلبی این کشور در سطح کلان است.
نقد و بررسی دیدگاه تعامل با آمریکا به عنوان راهبرد حل مشکلات کلان اقتصادی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه تعامل با آمریکا، جهانی شدن یک پدیده خودجوش است که قدرت های بزرگ این حرکت را تسریع می بخشند. پیشرفت و رفاه، از طریق قرارگرفتن در دهکده جهانی و جهانی شدن پدید می آید. هر کشوری در صورتی از مزایای جهانی شدن بهره مند می شود که بتواند همگرایی خود با نظام جهانی را به اثبات برساند. جهانی شدن، تغییراتی در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را مطالبه می کند. در روند یکپارچه شدن اقتصاد جهانی، سرمایه به سمت مناطقی از جهان میل پیدا می کند که نسبت به معیارهای نظم جهانی بیشتر تمکین کند. عمده معیارهای نظم جهانی، عبارتند از: کنار گذاشتن تنش با اسرائیل، کاهش قدرتِ بخش سنتی حاکمیت، جدایی دین از سیاست، کاهش هزینه های نظامی و استعفا از نقش رهبری دنیای جنوب. هدف مقاله، تبیین دیدگاه تعامل و نقد آن، با روش تحلیلی توصیفی است.
امکانات راهبردی و نتایج سیاسی اتخاذ رویکرد هرمنوتیکی در مواجهه ایران و غرب در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، تقابل و چالش های فرهنگی و اجتماعی ایران با غرب به سطح نظام سیاسی مستقر منتقل شد. بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران با فعال سازی راهبرد عدم تعهد در قبال قدرت های استعمارگر در سیاست بین الملل و نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، ساخت جدیدی به سیاست خارجی خود بخشید. تحولات جهانی به خصوص پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد نظم جهانی جدیدی به وجود آورد که در این نظم جهانی جدید، هزینه های پیگیری آرمان های انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن به تدریج افزایش یافت. از آنجاکه تحلیل های متفاوتی از آینده نظم جهانی شده که هر یک از آن ها مبانی نظری و تبعات راهبردی خود را داراست؛ پرسش اصلی این مقاله آن است که کدام تحلیل از نظم جهانی در عین وفاداری به اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی، می تواند ما را به سوی تفاهم نسبی با غرب و کاهش هزینه های تقابل و تعارض کنونی رهنمون سازد؟ در پاسخ به این پرسش و با بهره گیری از نظریه هرمنوتیک این فرضیه مطرح شده است که تبیین نظم جهان بر اساس رویکرد نظری هرمنوتیک انتقادی، امکانات راهبردی مناسبی برای کاهش هزینه های نظام در عین حفظ ارزش های آرمانی انقلاب اسلامی را فراهم می سازد. یافته های این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به تجزیه وتحلیل مباحث پرداخته است، نشان می دهد اتخاذ رویکرد معرفتی هرمنوتیک رهایی بخش امکان تدوین سیاست های راهبردی هماهنگ در حوزه های مختلف چالش های میان ایران و غرب، راه برون رفت مناسبی برای مسئله یادشده است.
تبیین مبنای تئوریک تحلیل نظم جهانی در دوران پساجنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
265 - 282
حوزههای تخصصی:
علم روابط بین الملل در پاسخ به معمای نظم شکل گرفته است. مهم ترین موضوع فراروی تئوری های این رشته، ارائه الگویی از نظم در بین بازیگرانی است که در عرصه نظام بین الملل در حال کنش هستند. پرسش این است که برداشت تئوری های روابط بین الملل از مسأله نظم در نظام بین الملل پساجنگ سرد چیست؟ به نظر می رسد رشته روابط بین الملل در تبیین موضوع خود (نظم) به دلیل تحول در چارچوب کارکردی اش یعنی نظام بین الملل، با کثرت پارادایم ها روبرو است. به همین جهت در پاسخ به علل بی نظمی و مساله نظم، راهکارهایی مهم نظیر نظم موازنه محور، نظم نهاد محور، نظم ایده محور و نظم عدالت محور را ارائه کرده اند که به تشریح ابعاد هر یک پرداخته می شود. در پایان سعی بر آن است تا شاخص های الگوی مطلوب از نظم در نظام بین الملل کنونی ارائه شود.
نظم نوین جهانی و تحول در منطقه گرایی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
36-69
حوزههای تخصصی:
با اختتام دوره جنگ سرد، مسائل پیچیده و جدیدی مانند تضعیف عاملیت قدرت و امنیت نظامی، افزایش کنشگران غیردولتی و ظهور بازیگران جدید بین المللی و منطقه ای رخ داد و منطقه گرایی به عنوان چشم انداز و پارادایمی نوین مورد بازبینی قرار گرفت و این پرسش مطرح شد که «آیا با وجود تحولات جدید در سیستم بین الملل، تحول شبه پارادایمی در منطقه گرایی نوین به وجود آمده است؟ در این راستا دیدگاه رهیافت های تئوریک جدید به منطقه گرایی چگونه بوده است؟» در پاسخ این فرضیه مطرح گشت که «اکنون منطقه گرایی از مهم ترین مسائل سیاست بین الملل بوده و در سطوح مختلف نسبت به نوع کلاسیک متحول شده است». همچنین، در این موضوع رهیافت های شبکه ای، ساختارگرایی، سیستم های تابعه، امنیت منطقه ای و نظریات متأخر، برخلاف نگرش های رئالیستی، دیدگاه های جدید و متنوعی را مطرح کرده اند.
آمریکا و چین؛ بررسی دو الگوی حکمرانی در عصر کرونا
منبع:
حکمرانی متعالی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
162 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از عمیق ترین حوزه هایی که با شیوع کرونا مورد پرسش قرار گرفت شیوه حکمرانی در کشورهای مختلف است. از چین تا آمریکا همه کشورها با بحران اقتصادی سیاسی مواجه شده اند. تنها تفاوت این کشورها با هم_ فراسوی مارکسیسم، سوسیالیم و لیبرالیسم_ شیوه حکمرانی آن ها است. این که سیستم های حکومتی با چه سرعتی به کرونا واکنش نشان دادند؟ چقدر در برخورد با این بحران پویا بودند؟ فرایند سیاستگذاری خود را تا چه اندازه متناسب با شرایط بحران تنظیم کردند؟ جایگاه جهانی آمریکا و چین و رقابت میان این دو کشور چه تاثیری بر مدیریت بحران داشته است؟ پیامدهای بحران کرونا بر رقابت راهبردی میان دو کشور چگونه خواهد بود؟ چند سوال مهم و اثرگذار است که از پی پاسخ های آن ها می توان به ارزیابی کیفیت حکمرانی حکومت ها دست یافت. یافته ها در این مقاله که با روش تحلیل محتوا به ارزیابی نظرات صاحبنظران و کارشناسان پرداخته، نشان می دهد اگر جهانی که پس از این بحران می آید جهانی باشد که در آن ایالات متحده تسلط کمتر و کمتری داشته باشد- تصور این تقریبا غیرممکن است که امروز هر کسی در مورد «لحظه تک قطبی» بنویسد- این روند تقریبا جدید نیست. این روند لااقل یک دهه است که رخ نموده است. تا حدودی، این نتیجه آن چیزی است که آن را «ظهور دیگران» نامیده اند (که این «دیگران» می تواند اشاره خاصی به چین باشد) که با وجود اینکه قدرت اقتصادی و نظامی مطلق آمریکا همچنان روندی رو به رشد دارد اما موجب افول و کاهش مزیت نسبی آمریکا شده است.
سیاست خارجی تعامل گرای چین و نظم جهانی
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
17 - 23
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی تعامل گرای چین در سه دهه گذشته توانسته زمینه همکاری چین با غرب را به وجود آورد و به بقای حزب کمونیست چین و بهبود موقعیت بین المللی پکن مدد رساند. یکی از ابهامات اساسی در مورد مقاصد آتی چین که با توجه به رشد اقتصادی و افزایش نقش آفرینی این کشور وجود دارد، نوع مواجهه یک چین قدرتمند با هنجار ها و قواعد نظم موجود بین المللی است. برخی با قلمداد کردن رویه های منعطف در سیاست خارجی چین به منزله تاکتیک هایی جهت ممانعت از واکنش رقبا و همسایگان به فرایند توسعه چین، بر این باورند که پکن در بلند مدت و با به بار نشستن طرح های توسعه، رویکردهای تقابل جویانه و بی ثبات ساز در قبال نظم لیبرال- دموکراتیک حاکم در پیش خواهد گرفت. این مقاله بر خلاف این دیدگاه استدلال می کند که کارکرد مثبت قواعد لیبرال در ارتقای موقعیت چین به تثبیت آن قواعد و سهیم شدن این کشور در پاسداشت آنها منجر می گردد.
پویایی های نظم در سطح جهانی-منطقه ای و دگردیسی نقش کنشگران منطقه ای خلیج فارس (مطالعه موردی: امارات متحده عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
57 - 87
حوزههای تخصصی:
امروزه نظم بین الملل تحولات مهمی را در سطح کلان و مناطق پشت سر می گذارد. ورود نظم بین الملل به دوران گذار پساآمریکایی و پویایی های محیطی در سطح مناطق عدم قطعیت های اساسی را با خود به همراه دارد که الهام بخش تغییر نقش بسیاری از کنشگران در سطح مناطق و به طور خاص منطقه خلیج فارس بوده است. ازجمله مهم ترین این کنشگران می توان به امارات متحده عربی اشاره کرد. براین اساس پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن نظریه نقش و بکار گیری آن در دوران گذار نظم بین الملل به دنبال پاسخ گویی به این سؤال مهم است که: تحولات و پویایی های نظم در سطح جهانی و منطقه ای چه تأثیری بر نقش و کنش های رفتاری بازیگران در عرصه منطقه ای خلیج فارس به همراه داشته است؟ و فرضیه ای که در پاسخ به آن مورد آزمایش قرار خواهد گرفت بدین صورت قابل طرح می باشد: پویایی های نظم در سطح کلان و منطقه ای منجر به تغییر ساختار اجتماعی نظم شده و این امر به عنوان محرکه ای برای تغییر نقش برخی از کنشگران منطقه ای از جمله امارات متحده عربی عمل کرده است تا نقش خود را از یک کنشگر میانه رو و تابع در تحولات منطقه ای به یک کنشگر سیاسی، نظامی و امنیتی طی دهه گذشته تغییر دهد. هدف پژوهش نشان دادن تغییر در تصورات از نقش کنشگران منطقه ای(امارات متحده عربی) و پیامدهای آن برای نظم منطقه ای است. روش پژوهش نیز در قالب رویکردهای تبیینی-تحلیلی خواهد بود و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و مبتنی بر آمار و اسناد بین المللی می باشد.
نگاه چینی به دانش روابط بین الملل: چارچوبی برای تغییر نظم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
در کنار رشد اقتصادی و افزایش میزان کنشگری پکن در عرصه سیاست جهانی، یکی از جنبه های جذاب چشم گیر قدرت پکن در شرایط کنونی که می تواند ماهیت خیزش قدرت چین و مسالمت آمیز بودن آن را از منظری متفاوت تبیین کند، بسط و توسعه نظریه های چینی روابط بین الملل است. این مقاله با هدف کشف رابطه عمیق میان نظریه های نوپای چینی در حوزه مطالعات روابط بین الملل و تحکیم موقعیت این کشور در سیاست جهانی، در تلاش است با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که اندیشمندان چینی چگونه و برای دستیابی به چه هدفی سعی در جدا شدن از گفتمان مسلط غربی و خلق نظریه های بومی دارند؟ در مقام پاسخ به این پرسش، استدلال اصلی با اتکا به مطالعات رندال کالینز پیرامون خلاقیت فکری بر این منطق استوار است که اندیشمندان چینی در تلاش هستند با اتکا به ایدئولوژی ملی و اصول برجسته فرهنگ باستانی، ضمن مشخص کردن تمایز میان خود و اندیشه های غربی، مدل مستقلی از نظم بین المللی را با هدف تثبیت موقعیت هژمونیک پکن ایجاد کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که روند تکوین و پویای مکتب چینی روابط بین الملل، تحت اهداف سیاسی گسترده و فراتر از یک پیوند عقلانی بین وقایع خارجی و نظریه پردازی است.
واکاوی پیامدهای امنیتی و اقتصادی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۷
109 - 126
حوزههای تخصصی:
از زمان پایان جنگ سرد، ایالات متحده و متحدان غربی آن از طریق نهادهای مختلف سیاسی و اقتصادی هندسه قدرت در جهان را پی ریزی و بر آن تسلط یافتند. با این حال، با ظهور اضلاع جدید در هندسه قدرت از جمله روسیه و چین، حاکمیت غرب و سلطه ایالات متحده با چالش روبرو شده است. در میان دیگر تلاش ها، روسیه و چین در قالب سازمان همکاری شانگهای (SCO) به دنبال دستیابی به امنیت منطقه ای، ایجاد یک باشگاه انرژی جدید و کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه می باشد. اگرچه سازمان همکاری شانگهای فاقد ظرفیت مادی و سیاسی برای رویارویی مستقیم با منافع ایالات متحده است، اما این سازمان به ابزاری مهم برای ایجاد تعادل در برابر ایالات متحده و متحدین غربی آن از طریق سیاست های موازنه نرم روسیه و چین تبدیل شده است.این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، ضمن بررسی مختصر سیر تاریخی پیوستن ایران به سازمان شانگهای و دیدبانی نگاه و تحلیل اندیشکده های آمریکایی و روسی و نیز اظهارات کارشناسان و تحلیلگران ایران، به واکاوی نقاط قوت و ضعف سازمان شانگهای و فرصت ها و تهدیدهای پیوستن ایران به این سازمان می پردازد. از مجموع بررسی مصاحبه ها و اظهارات کارشناسان مجموعاً 8 نقطه قوت، 7 نقطه ضعف و 22 فرصت در حوزه های امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از پیوستن ایران به سازمان شانگهای احصا شده است که منجر به افزایش ضریب امنیت اقتصادی و ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران خواهند شد.
گذار به نظم جدید جهانی؛ نشانه ها و فرآیندهای کنش راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
درباره ی نشانه ها و شکل بندی ساختاری نظام جهانی در حال گذار، رویکردهای مختلفی ارائه شده است. هرگاه ادبیات راهبردی بازیگران تغییر پیدا کند، نشان می دهد که تحولات سیاسی وجود دارد که زمینه ی شکل گیری تغییرات ساختاری و کارکردی را به وجود می آورد. چنین نشانه هایی را می توان به عنوان شاخص های تحول و دگرگونی کنش بازیگران در حال گذار دانست. ویژگی های اصلی دوران گذار را می توان در افول نسبی بازیگران مؤثر در سیاست جهانی، گسترش منازعه میان کشورهای منطقه ای و همکاری های تاکتیکی بازیگران برای نیل به اهداف و منافع ملی دانست. واقعیت های موجود سیاست جهانی و منطقه ای، تمامی نشانه های یادشده را منعکس می سازد. تغییر در مزیت نسبی آمریکا در حوزه ی اقتصاد جهانی، افول نشانه هایی از ایدئولوژی نسبی، قدرت نسبی و امنیت نسبی آمریکا را می توان در زمره ی شاخص های افول نسبی بازیگران مؤثر نظام جهانی در فضای تغییر و دگرگونی ساختاری دانست. بسیاری از نشانه های یادشده را می توان در ساختار سیاسی، اقتصادی و راهبردی نظام جهانی مشاهده کرد. به همین دلیل است که گذار در نظم جهانی واقعیتی است که به گونه ای تدریجی شکل می گیرد و تحت تأثیر نیروهای مرکز و حاشیه قرار خواهد گرفت. هرگاه تغییراتی در سیاست بین الملل ایجاد شود، طبیعی است که توانمندی بازیگران نیز دگرگون خواهد شد. بنابراین محیط منطقه ای و بین المللی را می توان تابعی از سازوکارهایی دانست که تحت تأثیر قابلیت ابزاری و ساختاری قرار می گیرند. هرگونه تغییر و دگرگونی در قابلیت ابزاری کشورها تأثیر خود را در فرآیندهای ساختاری به جا می گذارد. بنابراین لازم است تا در مرحله ی اول این موضوع مورد توجه قرار گیرد که قابلیت های بازیگران چه تغییراتی پیدا کرده است؟ در مرحله ی دوم تأثیر قابلیت ها بر ساختارها مورد بررسی قرار می گیرد و در مرحله ی سوم، توانمندی بازیگران را می توان در محیط راهبردی تحلیل نمود.
نطفه بندی نظم جدید جهانی و سناریوهای هندسه ی آینده ی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات، در مقیاس جهانی، مقدرات همه ی کشورها و چه بسا مقدرات همه ی افراد را تحت تأثیر قرار خواهند داد. یکی از عرصه هایی که تغییر و تحول آن برای همه ی جوامع، مهم و اثرگذار است، نظم جهانی است. یکی از پرسش های اساسی امروز اندیشمندان روابط بین الملل این است که نظم جهانی آیا به سمت وحدت پیش می رود یا کثرت یعنی آیا به سمت تجمیع مراکز در حوزه های مختلف پیش می رود یا به سمت توزیع و تعدید مراکز قدرت؟ و پرسش دوم این است که در کدام حوزه ها (ژئوکالچر، ژئوپلتیک و ژئواکانومی)، به سمت وحدت پیش می رود و در کدام حوزه ها به سمت کثرت؟ در این پژوهش، با استفاده از روش طراحی سناریو، به این پرسش ها پرداخته شده است و سناریوهای آینده ی نظم جهانی بر مبنای سه عدم فطعیت ژئواستراتژیک یعنی ژئوپلتیک، ژئوکالچر و ژئواکانومی، و حرکت جهانی در هر یک به سوی وحدت یا کثرت، مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش، به دنبال پاسخ به پرسش های فوق نیست، بلکه به دنبال تدقیق فضای مسئله است. به همین دلیل، نهایتاً 8 سناریوی مختلف پیش روی نظم بین المللی، شناسایی و معرفی شد. نظر به اینکه وضع کنونی، «لحظه ی تعدد» است، صورت غالب سناریوهای آینده، متمرکز بر تکثر و تعدد در مراکز قدرت در هر یک از ابعاد گفته شده خواهد بود. در نهایت، با توجه به صورت بندی سناریوها، بازطراحی راهبرد کلان انقلاب اسلامی متناسب با شرایط روز، و خروج از درون گرایی ژئواستراتژیک ذیل ایده ی «ترشح انقلاب» مبتنی بر «بروز رشحات انقلاب در منطقه و فرامنطقه» پیشنهاد شد.
بازنمایی نقش ایالات متحده در نظریه های ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پست مدرن (1890 تا 2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
25 - 42
حوزههای تخصصی:
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریه هایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرح شده است. نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیوۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، واکاوی نقش ایالات متحده در نظریه های ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پست مدرن با رجوع به منابع معتبر بین المللی بر اساس دو طیف ازنظریه پردازان آمریکایی و غیر آمریکایی می باشد. در این مقاله با بررسی 30 نظریه از تئوریسین های ژئوپلیتیک استدلال شده است که هر کدام از این اندیشمندان سعی دارند که با توجه به استراتژی و منافع کشور خود، به نوعی نقش ایالات متحده را در نظم جهانی به عنوان تهدید یا فرصت در نظام ژئوپلیتیک جهانی، به دولتمردان کشور خود یا جهانیان بازنمایی کنند؛ بنابراین، از سرآغازنظریه پردازی ژئوپلیتیکی در اواخر قرن نوزدهم تا سال 2020، ردپای هژمونیک ایالات متحده همواره به چشم می خورد.
ظهور هند به عنوان قدرت بزرگ نوظهور در ایندو _ پاسیفیک و پیامدهای آن بر نظم جهانی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
83 - 116
حوزههای تخصصی:
جهان از نظر تغییر توزیع جهانی قدرت در نوسان است و پویایی های نوظهور نظم جهانی تغییر شکل یافته و عمدتاً توسط دولت ها و بازیگران امنیتی هدایت می شود. امروزه دولتی که از نظر تولید ناخالص داخلی و قدرت نظامی در منطقه وسیع ایندو_ پاسیفیک اندازه گیری می شود، هند است. این پژوهش با استفاده از روش گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای و روش تحقیق مبتنی بر رویکرد توصیفی_ تحلیلی به دنبال پاسخ به این سوال مهم است که ظهور هند به عنوان قدرت بزرگ چه پیامدهایی بر نظم جهانی آمریکا دارد؟ فرضیه ای که مطرح می شود این است که قدرت های بزرگ جدیدی ممکن است ظهور کنند که تک قطبی را تضعیف کرده و به یک سیستم دوقطبی یا چندقطبی منجر شود.
نتایج نشان می دهد هند در حال در دست گرفتن سهم قدرت از کشورهای بزرگتر یعنی چین و آمریکا است و باعث می شود که آن را تغییر داده و در نهایت به اوج خود برسد. قدرت رو به رشد هند چالشی را برای نظم جهانی تحت رهبری آمریکا ایجاد می کند که به ترتیبات جدید، گسترده و مشترک بین المللی نیاز دارد اما هند ترجیح می دهد که همکاری و مشارکت استراتژیک خود را با آمریکا برای مقابله و رقابت با چین در جهت به دست گرفتن ابتکار رهبری منطقه ادامه دهد، ولی در نهایت باعث تقویت هژمونی آمریکا در منطقه ایندو _ پاسیفیک می شود.
بررسی روند سیکل قدرت آمریکا و تأثیر آن بر نظم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
11 - 45
سیکل قدرت نمایی از افول و ظهور قدرت های بزرگ را نشان می دهد و به تبع نظم جهانی قدرت موردنظر نیز با افول سیکل قدرت تضعیف می شود. هدف از ارائه این مقاله جست وجوی ارتباط میان سیکل قدرت با نظم جهانی آمریکا است. مسئله موردنظر این است که سیکل قدرت آمریکا چه تاثیری بر نظم جهانی آمریکا دارد و سوالی که مطرح شده اینکه چگونه سیکل قدرت آمریکا بر نظم جهانی آمریکا درصحنه بین المللی تاثیر گذاشته است؟ بر مبنای فرضیه، اگر قدرت آمریکا افول کند، این نظم جهانی نیز با آن افول خواهد کرد. افول نسبی آمریکا در منحنی چرخه قدرت و افول نسبی نظم نوین جهانی حاکی از آن است که نظام بین المللی به سمت پویایی چندقطبی حرکت می کند. نتایج نیز نشان می دهد هرچقدر آمریکا در سیکل قدرت روند افول را طی می کند، نظم نوین جهانی در مقیاس سیکل قدرت نیز ضعیف تر می شود. عواملی مانند، بحران مالی سال2008 و حضور آمریکا در جنگ های پرهزینه بعد از یازده سپتامبر و همچنین به علت سهم نسبی قدرت در سیستم جهانی با صعود قدرت های جهانی مانند هند، چین و ژاپن و ظهور قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای مانند ایران و روسیه در سیستم بین المللی، آمریکا در چرخه قدرت با افول نسبی مواجه شده است که نظم نوین جهانی را نیز با افول نسبی مواجه نموده است. روش پژوهش مورداستفاده در این تحقیق، روش همبستگی می باشد که مبتنی بر رویکرد توصیفی _ تحلیلی است و روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و اسنادی می باشد.
نظم جهانی از منظر کیسینجر، مطالعه موردی بحران اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی بحران اوکراین، تأثیر آن بر نظم جهانی پرداخته می شود. سیاست بین الملل در دیدگاه واقع گرایان بر اساس مفاهیمی همچون: عملگرایی؛ تقدم نظم بر عدالت در عین لزوم عدالت برای استمرار نظم، توازن قوا و لزوم دستیابی به یک نظم پایدار بر اساس اجماع قدرت های بزرگ بنا شده است. کیسینجر به خاطر سابقه سیاسی و نظری طولانی و اثرگذار، همچنین حضور فعال در بطن چند بحران پیچیده ی بین المللی و ابتکاراتی که برای حل بحران ها از خود ارائه داده است، بسیار مورد توجه بوده است. از این رو، این ظرفیت در او و دیدگاه های نظری و تطبیقی اش وجود دارد که بتوان پژوهشی علمی را بر اساس چارچوب نظرات علمی و سیاسی او به تنهایی بنا نهاد. او نظم جهانی را مجموعه ای از مفاهیم مورد پذیرش برای یک منطقه درباره چیستی مناسبات عادلانه و توزیع قدرتی که گمان می کنند باید بر همه ی جهان اعمال گردد، تعریف می کند. بحران اوکراین، با گسترش غرب به سمت روسیه پس از جنگ سرد، نظم جهانی موجود را به چالش کشیده است. فاصله گرفتن اوکراین از یک مشی متعادل میان شرق و غرب، این بحران را به حد منازعه کشانده است و مهم ترین اثر این منازعه بر نظم جهانی، تغییر ادراک جغرافیایی روسیه از جایگاه خود است. اثرات این بحران به رانده شدن روسیه از جغرافیای اروپایی محدود نخواهد و اثرات خود را بر مجموعه سازی های امنیتی در جهان نشان خواهد داد. عمیق ترین جنبه ی این تأثیر، قوت گرفتن انگاره ی شرق با پیوستن روسیه به جغرافیای شرقی است.
نشانه های تحول در نظم مستقر جهانی؛ با تأکید بر افول قدرت نرم آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
165 - 184
حوزههای تخصصی:
جهان امروز پهنه بحران های بزرگ نظامی، سیاسی، بهداشتی و اقتصادی است. بااین حال بر آن، نام نظم جهانی مبتنی بر قدرت بی رقیب آمریکا نهاده اند. اما بحران ها، آوردگاه نظریات جدیدی هستند که دیدگاه های پیشین را به دلیل ناکامی شان در حل مشکلات به چالش می کشند. این نوشتار با این پرسش آغاز می شود که بر اساس چه نشانه هایی می توان به تحول در نظم مستقر جهانی اندیشید؟ فرضیه تحقیق نیز آنست که قدرت نرم ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت هژمون نظم مستقر جهانی، در حال افول است. در این نوشتار آنچه باعث تضعیف قدرت نرم آمریکا در عرصه داخلی این کشور و درصحنه بین الملل می شود با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی مورد پردازش و بحث قرارگرفته است. برخی از شواهد موردبحث در این مقاله آن است که در داخل ایالات متحده، رؤیای آمریکایی که زمانی جان شهروندان آن کشور را روشن می کرد و ابزاری برای دولت آمریکا برای پیشبرد سیاست های داخلی و خارجی اش محسوب می شد، در حال رنگ باختن است و در عرصه جهانی نیز بانگ ضدیت با سیاست های ایالات متحده روزبه روز بلندتر می شود.
چشم انداز نظم بین المللی در پرتو رقابت چین و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مفهوم نظم جهانی و تغییر در نظام بین الملل، افزون بر فراهم کردن امکان درکی نظام مند از تحولات سیاست جهانی، امکانات انتظام و استحکام سیاست خارجی دولت ها را نیز تعیین می کند. درکی واقع بینانه از منطق تکوین و تحول نظم جهانی، فهم چرایی کنش های دولت ها به ویژه قدرت های بزرگ، جایگاه مناطق در نظام بین الملل و مسیر حرکت سیاست جهانی را روشن می سازد. این مقاله بر آن است تا با پرداختی نظری به مفاهیم نظم، تغییر و انواع تغییر در نظم جهانی از نظرگاه نظریه پردازان جریان اصلی روابط بین الملل، به این پرسش پاسخ دهد که بر اساس نظریه های موجود، رقابت چین و آمریکا برای شکل دهی به نظم جهانی نوین اکنون در چه مراحلی قرار دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، نویسنده بر آن است تا گزاره های نظری مرتبط با نظم، تغییر و انواع تغییر در نظم جهانی را استنباط و هر کدام از این گزاره ها را برای درک روابط کنونی چین و آمریکا به کار گیرد.