فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز بود که در این میان تعداد 30 نفر با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در گروههای آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. دو گروه آزمونهای عملکرد مداوم، ان - بک و آزمون دیداری - حرکتی بندر گشتالت را به عنوان پیش آزمون پسآزمون تکمیل کردند. نوروفیدبک طی 20 جلسه 30 الی 45 دقیقهای (3 بار در طول هفته به مدت هفت هفته) در گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای توجه مداوم (001/0=p) و ادراک دیداری - حرکتی (001/0=p) تفاوت معنیداری وجود دارد؛ بدین معنا که آموزش نوروفیدبک بر بهبود توجه مداوم، حافظه کاری و ادراک دیداری - حرکتی موثر بود. نتیجهگیری: استفاده از نوروفیدبک در بهبود توجه مداوم و ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص توصیه میشود.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتار توجهی بر حافظه کاری و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کودکان (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی خودتنظیمی رفتارتوجهی بر حافظه کاری، نارسایی توجه و بیش فعالی کودکان انجام شد. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به نارسایی توجه و بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مراکز مشاوره و روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کرده و تحت درمان دارویی ریتالین قرار داشتند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. سپس از میان 40 نفر که بیشترین علائم بیش فعالی- نارسایی توجه و کمترین نمره را در حافظه کاری کسب کردند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش جداگانه در 8 جلسه هفتگی 60 دقیقه ای مداخله پژوهش شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) و مقیاس سنجش حافظه کاری آلوی و همکاران (2008) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته-ها: یافته ها حاکی از آن است که مداخله های خودتنظیمی رفتارتوجهی برحافظه کاری و کاهش نشانگان نارسایی توجه- بیش فعالی کودکان مؤثر است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های خودتنظیمی رفتارتوجهی تأثیر چشمگیری بر حافظه کاری کودکان ADHD داشت.
مقایسه ی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه پشتی- جانبیِ پیش پیشانی و گیجگاهی -آهیانه ای بر نظریه ذهن درکودکان مبتلا به نقص توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
51 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال نقص توجه-بیش فعالی اختلالی شایع در کودکان است که با بی توجهی و تکانشگری مشخص می شود. هدف این پژوهش مقایسه ی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه ی پشتی-جانبی پیش پیشانی و گیجگاهی-آهیانه ای بر نظریه ذهن درکودکان مبتلا به نقص توجه– بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دارای نقص توجه-بیش فعالی در شهر تهران در سال1401بود که از بین آن ها ۴۵ نفر با تشخیص اولیه اختلال نقص توجه-بیش فعالی با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه۱۵نفریِ تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در ناحیه پشتی-جانبی پیش پیشانی، تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ناحیه گیجگاهی-آهیانه ای و گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در دو ناحیه ی عنوان شده در۱0جلسه با شدت جریان1میلی آمپر و مدت زمان20دقیقه دردو گروه برای کودکان استفاده شد. برای سنجش نظریه ذهن از پرسشنامه ی استرینمن وآزمون ذهن خوانی از طریق چشم بارون کوهن استفاده گردید. یافته ها: آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه سه گروه در نظریه ذهن و در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. هر دو مداخله در سطح001/0معنی دار و بر نظریه ذهن اثربخش بود. تحریک ناحیه گیجگاهی-آهیانه ای نظریه ذهن را افزایش داد اما اثربخشیِ تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای در ناحیه ی پشتی-جانبی پیش پیشانی بر نظریه ذهن بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، این مداخلات بر نظریه ذهن اثرگذاربوده ومی تواند به عنوان درمان مکمل برای کودکان دارای نقص توجه-بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامه ریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامه ریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش باتوجه به هدف، کاربردی و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده ب ه متخصصان روانپزشکی، درمانگاه ها و مراکز تخصصی خدمات روان پزشکی شهر تبریز در سال 1401 (مهرماه تا اسفندماه) بود که از این جامعه، نمونه ای به تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) به تصادف جایگزین شدند. جهت اندازه-گیری متغیرها، از مقیاس سنجش مانیای یانگ، آزمون دیداری عملکرد پیوسته (CPT-V)، دستگاه کرونسکوپ (زمان واکنش)، آزمون برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، فنون توانبخشی شناختی را دریافت نمود و برای گروه کنترل هیچ مداخله ای اعمال نشد. در نهایت، مرحله پس آزمون به مرحله اجرا گذارده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی بر بهبود زمان واکنش، برنامه ریزی و بازداری از پاسخ در بیماران دوقطبی اثربخش است. مبتنی بر یافته ها می توان بیان داشت که در بهبود توانایی های شناختی بیماران دوقطبی، به کارگیری مداخلات توان بخشی می تواند زمینه ساز شرایط مساعد برای سایر مداخلات درمانی باشد.
بررسی اثر بخشی برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای تاخیر تحول زبان در مقایسه با همتایان سنی خود، توانایی های زبانی پایین تر از سطح مورد انتظار نشان می دهند و مشکلاتی را در زندگی روزمره خود دارند. لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 کودک 4تا8 سال دارای تاخیر تحول زبان شهرستان یزد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس تنظیم هیجان شیلدز و چیکتی (1995)، پرسشنامه عزت نفس عزیزی مقدم (1386) و آزمون سنجش رشد نیوشا(ملایری و همکاران، 1387) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوریانس چند متغیره و تک متغیره با نرم افزارSPSS-26 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان (50.137f=)، عزت نفس(76.701f=)و عملکرد زبان (111.93f=) بگونه ای معنادار اثربخش بوده است(05/0> P). نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی نشان داد که برنامه ی عصب روانشناختی کودک محور تلفیقی با تنظیم هیجان بر تنظیم هیجان، عزت نفس و عملکرد زبان در کودکان دارای تاخیر تحول زبان موثر می باشد و قابلیت ارتقاء عملکرد زبان و مدیریت هیجانات و خودپنداره را در گروه مورد مطالعه دارا می باشد.
بررسی نقش عصب حسابداری در اتخاذ تصمیمات مالی و بودجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علوم اعصاب تصمیم گیری یک فرایند حسی محسوب شده که در قشر مغز آغاز می شود. در هنگام تصمیم گیری اطلاعات حسی باید تفسیر و به رفتار تبدیل شوند. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش کرده است اثرات یک شاخه جدید از علوم اعصاب (عصب حسابداری) بر تصمیمات مالی و بودجه ای را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه بین 245 سرمایه گذار حقیقی فعال در بورس اوراق بهادار تهران گردآوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. این پژوهش شامل دو متغیر مستقل رله-محرک و شهود (حس درونی) است. متغیرهای وابسته این پژوهش عبارتنداز: (1) پردازش شناختی پویا با چهار زیر سازه: فضای ادراکی چند بعدی، فضای پیامد رفتاری، راه کار (رِزولوشن) و بهینه سازی. (2) خبرگی شامل دو زیرسازه: حافظه و راه کار (رِزولوشن) قبلی است. بنابر یافته های پژوهش متغیرهای رله-محرک و شهود دارای اثرات مثبت و معناداری بر متغیرهای پردازش شناختی پویا و خبرگی است. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد دو متغیر مستقل دارای اثر مثبت و معنادار بر شش زیرسازه پژوهش است. درنهایت، در هنگام اتخاذ تصمیمات مالی و بودجه ای، مدیران باید اطلاعات داخلی و خارجی و همچنین پیامدهای انتخاب یک تصمیم مشخص را مدنظر قرار دهند.
پیش بینی اختلال بازی اینترنتی بر اساس ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری (BAS/BIS) در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
35 - 49
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلال بازی اینترنتی براساس ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین 320 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس فعال ساز و بازداری رفتاری، پرسشنامه ناگویی هیجانی و پرسشنامه اختلال بازی اینترنتی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد ناگویی هیجانی و سیستم بازداری رفتاری با اختلال بازی اینترنتی در نوجوانان همبستگی مثبت و معنادار و سستم فعال ساز رفتاری و مولفه های ان با اختلال بازی اینترنتی رابطه منفی و معنادار دارند. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که ناگویی هیجانی، سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری به ترتیب 17 درصد، 21 درصد و 22 درصد از واریانس اختلال بازی اینترنتی را تبیین کردند. این دو متغیر به طور همزمان با هم توانستند 22 درصد از واریانس اختلال بازی اینترنتی را تبیین کنند. بنابراین، ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری نقش مهمی در پیش بینی اختلال بازی اینترنتی نوجوانان داشتند؛ به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری موجب علائم اختلال بازی اینترنتی گردد. یافته های پژوهش حاضر می تواند تلویحات کاربردی برای روانشناسان در زمینه سبب شناسی و مداخله در مبتلایان به اختلال بازی اینترنی داشته باشد.
طراحی، ساخت و اعتبارسنجی بسته آموزشی توان بخشی شناختی نوشتارپریش "همراه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
67-83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی، ساخت و اعتبارسنجی بسته آموزشی توان بخشی شناختی نوشتارپریش "همراه" صورت گرفت. روش پژوهش شامل 6 مرحله بود. در مرحله اول اطلاعات لازم جهت ساخت بسته از طریق کتاب ها و پیشینه پژوهشی بر پایه رویکرد شناختی جهت بهبود مهارت نوشتن و کارکردهای اجرای گردآوری شدند. در مرحله دوم بر اساس پیشینه پژوهش عمده مشکلات نوشتن در اختلال نوشتارپریشی شناسایی شدند. در مرحله سوم و چهارم، بازی های مربوطه طراحی و ساخته شدند. در مرحله پنجم، بسته جهت اعتبارسنجی در اختیار متخصصان حوزه روان شناسی شناختی و اختلالات یادگیری خاص (1 روان شناس حوزه شناختی، 2 روان شناس حوزه اختلالات یادگیری و 2 معلم پایه ابتدایی باتجربه در حوزه اختلال یادگیری خاص) قرار گرفت. به این منظور از پرسشنامه با طیف 4 درجه ای استفاده شد. نتیجه اعتبارسنجی نشان داد که بسته از اعتبار قابل قبول (85/0 =CVI ) برخوردار است. در آخر، بسته که شامل 40 تمرین بازی محور بود جهت کارآزمایی مقدماتی در اختیار 3 دانش آموز عادی و 2 دانش آموز نوشتارپریش دوره ابتدایی قرار گرفت. از این طریق مشکلاتی که در هنگام اجرای بازی ها وجود داشتند شناسایی و برطرف شدند. بسته پیشنهاد می شود بسته آموزشی توان بخشی شناختی نوشتارپریش همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین حوزه اختلالات یادگیری، در کنار روش های درمانی دیگر به منظور بهبود مهارت نوشتن و ارتقا کارکردهای اجرایی برای دانش آموزان نوشتارپریش استفاده شود.
اثر تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به DCD در هماهنگی حرکات، کندی و عدم دقت در عملکرد مهارت های حرکتی مشکل دارند و به طور کلی در مقایسه با کودکان با رشد معمولی، عملکرد ضعیف تری در تکالیفی دارند که به یکپارچگی بینایی حرکتی نیاز دارند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون - پس آزمون اجرا گردید، 40 دانش آموز 7 تا 10 ساله دارای اختلال هماهنگی رشدی با توجه به معیارهای ورود انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک tDCS و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، به اجرای آزمون یکپارچگی حرکتی پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، تحریک الکتریکی مغز از قشر حرکتی (آند C3 و کاتدFp2 ) و تحریک ساختگی انجام می گرفت. در آخرین جلسه، پس آزمون اجرا گردید. یک روز و 42 روز بعد از مرحله پس آزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت انجام گرفت. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر حرکتی، باعث بهبود معنی دار یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمون های پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت بود. به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غلبه بر مشکلات و راه حل دادن به آن ها، و حفظ سلامت روانی و جسمی در زندگی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. با ارتقاء توانایی های شناختی و افزایش سرعت پردازش ذهن، می توان کیفیت و سلامت زندگی را در طول عمر بهبود بخشید. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز در دانشجویان است. این پژوهش به صورت طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری یک ماهه انجام شد. در این پژوهش، ۳۰ نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش tDCS در طی دو هفته و در ۱۰ جلسه، با شدت جریان ۲ میلی آمپر و به مدت ۲۰ دقیقه، تحت تحریک الکتریکی قرار گرفتند. در ابتدا، پس از اتمام برنامه تحریک، و همچنین یک ماه پس از آن، آزمون های انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز از هر دو گروه گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون کوواریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، مشاهده شد که تفاوت بین گروه ها معنادار بوده و نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و سرعت پردازش مغز است. همچنین، با توجه به مرحله پیگیری یک ماهه، تأثیرات مذکور دارای پایداری می باشند.
مقایسه فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
65 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه فعالیت نظام های مغزی/رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی انجام شده است. پژوهش حاضر، یک مطالعه علی مقایسه ای است که جامعه آماری آن ۴۸۰ نفر از دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد ساری که از طریق جدول کرجسی و مورگان تعداد ۲۱۴ نفر به روش طبقه ایی انتخاب می شوند. روش نمونه گیری در این مرحله در دسترس می باشد. همتا بودن دو گروه موردمطالعه ازنظر سن، جنسیت، تحصیلات و تأهل رعایت شده. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استانداردشده اضطراب بک، افسردگی بک، شخصیتی گری ویلسون و سوگیری توجه جهت سنجش استفاده گردید برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss 21 و آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میان فعالیت نظام های مغزی/رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی تفاوت وجود دارد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که نظام های مغزی -رفتاری اساس، تفاوت های فردی می باشند و به نظر می رسد افراد مضطرب و افسرده در مقایسه با افراد سالم، تهدیدهای بیشتری را در محیط خود ادراک می کنند همچنین اصلاح سوگیری توجه در تشخیص و درمان اضطراب و یا افسردگی مؤثر است.
اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
41-54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال1401-1400 بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شاملکلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه دوم شهر تبریز بود که در سال تحصیلی1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل4۰ نفر از دانش آموزان بود که به روش هدفمند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر)جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون همه مشارکت کنندگان، از طریق پرسش نامه شایستگی تحصیلی دیپرنا والیوت(1999)و پرسش نامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران(2010) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزش یادگیری سازگار با مغز کاین، کاین، مک کلینتیک و کلیمک(2005) را به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها در این پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفه های شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(p<0.001). با توجه به نتایج می توان گفت آموزش یادگیری سازگار با مغز می تواند تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از مشکلات شایستگی تحصیلی و تفکر ارجاعی در دانش آموزان داشته باشد.
تأثیر تمرینات بادی پرکاشن بر عملکرد اجرایی و مهارت های حرکتی بنیادی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
19 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات بادی پرکاشن بر عملکرد اجرایی و مهارت های حرکتی بنیادی کودکان کم توان ذهنی بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلابه کم توانی ذهنی شهرستان چادگان بود که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه تجربی، 15 نفر گروه کنترل) با دامنه سنی 8 تا 10 سال انتخاب و با انجام آزمون عملکرد پیوسته (توجه پایدار)، رنگ- واژه استروپ (بازداری پاسخ) و آزمون مهارت های حرکتی درشت اولریخ 2015 (مهارت های حرکتی بنیادی) به صورت پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش شرکت کردند. گروه تجربی طی 8 هفته، هر هفته 2 جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی برنامه مداخله ای منتخب بادی پرکاشن را دریافت کردند. اما گروه کنترل فعالیت های معمول مدرسه را انجام دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 p≤ انجام شد. نتایج نشان داد اثر تمرینات بادی پرکاشن بر توجه پایدار (001/0=P)، بازداری پاسخ (001/0=P) و مهارت های حرکتی بنیادی (001/0=P) معنادار است و شرکت کنندگان گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند (001/0=P). باتوجه به یافته ها به نظر می رسد تمرینات بادی پرکاشن مداخله ای سودمند جهت بهبود مهارت های حرکتی و شناختی در کودکان با کم توان ذهنی است؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این تمرینات در برنامه های تربیت بدنی مدارس استثنایی و مراکز توان بخشی استفاده شود.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر توجه و کنترل پاسخ دیداری و شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
81 - 94
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر توجه و کنترل پاسخ دیداری و شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی انجام شد. پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که جامعه آماری شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی بین سنین 6 تا 12 سال بودند که به مرکز کاردرمانی ذهنی و گفتاردرمانی ویژه کودکان شهرستان اراک مراجعه کرده بودند و از میان آنان 32 کودک بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) جایگزین شدند، گروه آزمایش علاوه بر درمان های روتین، برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای را در 7 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه نیم ساعت در مجموع 21 جلسه بصورت انفرادی دریافت کرد و گروه کنترل در این مدت، مداخله ای را دریافت ننمود. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله در آزمون (2020)IVA-2 شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه ای بر توجه و کنترل پاسخ دیداری و شنیداری در کودکان مبتلا به ADHD موثر بوده است (01/0 p<). توانبخشی شناختی-رایانه ای با استفاده از اثر انتقال و انعطاف پذیری مغزی می تواند مشکلات توجه و کنترل پاسخ را در کودکان مبتلا به ADHD بهبود بخشد.
تدوین و اعتباریابی بسته توانبخشی شناختی یافتن سریع کلمه و اثربخشی آن بر آگاهی واجی کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص با مشخصه خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
68 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تدوین و اعتباریابی بسته توانبخشی شناختی یافتن سریع کلمه و اثربخشی آن بر آگاهی واجی کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص با مشخصه خواندن بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) بود. در مرحله کیفی طی مرور نظام مند برنامه فست فورورد بررسی شد و بر اساس آن برنامه در 10 تمرین طراحی و در مرحله کمی روی نمونه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی 7 تا 10 ساله شهرستان شادگان با تشخیص اختلال یادگیری خواندن بود که 30نفر از این دانش آموزان (15نفر گروه آزمایش و 15نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون افراد نمونه به آزمون تشخیص آگاهی واجی دستجردی کاظمی و سلیمانی (1384) پاسخ دادند. جهت آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار آماری spss23 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد برنامه توانبخشی شناختی یافتن سریع کلمه بر مؤلفه تشخیص تجانس، تشخیص قافیه، ترکیب واجی، شناسایی کلمات واج آغازین یکسان،شناسایی کلمات واج پایانی یکسان، تقطیع واجی، نامیدن و حذف واج پایانی، حذف واج میانی و نامیدن و حذف واج آغازین در سطوح مختلف آن اثرگذار است. به منظور پایداری تغییرات از آزمون زوجی بونفرونی استفاده شد و نتایج نشان داد مؤلفه شناسایی کلمات واج پایانی یکسان و تقطیع واجی تغییرات تا مرحله پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصله می توان گفت که برنامه شناختی یافتن سریع کلمه می تواند در ارتقای آگاهی واجی و نهایتاً کاهش اختلالات یادگیری اثرگذار باشد.
اثربخشی مداخله پروتکل نوروفیدبک بتا بر پرخاشگری رقابتی و بدتنظیمی هیجانی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
17 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مبتنی بر نوروفیدبک بر پرخاشگری رقابتی، بدتنظیمی هیجانی بازیکنان فوتبال انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پژوهشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش ورزشکاران فوتبالیست شهرستان آستانه اشرفیه در سال 1400 بودند که از این جامعه آماری تعداد 24 نفر از پسران نوجوان به صورت در دسترس انتخاب شده و پس از همتا سازی بر اساس سن و سطح تحصیلات به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفره گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه های پرخاشگری رقابتی ماکسول و موریس(2007) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر(2004) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به گروه دریافت کننده آموزش نوروفیدبک طبق پروتکل درمانی 15 جلسه 30 دقیقه ای، آموزش موج بتا ترینینگ داده شد. نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت میانگین تعدیل یافته گروه آموزش مبتنی بر نوروفیدبک با گروه گواه در مرحله پس-آزمون در مؤلفه های خشم (001/0 P<) و پرخاشگری (001/0 P<) معنادار می باشد. تفاوت میانگین تعدیل یافته گروه آموزش مبتنی بر نوروفیدبک با گواه در مرحله پس آزمون بر نمره کل بدتنظیمی هیجانی معنادار بود (001/0P<). این سطوح معنادار در تمامی مؤلفه های بدتنظیمی هیجانی به استثنای فقدان آگاهی هیجانی (155/0 P>) معنادار تکرار شد. بنابراین می توان گفت آموزش مبتنی بر نوروفیدبک بر کاهش پرخاشگری رقابتی و بدتنظیمی هیحانی ورزشکاران فوتبالیست موثر بوده است.. به بیان دیگر پاداش دهی به امواج مطلوب مغز، باعث می شود که افراد بیاموزند چطور امواجی که منجر به عملکرد مطلوب می شود را تولید کند.
مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر سیالی کلامی و توانایی دیداری فضایی در بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش tDCS و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر سیالی کلامی و توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف که در اردبیل زندگی می کردند را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد،60 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. سپس روش tDCS به مدت 10 جلسه 20دقیقه ای روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم مداخله ای انجام نشد. پس آزمون با فاصله یک هفته اجرا شد. بعد ازیک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون شناختی آدن بروک نسخه تجدید نظر شده استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که tDCS موجب بهبود معنی دار در مؤلفه دیداری و روش توانبخشی شناختی موجب بهبود توانایی ادراک می شود. در مجموع به نظر می رسد مداخله های انجام شده موجب بهبود توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف شد در حالی که بر روی متغیر سیالی کلامی تأثیر معناداری نداشتند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توانایی دیداری فضایی سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست
اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان پسر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 را شامل شد. نمونه ی این پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزانی که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 3 گروه قرار داده شدند که هر گروه شامل 15 آزمودنی بود (سایکودراما 15 نفر، بازی درمانی شناختی رفتاری 15 نفر و کنترل 15 نفر). هر آزمودنی به صورت تصادفی در 2 گروه درمان (سایکودراما، بازی درمانی شناختی رفتاری) و کنترل قرارگرفته شدند. ابزار و پرسشنامه این پژوهش شامل آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان دانش آموزان پسر مبتلا به اضطراب اجتماعی مؤثر می باشد در سطح معناداری (0.05)؛ در میان نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معناداری یافت نشد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که اثربخشی درمان سایکودراما در بهبود بخشیدن کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی مؤثرتر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری در بهبود کارکردهای اجرایی تأثیر مثبت داشت.
مقایسه اثربخشی آموزش توانبخشی شناختی با مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کارکردهای اجرایی، در بیماران آسیب مغزی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی درمان توانبخشی شناختی با روان درمانی مثبت بر کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به آسیب مغزی خفیف بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام افراد با آسیب مغزی خفیف مراجعه کننده به بیمارستان های شهدای هفتم تیر و بقیه اله تهران در سال 1399 بودند. از میان آنها تعداد 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه درمان توانبخشی شناختی، روان درمانی مثبت گرا و گروه گواه قرار گرفتند. آزمون ویسکانسین روی هر کدام از گروه ها اجرا شد. گروه آزمایش اول درمان توانبخشی شناختی و گروه آزمایش دوم روان درمانی مثبت گرا را دریافت کردند. افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله بر افزایش کارکردهای اجرایی تاثیر دارند اما اثربخشی درمان توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی بیشتر است (05/0<P). براین اساس، به متخصصان مغز و اعصاب و روان درمان گران پیشنهاد می شود به منظور کاهش عوارض آسیب مغزی علاوه بر درمان های پزشکی از درمان توانبخشی شناختی به عنوان یک روش مکمل استفاده شود.
رابطه بین مقیاس ارتفاعی مجتمع های مسکونی و تصمیم گیری استفاده کنندگان در انتخاب آنها با روش ERP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
53 - 65
حوزههای تخصصی:
افراد جامعه ی بشری به ماوا و مکانی برای زیست و ادامه حیات نیازمند هستند. امروزه مسکن به عنوان مکانی که بیشترین زمان افراد در آن سپری میشود و برای رفع نیازهای روحی و روانی افراد حائز اهمیت است، مورد توجه طراحان قرار گرفته است .پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مقیاس ارتفاعی مجتمع های مسکونی و میزان تصمیم گیری استفاده کنندگان در انتخاب آنها انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر روش تحقیق ترکیبی و شبیه سازی است. امواج مغزی 12 نفر در حین انجام تکلیف در خصوص مجتمع های مسکونی، با دستگاه ERP ، 32 کاناله، مورد ثبت قرار گرفت. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش F7 و F8 می باشد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد سطح معناداری در متغیر مقیاس ارتفاعی ساختمان (0/12) می باشد که معنی دار نمی باشد اما سطح معناداری میزان تصمیم گیری ( 0/042) کوچکتر از 0/05 می باشد، معنی دار می باشد. همچنین اثر متقابل بین مقیاس ارتفاعی ساختمان و میزان تصمیم گیری (0/21) بزرگتر از 0/05 می باشد، معنادار نمی باشد اما در مقایسه اثر بین موردی سه سطح ارتفاعی ساختمان، نتایج نشان داد که سطح معناداری (0/04 < 0/05) در مقیاس ارتفاعی ساختمان های 8 طبقه معنادار می باشد هر چند در مقیاس ارتفاعی ساختمان های 4 و 12 طبقه معنادار نمی باشد. نتیجه گیری: به لحاظ هیجانی انتخاب مجتمع 8 طبقه اولویت استفاده کنندگان در انتخاب بوده است اما به لحاظ انتخاب منطقی، ارتفاع ممیزه کافی برای انتخاب این مجتمع نبوده است.