هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق سال 12 بهار 1403 شماره 43 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

نقطه نظر/ سرمقاله: سنت جاهلی یا سنت الهی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنت سنت گرایان هنر مقدس سنت اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۵۰
در طول 45 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال مطالبات هویت مدار از سوی جامعه، جریانی که ریشه آن در غرب معاصر کاشته شده بود، به یکی از صحنه گردان های اصلی سیاست گذاری رسمی هنر علی الخصوص در مراکز دانشگاهی تبدیل شده است. این جریان که در ایران توسط سیدحسین نصر نمایندگی می شد، از پیش از انقلاب با مدیریت دفتر فرح پهلوی اقدام به جریان سازی های هنری کرده بود و پس از پیروزی انقلاب شاگردان و وابستگان این تفکر با بهره گیری از زبان دینی و عرفانی سنت گرایان، خود را نماینده مطالبات جامعه دینی ایران معرفی کردند و در خلاء ارزیابی دقیق و کم بها دادن به هنر از سوی مدیریت کشور توانستند تأثیراتی بزرگتر از اندازه علمی و جمعیتی خود بر سیاست گذاری هنر کشور برجای گذارند. حضور تعیین کننده وابستگان این تفکر که اغلب به عنوان صاحب نظر و نه هنرمند شناخته می شوند، در دستگاه های سیاست گذاری و آموزشی کشور، مؤید این نظر است.به ادعای سنت گرایان، اساس  اندیشه آنان، مجموعه حقایقی است که شمول تاریخی و جغرافیایی همه گیر دارد. حدود یک قرن پیش رنه گنون فیلسوف فرانسوی این مسلک را ایجاد کرد و سپس توسط کوماراسوامی هنرشناس و حکیم سریلانکایی و شوان، لینگز، نصر، پالیس و... تبدیل به مکتبی در نظریه پردازی و فلسفه هنر شد. مکتب سنت گرایی از دانش مقدس و سنت های معتبر ازلی سخن می گوید و به حقیقتی فراطبیعی، مشترک و جهانی در بطن ادیان اشاره کرده و آن را حکمت خالده یا «جاویدان خرد» نامیده است. روش این مکتب دین شناسی تطبیقی دوران معاصر است و در جهان اسلام با تصوف و عرفان های محلی پیوند برقرار کرده و از سوی دیگر با عرفان شرق دور که متفاوت از ادیان ابراهیمی است، گره خورده است. سنت گرایان در ایران ذیل مباحث هنر و معماری اسلامی به نظریه پردازی پرداخته و با ابداع اصطلاحات حکمت هنر اسلامی، هنر دینی، هنر قدسی و هنر مقدس مطالبی شاعرانه، احساسی و به دور از منطق و استدلال خلق کرده و در امور مسلم اعتقادی و تاریخی، تفسیر خود از هنر و معماری اسلامی را سراسر با رمز و رازهای عجیب و غریب خودبنیاد درآمیخته اند. برخی از سنت گرایان ضمن آشنایی با صورت هنر و معماری اسلامی در سفر به مغرب عربی، مصر، چین و هند به اتکای زمینه هایی که از مسیحیت و یهودیت داشته اند، اسلام را از طریق فرقه های صوفیانه پذیرفتند. چنانکه شوان در الجزایر به طریقت شاذلیه پیوست. بورکهارت در مراکش به اسلام ایمان آورد و به طریقت شاذلیه درقاویه سرسپرد و پس از آشنایی با شوان به سنت گرایان پیوست. گنون پس از آشنایی با آموزه های شرقی با تمرکز بر شرق به سنت، کلیت و نگاه عام در ادیان هندو، مسیحیت، اسلام و بودیسم می پردازد. درواقع این طیف از اندیشمندان با تکیه بر فلسفه و عرفان ادیان بزرگ جهان مانند مسیحیت، اسلام و یهود، آئین های بودا، جین، تائو و شین تو آنها را دارای حقیقت مشترک دانسته و به امر باطنیِ مشترک بین ادیان و آئین ها معتقدند. بدیهی است که سنت های موجود در هر یک از این ادیان و باورها تغییر و تحولاتی داشته و علی رغم نکات مشترک یا جوهر مشترک به زعم سنت گرایان (حکمت خالده) تدریجاً تفاوت هایی شگرف پیدا کرده اند. سنت اسلامی طبق نص قرآن کریم و روایات معتبر و متفاوت از دیگر سنت هاست. چنانچه  با دید مثبت به فعالیت سنت گرایان غربی نگریسته شود خطای عمدی چندانی متوجه آنان نیست چرا که با طریقت های صوفیانه و فرقه های مختلف در ممالک دیگر آشنا شده و عرفان شرق دور و هندویی را نیز تجربه کردند و به نوعی به وحدت شکلی ادیان رسیدند و از زاویه هنر و معماری و تقدس گرایی به استناد ظاهر هنرها داستان سرایی کرده اند. اما چگونه می توان پذیرفت که دکتر سیدحسین نصر، مسلمان ایرانی و فیلسوف و عارف به این ادعاهای سراپا عجیب وغریب و گنگ و نامفهوم صحه بگذارد و  مُرید شوانِ فرقه گرا و مبدع طریقت مریمیه باشد؟ ادامه روند افکار و آراء سنت گرایان دامن گیر محافل هنری و دانشگاه های هنر و معماری ایران شد و تاکنون درگیر این معضل هستیم. نقد آراء ایشان دریچه ای بر شناخت حقیقت هنر و معماری دوران اسلامی ایران و جهان می گشاید و زمینه برتری منطق و استدلال بر احساسات کور خواهد شد.
۲.

بررسی همانندی سرپوش ها در الگوهای پوششی و معماری (گزارش همانندی هشت الگوی سرپوش انسانی با سرپوش های معماری در کاخ توپکاپی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوهای معماری الگوهای پوششی ناخوداگاه تباری انسان انگاری توپکاپی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۴
برای رمزگشایی از خاستگاه نقش ها و آرایه های هنری، لازم است علاوه بر شناخت تمایلات عمده ذهن انسان، روند دادوستد شکلی بین هنرهای خویشاوند هم، مورد بررسی قرار گیرد تا با آشکارشدن اشتراکات ریخت شناسانه، امکان تحلیل منطقی آن ها فراهم شود. به نظر می رسد فهم رازهای شکلی هنر سرپوش سازی که در دو حوزه و مقیاس متفاوت پوششی و معماری کاربرد دارد از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با مقایسه خطوط اصلی آثار به جای مانده این دو هنر، در پی پاسخ به پرسش های زیر است: چه میزان از اشتراکات در مقابله شکلی سرپوش های معمارانه و کلاه های مورد استفاده مردم در یک برش تاریخی، قابل شناسایی است؟ چه الگوهای مشترکی بین سرپوش های پوششی دوره عثمانی قرن 16 تا 19 و سرپوش های عناصر و اندام های معمارانه کاخ توپکاپی استانبول وجود دارد؟ این پژوهش با نشان دادن همانندی های شکلی بین سرپوش های پوششی یک دوره تاریخی و سرپوش های معماری هم عصر آن در کاخ توپکاپی، بر آن است تا ضمن رمزگشایی از ابهامات شکلی، نشان دهد چگونه تجربه های کاربردی و کامیابی های زیبایی شناختی، تحت تأثیر ناخودآگاه تباری، از یک هنر به هنر دیگر دست به دست می شود. مطالعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و با رویکرد روان پویایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نمونه های آماری سرپوش های پوششی از حوزه فرهنگی عثمانی قرون 16 تا 19 و نمونه های معماری از کاخ توپکاپی استانبول انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد دست کم هشت الگوی همانند در بین الگوهای سرپوش مردمان این سرزمین در دوره عثمانی و سرپوش های اجزای تزئینی و ارکان معماری قابل تشخیص است. به نظر می رسد خوگیری به موتیف های آشنا تحت تأثیر مانایی آن ها در ناخودآگاه تباری، زمینه ساز بروز این پسند دیداری و این سوگیری زیبایی شناختی شده باشد.
۳.

بازیابی بن مایه و سیر تحول نقش عقاب دوسر در هنر ایران از دوره باستان تا سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران باستان سلجوقیان عقاب دوسر هنر اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
در تمدن های باستانی هم چون ایران و بین النهرین، نقش عقابی دیده می شود که دارای دوسر-به سمت راست و چپ متمایل گشته- و با بال های گشوده است. تداوم به کارگیری این نقش تا دوره اسلامی در ایران و آناتولی باعث شد تا به عنوان نماد ملی، در دوره سلجوقیان مطرح شود. این نقش نشان دهنده تسلط بر غرب و شرق و مفهوم ضمنی قدرت و پادشاهی است. منابع موجود، بن مایه این نقش را به تمدن هیتی ها در هزاره دوم ق.م منسوب و آن را تحت تأثیر هنر بین النهرین می دانند، درحالی که در هنر ایران دارای پیشینه بسیار کهن تری است. بررسی و تحلیل این نقش با توجه به اهمیت امروزه آن به عنوان نمادی بین المللی، انتساب پیشینه آن به دیگر تمدن ها در منابع و مفاهیم نهفته در این نقش؛ ضرورت مطالعه آن را دوچندان کرده است. هدف این پژوهش، ریشه یابی و یافتن سیر تحول و تطور نقش فرم و محتوای عقاب دوسر در هنر ایران باستان تا دوره سلجوقی است. هم چنین شناسایی عوامل مهم در ترسیم این نقش در هنر ایران، هدف دیگر پژوهش است که برای نخستین بار در منابع داخلی و خارجی انجام می پذیرد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای-اسنادی انجام پذیرفته است. یافته ها نشان داد که این نقش، برای نخستین بار در هزاره چهارم ق.م در ایران و در سفال تل باکون-یک هزاره قبل از هنر بین النهرین- دیده شده است. حضور اساطیر، مذاهب و آیین های کهن ایرانی، باورهای عامیانه به شاه، ادبیات به ویژه شاهنامه از دلایل حضور این نقش در هنر پیشااسلامی ایران و تداوم آن تا دوره اسلامی است.
۴.

واکاوی قدرت در تولید قالی های بی بی باف منطقه چالِش تُر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت میکروفیزیک بی بی ها قالی های بی بی باف فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۶۱
فرش یکی از اصیل ترین هنرهای سنتی ایران به شمار می رود که مطالعه و بررسی آن نشان می دهد در پس صورت زیبا و چشم نواز آن نظام های قدرت و گاه بی رحمی وجود دارد، که نقش به سزایی در اوج و افول آن دارد. منطقه چالش تر از توابع استان چهار محال و بختیاری در جغرافیای فرش ایران، مملؤ از اتفاقات گفتمانی است که تنها در سایه توجه به فرامتن، بافت و زمینه ایجاد متن قابل بررسی هستند؛ در این خصوص بی بی ها گروهی از بانوان تأثیرگذار به عنوان یک میکروفیزیک قدرت در تولیدات قالی های بی بی باف، نقش به سزایی داشتند. میکروفیزیک قدرت، جریان های کوچک و ریزقدرت هایی هستند ک ه در سطوح کوچک تر و پنهان جامعه، به شکل های بوروکراتیک، انضباطی و روانی منتشر و بازتولید می شوند. در عصر قاجار میکروفیزیک های قدرت نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی داشتند. قدرت بانوان خوانین بختیاری در چالش تر، در ادامه قدرت بانوان دربار، عامل اصلی خلق و تولید ژانر خاصی از قالی در این منطقه شد، که به همین نامِ قالی های بی بی باف، شهرت دارند. مهم ترین ویژگی های قالی هایی که به دستور بی بی ها بافته می شد، این بود که با تحولات فرهنگی و سیاسی همراه و صورت بندی های معرفتی و گفتمانی را در دل خود جای داده است. واکاوی نقش بی بی ها به عنوان یک ساختار میکروفیزیک، در قالی بی بی باف مسئله این پژوهش است، که سعی شد با بررسی عوامل سیاسی جاری در نظام قدرت خوانین بختیاری، علت شکل گرفتن ریزقدرت بی بی، بررسی و سپس نقش سازنده بی بی ها به عنوان یک نهاد قدرت در تولید قالی مورد پژوهش، قرار گیرد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که نقش قدرت بی بی ها در تولید قالی های معروف به بی بی باف به چه نحوی بوده است؟ در این جستار با استناد به مبانی نظری مفاهیم قدرت نزد میشل فوکو تحولات قالی بی بی باف، در قالب قدرت- مقاومت، قدرت- دانش و قدرت- رابطه در ذیل گفتمان قدرت فوکو، بررسی و تحلیل شدند. نتیجه قابل تأمل این بود که قدرت اقتصادی، سیاسی و مدیریتی بی بی ها یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده این نوع قالی هاست. 
۵.

تحلیل نگاره «ازدواج رام و سیتا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حماسه عاشقانه هند رامایانا رام سیتا نگاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۶۸
شاید در میان آثار ادبی باستانی هندوستان، دو منظومه رامایانا و مهاباراتا از اهمیت بیشتری دارند و از ارکان اصلی ادبیات حماسی این کشور هستند. این حماسه زندگی راما، فرزند محبوب دشرت، پادشاه سرزمین کوشالا را در تبعید به همراه همسرش سیتا روایت می کند. از این دو شخصیت به عنوان سمبل پاکی و سعادت در آیین هندو یاد می شود. هنرمندان راجستانی نگاره ای از مراسم عروسی رام و سیتا به تصویر کشیده اند که دارای ویژگی اصلی نقاشی سبک هندو، یعنی تأکید بر نمادپردازی رنگ ها است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی تحلیلی نمادها و ویژگی های به کار رفته در این نگاره، به روش توصیفی-تحلیلی است. هنرمندان این اثر، از رنگ ها برای وضوح بیشتر تصاویر استفاده کرده و به نمادین بودن آنها توجه ویژه ای نشان داده اند. هر رنگ با توجه به هویت خود استفاده شده و عناصری مانند معماری بنا و نحوه قرارگرفتن پیکره ها به صورت کاملاً حساب شده در تصویر جای گرفته اند. تزئینات پیکره ها و سایر عناصر موجود در این نگاره به جهت ترکیب بندی مناسب، گردش چشم ، حفظ جایگاه شخصیت ها از اصول خاصی پیروی کرده اند و ترکیب بندی کل نگاره به نحوی تداعی کننده آداب و رسوم مراسم عروسی در هندوستان است.
۶.

مقدمه ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعه موردی سفالینه های منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوران مفرغ فلات ایران نظریه جامعه بزرگ شرق نظریه موزائیک اقوام و اقالیمِ ایران پیشاتاریخ ساختارگرایی لِوی اشتروس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۷۷
چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه های گوناگون فلات ایرانِ پیش ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت ، فاصله جغرافیایی و هم جوارنبودن مناطق شمال باختری و جنوب خاوری ایران با یکدیگر ، براساس شواهد باستان شناختی و نقاشی های رنگی روی سفالینه ها، همگونی ها و شباهت های قابل توجهی در نقش مایه ها دیده می شود و بنابراین با این پرسش مواجه می شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیه پیشنهادی این پژوهش این است که علی رغم نظریه «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش ازتاریخ می دانست، این تشابهات را می توان در چهارچوب نظریه «جامعه بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی اشتروس تبیین کرد. طبقه بندی نقش مایه ها ، اساس روش شناختی این پژوهش را تشکیل می دهد؛ نقوشِ روی سفالینه ها -براساس توصیف و دسته بندی گونه شناختی نقش مایه ها و  گاه نگاری نسبی آن ها- به تفکیک مناطق طبقه بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن ها بررسی شده است . لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان شناختی (کانتکست) و نیز گونه شناسی فرم و شکل سفالینه ها بحث نشده است. همانندیِ نقش مایه های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین های شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایران، براساس نظریه جامعه بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم گرایی در بستر نظریه مردم شناختی ساختارگرایی لِوی اشتروس تفسیرپذیر است.
۷.

تحلیل اسطوره ای جنگ بزرگ در نگاره های شاهنامه شاملو بر مبنای نظریه آرکی تایپی نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه نگاری تحلیل اسطوره ای جنگ بزرگ شاهنامه شاملو نورتروپ فرای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۸۹
هنر هر ملت ریشه در باورها و اعتقادات و اساطیر مردمان آن دارد و رمزگشایی آن نیازمند شناخت اسطوره های آنان است. نقد اسطوره ای، رویکردی میان رشته ای است که بر پایه انسان شناختی، روان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، به تأویل اثر ادبی و شناسایی بن مایه های اسطوره ای موجود در آن اثر می پردازد. ازآنجاکه شاهنامه فردوسی، دارای درونمایه ای عمیقاً اسطوره ای است، به طرز آشکاری در خود قابلیت تحلیل آرکی تایپی دارد. این پژوهش سعی بر آن دارد، با تمرکز بر دیدگاه نورتروپ فرای، به تفسیر و تحلیل کهن الگوی جنگ بزرگ در شاهنامه بپردازد و بدین لحاظ، نگاره های منتخب در این جستار را بر اساس الگوهای ساختارگرایانه، بررسی می کند. دیدگاه فرای مبنی بر روح زمانه است و تأکید دارد، با یک طبقه بندی فراگیر، ادبیات و هنر را در قالب فضایی قرار دهد که سمبول های آرکی تایپی و چرخه فصول ایجاد می کنند. برای دستیابی به این منظور، ابتدا تعاریف نظری و نحوه شکل گیری اسطوره ها مطالعه خواهد شد و سپس جامعه آماری معرفی و توصیف می شود. در ادامه، با استفاده از نظریه فرای به عنوان رویکرد قالب، تحلیل آثار انجام می شود. نتیجه پژوهش مشخص کرد، روایت جنگ بزرگ و نگاره های منتخب شاهنامه شاملو میزان قابل توجهی، با نظریه نقد اسطوره ای فرای همنشینی دارد و سمبول های آرکی تایپی فرای که سه گونه تصاویر بهشتی، دوزخی و قیاسی هستند، درصد بالایی از نگاره های منتخب شاهنامه شاملو را پوشش می دهند. به این ترتیب، می توان چنین نتیجه گرفت که بن مایه ها و مضامین اسطوره ای و کهن الگویی در مراحل و عناصر نگاره ها، قابل شناسایی هستند و این تصاویر پیام رسانانی هستند که نحوه نمایش معانی و سمبل های کهن الگویی را در سطوح مختلف ادبی و بصری انتقال می دهند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵