مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نقشمایه
بررسی تطبیقی طراحی منسوجات ایلخانی ایران و ممالیک مصر در قرون هفتم و هشتم هجری (14-13م.)
حوزه های تخصصی:
ایران ایلخانی (۶۵۴ تا۷۵۰ ه . ق./ ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵م.)، پس از یک دوره کوتاه رکود، به دلیل حمایت مغولان از تولید و تجارت منسوجات گرانبها، با رشد چشمگیری در زمینه طراحی و تولید منسوجات روبرو می شود. در حکومت ممالیک مصر(۶48 تا 923 ه . ق./ ۱۲۵0 تا 1517م.) نیز، به دلیل مقاصد سیاسی، تجاری و اقتصادی و اهمیت قاهره به عنوان مرکز جهان اسلام، توجه به تولید منسوجات فزونی یافت و در این دوران، پارچه و لباس نقش اجتماعی وسیعی را، به ویژه در سطح درباری ایفا می کرد. در بسیاری از کتاب های تاریخی، مورخان مسلمان، راجع به روابط تجاری و فرهنگی ممالیک با تمدن های شرقی و تأثیرپذیری منسوجات آنها از سبک و طراحی شرقی به ویژه سبک چینی و ایلخانی، سخن به میان آمده است. از اینرو، سؤال پژوهش حاضر این است که چه شواهدی از تأثیر منسوجات ایران ایلخانی قرون هفتم و هشتم هجری/سیزدهم و چهاردهم میلادی بر منسوجات ممالیک معاصر آنها وجود دارد؟ هدف این پژوهش کیفی، پس از بیان ویژگی های منسوجات ایلخانان و ممالیک، بررسی زمینه های ارتباط سیاسی و تجاری دو تمدن به منظور تبیین زمینه تأثیرپذیری و سپس انتخاب نمونه های پارچه نمایشگر تأثیر منسوجات ایلخانی بر پارچه های مملوکان مصر، به منظور بررسی نحوه تأثیرپذیری از منظر نقش مایه ها و ترکیب بندی بوده است. روش تحقیق به صورت تاریخی، توصیفی و تطبیقی است و شیوه ی گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و با انتخاب نمونه های بارز منسوجات دو دوره، موجود در موزه های جهان انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشانگر تأثیرپذیری پارچه بافی مملوکان از نمونه های منسوجات ایلخانی در زمینه ی نقوش، افزایش استفاده از مدالیون های ترنجی، بادامی و اشکی شکل و همچنین ترکیب بندی های جدید، استفاده از قاب های توریقی/ طاقی، استفاده از طرح های ساقه های تاک عمودی و منحنی و ترکیب بندی حاشیه ضخیم و مدالیون های ترنجی و گل اناری به صورت یک دوم به جای منظم و حاشیه های ترکیب شده با مدالیون و خطوط و ترکیب دوگانه مدالیون ها است.
نگرشی هندسی و مفهومی به زمینه های گره ده تند و کند هنر گره چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
21 - 40
حوزه های تخصصی:
تزیینات اغلب بناهای شاخص دوره ی اسلامی، نقشی پررنگ با پشتوانه فلسفی مختص به خود را داشته است. گونه تزیین گره، نوعی منحصر به فرد در میان انواع تزیینات هندسی معماری اسلامی و سنتی ایران و شرق بوده است که خلق این میراث ماندگار از ترکیب تعدادی شکل بنیادی یا نقش مایه تشکیل می شوند. اولین مرحله ترسیم گره، بستن زمینه ی (قاب) گره است که نقش مایه ها با آن محدود می شوند. گره های هندسی در برخورد اول گیج کننده به نظر می رسند ولی با دقت بیشتر مشاهده می گردد که در پشت هر زمینه گره، منطقی هندسی و مفهومی ذاتی نهفته است. در این راستا این سوال مطرح می شود که چگونه می توان زمینه های جدیدی با اندیشه ای عرفانی و هندسه ای نامتقارن در مقابل زمینه های مرسوم خلق نمود. در این پژوهش، با تمرکز بر یکی از انواع گره (گره ده تند و کند)، منطق نظم هندسی در نقش مایه ها اثبات شده و زمینه های جدیدی با رویکرد هندسی و اندیشه ای عرفانی معرفی و ویژگی های هندسی آرایه های اسلامی از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می گیرد. برای تبیین یافته های این پژوهش، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و گردآوری داده ها با بهره گیری از روش مطالعات اسنادی کتابخانه ای انجام شده است. همچنین، تحلیل داده ها که منتج به ارایه ی زمینه های جدید شده، با استفاده از روش استدلال منطقی انجام گرفته است.
مطالعه تحلیلی نقشمایه های دارایی بافی یزد از منظر نشانه شناسی
یکی از هنرهای نساجی سنتی ایران، دارایی بافی است که هر چند پیش تر در برخی از شهرهای ایران دارایی تولید می شده اما امروزه تولید آن فقط در شهر یزد محدود شده است. دارایی بافی همان ایکات است. ایکات کلمه ای است مالایایی به معنای گره زدن و رنگ نمودن که به فارسی به آن دارایی می گویند و روشی است قدیمی برای منقوش نمودن پارچه که عبارت است از رنگ نمودن نخ های پارچه قبل از بافت. منحصربه فرد بودن این پارچه به نوع رنگرزی و ایجاد طرح در بخش تاری آن وابسته است. هم اکنون در یزد تعدادی هنرمندان قدیمی دارایی تاری تولید می کنند که تولیدات آن ها اغلب رومیزی و رولحافی و روسری می باشد. در این مقاله بر آنیم تا به مطالعه و تحلیل نقشمایه های دارایی بافی شهر یزد از طریق نشانه شناسی بپردازیم و مبنای شکل گیری این نقوش را تعیین کنیم. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و به روش گردآوری کتابخانه ای و تحقیقات میدانی مدون شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیش ترین تولیدات دارایی بافی در شهر یزد، به عنوان رولحافی، رومیزی، بقچه، لنگ (دستمال یزدی) و پرده بوده است و معروف ترین کاربرد پارچه دارایی چادر شب دارایی است که در نوع خود منحصربه فرد است. نتایج این پژوهش نشان داد که نقشمایه های دارایی بافی یزد عبارت است از: سرو، طاووس، لوزی، راه راه، ابر، باد، مثلث و مربع. از منظر نشانه شناسی این نقشمایه ها تنها به فرم مختص نمی شود، بلکه هر یک از این نقوش، حاوی مفاهیم و مضامینی است که ریشه در هنر و فرهنگ ایرانی دارد. به عبارتی نقشمایههای دارایی بافی یزد دارای لایه های گوناگونی است که در لایه اول، نقشمایه ها به صورت اشکال و فرم ها دیده می شود و در لایه های بعدی، مفاهیم و گفتمان های مربوطه بیان می شود.
بررسی نقشمایه های چهار شیء فلزی مکشوفه از مازندران دوره قاجار
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
78 - 86
حوزه های تخصصی:
منطقه ی شمالی ایران به ویژه مازندران و گلستان، سرشار از هنرهاست. در میان هنرهای گوناگون، هنر فلزکاری این خطه، خصوصاً در دوره ی قاجار بنا به دلایل مختلفی مانند کمبود موزه های استانی و نگهداری اشیاء در گنجینه ها، کمتر مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است و هنوز منبع مکتوب مستقلی درباره ی این آثار هنری به دست نیامده است. آثار فلزی قاجاری مازندران در گوشه و کنار موزه ها حاکی از وجود این هنر در این منطقه بوده است و بهره گیری از نقشمایه ها ی هندسی، گیاهی، حیوانی و کاربرد خط بر روی این آثار جلوه ای خاص به آن ها داده است. با وجود آثار فلزی متعدد از دوره ی قاجار این منطقه، به دلیل عدم مستند نگاری تمامی اشیاء، چهار شی معتبر و مستند به عنوان نماینده این آثار از موزه ملی ایران و موزه شهرستان بابل انتخاب و با بهره گیری از آنالیز خطی نقوش به مطالعه ی آن ها پرداخته شده است تا به موجب آن، نقاب از چهره ی این آثار فراموش شده برداشته شود. هدف اصلی پژوهش را بررسی این نقشمایه ها، معنای نمادین نهفته در آن ها و معرفی نقوش غالب در این دوره ی منطقه در بر دارد. اطلاعات اولیه این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی است و در تدوین آن ها از شیوه توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است.
ویژگی های بصری در سفالینه های مینایی با تأکید بر نقشمایه ها و ترکیب بندی (616-575 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
۶۹-۵۳
حوزه های تخصصی:
از جمله سفال های با ارزش به یادگار مانده از میانه تمدن اسلامی، ظروف معروف به مینایی می باشند که در سال های 575 تا 616 هجری قمری در میانه تمدن اسلامی در اواخر سلجوقی و دوره خوارزمشاهی در ایران تولید می شدند. نمونه های این گونه سفال ها در یافته های ری، کاشان، ساوه و در تعداد محدودی در شهرهای نیشابور و تبریز یافت شده است که نقوش و جای گیری آن در بستر این سفالینه ها، از نظر روابط بصری و خلاقیت بالای تصویری حائز اهمیت است. حال این سؤال مطرح است که سفال مینایی که سبکی متفاوت از سفالینه های قبل و بعد از خود دارد، چه ویژگی های بصری را از نظر نقش و ترکیب بندی دارا است؟ در نوشتار حاضر سعی بر آن است که این ظروف از منظر نقوش و ترکیب بندی موردواکاوی بصری قرار گیرد که منجر به معرفی، شناخت، دست یابی و کشف الگوهای رایج تناسباتی و ترکیبی و تبیین انواع طبقه بندی در ظروف مینایی خواهد شد. این پژوهش بر پایه مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و سایت های معتبر علمی شکل گرفته و به شیوه توصیفی_تحلیلی انجام شده است که نتایج حاصل از تحقیق، نشانگر آن است که نقوش سفالینه های مینایی در قالب پنج گروه نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و نقوش نوشتاری تزیین شده اند و در شش نوع ترکیب بندی شاخص در بستر سفالینه های مینایی سامان یافته اند. روح اصلی این تزیینات اسلامی بیشتر در طرح های هندسی، گیاهی و کتیبه نگاری بازتاب یافته است و طرح های انسانی و حیوانی متأثر و برگرفته از داستان های ادبی و تاریخی هم چون شاهنامه فردوسی است.
بررسی تطبیقی فلزکاری اشکانی و ساسانی (مطالعه موردی ظروف فلزی)
دوره اشکانی و ساسانی از درخشان ترین دوره های تاریخ فرهنگ و تمدن ایران از نظر ترویج هنرهای گوناگون است. در این دو دوره به دلیل وسعت شاهنشاهی که بر گستره وسیعی از جهان قدیم فرمانروایی می کردند، شاهد تنوع فرهنگی و اقلیمی و هنرهای رایج هستیم. یکی از این هنرها که به اوج شکوفایی خود رسیده بود، هنر فلزکاری است. ظروف فلزی در دو دوره پادشاهی اشکانی (250 قبل از میلاد تا 224 میلادی) و ساسانی (224 تا651 م.) موضوع مورد مطالعه این پژوهش است. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی نقشمایه های ظروف فلزی اشکانی و ساسانی است و پرسشی که مطرح می شود این است که: «ظروف فلزی دوره اشکانی و ساسانی از چه لحاظی با یکدیگر قابل تطبیق هستند؟» و در طرح فرضیه چنین بیان می شود که: «ظروف فلزی دوره اشکانی و ساسانی از لحاظ طرح، نقش، جنس، نحوه پرداخت، مضامین و چگونگی اجرای نقوش با یکدیگر قابل تطبیق می باشند». این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تطبیقی-تاریخی به مقایسه آثار فلزی در دوره اشکانی و ساسانی پرداخته و جمع آوری اطلاعات و منابع به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است و با ارائه تطبیقی نقشمایه های فلزکاری اشکانی و ساسانی و مطالعه بر روی ظروف فلزی (سه نمونه از هر دوره) از لحاظ طرح، نقش، جنس، نحوه پرداخت، مضامین و چگونگی اجرای نقوش با یکدیگر پرداخته شده است.
بررسی نقشمایه های منسوجات نفیس مخمل در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
از اوایل قرن 10 پیش از میلاد تا قرن 15 میلادی فن نساجی در حکومت صفویه به منتها درجه کمال رسید. حمایت شاهان صفوی (شاه اسماعیل، شاه طهماسب، شاه عباس) از هنر بافندگی، توانمندی و رونق تجاری ایران در اروپا، مهارت و بلندنظری استادان و مواد مناسبی که در کارگاه های بافندگی به کار می رفت از عناصر تأثیرگذار در تولید بافته های فاخر و نفیس بود و دولت صفوی و هنرمندان ایرانی را برای همیشه در جهان سربلند و پرآوازه کرد. انواع مخمل، زری و دیباج از نفیس ترین و مهم ترین تولیدات کارگاه های دوره صفوی بود. بافت منسوجات نفیس در عصر صفوی با رهبری استادان نقاش و بافنده در چهار سبکِ تبریز، یزد، اصفهان و کاشان دسته بندی می شود. منسوجات نفیس مخمل نیز در تمامی سبک ها با طرح و نقوش رایج صفوی بافته شده است. در این تحقیق به طور اختصاصی تاریخچه مخمل و انواع مخمل های دوره صفویه، استفاده از نمادها و نقشمایه های انسانی، گیاهی و حیوانی در پارچه های مخمل و رنگ های به کار رفته در این منسوجات نفیس از زوایای گوناگون بررسی شده است. تعداد نمونه بررسی شده 21 قطعه پارچه مخمل صفوی بوده است که طرح و نقش، رنگ، سبک و مشخصات این منسوجات بیان شده است. با توجه به تحقیقات و مستندات تاریخی، نقش پردازی های منسوجات نفیس مخمل متأثر از عوامل بسیاری همانند توانمندی و مهارت استادان، وقایع سیاسی و فرهنگی، مسائل مذهبی، روابط اروپاییان و سلیقه شاهان بوده است که منتج به تولید آثار فاخر مخمل با سبک های هنری و خاص شده است. بی توجهی به هنرمندان نساج، نقاش، و استادان و هنر های وابسته و نبود حمایت مالی از آن ها، و مسائل سیاسی و اقتصادی سبب افول و انحطاط کارگاه های نساجی شد که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش با روش مروری و استناد به منابع کتابخانه ای و مصاحبه انجام شده است. بخش کوچکی از این پژوهش به صورت میدانی و مصاحبه با استادان مخمل باف در سازمان میراث فرهنگی کاشان و تهران انجام شده است.
بررسی نقشمایه های مردانه در تمدن ایلام (از اوایل هزاره سوم تا اواسط هزاره اول ق م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
17 - 26
حوزه های تخصصی:
استفاده از نقشمایه های انسانی از کهن ترین زمان در آثار هنری به جامانده از تمدن های مختلف و در دوره های تاریخی متفاوت مرسوم بوده است. پیکره های کوچک و بزرگ انسانی از مواد مختلف و همچنین نقوش انسانی بر روی ظروف و لوازم دیگر در تمدن ایلام، نشان دهنده اهمیتی است که انسان ایلامی برای خود قائل بوده است. در حقیقت همین نقشمایه های انسانی، مهم ترین منابع تصویری در جهت شناخت فرهنگ ایلامی محسوب می شود. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تاریخی و با استفاده از منابع مکتوب صورت پذیرفته، به بررسی نقشمایه های انسانی و به طور ویژه نقوش مردانه در تمدن ایلام می پردازد چرا که تمدن ایلام به توجه ویژه به نقش زن شهرت دارد و این پژوهش در پی آنست که با بررسی نقوش مردانه، شناخت بیشتری از اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایلامیان به دست دهد. هدف از این پژوهش بررسی موتیف های مردانه ای است که می توانند جایگاه مرد ایلامی را بیان کنند. موتیف هایی چون نوع آرایش موی سر و صورت، نوع کلاه و لباس و نحوه نمایش پیکره های مردانه که به تکرار در آثار ایلامی آمده است به طور تصویری مورد بررسی قرارگرفته است. نگاهی خاص به نقشمایه های مردانه ای شده است که می توانند بیانگر جایگاه مرد در تمدن ایلام باشند.
تأملی بر ماندگاری نقوش کهن در قالی های ذهنی باف (مطالعه موردی عشایر ساکن منطقه حفاظت شده بهرام گور در شرق نیریز و قشقایی در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۳
86 - 106
بیان مسئله: نقوش قالی به مانند سایر نقوش سرشار از رمز و راز و پیچیدگی ساختاری و معانی نمادین است. برخی از این نقوش در طول زمان تغییرکرده و برخی از آن ها در بستر اقلیم، فرهنگ یا جوامع با فرهنگ خاص در طول تاریخ دوام آورده و ماندگارشده و هم اکنون هم به خاستگاه خود متصلند با توجه به آنچه گفته شد، علل ماندگاری و استمرار این نقوش در طول دوره های تاریخی در بستر و زمینه ها سوالی است که با مطالعه موردی قالی های عشایری منطقه بهرام گور نیریز و قشقایی استان فارس به آن پاسخ داده می شود.هدف: شناخت دلایل استمرار نقوش قالی های عشایری در دوره های مختلف تاریخی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: رویکرد این پژوهش کیفی است که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و میدانی و همچنین شواهد بصری به شیوه تحلیلی تاریخی، یافته های آن ارائه می شود.یافته ها: یکی از عوامل موثر در تغییر و تحولات هنری تغییرات اجتماعی و سبک زندگی است. با وجود مستقل بودن جامعه عشایری از جوامع شهری در طی قرون متمادی، احتیاج جامعه شهری به قالی های عشایری باعث دخل و تصرف گاه به گاه در نقش پردازی برخی از قالی های عشایری در طول تاریخ شده و علت دیگر تغییرات در نقوش تبادلات و ارتباطات یا برخوردهای فرهنگی بوده است. اما ثبات امکانات مادی و عدم تغییر نحوه زندگی جامعه عشایری در طی قرن های متمادی موجب شده تا برخی از نقوش قالی جامعه عشایری در طول دوره های تاریخی، با ثبات متداوم تر باشد.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزه های تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.