فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۲۰۲-۱۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهم ترین مؤلفه های هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاک های هویت ملی ایرانیان به حساب می آید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل می کند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار می آید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوه های آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامه های تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است. روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانه ای و نو بودن مفهوم سرگرم آموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه ها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، داده های موردنظر به دست آمد.یافته ها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفاده های بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از ساده انگاری در آموزش آن پرهیز نمود. نتیجه گیری:سطحی کردن این مفهوم آسیب زا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند. شماره ی مقاله: ۸
Investigating the effectiveness of based-on-mentality schema therapy on feelings of loneliness, depression and self-concept of unmarried girls over 40 years old in Khorram Abad city(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aimed to investigate the effectiveness of schema therapy based on mentality in reducing feelings of loneliness and depression, as well as improving self-concept, among single women over 40 years of age in Khorramabad.
Methods: This study employed a semi-experimental design with pre-test and post-test measurements, including experimental and control groups. The statistical population consisted of all single women over the age of 40 who had never been married as of 2022. A random sampling method was used to select 30 participants. The instruments used for data collection included the UCLA Loneliness Scale, the Beck Depression Inventory, and the Beck Self-Concept Scale. The intervention consisted of schema therapy based on mentality.
Results: The results from both multivariate and univariate analysis of covariance indicated that the schema therapy based on mentality had a significant impact on reducing feelings of loneliness and depression and improving self-concept (P < 0.001).
Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that schema therapy based on mentality effectively reduces feelings of loneliness and depression while enhancing the self-concept of single women.
The Effects of Aerobic Training on Depression and Resilience among Healthcare Workers
حوزههای تخصصی:
Objective: Identifying factors that can positively influence the mental health and resilience of healthcare workers is crucial. As such, this research aims to explore the impact of aerobic exercise on depression and resilience among healthcare workers. Methods: This study was conducted as an experiment, focusing on healthcare workers employed in hospitals in Tehran. A sample of 64 health care workers was selected using a convenience sampling method. These individuals were then randomly divided into two control groups (32 people each) and one experimental group (32 people). Data was collected using standard questionnaires. T tests and ANCOVA were used to analyze data. Results: The results showed that there is no significant difference in both depression and resilience in the pretest (both P>0.05). However, it was observed that experimental group had significantly lower depression and higher resilience compared to control group in the posttest (both P=0.001). Finally, the results of ANCOVA showed significant differences between experimental and control groups in both depression and resilience (both P=0.001).Conclusion: These results suggest that physical activity and sport can be considered as an important factor in coping with severe job-related conditions in healthcare workers. Therefore, by increasing physical activity and sport, better conditions can be created for healthcare workers to ensure their mental health.
تحلیل محتوا درس فارسی پایه پنجم ابتدایی بر اساس ساحت های ششگانه تعلیم و تربیت
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
96 - 113
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب درس فارسی پنجم ابتدایی بر اساس ساحت های ششگانه تعلیم و تربیت انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود که در این پژوهش از روش تحلیل محتوای مبتنی بر سرشماری استفاده شده است. جامعه تحلیلی- پژوهشی و نمونه حاضر، کتاب درسی فارسی دوره پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1402 را شامل شد و کل جامعه آماری به شکل سرشماری واحدها (مشتمل بر جمله ها و شبه جمله ها) به عنوان نمونه تحلیل گردید. روش گردآوری داده های پژوهش کتابخانه ای بود. داده های حاصل از پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا و با کمک شاخص های توصیفی آنتروپی شانون (داده های جدول فراوانی، محاسبه بار اطلاعاتی مقوله ها و به دست آوردن ضریب اهمیت آنها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد در کتاب فارسی پایه پنجم ابتدایی در مجموع 248 مرتبه به ساحت های ششگانه تربیتی (58 مورد ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی؛ 11 مورد از ساحت اجتماعی سیاسی؛ 79 مورد ساحت زیستی و بدنی؛ 45 مورد ساحت زیبایی-شناختی و هنری و 11 مورد ساحت علمی و فناوری) توجه شده است که از بین بیشترین میزان توجه مربوط به ساحت زیستی و بدنی و کمترین میزان مربوط به ساحت علمی و فناورانه و اجتماعی و سیاسی بوده است. همچنین ضریب اهمیت و توجه به ساحت ششگانه در این پژوهش دارای مقدار بار اطلاعاتی 88/3 و ضریب اهمیت 28/0 است؛ بنابراین در کل می توان گفت در محتوای کتاب فارسی پایه پنجم توجه به ساحت ششگانه تعلیم و تربیت در سطح ضعیف ارزیابی می شود.
مطالعه تطبیقی نیمرخ شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال های عصبی رشدی: مقایسه پردازش حسی، حافظه فعال، تنظیم هیجانی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
171 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد کارکردهای نیمرخ شناختی در کودکان با اختلال بیش فعالی/ نقص توجه و اختلال یادگیری ویژه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش توصیفی و علی مقایسه ای، کلیه دانش آموزان پسر (سنین 8 تا 12 سال) مشغول به تحصیل(1400-1399) در شهر تبریز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،30 دانش آموز برای هر گروه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش: پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی(CFI)، پردازش حسی (SPM)، تنظیم هیجانی کودک و نوجوان (ERQ-CA) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های توصیفی و روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده گردید. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین عملکرد گروه های مورد بررسی و زیرمقیاسهای آنها وجود دارد (0/001>F: 263/946=P). هرچند کودکان دچار بیش فعالی، عملکرد ضعیف تری در مقیاس های کلی انعطاف پذیری شناختی، پردازش حسی و تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد از خود نشان دادند، در مقابل، کودکان دچار اختلالات یادگیری نیز، ضعفی مشهود در قیاس با کودکان دچار اختلالات بیش فعالی/ نقص توجه در متغیرکلی حافظه فعال و تنظیم هیجانی سرکوبی از خود بروز دادند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه مداخلات درمانی موثر و انتخاب صحیح برنامه های آموزشی و توانبخشی برای ارتقای کارکردهای اجرایی و به دنبال آن پیشرفت تحصیلی مهیا کرده است.
اثر بخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر عزت نفس و خودآگاهی دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
216 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر عزت نفس و خودآگاهی دانشجویان دختر با تجربه شکست عاطفی بود. روش این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده بود. جامعه هدف این پژوهش 22نفر از دانشجویان دختر موسسه آموزش عالی حکمت رضوی بود که دچار شکست عاطفی شده بودند، به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش را طی ده جلسه 90دقیقه ای دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. از پرسشنامه ضربه عشق راس(1999) جهت غربالگری آزمودنی ها و از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) و خودآگاهی کوپر اسمیت (1997) در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان به طور معناداری موجب افزایش عزت نفس و خودآگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (p<0/05) . آموزش تنظیم شناختی هیجان ، روش مناسبی برای افزایش عزت نفس و خوآگاهی هیجانی در افرادی که دچار شکست عاطفی شده اند است و می تواند به عنوان مداخله ای مبتنی بر شواهد تجربی، مورد استفاده قرار بگیرد.
اثربخشی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهاری در افراد سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
234 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهاری در افراد سیگاری اجرا گردید. روش : تحقیق حاضر به شیوه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان سیگاری شاغل در ادارات دولتی شهر بوشهر در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از کارمندان مذکور بودند که با استفاده از روش گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در برنامه 8 هفته ای اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار کشیدن شرکت نمودند. داده ها به وسیله آزمون خطرپذیری بادکنکی، پرسش نامه کنترل مهاری و نرم افزار تکلیف کاوش نقطه، در دو مرحله قبل و بعد از مداخله، جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مداخله معطوف به اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار باعث کاهش معنی دار تصمیمات مخاطره آمیز (01/0 p>) و افزایش کنترل مهاری (01/0 p>) در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: با توجه به نقش موثر مداخله اصلاح سوگیری شناختی بر کاهش تصمیم گیری مخاطره آمیز و هم چنین افزایش کنترل مهاری می توان از آن در کاهش مشکلات شناختی و هیجانی افراد سیگاری بهره برد.
رابطه اهداف پیشرفت با خودپنداره تحصیلی: نقش واسطه گری کمال گرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
255 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه علّی بین اهداف پیشرفت و خودپنداره تحصیلی و نقش میانجی کمال گرایی مثبت صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و شرکت کنندگان دانش آموزان دختر متوسطه اول سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. نمونه مورد نظر شامل 300 نفر از که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی یک مرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های اهداف پیشرفت میدگلی(1997)، خودپنداره تحصیلی توسط دکتر دلاور(1372) ، کمال گرایی توسط هویت و فلت(1991) استفاده گردید. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از نرم افزار ایموس و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد با توجه به مقادیر شاخص های بدست آمده، اهداف پیشرفت ،کمال گرایی به صورت مثبت میزان خودپنداره تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند و با روش بوت استروپ رابطه غیر مستقیم(0.05P<) نیز بررسی شد. مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0.94GFI: ) همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم اهداف پیشرفت بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مورد تایید قرارگرفت (0.05P<). بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده ، افزایش و تقویت در اهداف پیشرفت و کما ل گرایی مثبت در دانش آموزان می تواند روی خودپنداره تحصیلی موثر باشد.
مقایسه کارکرد اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر با تاکید بر بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری-برنامه ریزی با همتایان سالم بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی علی-مقایسه ای بود و جامعه آماری آن شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر و کودکان بهنجار شهر تبریز در بازه سنی 12-8 سال بود. با همکاری یکی از مراکز مشاوره پس از انجام غربالگری به وسیله مصاحبه تشخیصی بالینی مبتنی بر DSM-5، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق اخلالگر به روش سرند کردن انتخاب شدند. 30 کودک بهنجار نیز به روش نمونه گیری تصادفی از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همتا شدند. داده ها با آزمون عصب روانشناختی و شخصیتی کولیج با پاسخدهی والدین کودکان بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد و نتایج نشان داد که دوگروه از نظر هر سه مولفه کارکرد اجرایی با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت به نفع گروه بهنجار است. به عبارتی، کودکان بهنجار در مقایسه با کودکان دارای اختلال مذکور، از مشکلات مربوط به حوزه های بازداری پاسخ، سازماندهی و تصمیم گیری – برنامه ریزی کمتر رنج می برند. یافته های پژوهش حاضر تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش این اختلال در تخریب کارکرد اجرایی و ضرورت تدوین روشهای درمانی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی در این گروه در بر دارد.
اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
293 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مدارس دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز دختر دارای نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر بودند که توسط مشاور مدرسه معرفی شده و با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس وسواسی- اجباری ییل براون و مقیاس فرم کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اشپیتز و همکاران، مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، یک روز در هفته، برنامه آموزش پذیرش و تعهد را دریافت کردند. داده های حاصل از پژوهش ازطریق تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد بررسی قرارگرفت. سطح معنا داری در کلیه آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد، در هر دو متغیر وسواسی- اجباری (001/0) و اضطراب فراگیر (001/0) تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (001/0p<). با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، آموزش پذیرش و تعهد تا حد زیادی می تواند مشکلات وسواس و اضطراب دانش آموزان را کاهش دهد.
اعتباریابی مقیاس صمیمیت غیر کلامی معلم در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
صمیمیت معلم در ارتباط با دانش آموزان یکی از عوامل مؤثر بر آموزش و یادگیری است. بخشی از رابطه صمیمانه و یا بی واسطه معلم در ارتباط با دانش آموزان جنبه غیرکلامی دارد و تاکنون برای این رفتار مقیاسی در ایران اعتباریابی نشده است. لذا پژوهش حاضر باهدف اعتباریابی پرسشنامه صمیمیت غیرکلامی معلم (ریچموند و همکاران، 2003) در کلاس درس انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقاطع مختلف تحصیلی قطب شهید برونسی آموزش وپرورش خراسان رضوی بود که از بین آن ها به صورت تصادفی-خوشه ای 212 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل عامل تأییدی، روایی سازه پرسشنامه صمیمیت معلم غیرکلامی را تأیید کرد. همچنین، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 0/74 به دست آمد که حاکی از پایایی مناسب این ابزار است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس ساخته شده از 5 عامل تشکیل شده است که جمعاً 48/79درصد از واریانس کل را تبیین می کند. پرسشنامه صمیمیت غیرکلامی معلم با گذراندن مراحل روان سنجی و دارا بودن روایی و اعتبار قادر به سنجش صمیمیت غیرکلامی معلمان است؛ بنابراین پرسشنامه علاوه بر اینکه به صورت خود سنجی برای معلمان کارایی دارد، می توان از آن در انجام پژوهش های گروهی نیز استفاده نمود.
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Pregnancy Concerns, Stress Coping Schemas, and Interpersonal Sensitivity in Pregnant Women with Pregnancy Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
74-85
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to determine the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on pregnancy concerns, stress coping schemas, and interpersonal sensitivity in pregnant women with pregnancy anxiety. Methods: The research method was quasi-experimental, utilizing a pre-test, post-test design with a control group and a two-month follow-up phase. The statistical population consisted of all pregnant women with pregnancy anxiety at Shaheed Beheshti Women's Hospital in the city of Nowshahr, who scored one standard deviation above the mean and were willing to participate in the therapy sessions. A purposive sampling method was used to calculate a sample size of 75 participants (at least 25 per group). These 75 participants were then randomly assigned to two groups of 25 each (25 in the ACT experimental group and 25 in the control group). The Parker Interpersonal Sensitivity Questionnaire (1989), Wong and colleagues’ Stress Coping Schemas (2006), and Alderdice and Lynn’s Pregnancy Concerns Questionnaire (2011) were distributed among them. As mentioned, after collecting the data from the initial sample, the data were entered into SPSS software version 26. Findings: The results showed that Acceptance and Commitment Therapy significantly reduced pregnancy concerns (F=68.93, P<0.001), interpersonal sensitivity (F=39.73, P<0.001), and increased stress coping schemas (F=265.90, P<0.001) in pregnant women with pregnancy anxiety. Conclusion: It can be concluded that Acceptance and Commitment Therapy is effective on the dimensions of stress coping schemas in the subjects.
The Effectiveness of Attachment-Based, Brain-Based, and Mindful Parenting Training on Parental Stress in Children with Symptoms of Social Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of attachment-based, brain-based, and mindful parenting training on reducing parental stress in mothers of children exhibiting symptoms of social anxiety. Methods: A quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and follow-up stages was used, involving 60 mothers from three elementary schools in Felard city. Participants were divided into four groups: attachment-based parenting, brain-based parenting, mindful parenting, and a control group. Each experimental group received eight 90-minute training sessions. Parental stress was measured using the Parenting Stress Index before and after the intervention and during follow-up. Data were analysed using SPSS-26 and analysis of variance with repeated measurements method. Findings: The brain-based parenting training significantly reduced parental stress in the post-test and follow-up stages compared to the control group. The attachment-based and mindful parenting trainings did not show significant effects on parental stress. Repeated measures ANOVA indicated significant within-group effects over time and interactions between time and group. The brain-based training had a notable impact on the mothers' ability to manage parenting stress effectively. Conclusion: Brain-based parenting training is an effective intervention for reducing parental stress among mothers of children with social anxiety symptoms. The findings highlight the importance of understanding brain functions in parenting strategies. Further research is needed to explore the potential long-term benefits of attachment-based and mindful parenting methods on parental stress.
پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و کمال گرایی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و کمال گرایی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری شامل ۲۵۰۰ دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول شهر ملکان در نیمه دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران ۳۳۳ نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های درگیری تحصیلی فریدریکس و همکاران (۲۰۰۴)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و ریان (۲۰۰۰)، و کمال گرایی تحصیلی استابر و همکاران (۲۰۰۷) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (r = 0.610). همچنین، کمال گرایی مثبت با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت (r = 0.418) و کمال گرایی منفی با درگیری تحصیلی رابطه معکوس و معناداری داشت (r = -0.271). تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی مثبت، کمال گرایی منفی، و نیازهای بنیادین روانشناختی به ترتیب با ضرایب بتای 0.220، -0.206 و 0.518 میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت کمال گرایی مثبت می تواند به بهبود درگیری تحصیلی دانش آموزان کمک کند، در حالی که مدیریت کمال گرایی منفی می تواند از کاهش درگیری تحصیلی جلوگیری کند.
اثربخشی درمان تلفیقی طرحواره و شفقت خود بر علائم بالینی زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
180-198
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان تلفیقی طرحواره و شفقت خود بر علائم بالینی زنان مبتلابه اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون گروه کنترل و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان با اختلال شخصیت مرزی ساکن شهر تهران با حداقل 8 طرحواره ناسازگار در سال 1400 بودند و از میان آن ها 34 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. پروتکل درمان تلفیقی طرحواره و شفقت خود برای گروه آزمایشی طی 15 جلسه، هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی (BPI) لیشنرینگ (1999) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و کنترل در علائم بالینی آشفتگی هویت (727/12=F)، مکانیزم دفاعی اولیه (325/13=F)، ترس از صمیمیت (56/10=F) زنان با اختلال شخصیت مرزی وجود داشت (01/0>P). نتیجه گیری : با توجه به مؤثر بودن شیوه درمانی در بهبود علائم بالینی زنان با اختلال شخصیت مرزی، از این بسته درمانی می توان به عنوان مداخله روان شناختی مؤثر در مراکز سلامت جهت برای کاهش علائم بالینی زنان با اختلال شخصیت مرزی استفاده کرد.
مدل یابی رابطه ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی با میانجی گری همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی همدلی در ارتباط میان ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی است. با توجه به تأثیرات بنیادین روابط زوجی بر سلامت روان فردی و اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت و صمیمیت در این روابط از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد. نمونه گیری به روش در دسترس و به تعداد 300 نفر از دانشجویان متأهل زن و مرد انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه معتبر شامل پرسشنامه صمیمیت زوجی (وندن بروک و ورتمن، 1995)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگنون، 2006) و مقیاس ذهن آگاهی رابطه ای (کیمز و همکاران، 2018) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 و از طریق تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ذهن آگاهی رابطه ای و همدلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد(β=0.27, p<0.001) همچنین، همدلی به طور معناداری با صمیمیت زوجی رابطه داشت (β=0.36, p<0.001)، و بین ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی نیز رابطه مثبت معناداری یافت شد (β=0.17, p<0.002) . مقایسه مدل های مستقیم و کامل نشان داد که همدلی نقش میانجی جزئی در ارتباط بین ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی ایفا می کند. این یافته ها اهمیت درک نقش همدلی و ذهن آگاهی در بهبود صمیمیت زوجی را تأکید می کند و می تواند به عنوان مبنای طراحی مداخلات روانشناختی برای تقویت روابط زوجی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت حالت در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
76 - 89
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای علائم اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره وروان شناختی در شهر تهران در سال 1402- 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان ترکیبی واقعیت مجازی ودرمان ذهن آگاهی قرارگرفت. دو گروه در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ۴۵ روزه) به سوالات مربوط به پرسشنامه، اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر (STAI) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 و با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تی مستقل و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات اضطراب صفت و اضطراب حالت در گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (001/0p<). به این معنی که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل مبنی بر اثربخش بودن درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی درمانگران می توانند از بسته ترکیبی واقعیت مجازی وذهن آگاهی، جهت درمان افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی استفاده کنند.
مطالعه اثر تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خودتنظیم با میانجی گری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
66 - 51
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش مطالعه ی اثر تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خودتنظیم با میانجی گری هوش هیجانی بود.
روش : روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کمی و از منظر روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی ناحیه 2 اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد آنان در حدود 13500 نفر بود و تعداد 374 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه تفکر انتقادی رجایی، پرسش نامه تفکر خلاق ولش و مک داوال ، پرسش نامه هوش هیجانی شات و همکاران و پرسش نامه یادگیری خودتنظیم بوفارد و همکاران بودند.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بودند که همه شاخص های مطلق، تطبیقی و مقتصد مدل مطلوب هستند و تفکر انتقادی و تفکر خلاق می توانند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با درنظرگرفتن نقش میانجی هوش هیجانی روی یادگیری خودتنظیم تأثیر داشته باشند (p<0.05).
نتیجه گیری: در نهایت پیشنهاد می شود توجه خانواده ها و مدارس به تقویت تفکر انتقادی و تفکر خلاق جلب شود. هم چنین، با توسعه هوش هیجانی در دانش آموزان تحت قالب برنامه های مدون و مستمر، در راستای افزایش یادگیری خودتنظیم آنان گام برداشت.
نقش میانجی کارکرد خانواده در رابطه ابعاد سرشت و منش شخصیت با مشکلات درون/برون سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی کارکرد خانواده در رابطه ابعاد سرشت و منش شخصیت با مشکلات درون و برون سازی شده نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان اندیمشک ایران در خلال سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 326 نفر (165 دختر و 161 پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل مقیاس خودسنجی نوجوانان (اخنباخ و رسکورلا)، شخصیتی سرشت و منش (کلونینجر و همکاران) و سنجش خانواده (اپشتاین و همکاران) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که سرشت و منش بر مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده نوجوانان از طریق کارکرد خانواده تأثیر داشت. بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت کارکرد خانواده در رابطه سرشت و منش و مشکلات درونی و برونی شده نوجوانان نقش واسطه ای ایفا کرد. پیشنهاد می شود که متخصصان سلامت روان، از طریق آموزش و مداخلات در راستای ارتقای کارکرد خانواده با تعدیل ابعاد شخصیتی به پیشگیری، کاهش و بهبود مشکلات درونی و برونی سازی شده نوجوانان بپردازند.