فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aimed to compare the effectiveness of Mindfulness-Based Relationship Enhancement (MBRE) and Emotion Focused (EFT) therapies on marital satisfaction and intimacy in couples with low self-disclosure. Method: This research was a semi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The statistical population of the research included all the couples who referred to the counseling centers of Kermanshah, Iran, in 2022-2023 who had a low level of self-disclosure. 30 couples were selected by convenience sampling method and randomly replaced in two experimental and control groups. The first experimental group underwent MBRE (eight 90-minute couple sessions) and the second experimental group EFT intervention (nine 90-minute couple sessions). The control group did not receive any intervention. The Marital Self-Disclosure (Waring et al. 1998), the short form of the Marital Satisfaction (Favers and Olson, 1993) and the Intimacy (Walker and Thompson, 1983) scales were used for collecting the data. Results: The results of Analysis of Variance with repeated measures (Mixed Model) showed that both interventions increased marital satisfaction and intimacy (p<0.01) and this effect was maintained during the follow-up period. Also, findings indicated that there is a significant difference between MBRE and EFT therapies; MBRE has been more effective in increasing marital satisfaction and intimacy than EFT (p<0.05). Conclusion: MBRE has been more effective than the EFT on solving the marital satisfaction and intimacy due to the involvement of couples in mind-body relationship and mental self-awareness. Therefore, this treatment is suggested to marital counselors.
تعیین شاخص های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه در دانش آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خلاقیت عموماً به عنوان یک ویژگی مثبت شناخته شده است. باوجوداین، جنبه هایی در خلاقیت وجود دارد که می تواند آن را به ویژگی بدخواهانه تبدیل کند. سنجش این جنبه از خلاقیت، نیازمند ابزاری معتبر است. هدف این پژوهش تعیین شاخص های روان سنجی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه (هاو و همکاران، 2016) برای سنجش خلاقیت بدخواهانه در دانش آموزان ایرانی بود. روش: در پژوهش توصیفی_ پیمایشی حاضر، شاخص های روان سنجی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه از جمله انواع روایی و اعتبار محاسبه شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه (15 تا 18 سال) ناحیه 1 شهر رشت در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 393 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه پاسخ دادند. برای تعیین روایی از روش های روایی صوری، محتوایی، و تحلیل عاملی تأییدی؛ و برای تعیین اعتبار از روش های همسانی درونی (آلفای کرونباخ)، تنصیف، و پایایی مرکب استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار AMOS انجام شد. یافته ها: برای به دست آوردن شاخص های روان سنجی در بخش روایی از روایی صوری کیفی و کمی و روایی محتوایی با استفاده از شیوه نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد. نتایج مربوط به روایی صوری کیفی و کمی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه مناسب بود و نمره تأثیر تمامی گویه ها بالاتر از 5/1 بود و نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی گویه های این مقیاس نیز مناسب و بالاتر از 8/0 به دست آمد. بر اساس یافته های تحلیل عاملی تأییدی، هر سه عامل آسیب رساندن به افراد، دروغ گفتن، و حقه بازی مورد تأیید قرار گرفت و برازش های مطلوبی به دست آمد. در بخش اعتبار، این مقیاس با روش آلفای کرونباخ، تنصیف، و پایایی مرکب ارزیابی شد. آلفای کرونباخ به ترتیب برای سه عامل آن 79/0، 82/0، 68/0 بود و برای کل مقیاس معادل 83/0 به دست آمد. نتایج تنصیف (66/0) و پایایی مرکب (91/0) نیز مطلوب بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتیجه پژوهش حاضر و اهمیت ارزیابی خلاقیت بدخواهانه، می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه، ابزاری مناسب برای ارزیابی این مفهوم در دانش آموزان است. پیشنهاد می شود این ابزار روی گروه های سنی و با ویژگی های مختلف نیز اجرا و هنجاریابی شود.
سیاست اجتماعی و تحولات نظام سلامت در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
9-48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظام سلامت در ایران از زمان تشکیل در سال 1304 تاکنون (1394) تغییر و تحولات زیادی را شاهد بوده، در بسیاری از حوزه ها موفقیتها و پیشرفتهایی داشته و در حوزه هایی نیز ناموفق و دور از حد انتظار عمل کرده است و شناخت دلایل آنها می تواند بخشی از مسائل و چالشهای سیاست گذاری سلامت در کشور را روشن کند. روش: تحقیق حاضر در چارچوب رویکرد نهادگرایی و با بهره گیری از مدل وابستگی به مسیر به دنبال بررسی رویدادهای مهم و تأثیرگذار بر تحولات نهاد سلامت است. روش انجام تحقیق تاریخی بوده و اطلاعات موردنیاز با مراجعه به متون تاریخی راجع به نظام سلامت و زیربخشهای آن گردآوری شده است. یافته ها: نقطه کانونی شکل گیری نظام سلامت در ایران به تأسیس دارالفنون در دوره قاجار برمی گردد؛ سپس در مسیر تحولات آن می توان سه مقطع تاریخی اصلی را شناسایی کرد: پیروزی انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی، تأسیس حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت جمهوری اسلامی. در هر یک از این مقاطع با توجه به سیر حوادث و اهداف کلان دولتها، تغییراتی در سیاست گذاری سلامت به وقوع پیوسته است که نتایج آن در نظام سلامت کنونی ایران تجلی یافته است. بحث: وابستگی به درآمد نفت، پایین بودن بودجه بخش سلامت و ضعف سیاستگذاری دولت در حیطه سلامت از ویژگیهای دیرینه نظام سلامت در ایران هستند؛ که دستیابی به اهداف اصلی سیاست گذاری اجتماعی یعنی مدرنیزاسیون و گسترش عدالت را با چالش روبه رو ساخته اند و سیاستگذاری سلامت نیز همانند سایر زیربخشهای سیاستگذاری اجتماعی از آن لطمه دیده است.
فراتحلیلی بر پژوهش های مربوط به رویکرد معنا درمانی بر امید به زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۴۷-۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود. روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج پژوهش ها مختلف، اندازه اثر رویکرد معنادرمانی را مشخص کرد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات در حیطه اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود که تعداد انها 15 مورد بود که در مجموع 12پژوهش قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام شد. منابع جستجوی داده ها، پایگاه اطلاعات علمی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بود. تجزیه و تحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA3 و شاخص gهجز انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان تأثیر رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی (76/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازه ی اثر بزرگ ارزیابی می شود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که رویکرد معنادرمانی می تواند به عنوان روشی مناسب برای بر ارتقا امید به زندگی در مراکز درمانی و آموزشی استفاده شود. شماره ی مقاله: ۲
نقش میانجی تاب آوری در رابطه جوّ روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جوّ روانی- اجتماعی کلاس از طریق اثر بر متغیرهای روان شناختی مثبت همچون تاب آوری می تواند به طور غیرمستقیم بر خلاقیت اثرگذار باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه جوّ روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت دانش آموزان انجام شد. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، نمونه مورد مطالعه شامل 341 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی از بین تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه یکم شهر الوند (استان قزوین) در نیم سال دوم سال تحصیلی 1402-1403 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تفکر خلاق تورنس (1979)، جوّ روانی - اجتماعی کلاس فریزر و همکاران (1995)، و تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار Spss24 و AMOS24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض اولیه با داده های مشاهده شده برازش مطلوبی دارد. بر اساس نتایج مسیر مستقیم جوّ روانی _اجتماعی کلاس (اصطکاک و وابستگی) و تاب آوری بر خلاقیت معنادار به دست آمد (001/0p≤). همچنین مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (وابستگی) و خلاقیت (001/0P<)، و مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (انضباط) و خلاقیت نیز معنادار شد (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده جوّ روانی-اجتماعی کلاس با واسطه تاب آوری به صورت مستقیم و غیرمستقیم توان تبیین خلاقیت را دارند. محیط غنی کلاس درس همراه با رابطه صمیمی و مقتدر معلم در کاربرد آموزش های اکتشافی و بهبود خلاقیت، تلویحات مهمی برای معلمان و مشاوران مدارس دارد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تعیین وضعیت سلامت عمومی روان در متخصصان بهداشت روان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۵۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
سلامت روان برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان حائز اهمیت است؛ زیرا وظایف روان شناسان کمک به مراجعین جهت پیشگیری و درمان اختلالات روان و به دنبال آن افزایش سلامت عمومی روان افراد می باشد و چنانچه سلامت روان ایشان مورد غفلت قرار بگیرد، آسیب هایی جبران ناپذیر به سلامت روان خود و مراجعین خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی در افزایش سلامت عمومی روان شناسان می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 38 نفر از روان شناسان شاغل در مراکز روان شناسی در مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه سلامت عمومی روان بود؛ که با این پرسشنامه سطح سلامت روان در جنبه های مختلف از قبیل اضطراب، نشانه های جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های سلامت عمومی روان گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه افزایش معناداری یافت. همچنین نمرات گروه آزمایش در مرحله پیگیری به طور معناداری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود؛ به عبارت دیگر، طرحواره درمانی سلامت عمومی روان درروان شناسان را به طور معناداری افزایش داد.
نقش هیجانات مثبت پایین، تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی-ناامیدی مبتنی بر MMPI-3 در تجربه رنج و فشار مراقبتی مراقبان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) میتواند بهطور قابلتوجهی بر کیفیت زندگی و فعالیتهای روزمره زندگی مراقبان تاثیر بگذارد و نحوه کنار آمدن با موقعیتهای استرسزا و چالشهای آن برای مراقبان از طریق شخصیت مراقب تعیین میشود. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجانات مثبت پایین، تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی-ناامیدی مبتنی بر MMPI-3 در تجربه رنج و فشار مراقبتی مراقبان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش بنیادی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مراقبان همراه بیماران مبتلا به MS در شهر مشهد که در بازه زمانی مهر تا آذرماه 1403 به کلینیکهای تخصصی مغز و اعصاب و انجمن حمایت از بیماران MS مشهد مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. تعداد 384 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا - نسخه سوم (MMPI-3) و مقیاس فشار مراقبتی (CBS) و پرسشنامه ارزیابی رنج بیمار (SAQ) بود. برای تحلیل دادهها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و تجربه رنج و کمترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی/ناامیدی مشاهده شد (01/0p>). همچنین درماندگی-ناامیدی و تجارب مرتبط با اضطراب 23 درصد واریانس تجربه رنج (23/0 R=Square) را تبیین میکند. بهعلاوه مشخص شد که تجارب مرتبط با اضطراب، هیجانات مثبت پایین و درماندگی-ناامیدی 41 درصد واریانس فشار مراقبتی (41/0 R=Square) را تبیین میکند نتیجهگیری: بر این اساس و با توجه به ارتباط ابعاد شخصیتی با تجربه رنج و فشار مراقبتی پیشنهاد میشود بهمنظور کاهش و تعدیل درد و رنج مراقبان برنامههای آموزشی و درمانی بهمنظور ارتقا و بهبود توانمندیهای شخصیتی مثبت و تعدیل ابعاد شخصیتی منفی از طریق سازمانهای خدمات سلامت روان ازجمله مراکز مشاورهای و درمانی در آموزشوپرورش، بیمارستانها و دانشگاهها طراحی و اجرا گردد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبک های حل مسئله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبک های حل مساله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی است. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل ناهمسان و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بودند از این جامعه 60 دانش آموز مبتلا به اضطراب اجتماعی به صورت غربالگری و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 15 نفری (سه آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (کانور، 2000) و سبک های حل مساله(دزوریلا و همکاران، 2002) بود. داده ها با نرم افزار SPSS23 و آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی سبب افزایش سبک های حل مسئله کارآمد و کاهش سبک های حل مسئله ناکارآمد در مبتلایان به اضطراب اجتماعی شده است و از بین سه درمان، درمان فراشناخت در سبک های حل مساله کارآمد و فراشناخت و راه حل محور در سبک های حل مسئله ناکارآمد نسبت به تمرینات استقامتی اثربخش تر بوده اند (P≤0.05). بر مبنای این یافته ها می توان گفت که هر سه الگوی درمانی می توانند در نمونه بالینی ایرانی به کار گرفته شوند.
بررسی اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان آموزش مدیریت والدین (PMT) در اختلال بی اعتنایی مقابله ای: یک مطالعه کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
323 - 331
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی اعتنایی مقابله ای، یک الگوی رفتاری منفی، خصمانه توأم با نافرمانی است و به علت اینکه این اختلال می تواند منجر به بروز مشکلات خانوادگی یا تحصیلی در کودک گردد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی افزودن سارکوزین به درمان رفتاری آموزش مدیریت والدین بر درمان اختلال بی اعتنایی مقابله ای انجام گرفت. مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۸۰ کودک ۱۲-۶ ساله مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای، به طور تصادفی در دو گروه ۴۰ نفره توزیع شدند. در گروه اول از روش درمان آموزش مدیریت والدین و دارونما استفاده شده و در گروه دوم، علاوه بر درمان آموزش مدیریت والدین، داروی سارکوزین با دوز ۰.۰۳ گرم به ازای هر کیلوگرم روزانه برای ۱۲ هفته تجویز شد. کلیه بیماران در قبل و بعد از مداخله از نظر شدت و فراوانی مشکل ساز بودن رفتار بی اعتنایی مقابله ای با پرسشنامه آیبرگ ارزیابی شده و نتایج دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و مقایسه گردید. یافته ها: میانگین نمره شدت رفتار بی اعتنایی مقابله ای طبق پرسشنامه ایبرگ در قبل و بعد مداخله در گروه سارکوزین به ترتیب ۵/۲۵ ± ۳/۱۱۵ و ۷/۲۱ ± ۵/۱۰۳ بوده و اختلاف قبل و بعد درمان معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در گروه دارونما، میانگین نمره مذکور در قبل و بعد مداخله به ترتیب ۹/۲۸ ± ۷/۱۱۳ و ۷/۲۵± ۸/۱۰۸ بوده و تفاوت قبل و بعد، معنادار بود (۰۳۵/۰=P). نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد استفاده از سارکوزین به همراه درمان آموزش مدیریت والدین می تواند منجر به تأثیر مطلوب تر و تسریع در درمان کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی-مقابله ای گردد.
مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
837 - 854
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعه پیشینه این حوزه نشان داد که تاکنون مطالعه ای به مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام نشده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد.
روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 315 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس رضایت تحصیلی دانشجویان (ترک زاده و محترم، 1391) و مقیاس 60 سؤالی هگزاکو (اشتون و لی، 2009) بود.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است. تأثیر ابعاد ویژگی شخصیت هگزاکو بر رضایت تحصیلی معنادار است (0/0005 >P)؛ بطوری که برای صداقت فروتنی 0/341=β، گشودگی به تجربه 0/426=β، وظیفه شناسی 0/513=β، برون گرایی 0/393=β، سازگاری 0/420=β، و برای هیجان پذیری 0/392- =β گزارش شد. همچنین، انگیزه پیشرفت بر رضایت رابطه تحصیلی تأثیر دارد (784 =β؛ 0005/0 >P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد بررسی میزان رضایت از تحصیل و انگیزش تحصیلی دانشجویان بتواند شاخصی برای بهبود عملکرد تحصیلی باشد. همچنین، به نظر می رسد ارزش یابی روانی و شخصیتی متقاضیان ورود به دانشگاه ها بتواند موجب انتخاب رشته تحصیلی متناسب شده و رضایت تحصیلی بالاتری را ایجاد کند.
تدوین و آزمون مدل سازگاری تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده با میانجی گری سرمایه روانشناختی، کیفیت زندگی و هیجان های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1285 - 1300
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که عوامل متعددی در سازگاری تحصیلی دانش آموزان نقش دارد که با توجه به اهمیت سبک های فرزندپروری، سرمایه روانشناختی، کیفیت زندگی و هیجان های تحصیلی و همچنین شکاف تحقیقات در زمینه ارائه یک الگوی منسجم در این زمینه، انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و آزمون مدل سازگاری تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده با میانجیگری سرمایه روانشناختی، کیفیت زندگی و هیجان های تحصیلی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع سوم متوسطه دوم دخترانه و پسرانه شهرستان فردیس (2537 نفر) در سال تحصیلی 99-1398 بود که تعداد 570 نفر به عنوان نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل 5 پرسشنامه شیوه های فرزندپروری ادراک شده مکلون و مررل (1998)، پرسشنامه کیفیت زندگی (منتظری و همکاران، 1384)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران (2002) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی سینها و سینگ (1993) بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد سبک های فرزندپروری ادراک شده، سرمایه روانشناختی، کیفیت زندگی و هیجان های تحصیلی بر سازگاری تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری دارند (0/05 >P). همچنین سبک های فرزندپروری ادراک شده از طریق متغیرهای میانجی اثر غیرمستقیم و معنی داری بر سازگاری تحصیلی داشت (0/001>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا استفاده و بکارگیری این مدل در مسائل سازگاری تحصیلی دانش آموزان می تواند به روانشناسان تربیتی، معلمان، مدیران، والدین و متخصصان تعلیم و تربیت کمک کننده باشد.
شناسایی کیفی عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1451 - 1472
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری کووید-19 شوک مرگ و میر را در سراسر جهان ایجاد کرده است. پیامدهای ناشی از همه گیری کووید-19 می تواند منجر به سوگ پیچیده و طولانی مدت در تعداد زیادی از افراد جامعه شود. در مطالعات پیشین، تجربه زیسته سوگ در بافت خانواده کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، به ویژه در مورد شناسایی عوامل مرتبط با سوگ در سوگواران کووید-19 شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید- 19 انجام شد.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان ساکن در شهر تهران بود که یکی از بستگان درجه یک (شامل خواهر، برادر، والدین و یا همسر) خود را در اثر ابتلا به بیماری کووید-19 از دست داده بودند. طی این مطالعه، با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند، 25 زن از خردادماه سال 1400 تا مهرماه سال 1401 مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. مصاحبه های انجام شده نیز در شش مرحله با استفاده از روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل داده های این پژوهش منجر به شناسایی 236 کد اولیه، 22 درون مایه فرعی، 22 درون مایه و 6 درون مایه سایبانی (سوگواری ناقص، راهکارهای مقابله ای، سوگ چندوجهی، سبک دلبستگی، تغییر هویت و معنای مرگ) شد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید-19 با سوگواری های عادی متفاوت است، لذا پیشنهاد می شود روان شناسان متخصص سوگ از مضامین شناسایی شده در مطالعه حاضر جهت ساخت پروتکل های درمانی مرتبط با درمان سوگ در زنان استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و خودکنترلی دانش آموزان مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1527 - 1544
حوزههای تخصصی:
زمینه: آسم به عنوان یکی از بیماری های شایع و یکی از جدی ترین مشکلات بهداشتی می تواند مشکلات جسمانی و روانشناختی زیادی به همراه داشته باشد. بنابراین به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت تعدیل همبسته های روانشناختی یک ضرورت اجتماعی ناپذیر است.
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و خودکنترلی دانش آموزان مبتلا به آسم انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مبتلا به آسم مقطع متوسطه اول و دوم شهر شیراز تشکیل دادند. نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به بیماری آسم بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آموزشی مدیریت استرس (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. افراد نمونه پژوهش، قبل و بعد از آموزش مدیریت استرس در گروه های آزمایشی و گواه به پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن، 1983) و خودکنترلی (تانجی و همکاران، 2004) پاسخ دادند. آموزش مدیریت استرس با استفاده از آموزش مدیریت استرس حسینی نوه و همکاران (1402) در گروه آزمایشی اجرا شد؛ و گروه گواه در طول این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS.27 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش مدیریت استرس باعث کاهش استرس ادراک شده و افزایش خودکنترلی نمرات دانش آموزان مبتلا به آسم در مرحله پس آزمون شده است (0/001≥P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش مدیریت استرس می تواند استرس ادراک شده بیماران آسم را کاهش و خودکنترلی آن ها را افزایش دهد. بنابراین به عنوان برنامه آموزشی مناسب برای بهبود همبسته های روانشناختی بیماران آسم توصیه می شود
مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسطه شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
181 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر بود. این پژوهش، توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل کلّیه دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسّطه نظری شهر قم، در سال تحصیلی 1403_1402 بود. حجم نمونه آماری برابر 200 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 5 عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (FFMQ، 2006)، پرسشنامه تجربه شیفتگی جکسون و اکلند (FSS، 2002) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار داشت (01/0>P)؛ اما ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم نداشت (05/0<P). همچنین ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که تجربه شیفتگی یکی از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود جهت بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان برنامه های آموزشی و درمانی متمرکز بر ذهن آگاهی و تجربه شیفتگی اجرا شود.
مطالعه کیفی مؤلفه های شجاعت ورزشی در بین کشتی گیران ایرانی با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
33 - 44
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که شجاعت ورزشی به یک مفهوم روانشناختیِ برجسته و راهبردی در موفقیت ورزشکاران تبدیل شده است؛ هدف این پژوهش بررسی کیفی شجاعت ورزشی در کشتی گیران با روش تحلیل مضمون بود. زمان اجرای پژوهش ماه های فروردین، اردیبهشت و خرداد سال 1402 در شهر ساری بود. پانزده مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با کشتی گیران ایرانی انجام شد. جهت تسهیل در برقراری ارتباط با کشتی گیران قهرمان از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. به طور کل هفده مضمون پایه، پنج مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر طبقه بندی شد. مضمون فراگیر شجاعت ورزشی بود که شامل مضامین سازمان دهنده ی تعالی بخشی، جرأت ورزی، مهارت، خود تنظیمی و نوع دوستی می شود. مضمون تعالی بخشی که بر پیشرفت و ارتقای نفس تمرکز می کند، مضامین پایه (اصالت، ریاضت، توکل بر خدا و مرگ آگاهی) را در خود جای داده است. مضمون جرأت ورزی بر مضامین پایه ( قاطعیت، عاملیت، مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس) تمرکز می کند. مضمون مهارت بر مضامین پایه ی تخصص، تاب آوری، ارتباط و خودگویی تأکید دارد. مضمون خود تنظیمی بر مضامین پایه (خود انضباطی و خود لگامی) تأکید داشته است؛ و در نهایت مضمون نوع دوستی به مضامین پایه (همدلی، شفقت و نیکو کاری) اشاره می کند. نقش برجسته ی فرهنگ و اعتقادات در مضمون تعالی بخشی سهم اصلی این پژوهش بوده است. زیرا پژوهش دیگری به آن اشاره نکرده است.
امکان سنجی بسته ی آموزشی کیفیت زندگی در مدرسه بر انگیزش تحصیلی و تعلق به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی بسته ی آموزش کیفیت زندگی در مدرسه بر انگیزش تحصیلی و تعلق به مدرسه دانش آموزان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرخرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه گیری (40نفر) به صورت خوشه ای چند مرحله ای بود، نمونه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر)، گواه (20 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی (HEMS، هارتر،1981) و تعلق به مدرسه (SSCS ، بریو و بتی،2005) جمع آوری شدند. گروه آزمایش دوازده جلسه 60 دقیقه ای، (هفته ای دو جلسه) بسته ی آموزشی کیفیت زندگی در مدرسه را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل چند متغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، که با کنترل اثر پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (001/0P<) وجود دارد. می توان نتیجه گرفت بسته ی آموزشی کیفیت زندگی در مدرسه باعث افزایش میزان انگیزش تحصیلی و تعلق به مدرسه دانش آموزان می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری در دانش آموزان با والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
139 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری در دانش آموزان با والد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس درجه بندی SNAP-IV و خودمهاری را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر رفتار نافرمانی مقابله ای و خودمهاری تفاوت معنی داری وجود داشت. درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش رفتار نافرمانی مقابله ای و افزایش خودمهاری در گروه آزمایش شد و این نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر خودشفقتی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش رفتار نافرمانی مقابله ای و افزایش خودمهاری دانش آموزان با والد وابسته به مواد مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
25 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی در دانش آموزان دختر بود. روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر 20-15 ساله شهرستان کاشان در سال تحصیلی1403-1402بود که از میان آنها تعداد 220 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس پریشانی روان شناختی (DASS-21، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، پرسشنامه خودشفقت ورزی (SCQ، نف، 2003)، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF، سازمان جهانی بهداشت، 1996) و فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ، 1999) استفاده شد. داده ها به وسیله تحلیل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمام طرحواره ها بر کیفیت زندگی و خودشفقت ورزی به صورت منفی و معنا دار و بر پریشانی روان شناختی به صورت مثبت و معناداری اثر مستقیم دارند (05/0>p). همچنین، خودشفقت ورزی به صورت مثبت و معنادار بر کیفیت زندگی و به صورت منفی و معنادار بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم دارد و تمام حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، به طور غیرمستقیم، می توانند بر کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی تأثیر بگذارند (05/0>p). مدل از برازش مطلوب برخوردار بود. می توان نتیجه گرفت که خودشفقت ورزی میان حوزه های طرحواره ای با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر نقش میانجی گری ایفا می کند .
نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری مورد مطالعه قرار گرفت. کلیه جوانان دختر و پسر شهرهای استان خوزستان (18 38 سال) جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده بودند که از بین آن شهرها 373 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه باورهای مذهبی ساخته سواری (1401)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، سبک زندگی میلر و اسمیت (1988) و پرسش نامه گرایش به فرزندآوری حائری مهریزی و همکاران (1396) استفاده گردید. طرح تحقیق همبستگی است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss و با کمک روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد بین باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و گرایش جوانان خوزستانی به فرزندآوری ارتباط مثبت معنی دار و بین سبک زندگی و گرایش آنان به فرزندآوری ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که 6 صدم درصد واریانس گرایش به فرزندآوری توسط حمایت اجتماعی، باورهای مذهبی و سبک زندگی تبیین و پیش بینی می شود.
بررسی اثربخشی درمان های ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرف کنندگان مواد محرک دارای نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرف کنندگان مواد محرک دارای نشانه های افسردگی است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. تمامی مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز درمان سوءمصرف مواد سپاهان منطقه 1 شهر تهران در سال 1402 جمعیت آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف از بین سوءمصرف کنندگان مواد دارای معیارهای ورود به پژوهش تعداد 36 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی سازی در 2 گروه 18 نفری (گروه درمان ترکیبی در سوءمصرف کنندگان مواد محرک، گروه کنترل در سوءمصرف کنندگان مواد محرک) جایگزین شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات دموگرافیک-فرم محقق ساخته، پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی و پرسشنامه خطر عود مصرف مواد انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آماری، آزمون پیش فرض های آمار پارامتریک و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار آماری Spss-v26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی در آزمودنی های گروه آزمایش دو گروه سوءمصرف کننده مواد محرک بر کاهش میزان عود مصرف و ابعاد آن (قصد مصرف، مشکلات هیجانی، اجبار در مصرف، فقدان کنترل و انتظار مثبت از مصرف مواد) اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: این مطالعه بیش از پیش نقش سازه های روانی-رفتاری را در مبتلایان به سوءمصرف مواد روشن ساخته و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی ترکیبی (شناختی-رفتاری و نوروفیدبک) را به منظور تعدیل علائم در مبتلایان به سوءمصرف مواد آشکار می سازد.