مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مجرد
حوزه های تخصصی:
برخی از حکما برآنند که علم حضوری موجود مجرد در علم به ذات خود منحصر است و برخی دیگر آن را اعم از علم به ذات و علم به علت یا معلول آن دانسته¬اند. این دسته از حکما در این که معلوم حضوری موجود مجرد, بالضرورة باید مجرد باشد یا موجود مادی نیز می¬تواند معلوم حضوری برای موجود مجرد باشد, اختلاف¬نظر دارند. از جمله نتایج این اختلاف نظر, در بحث علم باری¬تعالی به مادیات ظاهر می¬شود. به این ترتیب, از نظر برخی حکما, موجودات مادی بما هو مادی نزد خداوند حضور بالذات ندارند و از نظر دستة دیگر, موجودات مادی بما هو مادی, بالذات, معلوم حضوری حق¬تعالی واقع می¬شوند. در این مقاله, ضمن بحث تاریخی و تطبیقی آرای حکما از ابن سینا تا طباطبایی, مبانی و دلایل هر یک از دو نظریة مذکور, مطرح و مورد بررسی قرار می¬گیرد و در نهایت نظر دوم بر نظر اول, بنا بر وجوه فلسفی و شواهد دینی و عرفانی, ترجیح داده می¬شود. افزون بر این وجه جمع آنها نیز خواهد آمد.
مقایسه مسأله نفس و بدن در بینش فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
مسأله "نفس ـ بدن" که امروزه به معضله "ذهن ـ جسم"1 معروف است، یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که از دیدگاههای مختلف یگانهانگار و دوگانه انگار (مکتب مونیزمو دوآلیزم) به آن توجه شده است. لایبنیتس و ملاصدرا از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خویش (دکارت و ابنسینا) در حل این معضل اندیشیده و راه حلهای تقریباً مشابهی ارائه کرده¬اند. از جمله این که ملاصدرا نفس را موجودی در مرز عالم ماده و تجرد دانسته و لایبنیتس آن را منادی خاص که نه کاملاً مجرد و نه مادی تلقی کرده است. ملاصدرا ترکیب اتحادی نفس و بدن را نوع منحصر به فردی از انواع ترکیب دانسته و لایبنیتس نیز معتقد است که ترکیب مناد نفس با بدن همانند ترکیبهای مادی نیست. در این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه دو فیلسوف و راهحلهای آنها در مورد این مسأله پرداخته شده است.
تحلیل مبادی تصوری و تصدیقی مسئله ارتباط نفس با بدن
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگترین معضلات فلسفه، تبیین چگونگی رابطه نفس و بدن است این بحث با همه تحقیقاتی که در آن صورت گرفته بحث در آن همچنان ضرورت دارد. در این مقاله ابتدا دیدگاه برخی از فلاسفه در مورد رابطه نفس و بدن مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به اهمیت دیدگاه ملاصدرا تاکید و توجه بیشتری در نظریه وی صورت گرفته و اثبات شده که دیدگاه وی با وجود برخی از مناقشات ، کامیاب ترین دیدگاه در حل مساله رابطه نفس و بدن است . سپس به ماهیت روح بخاری و نفش آن در تئوری ملاصدرا و میزان وابستگی نظر وی به این دیدگاه اشاره شده در پایان، مسائل زیر را مورد بازخوانی قرار داده است: تحریر محل نزاع است که پنج تقریر از آن قابل ارائه است که محور اساسی هر یک عبارتند از: «ارتباط»«تاثیروتاثر»««ترکیب نوع واحد طبیعی از مادی و مجرد »«تعلق و تدبیر »«اتحاد». نگارنده برآنست که محل نزاع صرفا «اتحاد» است و سایر اقسام خارج از محل نزاع است؛ ارتباط اصل سنخیت با این چالش؛ و در نهایت نگارنده بر اساس برخی از اصول ، پیشنهادی را برای حل این معضل مطرح می کند.
حرکت و زمان در مجرّدات (بر اساس مبانى حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریبا همه حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگى هاى موجودات مادّى بوده و عالم تجرّد و موجودات مجرّد کاملاً منزّه و برتر از آنها هستند، اتفاق نظر دارند. اما مى توان با کمک مبانى حکمت متعالیه و دقت نظر در مفاهیم «مجرّد»، «مادّى»، «حرکت»، و «زمان» ثابت کرد که تنها مراتب عالى تجرّد فارغ از حرکت و زمان اند و در مراتب نازل «تجرّد»، نه تنها دلیل قاطعى بر استحاله «حرکت» و «زمان» نیست، بلکه چه بسا با الهام از پاره اى از آموزه هاى نقلى، بتوان ادلّه اى هم بر امکان و وقوع «حرکت» اقامه کرد.
فرایند استکمال نفس از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس از دیدگاه فلاسفه، جوهری مجرد است که از استکمال برخوردار است. ایشان علم و عمل را عامل استکمال نفس می دانند. اما تأثیر ایندو در نفس انسانی چگونه است و نفس در مسیر استکمال چه فرایندی را طی می کند؟ علاوه بر این، آیا پس از مرگ نیز استکمال نفس ادامه می یابد یا آنکه حرکت استکمالی آن با مرگ پایان می پذیرد. در این مقاله با دیدگاه ابن سینا در این زمینه آشنا می شویم. این نوشتار به این شبهه نیز می پردازد که چگونه فلاسفه با آنکه نفس انسان را مجرد می دانند و بر این باورند که مجردات از ثبات برخوردارند، از تکامل و حرکت نفس سخن گفته اند؛ بهعبارت دیگر چگونه ثبات مجرد با حرکت و استکمال نفس سازگار است؟ در این زمینه تبیین های متفاوتی ارائه شده است. ابن سینا این مسئله را براساس ثبات جوهر و حرکت در اعراض پاسخ داده است. در مورد این تبیین نیز به داوری خواهیم نشست.
بررسی اشکالات عقلی حرکت جوهری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند حرکت جوهری نفس دستاوردهای فراوانی در مباحث عقلی و نقلی دارد و گره های کور بسیاری را باز می کند، چند اشکال اساسی سبب سر باز زدن حکمای پیشین از پذیرش آن شده بود. صدرالمتألین کوشید ضمن تثبیت این آموزه و نشان دادن پیامدهای پذیرش و انکار آن، موانع موجود و از جمله دو اشکال اساسی، یعنی «امتناع حرکت در مجردات» و «تصویر بقا و ثبات نفس در ضمن حرکت» را از سر راه بردارد. وی در پاسخ به دو اشکال مزبور، تلاش کرد تصویری ویژه از تجرد نفس و حرکت در جوهر نفسانی ارائه کند. در این مقاله کوشیده ایم ضمن تحلیل و ارزیابی پاسخ های صدرا به این اشکالات، پاسخ های احتمالی دیگری را که می توان با مبانی خود حکمت متعالیه مطرح کرد نیز عرضه و بررسی کنیم.
قوه خیال و ادراک خیالى از دیدگاه ابن سینا و سهروردى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
قوه خیال در بین سایر قواى ادراکى چه نقش و وظیفه اى بر عهده دارد؟ آیا ادراک خیالى امرى مادى و مربوط به عالم محسوسات است یا امرى است مجرد؟ ابن سینا و سهروردى قوه خیال را به منزله یکى از قواى باطنى معرفى مى کنند و نیز خیال را یکى از مراحل ادراک مى دانند. در این مقاله نخست مبانى جهان شناسانه و سپس مبانى نفس شناسانه ابن سینا را بیان مى کنیم. ابن سینا با مشرب مشائى به بحث قوه خیال مى پردازد. وى قوه خیال را قوه اى مى داند که صورت هاى موجود در حس مشترک را در خود نگاه مى دارد و در جریان ادراک خیالى، خیال را به عالم حس محدود مى کند. سپس مبانى جهان شناسانه و نفس شناسانه شیخ اشراق را بیان مى کنیم. سهروردى نیز با مشرب اشراقى به بحث قوه خیال مى پردازد. وى همانند ابن سینا قوه خیال را مادى مى داند، اما در جریان ادراک خیالى، نظریه ابن سینا را نمى پذیرد و صورت هاى مشاهده شده در قوه خیال را صورى مى داند که در قوه خیال ظهور یافته اند. به نظر او یک عالم داریم غیر از عالم ماده که اصل همه چیز آنجاست و در جریان ادراک خیالى صور موجود در آن عالم در قوه خیال ظهور مى یابند. او این عالم را عالم مثال (صور معلقه) مى نامد. در قسمت پایانى مقاله نیز به اشتراک ها و اختلاف هاى دو فیلسوف مى پردازیم.
بررسى مسئله کلیات از منظر ابن سینا و تفسیر خواجه طوسى از آن با محوریت اشارات و تنبیهات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در آغاز الهیات اشارات مدعى مى شود که از تفتیش در محسوسات مى توان به وجود امرى غیرمحسوس و مجرد پى برد. وى از طریق حمل ماهیات مخلوطه بر ماهیت لابشرط استدلال مى کند که ماهیت لابشرط از عوارض مادى ماهیات مخلوطه مبراست و لذا غیرمحسوس است. بیان ابن سینا موهم آن است که وى ماهیت لابشرط مذکور را در خارج از اذهان موجود مى داند، به گونه اى که خواجه طوسى برخلاف برخى دیگر کتبش که وجود امر کلى را در خارج ممتنع مى داند، در تفسیر بیان ابن سینا حکم به خارجیت ماهیت لابشرط در عین نامحسوس بودن مى کند؛ درحالى که به قرینه بیانات ابن سینا در دیگر کتبش، وى امر کلى را تنها در ذهن موجود مى داند. به نظر مى رسد که ابن سینا در اشارات درصدد اثبات آن است که ماهیت لابشرطِ در ظرف ذهن، امرى مجرد است و از همین طریق وجودى مجرد را اثبات مى کند.
تأمّلی در حدوث جسمانی نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکیمان مشّایی معتقدند نفس انسانی روحانیةالحدوث و البقاء است. در قبال این نظریه، صدرالمتألّهین معتقد است که نفس جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء است. عمده دلیل روی آوردن ملّاصدرا به این نظریه، اشکال هایی است که به نظریه روحانیةالحدوث وارد کرده است. این مقاله معانی حدوث جسمانی نفس را با استفاده از عبارات ملّاصدرا تبیین نموده، روشن می کند که عبارات ملاصدرا در این باره یکسان نیست. سپس اشکال های ملّاصدرا بر نظریه روحانیةالحدوث را بیان کرده است؛ و در پایان به دفاع از مشّاء به اشکال های ملّاصدرا پاسخ داده است.
نحوه وجود نفس در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف تصور رایج، همه فلاسفه الهی نفس انسانی را مجرد محض نمی دانند. ملّاصدرا، برخلاف حکیمان مشایی و اشراقی، بر آن است که نفس وجودی ذومراتب دارد و در بعضی از مراتب خود مادی و در بعضی دیگر مجرد است؛ یعنی نفس موجودی است که مادیت و تجرد را همراه و هم ساز کرده است. وجود موجودات مادی و هستی های مجرد، دست کم در فلسفه اسلامی، چندان محل بحث و مناقشه نیست، اما امکان و تحقق موجودِ مادی مجرد رهاورد حکمت متعالیه است و تنها با مبانی و اصول آن قابل تثبیت است.
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی برخی اصول، مبانی و مقدماتی را که فهم صحیح نحوه وجودِ مادی مجردِ نفس بر آنها مبتنی است به اجمال بررسی کرده است.
پیدایش نفس از نگاه فیلسوفان مشاء، صدرالمتألهین و استاد فیاضى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
دیدگاه هاى بسیارى در حدوث یا قدم و همچنین جسمانیه الحدوث یا روحانیه الحدوث بودن نفس مطرح شده است. مشائیان نفس را جوهرى مجرد مى دانند که با حدوث بدن حادث شده و در عین حال مستقل از بدن است و ترکیبش با بدن، ترکیبى انضمامى است و براین اساس، با بدن ارتباطى تدبیرى و تأثیر و تأثر متقابل دارند؛ اما به اعتقاد صدرالمتألهین حدوث نفس به صورت مجرد نیست، بلکه ماده در ذات و جوهریت خود اشتداد مى یابد. این روند چنان پیش مى رود که نفس از نظر ویژگى هاى فیزیولوژیک، علاوه بر مراتب نباتى و تجرد مثالى، یعنى مرتبه حیوانى، به جایى مى رسد که شایستگى نفس ناطقه شدن را پیدا مى کند و به حسب آن مرتبه، تجرد عقلانى مى یابد. استاد فیاضى، حدوث نفس را پیش از بدن و به صورت مجرد مى داند. نفس در جهت استکمال خود، بر بدن مسلط شده، آن را در اختیار و تحت ولایت خود مى گیرد. علاقه و محبتى که میان نفس و بدن برقرار مى شود، سبب تأثیر و تأثر میان آنها مى گردد. ایشان به دلیل ناکارآمدى عقل در این مسئله، براى اثبات و تبیین دیدگاه خود، بیشتر بر ظهورات نقل تکیه مى کند.
بررسی و تحلیل انتقادات فخر رازی به براهین ابن سینا در تجرّد نفس ناطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
ابن سینا براهین متعددی در اثبات مجرد بودن نفس ناطقه اقامه می کند و در طی آن ها اثبات می نماید که قوه عقلی جسم یا جسمانی نیست. فخر رازی همه این براهین را نقد و بررسی می کند. برخی از انتقادات او به نظر صحیح نمی آید و ناشی از عدم تأمل کافی در مبانی ابن سیناست؛ زیرا او در طرح این اشکالات، حکم علم حضوری را با حصولی، اعتبار لابشرطی ماهیت را با بشرط لایی آن، و جهات فاعلی نفس ناطقه را با جهات قابلی آن خلط می کند و دچار مغالطه میان احکام آن ها می گردد. با وجود این، برخی دیگر از این اشکالات مانند نقض به قوه خیال و مادی نبودن آن وارد است و مبانی ابن سینا فاقد توانایی پاسخ گویی به آن هاست؛ زیرا که برخی از براهین او تجرد قوه خیال را نیز اثبات می کنند، ولی شیخ الرئیس آن را مادی می داند.
هیولای فلسفی در چالش منطقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگر براهین اثبات هیولا تام نباشد، نمی توان وجود و عدم هیولا را ملاک تقسیم موجودات به مجرد و مادی قرار داد؛ در نتیجه برای اثبات قوه و امکان تغیّر در همه مادیات و عدم امکان آن در مجردات، باید قوه، به عنوان عرضی خارج از ذات، برای مادیات، و استحالة آن، برای مجردات، با برهان عقلی به اثبات برسد. ولی چنین برهانی تا کنون از جانب فیلسوفان اقامه نشده است. بر این اساس پذیرش ثبات یا تغیّر در مجردات، نیازمند بیان نقلی خواهد بود. در این نوشتار براهین اثبات هیولا مورد بررسی قرار گرفته است.
نقد و بررسى مجرد یا مادى بودن ادراک حسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درباره یکى از احکام هستى شناختى ادراک حسى است. نگاه هستى شناسانه به ادراک حسى احکامى دارد؛ از آن جمله (که شاید مهم ترین آن نیز به شمار مى آید)، مجرد یا مادى و فیزیکى بودن ادراک است و از بین انواع ادراک، ادراک حسى به دلیل ارتباط مستقیم با خارج، بیشتر در مظان مادى و فیزیکى بودن است؛ لذا در این پژوهش مى کوشیم نظریات مادى بودن ادراک حسى را رد کنیم. براى رسیدن به مقصود، مسئله را از دو دیدگاه حصولى و حضورى بررسى کرده ایم، و براى جلوگیرى از اطاله، از سویى دیدگاه مؤسسان سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه و از سوى دیگر دیدگاه روان شناسان احساس و ادراک را محور قرار داده ایم و از امور دیگر چشم پوشى کرده ایم. حاصل این تتبع آن است که قول ابن سینا و روان شناسان و فیزیولوژیست ها در ادراک حسى به مادى بودن آن مى انجامد و به دلیل نقدهاى فراوان، مردود است، و قول اشراقیون که قایل به حضورى بودن ادراک حسى اند و قول پیروان صدرالمتألهین که به حصولى بودن ادراک حسى معتقدند، هر دو به تجرد ادراک مزبور مى انجامد و مورد تأییدند.
بازتعریف مادی و مجرد با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر تعاریف ارائه شده برای مادی و مجرد به گونه ای هستند که ابتدا امر مادی تعریف می گردد سپس امر مجرد به گونه سلبی (سلب ماده، خواص ماده یا وابستگی به ماده) تعریف می شود: مجرد آن چیزی است که مادی نیست. ایراد وارد به اینگونه تعاریف سلبی این است که دیگر نمی توان بین شی اول و سلب آن شی، حدواسط و شی سومی تعریف کرد. لذا بر اساس این گونه تعاریف نمی توان بین ماده صرف و مجرد تام دسته دیگری از امور (مثلا مجرد برزخی) تعریف کرد. در این مقاله سعی شده ابتدا تعاریف موجود در خصوص مادی و مجرد بررسی گردد، سپس نشان داده شود که با توجه به نظر صدرالمتالهین در خصوص حرکت جوهری اشتدادی نفس ناطقه، لازم است بین مادی صرف و مجرد تام طیفی از امور داشته باشیم، طیفی شامل مادی محض، اندک تجرد نفس نباتی، تجرد مثالی، تجرد عقلی و فوق تجرد و همچنین مراتبی باید بین این مراتب ذکر شده وجود داشته باشد. آنگاه نشان می دهیم که این نگاه طیف گونه به اشیاء با تعاریف مبتنی بر حصر عقلی و به طریق اولی با تعریف سنتی مادی-مجرد (تعریف دوگانه ایجابی - سلبی) سازگار نمی باشد. نهایتاً بیان می کنیم که نمی شود تعریفی جامع برای امری که واحد شخصی ذومراتب است، ارائه داد؛ و در پایان با اشاره مختصر به منطق فازی بیان می کنیم که باید به گونه ای فازی به مسئله نگاه کرد؛ و تعریف جدیدی با استفاده از منطق فازی ارائه می دهیم.
نقش بدن در پیدایش علم حسی از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می شود، این سؤال مطرح می شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می کند.
حرکت در مجردات بر پایه مبانی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
253 - 283
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعات پیچیده در مباحث تغیر و حرکت، امکان حرکت (سیلان وجود جوهری یا عرضی شیء) در مجردات (چیزی که نه تنها جسم نیست، بدون وجود جسم و تعلق به آن نیز می تواند باقی بماند) است. آیا می توان بر پایه مبانی موجود در فلسفه، وجهی را برای توجیه و تبیین حرکت در مجردات یافت؟ به نظر می رسد با توجه به معنای «اتصاف» در «قبول و بالقوه بودن»، می توان گفت: واقعیت بسیط سیالی که در حال حرکت است، هرچند بسیط است، هر جزء فرضی اش، با اینکه فی نفسه بالفعل است، خود بعینه نسبت به جزء بعدی خود بالقوه است و با انعدام جزء بالقوه (قابل فرضی)، جزء دیگری از واقعیت سیال تحقق می یابد. لذا لازم نیست که واقعیت سیال در حال حرکت، مرکبی شامل هیولا و یا بسیطی حال در هیولا یا متعلق به آن باشد. بنابراین موجودات مجرد که وجودی بسیط دارند و ارتباطی با هیولا ندارند نیز می توانند در عین بساطت وجود، دارای قوه، حرکت و سیلان در وجود باشند
دلایل و شواهد قرآنی بر تجرد عقلی روح در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران آرای مختلفی دربارة حقیقت انسان دارند. برخی از آنان حقیقت انسان را جسم ظاهری او دانسته اند و برخی دیگر علاوه بر بدن ظاهری، به حقیقت دیگری باور داشته اند. در اینکه این حقیقت دیگر چیست، در میان دانشمندان اختلاف نظر وسیعی دیده می شود. برخی این حقیقت دوم را نیز امری مادی و در داخل بدن دانسته اند و برخی دیگر آن را امری مجرد از ماده انگاشته اند. برای اثبات تجرد روح هم از روش عقلی و هم از روش نقلی استفاده شده است. در روش نقلی چند آیة معروف مورد استناد قرار گرفته است. به نظر می رسد می توان برای این منظور از آیات دیگری نیز بهره برد. در این پژوهش، تلاش ما این بوده است که با مراجعه به آیات قرآن و با توجه به ویژگی هایی که قرآن برای انسان ذکر کرده است، وجود ساحت عقلی مجرد از ماده را دست کم برای برخی از انسان ها اثبات کنیم. در این راستا به شواهد و ادله ای پرداخته ایم که از این منظر کمتر مورد توجه بوده اند.
نظریة مادی بودن ساحت مثالی انسان و شواهد آن در روایات و علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تجرد یا مادیت نفس، همچنان مسئلة چالش برانگیزی برای متکلمان و فیلسوفان است. فلاسفه به تجرد، و شماری از متکلمان به مادیت آن معتقدند. این مقاله با طرح نظریة سه ساحتی بودن انسان و بررسی خصوصیات ساحت سوم به عنوان بُعد مثالی، درصدد حل اختلاف یادشده است که در صورت پذیرش آن، ظواهر متون دینیِ ناظر به مادیت روح، نیازمند تأویل نخواهند بود. انسان غیر از «نفس» مجرد و «بدن» مادی، «روحی» دارد که می توان آن را از سنخ حالتی از ماده دانست که امروزه با ویژگی هایی مثل ذرات بسیار ریز و باردار و بی شکل و درعین حال موج سیال بودن، پلاسما نامیده می شود. یکی از شواهد تطبیق «پلاسما» با تجرد برزخی، نظریة حرکت در مجردات است که از سوی برخی فیلسوفان متأخر پذیرفته شده؛ با این تبیین که اگر عالم مثال علاوه بر بُعد، از قابلیت تغییر برخوردار است، نمی توان آن را مجرد دانست. در این مقاله، به روش کتابخانه ای، نظریة وجود اجسام انرژیک و پلاسما به عنوان بدن مثالی مطرح گردیده و از روایات و مشاهدات تجربی فیزیکی و متافیزیکی، به عنوان شواهدی برای اثبات آن استفاده شده است.