مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
آموزش مهارت های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
"در این پژوهش ،اثربخشی روش شناختی-رفتاری فوردایس در مقابل روش آموزش مهارت های اجتماعی در افزایش میزان شادی دانش آموزان سال دوم دبیرستان شهر اصفهان بررسی شد. نمونه 120 دانش آموز بود که تصادفی گزیده و به گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش شش گروه وجود داشت: چهار گروه آزمایش و دو گروه کنترل و هر گروه با 20 دانش آموز، دو گروه...
"
مقایسه اثربخشی روش های شناختی، رفتاری در مقابل روش های القای خلق در افزایش میزان شادی دانش آموزان دبیرستان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، اثربخشی دو روش از روش های شناختی، رفتاری شامل روش شادی فوردایس و آموزش مهارت های اجتماعی لوینسون در مقابل دو روش القای خلق شامل روش تصویرسازی ذهنی مثبت و خواندن کلمات مثبت در افزایش میزان شادی دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. نمونه این پژوهش شامل 125 نفر دانش آموز بود که به طور تصادفی انتخاب و به گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش پنج گروه وجود داشت (هر گروه 25 نفر). چهار گروه آزمایش و یک آزمایش کنترل. روش های شادی فوردایس، آموزش مهارت های اجتماعی، تصویرسازی ذهنی مثبت و خواندن جملات مثبت به عنوان روش های مداخله به کار برده شد. آزمون شادی آکسفورد به عنوان ابراز تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در افزایش میزان شادی تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد که روش های شناختی، رفتاری به ویژه روش آموزش مهارت های اجتماعی نسبت به روش های القای خلق کارآمدتر است.
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان دبستانی (دختران 10 و 11 ساله) انجام شده است. براساس مطالعات، کودکان مبتلا به اختلال سلوک، در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل می کنند و این نقص به تداوم و تشدید مشکلات رفتاری آن ها می انجامد. این مطالعه از نوع تجربی حقیقی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است.گروه نمونه این پژوهش متشکل از 22 دختر دبستانی 10 و 11 ساله بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله و سپس براساس نمره پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والد و معلم) و پرسشنامه ارزیابی رفتار راتر (فرم معلم و والد) انتخاب شدند. از این افراد 11 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 11 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول 1 ماه، 12 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه قصه گویی و فعالیت های مکمل قرار گرفت. داده های پس آزمون، سه هفته پس از اتمام جلسات جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان دادند که براساس هر دو فرم دو پرسشنامه، آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه موجب کاهش نشانه های اختلال سلوک در آزمودنی ها می شود (005/0>P). این نتیجه با یافته های پژوهشگران دیگر تطابق دارد و قابلیت کاربرد قصه و ساختار آن را در آموزش و درمان مشکلات رفتاری کودکان نشان می دهد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن در نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر افزایش نظریه ذهن در میان نوجوانان پرخاشگر انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان مدارس پسرانه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1392 بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از دانش آموزان، پس از تکمیل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری کسانی که نمره بالاتری را کسب کردند آزمون نظریه ذهن در اختیار آنان قرار داده شده. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن و کاهش پرخاشگری، در گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان م ی شود.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی در ارتقاء تئوری ذهن دانش آموزان پرخاشگر و سنجش پایداری اثر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی در ارتقاء تئوری ذهن و سنجش پایداری اثر حاصل از این آموزش بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس راهنمایی دولتی و غیرانتفاعی شهر اردبیل در سال تحصیلی 89 بود. برای انجام این پژوهش 600 نفر (300 دختر و 300 پسر) از دانش آموزان دختر و پسر پایه های اول، دوم و سوم راهنمایی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس پرخاشگری گزینش همسالان گریک و گروت پیتر (1995) و نیز آزمون پرخاشگری مبتنی بر ملاک های چهارمین راهنمای تجدیدنظر شده آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM IV-TR) (2003)، 80 نفر دانش آموز پرخاشگر (36 دختر و 44 پسر) انتخاب شد. تکالیف تئوری ذهن پیشرفته هپی (2003) برای همة دانش آموزان پرخاشگر اجراء شد و سپس از طریق جایگزینی تصادفی، آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزش مهارت های اجتماعی در طی 10 جلسه آموزش هر جلسه 5/1 ساعت برای گروه آزمایش اجرا شد امّا گروه کنترل مبنای مقایسه قرار گرفت و آموزش دریافت نکرد. بعد از اتمام برنامه آموزش، تکالیف تئوری ذهن به عنوان پس آزمون اول برای هر دو گروه اجرا شد و به منظور سنجش پایداری اثر آموزش مهارت های اجتماعی 20 روز بعد از اجرای پس آزمون اول، تکالیف تئوری ذهن به عنوان پس آزمون دوّم اجراء شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر روی یک عامل و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت نتایج نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی، تئوری ذهن دانش آموزان پرخاشگر گروه آزمایش را به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل ارتقاء داد و نیز این آموزش بعد از 20 روز از پایداری اثر مناسبی برخوردار بود.
مقایسه اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی بر توانایی و مشکلات رفتاری دختران شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مقایسه اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی بر توانایی و مشکلات نوجوانان فرزندان نوجوان دختر (16-13 سال) شاهد و ایثارگر بود. 39 نفر از فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در سه گروه 13 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ گودمن، 2000) و پرسشنامه جمعیت شناختی بود. پس از اعمال مداخله پس آزمون و چهار ماه بعد پیگیری اجرا شد. نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معنی داری در نمره کل (نمره کل توانایی و نمره کل مشکلات رفتاری هیجانی) بین گروه های آزمایش متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی در مقایسه با گروه گواه وجود داشت (F=4.29,P≤0.001). در زیر مقیاس های مشکلات بیش فعالی (M=3.15) و مشکلات سلوک (M=3.23)، اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما از آموزش مهارت های اجتماعی مؤثرتر بود. در مرحله پیگیری، و در زمینه توانایی نوع دوستی، آموزش مهارت اجتماعی (M=9.53) بر مداخله متمرکز بر تروما (M=9.38) برتری داشت (01/0 >P ،F=6.98).در مجموع، این تحقیق استفاده از مداخله متمرکز بر تروما و مداخله آموزشی مهارت های اجتماعی را در جهت افزایش توانایی ها و کاهش مشکلات رفتاری در فرزندان شاهد و ایثارگر پیشنهاد می کند.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع متوسطه تبریز
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان دختر پایه ی سوم متوسطه شهر تبریز بود. به این منظور به روش نمونه گیری خوشه ای و به طور تصادفی از دو دبیرستان شهر تبریز 56 نفر انتخاب شد که 34 نفر از آنان در گروه آزمایش و 22 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت(میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 78/0 برآورد شده است) به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شده سپس گروه آزمایش هشت جلسه آموزش مهارت های زندگی(مهارت همدلی، مهارت تصمیم گیری، مهارت حل مسئله، مهارت ابراز وجود) را دریافت نمود و گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را گذراند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس کلی، عزت نفس تحصیلی و عزت نفس اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. عزت نفس خانوادگی و فردی آزمودنی ه ا پس از آم وزش، افزایش یافت ولی این افزایش معنادار نبود.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
175 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان است. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کودکان دختر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش استان فارس است. بر این اساس، 40 نفر به عنوان نمونه در سه گروه آزمایش(هر گروه 10 نفر) و یک گروه کنترل(10 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله طی 13 جلسه برای کودکان و 8 جلسه برای والدین ارائه شد. در این تحقیق جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، از مصاحبه بالینی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والدین) استفاده شد. مرحله پیگیری با فاصله دو ماه پس از مداخله درمانی انجام شد. یافته ها بر اساس تحلیل کوواریانس و آزمون لون(LSD) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان، والدین و والد-کودک بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان تاثیر معناداری دارد. همچنین یافته ها در مرحله پیگیری نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی به والدین، کودکان و والد-کودک در کنترل نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان موثر بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که آموزش مهارت های اجتماعی سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان می شود.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی با روش قصه گویی بر رفتارهای اجتماعی و احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
101 - 124
حوزه های تخصصی:
رفتار پرخاشگرانه در کودکان، مشکل متداولی است که در همه جای دنیا نیاز به توجه فزاینده ای دارد و پژوهش درباره راه حل های مؤثر، ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه و کلاس درس با روش قصه-گویی بر بهبود رفتارهای اجتماعی و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم و چهارم دارای رفتار پرخاشگرانه دبستان های شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بودند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. اطلاعات موردنیاز در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های سنجش رفتار اجتماعی فرم معلم آشر و کاسدی، احساس تنهایی آشر و ویلر، و پرخاشگری اهواز زاهدی و نجاریان جمع آوری شد. به افراد گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های اجتماعی به شیوه قصه گویی آموزش داده شد، درحالی که شرکت کنندگان گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد استفاده از آموزش مهارت های اجتماعی مربوط به مدرسه و کلاس درس با روش قصه گویی باعث بهبود نمره کل رفتارهای اجتماعی و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر شده است. بر اساس این نتایج می توان گفت که از آموزش مهارت های اجتماعی به روش قصه گویی می توان به عنوان برنامه مداخله ای جهت ارتقاء روابط با همسالان و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر استفاده کرد.
اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ناتوانی های هوشی از جمله مسائلی است که هم افراد مبتلا و هم مراقبین آن ها را با مشکلات مختلفی روبرو می سازد؛ هدف این پژوهش، تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان دچار ناتوانی هوشی بود روش: روش انجام پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری، شامل دانش آموزان مدرسه استثنایی شهرستان سیمرغ به تعداد 40 نفر بود. 20 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش عبارتند از آزمون رشد اجتماعی وایلند، پرسشنامه عملکرد خانواده ( FAD ) که پیش آزمون برای هر دو گروه آزمایش و گواه انجام شد . یافته ها: گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله بار دیگر از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل کووریانس و t گروه های همبسته استفاده شده است. نتایج نشان داد که این آموزش بر رشد اجتماعی دانش آموزان ( P<.0001 )، و عملکرد خانواده ( P<.0001 ) مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس این نتایج می توان ابراز نمود که آموزش مهارت های اجتماعی و بین فردی می تواند بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای ناتوانی هوشی مؤثر واقع شود
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر شناخت اجتماعی (سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی) کودکان بیش فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر شناخت اجتماعی (سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی) کودکان بیش فعال انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی کودکان بیش فعال پیش دبستانی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1400-1399 در مراکز پیش دبستانی این شهرستان مشغول تحصیل بودند. بدین منظور، 75 کودک بیش فعال به روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان بیش فعال پیش دبستانی منطقه بهارستان تهران انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش اول آموزش مهارت های اجتماعی و گروه آزمایش دوم بازی درمانی شناختی-رفتاری مورد مداخله قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﮐﺎﻧﺮز واﻟﺪﯾﻦ، مقیاس سازگاری کودکان و پرسشنامه پذیرش اجتماعی بود. داده های به دست آمده، با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که هر دو روش آموزش مهارت های اجتماعی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی کودکان بیش فعال اثرگذار بوده است و تأثیر درمان بازی درمانی شناختی- رفتاری در افزایش سازگاری و پذیرش کودکان، بیشتر از درمان آموزش مهارت های اجتماعی بوده است. به نظر می رسد آموزش مهارت های اجتماعی و بازی درمانی شناختی-رفتاری، هر دو در تحول شناخت اجتماعی کودکان بیش فعال مؤثر هستند و می توان از آن ها در مداخلات بالینی استفاده نمود.