فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
95 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد. هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد.
نقش و اهمیت تصدی مناصب زمامدارانه در توانمندسازی سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
97 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت تصدی مناصب زمامدارانه در توانمندسازی سیاسی زنان در سراسر جهان است. بدین منظور نمایندگی زنان در مناصب سیاسی اجرائی و قانون گذاری از چند دهه گذشته تا امروز در سراسر جهان با رویکردی بین المللی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانه ای و منابع اینترنتی انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین تصدی مناصب سیاسی (زمامدارانه) زنان و توانمندسازی سیاسی آن ها رابطه متقابل وجود دارد یعنی از یک طرف منصب داران سیاسی زن به دیگر زنان انگیزه و اعتمادبه نفس می دهند که وارد فعالیت ها و رقابت های سیاسی شده و توانمند شوند و از طرف دیگر توانمند شدن سیاسی زنان، آن ها را برای فعالیت در عرصه های سیاسی و اجتماعی ترغیب می کند. علاوه بر این، افزایش نمایندگی زنان در مناصب سیاسی اجرائی و قانون گذاری باعث ثبات سیاسی، مشروعیت سیاسی، برابری، رفاه اجتماعی و حکمرانی مؤثر می شود؛ بنابراین اکثر اندیشمندان سیاسی و اجتماعی جهان به ضرورت و اهمیت حضور زنان در سیاست ادامه می دهند به گونه ای که سازمان ملل بهبود برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان را سومین هدف اصلی برای توسعه هزاره خود قرار داده است. بر اساس داده های آماری پژوهش حاضر این امیدواری وجود دارد که زنان بتوانند با تصدی مناصب سیاسی (زمامدارانه) خود را از لحاظ سیاسی توانمند ساخته و جایگاه فعلی خود را بهبود بخشند.
تحلیل علوم انسانی باتاکید بر اثبات گرایی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵
134-171
حوزههای تخصصی:
اثبات گرایی وجه غالب در تاریخ نگاری عصر جدید بوده و هم خدماتی برای علم تاریخ کرده و به علمی تر شدن آن کمک نموده وهم تبعات منفی به همراه داشته است. تاریخ نگاری اثبات گرایی در پی تحمیل روش شناسی علوم تجربی بر علوم انسانی بود و به وحدت روش شناختی معتقد بود و می گفت تمام روش ها و اسلوبی که در علوم تجربی به کار می رود باید در علوم انسانی هم استفاده و تاریخ وقتی علم است که از آن روش ها استفاده کند. در ایران هنوز نگرش اثبات گرایی حا کم است. امروزه اصول اساسی این نگرش در عرصه علوم انسانی و اجتماعی به ویژه اصل همانندی انسان و طبیعت و امکان شناخت آن ها با روش های یکسان و به خصوص سلطه غرب محوری در مطالعات انسانی و اجتماعی آن مورد انتقاد جدی برخی مکاتب جامعه شناسی غرب قرار گرفته است. این روش دربدو ورود به ایران دردهه 1340 پیامدهای مثبتی به همراه داشت و سبب گردید رویکرد حقوقی بر مطالعه پدیده های سیاسی کاهش یابد و رویکرد جامعه شناسی تا انداز ه ای جایگزین آن گردد. اماتسلط آن باعث گردید عالمان علم سیاست به بیان نظریه های اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع غربی بپردازند و به تلاش برای شناخت جامعه ایرانی کمتر دست بزنند یا شناخت خود را از جامعه ایرانی در چارچوب همان نظریه غربی تئوریزه کنند. نتیجه این راهبرد دور ماندن علوم اجتماعی و علوم سیاسی از واقعیات تحولات سیاسی در ساخت دولت و جامعه ایرانی ، وضعیتی که می توان آن را انزوای سیاسی و اجتماعی علوم اجتماعی به طور عام و علم سیاست به طورخاص دانست. تا کنون پدیده های اجتماعی و سیاسی در ایران با نظریات مبتنی بر رویکرد فوق به علت حاکمیت گستره آن بر علم جدید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این زاویه دید، پیامدهای خاصی در بررسی تاریخ فکری و سیاسی ایران داشته است.
هزینه فرصت اقتصاد سیاسی ایران در سوریه بین سال های 2011 تا 2022
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
78 - 102
حوزههای تخصصی:
سوریه از شرکای راهبردی ایران در حوزه های سیاسی و امنیتی محسوب می شود و از اولین کشورهایی بود که پس از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و ازاین رو از همان اوایل، روابط رسمی دو کشور آغ از شد. سوریه به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در محور مقاومت، از اواخر ژانویه ۲۰۱۱ درگیر بحران داخلی تحمیلی از سوی غربی ها و متحدان منطقه ای آن ها شد و خسارت های سنگینی به این کشور وارد آمد. با نقش آفرینی ایران و دیگر متحدان سوریه، امنیت نسبی در این کشور برقرارشده و با شروع دوره بازسازی نیاز است تا این کشور با احیای توان گذشته و تقویت بخش های مهم اقتصادی و تجاری، خسارت های ناشی از بحران را جبران کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک متحد راهبردی سوریه اکنون می تواند با نقش آفرینی در دوره بازسازی این کشور ضمن افزایش همبستگی دو ملت و تقویت اقتصادی محور مقاومت، حضور خود را در منطقه غرب آسیا از لایه نظامی-امنیتی به لایه اقتصادی گسترش دهد. این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد که ایران در موضوع اقتصاد سیاسی نسبت به رقیبان منطقه ای خود در چه سطحی قرار دارد و این که چگونه بر پایه توانش خود متعهد به حمایت از دولت سوریه شده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به این مبحث می پردازد که جنگ داخلی سوریه و نیازمندی این کشور به تجارت و فراهم شدن فضای تجاری و بازرگانی و کسب وکار، صاحبان سرمایه و تجار و بازرگانان ایرانی می توانند در این کشور سرمایه گذاری کنند و به تجارت با سوریه پرداخته و سود اقتصادی مناسبی را برای ایران و سرمایه گذاران ایرانی فراهم آورند
جایگاه اقلیم کردستان در سیاست خارجی چین نسبت به عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
183 - 204
حوزههای تخصصی:
پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و خودمختاری اقلیم کردستان، بازیگران بزرگ جهانی و منطقه ای به دنبال تقویت روابط و گسترش حوزه نفوذ در اقلیم کردستان بوده اند. علاوه بر افزایش تجارت چین و عراق پس از سال 2003، شرکت های دولتی چینی از طریق کانال های رسمی مانند وزارت نفت عراق و کانال های غیررسمی مانند رهبران شرکت های بزرگ، روابط تجاری و خطوط ارتباطی برای همکاری با اقلیم کردستان ایجاد کرده اند. همچنان که چین، با افزایش مصرف خود، در سال 2013 به یکی از بزرگ ترین واردکننده نفت جهان تبدیل شده است. به همین منظور، اقدامات سریعی برای گسترش نقش خود در عراق از طریق دولت مرکزی و اقلیم کردستان انجام داده است و استقرار در عراق به یکی از جنبه های سیاست خارجی و اقتصادی چین تبدیل شد. لذا این مقاله به دنبال تبیین راهبرد چین در اقلیم کردستان است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که اقلیم کردستان چه جایگاهی در سیاست خارجی چین نسبت به دولت عراق دارد؟ فرض پژوهش این است که پکن با رعایت اصول تمامیت ارضی دولت مرکزی عراق و عدم ورود به مسائل امنیّتی- نظامی، توسعه روابط را در ابعاد اقتصادی با اقلیم کردستان دنبال کرده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی، نشان می دهد که چین به دنبال توسعه چندوجهی روابط تجاری، سرمایه گذاری، ساخت وساز و تبادل فرهنگی با اقلیم کردستان عراق بوده و برخلاف دیگر قدرت های بزرگ فاقد دستورکار امنیّتی-نظامی و مداخله جویانه در عراق است.
نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای؛ ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
67 - 89
حوزههای تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی موجبات شکل گیری گفتمان مقاومت به مثابه بدیلی در مقابل با گفتمان هژمونیک سلطه شد و توانست خود را از گفتمانی به حاشیه رانده شده به متن تحولات بکشاند. یکی از مهم ترین مصادیق این بازیگری را می توان در بحث نظم منطقه ای تبیین کرد. مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و بهره گیری از روش تبیینی- تحلیلی نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای را مورد واکاوی قرار داده است. فرضیه مطروحه بدین صورت است که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نظام سازی گفتمانی- اسلامی، توانسته از یک گفتمانی به حاشیه رانده شده از سوی گفتمان سلطه به مثابه یک گفتمان فعال در متن سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود و با نفی هژمونی گفتمان سلطه و عدم سازش در مقابل با سیاست های آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد نماید که در نهایت این مفصل بندی، الگوی جدیدی از نظم سازی با کارامدی بالا در سطح منطقه پدید آورده است. با این حال، گفتمان مقاومت ضمن برخورداری از ظرفیت های ساختاری، نظامی، مفهومی و ایدئولوژیکی، همچنان از چالش های متعدد در سطوح گوناگون داخلی (نظیر چالش های اقتصادی)، منطقه ای (نظیر گفتمان های رقیب) و فرامنطقه ای (نظیر مداخله قدرت های غربی) برخودار است که می تواند اهداف آن را به شدت تهدید نماید. نوآوری مقاله حاضر در تبیین نظم سازی منطقه ای گفتمان مقاومت ضمن توجه به ظرفیت ها و چالش های آن به صورت توامان است.
مقایسه روند توسعه یافتگی ایران و مصر از منظر واگرایی و همگرایی اقتصاد سیاسی با آمریکا (2020- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در محافل سیاسی جمهوری اسلامی ایران، مسئله ارتباط با آمریکا و دستیابی به توسعه و پیشرفت در ذیل این ارتباط است. پژوهش حاضر بر اساس روش مقایسه ای، با مقایسه اقتصاد سیاسی دو کشور ایران و مصر به عنوان دو الگوی تام واگرایی و همگرایی در ارتباط با آمریکا، ضمن بررسی الگوهای توسعه ای دو کشور بر اساس نظریه های وابستگی و نوسازی و نیز بررسی پیامدهای این واگرایی و همگرایی با آمریکا بر روند توسعه دو کشور، در پی پاسخ به این پرسش مهم است که: مقایسه روند توسعه یافتگی دو کشور ایران و مصر از منظر واگرایی و همگرایی اقتصادی سیاسی با آمریکا چگونه قابل ارزیابی می باشد؟ فرضیه مطرح در پاسخ به این پرسش این است که واگرایی و همگرایی با آمریکا برای هر دو کشور، مزایا و معایبی در بر داشته است. به گونه ای که همگرایی اقتصاد سیاسی مصر با آمریکا از یک سو منجر به وابستگی اقتصادی مصر به کمک های غرب و از سوی دیگر منجر به جذب سرمایه گذاری خارجی، همکاری های سیاسی – امنیتی با آمریکا و توسعه گردشگری شده است. درحالی که واگرایی اقتصاد سیاسی ایران با آمریکا از یک سو منجر به خوداتکایی سیاسی، امنیتی و علمی گردیده و از سوی دیگر، کاهش مبادلات تجاری بین المللی، کسری تراز تجاری و انزوای منطقه ای و جهانی را در پی داشته است.
جنگ هیبریدی روسیه در منازعه 2022 اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ هیبریدی که روسیه به دنبال بحران کریمه در سال 2014 بر علیه اوکراین آغاز کرده بود، در جنگ ۲۰۲۲ به اوج خود رسید و مسکو در جریان عملیات نظامی علیه کی یف از تاکتیک های هیبریدی گوناگونی بهره گرفته است. ازاین رو، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بود که جنگ هیبریدی روسیه علیه کی یف دارای چه ابعادی بوده و این تاکتیک ها چه تأثیری بر جنگ ۲۰۲۲ اوکراین گذاشته است؟ برای پاسخ به این سوال، از چارچوب مفهومی «جنگ هیبریدی و مولفه های شاخص آن» استفاده شد. رویکرد پژوهشی این تحقیق از نوع تببینی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر شیوه کتابخانه ای بود. یافته های پژوهش نشان دادند که روسیه در جنگ اخیر از ۳ تاکتیک عمده جنگ رسانه ای، حملات سایبری و حملات هدفمند به مناطق کلیدی و زیرساخت های اوکراین بهره گرفته که این تاکتیک ها عملیات دفاعی اوکراین را با اختلال و سردرگمی مواجه ساخته و منابع مالی و لجستیکی زیادی را به حوزه های غیرنظامی کشانده است. در نتیجه، قدرت دفاعی و مالی اوکراین برای مقابله با تهدیدهای هیبریدی روسیه به شدت تحلیل رفته است. این پژوهش می تواند ادبیات موجود به زبان فارسی در زمینه جنگ هیبریدی، به طور کلی، و جنگ هیبریدی روسیه، به طور خاص، را تقویت نماید.
امنیت عمومی مردم محور و حکمرانی امنیتی خوب: درس آموزی برای ارائه پیشنهادهای سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
790 - 761
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این پژوهش درک بهتر عوامل و شرایطی است که سیاست گذاران را در زمینه مبارزه با چالش های سنتی و نوین تأثیرگذار بر امنیت عمومی مردم-محور توانمند می سازند یا محدود می کنند. از اولویت های اصلی سیاستگذاری کمابیش همه دولت ها آمادگی برای دفاع در برابر تهدیدهای نظامی سنتی بوده است، هرچند که باید بیش از هر چیزی برای رفع نیازهای رفاهی و امنیتی شهروندان بکوشند. آنها باید تعیین سیاست ها را با رویکردی انسان محور و آینده نگر بر پایه بهترین شواهد علمی موجود و واقعیت های فنی و کاربردی قرار دهند. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. چگونه می توان در چارچوب نظریه حکمرانی خوب بخش امنیتی، به تأمین امنیت عمومی مردم محور کمک کرد؟ 2. چرا همبستگی امنیت-توسعه-مردم سالاری باید در سیاستگذاری امنیتی مردم محور در نظر گرفته شوند؟ 3. برای رویارویی با چالش ها و تهدیدهای امنیتی در محیط های امنیت ملی و بین المللی ناپایدار چه درس هایی از الگوهای حکمرانی می توان آموخت؟ در فرضیه اصلی استدلال می شود که حکمرانی خوب بخش امنیتی (با ویژگی های مهم پرهیز از دولت محوری، مشارکت معنادار همه کنشگران دولتی و غیردولتی، مسئولیت پذیری، پاسخگویی شفاف، اثربخشی دادگرانه و فراگیر) به موفقیت بیشتر در سیاست های تأمین امنیت عمومی انسان محور می انجامد. از تحلیل مقایسه ای مطالعه های موردی در گزیده ای از پژوهش های پیشین، و داده های گردآوری شده بر پایه تازه ترین افکارسنجی ها و شاخص های ادراک شهروندان از حکمرانی و امنیت برای درس آموزی از تجربه کشورهایی که حکمرانی خوب امنیتی را برگزیده اند، استفاده می شود، و پیشنهاد های سیاستی مؤثری برای مبارزه با چالش های امنیت عمومی مردم-محور ارائه می شوند.
اجتماع امن منطقه ای در جامعه بین المللی: دیدگاه مکتب انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در ادبیات روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای اقبال یافته، اجتماع امن منطقه ای است. اجتماع امن منطقه ای، اجتماعی از دولت های حاکمیت دار در یک گسترده جغرافیایی محسوب می شود که احتمال وقوع جنگ از میان آنها رخت بربسته است. بر حسب این وضعیت، مناطق مختلف جهان را می توان در یکی از دو وضعیت شکل گیری/فقدانِ آن در نظر گرفت؛ بدین معنا که در برخی مناطق مانند غرب اروپا و شمال آمریکا، اجتماع امن منطقه ای شکل گرفته و در برخی مناطق مانند جنوب و غرب آسیا و شمال آفریقا چنین اجتماعی شکل نگرفته و دورنمای روشنی از شکل گیری آن در آینده حداقل کوتاه مدت وجود ندارد. با مشاهده چنین سرگذشت متفاوت تجربی، این پرسش نظری قابل طرح به نظر می رسد که «چرا اجتماع امنِ منطقه ای در برخی مناطق جهان شکل می گیرد و در برخی دیگر از مناطق مجال ظهور نمی یابد؟» در پاسخ به این پرسش نظری، با گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتیِ متون پایه ایِ مرتبط در هر دو رشته مطالعات منطقه ای و روابط بین الملل، و بهره گیری از تحلیل محتوای کیفیِ آنها، تلاش می شود الگوی تبیینیِ مناسبی با به کارگیری تبیین کارکردی در استدلال پردازی فراهم آید. در این چارچوب، یافته پژوهش این است که نحوه کارکرد نهادهای جامعه بین المللیِ جهان گستر به گونه ای در سطح منطقه ای تأثیر می نهد که باعث می شود در برخی مناطق، اجتماع امن منطقه ای شکل بگیرد و در برخی مناطق شکل نگیرد.
شناسایی عوامل موثر بر رشد فعالیت های گروهک پژاک در غرب کشور و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی ازدغدغه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران در طی سالهای گذشته چالشهای امنیتی فعالیتهای گروههای تروریستی بخصوص فعالیت های پژاک در غرب کشور بوده است. در واقع، گسترش فعالیت های تروریستی پژاک متاثر از عوامل مختلف داخلی و منطقه ای در طی چندین دهه گذشته در ابعاد مختلف امنیت ملی را به چالش کشیده است. به نظر می رسد که در کنار عنصر جغرافیا و شرایط محیطی، عوامل دیگری از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی در این فرایند یعنی گسترش و پراکندگی فعالیتهای پژاک نقش داشته اند. گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور را می توان از دو بعد مورد بررسی قرار داد. در بعد نخست، می توان به بررسی عوامل مختف از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی – اجتماعی و سیاسی در رشد فعالیت های پژاک در غرب کشور پرداخت. در بعد دوم نیز، تاثیر اقدامات و گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش بدنبال پاسخ گویی به این سوال محوری است ، عوامل تاثیر گذار در گسترش و پراکندگی گروه تروریستی پژاک در جغرافیای پیرامون ایران در غرب کشور کدامند و چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و استفاده از ابزار مصاحبه است. یافته های پژوهش نشان می دهد در حوزه اقتصادی بیکاری و معضلات اقتصادی خانواده ها با میانگین 24/4 نسبت به سایر مولفه های بیش ترین تاثیر؛ در حوزه فرهنگی و اجتماعی تبلیغات وسیع شبکه های ماهواره ای و اینترنتی با میانگین34/4 بیشترین تاثیر؛ و در حوزه سیاسی، عملیات روانی پژاک بر روی جوانان کرد با میانگین 49/4 بیشترین تاثیر را در گسترش و پراکندگی فعالیت های تروریستی پژاک در غرب کشور داشته اند.
جنگ اوکراین و پیامدهای آن بر اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین یکی از جدی ترین بحران هایی است که اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه رو بوده است. این جنگ تمام حوزه ها و بخش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این اتحادیه را زیر تأثیر قرار داده است. این جنگ با فشار ناهمتراز بحران بر کشورهای عضو این اتحادیه، بستر سیاسی شدن هویت های ملی را افزایش داده و ترکیبی از این دو عامل همراه با صلاحیت پایین نهادهای فراملی نیز بر دلایل افزوده است تا شاهد اختلاف کشورهای اروپایی برای رسیدن به یک سیاست مشترک باشیم. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پیامدهای جنگ اوکراین بر اتحادیه اروپا چه بوده است؟ یافته های این نوشتار این است که جنگ اوکراین پیامدهای زیادی بر اتحادیه اروپا داشته است که به واگرایی این نهاد و به دنبال آن، کاهش قدرت آن در نظام بین الملل انجامیده است. این مسئله ناشی از پررنگ شدن شکاف های درون این اتحادیه، خلأ رهبری قدرتمند و موضع گیری های متفاوت اعضا در پی بروز این جنگ بوده است. در این نوشتار ضمن توجه به دلایل و عوامل شروع جنگ اوکراین می خواهیم با استفاده از سناریوسازی پیامدهای جنگ اوکراین در ایجاد اختلاف میان اعضای اتحادیه اروپا و تضعیف جایگاه این نهاد در فضای بین المللی را بیشتر بررسی کنیم.
امپریالیسم زبانی و جهانی شدن در محتوی آموزشی زبان انگلیسی در ایران: تحلیل دیدگاه آموزگاران زبان و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چالش ها و سلطه فرهنگی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
15 - 30
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی برداشت آموزگاران زبان انگلیسی ایرانی و همچنین سیاست گذاران نسبت به پدیده امپریالیسم زبانی و جهانی شدن در برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی و ارتباط بین عوامل زمینه ای و نگرش امپریالیسم زبانی پرداخته است. برای انجام این پژوهش، 674 آموزگار زبان انگلیسی ایرانی و هشت نفر از مقامات عالی رتبه ایران که مسئول طراحی و تدوین اسناد ملی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و تحقیقات و فنّاوری اطلاعات هستند برای شرکت در پژوهش دعوت شدند. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ، داده های کمّی جمع آوری شده تجزیه و تحلیل شد و برای داده های کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته ها تأثیر قابل توجه عوامل فرهنگی و زمینه ای را در شکل دادن به نگرش آموزگاران و سیاست گذاران نسبت به امپریالیسم زبانی نشان داد. به منظور حفظ هویّت فرهنگی و زبانی دانش آموزان همراه با یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی، این رویکرد می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به افزایش مهارت های زبانی خود بپردازند و همزمان ارتباطات بین المللی را تسهیل نماید. بنابراین اعضای جامعه و به طورخاص برنامه ریزان، آموزگاران، زبان آموزان و والدین باید به ماهیّت و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این زبان توجه داشته باشند و آن را ابزار ارتباطی بی طرف تلقی نکنند.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان (1400- 1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
299 - 323
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان دو همسایه دیرینه با اشتراکات وپیوندهای تاریخی، قومی، فرهنگی، مذهبی، و آداب و رسوم مشترک همسایگی ولی با دو ایدئولوژی متفاوت در کنار هم هستند. جمهوری آذربایجان با داشتن منابع غنی نفت وگاز و اشتراکات یاد شده؛ برای ایران بسیار حائز اهمیت است. البته رویکرد آشکارا ضد دینی جمهوری آذربایجان پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق و بخصوص در دوران علی اف ها، منزوی کردن هویت اسلامی - شیعی مردم این کشور، حرکت به سمت سکولاریسم سیاسی و فرهنگی از سوی دولت، تأکید بر ایدئولوژی پان آذری مبتنی بر قومیت ترکی – آذری، روند رو به رشد روابط باکو با غرب و نیز با رژیم اسرائیل، که فقط به عرصه های فرهنگی محدود نبوده و در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز دولت باکو، گرایش هم پیمانی استراتژیک با محور غرب یعنی ایالات متحده آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی دارد؛ باعث سردتر شدن روابط فی مابین شده است. در این مقاله با استفاده از نظ ریه واقع گرای ی تدافعی و به روش توصیفی- تحلیل ی، سیاست خارج ی ای ران و عوام ل مؤث ر ب ر آن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که چه عوامل مهمی در روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است؟ دستاورد این پژوهش نشان میدهد که با وجود تیرگی روابط ولی برخی همکاری ه ا و تفاهم ات مانن د موضع مثب ت جمهوری آذربایج ان نسبت به برنام ه هس ته ای ای ران و تنه ا نگذاش تن ای ران در دوره ی تحریم های جامع ه بین الملل ی علیه ایران، می تواند چش م ان داز مثبت ی از روابط دو کشور را رقم بزند.
الگوی کارکردی شعام در حکمرانی امنیت ملی: اولویت نقش هدایتی و محدودیت مداخله اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
37 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی کارکردی «شورای عالی امنیت ملی» در حکمرانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. نویسندگان تلاش کرده اند ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های نقش آفرینی «شعام» را بازنمایی و اولویت بندی کنند. برای تدوین الگو از رویکرد ترکیبی و روش تحلیل عاملی استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی- مقایس ه ای، مصاحبه تخصصی و پرسشنامه گردآوری شده اند. یافته های پژوهش بیانگر یک الگوی کارکردی با 46 شاخص است که به ترتیب اولویت ذیل هفت مؤلفه «سیاست گذاری»، «قاعده سازی»، «نظارتی»، «داوری»، «هماهنگی»، «مدیریت بحران» و در نهایت «حمایتی» قرار دارند. این هفت مؤلفه ذیل ابعاد سه گانه کارکردی منبعث از قانون اساسی، یعنی «تعیین سیاست»، «هماهنگی امور» و «مقابله با تهدیدات» قرار می گیرند.
تحلیلی بر سند جامع دولت الکترونیک جمهوری اسلامی ایران از منظر شاخص های دولت دیجیتالی و حکمرانی داده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
1 - 34
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی و کاربردی به بررسی سند جامع دولت الکترونیک جمهوری اسلامی ایران از منظر شاخص ها و مؤلفه های دولت دیجیتالی و نیز حکمرانی داده می پردازد. در بخش نخست، مقاله ضرورت توجه به تحول دیجیتالی و مقوله حکمرانی داده و تأثیر آن ها بر فرایندهای دولتی تبیین می شود. در ادامه، اجزای اصلی حکمرانی داده به منظور کاربرد تحول دیجیتالی در دولت الکترونیک مدنظر قرار می گیرند. در این راستا، ابعاد گوناگون حکمرانی داده همانند حفاظت از داده ها، فرایندهای داده ای، قوانین، استانداردها و شاخص های مرتبط تحلیل می گردند. سپس، سند جامع دولت الکترونیک جمهوری اسلامی ایران از منظر مؤلفه های دولت دیجیتالی و با تأکید بر حکمرانی داده ها ارزیابی می شود. در این خصوص، مؤلفه هایی همانند دگرگونی خدمات دولتی، توجه به رویکردهای کاربر محور و داده محور، ایجاد ابر دولتی، وضوح بیشتر و شفاف سازی فرایندها و اتخاذ رویکردهای مرتبط با داده (مدیریت کیفیت داده، مدیریت امنیت و حفاظت داده، مدیریت محتوا و انباره های داده ای، مدیریت فرایندهای پایگاه داده) تأکید می گردند. در پایان، پیشنهاد هایی برای بهبود فرایندهای حکمرانی داده در کشور با تأکید بر مؤلفه های دولت دیجیتالی ارائه می شوند.
تأثیر کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
135 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر کاربرد شبیه سازی آموزشی دیجیتال بر پیش آماده سازی ذهنی و یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در میان کارکنان سازمان های نظامی پرداخته شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از حیث هدف اکتشافی و از حیث روش شناسی کیفی و از نوع فرا ترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش، متشکل از مطالعات کیفی معتبر منتشرشده در حوزه کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال (با تمرکز بر واقعیت مجازی و واقعیت افزوده) در یادگیری شناختی اجتماعی تا سال 1401 می باشد. یافته ها: پنج مولفه تلقین ناخودآگاه احساس حضور فراگیر در محیط یادگیری، افزایش ظرفیت پردازش شناختی مفاهیم انتزاعی و غیرقابل تجربه عینی، قابلیت درک عمیق سوژه در محیط شبیه سازی، تقویت انگیزه یادگیری، بهبود خلاقیت در رابطه با موضوع یادگیری به عنوان تاثیر کاربرد فناوری شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های دفاعی شناسایی گردید. نتیجه گیری: فناوری های شبیه سازی دیجیتال به واسطه فراهم آوردن امکان تجربه متوالی و عینی سوژه یادگیری و همچنین ایجاد انعطاف در سناریوهای آموزشی، قادر خواهند بود تحولی چشمگیر در یادگیری شناختی اجتماعی و توسعه رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی ایجاد نمایند.
تمدن نوین اسلامی در بستر امت دولت ساز در اندیشه ی رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امت دولت ساز مفهومی اساسی در مجموعه فرآیندهای منتهی به تشکیل دولت اسلامی است؛ این مفهوم حلقه ی واسط بین نظام اسلامی و دولت اسلامی است که تحولات چهارگانه ای در راستای همسوسازی مردم با ولی به دنبال داشته تا به تشکیل دولتی بینجامد که روش و منش و نظامات و نهادهای آن اسلامی باشد و در مرحله ی بعد، تشکیل جامعه اسلامی و درنهایت تمدن نوین اسلامی را نوید خواهد داد. امت دولت ساز دارای لایه هایی است که هر لایه اهداف و وظایف مشخصی داشته و با دارا بودن جمعیت قابل توجهی، با برخورداری از تحولاتی که در بر خواهد داشت، کل جامعه را حمایت و پشتیبانی معنوی و معرفتی کرده و آن را در راستای وحدت با ولی و ارتباط با او بسیج خواهد کرد. این پژوهش با هدف ترسیم اندیشه ی رهبری در ایجاد تمدن نوین اسلامی در بستر امت دولت ساز به این سؤال پاسخ داده است که تمدن نوین اسلام در بستر امت دولت ساز چگونه شکل می گیرد؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اسنادی اطلاعات، مسیر تشکیل تمدن نوین اسلامی را در سه بعد منش، روش و هدف امت دولت ساز از منظر ایشان تحلیل کرده است.
تاثیر بی ثباتی داخلی بر امنیتی شدن سیاست خارجی ترکیه(2022-2011)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
274-403
حوزههای تخصصی:
به رغم اینکه تا قبل از سال 2011 ترکیه به عنوان یک الگوی موفق سیاسی-اقتصادی در منطقه ظاهر شد و موردتوجه آمریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفت، اما در دوره دوم دولت حزب عدالت و توسعه و پس از انقلاب های عربی منطقه، شاهد چرخش و فراز و نشیب هایی در سیاست خارجی این کشور بوده ایم که به امنیتی شدن آن منجر شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب مفهوم امنیتی شدن مکتب کپنهاگ، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که علل امنیتی شدن سیاست خارجی ترکیه چیست؟ برای پاسخ به سؤال مذکور، این فرضیه مطرح شده است که بی ثباتی داخلی موجب امنیتی شدن سیاست خارجی ترکیه شده است. با بررسی و تحلیل سیاست های داخلی ترکیه در حوزه اقتصادی-سیاسی مشخص شد که آشفتگی و تنش در سیاست های داخلی که توسط حزب عدالت و توسعه تعقیب می شد، به امنیتی شدن سیاست خارجی ترکیه در سال های پس از 2011 منجر شده است.
راهبردهای هوش مصنوعی در عربستان و امارات و پیامدهای آن بر امنیت منطقه ای بین النهرین (مطالعه موردی عراق)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
420-451
حوزههای تخصصی:
پذیرش و ادغام هوش مصنوع به جنبه های محوری پیشرفت های فناوری در دنیای امروز تبدیل شده است. این پژوهش علمی به بررسی سرمایه گذاری رو به رشد عربستان سعودی و امارات متحده عربی در فناوری های هوش مصنوعی و تأثیر بالقوه آن بر چشم انداز امنیتی بین النهرین، با تمرکز خاص بر عراق می پردازد. بین النهرین منطقه ای با اهمیت ژئوپلیتیک است و به همین دلیل، درک مفاهیم پیشرفت هوش مصنوعی در زمینه امنیت این منطقه ضرورت دارد. این مطالعه با هدف روشن کردن چشم انداز در حال تحول راهبرد های هوش مصنوعی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و پیامدهای آن بر پویایی امنیت منطقه ای بین النهرین انجام شده است. این یافته ها به درک عمیق تر خطرات و فرصت های بالقوه مرتبط با پیشرفت های هوش مصنوعی در منطقه کمک می کند و بحث ها را در مورد تلاش های مشترک برای ارتقای امنیت منطقه ای تقویت می کند. عربستان سعودی و امارات به عنوان بازیگران مهمی در چشم انداز جهانی هوش مصنوعی ظاهر شده اند و سرمایه گذاری چشمگیری در تحقیق، توسعه و پیاده سازی هوش مصنوعی در بخش های مختلف انجام داده اند. این پژوهش، با استفاده از چارچوب نظری کپنهاگ و روش تحلیل توصیفی، بر این فرض استوار است که به نظر می رسد موازنه قدرت در آینده نه چندان دور با حرکت کشورهای خاورمیانه ای به سمت فناوری های جدید هوش مصنوعی تغییر خواهد کرد. این امر موجب تشدید رقابت قدرت های منطقه ای در بین النهرین و همچنین عراق خواهد شد. سیاست های هوش مصنوعی احتمالاً تأثیرات چشمگیری بر ماهیت امنیت منطقه خاورمیانه، بین النهرین و همچنین عراق خواهد داشت.