مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
رژیم اسرائیل
حوزه های تخصصی:
بر اساس یافته های این مقاله، شورای حقوق بشر همواره تلاش کرده است مواضع صریحی در مورد اقدامات جنایتکارانه و ضد حقوق بشری اسرائیل اتخاذ کند و وظیفه قانونی خود را بدون ملاحظات سیاسی و فشار قدرت ها و لابی حامی اسرائیل، به انجام رسانده است. با وجود این، به علت سیاست زدگی شورای امنیت سازمان ملل متحد، اقدامات و فعالیت های این شورا، تأثیر چندا نی بر رفتارهای ضد حقوق بشری رژیم اسرائیل نداشته است. آراء منفی یا ممتنع برخی از کشورهای عضو شورای حقوق بشر نیز با حساسیتی که در مورد اهمیت رعایت حقوق بشر از خود نشان می دهند، ناسازگار است.
بحران سوریه؛ چالش ها و فرصت ها (با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه غرب آسیا، همواره به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک، محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. از آغاز سال 2011، به دنبال آغاز خیزش های مردمی و تحولات در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین به تدریج اعتراض هایی نیز از فوریه همان سال در برخی از شهرهای سوریه شکل گرفت. این اعتراضات در نیمه دوم مارس 2011، در نهایت منجر به درگیری های خشونت آمیزی میان ارتش سوریه و مخالفان نظام بشار اسد شد که زمینه سازحضور بازیگران مختلفی از جمله جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل در خاک سوریه شد. هدف جمهوری اسلامی ایران در بحران نام برده برقراری ثبات و آرامش در منطقه است اما رژیم اسرائیل به دلیل ماهیت وجودی نامشروع، با مخالفت کشورهای منطقه روبه روست؛ خواهان منطقه ای ناامن و همسایگانی ضعیف است تا خود در حاشیه امنی به سر ببرد. در بررسی هدف اصلی مقاله یعنی رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل در قبال بحران سوریه، اشاره ای به چالش ها و فرصت های دو کشور ایران و رژیم اسرائیل در بحران سوریه در چارچوب توازن قوا و همچنین بررسی پیامدهای مثبت و منفی بحران مذکور، برای دو قدرت منطقه ای مذکور شده است. بر همین مبنا، در این پژوهش سوال اصلی این می باشد که (با توجه به توازن قوا در منطقه) جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در بحران سوریه، با چه چالش ها و فرصت هایی مواجه بوده و این بحران چه پیامدهای مثبت و منفی برای هر کدام دارد؟ در مقام پاسخ به این سوال فرض بر این است که بر اساس ملاک ها و عواملی مانند: نوع نظام سیاسی دو قدرت، جبر جغرافیایی، نوع تعریف و پاسخ های دو کشور به تهدیدات و فرصت ها، پاسخی شایسته به اهداف و سوالات داده شود.
اتحاد عربستان سعودی و اسرائیل با آمریکا و پیامدهای آن بر موازنه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی گسترش و نزدیکی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و اتحاد راهبردی آن ها با آمریکا و تلاش در راستای ایران هراسی تقویت جبهه ضد ایرانی در غرب آسیا است. پرسش اصلی عبارت از این است که آیا همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی و اتحاد هر دو آنها با آمریکا بر بی ثباتی و بی نظم سازی منطقه خاورمیانه تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه برای پاسخ به این پرسش اساسی عبارت از این است که با توجه به نفوذ سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قدرت انرژی و اهمیت ژئوپلتیک عربستان در غرب آسیا و در میان اعراب و توان نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و اتحاد هر دو رژیم با آمریکا ثبات و نظم منطقه ای را به سود جبهه ضد ایرانی تغییر خواهد داد. این پژوهش با استفاده از نظریه موازنه قدرت نشان می دهد که همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی به ویژه پس از توافق نامه برجام پررنگ تر شده است و آنها با توجه به همکاری استراتژیک با آمریکا به ویژه پس از روی کار آمدن ترامپ برای تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه به زیان ایران اقدام کرده اند. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده و به منظور تدقیق و نظام مند کردن مشاهده علمی و یافته های پژوهش از رویکرد نظری موازنه قدرت بهره گیری شده است.
راهبرد امنیت ملی اسرائیل در مواجهه با تهدیدهای محیط پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت عدم قطعیت سبب شده است معمای امنیت همچنان عنصر ذاتی و بنیادین سیاست بینالملل بهشمار رود و بازیگران را در فضای تهدید و نوعی نظام ترس نسبت به اصل بقا و خودیاری خود نگه دارد. در طول بیش از هفتاد سال از عمر دولت اسرائیل شاهد بودهایم که اسرائیل با چالشهای راهبردی و امنیتی گوناگونی مواجه بوده است. همچنان نیز تهدیدهای جدی در سطح بالا علیه موجودیت این بازیگر وجود دارد. در این مقاله بهدنبال پاسخ این پرسش هستیم که ارزیابی اسرائیل از تهدیدهای چندوجهی چگونه است و در مرحله بعد چه پاسخهایی را برای این نوع از خطرها در نظر گرفته است. با توجه به واقعگرایی تدافعی این فرضیه را مطرح میکنیم که مسئله بقا و امنیت همچنان اساسیترین نگرانی راهبرد امنیت ملی اسرائیل است و با توجه به بیشینهشدن تهدیدهای ساختاری در سطح محیط پیرامونی بهدنبال آن است که مشکل امنیتی خود را با طراحی راهبرد نوین و کاهش تهدیدها تا اندازهای تخفیف دهد. نوآوری این پژوهش در شناسایی عوامل محرک راهبرد امنیت ملی اسرائیل از منظری غیرایدئولوژیک و از نگاه خود تحلیلگران اسرائیل است که بینشی را نسبت به پیشبینی و شناخت اقدامات اسرائیل در آینده فراهم میآورد. همچنین با توجه به روند تهدیدها از سطح متعارف به سطوح نامتعارف، یافتههای تحلیلی پژوهش تغییرات معناداری را در راهبرد کلاسیک امنیت ملی اسرائیل تبیین کرده است.
تبیین امنیتی شهرک سازی در کرانه باختری با رویکرد تله فضایی(2020-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
32 - 60
حوزه های تخصصی:
با تاسیس رژیم اسرائیل و مهاجرت جمعیت شهرک نشین با گرایشات فکری، سیاسی، قومی، نژادی و ... از کشورهای مختلف جهان، شهرک سازی در مناطق اشغالی کرانه باختری فلسطین شکل گرفت. شهرک نشینان با کارکرد مادی و معنوی حضور موثری در ساختار قدرت اسرائیل کسب کرده و وزن ژئوپلیتیکی خود را ارتقاء بخشیده اند و به عنوان بازیگر اصلی در عرصه داخلی و بین المللی اسرائیل نقش ایفا می نمایند، رژیم اسرائیل به شهرک نشینان امکانات مالی، رفاهی، تسهیلات ویژه همراه با آزادی عمل فراقانونی عطا نموده است. شهرک نشینان به مرور کارکردها و مطالباتی داشتند که تحقق آنها تاثیر منفی بر امنیت یهودیان ساکن در داخل اسرائیل داشته است. بطوری که یهودیان داخل اسرائیل هزینه شهرک ها و شهرک نشینان را در عرصه امنیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و بین المللی می پردازند. این سوال مطرح می شود که آیا شهرک سازی برای اسرائیل یک تله فضایی است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که کارکرد شهرک سازی از سال 2000 به بعد در جهت تامین امنیت رژیم صهیونیستی نبوده و موجب تضعیف امنیت رژیم اسرائیل شده که در نتیجه می توان شهرک سازی را تله فضایی عنوان نمود. این پژوهش به لحاظ ماهیت کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات و بررسی اسناد و مدارک می باشد. این پژوهش به لحاظ ماهیت کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات و بررسی اسناد و منابع اینترنتی می باشد.
بررسی وضعیت و جایگاه مسأله فلسطین در عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
135 - 155
حوزه های تخصصی:
مسأله فلسطین یکی از پیچیده ترین مسائل منطقه خاورمیانه از 1948 تا به حال است. رژیم اسرائیل در چندین جنگ با اعراب، بر مناطق فلسطینی زیادی مسلط شده و اراضی آنها را اشغال کرده است. این رژیم در اتحاد با آمریکا برای سال ها امنیت خود را تأمین شده می دید، اما رقابت روزافزون ایالات متحده با چین، که یکی از دلایل خروج تدریجی آن از منطقه است و افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، موجب شده هم اعراب، به خصوص متحدان عربستان سعودی و هم رژیم اسرائیل با چالش های امنیتی روبه رو شده و از 2015، روندی موسوم به عادی سازی روابط را آغاز کنند و تا کنون، به موفقیت هایی نیز دست یابند. در این میان پرسش اصلی آن است که مسأله فلسطین در روند عادی سازی این روابط میان اعراب و رژیم اسرائیل، داری چه وضعیت و جایگاهی است؟ برای پاسخ به این پرسش، روش تحقیق مقاله تحلیلی و توصیفی، و تا حدودی نیز تاریخی است. هدف مقاله آن است که در این روند عادی سازی روابط، به طور خاص بر موضوع فلسطین متمرکز شود، چرا که این مسأله برای جمهوری اسلامی، یکی از نقاط ایدئولوژیک است که در تضاد با وجود رژیم اسرائیل، با امنیت آن گره خورده. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد اعراب متحد عربستان، در روند عادی سازی، جایگاه بالایی برای آرمان فلسطین قائل نیستند؛ اما سعودی که ادعای رهبری مسلمانان را دارد، در شعار، حل مسأله فلسطین را یکی از شروط عادی سازی کامل روابط خود با رژیم اسرائیل می داند، با این حال چنانچه امنیت آن بیشتر تهدید شود، عربستان این شرط را نیز رها خواهد کرد.
بررسی وضعیت و جایگاه مسأله فلسطین در عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
135 - 155
حوزه های تخصصی:
مسأله فلسطین یکی از پیچیده ترین مسائل منطقه خاورمیانه از 1948 تا به حال است. رژیم اسرائیل در چندین جنگ با اعراب، بر مناطق فلسطینی زیادی مسلط شده و اراضی آنها را اشغال کرده است. این رژیم در اتحاد با آمریکا برای سال ها امنیت خود را تأمین شده می دید، اما رقابت روزافزون ایالات متحده با چین، که یکی از دلایل خروج تدریجی آن از منطقه است و افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، موجب شده هم اعراب، به خصوص متحدان عربستان سعودی و هم رژیم اسرائیل با چالش های امنیتی روبه رو شده و از 2015، روندی موسوم به عادی سازی روابط را آغاز کنند و تا کنون، به موفقیت هایی نیز دست یابند. در این میان پرسش اصلی آن است که مسأله فلسطین در روند عادی سازی این روابط میان اعراب و رژیم اسرائیل، داری چه وضعیت و جایگاهی است؟ برای پاسخ به این پرسش، روش تحقیق مقاله تحلیلی و توصیفی، و تا حدودی نیز تاریخی است. هدف مقاله آن است که در این روند عادی سازی روابط، به طور خاص بر موضوع فلسطین متمرکز شود، چرا که این مسأله برای جمهوری اسلامی، یکی از نقاط ایدئولوژیک است که در تضاد با وجود رژیم اسرائیل، با امنیت آن گره خورده. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد اعراب متحد عربستان، در روند عادی سازی، جایگاه بالایی برای آرمان فلسطین قائل نیستند؛ اما سعودی که ادعای رهبری مسلمانان را دارد، در شعار، حل مسأله فلسطین را یکی از شروط عادی سازی کامل روابط خود با رژیم اسرائیل می داند، با این حال چنانچه امنیت آن بیشتر تهدید شود، عربستان این شرط را نیز رها خواهد کرد.
محیط زیست خاورمیانه و پیمان ابراهیم: بررسی نقش عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل در کاهش بحران های آب و کشاورزی این کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
273 - 293
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه یکی از بزرگ ترین مناطق خشک جهان است که با پیامدهای تغییرات اقلیمی مواجه است. این شرایط باعث شده تا منابع محدود آب شیرین و وضعیت نامطلوب حوزه کشاورزی جزو چالش های بزرگ این منطقه باشد. هرچند این منطقه دارای سابقه طولانی در همکاری جمعی میان کشورها نیست اما فشارهای ناشی از بحرانهای زیست محیطی می تواند تهدیدات تغییرات اقلیمی را به فرصتی برای همکاری بیشتر بین کشورها تبدیل کند. در این فضای جدید، «پیمان ابراهیم» در سال 2020، نشانه ای از ورود منطقه خاورمیانه به مرحله جدیدی است. در این مقاله، به این پرسش پاسخ می دهیم که عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل، چه نقشی می تواند در کاهش بحرانهای زیست محیطی این کشورها به خصوص در دو حوزه آب و کشاورزی داشته باشد. مقاله، ضمن بررسی شرایط زیست محیطی کشورهای عضو در زمان شکل گیری پیمان ابراهیم، به فرصت ها و مزیت های این پیمان برای آنها می پردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که این پیمان فرصتی برای رژیم اسرائیل جهت جذب سرمایه های بیشتر در حوزه های زیست محیطی چون آب و کشاورزی و رفتن به مدارهای بالاتر نوآوری است و برای کشورهای امارات و بحرین نیز فرصتی برای کاهش دامنه بحرانهای آب و امنیت غذایی و تحقق توسعه پایدار است.
مواضع نمایندگان دوره بیست وسوم مجلس شورای ملی نسبت به رژیم اشغالگر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت پهلوی با به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس (به شکل دوفاکتو و غیررسمی) خود را در معرض انتقادات شدید نیروهای مخالف داخلی و برخی کشورهای منطقه قرار داد، بنابراین هر نوع رابطه اقتصادی، نظامی و مناسبات سیاسی با رژیم اسرائیل را از دید مردم مخفی نگاه داشت. موضوع حائز اهمیت در این پژوهش، انعکاس نظرات نمایندگان مجلس شورای ملی، علل و انگیزه های محرمانه بودن روابط دوجانبه می باشد. سؤال اصلی به این قرار است که نمایندگان مجلس ملی دوره بیست وسوم نسبت به اسرائیل چه مواضعی داشتند؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از مطالعات کیفی و بررسی اسنادی درصدد به آزمون گذاردن این فرضیه است که علل همگرایی حکومت پهلوی و رژیم اشغالگر قدس، که رژیم های غیرعرب و حامی منافع آمریکا در منطقه بودند، جبران فقدان پایگاه مردمی، کسب جنگ افزارهای اسرائیلی و مقابله با اعراب تندرو برای حکومت پهلوی و خروج از انزوای سیاسی، اقتصادی، به رسمیت شناخته شدن قانونی برای رژیم صهیونیستی بود. با استناد به مذاکرات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی، بسیاری از نمایندگان برای حفظ منافع و سیاست های حزب ایران نوین در راستای تقویت حکومت پهلوی، جز با محکوم نمودن اسرائیل به عنوان کشوری غاصب، نقش دیگری برای آن قائل نبودند. از علل محرمانه بودن نیز می توان به جلوگیری از هرگونه واکنش احتمالی مخالفان داخلی و کشورهای عرب تندرو اشاره کرد.
پیامدهای امنیتی شهرک سازی در کرانه باختری طی دوره 20 ساله ( 2020- 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های صهیونیستی با نگاه پدافندی و تامین امنیت رژیم اسرائیل ، اقدام به تاسیس شهرک ها در کرانه باختری نمودند. در طی نیم قرن گذشته قدرت های مافیایی صهیونیستی با رانت های مادی و معنوی که از طرف افراد بانفوذ و همراهی کابینه عبری اسرائیل اقدام به توسعه جغرافیای شهرک ها در کرانه باختری در راستای منافع خود نمودند. با قدرتمند شدن شهرک ها، آنها اقدام به دخالت مستقیم در انتخابات، تصویب قوانین، تعیین بودجه و اعتبار، تعیین نخست وزیر و کابینه رژیم اسرائیل کردند که استمرار این روند موجب ناکارآمدی شکلی و محتوایی دموکراسی در اسرائیل شد و از طرفی در طی دو دهه اخیر ماهیت وجودی شهرک ها به عنوان معضلی امنیتی برای این رژیم در آمده بطوریکه جامعه داخل اسرائیل مجبورند هزینه های تامین امنیت شهرک ها را به صورت مادی و معنوی بپردازند. لذا این سوال مطرح می شود که پیامدهای امنیتی شهرک سازی در کرانه باختری چیست و چگونه صورت بندی می شود؟ در پاسخ به این پرسش می توان گفت که اهداف اولیه تاسیس شهرک ها طی دروه 20 سال گذشته تغییر کرده و محیط داخل رژیم اسرائیل را تحت تاثیر منفی قرار داده و موجب تضعیف امنیت ملی این رژیم در ابعاد مختلف شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات و بررسی کتابحانه ای و اسنادی و منابع اینترنتی می باشد.
تاثیر همگرایی جمهوری آذربایجان و اسرائیل بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجب حضور تدریجی رژیم اسرائیل در منطقه قفقاز، به ویژه جمهوری آذربایجان شده است. این کشور، با استقبال از برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل، آن را به عنوان دروازه ورود به غرب و ایالات متحده آمریکا قلمداد می نماید. این رژیم نیز تلاش دارد با نفوذ بیشتر در جمهوری آذربایجان، نگرانی های امنیتی خود را به جدار مرزهای ایران منتقل نموده و با استفاده از ایجاد پایگاه هایی در مرزهای ایران، آسیب پذیری این کشور را افزایش داده و به همان نسبت دغدغه های امنیتی خود را در قبال ایران کاهش دهد. در واقع، ماهیت روابط رژیم اسرائیل با جمهوری آذربایجان باید فراتر از دشمنی ایدئولوژیک و سیاسی با ایران و در جهت درک توازن قوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسرائیل چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟ در همین راستا اطلاعات و داده ها با بهره گیری از مقالات، اسناد و منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و با توصیف و تحلیل آنها با روش تحلیل تاریخی و استنباط منطقی این نتیجه حاصل شده است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسرائیل سبب افزایش نفوذ و حضور تل آویو در محیط پیرامونی امنیتی ایران شده و تهدیدات مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی و ... را در قالب ترویج فرهنگ غربی، تفکرات ضداسلامی، ضد شیعی و سکولار، جلوگیری از مشارکت ایران در تحولات کشورهای خاورمیانه و عدم مشروعیت نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس علیه این کشور ایجاد کرده است.
بحران فلسطین در اندیشه ی آیت الله بروجردی و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
103 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف در پژوهش حاضر بررسی مسئله ی فلسطین در منظومه ی فکری آیت الله بروجردی (ره) و امام خمینی (ره) با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی است. سؤال پژوهش این است که چه تفاوتی در رویکرد آیت الله بروجردی و امام خمینی نسبت به فلسطین وجود داشته است؟ دولت فلسطین در سال 1948 میلادی با رأی سازمان ملل متحد و نفوذ قدرت های بزرگ جهانی به دو دولت مجزا تقسیم شد که دولت فلسطین و رژیم اسرائیل حاصل این تصمیم بود. در مقابل این روند ایجادشده، اعتراض های گسترده ای از جمله حوزه های علمیه و مراجع در بازه های زمانی مختلف شکل گرفت. آیت الله بروجردی در زمان رژیم پهلوی دوم نسبت به این حادثه تلخ واکنش نشان داد که در اعلامیه ی ایشان آمده است و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نحوه ی برخورد با مسئله ی فلسطین قوت بیشتری گرفت و فضا جهت حمایت از فلسطین بازتر شد. یافته پژوهش نشان می دهد، آیت الله بروجردی و امام خمینی در چگونگی برخورد با مسئله فلسطین رویکرد متفاوتی داشتند. نگاه امام خمینی و آیت الله بروجردی در باب مسئله ی فلسطین بر اساس نگاه دو مرجع به بحث دین و سیاست و نحوه ی فعالیت آن ها در حوزه های دینی و سیاسی برمی گردد. فرضیه مقاله این است که با توجه به مبانی فکری امام خمینی و آیت الله بروجردی درباره ارتباط دین و سیاست، امام خمینی اعتقاد به کنشگری فعال و حمایت مادی و معنوی از مسئله فلسطین بود، اما آیت الله بروجردی به خاطر صیانت از حوزه علمیه نوپا، رویکرد کنشگری غیرفعال را در حمایت از فلسطینیان انتخاب کرده بود.
بررسی تأثیر وضعیت سیاسی رژیم اسرائیل بر امنیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
29 - 60
حوزه های تخصصی:
محور اصلی سیاست کلان رژیم اسرائیل برحفظ بقا وموجودیت آن استوار است ودرطول 7 دهه ی گذشته،همواره امنیت به عنوان یکی ازدغدغه های اساسی مقامات سیاسی وامنیتی این رژیم محسوب می شود.اما به دلیل تحولات بنیادین درقرن بیست ویکم و ویژگی های منحصر به فردآن درعرصه ی بین الملل ، به ناچاردرکنارکاربرد زورواستفاده از ابزار نظامی روبه سوی امنیت موسع آورده است. با این وجود، چالش های رژیم اسرائیل درحوزه ی سیاسی ازنظرکمی وکیفی درحال افزایش می باشد و همچنان امنیت وجودی برای آن به عنوان یک مسئله است.ازاین رو، مقاله حاضر برآن است باکاربست روش توصیفی– تحلیلی به این سئوال اصلی پاسخ دهدکه« وضعیت سیاسی رژیم اسرائیل چه آثار وپیامدهایی برامنیت آن دارد؟».هدف پژوهش آن است که تنها بروضعیت سیاسی رژیم اسرائیل وتأثیر آن برامنیت این رژیم تمرکز نماید. یافته های پژوهش نشان می دهدجدایی نژادی یاآپارتاید ، بی ثباتی، فساد ،کاهش مشارکت سیاسی و بن بست روند صلح در خاورمیانه ازچالش های سیاسی تأثیرگذار برامنیت رژیم اسرائیل می باشند که امنیت و مشروعیت آن را با تهدید وجودی مواجه کرده است.
عوامل تأثیرگذار بر روابط جمهوری خلق چین و رژیم اسرائیل (2020-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۹)
145 - 170
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و افزایش اهمیت عامل اقتصادی در روابط بین الملل و اهمیت جایگاه قدرت ژئواکونومیک، کشورها به سوی همکاری با شرکای تازه ای گام برداشتند. یکی از نمودهای همکاری ها در فضای جدید، شکل گیری روابط دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی میان چین و رژیم اسرائیل بود. این روابط البته حساسیت هایی را در واشنگتن برانگیخت و با کارشکنی های آمریکا، همکاری های دوجانبه چین و رژیم اسرائیل با رکود نسبی چند ساله روبرو شد. با این حال، طرفین در سال های آغازین دهه 2010 تصمیم گرفتند با درک محدودیت های موجود و توجه به حساسیت های واشنگتن، روابط خود را بازسازی کنند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش است که عوامل تأثیرگذار بر روابط چین و رژیم اسرائیل در بازه زمانی 2020-2013 چه بوده است؟ فرضیه این پژوهش آن است که اولویت بخشی به عوامل و نیازهای اقتصادی، بازرگانی و فن آوری در هر دو سوی این روابط، موجب گسترش همکاری ها در بازه ی مورد اشاره با وجود چالش ها و محدودیت هایی موجود در این راه بوده است. در این راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد که برخی عوامل چون طرح «یک کمربند - یک راه»، افزایش نقش و ارتقای جایگاه چین در اقتصاد جهانی، مکمل بودن اقتصادی دو طرف و نیاز رژیم اسرائیل به تنوع بخشی شرکای بازرگانی موجب پیشبرد روابط دو جانبه در بازه مورد اشاره بوده است. این پژوهش از نوع مقالات توصیفی-تحلیلی است و از روش پژوهش کیفی مبتنی بر پردازش داده های اسنادی و کتابخانه ای بهره برداری شده است.