فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی شهر تهران موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان مدارس دولتی مقطع دبستان منطقه 3 شهر تهران که در سال 1393-94 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از این جامعه بود، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. و افراد به طور گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شد. برای سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی، به ترتیب پرسشنامه هازن شیور برای دل بستگی و پرسشنامه الکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون برای مقیاس صمیمیت به کاربرده شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس ازآنتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و یافته های به دست آمده نشان داد که آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. و نتیجه می گیریم که این آموزش ها می تواند بر بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مؤثر باشد.
شیوع افسردگی و عوامل مرتبط جمعیت شناختی و اجتماعی-اقتصادی، پس از همه گیری کرونا: یک مطالعه ملّی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مطالعات متعددی درزمینه بررسی شیوع افسردگی انجام شده است. این تحقیقات عمدتاً به سال های گذشته و دوران اوج همه گیری کرونا بازمی گردند. اکنون با گذشت زمان و بازگشت به شرایط نسبتاً با ثبات، اطلاعاتی از وضعیت کنونی سلامت روان جامعه در دسترس نیست. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی شیوع افسردگی و عوامل جمعیت شناختی و اجتماعی-اقتصادی مرتبط با آن در افراد 15 سال به بالا در جمهوری اسلامی ایران انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی و از نوع توصیفی تحلیلی بود که در اسفند و فروردین سال 1402 انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد 15 ساله و بالاتر ساکن ایران بودند که از میان آن ها 2892 نفر به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای نسبی، برای نمونه پژوهشی انتخاب شدند و با پرسش نامه سلامت بیمار (2003) به صورت تلفنی و با مصاحبه ارزیابی شدند. سپس داده های حاصل با استفاده از آزمون تی مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه، از طریق نسخه 21 بسته آماری برای علوم اجتماعی و نرم افزار R تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها میانگین سنی پاسخ دهندگان 43/6 سال (42/6 برای زنان و 44/7 برای مردان) بود. درمجموع، 42/1 درصد کل افراد، 39/6 درصد از مردان و 44/6 درصد از زنان دارای نمره ای در محدوده افسردگی بیمارگون براساس پرسش نامه سلامت بیمار 2 سؤالی بودند و میانگین نمره افسردگی آنان به ترتیب 1/83±2/25 و 1/71±2/52 بود. همچنین براساس نتایج حاصل از تحلیل چندمتغیری، مجرد (1/51=OR و 95 فاصله اطمینان 1/15-1/98)، بیوه (1/50=OR و 95 فاصله اطمینان 1/06-2/12)، و مطلقه بودن (1/67=OR و 95 فاصله اطمینان 1/07-2/67)، بیکاری (1/50=OR و 95 فاصله اطمینان 1/09-2/05) و قرار داشتن در گروه سنی 25 تا40 سال (1/39=OR و 95 فاصله اطمینان 0/99-1/96)بخت وقوع افسردگی را افزایش می دهد، درحالی که صاحبخانه بودن (0/74=OR و 95 فاصله اطمینان 0/62-0/88) و داشتن تحصیلات دانشگاهی (0/65=OR و 95 فاصله اطمینان 0/50-0/84)بخت وقوع افسردگی را کاهش می داد. نتیجه گیری نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده شیوع نسبتاً بالای افسردگی در دوران پساکرونا در ایران است. همچنین مطالعه حاضر تأیید کرد که عوامل جمعیت شناختی و اجتماعی-اقتصادی نقش مهمی در شیوع افسردگی دارند. جوانان (25 تا 40 سال)، افراد بیکار، مجرد، مطلقه یا بیوه در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی قرار دارند، درحالی که تحصیلات دانشگاهی و صاحبخانه بودن عوامل محافظت کننده افسردگی محسوب می شوند. تفاوت های مشاهده شده در میزان افسردگی بین مردان و زنان، پس از بررسی تأثیر سایر متغیرها نشان داد نقش های اجتماعی زنان به جای جنسیت، ممکن است علت اصلی تفاوت در میزان افسردگی باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد شیوع افسردگی میان ساکنان شهرها و روستاها تفاوت معنی داری ندارد. همچنین درآمد بالاتر به دلیل تحصیلات بالاتر یا صاحبخانه بودن با خطر کمتری برای افسردگی همراه بود. این یافته ها بر اهمیت توجه به مجموعه وسیعی از عوامل مؤثر بر افسردگی در سیاست گذاری ها و مداخلات سلامت روان تأکید می کنند.
رابطه بین اهداف پیشرفت و درگیری تحصیلی با نقش میانجی ادراک از محیط مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
75 - 106
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری اهداف پیشرفت و درگیری تحصیلی با میانجی گری ادراک از محیط مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش تحقیق، توصیفی - همبستگی از نوع تحلیل مسیر و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از میان آنها نمونه ای به حجم 334 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و وارد تحلیل شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های جهت گیری اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001) ، ادراک از محیط مدرسه جیا و همکاران (2009)، خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و ریان (1997)، و درگیری تحصیلی ریو (2013) جمع آوری گردید. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که جهت گیری اهداف تسلطی - عملکردی هر دو اثر مستقیم، مثبت و پیش بینی کننده ای بر میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان دارند. علاوه بر این، جهت گیری های اهداف تسلطی و عملکردی هر دو به صورت غیرمستقیم و جداگانه ای توانستند درگیری تحصیلی دانش آموزان را از طریق ادراک از محیط مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کنند. این پژوهش به طور واضحی نقش متغیرهای محیطی و فردی به عنوان عواملی که بر خودتنظیمی دانش آموزان تاثیرگذار هستند، را آشکار می سازد.
اثر رهبری سمی مدیران بر ایجاد ترومای سازمانی: نقش واسطه ای بدبینی سازمانی در دبیران مدارس متوسطه اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
231 - 252
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر رهبری سمی مدیران بر ایجاد ترومای سازمانی با توجه به نقش واسطه ای بدبینی سازمانی انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. اعضای جامعه پژوهش شامل تمامی دبیران مدارس متوسطه اول و دوم استان خوزستان در سال 1399 به تعداد 16750 نفر بود که از این جامعه بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 407 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش، پرسشنامه های رهبری سمی Schmidt، ترومای سازمانی Vivian and Hormann و بدبینی سازمانیDean et al. را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارAMOS و SPSS ویراست 22 استفاده شد. نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها حاکی از آن بود که اثر مستقیم رهبری سمی مدیران بر ترومای سازمانی و بدبینی سازمانی مثبت و معنی دار است (05/0 < p). علاوه بر آن، اثر مستقیم بدبینی سازمانی به ترومای سازمانی نیز مثبت و معنی دار بود (05/0< p). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که رهبری سمی مدیران از طریق بدبینی سازمانی بر ترومای سازمانی مدارس اثر مثبت و معنی دار دارد. لذا بسیار مهم است که مدیران مدارس رویکرد مدیریت عادلانه ای را اتخاذ کنند تا دبیران نگرش و رفتاری را در چارچوب بدبینی سازمانی از خود نشان ندهند و از بروز رفتارهای مخربی که سلامت روانی کارکنان را به خطر می اندازند، جلوگیری شود.
هوش هیجانی رانندگان اتوبوس: اثربخشی مداخلات روانی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
373 - 390
حوزههای تخصصی:
هوش هیجانی، توانایی درک و مدیریت هیجانات در موقعیت های گوناگون فردی، اجتماعی و شغلی است. رانندگی از جمله مشاغلی است که با موقعیت های مختلف هیجانی مواجه است و رفتار رانندگی تا اندازه زیادی تحت تأثیر هوش هیجانی راننده قرار دارد. در پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی آموزش های هیجانی- اجتماعی بر ارتقای توانایی های هوش هیجانی رانندگان اتوبوس از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی استفاده شد. پروژه آموزش رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی از سال 1390 آغاز شده و در فازهای مخلتف اجرا می گردد. در سی ودومین فاز این پروژه 88 نفر از رانندگان اتوبوس شرکت واحد اتوبوسرانی شهر تهران در دوره آموزشی 9 جلسه ای، آموزش های مرتبط با مدیریت خشم، رانندگی انتقام جویانه، مدیریت استرس و ارتباط مؤثر دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش هیجانی Bar-On استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تفاوت معناداری را بین دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون نشان داد. برای دریافتن اینکه این تغییر مربوط به کدام یک از متغیرهاست، تحلیل واریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها اثربخشی بسته آموزشی رانندگان را بر برخی از مؤلفه های هوش هیجانی نشان داد. به بیان دیگر، می توان دوره آموزشی مداخلات روانی- اجتماعی را بر ارتقای هوش هیجانی رانندگان مؤثر دانست.
نقش ادراک نابرابری اجتماعی و اقتصادی بر سلامت روانی زنان شاغل مراکز بهداشتی و درمانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
123 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط ادراک نابرابری اجتماعی و اقتصادی با سلامت روان زنان شاغل مراک ز بهداشتی و درمانی شهر تهران انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه کارکنان زن شاغل در مراکز بهداشت و درمان شهر تهران بود که حداقل 3 سال سابقه کار داشتند و به گفته خود، سابقه بیماری روانی نداشتند. زمان انجام پژوهش در سال 1401 تعیین شد و تعداد نمونه 325 نفر بود. روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بود و از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و همکاران (1972)، پرسشنامه نابرابری اجتماعی و اقتصادی پورمحسن و همکاران (2020) و سلامت زنان (WHQ) 1992 داده ها با استفاده از آزمون روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان دادن د، ب ین نابرابری اجتم اعی و اقتص ادی و س لامت روان زن ان ارتب اط معن ادار آم اری وج ود داش ت (001/0). قدرت پیش بینی کنندگی نابرابری اجتم اعی و اقتص ادی ب رای س لامت روان زن ان از لح اظ آم اری معن ادار ب ود (001/0).
نتیجه گیری: نتایج حاکی از وجود رابطه بین نابرابری اجتماعی و اقتصادی و سلامت روان زنان شاغل بود. توانمندسازی زنان و افزایش آگاهی اجتماعی می تواند به کاهش احساس نابرابری اجتماعی- اقتصادی زنان و افزایش سلامت و بهزیستی جامعه کمک کند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد در معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
74 - 83
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد در معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون صورت پذیرفت. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ شیوه اجرای تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون شهر بوشهر در شش ماهه دوم سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 28 فرد معتاد با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (14 نفر در گروه آزمایش و 14 نفر در گروه گواه). افراد حاضر در گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری را طی 12 هفته در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی باورهای مرتبط با مواد (DBQ) و مقیاس حافظه اعتیاد (AMS) بود. نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر باورهای مرتبط با مواد (0001>P؛ 56/0=Eta؛ 92/32=F) و حافظه اعتیاد (0001>P؛ 51/0=Eta؛ 66/27=F) معتادان مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون تأثیر معنادار دارد. بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری با شناخت افکار خودآیند، خطاهای منطقی، عینی سازی افکار و روش های پرهیز از کلی نگری و بررسی طرح واره ها و شناخت های بنیادی می تواند منجر به کسب مهارت های شناختی و فنون رفتاری جدید در معتادان شده و از این طریق، باورهای مرتبط با مواد و حافظه اعتیاد آنان را دچار تغییر نماید.
بررسی سه مضمون سایبانی "من حال به هم زن" در مبتلایان به خودزنی بدون قصد خودکشی و نحوه تکوین آن: مطالعه ای کیفی بر روی جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
99 - 109
حوزههای تخصصی:
خودزنی بدون قصد خودکشی که تحت عنوان آسیب عمدی به بدن شناسایی می شود تحت تأثیر عوامل دور و نزدیک است. تعدد آسیب ها در طول دوران رشد و تنوع فراوان آن ها، خدشه اصلی خود را بر من این افراد وارد می آورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر نزدیک اختلال خودزنی بدون قصد خودکشی به روش کیفی پدیدارشناختی می باشد. داده های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 نفر از جوانان 17 تا 29 سال جمع آوری و با استفاده از نرم افزار مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون، مضامین پایه از متن مصاحبه ها استخراج شده، سپس از ترکیب این مضامین پایه، 3 مضمون سایبانی با عناوین "من بی پناه"، "من بی بضاعت" و "من بی چاره" استخراج گردید و در انتها "من حال بهم زن" از ترکیب مضامین سازمان دهنده فوق با من به شدت آسیب دیده به عنوان مضمون فراگیر استخراج شد. به منظور اعتباریابی داده ها از روش بررسی همکاران و بررسی مشارکت کنندگان استفاده گردید. بر اساس یافته ها دیدگاه منفی نسبت به خود و در واقع تصور از خویشتن در بروز اختلال خودزنی بدون قصد خودکشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی- فراشناختی- رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله در دختران نوجوان ترک تحصیل کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترک تحصیل هرساله گریبان گیر نظام های آموزشی است و به همین دلیل ارتقای سلامت روان دانش آموزان ترک تحصیل کرده پراهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی-فراشناختی-رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله دختران نوجوان ترک تحصیل کرده است. پژوهش نیمه تجربی است و درآن گروه نمونه به شیوه داوطلبانه انتخاب شدند و شامل 25 نفر از دختران نوجوان ترک تحصیل کرده کمیته امداد استان مرکزی بودند که تصادفا در سه گروه قرار گرفتند. یک گروه تحت آموزش هردو پروتکل، گروهی تحت آموزش پروتکل ساخت اپلیکیشن قرار گرفت و گروه دیگر گواه بود. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) بود که به عنوان پیش و پس آزمون بکار گرفته شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. این پژوهش نشان داد تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله غیرسازنده در سطح 0/05 معنادار نبود چراکه شکست تحصیلی منجربه شکل گیری خودپنداره منفی می شود که تغییر آن زمان برست. تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله سازنده در سطح 0/05 معنادار بود و بیشترین تغییرات متعلق به گروهی بود که هردو پروتکل را آموزش دیده است. ترکیب آموزش توانست از لحاظ شناختی و رفتاری و مهارتی به شرکت کنندگان در راستای افزایش نمرات در سبک حل مسئله سازنده کمک کند.
نشانگان بدریخت انگاری بدن در نوجوانان: نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با میانجی گری حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی - اجتماعی نسبت به ظاهر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
194 - 212
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به وجود تنوع شناختی، شخصیتی و تفاوت های فرهنگی افراد و همچنین با نگرش به پنهان کاری های متعدد در خصوص افشاء نشانگان بدریخت انگاری بدن، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریخت انگاری بدن، از طریق میانجی گری حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری؛ کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم نواحی پنج گانه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۹۶ نفر انتخاب و به پرسش نامه های نشانگان بدریخت انگاری بدن (اوستوزین و همکاران)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)، ابعاد مرضی شخصیت ((PID-۵، نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر (SATAQ-۳) و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر (پارک) پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS استفاده شد. یافته ها: مبتنی بر نتایج در نگاره مدل اصلاحی پژوهش، تمامی مسیرهای مستقیم مفروضه، به غیر از مسیر ابعاد مرضی شخصیت به نشانگان بدریخت انگاری بدن (اندازه اثر: ۱۱/۰ و ۰۹/۰: P)، دارای اثر مستقیم و مثبت معنی داری می باشد (۰۵/۰< P). همچنین نقش میانجی حساسیت به طرد و نگرش های فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت با نشانگان بدریخت انگاری بدن در سطح معنی داری قرار دارد (۰۱/۰< P). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد مرضی شخصیت م ی توانند ش کل گی ری نشانگان بدریخت انگاری بدن را برمبنای مکانی سم ه ای واس طه ای حساسیت به طرد و نگرش فرهنگی-اجتماعی نسبت به ظاهر در ب ین نوجوان پیش بینی کنند.
اثربخشی بسته بازی درمانی مبتنی بر نظریه خود-تنظیمی زمانی هال و فونگ بر رفتارهای خوردن کودکان دارای چاقی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
344 - 360
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای چاقی مزمن از رفتارهای خوردن نامتعادل تری رنج می برند. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بسته بازی درمانی مبتنی بر نظریه خود-تنظیمی زمانی هال و فونگ، بر رفتارهای خوردن ایشان بود. مواد و روش ها: این پژوهش کمّی و از نوع نیمه- آزمایشی بود و در قالب یک طرح پیش-آزمون، پس-آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 2 ماهه اجرا شد. همچنین جامعه آماری آن کلیه زوج والد-کودکان مراجعه کننده به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان بودند که از بین آن ها 45 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (22 زوجی)، و کنترل (23 زوجی)، گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار خوردن کودکان استفاده شد و به موازات ارائه 11 جلسه 45 دقیقه ای آموزش بسته بازی درمانی به گروه آزمایش، گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان، تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS-29 و به شیوه های آماری مجذور کای و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری انجام شد. یافته ها: با توجه به نتایج آزمون مجذور-کای، تفاوت معناداری بین 2 گروه از لحاظ سن و تحصیلات والدین؛ و سن، جنسیّت، رتبه تولد، تعداد هم نیاها و تحصیلات کودکان، مشاهده نشد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات معناداری در رفتارهای خوردن کودکان گروه آزمایش نسبت به کودکان گروه گواه به وجود آمده است. نتیجه گیری: یافته ها حکایت از تأثیر مثبت بسته بازی درمانی بکار رفته در پژوهش بر تعدیل رفتارهای خوردن کودکان دارای چاقی مزمن داشت. بنابراین می شد از آن در کمک به درمان کودکان دارای چاقی مزمن استفاده نمود.
پیش بینی طرح واره نقص و شرم در فرزندان بر اساس کنترل گری و اقتدار والدین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی طرح واره نقص و شرم در کودکان بر اساس کنترل و اقتدار والدین انجام شد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال می باشد که تعداد آن ها 38000 نفر می باشد .تعداد اعضای نمونه 390 نفر در نظر گرفته شد و پس از اجرای پرسشنامه ها 382 نمونه باقی ماند.داده های اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه طرح واره یانگ-کوتاه (1994)،کنترل والدین توسط لسلی همکاران(1986) و اختیارات والدین بوری (1991) به دست آمد.در تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی و رگرسیون) استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین کنترل والدین و طرح واره نقص و شرم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد اقتدار والدین (سبک استبدادی،سبک سهل انگیز و سبک مقتدرانه منطقی) با طرح واره نقص و شرم رابطه معناداری وجود دارد.به این ترتیب سبک سهل گیرانه و مستبدانه رابطه مثبت و معناداری و سبک مقتدر منطقی با طرح واره نقص و شرم در کودکان رابطه منفی معنادار دارد. نتایج پژوهش نشان داد که کنترل و اقتدار والدین می تواند طرح واره نقص و شرم را در کودکان پیش بینی کند.
تأثیر درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر اضطراب دانش آموزان کنکوری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان کنکوری در نیمه اول سال ۱۴۰۲ در شهر سمنان تشکیل دادند. مواد و روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. برای غربال کردن نوجوانان از مقیاس اضطراب بک و مصاحبه بالینی بر مبنای DSM 5 استفاده شد و از میان افرادی که بالاترین نمره در افسردگی را کسب کرده بودند جهت شرکت در این آزمایش دعوت به عمل آمد.تعداد ۶۳ نفر از کسانی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودن انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش یعنی مبتلایان به اضطراب فراگیر و گروه کنترل به صورت ۲ گروه ، گروه 15 نفره آزمایش و گروه 15 نفره کنترل قرار گرفتند .پس از جایگزینی آزمودنی های پژوهش در گروه های مداخله و شاهد، گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه یک ساعته و به شیوه گروهی درمان راه حل محور کوتاه مدت را دریافت کردند اما گروه کنترل تا پایان فرایند پژوهش درمانی این درمان را دریافت ننمودند در لیست انتظار برای دوره های درمانی بعدی قرار گرفتند بعد از پایان جلسات درمانی، گروه آزمایش و گروه کنترل پرسشنامه اضطراب بک را مجدداً پر نمودند. یافته ها: نخستین یافته پژوهش این نکته بود که درمان راه حل محور کوتاه مدت به شیوه انجام شده بر کاهش نشانگان اضطراب تأثیر چشم گیری دارد؛ و یافته دیگر این نکته بود که فاصله ناچیز بین نمرات گروه کنترل و گروه آزمایش، به جهت مداخله درمانی در گروه آزمایش و هم چنین بالاتر رفتن نمره افسردگی گروه کنترل اینک به فاصله ی چشمگیری تبدیل شده بود. بحث و نتیجه گیری: درمان راه حل محور کوتاه مدت بر کاهش نشانگان اضطراب دانش آموزان کنکوری مؤثر است.
شناسایی عوامل روانی – اجتماعی پیش از ازدواج بر موفقیت ازدواج: بررسی تجارب زیسته زنان و مردان متأهل موفق از دوره پیش از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
339 - 358
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات پیشین نشان می دهد شناسایی عوامل روانی و اجتماعی پیش از ازدواج از جمله؛ مسئولیت پذیری، بلوغ عاطفی، انعطاف پذیری، خوش بینی، تعهد به همسر و زندگی، صمیمیت زوجی، مدیریت مالی، انتظارات واقع بینانه، ارتباط مثبت و سازنده با خانواده های اصلی، احترام به خانواده اصلی در موفقیت ازدواج زوج ها تأثیر دارد و آشنایی پیش از ازدواج از عوامل مهم پیشگیری از مشکلات در رابطه است، اما بررسی این عوامل به شکل تجارب زیسته در جامعه مورد پژوهش، شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل روانی - اجتماعی پیش از ازدواج از نقطه نظر تجارب زیسته زنان و مردان متأهل موفق از دوره پیش از ازدواج انجام شد.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و به شیوه پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان موفق از دوره پیش از ازدواج شهرستان شهریار در سال 1400 بود. گروه نمونه با انتخاب 12 نفر (شناسایی از طریق فراخوان مجازی) دارای ازدواج موفق (5 مرد و 7 زن) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته (70 تا 90 دقیقه) تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. متن مصاحبه ها کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل مصاحبه ها منجر به 4 مضمون (عوامل فردی و شخصیتی، عوامل تعاملی زوج، عوامل مربوط به خانواده های اصلی و عوامل اجتماعی - فرهنگی و بافتی)، 30 زیر مضمون و 123 کد مفهومی شد.
نتیجه گیری: بنابراین، شناسایی و درک عوامل روانی - اجتماعی پیش از ازدواج مؤثر بر موفقیت ازدواج می تواند به عنوان الگو و مسیری برای موفقیت و سازگاری بهتر زوج ها قلمداد شود و برای روانشناسان و مشاوران در جهت تدوین کاربست مشاوره ازدواج، مفید واقع شود و در نهایت سلامت جامعه را به همراه داشته داشته باشد.
تأثیر آموزش بازی محور انطباق پذیر بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در محیط یادگیری سیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
503 - 522
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به نقش ریاضی در دنیای دیجیتال امروز، و عدم علاقه دانش آموزان و به ویژه آن هایی که اختلال یادگیری دارند به این درس، استفاده از آموزش مجازی در محیط یادگیری سیار با استفاده از روش های نوین آموزشی می تواند به غنی سازی آموزش های مکمل این دانش آموزان و بهبود عملکرد آنان در ریاضی کمک کند. این پژوهش به بررسی تأثیر روش بازی محور انطباق پذیر بر عملکرد ریاضی این دانش آموزان پرداخت.
هدف: هدف انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش بازی محور انطباق پذیر بر عملکرد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در یک محیط یادگیری سیار بود.
روش: پژوهش حاضر به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در پایه دوم ابتدایی شهرستا ن ملارد استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. انتخاب نمونه به صورت نمونه های در دسترس معرفی شده از مرکز اختلالات یادگیری کوشا شهرستان ملارد مشتمل بر 10 دانش آموز با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در خرداد ماه 1402 با استفاده از امکانات شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) شامل پیام رسان شاد و شادبوم که حاوی بازی های آموزشی مورد تأیید آموزش و پرورش می باشد، تحت آموزش قرار گرفتند. برای پیش آزمون و پس آزمون از نمونه سؤالات سطح ساده آزمون بین المللی کانگورو 2021 استفاده شد. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از کوواریانس یک طرفه و بوسیله نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین نتیجه پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (25/878=F، 0/0010 =p) و گروه گواه و گروه آزمایش نیز در پس آزمون با هم تفاوت معناداری دارند (6/392=F، 0/039=p). یافته ها حاکی از آن است که مداخله تأثیرگذار بوده است و می توان گفت که استفاده از روش آموزشی بازی محور انطباق پذیر بر روی عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری تأثیر مثبت دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از آموزش بازی محور انطباق پذیر در محیط یادگیری سیار برای دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی به این دسته از دانش آموزان کمک کردکه بتوانند با توجه به تفاوت سرعت یادگیری و انتخاب شکل محتوای ارائه شده و با حمایت راهنمای آموزشی، عملکرد خود در درس ریاضی را بهیود بخشند. استفاده از این روش توسط مدارس ابتدایی و مراکز اختلالات یادگیری، می تواند به حفظ استمرار فرآیند یاددهی یادگیری کمک کند و از اوقات فراغت دانش آموزان به صورت بهینه برای بهبود عملکرد و تثبیت یادگیری استفاده شود.
شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفتاری در افزایش تعاملات اجتماعی در طراحی فضای مجتمع های مسکونی بلندمرتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
607 - 624
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه به تعاملات اجتماعی، به عنوان یک مؤلفه ی بسیار مهم در طراحی فضاهای مسکونی مطرح است. غفلت از عناصر روانشناختی محیطی و رفناری در طراحی مجتمع های مسکونی منجر به ایجاد مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی می شود. به رغم اهمیت این مسئله، با بررسی ادبیات این حوزه، کمتر مطالعه ای را می توان یافت که به شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفناری با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی بلندمرتبه پرداخته باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفتاری در افزایش تعاملات اجتماعی در طراحی فضای مجتمع های مسکونی بلندمرتبه بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی ساکنان مجتمع های مسکونی در شهر تهران بود که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 11 مجتمع مسکونی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با 30 گویه بود. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و در مجموع از 1000 پرسشنامه توزیع شده 315 پرسشنامه بازگشت داده شد و قابلیت ورود به تحلیل را داشت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: با توجه به نتایج و مقایسه های صورت گرفته، هر سه عامل بررسی شده ویژگی های کالبدی، معنایی و عملکردی با درجه اهمیت متفاوت، عوامل تأثیرگذار بر میزان تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع های مسکونی هستند (001/0 >P).
نتیجه گیری: ایجاد و ترویج شبکه های اجتماعی محلی و بسترهای ارتباطی برای ساکنان می تواند به تقویت ارتباطات اجتماعی و تعاملات میان اعضای جامعه مسکونی کمک نماید. این شبکه ها می توانند به به اشتراک گذاری اطلاعات مربوط به امور محله، تشویق به فعالیت های اجتماعی و مشارکت در رویدادهای محلی، و تشکیل گروه ها و انجمن های محلی منجر شوند.
طراحی مدل پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سبک های لیدرشیپ و نقش میانجی گر فرهنگ نوآورانه و یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
697 - 712
حوزههای تخصصی:
زمینه: رهبری نقش حیاتی در پویایی سازمان دارد. میزان موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، مقدار تلاش کارکنان جهت موفقیت سازمان و تأثیرگذار بودن رهبر بر کارکنان وابسته به رفتارها و سبک رهبری می باشد. توسعه نوآوری و یادگیری سازمانی برای دستیافتن به مزیت رقابتی پایدار و بهبود عملکرد سازمانی، به وجود شرایط و بستری مناسب نیاز دارد که سبک های رهبریِ مدیریت، یکی از عوامل مؤثر در این زمینه هست.
هدف: با توجه به اهمیت موضوع عملکرد سازمانی براساس سبک های رهبری این پژوهش بر آن است تا به طراحی مدل پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سبک های رهبری و نقش واسطه ای فرهنگ نوآورانه و یادگیری سازمانی بپردازد.
روش: روش پژوهش با رویکرد استقرایی و از نوع کیفی می باشد. جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصان دانشگاهی بودند که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری گلوله برفی 12 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل داده های کیفی از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، ابعاد و مؤلفه های سویه های سبک های رهبری در 8 مقوله، ابعاد و مؤلفه های فرهنگ نوآورانه سازمانی در 5 مقوله، ابعاد و مؤلفه های یادگیری سازمانی در 7 مقوله شناسایی شد. براساس یافته های این پژوهش، با استفاده از سبک رهبری مناسب و پیاده سازی فرهنگ نوآورانه و تقویت یادگیری سازمانی می توان عملکرد سازمانی را توسعه و بهبود بخشید.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد که از طرح های با پتانسیل بالا و بر اساس مدیریت شایسته سالاری و دانش و تخصص در رده های حساس و با اهمیت بالا در راستای توسعه پروژه های تعلیق شده و آینده نگر استفاده گردد تا عملکرد سازمان از طریق توسعه پروژه ها و احساس نیاز جامعه به این پروژه ها در جهت نیل به اهداف سازمان بکار گرفته شود.
مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
891 - 910
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی صداقتی تحصیلی نه تنها ارزش های اصالت و انصاف را خدشه می زند، بلکه محیط یادگیری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و از توسعه دانش و مهارت های واقعی جلوگیری می کند. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی و شخصیتی در بی صداقتی تحصیلی می تواند در ارائه راهکارهایی برای ارتقای هویت اخلاقی و کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان کمک نماید. علی رغم اهمیت این موضوع، در پیشینه این حوزه، تعاملات میان ویژگی های شخصیتی، هویت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این میان 500 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بی صداقتی تحصیلی (ویترسپون و همکاران، 2010)، سیاهه تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (کاستا و مک کری، 2008) و پرسشنامه هویت اخلاقی (بلک و رینودلدز، 2016) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی و هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی از طریق نقش میانجی هویت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافتههای این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/052=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش میتوان در راستای کاهش بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان با در نظر گرفتن نقش متغیرهای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی کمک گرفت. از جمله اقداماتی که می توان در این زمینه انجام داد، برگزاری وبینارهایی با هدف بهبود وضعیت ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی با کاهش گرایش به بی صداقتی و تقلب تحصیلی در دانش آموزان است و همچنین، مشاورین تحصیلی در صورت لزوم مداخلات آموزشی برای تقویت و ارتقای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی را تدوین نمایند
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1775 - 1785
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجربه مستقیم یک آسیب شدید، مثل مرگ ناگهانی عضوی از خانواده، ممکن است با ایجاد تغییر در شناخت، سلامت فرد را تحت الشعاع قرار دهد و موجب پایداری نشانگان سوگ و اختلال در حافظه سرگذشتی شود. تاکنون مطالعات متعددی در مورد تأثیر درمان پردازش شناختی بر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه ناشی از داغدیدگی و برنامه ریزی شناختی انجام شده است، اما در مورد تأثیر این رویکرد درمانی بر نشانگان سوگ و حافظه سرگذشتی، پژوهشی دیده نشد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای علائم استرس پس از سانحه، انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، پژوهش شامل بازماندگان دارای علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی بودند که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر شیراز مراجعه کرده بودند و بر اساس پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، مبتلا به این اختلال تشخیص داده شده بودند. بدین صورت 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، تحت درمان پردازش شناختی در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، تجربه سوگ (بارت و اسکات، 1989) و حافظه سرگذشتی (ویلیامز و برودبنت، 1986) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تأثیر درمان پردازش شناختی بر نمرات آزمون تجربه سوگ و آزمون حافظه سرگذشتی در سه طبقه محرک واژه مثبت، منفی و خنثی معنادار بوده است (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان پردازش شناختی با ایجاد شناخت عمیق از تجربه آسیب زا بر بهبود عملکرد حافظه سرگذشتی و کاهش نشانگان سوگ مؤثر است و پیشنهاد می شود درمانگران از آن برای درمان بازماندگان با علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی، استفاده کنند.
نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. تعداد 345 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به سیاهه مشکلات بین فردی (IIP)، مقیاس سنجش سوگیری خوش بینی، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی (IARS) و مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد (IAPS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سوگیری خوش بینی با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی معناداری ندارد و فاقد نقش میانجی است. بین خطرپذیری با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی وجود داشت اما نقش میانجی آن معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در ارتباط هستند و می توانند آن را پیش بینی کنند. بر این اساس بهتر است در مداخلاتی که بر روی افراد معتاد انجام می شود، بهسازی روابط بین فردی و کاهش مشکلات ارتباطی مدنظر درمانگران قرار گیرد.