فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضاهای شهری به جهت خدمات رسانی به شهروندان محسوب می شود که از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ لذا در طراحی و مکان یابی این مبلمان باید تمامی شرایط و ملاحظات لازم را در نظر گرفت.
اهداف: هدف اصلی در این پژوهش بررسی ملاحظات طراحی مبلمان شهری در فضاهای شهری است که برای این منظور در این مطالعه معیارها و ملاحظات مربوطه مورد سنجش قرار می گیرند.
روش تحقیق: پس از مطالعات و بررسی های انجام شده، در ابتدا به بررسی تعاریف مختلفی که کارشناسان برای مبلمان شهری در نظر گرفته اند پرداخته شده و سپس به دسته بندی آن در دنیا و ایران و پس از آن ملاحظات و معیارهای مبلمان شهری مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در طراحی مبلمان شهری، ملاحظات و معیارهای طراحی در یک تعامل و رابطه دوجانبه هستند. در واقع می توان عنوان کرد که از نظر چگونگی توجه به ملاحظات و معیارهای طراحی دو حالت می تواند وجود داشته باشد؛ حالت اول طراحی استاندارد محور و یکسان که در پروسه طراحی آن کلیه ملاحظات و معیارها به طورکلی موردتوجه است و معیارهای معناشناسانه یا متوجه اهداف نهاد متولی مبلمان است و یا بعضاً فاقد معیارهای معناشناسانه است. این مبلمان و طراحی آن در بازه های زمانی بلند مورداستفاده قرار می گیرد و گاهی پس از گذشت چند دهه بازطراحی انجام می شود.حالت دوم طراحی موردی، که بر اساس شرایط ویژه و بر اساس مکان و بستر قرارگیری مبلمان و با رعایت ملاحظات و معیارهای متناسب با آن طراحی صورت می گیرد.
جایگاه تفکر هندسی در ارتقای قابلیت های دانشجویان معماری در دروس پایه در مقطع کارشناسی (نمونه موردی: درس مقدمات طراحی معماری 2)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری، به عنوان یکی از شاخه های تأثیرگذار در چهره شهر و خلاقیت، به گسترش توانایی ابتکاری نیاز دارد. آموزش درس مقدمات طراحی در رشته معماری، یکی از مهم ترین قسمت های آموزش در دوران تحصیلی برای دانشجویان معماری به شمار می آید. هدف از این پژوهش، بررسی اصول آموزش مطلوب طراحی در رشته معماری در دروس پایه به دانشجویان در جهت ارتقای کیفیت هرچه بیشتر آموزش هست.این پژوهش با روش کمی- کیفی انجام شده است. برای انجام این پژوهش در درس مقدمات معماری2، در دانشگاه ارومیه، در نیمسال98-97، دو گروه 25 نفرِ به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب گردید. در هر دو گروه موضوع طراحی، محدودیت ها و شرایط و سایت یکسان بودند. در گروه گواه تدریس درس به شیوه سنتی و در گروه آزمایش شیوه طراحی مبتنی بر تفکر هندسی، آموزش داده شد. در بخش کیفی، گردآوری اطلاعات با ابزار مصاحبه عمیق انجام شد .در بخش کمی، نمرات هر دو گروه توسط 4 استاد خبره دانشگاه تحلیل گردید.نتایج نشان داد، اصول هندسی بکار گرفته شده در معماری سنتی، اگر در بناهای معماری معاصر به صورت اصولی و با تناسبات و متناسب با زمینه بکار گرفته شود سبب افزایش کار آیی بنا، آسایش و آرامش کاربران، حس تعلق و سرزندگی بنا، تعادل و هویت را نیز تا حدودی بهبود می بخشد.
مقدمه ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعه موردی سفالینه های منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
52 - 67
حوزههای تخصصی:
چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه های گوناگون فلات ایرانِ پیش ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت ، فاصله جغرافیایی و هم جوارنبودن مناطق شمال باختری و جنوب خاوری ایران با یکدیگر ، براساس شواهد باستان شناختی و نقاشی های رنگی روی سفالینه ها، همگونی ها و شباهت های قابل توجهی در نقش مایه ها دیده می شود و بنابراین با این پرسش مواجه می شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیه پیشنهادی این پژوهش این است که علی رغم نظریه «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش ازتاریخ می دانست، این تشابهات را می توان در چهارچوب نظریه «جامعه بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی اشتروس تبیین کرد. طبقه بندی نقش مایه ها ، اساس روش شناختی این پژوهش را تشکیل می دهد؛ نقوشِ روی سفالینه ها -براساس توصیف و دسته بندی گونه شناختی نقش مایه ها و گاه نگاری نسبی آن ها- به تفکیک مناطق طبقه بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن ها بررسی شده است . لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان شناختی (کانتکست) و نیز گونه شناسی فرم و شکل سفالینه ها بحث نشده است. همانندیِ نقش مایه های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین های شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایران، براساس نظریه جامعه بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم گرایی در بستر نظریه مردم شناختی ساختارگرایی لِوی اشتروس تفسیرپذیر است.
موزه ها و نمایش جنگ
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
144 - 160
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش و جایگاه موزه ها در بازنمایی جنگ می پردازد و تلاش دارد مرزهای میان نقش تاریخی و معنوی این مکان ها را تحلیل کند. بیان مسئله بر این اساس است که موزه های جنگ با چالش های متعددی مواجه اند؛ از جمله انتخاب محتوای مناسب، طراحی فضاهای مرتبط، و پرداختن به پیامدهای اجتماعی، اخلاقی، و روانی بازنمایی جنگ. پرسش اصلی مقاله این است که موزه ها چگونه می توانند تعادلی میان نمایش واقعیات تاریخی جنگ و مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی خود برقرار کنند؟ در این راستا، هدف تحقیق تحلیل تطبیقی موزه های جنگ در نقاط مختلف جهان، شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها، و ارائه راهکارهایی برای بهبود بازنمایی جنگ در چنین فضاهایی است. روش شناسی تحقیق بر پایه مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوای موزه های منتخب استوار است. داده های مورد بررسی شامل اسناد تاریخی، رویکردهای طراحی و محتوایی موزه ها، و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن هاست. در این پژوهش، نمونه هایی از موزه های جنگ در کشورهایی نظیر نیوزیلند، فرانسه، آلمان، و ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته اند تا روندهای طراحی، انتخاب محتوا، و نحوه تعامل با مخاطبان در این موزه ها مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که موزه های جنگ علاوه بر بازنمایی ابعاد تاریخی و نظامی جنگ، باید به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی آن نیز توجه ویژه داشته باشند. طراحی فضاهای تعاملی و تجربه محور که تفکر انتقادی مخاطبان را برانگیزد و آن ها را درگیر کند، یکی از نیازهای اصلی این موزه هاست. همچنین، نشان داده شده که استفاده از عناصر بصری و روایتگری خلاقانه، می تواند به انتقال بهتر پیام موزه ها کمک کند. نتیجه گیری تحقیق بر این نکته تأکید دارد که موزه های جنگ باید فراتر از نقش تاریخی خود، به عنوان بستری برای بازاندیشی درباره پیامدهای جنگ و گفتمان در زمینه ارزش های انسانی و مسئولیت اجتماعی عمل کنند. چنین موزه هایی می توانند ضمن ارائه دیدگاهی انتقادی نسبت به جنگ، فضایی برای تأمل، یادآوری و یادگیری فراهم آورند.
حرمخانه ارگ تهران در دوره قاجار
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
54 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه از عمارات حرمخانه ارگ تهران، اثری برجای نمانده است. عماراتی که در روزگاری نه چندان دور، خوابگاه پادشاهان قاجاری و مسکن زنانشان بود. جایی که زندگی خانوادگی شاه در آن جریان داشت و ازاین رو به خوبی از آن حراست می شد و هر کسی به آن راه نمی یافت. بنابراین وضع زندگی زنانی که در این بخش ارگ می زیستند، از نظر دیگران پوشیده می ماند و همین باعث کنجکاوی بیشتر افراد، به ویژه سفرنامه نویسان فرنگی می شد. بدین ترتیب در این مقاله بر آن شدیم تا به بررسی ساختار حرمخانه ارگ و تعامل آن با زندگی ساکنانش بپردازیم. با بررسی آرای راپاپورت دریافتیم که سبک زندگی ساکنان بر کالبد خانه اثرگذار و در این اثرگذاری، موقعیت زنان خانه نقش روشنی دارد. بنابراین تلاش کردیم با تمرکز بر شناخت موقعیت همسران شاه به پاسخ مقاله نزدیک تر شویم. در این راه ضمن تعریف مفهوم حرمخانه، به جایگاه کلی زنان دربار و سیر تحولات حرمخانه پرداختیم و در بخش نهایی مولفه هایی را برشمردیم که موقعیت زنان شاه را در ساختار متغیر حرمخانه تثبیت می کرد. در نهایت به این رسیدیم که شیوه زندگی جمعی زنان در حرمخانه سبب گستردگی و پیچیدگی ساختار آن می شده است و تقسیمات این ساختار معطوف به جایگاهی بوده است که هر بانوی درباری در نسب با بانوان دیگر، شخص شاه، مادر او و سایر خدمه داشته است. در این میان هرچه جایگاه بانویی بالاتر بوده است، خدمه بیشتر و در نتیجه فضای بزرگتری در اختیار داشته است و عمارت او از تجملات بیشتری برخوردار می شد. در این میان منازلی که به خدمه و خواجگان اختصاص داشت هم به خوبی در راستای وظایف آنان در قبال بانوان حرم و حفاظت از موقعیت ایشان بوده است.
مبانی زیبایی شناسی حکمت عرفانی از منظر ویلیام چیتیک و تجلی آن در فرآیند خلق اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر نظر بسیاری از فلاسفه امروزه هنر دچار بحران معنا شده و همانند گذشته فرایند خلق اثر هنری در جهت پیوند میان آسمان و زمین قرار ندارد، غالباً هنر معاصر به دنبال تصویرپردازی انتزاعی از همین جهان محسوس است تا اینکه تذکاری باشد برای یادآوری ابعادی فراتر از محسوسات که آدمی نیز تعلقی وجودی به آن دارد. زیبایی شناسی به عنوان عاملی پیوند دهنده بین فلسفه و حکمت با هنر در خلق اثر هنری قرار دارد و پایه گفتمان میان هنر و فلسفه را فراهم آورده است. ازین رو به منظور احیاء و تعالی هنر معاصر، رجوع به حکمت عرفانی و زیبایی شناسی عرفانی از منظر یکی از شارحان این مکتب که فیلسوف و هنرمند نیز هست، می تواند راهگشا باشد. مسئله مورد پژوهش در این تحقیق آن است که ارکان و اصول زیبایی شناسی برگرفته از مبانی عرفانی ویلیام چیتیک چیست و تجلی آن در شکل گیری اثر هنری چگونه فرایندی دارد. در این پژوهش گردآوری مطالب به شیوه کتابخانه ای و ارائه تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوایی متون صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که زیبایی شناسی عرفانی مبتنی بر عشقی است که از خدا نشات می گیرد و این عشق با شناخت اسماء الهی توسط انسان ادراک می شود و هنرمند با شناخت اسماء الله در هر مرتبه ای که آن ها را درک می کند توانایی تجلی این اسماء را در خلق اثر هنری از طریق رمزپردازی خواهد داشت. مخاطب نیز با توجه به طلب و پیمودن مسیر سلوک، مراتبی معنوی را می پیماید و هنر برای او به رابطی میان زمین و آسمان بدل می گردد.
تحلیل نقاشی گل و مرغ به کار رفته در قلمدان شماره 1393005000045 موجود در موزه ملک، اثر استاد فتح اله شیرازی، بر بستر قلمدان نگاری های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هنر قلمدان سازی بافرهنگ ایران ارتباطی دیرینه دارد. در دوره قاجار این هنر به اوج خود رسیده است و صورتگران این فن را به اوج کمال رسانیدند، به طوری که بر قلمدان های فلزی که تا پیش ازاین دوران مورداستفاده قرار می گرفت برتری یافت. نقاشی مکتب قاجار سعی دوباره ای بود در ایجاد تعادلی مطلوب میان دو عنصر ناهمگن ایرانی و اروپایی که در نیمه اول قرن سیزدهم هجری به توفیقی دلپذیر اما مختصر دست یافت که این روند بر روی قلمدان نگاری های این دوران بسیار تأثیرگذار بود. فتح اله شیرازی ازجمله برجسته ترین های نقاشی زیر لاکی و قلمدان نگاران دوره قاجار بوده است. مهم ترین نقوشی که در آثار او به چشم می رسد، نقاشی های گل و مرغ و گل وبوته است. او اغلب در قاب بندی های منظره با حواشی گل رز از طرح های دل انگیزی بهره می گرفت. هدف از این پژوهش مطالعه گل و مرغ در نقاشی فتح اله شیرازی است. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از: تأثیرات نقاشی گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی از هنر دوره قاجار چگونه بوده است؟ ویژگی شاخصه های بصری نقش گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی چگونه است؟ روش پژوهش حاضر، به صورت تحلیلی-توصیفی است، شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است. در انتهای پژوهش نتایج حاصل نشان می دهد که ضمن بررسی قلمدان در دوره قاجار به این قلمدان خاص، نقوش گل و مرغ نقاشی شده اند و نقوش استفاده شده در قلمدان نگاری، دارای ژرف نمایی متأثر از نقاشی اروپایی بوده است اما مکتب فرنگی مآب فتح اله شیرازی متفاوت از دیگر قلمدان نگاران هم عصرش است، قلمدان نگاری او واقع گرایانه و شیوه کارش طبیعت گرا است که این امر بیانگر تمایلش به رئالیسم هم سو با به کارگیری نقوش با علم به معنای عرفانی این عناصر بصری است و نه صرفاً نقوشی در جهت تزئین و نمادگرایی انتزاعی.
بررسی نگاره پیرزن و سلطان سنجر بر اساس آرای پانوفسکی در مکتب صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
79 - 93
حوزههای تخصصی:
مخزن الاسرار یکی از پنج مثنوی معروف نظامی گنجوی است که دارای داستان ها و حکایات مختلفی در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... است. یکی از این داستان ها قصه «پیرزن و سلطان سنجر» می باشد. ظلمی که در حق پیرزن شده و بی خبری سلطان محتوای داستان را می سازد. در نسخه برداری کتب ادبی در ادوار تاریخی موضوعات مختلفی را به تصویر کشیده اند، داستان نامبرده نیز به قلم چند نقاش به تصویر در آمده است. در این پژوهش سعی می شود که به بررسی و تحلیل نگاره های موجود در مکتب صفوی با دیدگاه تحلیلی آیکونولوژی اروین پانوفسکی پرداخته شود. هدف از این جستار بررسی صورت و محتوایی داستان بر اساس نگاره ها خواهد بود. سؤال مطرح در این تحقیق، چه ارتباطی بین صورت و محتوای نگاره ها بر اساس آرای پانوفسکی وجود دارد؟ این مقاله به صورت توصیفی – تطبیقی انجام گشته و به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که نگاره های موجود از ادوار مختلف عمدتاً بیت اول شعر مربوط به داستان «سلطان سنجر و پیرزن» را به تصویر کشیده اند از نظر آرای پانوفسکی نه تنها آثار هنری برجسته ای هستند بلکه درک عمیقی از نمادشناسی و معانی و دینی به وضوح قابل مشاهده است و می توان آنها را در چارچوب تاریخ هنر ایرانی و تأثیرات آن بر فرهنگ جهانی قرار دارد. پانوفسکی به عنوان یک تاریخ نگار هنر به ویژه در آثار هنری اسلامی، توانست نگاه انتقادی و تحلیلی خود را به شکلی مفهومی و نمادین بکار گیرد که بر درک بهتر آثار هنری کمک کرده است. رنگ لباس ها در هنر اسلامی نه تنها نشان دهنده وضعیت اجتماعی افراد هستند بلکه در بازتاب ویژگی های معنوی و روانی اشخاص نیز نقش دارد. در این نگاره رنگ لباس سلطان سنجر به رنگ های نارنجی و سبز دیده می شود که نماد قدرت، ثروت و اعتبار اوست. همچنین فرم بدن و لبا س های او بیشتر به صورت صاف و کشیده طراحی شده که اسوه ای از قدرت پادشاه می باشد. در مقابل لباس های پیرزن از رنگ های ملایم تر و کم فام تر مثل سفید و آبی بهره برده که نمادی از سادگی و فقر اجتماعی است و فرم بدن و لباس او از خطوط نرم و منحنی وار استفاده شده است که همگی این نقش ها و رنگ ها نشانی از تفاوت اجتماعی و طبقاتی مختلف جامعه را بازتاب دهد.
بررسی رابطه متقابل انسان و شهر به مثابه رابطه عروسک و عروسک گردان با تکیه بر نظریات نوین پیرامون ماهیت عروسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
9 - 23
حوزههای تخصصی:
تئاتر عروسکی معاصر به یکی از غنی ترین و چندوجهی ترین فرم های هنری تبدیل شده است و در نظریه و عمل نوعی دگردیسی را تجربه می کند. بر اساس تئوری های نوین در تئاتر عروسکی، عروسک دیگر به عنوان یک شئ ثابت و معین تعریف نمی شود و می تواند حاصل نوعی تعامل و ارتعاش باشد. بر همین اساس، پرسش «عروسک چیست؟» جای خود را به پرسش «عروسک کجاست؟» می دهد و ایده هایی چون «عروسک بی جسم»، «حرکت دهی بی حرکت» و «لحظه عروسکی» توسط افرادی مانند کلودیا اورنشتاین و جولی پستل مطرح می شود. مقاله حاضر پیرامون این ایده ها و آرای این دو صاحب نظر تئاتر عروسکی شکل گرفته است. در این نگاه تازه به تئاتر عروسکی، مخاطب و فرایند تماشا، جایگاهی اساسی در تعیین ماهیت و معنای عروسک پیدا می کنند. با توجه به این رویکرد، عرصه حیات عروسک و تئاتر عروسکی به «صحنه» هایی فراتر از صحنه تئاتر کشیده می شود. شهر یکی از این صحنه هاست. شهر به عنوان یک بستر «اجرایی» و «تئاتریکال» دارای ظرفیت های فراوانی است و در زندگی روزمره بر اثر تعامل شهروندان و مکان های شهری، اجراهای مختلفی در شهر شکل می گیرد. در پژوهش حاضر پس از بررسی تعاریف نوین تئاتر عروسکی، مشخص می شود رابطه انسان با شهر نسبتی آشکار و قابل توجه با رابطه عروسک و عروسک گردان دارد. خیابان، میدان، اتوبوس، ورزشگاه و مراکز تجاری ازجمله مکان های شهریِ آکنده از اجراهای عروسکی هستند و تلاش نگارندگان در پژوهش حاضر بر آن بوده است تا روایتی از این اجراها را به ثبت برسانند. این اجراهای عروسکی، بازتاب دهنده گفتمان های شهری و تعاملات انسانی اند. در اینجا انسان شهری به عروسکی معاصر تبدیل می شود که هویت خود را در تنش میان اشیاء، مکان ها و سایر حضورهای انسانی به دست می آورد.
بیان مفهوم کلام با تغییرات هارمونی در کرال های یوهان سباستین باخ
حوزههای تخصصی:
کرال، سرود مسیحی به زبان آلمانی برای گروه آوازی است که به دنبال اصلاحات پروتستانی شکل گرفت تا بتواند ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی را برای شنوندگان به همراه آورد. در حالی که کرال های اولیه تک صدایی بودند اما از دوره باروک به بعد، آهنگسازان مختلف مانند یوهان سباستین باخ کرال هایی برای چهار خط صدایی ساختند. در کرال های باخ با استفاده از ریتم متفاوت خط های صدایی، هارمونی در هر لحظه می تواند به سمت آکوردهای موردنظر پیش رود و انواع مختلفی از حالت موسیقی را ایجاد کند. موضوع قابل توجه این است که کرال های باخ عموماً کمتر از یک دقیقه به طول می کشند ولی در اکثر آنها تغییرات هارمونی چه از نظر پی آیی آکوردها و چه از نظر مدولاسیون نسبتاً عجیب و زیاد هستند؛ یعنی درحالی که به نظر می رسد شنونده متناسب با مبانی زیبایی شناسی موسیقی باروک باید عموماً با یکنواختی حالت موسیقی روبه رو شود یا اینکه جریان موسیقی دچار تغییرات جدی نشود اما سؤال اینجا است که چرا در اکثر کرال های باخ تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر حالت موسیقی نسبتاً زیاد است و گاهی حتی بدون توجیه به نظر می آید؟ البته پاسخ می تواند در عنوان کرال ها و به خصوص کلام همراه با موسیقی باشد؛ چراکه کرال از ابتدا تا انتهای خود عموماً بدون سکوت مشخص و با ادای کلمات همراه است، درحالی که با هدف ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی شکل گرفته است. پس این مفهوم کلام است که تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر قابل توجه حالت موسیقی را به بار می آورد. بر این اساس با روش تحلیل تعداد مشخصی از کرال های باخ که در مجموعه آثار او از 250 تا 438 شماره گذاری شده اند و استخراج نکات جالب توجه از همراهی هارمونی با کلام، می توان به نتیجه پژوهش دست یافت و مشخص کرد که تغییرات هارمونی در کرال های باخ عموماً در ارتباط با مفهوم کلام است؛ در حقیقت این نتیجه به دست می آید که باخ در کرال های خود، برای بیان مفهوم خاص و قابل توجه کلام دینی از تغییرات خاص و گاه غیرقابل پیش بینی در هارمونی استفاده می کند تا با تغییر حالت موسیقی هرچه بیشتر به انتقال آن مفهوم یاری رساند.
تحلیل دیداری خط کوفی و تزئینات کتیبه محرابی شکل عسکر مُکرم خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
125 - 140
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی باستانی عسکر مُکرم خوزستان که بر اساس منابع مختلف از قرن سوم تا نهم هجری شهری آباد بوده، درمحدوده تلاقی دوشاخه از رودکارون و نزدیک به روستای بندقیر درمیانه جاده اهواز به شوشتر واقع شده است. بازمانده های این شهر تاریخی که وصف آن در ادامه خواهد آمد به شکل تپه های متعدد در دوسوی رودخانه ی گرگر خودنمایی می کند. اخیراً در محل این شهر کتیبه ای با خط کوفی تزئین دار به دست آمده که مبین وجهی دیگر از فرهنگ بصری ایرانی است. بر همین اساس، مسئله این پژوهش چیستی ساختار خط و تزئینات و عناصر نشانه ای حاکم بر این کتیبه نویافته و جستجوی شواهدی برای زمان حدودی ساخت آن با توجه به دیگر کتیبه های محرابی ایران است. هدف: این پژوهش شناخت فرهنگ بصری ایرانی و بازنمایی سویه های دیگر این فرهنگ غنی است. روش این پژوهش کیفی است که با تحلیل محتوی عناصر بصری، اثر مورد بحث، نتیجه آن ارائه می شود. داده های این مقاله از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. با در نظرگیری تقسیم بندی های چندگانه خط کوفی و با اتکاء به تقسیم بندی دوگانه، سهل خوان و سخت خوان،کتیبه های نوشتاری، براساس یافته های این مقاله، خط این کتیبه از نوع کوفی سخت خوان با دنباله های تزئینی از نقوش در حروف و زمینه اثر است. در این اثر حروف الفبا وابستگی چندانی به نقوش تزئینی اطراف ندارد. در قسمت های مختلف این کتیبه نقوش در فضاهای موجود و ممکن در پیوند بصری با خط ترسیم شده و خط آن در مرز میان خط کوفی مورق (برگ دار) و مزهر (گل و شکوفه دار) ارزیابی می شود. در بالای این کتیبه که به احتمال زیاد، کتیبه محرابی مزاری است؛ متمایز با سایرکتیبه های محرابی شکل، نوشتار بر عکس نوشته شده و اسماء جلاله نسبت به سایر حروف با تزئین بیشتری همراه بوده است. تمام شواهد بصری در خصوص مقطع زمانی شکل گیری این کتیبه،گواهی دهنده تعلق آن به زمانی نزدیک به قرون سوم تا ششم (ه.ق) است و نشانه تصویری چلیپای این کتیبه به سنت دیگر کتیبه های نوشتاری ایران به معنای وحدت تلقی می شود.
تأثیر مفاهیم و ترجمان قرآن بر سلامت ذهن: (مورد مطالعاتی: کاربست مضامین قرآنی در مسجد شیخ لطف الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 107
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت است و در آن مجموعه ای از دستورات، پندها، موعظه ها و قصص مطرح شده است که هرکدام به جنبه ای از زندگی انسان نظر دارد و از آن آموزه ها می توان قواعد و دستورالعمل هایی که بهداشت و سلامت روانی را تأمین می کند، استفاده کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. خداوند بیان درمان و نسخه شفابخش خویش (ذکر خدا) را درمان نهایی هرگونه اضطرابی می داند؛ سپس با بیان آموزه ها و دستورهایی می کوشد تا انسان با به کارگیری آن ها توازن و تعادل شخصیّتی را در خود ایجاد نماید. «قُل هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدَیً وَ شِفَاءٌ (فصّلت:44)؛ «بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند، سراسر هدایت و درمان است». حضرت علی(ع) می فرمایند: «برای دردهایتان، از قرآن سلامت بخواهید و با قرآن بر سختی ها یاری جویید. حال کسی که زبان مادریش با زبان قرآن (عربی مبین) متفاوت است برای درمان دردهایش و رسیدن به سلامتی، چاره ای جز ترجمه قرآن به زبان خود ندارد و از این طریق و با ترجمه آن و درمان دردهایش، تازه جنبه اعجاز قرآن و بی مانند بودن آن برایش روشن می شود و به شدّت به آن علاقه مند می گردد. در معماری اسلامی نیز مضامین قرآنی از جایگاه ویژه ای برخودار است؛ یکی از این بناهای منحصربه فرد مسجد شیخ لطف الله ست.اهداف تحقیق:بررسی راهکارهای قرآن برای تأمین بهداشت روانی.سلامت روان از دیدگاه قرآن و تعالیم اسلامی چه جایگاهی دارد و چه بازتابی در مسجد شیخ لطف الله یافته است؟سؤالات پژوهش:راهکارهای قرآن برای تأمین بهداشت روان چگونه است؟سلامت روان از دیدگاه قرآن و تعالیم اسلامی چه جایگاهی دارد و چگونه در مسجد شیخ لطف الله بازتاب یافته است؟
تبیین مدل تحلیل پویایی تاریخی سفرهای تجاری با تمرکز بر کاروان سراهای دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاروان سراها یکی از مهم ترین گونه های معماری تاریخی هستند که نقش عمده ای در تجارت ایفا کرده اند. از جمله اصلی ترین کاربردهای کاروان سراها، می توان به برقراری امنیت در سفرهای بین شهری، اسکان موقت برای رهگذران، انبار کالا برای تاجرین و نگهداری از چهارپایان در طول مسیر تجاری اشاره کرد. محققان بسیاری به ساختار کاروان سراها پرداخته اند اما تا قبل از گستردگی علوم اجتماعی- محاسباتی در تحلیل های تاریخی، این امکان وجود نداشت که با کمک تحلیل ساختاری و فضایی این بناها، بتوان در مورد نسبت میان کالبد این بناها و رفتار اجتماعی مرتبط با آنها اطلاعاتی کسب کرد و ازاین رو این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله است که چگونه می توان به مدلی برای رابطه سفرهای تجاری و معماری کاروان سراهای دوره صفویه دست یافت؟هدف پژوهش: این پژوهش درصدد تبیین یک مدل ریاضی بین وقایع پویای اجتماعی و تاریخی، با تمرکز بر رابطه سفرهای تجاری و معماری کاروان سراهای دوره صفویه است.روش پژوهش: این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. همچنین، در مطالعه موردی از شبیه سازی های سه بعدی در نرم افزار تری دی مکس و تحلیل های حجمی در نرم افزار راینو بهره گرفته شد. در این راستا، از مدل آهنگ رسانش سفر استفاده شد که در 16 کاروان سرای موردی و 14 سفر شبیه سازی شده آزمایش شده است.نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که شهر اصفهان در دوره صفویه، به عنوان مقصد بالقوه برای سفرهای تجاری بوده و شهر کرمان به عنوان مبدأ مناسب برای سفرهای تجاری با مقصد اصفهان بوده است. از سوی دیگر، با توجه به مسیر تجاری ابریشم، حلقه تجارت از سمت کشور پاکستان کنونی به سمت شهر اصفهان جاری بوده و از این شهر به سمت شمال غرب، شمال شرق و جنوب کشور امتداد داشته است.
هنر و رسانه در عصر پسا حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال 2016، پساحقیقت به عنوان کلمه سال توسط انجمن فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد انتخاب شد. در دوران پساحقیقت در سال 2016، شکاف بین واقعیت و حقیقت شروع به شکل گیری فضایی توأم با حقایق جایگزینی کرد. هنر در این فضا خروجی دیگری است که به مثابه توسعه یک رسانه تصویری همه جانبه، برای برانگیختن یک تجربه فوری یا معتبر فراتر از مرزهای بازنمایی، وارد بازی سیاسی شده و حقایق جایگزین را در خدمت مخاطب قرار داده است تا حقایق فراتر از مرزهای سنت را دریابند. سؤالات پژوهش به شرح زیرمی باشد:ماهیت پساحقیقت چیست؟ و هنر در این دنیای پساحقیقت چطور عمل می کند؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش شناخت ماهیت دوران پساحقیقت و بررسی عملکرد هنر با توجه به ماهیت پیچیده دوران پساحقیقت است.روش پژوهش: روش پژوهش، کیفی به شیوه توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات فیش، مشاهده و ابزار پویشگری نوین است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد، عصر پساحقیقت، زمانی است که عرصه هنر به مقوله ای انتقادی تبدیل می شود. عرصه هنر روابط فضایی را بررسی می کند که مخاطب را در مرکز یک بازی حسی قرار می دهد و ایده ای می شود که پویایی غوطه ور شدن در حقایق جایگزین را بررسی می کند. غوطه وری بی زمان است و این بی زمانی در حال پالایش مرزهای سنتی بین مخاطب، رسانه و شخصیت هنرمند است.
تحلیل دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) با رویکرد جامعه شناسی هنری پی یر بوردیو
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری به فرآیند طراحی یا نوشتن بر روی دیوار اشاره دارد، در حالی که دیوارنگاری به اثر نقاشی یا نوشته شده بر روی دیوار گفته می شود. نقاشی های دیواری و تعابیر معروف، با توجه به بررسی های به دست آمده در تجربیات کاربردی و کارشناسی، با ویژگی های این هنر در ایران مرتبط هستند، مثلاً با معماری ارتباط تنگاتنگی دارند واز نظر ایجاد تأثیر قوی بصری، آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم و ریتم نقش ارزشمندی در آثار معماری دارند. می توان به یکپارچگی با محیط اطراف، دیوارها و کل بنا، تکمیل کننده معماری، هویت بنا، سبک تزئینی، استحکام، مقاومت و عدم تعلق به دوره ای خاص اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی نقاشی های دیواری میدان ولی عصر (ع) است که فراتر از تعریف فرم فیزیکی، به تأثیر اجتماعی نقاشی های دیواری و امکانات آن ها برای ارتباط و حرکت می پردازد. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد به چگونگی بازنمایی دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) در سطوح ملی و بین المللی پاسخ دهد. روش تحقیق مقاله بر اساس دیدگاه اجتماعی پیر بوردیو است و به تحلیل نقاشی های دیواری میدان ولی عصر(عج) در بستر اجتماعی امروز می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و از طریق تحقیق کتابخانه ای و مشاهده آثار انجام شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد موضوعاتی که هنرمندان دیوارنگاره ولی عصر(عج) اغلب مورد توجه دارند، شرایط و اتفاقاتی است که در جامعه ملی و بین المللی رخ داده است. سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نمادین در به نمایش گذاشتن اقتدار، همبستگی، وحدت و غیره به وفور قابل مشاهده است، اما طراحان این دیوارنگاره ها سعی نموده اند که از سرمایه نمادین به شیوه تمثیل سازی بهره برد و امر تأثیرگذاری بر مخاطب را افزایش دهد.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزههای تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.
مطالعه ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
30 - 43
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی، نقطه اوج هنرکتیبه نگاری و زمینه ساز راه یابی آن به هنرهای صناعی از جمله، قالی بافی به شمار می آید. به یقین بیشترین حضور کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی می باشد. اگرچه محدودیت جنس و بافت قالی در نگارش این نوع کتیبه ها، آن ها را از کتیبه نگاری در معماری و فلزکاری متمایز می کند، اما با نگاهی موشکافانه می توان دریافت که مؤلفه های بصری شاخصی در این قالی ها وجود دارند که از حیث ساختار و محتوا، تفاوت های آشکاری میان قالی های کتیبه دار ترنجی و محرابی پدید آورده اند. به نظر می رسد مضامین محتوایی و همچنین کاربرد متفاوت این دو نقش، تأثیر چشمگیری در وجوه اشتراک و افتراق مؤلفه های بصری درکتیبه های نوشتاری این قالی ها داشته که تا کنون به صورت مشخص به آن پرداخته نشده است. از این رو تأکید این پژوهش بر شناخت آن ها متمرکز است. پرسش اصلی این است، تفاوت های ساختاری و محتوایی در مؤلفه های بصری کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی در چه زمینه هایی وجود دارد؟ این پژوهش، به شناخت ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری شاخص و تفاوت های آن ها در کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی می پردازد و به روش توصیفی-تطبیقی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هفت تخته قالی ترنجی و هفت تخته قالیچه محرابی مربوط به اواسط قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری قمری است که در زمره نمونه های شاخص موجود از هر نقش به شمار می آید. نتایج حاصل از مطالعه مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی، نشان از وجوه افتراق چشمگیری در بین آن ها می دهد. مؤلفه های بصری کتیبه های نوشتاری در قالی های محرابی نسبت به قالی های ترنجی تنوع بیشتری دارند و نوشتار در آن ها نقش اساسی تری ایفا می کند. در مقابل، کتیبه های قالی های نقش ترنجی به عنوان بخشی جزئی تر در متن نقوش اسلیمی قالی قرار می گیرند و غالباً ساختار کتیبه نگاری ها از یک روش بهره گرفته است. البته اشتراکاتی در مؤلفه هایی مانند فضاسازی و ریتم و همچنین استفاده از خط نسخ درکتیبه های هر دو نقش وجود دارد.
کوچ اجباری در دولت اورارتو: مجازات یا سیاست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
30 - 37
حوزههای تخصصی:
اورارتوها یکی از اقوام باستانی هستند که نقش مهمی در پیشرفت تکنولوژی در هزاره اول قبل میلاد در شرق باستان داشته اند. در متون آشوری در قرن ۱۳ق.م نام اورارتو به شکل (U(ru)a†ri) ظاهر می شود و با وقفه، مجدد در میانه قرن 9 ق.م در متون مستند می گردد. براساس منابع اورارتویی، می توان دریافت که چرا با وجود تغییرات اساسی در ساختار جوامع در آغاز هزاره اول ق.م کوچ اجباری، تبعید و اسکان مجدد اتفاق افتاده و قومیت های ساکن همچنان به عنوان یک قدرت محدود باقی ماندند. مسئله اصلی این پژوهش مشخص کردن رویکرد کوچ اجباری توسط دولت اورارتو است. بر این اساس سؤالات بدین شرح ذیل مطرح شده است: دلایل و اهمیت کوچ اجباری توسط دولت اورارتو چیست؟ رویکرد و تبعات کوچ اجباری در زمان اورارتو چگونه قابل بیان است؟این پژوهش در چارچوب مطالعات تاریخی انجام گرفته است و هدف آن مشخص کردن تبعات کوچ اجباری در دولت اورارتو است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی براساس منابع مکتوب می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اورارتو ها پس از جنگ ها و لشکرکشی های طاقت فرسا، برخلاف آشوری ها، قصد داشتند بر مناطق پیرامونی تسلط پیدا کنند. آن ها با اعمال نفوذ بر ایالت ها و ایجاد روابط مطلوب سیاسی از طریق پیوندهای قومی، احترام به خدایان منطقه و انجام آیین ها، سعی کرده اند سیاست کوچ اجباری را متفاوت از دیگر اقوام قدرتمند منطقه به اجرا بگذارند.
راستی آزمایی تفکر پارامتریک به کار رفته در مراکز اقامتی معماری ایرانی- اسلامی؛ نمونه های موردی: کاروانسرای مادرشاه، نطنز و جم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
109 - 125
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایرانی- اسلامی همیشه مملو از شگفتی و آثار باشکوهی بوده که هنرمندان این سرزمین با بهره جستن از دانش هندسه و اصول آن به خلق آن ها دست یافته اند. هندسه در طراحی این آثار زبان مشترک تمام معماران بوده است. از طرفی با پیشرفت تکنولوژی و ظهور دانش نوین هندسه روش های طراحی جدیدی پا به عرصه ظهور گذاشته اند. معماری پارامتریک یکی از رویکردهایی است که بررسی رابطه میان توده ها و شکل های پیچیده را در فضای رایانه میسّر می سازد. با توجه به اصول و قواعدی که برای این رویکرد توسط صاحب نظران ارائه شده است، به نظر می رسد شکل گیری این آثار منتج از بکارگیری تفکّر طراحی پارامتریک از برنامه ریزی تا طراحی بوده است. بررسی این اصول در دانش معماری به دلیل گستردگی و تنوع در حوزه های مختلف آن از جمله بخش های عملکردی، سازه ای و ...، کاری بس دشوار است، به همین خاطر پژوهش پیش رو این فرآیند را در اقامتگاه های موقت (کاروانسراها) بررسی می کند. هدف از پژوهش کنترل و بازآفرینی قواعدی است که هنرمندان ما به صورت کاملاً اصولی و مطابق با معیارها و شرایط موجود بکار برده اند تا آثار شگرفی که پاسخگوی نیازهای عصر خود باشد، به وجودآورند. در همین راستا با استفاده از نرم افزار گرس هاپر، پارامتروار بودن این بناها کنترل شده است. داده های این تحقیق بر اساس مطالعات کتابخانه ای و روش محاسباتی در راستای بازشناسی بخشی از اصول هندسی و ریاضی به کار رفته در طرح پلان های کاروانسراهای شاخص برون شهری انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش در بررسی نمونه های موردی نشان می دهد که استفاده از چنین روش شناسی مبتنی بر قاعده با تکنیک های تولید طراحی هندسی معماری ایرانی- اسلامی مطابقت دارد و با معرفی پارامترهای تشکیل دهنده و الگوریتم سازی در فضای نرم افزار گرس هاپر، پارامتروار بودن کلّیت پلان کاروانسراهای برون شهری چهارایوانی تایید می شود. این نتیجه گیری را می توان برای پلان کاروانسراها و کاربری های مشابه به مانند مدرسه در سبک های دیگر مثل دو ایوانی و چندضلعی نیز بسط داد.
پژوهشی در زمینه طرح، نقش و روش بافت گلیم چهل ماشوله ثبت ملیِ روستای بیدکُردوئیه شهرستان بافت استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درکرمان بافت «گلیم» سابقه تاریخی طولانی دارد و به صورت گسترده در زیست عشایری و روستایی و برخی از جوامع شهری بافته می شود. در این منطقه، شیوه های بافت گلیم متنوع است. یکی از معروف ترین گلیم های این استان، "گلیم چهل ماشوله" روستای بیدکُردوئیه است که در سال 1397 ثبت ملی شد و درکنار گلیم های شیریکی پیچ، پود معلق وگلیم فرش جزء دستبافته های با ارزش ایران قلمداد می شود. بافت خاص و منحصر به فرد، نقوش و طرح های متنوع، ذهنی، تجریدی از مهم ترین شاخصه های این گلیم است. هدف از نوشتن این مقاله، شناسایی ویژگی های فنی روش بافت، دلایل نام گذاری و عوامل مؤثر بر شکل گیری و تنوع کاربرد دستبافته ها، نقوش و طرح ها در گلیم چهل ماشوله روستای بیدکُردوئیه می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اسناد کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که طرح، نقش و شیوه بافت گلیم چهل ماشوله چه خصلت های مهم و تکینه ای دارد که تاکنون تداوم داشته و ثبت ملی شده است؟ نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد ابتکار و مهارت بافندگان ایل افشار منجر به شکل گیری روش بافتی نادر، به صورت چپ بافی شده اند که حفظ و تداوم حیات فردی و اجتماعی آنان را به دنبال داشته و در زندگی روزمره آنها برای تأمین، شکل دهی و تزئین ملزومات و نیازمندی های زندگی، کار و استراحت شان کاربرد دارد.