مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
فلات ایران
حوزههای تخصصی:
تنوع شرایط آب و هوایی فلات ایران با توجه به گسترش آن در حد فاصل حدود 18 عرض جغرافیایی شمالی و تضاد ارتفاعی بین چاله های پست (کمتر از 26 متر از سطح دریای آزاد) و کوه های با بلندای بیش از 4000 متر (از سطح دریای آزاد) و تغییر رژیم های اقلیمی در این منطقه در دوره های یخچالی و بین یخچالی از موضوعات چالش برانگیز در مطالعه روند تکاملی اجتماعات انسانی در این سرزمین بوده است. مطالعات متعدد در زمینه علوم زمین و جغرافیای طبیعی نظریات متفاوتی را در مورد چگونگی شرایط آب و هوایی در دوره های یخچالی (سرد) و بین یخچالی (گرم) ارائه کرده اند. یکی از بحث های مهم در این رابطه چگونگی ارتباط نحوه سکونت انسان در این دو دوره در این فلات است. جمع بندی بیشتر این نظریات (و به ویژه کارهای جدید) نشان میدهد که جماعت های روستایی و شهری دارای تمدن (دارای خط، علم، اقتصاد تولیدگر، تجارت و هنر) پس از آخرین عصر یخچالی در بخش های جنوب شرقی و جنوب غربی فلات ایران و حاشیه آن در اطراف دریاچه ها یا دلتاهای رودخانه ای مهم پدید آمده است و در عصر یخچالی (سرد) یا امکان چنین تحولی فراهم نبوده و یا تکامل بشری هنوز به آن سطح نرسیده بوده است. مقاله ""استثناگرایی در هویت فضای مدنی ایران"" (رامشت و باباجمالی، 1388) مدعی است که در عصر سرد (همزمان با دوره یخچالی) فلات ایران شاهد شکوفایی تمدن بوده است که با عمده تحقیقات موجود در این زمینه مغایرت دارد. هدف این مقاله، با توجه به مدارک و مطالعات متعدد موجود، بحث درباره درست یا اشتباه بودن این دیدگاه است.
بررسی تحلیلی و خاستگاه شناختی آیین نمایشی بومی وارداوار(آب پاشان) در فرهنگ قوم آرمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارمنیان با ایرانیان در آسیای میانه و مشرق زمین به روشنی نشان می دهد در طول تاریخ، روابط فرهنگی ارمنیان با ایرانیان، بیش از دیگر کشور ها بوده است. مقاله حاضر می کوشد به بررسی تحلیلی و ریشه شناسی آیین نمایشی بومی وارداوار (در گویش ارمنیان مقیم روستاهای ارمنستان وارتاوار تلفظ می شود) در فرهنگ سنتی قوم ارمن بپردازد. در حال حاضر شاید تنها قوم یا ملتی که هر ساله در روز یکشنبه از دومین هفته ماه آگوست با برگزاری جشنی عمومی در میادین، خیابان ها و در کنار رودخانه ها به روی هم آب می پاشند، ارمنیان هستند. ارمنی ها به این مراسمِ کهنِ آیینی، وارداوار می گویند و عموما تمرد از آن را ناخوشایند و بدفرجام می دانند. یافته های تحقیق نشان می دهد خاستگاه وارداوارِ ارمنی، مهر ایرانی بوده است. مهر، همواره باعث درهم تنیدگی فرهنگ هایی گونه گون از قبایل و اقوامی گونه گون در فلات ایران، آسیای میانه، خاور نزدیک و نیمی از اروپا شده است. روش مطالعه کتابخانه ای، اسنادی، مصاحبه و مشاهده مشارکتی در یازده استان بزرگ ارمنستان به مدت پنج سال بوده است.
فلات ایران؛ زادگاه حماسه گیلگمش (اصل مقاله به زبان فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دورهی طولانی پیش از تاریخی که حدس میزنیم، ادبیات هر ملتی به تدریج با اسطورهها، سنتها و آداب و رسوم گروههای مختلف انسانی که در یک منطقهی جغرافیایی گرد آمدهاند شکل گرفته است. هنگامی که این قبایل که هریک اعتقادات مذهبی، آیینها و اسطورههای خود را داشتهاند تحت لوای یک سیستم سیاسی مذهبی متحد شدهاند، میراثهای فرهنگی شان اغلب در سیستم جدید به حیات خود ادامه داده است، بدین ترتیب با گذشت زمان، تاثیر متقابل هر یک از سیستمها گاهی منجر به سنتزهای ) الهی، عقیدتی، ادبی ( عالمانه و پیچیدهای شده است .
حماسهی گیل گمش یکی از کهن ترین آثار ادبی شناخته شدهی جهان است که در منطقهی بین النهرین نوشته شده است . با وجود این، کادر جغرافیایی ماجراجویی های گیلگمش و مناظر به تصویر کشیدهی آن بیشتر سرزمینهای اطراف دریای خزر، رشته کوه البرز و کوه دماوند را متبادر میکنند تا دشت بین النهرین را . این مقاله با بررسی بعضی از بن مایه ها و تمهای گیلگمش و رمان ویس و رامین، سعی بر این دارد که کهن الگوی قهرمان بین النهرینی را در اسطوره های ساکنین اولیه ی فلات ایران پیدا کند . یعنی در باورها و اسطوره های عیلامیها که بسیار پیش از مادها و پارس ها ساکن فلات بودند .
تحلیل تطبیقی اسطوره ضحاک ماردوش (براساس رهیافت های مبتنی بر سنت کهن قربانی برای خدایان ماردوش جهان زیرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضحّاک محوری ترین موجود اهریمنی شاهنامه و معادل اژی دهاک اوستایی و اژدهای سه سر هند و ایرانی است که یکی از بارزترین موجودات زیان کار در نوشته های مزدیسنا بشمار می رود. تفسیرهایی متعدّد از اسطورة ضحّاک انجام شده است که با توجّه به تازی بودن ضحّاک در شاهنامه و یک سان پنداشتن دشت سواران نیزه گذار با صحاری عربستان، برخی از تفسیرها اسطورة ضحّاک را یادمانی از پیکارهای مهاجران با تیره های سامی نژاد چون آشوری ها، سومری ها و بابلی ها دانسته اند. در این جستار، ضمن نقد تفسیرهای دیگر، نشان داده شده که اسطورة ضحّاک می تواند با اسطورة خدای ماردوش زیر زمین در فرهنگ های بومی فلات ایران و سرزمین های مجاور مربوط باشد. مطابق این اسطوره، بهترین جوانان، قربانی خدای مالک دوزخ (قعر زمین) می شدند و اسطورة اژدهاکشی، نه یادمانی از یک نبرد تاریخی، که نمادی برای پایان این سنت خونین پیشاتاریخی بوده است
تحلیلی بر تاب آوری منابع آب در فرایند حکمرانی سرزمین فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در آبریزهای بسته فلات ایران، مهم ترین عامل شکل زایی و محدودیت توان توسعه سرزمین است که انقطاع ارتباط آن در سیستم هم بسته بالادست- پایین دست و مسدودشدن جریان آن در زیر و روی زمین، موجب بیابان زایی است. طی دهه های اخیر، شاخص های منابع و مصارف آب کشور به سطح بحرانی رسیده است. راه حل بحران آب را باید در فرایند حکمرانی هر سرزمین جستجو کرد. امروزه، توسعه پایدار منابع آب با روش شناسی انتقادی و تفکر تاب آوری، گره خورده است. روش این پژوهش، تحلیلی، انتقادی و مطالعه مروری همراه با استنباط نظرات نویسندگان می باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی فرصت ها و نارسایی های فراروی نظام مدیریت و بهره برداری منابع آب در فلات ایران به منظور تدوین راهبردهای تاب آوری آن است. بنیاد آمایش سرزمین کشور ما با محتوای بوم شناختی- اجتماعی، جهان بینی و بستر تعامل با طبیعت در فلات ایران تطابق ندارد. توان سرزمین در فلات ایران، فراتر از نتایج روش های ارزیابی توان معمول جهان است؛ زیرا مبانی استفاده از سرزمین در این تمدن آب سالار، بر مزیت هایی (عدم تجانس ساختاری سرزمین، ابعاد زمانی- مکانی دسترسی به منابع، ارتباطات عمودی- افقی سرزمین و تکیه بر آب های زیرزمینی به جای آب های سطحی) بنا شده که فراپایداری ایجاد کرده اند. تاب آوری چنین وحدتی، نیازمند شناسایی و ارزیابی سرزمین در مقیاس های سلسله مراتبی کلان (آبریز هم بسته)، میانی (کمربندهای ارتفاعی) و سپس خرد (بوم سازگان ها) می باشد. در این شرایط، ساماندهی، مرمت و حفاظت شبکه های حیاتی و زیرساخت های طبیعی سرزمین، با رویکرد محتاطانه و پایش مستمر تغییرات ممکن می شود. سرمایه های فرهنگی، احساس تعلق به سرزمین، اخلاق و ابتکار باید به عنوان مبانی دیگر استفاده از سرزمین ما تلقی شوند. همچنین اصلاحات نهادی به منظور برون رفت از موانع نظام دیوان سالاری منابع آب کشور شامل کاهش اختیارات دولت و حرکت به سمت الگوی مشارکتی، اجماع محور، شایسته سالار، شفاف در سیاست گذاری، پاسخگو، اثربخش و کارا، عادلانه و قانون مدار ضروری است
سیر تحول فرهنگ و تمدن درسرزمین آذربایجان (آتروپاتگان) از گذشته تا حال
سرزمین آذربایجان که امروزه شامل استان های آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل و زنجان می باشد یکی از سرزمین های باستانی و مهم ایران است که بر اساس اسناد، مدارک تاریخی و باستان شناسی از هزاران سال پیش محل سکونت اقوام و جوامع مختلف انسانی بوده است. آذربایجان را دروازه مشرق زمین نامیدند و این سخن از اهمیت سوق الجیشی این خطه می باشد. این موقعیت حساس سبب گردیده است که آذربایجان محل وقوع رخدادهای بسیار تاریخی گردد. به گواه تاریخ منطقه غرب ایران، خصوصاً آذربایجان مهد تمدن بشری بوده است. این مقاله با روش کتابخانه ایی به بررسی و مطالعه سرزمین آذربایجان(آتروپاتگان) از لحاظ مردم شناسی و تاریخی پرداخته است.
سیر تحول فرهنگ و تمدن درسرزمین آذربایجان(آتروپاتگان) از گذشته تا حال
سرزمين آذربايجان كه امروزه شامل استان هاي آذربايجان غربي، شرقي، اردبيل و زنجان مي باشد يكي از سرزمین های باستاني و مهم ايران است كه بر اساس اسناد، مدارك تاريخي و باستان شناسي از هزاران سال پيش محل سكونت اقوام و جوامع مختلف انساني بوده است. آذربایجان را دروازه مشرق زمین نامیدند و این سخن از اهمیت سوق الجیشی این خطه می باشد. این موقعیت حساس سبب گردیده است که آذربایجان محل وقوع رخدادهای بسیار تاریخی گردد. به گواه تاريخ منطقه غرب ايران، خصوصاً آذربايجان مهد تمدن بشري بوده است. این مقاله با روش کتابخانه ایی به بررسی و مطالعه سرزمین آذربایجان(آتروپاتگان) از لحاظ مردم شناسی و تاریخی پرداخته است.
چشمه های آب شیرین در خلیج فارس
منبع:
مطالعات خلیج فارس سال اول تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
38-45
چشمه ها از نخستین سرچشمه های آبی هستند که باشندگان نخستین فلات ایران، از آنها بهره برده اند و از روزگاران کهن ساده ترین راه بهره گیری از آبهای زیرزمینی بوده و راهنمای انسان، در پی بردن به سفره های آبدار زیرزمینی، گردیده است. آب شیرین کف خلیج فارس، از کوه های زاگرس سرچشمه گرفته و پس از گذشتن از زیر خلیج فارس در آنسوی، ایجاد چشمه های بسیار پر آبی میکند. یک جریان دائمی از آب شیرین، در زیر خلیج فارس و از سوی ایران به عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس، وجود دارد. هرجا که در اثر فعالیتهای تکتونیک، لایه های دارای آب شیرین، دچار شکستگی میشوند، میتوان شماری از این چشمه ها را از قطر در جنوب خلیج فارس تا شمال کازرون در ایران دید؛ بنابرین، میتوان گفت که پیدایش این چشمه ها، در اثر گسل خوردگی لایه های دارای آب شیرین در کف خلیج فارس است.
مطالعه تحلیلی و تطبیقی نقوش بز در سنگ نگاره های منطقه "شترسنگ" خراسان رضوی با نقوش مشابه در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
89 - 107
حوزههای تخصصی:
سنگ نگاره در ایران دارای پراکندگی های گسترده ای است که با نمونه های کشف شده در سایر نقاط دنیا دارای شباهت ها و تفاوت های ظاهری و مفهومی قابل توجه است. نقوش صخره ای موجود در منطقه"شتر سنگ" یکی از هزاران نمونه سنگ نگاره هایی است که در خراسان شکل گرفته اند، بیانگر زندگی مبتنی بر پایه دامداری و شکارگری انسان عصر پارینه سنگی است. نقوش برجامانده در این صخره ها مانند سایر سنگ نگاره های مناطق مختلف دربرگیرنده نقوش جانورسان و نقوش انسان نماست که در بین نقوش موجود بیشترین نقش را نقش بزکوهی به خود اختصاص داده است. در بین نقوش موجود در سایت "شترسنگ" برخلاف پراکندگی های متنوع نقوش صخره ای در سایر نقاط ایران، نقوش گیاهی، سمبلیک و انتزاعی بندرت مشاهده می شود. در بین نقوش جانورسان، نقش بزکوهی به عنوان یکی از مهم ترین حیوانات در تداوم زندگی بشر حاکی از اهمیت فراوان این موجود است که در نقوش صخره ای منطقه "شتر سنگ"به وفور مشاهده می شود. نقش بز، نماد آب، ماه، آبادانی، فراونی، حاصلخیزی و نماد زندگی است. هدف این پژوهش، معرفی و شناخت سنگ نگاره های منطقه "شترسنگ" با تأکید بر نقش بزکوهی و وجود شباهت ها و تفاوت های شاخص نقوش این منطقه در قیاس با نقوش متنوع سایر مناطق کشور است که تاکنون مورد پژوهش و مطالعه جدی پژوهشگران قرار نگرفته است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این سؤالات است: 1. نقوش بزکوهی در سنگ نگاره های منطقه شترسنگ دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. بین ساختار طراحی، اجرا و تنوع نقوش بزکوهی در منطقه مورد مطالعه این پژوهش چه شباهت ها و تفاوت های شاخصی با سایر نقوش سنگ نگاره های ایران، وجود دارد؟ جستار پیش رو به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. با توجه به ریخت شناسی سنگ نگاره ها و اسناد و مدارک موجود در ارتباط با نقش بز تقریباً در تمامی مراکز فرهنگی دوران پیش از تاریخ در ایران، می توان به این نکته اشاره کرد که نقش بز کوهی در محوطه "شترسنگ" نیز، اغلب به صورت استیلیزه و خلاصه شده بدون اشاره به هیچ گونه تزئیناتی با استفاده از خطوط افقی برای طراحی بدن و چند خط مورب برای طراحی پاها، ترسیم شده است. همچنین، بزهای حک شده درمحوطه مورد پژوهش مانند اغلب نقوش سنگ نگاره های سایر نقاط ایران؛ به صورت نیمرخ با یک شاخ و یا دو شاخ با منحنی های کوتاه و یا بسیار بلند با عدم تناسب نسبت به بدن جانور، طراحی شده است. بزهای نیمرخ اغلب با دو پا طراحی شده اند و در مواردی نیز بزهایی با طراحی سه و چهار پا نیز مصور شده است. بین بزهای مناطق مختلف ایران، به جهت ریخت شناسی یا فرم و نیز محتوی و معنا یکسانی وجود دارد و شیوه حکاکی اغلب سنگ نگاره های ایران و نیز منطقه"شترسنگ" به شیوه پتروگلیف است. باستان شناسان با گاه نگاری نسبی و تقریبی حکاکی و ترسیم سنگ نگاره ها در منطقه "شترسنگ" را به دوره پارینه سنگی نسبت داده اند.
ساخت سیاسی و اجتماعی دولت های بومی فلات ایران و منطقه میان رودان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
139 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش روحول محور این مسأله قرار دارد که «چارچوب ساخت و ماهیت حکومت های بومی فلات ایران از منظر میزان قدرت و نفوذ بنیادهای اجتماعی آن در ساختار قدرت چگونه است و چه نسبتی با حکومت های میان رودان دارد؟». هدف، توصیف ساختار قدرت سیاسی و ارتباط آن با گروه های اجتماعی در تمدن های پیشا آریایی و بین النهرین است. چارچوب تحلیل بر مبنای معیار نحوه اعمال قدرت دولت بر جامعه است که شامل دو نوع ساخت قدرت یک جانبه (یا افقی) و ساختار قدرت دوجانبه (یا افقی) می باشد. روش تحقیق از نوع تطبیقی است که با مقایسه واحدهای اجتماعی کلان به کشف تفاوت ها و شباهت های بین جوامع می پردازد و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی دست اول و دست دوم استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از این است که تمام تمدن های بومی فلات ایران از ساختار سیاسی افقی برخوردار بودند و تنها در جیرفت است که می توان با وضوح کم از احتمال یک دولت متمرکز سخن گفت. در حوزه بین النهرین، تمدن های اکد و آشور از ساختار سیاسی عمودی برخوردار بودند و تمدن های سومر و بابل در دوره نخست ساختار افقی داشتند که به ساختار عمودی در دوره دوم تغییر ماهیت دادند. نتیجه پژوهش این است که می توان از وجود دو سنت سیاسی متفاوت در دو حوزه تمدنی فلات ایران و بین النهرین سخن گفت که اولی مبتنی بر تقسیم قدرت و دومی مبتنی بر تمرکز قدرت بود.
حمام خانه و گرمابه در جهان ایرانی؛ از آغاز تا پایان کار ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شست وشو نزد نگاه معاصر، یکی از مولفه های ارزیابی فرهنگ های کهن برشمرده می شود و از این رو، تحقیق درباره آن، یک ضرورت است. این که ریشه مساله، یعنی درک نیاز به پاک ساختن تن بر چه مبنایی بوده، نخستین گام وارسی موضوع مورد بحث است. در ادامه، پرداختن به این که سازه های مشخص و مرتبط با استحمام از چه زمانی و در کجا پیدایی یافت و چگونه این مساله در جاهای دیگر ظهور کرد، مسیر پژوهشی را بنیاد می نهد. سپس چگونگی رو آوردن به گرمابه و فرهنگ شست وشو با آب گرم، بررسی و نمونه های تاریخی و باستان شناختی آن ها ارزیابی می شود. در این پژوهش دیده شد گرچه طبق اصلی مهم در آیین زرتشتی و در دوران چیرگی این دین، امکان برپایی و نشر فرهنگ استحمام در گرمابه هایی به سبک یونانی-رومی ممکن نبوده است، اما این مساله به مفهوم دور بودن ایرانیان از فرهنگ پاکیزگی نبوده و در این باره، شاهدهای جالب توجهی در اختیار است. این مساله حتی درباره وجود مکان های اختصاصی برای شنا نیز قابل اثبات است. در حقیقت، تنوع فرهنگ های ایرانی و انیرانی رایج در فلات ایران، دروازه هرگونه نتیجه گیری یک سویه در این زمینه را مسدود می کند. مقاله پیش رو نشان می دهد که در فرهنگ زرتشتی، در کنار وجود شیوه ای از فضاسازی جهت تسهیل استحمام با آب سرد، نوعی از گرمابه نیز پدید آمد که با ساختار رومی متفاوت بود. هم چنین بیان شد که در محتوای اساطیر ایران باستان نیز ارزشمندی فرهنگ شست وشو قابل پیگیری است و این می تواند بنیادی بر وارسی های میدانی-تطبیقی آن در گستره باستان شناسی اساطیر باشد
بررسی دو دیدگاه حضور آریاییان و فرهنگ آنان درفلات ایران«از عصر آهن» یا «پیش از آن»؛ طرح یک دیدگاه سوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این چند دهه و به ویژه دو دهه اخیر، بحث بر سر این که، زمان ورود جمعیت های آریایی به فلات ایران در چه عصری بوده، یکی از موضوعات جدالی دنیای تاریخ پژوهی و باستان شناسی ایران است. در این باره دو دیدگاه معروف تاریخی-باستان شناختی وجود دارد که در یکی که رایج تر است، ورود آریاییان مرتبط با عصر آهن و اواخر هزاره دوم پیش از میلاد دانسته می شود. نظریه دیگر، پیشینه حضور مردمان یادشده در فلات را به ادوار پیش از عصر آهن نسبت می دهد. مقالات گیرشمن، کامرون، دایسون و یانگ، پایه بررسی تفسیرهای صورت گرفته در دیدگاه نخست و جلد سوم دانش نامه کاشان، مبنای تحلیل ادله دیدگاه دوم در این مقاله را تشکیل داده اند. مقاله پیش رو، ضمن بررسی و نقد ادله نظریه نخست، به واکاوی دلایل انتقادی دیدگاه دوم، به مستندات مطرح شده در کتاب دانش نامه کاشان نیز می پردازد و مولفه های آن را تحلیل می کند. این امر از یک سو، با استفاده از ابزارهای موجود در نگرش باستان شناسی اساطیر و از سوی دیگر، با برقراری یک مطالعه تطبیقی- تحلیلی میان داده های استنادشده در هر دو نظریه و داده های موجود در منابع مکتوب میان رودانی که از چشم هر دو سو نادیده گرفته شده اند، صورت می گیرد و سپس با بیان نقاط قوت و ضعف هر دو دیدگاه، نظریه سومی را با حالت میانجی مابین دو دیدگاه مطرح می کند. پژوهش کنونی، نشان داد که دلایلی وجود دارند که هر دو نظریه، در رابطه با برخی از مناطق، نگاهی درست را مطرح کرده اند، ولی این نگاه در همه مناطق فلات ایران، قابل پیگیری و اثبات نیست.
باستان شناسی فیروزه: انسان، سنگ و رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمین شناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسان ها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهره برداری می کرده اند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانی زایی مس هستیم وجود داشته و استفاده می شده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشان دهنده بهره برداری بومی در این نواحی است. نمونه های باستان شناسی نشان می دهد انسان ها در دوره های نوسنگی، مس سنگی و مفرغ از آن استفاده می کرده اند. در دوره تاریخی و خصوصاً بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گسترده ای و احتمالاً با لایه های معنایی متفاوتی از آن بهره می برده اند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلی اش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزه های مرغوب از نامرغوب و منشأ آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیده ای طبیعی است آنگاه که درباره شکل گیری، عناصر تشکیل دهنده و بافت طبیعی آن بحث می شود. فیروزه پدیده ای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روش های باستان شناسی انسان شناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخش هایی از مقاله استفاده شده است.
گزارش مقدماتی بررسی و شناسایی باستان شناختی شهرستان کمیجان، استان مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
51 - 72
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به نقش مناطق بینابینی در برهم کنش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از مسائل مهم مورد توجه پژوهشگران باستان شناس است. در این میان، بررسی های باستان شناسی نقش مهمی در شناخت تاریخ تحولات سیاسی و فرهنگی در مناطق گوناگون دارد. در این راستا، یکی از اهداف بررسی و مطالعه شهرستان کمیجان، دستیابی به نقش مناطق بینابینی در تاریخ تحولات ادوار مختلف زندگی انسان در منطقه است. شهرستان کمیجان منطقه ای حائل بین مرکز فلات ایران و زاگرس بوده و به عنوان منطقه ای بینابینی در تبادلات فرهنگی از گذشته ایفای نقش نموده است. منطقه پیشگفته از نقطه نظر ریخت شناسی از یک دشت هموار و وسیع با سلسله کوه هایی در اطراف آن تشکیل شده است. محدوده دشت مذکور که از غرب به دشت فامنین همدان، از شرق به دشت فراهان و از جنوب به دره سرسبز شراء محدود می گردد. در مقایسه با مناطق پایکوهی و میانکوهی در دوره های مختلف زمانی پذیرای جوامع مختلف انسانی بوده و نقش عمده ای در ارتباطات منطقه ای بر عهده داشته است. رودخانه قره چای مهمترین رودخانه جاری در این منطقه است که در بخشی از دشت جریان پیدا می کند. بررسی و شناسایی باستان شناسی شهرستان کمیجان در سال ۱۳۸۶ در وسعتی به مساحت ۱۶۲۵ کیلومتر مربع به انجام رسید. در نتیجه بررسی های صورت گرفته مجموعه ای متشکل از ۹۰ اثر تاریخی شامل محوطه ها، تپه های باستانی، سنگ نگاره ها و بناهای تاریخی شناسایی شدند که از نقطه نظر تاریخگذاری در محدوده ای بین دوران پیش از تاریخ تا قرون معاصر جای گرفتند.
مقدمه ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعه موردی سفالینه های منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
52 - 67
حوزههای تخصصی:
چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه های گوناگون فلات ایرانِ پیش ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت ، فاصله جغرافیایی و هم جوارنبودن مناطق شمال باختری و جنوب خاوری ایران با یکدیگر ، براساس شواهد باستان شناختی و نقاشی های رنگی روی سفالینه ها، همگونی ها و شباهت های قابل توجهی در نقش مایه ها دیده می شود و بنابراین با این پرسش مواجه می شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیه پیشنهادی این پژوهش این است که علی رغم نظریه «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش ازتاریخ می دانست، این تشابهات را می توان در چهارچوب نظریه «جامعه بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی اشتروس تبیین کرد. طبقه بندی نقش مایه ها ، اساس روش شناختی این پژوهش را تشکیل می دهد؛ نقوشِ روی سفالینه ها -براساس توصیف و دسته بندی گونه شناختی نقش مایه ها و گاه نگاری نسبی آن ها- به تفکیک مناطق طبقه بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن ها بررسی شده است . لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان شناختی (کانتکست) و نیز گونه شناسی فرم و شکل سفالینه ها بحث نشده است. همانندیِ نقش مایه های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین های شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایران، براساس نظریه جامعه بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم گرایی در بستر نظریه مردم شناختی ساختارگرایی لِوی اشتروس تفسیرپذیر است.
بررسی جغرافیای تاریخی راه ابریشم و نقش برجسته ایران در شکل گیری آن
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶
6 - 17
حوزههای تخصصی:
راه ابریشم گذرگاه صلح، بازرگانی جهانی و کانال جابه جایی ایده ها، اندیشه ها، آگاهی ها، باورها و یکی از بزرگترین راههای بازرگانی جهان است. این راه با گذشتن از چندین کشور بزرگ و گسترده، با ارزش ترین پل میان مردمان و سرزمین های آن روزگاران بوده و حوزه های تمدن ایران، چین، هندوستان، میان رودان و ورا رودان را به هم پیوند داده و سده هایی چند، این بار سنگین تاریخی را بر دوش داشته است. امروزه گرچه کشورهای بزرگ باستان را مرزهای تحمیل شده پاره پاره کرده است، اما فرهنگ و آیین مردمان این سرزمین های نوین، از یک سرچشمه سیراب می شود. انگیزه این یگانگی را باید در پیوندهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این ملتها جستجو کرد. در این جستار از چین تا ایران و از ایران تا روم، داده ها و ستاده ها به چند کالای مادی بسنده نمی شده است، بلکه آنچه اندیشه و دست مردمان فراهم می آورده، پراکنده می گردیده است. از فرآورده های طبیعی و صنعتی گرفته تا دست آفریده های بومی و آیین های ملی و آسمانی این همه نشانگر ارزش بزرگ راهی است، که خاور را به باختر پیوند می داد. امروزه بیش از هر زمان دیگری در دوران معاصر، همگرایی میان کشورهای هر منطقه از جهان ضروری است و هرگونه تلاشی در راستای پیوندهای گوناگون، می تواند بار دیگر زمینه ساز گشایش بزرگ راهی باشد که پیوند میان ملتها را استوارتر سازد.
کم فشارهای گرمایی فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
93 - 113
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه با استخراج داده های بازتحلیل شده ی مرکز اروپایی (Ecmwf)، با دقت مکانی 125/0 درجه (10 کیلومتر) در بازه ی زمانی سه ساعته طی دوره ی آماری 30 ساله (2019-1987) به شناسایی سازوکار الگوهای میدان فشار، دمای 2 متری، باد 10 متری و ارتفاع ژئوپتانسیلی و همچنین کمیت های دینامیکی مانند تاوایی نسبی، واگرایی، سرعت قائم در وردسپهر زیرین و میانی پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان از وجود سامانه های کم فشار مستقل گرمایی به صورت سلول های منفرد و با ابعاد محلی در میان چاله ها و دشت های فلات ایران منطبق بر هسته های گرم دارد. نظریه ی موجود که شرایط کم فشاری مناطق مرکزی ایران به ویژه در جنوب شرق و شرق آن ، حاصل توسعه و گسترش مکانی سامانه ی گنگ (پاکستان) است، مورد تردید قرار گرفت. به عبارت دیگر، در بطن کمربند کم فشار گسترده ی جنوب آسیا تفاوت شرایط توپوگرافیکی، جغرافیایی و پوشش سطحی منجر به تفاوت تابش گیری و شکل گیری مراکز کم فشار محلی شده است. این سلول های کم فشارِ مستقل شامل سامانه های کم فشاری دشت کویر، کویر لوت، بیابان ریگستان (افغانستان)، فلات بلوچستان (پاکستان) و جازموریان است. کم فشار ریگستان و کم فشار کویر لوت از لحاظ میزان فراوانی وقوع، بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. بیشینه ی ارتفاع این کم فشارها در لوت و ریگستان تا حدود تراز 500 هکتوپاسکال است. گرمایش فلات ایران در فصل گرم سال موجب تقویت فراوانی، گستره و شدت آن ها شده و اوج گیری آنومالی منفی فشار در ساعات میانی روز مبیّن نقش واداشت تابشی امواج طول موج کوتاه خورشیدی در تقویت چرخندی آن هاست. برش قائم کمیت های دینامیکی تاوایی نسبی و سرعت قائم حاکی از گسترش محدود آن ها به عمق وردسپهر و سازوکار حرارتی شان است و تغییرات مثبت و منفی این کمیت ها به صورت سلول های مجزا، ماهیت منطقه ای آن ها را تأیید می کند. شکل گیری این کم فشارها در مجاورت سامانه های پرفشار حرارتی کوهستانی سبب محدودیت گسترش مکانی و یکپارچگی به شکل یک سامانه ی وسیع فشاری روی دشت های داخلی شده است.
مروری بر پراکندگی اشیاء سفالی معروف به گوپال در فلات ایران
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
197 - 226
حوزههای تخصصی:
کرانه ها و پس کرانه های پهنه دریای پارس بخش بزرگی از جنوب ایران است که درطول تاریخ موردتوجه بوده و استقرار های بسیاری در این بخش از ایران شکل گرفته است. موقعیت و شرایط جغرافیایی نقش مهم و تعیین کننده ای در شکل دادن تجارت، اقتصاد و اوضاع اجتماعی دریای پارس داشته است. این دریای نیم بسته ازنظر وضع طبیعی و اقتصادی و موقعیت نظامی و سیاسی دارای ارزش به سزایی است؛ همان طورکه حیات اقتصادی و اجتماعی بین النهرین به دو شاهرگ آبی آن، یعنی دجله و فرات وابسته است و همان گونه که رود نیل نقش اصلی و کلیدی را در تاریخ مصر بازی می کند، به همان نسبت دریای پارس را می توان گلوگاه مهم و حیاتی تاریخ و تمدن و اقتصاد ایران دانست. این دریای کوچک و زرخیز در طول هزاران سال هم چون سفره ای پر نعمت آغوش خود را بر ایرانیان و دیگر ملل مجاور باز کرده تا ساکنان سواحل آن، از ذخایر متنوع و گوناگونش بهره مند شوند. پژوهش حاضر به معرفی اشیاء سفالی که به گوپال مشهورند و بیشتر در نیمه جنوبی ایران، به ویژه در کرانه ها و پس کرانه های دریای پارس به وفور یافت می شوند، پرداخته است. علت نام گذاری این اشیاء سفالی دقیقاً مشخص نیست. نمونه های اولیه اشیاء مذکور از بوشهر و خوزستان گزارش شده است. طی مطالعات حاضر در کرانه ها و پس کرانه های شمالی دریای پارس تعداد بسیاری از این اشیاء مورد شناسایی قرار گرفته است. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و بازدید میدانی از برخی محوطه های حوزه موردمطالعه استفاده شده است. پرسش های اصلی پژوهش حاضر عبارتنداز: گوپال ها به چه بازه زمانی قابل تاریخ گذاری هستند؟ کاربرد گوپال چیست؟ پراکنش گوپال ها در چه مناطقی است؟ علاوه بر معرفی گوپال ها و بررسی ویژگی فنی آن ها درباره کاربرد و تاریخ گذاری نسبی این اشیاء بحث شده و نقشه پراکنش این اشیاء در فلات ایران ارائه شده است.