فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی دفاعی، بخشی از قدرت ملی کشورها است که در کنار سیاست خارجی، منبع اعمال قدرت برای ارتقای ظرفیت اقدام و کنش یک کشور در روابط خارجی را شکل می دهد؛ به طوری که این نوع دیپلماسی نه تنها ناظر بر کاربست سیاست دفاعی در عرصه دیپلماسی بلکه متضمن سهیم شدن دیپلماسی در حوزه سیاست دفاعی خواهد بود، و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت خاص ژئوپلتیکی و داشتن همسایگانی متنوع و بی ثبات همچون پاکستان، به عنوان یکی از بی ثبات ترین و بحران خیز ترین کشورهای جهان، نیازمند شناخت و تبیین مولفه های تاثیر گذار بر امنیت ملی خود می باشد که در این میان بررسی و شناخت این کشور و مناسبات نظامی – امنیتی آن به خصوص در قالب دیپلماسی دفاعی می تواند کمک شایان به تحقق راهبرد دفاعی ایران نماید. در این پژوهش بر اساس روش تبیینی در صدد پاسخ به این پرسش هستیم که دیپلماسی دفاعی چه نقش و جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان دارد؟ روش گردآوری داده ها در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و اسنادی است.
آمریکای در حال دگرگونی: روندهای داخلی و چرخش در سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
131 - 157
حوزههای تخصصی:
پیروزی غیرمنتظره دونالد ترامپ در نوامبر ۲۰۱۶ ترمزی در برابر تکانه منطقه ای و بین المللی برآمده از برجام بود. برجام می توانست سرآغازی برای همکاری های بیشتر بین المللی در منطقه غرب آسیا، به ویژه در مبارزه با داعش، باشد. با این حال، خروج آمریکا از توافق برجام، مانایی و پایایی آن را بطور جدی به خطر انداخت. مهم تر آن که، تصمیم ترامپ در خروج از برجام به اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران انجامید، امری که با استقبال برخی کشورهای منطقه نیز روبرو گشت. از سوی دیگر، اتفاقاتی نظیر سقوط پهپاد آمریکا بدست نیروهای ایران و راهزنی دریایی بریتانیا بر شدت و گستره این تنش ها افزود. شهادت سردار قاسم سلیمانی و همچنین شهید ابومهدی المهندس، که توانایی دگرگون سازی چیدمان قدرت در غرب آسیا را داشتند، منطقه را در معرض چالش های نوینی قرار داده است. با افزایش احتمال حضور ترامپ در کارزار ریاست جمهوری ایالات متحده در سال آینده و افزایش حضور تندگراهای محافظه کار در ساخت قدرت آمریکا، نیاز به شناخت استراتژی او و در گام بعد در پیش گرفتن استراتژی هوشمندانه علیه آن از سوی ایران، امری حیاتی خواهد بود. این پژوهش به این سؤال می پردازد که مبانی و رویکرد استراتژی آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ در قبال ایران چه بود؟ و این رییس جمهور در تقابل با ایران چه استراتژی هایی را برگزید؟ برای پاسخ به این پرسش از روش ردیابی فرایند و گردآوری داده های کتابخانه ای و سایت های اینترنتی استفاده شده است. مقاله پیش رو تلاشی در تابانیدن نور بر اهداف و استراتژی پیچیده آمریکا و ارائه پیشنهادهایی برای برخورد و پایداری در برابر آن است.
بررسی مقایسه ای عوامل تداوم سیاست خارجی ایران درشرق مدیترانه (دوران صفویه و جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه شرق مدیترانه از دوران صفویه تاکنون، به عنوان یکی از حوزه های ژئوپلیتیک حساس پیرامون ایران، منافع و امنیت ملی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤال اصلی است که مؤلفه های تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفوی و جمهوری اسلامی کدامند؟ پاسخ موقتی که پژوهش گران به عنوان فرضیه مطرح کرده اند، از این قرار است که نیازهای امنیتی- راهبردی و اشتراکات فرهنگی- مذهبی از مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران درشرق مدیترانه و تفاوت رویکرد ایران به اروپا، از نکات افتراق سیاست ایران در دو دوره صفویه و جمهوری اسلامی ایران بوده است. یافته های این تحقیق که در قالب نظریه سازه انگاری و با استفاده از روش علی- مقایسه ای انجام شده است، نشان می دهد که تشابه هویت نوعی و نقشی دولتمردان صفوی و جمهوری اسلامی ایران، به تعریف منافع مشترک و در نتیجه رویکردهای سیاست خارجی مشابه از سوی آن ها انجامیده است؛ به گونه ای که رقابت های راهبردی متداوم ایران با سایر قدرت های منطقه ای و لزوم مهار و کنترل تهدیدات آن ها دور از مرزها، نقش شیعیان شرق مدیترانه در پیشبرد اهداف ایران، منافع اقتصادی و ابتنای رقابت های ژئوپلیتیک ایران بر هویت و ایدئولوژی، مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفویه و جمهوری اسلامی بوده است.
مدیریت تهدیدات ریزپرنده ها در محیط عملیاتی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
97 - 118
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون فناوری های نظامی، به ویژه تهدید های هوایی آینده ازجمله پرنده های بدون سرنشین، لزوم توجه علمی و دقیق به مقوله مدیریت تهدیدات را اجتناب ناپذیر می کند. اصلی ترین جنبه محیط های عملیاتی آینده مباحث شناخت محیط، آینده پژوهی و پیش بینی ضرورت های مدیریت تهدید ها است.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر چگونگی مدیریت تهدیدهای ریزپرنده ها در محیط عملیاتی آینده است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که از روش کتابخانه ای (مطالعه اسناد و مدارک با ابزار فیش برداری) و روش میدانی (با ابزار مصاحبه) برای گردآوری داده ها و از نمونه گیری هدفمند قضاوتی برای انتخاب حجم نمونه استفاده شده است. برای تعیین اولویت اقدامات لازم و برای مدیریت تهدید های ریزپرنده ها در زمان صلح و زمان بحران و جنگ، در محیط عملیاتی آینده از روش AHP بهره جسته شد.
نتایج: نتایج حاصل از انجام تحقیق، نشان می دهد که متغیر های اصلی تحقیق با ضریب هماهنگی کمتر از 1/0 در محیط عملیاتی آینده تأثیر گذارند. پیشنهاد تحقیق بر اساس نتایج آن چنین است که مسئولان دفاع هوایی بر شناخت تهدیدهای ریزپرنده ها و نیز لزوم تحول در نحوه مدیریت تهدید ها در محیط عملیاتی آینده، در زمان صلح و جنگ، توجه کنند و با اولویت اتخاذ استراتژی دفاعی مناسب شامل: اقدامات پیشگیرانه و واکنشی با ارتقاء قابلیت های کشف تهدیدهای ریزپرنده ها و به کارگیری فناوری های نوین و متناسب در سامانه های سلاح پدافند هوایی تاکید و اهتمام بیشتری داشته باشند.
فابیانی بودن مدرنیزاسیون مقایسه اقدامات اصلاحی آتاتورک و رضا شاه (1941-1921 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهت های تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ مخالفانِ فراگیر کمتری مواجه شد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که در مقایسه با پروژه همزمان مدرنیزاسیون رضا شاه و آتاتورک، چرا مصطفی کمال به توفیق بیشتری در نهادینه کردن اصلاحات نائل شد؟ به عنوان فرضیه و بر اساس یافته های پژوهش، آتاتورک با اتخاذ رویکرد فابیانی (شاخه به شاخه و تدریجی، و روش ضربتی در درون استراتژی فابیانی) در بافتار و پیش زمینه تاریخی جامعه ترکیه توانست به اجرایی کردن برنامه های خویش بپردازد. در مقابل، رضا پهلوی بدون در نظر گرفتن وضعیت تاریخی و اجتماعی جامعه وقت ایران، با طرح همزمان و رادیکال برنامه ها، نتوانست قدرتی زیرساختی در جامعه برای پشتیبانی از سیاست های خویش فراهم کند. در مقاله حاضر ابتدا به صورت موجز با پرداختن به زمینه تاریخی اصلاحات در دو کشور و سپس با استفاده از روش کیفی و ترکیبی تحلیلی – تاریخی- تطبیقی به پرسش پژوهش پاسخ خواهیم داد.
همسایگی و همگرایی: دکترین سیاست خارجی دولت دکتر رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی پُرهمسایگی برای کشورهای برخوردار از آن هم فرصت ساز است و هم چالش آفرین. این موضوع موجب می شود همسایگی لاجرم به یکی از جهت گیری های اصلی سیاست خارجی کشورهای پرهمسایه تبدیل شود. ایران با داشتن پانزده همسایه هم مرز در دسته کشورهای پُرهمسایه جهان قرار دارد. با وجود این، یکی از ضعف های تاریخی سیاست خارجی ایران چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن، خلأ دکترین همسایگی در سیاست خارجی و کم توجهی به همسایگان و جایگاه آن ها در منظومه روابط خارجی است. دولت سیزدهم تنها دولت در جمهوری اسلامی ایران است که به طوررسمی سیاست «همسایگی و همگرایی» را به عنوان دکترین سیاست خارجی خود معرفی کرده و در این راستا به برندسازی و گفتمان سازی پرداخته است. در همین راستا، مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤالات برآمده است که مراد از دکترین همسایگی و همگرایی چیست؛ این دکترین بر مبنای چه اصول و اهدافی در دستورکار قرار دارد و از چه راهبردی برای توسعه روابط با همسایگان و همگرایی منطقه ای پیروی می کند.
گذار از الگوی کلاسیک کنش تروریستی به پسامدرن (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، ضمن توضیح چیستی «تروریسم پسامدرن»، به تبیین تحول الگوی کنش تروریستی در جامعه ایرانی در گذار از الگوی کلاسیک (از دهه ۴۰ تا ۶۰ ه. شمسی) که مصداق بارز آن «سازمان مجاهدین خلق» بود، به پسامدرن (از انتهای دهه ۷۰ شمسی تا کنون) که مصادیق آن را می توان گروه هایی همچون «ری استارت»، «تندر» و «ایرانارشیسم» دانست و تکنیک های متناسب با «ضد تروریسم پسامدرن» در چارچوب مطالعات تروریسم می پردازیم. در مقام تعریف عملیاتی و در واقع، فرضیه مقاله، می توان گفت ویژگی هایی که تروریسم پسامدرن را از گونه های پیشین تروریسم متمایز می کند، عبارتند از هویت محوری در مقام انگیزه، جهانی بودن در مقام گستره عمل و شبکه ای بودن و مجازی بودن در مقام سازمان دهی.بر این اساس، مقاله در مقام سازمان دهی به دو بخش مشخص تقسیم می شود. بخش نخست، به تبیین تعابیر، تعاریف و الگوهای کنش تروریستی اختصاص دارد و بخش دوم به شرح تحول الگوی کنش تروریستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی می پردازد. روش پژوهش در این مقاله تبیینی، روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل داده ها، کیفی است. روش پژوهش تبیینی است؛ چراکه مقاله در پی پاسخ به پرسش در خصوص چرایی و چگونگی گذار از تروریسم کلاسیک به تروریسم پسامدرن در جامعه ایرانی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی است؛ چراکه بخش عمده ای از مطالعات مربوط به تأثیر ایدئولوژی، دین، فرهنگ، سیاست، اخلاق و مانند آن را که بر رفتار انسان تمرکز دارند، تنها می توان با استفاده از روش تجزیه و تحلیل کیفی و عقلی، تجزیه و تحلیل کرد و مقاله حاضر نیز چرایی و چگونگی تحول الگوهای کنش تروریستی در جامعه ایرانی را از طریق تحلیل تأثیرگذاری مقولات ایدئولوژیک و معناپایه تبیین کرده و توضیح می دهد.
بررسی و تحلیل روش ها و شاخص های سنجش قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 164
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد جوزف نای به عنوان واضع نظریه و مفهوم قدرت نرم، سنجش و ارزیابی میزان کارایی و کارآمدی قدرت امری ضروری برای عمال کنندگان آن است. این در حالی است که قدرت نرم مفهومی نسبتاً سیّال بوده و بر همین مبنا چارچوب های مختلفی برای سنجش آن وجود دارد. به رغم اهمیتی که قدرت نرم در روابط بین الملل دارد، چگونگی سنجش آن دشوار است چرا که شاخص های آن متغیر و با توجه به ذهنی بودن برخی از شاخص ها، اندازه گیری آنها دشوار است. بنابراین، با عنایت به مشکلاتی که در خصوص چگونگی سنجش قدرت نرم کشورها وجود دارد، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که مهمترین روش ها و شاخص های سنجش قدرت نرم کدامند؟ برای پاسخ به این سوال، از روش شناسی کیفی و تحلیل محتوای متون و منابع موجود در خصوص قدرت نرم استفاده شده است. نتایج نشان داد که در یک جمع بندی کلی، شاخص های سنجش قدرت نرم در سه گروه اصلی مشتمل بر احساسات/عواطف، برداشت ها/عقاید و رفتارها قابل طبقه بندی هستند و برای هر کدام از این سه گروه و متناسب با داده های در دسترس، می توان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار داد.
راهبردهای دیپلماسی عمومی گسترش اندیشه ی تمدنی انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی تأثیر و نقش اساسی در دستیابی به منافع ملی کشورها و کسب قدرت و اعتبار بین المللی دارد و امروزه با هزینه ی کم و اثرگذاری پایدار نسبت به سایر منابع سنتی قدرت در سیاست خارجی کشور جایگاه ویژه ای دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز در گام دوم انقلاب و در آستانه ی تشکیل دولت اسلامی، نیازمند بازتولید و تقویت مؤلفه های قدرت نرم خویش برای ارتقاء اعتبار و نفوذ در عرصه ی بین المللی با تکیه بر عناصر انسانی، مذهبی و غنای فرهنگی و تاریخی در محیط راهبردی خویش در قالب دیپلماسی عمومی است. حال سؤال اصلی این است که راهبردهای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران جهت گسترش اندیشه ی تمدنی انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب چه خواهد بود؟ با بهره گیری از روش پویش محیطی و احصاء قوت ها، ضعف ها، تهدیدها و فرصت ها راهبردها شناسایی و اولویت بندی شد و راهبردهای تقویت دیپلماسی فرهنگی احصاء گردید تا در عرصه ی سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا مثمر ثمر باشد.
تمدن اسلامی متاثر از کلان روند توسعه ارتباطات مجازی و تکنولوژی های ارتباطی؛ فرصت ها، تهدیدها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تمدن اسلامی به عنوان یکی از مهمترین تمدن های نوین از دوران گذشته در مواجهه با وضعیت نا مطمئن آینده قرار دارد. این تمدن با تجارب ارزشی چندین ساله در وضعیت فعلی با چالش هایی روبه رو است که می تواند تهدیدی برای آینده آن تلقی شود. در عین حال نیز با توجه به تحقق کلان روندهایی مانند توسعه ارتباطات مجازی فرصت هایی را در پیش رو دارد. بر همین اساس هدف این پژوهش تحلیلی بر کلان روند توسعه ارتباطات مجازی و تمدن اسلامی است که در لوای آن چالش ها، فرصت ها، تهدیدها نیز بررسی و شناسایی می شوند. در این پژوهش از روش کیفی اسنادی استفاده شده و داده های مورد استفاده شامل بهره گیری از آیات قرآن کریم، روایات و احادیث و همچنین تفسیرهای مرتبط با این آیات و روایات است. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل محتوای این مفاهیم انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که با اشاره به آیات و روایات و رخدادهای صدر اسلام رویکرد تمدن اسلامی را می توان اینگونه ارزیابی کرد که تکنولوژی های ارتباطی را تا جایی بپذیرد که ماهیت آموزه های تمدن اسلامی را مخدوش نکند، البته درصدد آن نیز نیست که این تکنولوژی ها را در عرصه جامعه براندازد. با عنایت به اینکه تکنولوژی های ارتباطی که هم فرصت آور و هم تهدیدکننده هستند، تمدن سازان اسلامی درصدد واکاوی فرصت هایی هستند که اینگونه تکنولوژی ها را در جامعه اسلامی به کار ببرند. به عنوان نتیجه باید گفت که جامعه اسلامی از حیث ظرفیت شناسی برای برپایی تمدن نوین اسلامی با مانعی روبه رو نیست؛ چرا که برای شکل گیری تمدنی جامع نیاز به وجود مبانی، بروز و ظهورات، فراگیری جهانی و راهبری جهانی است که همه این عناصر یاد شده در اسلام وجود دارد. اما شرط تحقق این تمدن پیاده سازی ظرفیت های تبیین شده خواهد بود که باید در دو عرصه نظری و الگوهای عینی به تحقق برسد تا جامعه اسلامی بتواند به نقش خود در آینده نزدیک عمل کند.
تحلیل گفتمان انتقادی مفهوم آزادی در اندیشه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
137 - 158
حوزههای تخصصی:
آزادی یکی از شعارها و خواست های اصلی مردم در انقلاب اسلامی ایران بوده است، اما معنای آن به مثابه مفهومی انتزاعی همواره مناقشه بردار بوده است. در سال های پس از انقلاب اسلامی جریانات مختلف سیاسی به دنبال معنادهی به دال های انقلاب اسلامی از جمله دال آزادی بر اساس مبانی فکری گفتمان خود بوده اند. آیت الله مصباح یزدی ازجمله اندیشمندانی است که در طی این سال ها همواره در جهت تصحیح و تدقیق نگاه دینی به ارزش های انقلاب اسلامی تلاش نموده است. این مقاله به دنبال فهم نگاه ایشان به مقوله آزادی است و سوال اصلی آن عبارت است از این که آزادی در اندیشه آیت الله مصباح یزدی چه مفهومی دارد؟ نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد مفهوم آزادی از منظر ایشان عبارت است از: «رهایی از تمایلات و خواسته های نفسانی». در این مقاله از روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است و برای فهم مفهوم آزادی در اندیشه آیت الله مصباح یزدی از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف بهره برده شده است.
الگوی رفتاری ایالات متحده و روسیه در منطقه قفقاز (2024 -2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
165 - 188
منطقه قفقاز نسبت به چند سال گذشته کمتر مورد توجه دانشمندان و تصمیم گیرندگان حوزه اوراسیا قرار گرفته است، زیرا مطالعات امنیتی این منطقه در حال حاضر تحت تأثیر درگیری مسلحانه در اوکراین و آشفتگی های منطقه غرب آسیا می باشد. با این حال، منطقه قفقاز مخصوصاً قفقاز جنوبی به دلایل داخلی و خارجی، از شکنندگی ژئوپلیتیکی حادی رنج می برد و از آنجایی که تشدید رقابت میان روسیه و ایالات متحده پس از جنگ سرد به بالاترین حد خود رسیده است، فرآیند درگیری و همکاری آن ها در این بخش حساس اوراسیا مستحق توجه است. بنابراین نگارنده ضمن بررسی روابط دوجانبه مسکو و واشنگتن در قفقاز، سعی دارد وضعیت فعلی این منطقه و منطق همکاری و رقابت این دو کشور در چند سال گذشته را تببین و تشریح کنند. از این رو هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که ایالات متحده و روسیه چه سیاست هایی را در قبال بحران های این منطقه اتخاذ کرده اند و دلایل و منطق این دو کشور از این سیاست ها چه بوده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال اصلی مطرح می شود این است که پندارهای مختلف از شیوه کسب منافع راهبردی، امنیتی و نظامی باعث سیاستگذاری رقابتی روسیه و آمریکا در بحران های منطقه قفقاز شده است؛ همچنین این پژوهش بر منطق همکاری جویانه ایالات متحده و روسیه در رابطه با فرآیندهای حل و فصل مناقشات قومی و سیاسی در آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ کوهستانی که در راستای حفظ ساختار ادراکی نظام بین الملل است، متمرکز می باشد. برای بررسی این فرضیه ها ضمن تکیه بر نظریه خطای اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، روش مطالعه اسنادی مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های کتابخانه ای، سایت ها، مقاله ها و منابع اینترنتی می باشد.
مطالعه تطبیقی فرآیند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه: دوره آتاترک و رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
221 - 247
حوزههای تخصصی:
دو کشور همسایه ایران و ترکیه از نظر تاریخی و سیاسی تقریبا در یک دوره ی زمانی یکسان شاهد تحولات قابل توجهی بوده اند. رضاشاه و آتاترک بعد از به قدرت رسیدن و با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشورشان درصدد اقدامات اصلاحی خود بر مبنای غربی سازی و به نوعی عرفی سازی برآمدند. وجوه تشابه و تفاوت جامعه ی هر دو کشور و نحوه تعامل و مخالفت نیروها و طبقات مختلف اجتماعی در آن ها سرنوشت دیگرگونه ای را رقم زده است. هر دو رهبر سیاسی قصد داشتند تا در فرآیندی دستوری و آمرانه مردم را به سوی مدرنیزاسیون سوق دهند. مقایسه و مطالعه ی تطبیقی اقدامات مدرنیزاسیون رضاشاه و آتاتورک وجود شباهت های بسیاری را آشکار می کند اما با توجه به این وجوه مشابه از نظر رویکرد نظری، ما شاهد نتیجه و برآبند متفاوتی هستیم. مقاله ی حاضر درصدد مقایسه ی فرآیند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه از منظر نظریه ی مدرنیزاسیون آمرانه یا نوسازی از بالا است. لذا این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که؛ چرا با وجود شباهت های فراوان، سرنوشت مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی متفاوت تر از دوران مصطفی کمال آتاترک بود؟. یافته های این نوشتار حاکی از آن است که تفاوت کارکرد نهاد دین و رابطه ی آن با حکومت در کنار عوامل دیگر، موجبات عدم کامیابی مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی در مقایسه با مدرنیزاسیون در دوران مصطفی کمال آتاترک بوده است. در این مقاله از روش « تطبیقی- تاریخی» بهره می گیریم.
نقدهای آیت الله خامنه ای به منطق هویّتی اسلام رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
35 - 60
حوزههای تخصصی:
«اسلام رحمانی» یکی از مقولات مهمی است که شخصیت های فکری و سیاسی دگراندیش، در چند دهه اخیر از آن سخن می گویند و سعی می کنند با تکیه بر آن برای خود، بدنه اجتماعی بیافرینند. ممکن است در آغاز، به نظر برسد که این تعبیر تعارض و تضادی با اسلام ندارد؛ زیرا اسلام نیز «دین رحمت» است، اما با تأمل در برداشت های مفسران و تحلیل گران جریان اسلام رحمانی از این مقوله درمی یابیم که منظور از آن، «اسلام لیبرالی» و حاصل «برداشت لیبرالی از اسلام» است.بنابراین کسانی در پوشش اسلام خواهی و اسلام گرایی، به دنبال جعل یک «هویت دروغین و التقاطی» برای جامعه اسلامی هستند و لازم است با نقد «مؤلفه ها» و «اوصاف» و روشن ساختن منطق هویتی اسلام رحمانی، مشخص شود که تا چه اندازه به «اسلام ناب» یا به «لیبرالیسم» نزدیک است. این مقاله، پس از طراحی و تعریف چهارچوب مفهومی و معنایی برای ضلع فرهنگی اسلام رحمانی، روایت هویتی اسلام رحمانی را در لایه فرهنگی، بازگفته و سپس از دیدگاه آیت الله خامنه ای، نقد و ابطال کرده است. خصایص شناسایی شده در این پژوهش عبارت اند از: اقلّی و تاریخی بودن فرهنگ اسلامی (هویت حاشیه ای)، اکثریت مداری فرهنگی (هویت برساخته)، بی طرفی فرهنگی دولت (هویت غیررسمی)، تساهل و تسامح فرهنگ (هویت سیال) و غرب معیارانگاری فرهنگی (هویت غیرمدار).
دیدگاه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مورد ولایت سیاسی فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
49 - 80
حوزههای تخصصی:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قائل به نظریه «ولایت انتصابی عامه فقها» بود و اعضاء آن معتقد بودند در دوران غیبت امام دوازدهم شعیان، فقیه و «ولی امر» تعیین شده می بایست عهده دار حکومت با تمام لوازم آن باشد. از دید این گروه سیاسی، همه مسئولین در نظام «جمهوری اسلامی» مشروعیت خود را از ولی فقیه که در آن زمان آیت الله خمینی بود می گیرند و اگر امضاء و نظرمثبت ولی فقیه نباشد هیچ کدام از ارگانهای جمهوری اسلامی مشروع نخواهند بود. در همین راستا، این گروه اسلام گرا نه تنها با مفاهیمی مانند دموکراسی، آزدی های دموکراتیک و اصل تساهل در زمینه های سیاسی مخالفت می کرد، بلکه قائل به این مهم بودد که تنها اسلام گرایان «خط امامی» می بایست در عرصه عمومی فعالیت کرده؛ چرا که آنها قائل به جامعیت دین اسلام در همه عرصه ها و نهی کننده تز «جدایی دین از سیاست» می باشند و هیچ گونه وابستگی فکری و تشکیلاتی با شرق و غرب ندارند. به همین دلیل سازمان، حضور نیروهای لیبرال در «شورای انقلاب» را نفی کرده و خواستار حذف آنها از سپهر سیاسی در دوران بعد از انقلاب است. روش پژوهش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و براساس مطالعه کتابخه ای میباشد.
تحولات گفتمانی آبادگران ایران اسلامی در دوره های مختلف انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 40
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تحزب در ایران نشان می دهد که این پدیده نه تنها نتوانسته به طور مطلوب کارویژه ها و اهداف مورد نظر را تأمین نماید، بلکه نحوه شکل گیری، تداوم حیات احزاب، کارویژه های عضوگیری و تعیین خط مشی های آنان نیز همواره با نقصان هایی همراه بوده است. این پژوهش در پی آن است که، ضمن مروری مختصر بر تاریخچه جمعیت آبادگران ایران اسلامی، به بررسی عناصر گفتمانی آن در دوره های زمانی گوناگون پرداخته، مفصل بندی های آنها را ارائه کرده و به قیاس یکدیگر بگذارد. از این رو، روش بکار گرفته شده در این پژوهش، تحلیلی - اسنادی بوده و با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از ابزار فیش-برداری به جمع آوری و تحلیل داده ها پرداخته، و در مقام پاسخ به این پرسش اصلی برآمدیم که جمعیت آبادگران ایران اسلامی، چه تحولات گفتمانی ای را پشت سرگذاشته است؟ بر اساس یافته های پژوهش، جمعیت آبادگران در آغاز با در پیشگیری گفتمان "خدمت صادقانه" توانست در انتخابات شورای شهر و روستا و همچنین انتخابات مجلس هفتم شورای اسلامی، نتایج قابل توجهی کسب کند. در ادامه و در انتخابات نهم ریاست جمهوری با گفتمان "عدالت و عدالت طلبی" وارد عرصه رقابت شده و توانست جایگاه ریاست قوه مجریه را نیز تصاحب کند. پس از این موفقیت قابل توجه، جمعیت آبادگران دچار اختلافات و انشقاق داخلی شده و تضعیف شد. اعضای آن ریزش کرده و با نام "جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی" به حیات خود ادامه داد، و در نهایت در انتخابات 1400 آبادگران با عضویت در شورای وحدت و برگزیدن گفتمان " اقتصاد، امنیت، فرهنگ" وارد کارزار انتخابات شد.
کاربست متن های پایه ایرانی در آموزش دانش سیاسی با تأکید بر کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
395 - 418
حوزههای تخصصی:
دانش علوم سیاسی در ایران با مشکل های متعددی روبه روست و توجه به متن های پایه سیاسی ایرانی می تواند در حل این مسائل کمک نماید. یکی از این متن های شاخص، کلیله و دمنه است که هدف عمده آن آموزش سیاست به ویژه به نخبگان بوده و به نظر می رسد قابلیت های فراوانی در ارتقای آموزش دانش سیاسی امروز هم داشته باشد. مسئله اصلی پژوهش شناسایی ظرفیت های «کلیله و دمنه» در راستای رفع کاستی های آموزش علوم سیاسی در ایران است. نویسنده با استفاده از روش نخبگانی (مصاحبه با اساتید این حوزه) تلاش کرده است تا ظرفیت های این متن تاریخی را جویا شود. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که قابلیت های زیر برای کلیله و دمنه متصور است: تقویت پیوند رشته سیاسی با تاریخ، فرهنگ و سنت فکر سیاسی ایرانی؛ افزایش جذابیت ها در آموزش سیاست و رفع ناکارآمدی ناشی از غرب محوری منابع درسی این رشته.
تحلیل پیامدهای بحران بلند مدت نظام جهانی سرمایه داری و گرایش ساختاری آن (2020- 1970)؛ رویکردی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
473 - 504
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی بحران های سرمایه داری در دوره بلندمدت تاریخ نظام جهانی نوین نشان می دهد که این بحران ها در ابعاد گوناگون ذهنی و عینی بازتولید شده است. این بحران ها در ساخت پیچیده سرمایه داری در سطوح ماهیت، کارکردها، بازتولید بقا و مسیرهای احتمالی انشعاب آینده سرمایه داری اثرگذاری تعیین کننده دارد. واکاوی بحران سرمایه داری در دوره بلندمدت متأخر به ابعاد پیچیده سیستمی آن بازمی گردد. سؤال محوری در پژوهش حاضر چنین است: مهم ترین پیامدهای بحران بلندمدت نظام جهانی سرمایه داری برای کشورهایی مانند ایران، چیست؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد اقتصاد جهانی در دوره بلندمدت انقباضی قرار دارد. از حیث سیاسی مشروعیت ساختاری سرمایه داری تحلیل رفته و جغرافیای فرهنگی جهانی با افول سلطه لیبرالیسم در بحران گذار قرار دارد. از سوی دیگر احتمال تحقق پذیری دوره چهارم هژمونیک متغییر تسریع بحران است. پژوهش حاضر «نظریه مبنا» بوده و جهت تحلیل از نظریه نظام های پیچیده جهانی بهره برده است.
تجزیه و تحلیل مقابله ای راهبرد دفاع پیرامونی در ج.ا ایران و رژیم صهیونیستی (با تأکید بر مؤلفه های قدرت نرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
169 - 192
حوزههای تخصصی:
بازی در پلان امنیتی تجویزی آمریکا در منطقه و عدم مشروعیت ذاتی باعث شده است تا رژیم اشغالگر قدس در دو دهه گذشته، دکترین دفاعی خود را از انباشت و توازن قدرت، به دکترین منفعلانه توازن تهدید تغییر دهد. یکی از مصادیق این دکترین، تقلید از راهبرد دفاع پیرامونی ج.ا. ایران در لبنان و سوریه، در تقرب ژئوپلیتیک ایران در کشورهای آذربایجان و اقلیم کردستان عراق است. نظر به اهمیت این موضوع، مطالعه حاضر با استخدام قالب نظری مجموعه امنیت منطقه ای و اتخاذ رویکردی ترکیبی-تلفیقی و نوآورانه، ماهیت این راهبرد را در تناظر با ج.ا. ایران بررسی کند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل ماتریس اثرات متقاطع و تحلیل ماتریس اثرات متوازن از طریق استخدام نظرات نخبگانی، نشان داد که راهبرد دفاع پیرامونی طرفین، در چهار مؤلفه متناظر هستی شناسی جامعه شناسی، روش شناسی و منابع و 14 متغیر گوناگون ذیل این محورها، با هم تفاوت بنیادین دارند که باعث شده است راهبرد دفاع پیرامونی رژیم غاصب، در مقایسه با راهبرد ایران، کارایی لازم را نداشته و با چالش های ماهوی و تکنیکی فراوانی مواجه باشد. همچنین، این یافته ها نشان داد که این متغیرها در دسته های گوناگون راهبردی،حیاتی، هدف، ریسک، تنظیم گر، اهرمی و محیطی، دسته بندی می شوند. بر اساس یافته های تحقیق، با تأکید بر مولفه های قدرت نرم نظام و مبانی مذهبی انقلابی، پیش برنده ترین سناریو با بیش ترین عوامل کلیدی مطلوب، برای ارتقاء راهبرد ایران و مقابله با راهبرد رژیم صهیونیستی ارائه شده است.
کاهلی استراتژیک آمریکا: زمینه سازی برای پخته گی رفتاری متحدین در غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
از آغازین دومین دهه قرن بیست و یکم، غرب آسیا بر روی ریل متفاوتی قرار گرفته است. هر چند که جوهره رفتاری بازیگران ملی و فرا ملی دچار دگرگونی نشده است اما آنچه برجستگی یافته این مهم می باشد که عملکرد بازیگران فراملی، فهم به شدت متفاوتی از ظرفیت ها و فرصت ها در میان کشورهای منطقه بالاخص متحدین آمریکا بوجود آورده است. این به معنای قرار گرفتن در سطح ادراکی بالاتر و به تبع آن استقلال رفتاری بیشتر در تعریف منافع و اولویت بندی ها در قلمرو سیاست خارجی می باشد. کاهلی استراتژیک آمریکا در منطقه که از دوران اوباما کلید زده شد و تلاش چین برای بسط حوزه نفوذ خود به این جغرافیا شرایط امنیتی متفاوتی را به وجود آورده تا کشورهای منطقه بسترسیاسی نوینی را در خصوص شکل دادن به تصمیمات برای خود میسر بیابند. سوالی که مطرح می شود این گونه ترسیم می گردد که آمریکا به عنوان نافذترین و مداخله گر ترین بازیگر در غرب آسیا چه سیاستی را برای حفظ موقعیت خود بسنده یافته و بازیگران منطقه ای برای تحکیم و بسط جایگاه خود چه رفتارهایی را پی گرفته اند؟ انتخاب گزینه مسئولیت پذیری محدود (کاهلی استراتژیک)به عنوان سیاست کلی آمریکا در منطقه که فرصت نقش آفرینی فزون تر برای دیگر بازیگران مطرح فراملی فراهم آورده به ضرورت الزام و قدرت مانور فراوانی برای بازیگران ملی در غرب آسیا برای تدوین رفتارها و شکل دادن به مناسبات بین بازیگری در تامین بهینه منافع ملی به وجود آورده است.