مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شمال غرب ایران
حوزه های تخصصی:
جاده تبریزـ مرند، در بخشی از مسیر خود با عبور از گردنه استراتژیک پیام، جلگه صوفیان و تبریز را به دشت مرند ارتباط میدهد. در این مسیر، جاده از زمینهایی عبور میکند که ارتفاع زیاد، گسترش نهشتههای سطحی کواترنر، دامنههای ناپایدار و فعالیت فرایندهای ژئومورفولوژیکی متعدد از ویژگیهای آن است. علاوه بر این، وقوع سیلابها و روانههای خردهسنگی، حرکات تودهای، وجود گسلهای فعال، فرسایش قهقرایی و عملکرد نادرست انسان در بهرهبرداری از امکانات منطقه، اجرای طرحهای عمرانی از قبیل راهسازی را با مشکلاتی مواجه ساخته است. شناسایی دقیق مسیر و ارزیابی ژئومورفولوژیکی آن، بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، اهداف این تحقیق را شامل میشوند. این تحقیق اهمیت توجه به فرایندهای ژئومورفولوژیکی را در مهندسی راهسازی و همچنین برنامهریزیهای آمایش سرزمین در مناطق مشابه، تبیین میکند و بر توانایی و نقش دادههای ژئومورفولوژیکی در طراحی راههای ارتباطی تأکید دارد.
نقش عوامل غیررودخانه ای در تغییرات مورفولوژی مسیر آبراهه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع مختلف مورفولوژی مسیر آبراهه ها در رودخانه های کوهستانی نتیجه واکنش این آبراهه ها به عوامل رودخانه ای و غیررودخانه ای است. حوضه آبریز باغلار یکی از سیستم های رودخانه ای دامنه شمالی میشوداغ در شمال غرب ایران است که وقوع اسارت و حرکات توده ای، و نقش آنها در تغییر شکل مسیر رودخانه، موضوع این مقاله است. در این مقاله با اتکا به یافته های میدانی و بر اساس تقسیم بندی های موجود در مورد انواع مورفولوژی مسیر آبراهه ها، مورفولوژی بخش های مختلف آبراهه ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، چهار نوع مورفولوژی آبراهه ای مسطح، پله - حوضچه بر روی سنگ مادر، پلکانی و پلکانی - حوضچه ای تشخیص داده شده است. تفاوت در ویژگی های بستر مسطح رودخانه در قسمت های مختلف مسیر، تشکیل آبراهه های پلکانی - حوضچه ای و وقوع آشفتگی های دوره ای در جریان رودخانه، تغییر بستر مسطح رودخانه به بستر پله - حوضچه در بخشی از مسیر و تشکیل آبراهه هایی با بستر پلکانی، از جمله آثار عوامل غیررودخانه ای (اسارت و ناپایداری های دامنه ای) در مورفولوژی آبراهه های رودخانه باغلار هستند. انجام چنین مطالعاتی می تواند به ارزیابی بهتر واکنش رودخانه به تغییرات گوناگون در پهنه حوضه آبریز و تامین اطلاعات پایه برای طرح های آمایش سرزمین، حفاظت محیط زیست و کنترل سیلاب کمک کند، و شناخت و دخالت دادن عوامل غیررودخانه ای راه را برای طرح معادله هایی کاملتر برای برآورد میزان حمل بار بستر در رودخانه های کوهستانی فراهم می کند.
تحلیلی بر نیازهای سرمایشی و گرمایشی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، داده های ماهانه نیازهای سرمایشی و گرمایشی 28 ایستگاه هواشناسی شمال غرب کشور طی دوره آماری 20 ساله از سال 1984 تا 2003 با استفاده از روش های آماری، ابزارهای مشاهداتی نقشه و نمودار، مورد بررسی قرار گرفت و توزیع فضایی و مکانی این مقادیر تحلیل گردید. همچنین با استفاده از سامانه جدید پهنه بندی اقلیمی از دیدگاه نیازهای سرمایشی ـ گرمایشی محیط، منطقه مورد مطالعه پهنه بندی شد و نقشه پهنه بندی اقلیمی شمال غرب ایران بر پایه طبقه بندی های فوق، در محیط GIS ارائه گردید. در بررسی تاثیر عوامل مستقل بر نیازهای سرمایشی و گرمایشی در منطقه، معلوم گردید که دریای خزر به جز بر باریکه ساحلی این پهنه آبی تاثیری ندارد، ولی عرض جغرافیایی و ارتفاع بر نیازهای گرمایشی و سرمایشی مؤثرند. نتیجه مطالعه نشان داد که به ازای افزایش هر درجه عرض جغرافیایی 622/0 درجه ـ روز، نیازهای گرمایشی افزایش می یابد و 651/0 درجه ـ روز از میزان نیازهای سرمایشی کاسته می شود. همچنین معلوم شد که در دهه دوم آماری در نقاط مرتفع منطقه، به طور متوسط 317 درجه ـ روز از میزان نیازهای گرمایشی کاسته شده است. به طور کلی می توان گفت که شرایط یکسانی از نظر نیازهای سرمایشی و گرمایشی در منطقه مورد مطالعه حاکم نیست، به طوری که نتیجه پهنه بندی، وجود 11 طبقه متفاوت اقلیمی از دیدگاه نیازهای گرمایشی و سرمایشی را نشان می دهد.
پهنه بندی فرایندهای هوازدگی سنگ ها براساس مدل های پلتیر در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوازدگی زمانی رخ می دهد که سنگ های سطحی زمین بر اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی شکسته می شوند و یا تغییر شکل می دهند. این عمل می تواند به وسیله باد، آب، اقلیم، عوامل گیاهی و جانوری صورت گیرد .
این مطالعه براساس مدل های لویس پلتیر قرار دارد که در این مدل ها از دو متغیر متوسط دما و بارش سالانه استفاده شده است . پلتیر با استفاده از این دو متغیر هفت مدل را مشخص کرد که می توانند انواع مختلف پدیده های هوازدگی را توصیف کنند . از بین این مدل ها دو مدل مربوط به رژیم های هوازدگی و رژیم های مورفوژنتیکی در مورد شمال غرب ایران بررسی شد و رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی نمودارها ی مربوط تعیین گردید . به منظور مطالعه و پهنه بندی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفولوژیکی در منطقه شمال غرب کشور داده های اقلیمی شامل میانگین بارش و دمای سالانه، 28 ایستگاه سینوپتیک که دارای داده و طول دوره آماری مناسب بودند، از سایت ثبت گردید . در ادامه، بعد از بررسی GIS سازمان هواشناسی برگرفته شد و سپس در یک پایگاه داده در محیط
روند دما و بارش در منطقه مورد مطالعه، رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی مدل های پلتیر تعیین شد و بعد از تولید شدند . Arc map دادن ارزش وزنی به آنها در پایگاه داده ثبت گردید و سپس نقش ههای مربوط در محیط نتایج حاصل نشان داد که از نه وضعیت مورفوژنتیکی موجود در مدل پلتیر، پنج وضعیت در شرایط اقلیمی منطقه اتفاق می افتد، به طوری که بیشتر بخش های شمال غرب کشور در منطقه نیمه خشک قرار می گیرند .
پژوهشی در توفای مخروط افکنه ای پرسیان در شمال غرب ایران و کاهش روند تشکیل آن در هولوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مورد مطالعه بخشی از سیستم مخروط افکنه ای پرسیان است که در دامنه شمالی کوه کیامکی قراردارد. وجود نهشته های توفایی در پایین دست مخروط افکنه پرسیان، ارتباط آنها با سایر بخش های سیستم مخروط افکنه ای، سیستم توفازایی و روند کاهشی به جاگذاری توفاها مهمترین مسایل مطرح در این پژوهش هستند. بررسی منابع، بازدیدهای میدانی و کنترل های زمینی امکان تعیین سن نسبی و تحلیل ساختار رخساره ای را فراهم آورد. بر اساس نتایج این پژوهش، ویژگی های نهشته های کربناتی منطقه، حاکی از ماهیت توفایی آنها است و نوعی پیوستگی بین تشکیل آنها و عملکرد سیستم مخروط افکنه ای پرسیان وجود دارد که نتیجه آن تشکیل توفای مخروط افکنه ای است. وجود توالی بین نهشته های توفایی و کنگلومراها در ساختمان مخروط افکنه و تفاوت در ضخامت و گستره لایه های توفایی از مشخصات بارز منطقه مورد مطالعه است. یافته های مقاله بر نقش آب های زیرزمینی در تشکیل توفا، چشمه ای بودن محیط توفازایی در گذشته و تغییر آن به محیط آبشاری در اواخر هولوسن تأکید دارد. تطبیق فازهای نهشته گذاری در مخروط افکنه پرسیان با تقویم تغییرات اقلیمی کواترنری نشان داد روند تشکیل توفا در هولوسن روندی کاهشی بوده که این مسأله نه تنها می تواند به محققان عرصه تغییرات اقلیمی گذشته کمک نماید بلکه، خبر از اضمحلال تدریجی این سیستم در منطقه دارد که عملکرد انسان در بهره برداری از بخش فعال آن بر سرعت این تخریب می افزاید.
تحلیل تطبیقی الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورها برای سازمان دهی سیاسی فضای جغرافیایی خود، یکی از انواع مختلف الگوهای تکساخت یا بسیط، فدرالی، خود مختاری و خودگردانی را به کار میگیرند. کشور عراق بعد از حمله آمریکا در سال2003 میلادی، با نگرش جدید حاکمان آن به واقعیت های جغرافیایی، فرهنگی، قومی و زبانی این کشور و در نظر داشتن تجربه دوازده ساله خودگردانی کردها در شمال این کشور در طول دهه90 میلادی، الگوی فدرالیسم را برای اداره کشور انتخاب کرد . در این راستا تاکنون کردهای عراق توانسته اند در سه استان کردنشین شمالی این کشور یک ایالت فدرال را تأسیس کنند.
براین اساس، مقاله حاضر با بررسی واقعیت های موجود فدرالیسم در عراق و مطالعه ویژگیهای ساختاری و کارکردی حکومت منطقه ای کردستان، درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق است که «وجوه تشابه و تمایز الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم چیست؟».
برای پاسخ به این مسأله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیقی بیانگر آن است که الگوی کردستان عراق با وجود داشتن تشابهاتی با سایر الگوهای غیر متمرکز، از جهاتی نظیر برقراری روابط خارجی، داشتن نیروی دفاعی- نظامی موسوم به پیشمرگ یا حافظان اقلیم و... با آن ها متفاوت است، طوری که میتوان برای آن وجود مستقلی در چارچوب الگوی مدیریت سیاسی فضا قایل بود.
واکنش سیستم های مخروط افکنه ای به تغییرات اقلیمی کواترنری « مطالعه موردی: سیستم مخروط افکنه ای پرسیان در شمال کوه کیامکی (شمال غرب ایران)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم مخروط افکنه ای پرسیان بخشی از شبکه رودخانه ای آسیاب خرابه است که بررسی واکنش آن به تغییرات اقلیمی کواترنر، مهمترین هدف این مقاله است. برای این منظور، شناسایی آثار و شواهد اقلیمی در ساختمان مخروط افکنه بر اساس چهار مقوله فازهای انباشتی و کاوشی، روانه های خرده سنگی، تغییرات در اندازه مواد به جا گذاشته شده، و تشکیل توفای مخروط افکنه ای، از طریق مشاهدات میدانی و بازسازی محیط های دیرینه بر مبنای سن نسبی صورت گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، سیستم مخروط افکنه ای پرسیان، علاوه بر برخورداری از خصوصیات منحصر به فرد، مثل برخورداری از لیتولوژی همسان در کل حوضه آبریز، زیادبودن مساحت مخروط افکنه نسبت به حوضه آبریز مربوط، برقراری سیستم چرخه کربن، و آرامش تکتونیکی در کواترنر، در سیر تکاملی خود در کواترنر زیر تاثیر تغییرات اقلیمی این دوره بوده است و آثار آن به اشکال مختلف در بخش های مختلف مخروط افکنه دیده می شود. تشکیل توفای مخروط افکنه ای، تشدید روانه های خرده سنگی و تغییرات رسوبات ساختمان مخروط افکنه، از مهمترین آثار این تغییرات است. در این مقاله، سعی شده است تا آثار مرتبط با تغییرات اقلیمی، از قبیل دوره های تشکیل توفاها و تناوب آنها با نهشته های کنگلومرایی با تقویم این تغییرات در کواترنری مطابقت نسبی داده شود. در پایان، تعامل تنگاتنگ بین اقلیم، مخروط افکنه و نهشته های توفایی موجود در منطقه تضمین کننده حیات سیستم مخروط افکنه ای پرسیان است. بنابراین، هرگونه برنامه ریزی در جهت توسعه منطقه بدون توجه به ابعاد این تعامل بی نتیجه بوده، ممکن است به تخریب اکوسیستم منطقه منجر شود
تحلیل تغییرات بارش سالانه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش یکی از متغیرترین عناصر اقلیمی است که تغییرات آن می تواند تبعات منفی محیطی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی برای جوامع بشری داشته باشد. ازاین رو مطالعه تغییرات بارش یکی از کانون های توجه اقلیم شناسان است. به ویژه افراز تغییر و تغییرپذیری از اهمیت شایان توجهی برخوردار بوده، می تواند نقش مهمی در پیش بینی های اقلیمی و در نتیجه مدیریت منابع آب و برنامه ریزی های بهینه محیطی، اقتصادی و کشاورزی داشته باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا رفتار میانگین طولانی مدت (تغییر) و نوسانی (تغییرپذیری) بارش در پهنه شمال غرب ایران ارزیابی گردد. بدین منظور از داده های 260 ایستگاه همدید، اقلیم شناسی و باران سنجی وابسته به وزارت نیرو و سازمان هواشناسی کشور طی دوره آماری 2005 - 1966 (40 ساله)، استفاده شد. با برازش مدل رگرسیون خطی به روش ناپارامتری، روند بارش بررسی شد. نتایج نشان داد که بارش سالانه دارای رفتاری کاهشی بوده است. روند کاهشی عمدتاً حاصل کاهش بارش طی دهه آخر بوده است. طی دهه چهارم بر خلاف دهه های قبل وسعت پهنه های کم بارش بیش از پهنه های پر بارش بود. این روند کاهشی 72 درصد از پهنه را در بر گرفته است. با تحلیل طیفی مشاهدات بارش، چرخه های معنی دار بارش سالانه در پهنه شمال غرب ایران شناسایی شد. براین اساس، چرخه های سینوسی معنی دار 3-2، 5-3، 11-5 و 11 سال به بالا آشکار گردید.گستره وسیعی از پهنه متاثر از چرخه های سینوسی 11-5 ساله است. طبق تجارب جهانی، وجود این چرخه ها را می توان به تاثیر عوامل کلان مقیاس اقلیمی – اقیانوسی نسبت داد. برای مثال چرخه های
3-2 ساله را عمدتاً به تغییرات دو سالانه ( QBO ) الگوی بزرگ مقیاس گردش عمومی جو و جریانات مداری و چرخه های 5-3 ساله را به پدیده انسو نسبت داده اند.
شناسایی اشکال مورفوژنتیک فعال در گردنه پیام با هدف برنامه ریزی ژئوتوریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح رابطه مسائل ژئومورفولوژیک با توریسم،از جمله حیطه های مطالعاتی بین رشته ای است که در سال های اخیر در قالب بررسی عملکرد سیستم های مورفوژنتیک در ارتباط با اکوتوریسم، مورد اقبال محققان قرار گرفته است. با برقراری چنین ارتباطی، مکان های توریستی ژئومورفولوژیک، همانند گردنه پیام، به صورت اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژیک تعریف می شوند که بنابر درک انسان از عوامل تأثیرگذار زمین شناسی، ژئومورفولوژیک، تاریخی و اجتماعی این مکان ها، ارزش زیبایی شناختی، علمی، فرهنگی-تاریخی و یا اجتماعی- اقتصادی پیدا می کنند. بر اساس چنین جایگاهی، معرفی گردنه پیام به عنوان مکانی ژئومورفولوژیک و ارائه صورت وضعیت توان های اکوتوریسمی جزو اهداف اصلی آن تعیین گردید. برای نیل به این اهداف، ویژگی های ژئومورفولوژیک که می توانستند به عنوان تضمین کننده بهره برداری بهینه از مکان های ژئومورفیک تلقی شوند، از طریق مشاهدات میدانی و تفسیر نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی متوسط مقیاس و تصاویر هوایی و ماهواره ای شناسایی شدند. سپس ماهیت سیستم های مورفوژنتیک فعال در سطح گردنه پیام بررسی شد و نواحی مورفوژنتیک آن شناسایی شدند. سیستم رودخانه ای، سیستم پریگلاسیری، سیستم تراورتن زایی و انسان، مهمترین فرایندهای مورفوژنتیکی فعال شناخته شده در گردنه پیام هستند. بر همین اساس، چشم انداز کلی گردنه پیام، نتیجه عملکرد تکتونیک و فرایندهای رودخانه ای در دوره های مختلف زمین شناسی است. بخش مرتفع گردنه، مخروط افکنه تندیرلی و واحد فلات، سه ناحیه اصلی مورفوژنتیکی سطح گردنه هستند که هرکدام از آنها با اشکال و فرایندهای خاصی شناخته می شوند. هم اکنون، علی رغم ضرورت لحاظ دیدگاه های اکوتوریسمی در بهره برداری از مکان های ژئومورفولوژیک، بهره برداری از گردنه پیام به عنوان تنها مکان ژئومورفیکی در حال بهره برداری، با روش هایی غیر اکوتوریسمی صورت می گیرد و به عملکرد سیستم های مورفوژنتیک که خود ایجاد کننده این جاذبه ها هستند، توجهی نمی شود.
برآورد میزان تغییرات بارندگی با استفاده از تلفیق تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی و زمین آمار در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت آگاهی از وضعیت منابع آب و نزولات جوی در مناطق مختلف برای اجرای طرح های آبی از یک سو، و فقدان شبکه ای مطلوب از ایستگاه های اندازه گیری پارامترهای هواشناسی از سوی دیگر، اهمیت استفاده از روش های غیرمستقیم را برای تخمین پارامترهای اقلیمی در بسیاری از مناطق کشور آشکار می سازد. پیش بینی تغییرات اقلیمی حاکم بر هر منطقه و مدل سازی های اقلیمی و هیدرولوژیکی، مستلزم در دسترس بودن اطلاعات درازمدت و هم زمانِ بارش در قالب های مکانی و زمانی در ایستگاه های باران سنجی است. به دلیل عدم کفایت ایستگاه های ثبت بارندگی در گذشته، دسترسی به این اطلاعات در بسیاری از مناطق کشور با محدودیت هایی همراه است و پیاده سازی این مدل ها در مناطق مذکور عملاً ناممکن می نماید. استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) امکان برآورد این اطلاعات را در ایستگاه های پراکندة باران سنجی، و در درازمدت حتی در سال هایی که منطقه فاقد ایستگاه های ثبت بارش بوده است، فراهم می کند. در این تحقیق برای برآورد آمار میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در 305 ایستگاه هواشناسی موجود در سه استان اردبیل و آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در دو دهه پیش از تأسیس این ایستگاه ها، از 36600 داده ثبت شدة آمار بارندگی ماهانه در دورة ده ساله 2004-1995 استفاده شد. این داده ها به عنوان ورودی برای آموزش شبکه های عصبی با الگوریتم پس انتشار خطا به کار گرفته شدند. طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب، عدد ماه و میانگین بارندگی ماهانه 5 ایستگاه نزدیک تر به هر ایستگاه نیز به عنوان پارامترهای ورودی شبکه انتخاب شدند. ابتدا شبکه عصبی برای دوره ده ساله 2004-1995 آموزش داده شد و دقتی معادل (84/0=R) به دست آمد. پس از آموزش شبکه عصبی، اقدام به برآورد داده های میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در دوره زمانی 1994-1975 در ایستگاه های موجود در منطقه مطالعاتی گردید. دقت شبکه عصبی در این برآورد معادل 7/0، 78/0 و 88/0 به ترتیب برای تخمین مقادیر میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در سطح منطقه مورد مطالعه بود. میزان این دقت برای هر سه استان به صورت مجزا اعتبارسنجی شد و بیشترین دقت در استان آذربایجان غربی (معادل 78/0) به دست آمد. سپس اقدام به تولید نقشه های درون یابی شده میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در سطح منطقه مطالعاتی، با استفاده از تخمینگر زمین آماری کریجینگ براساس داده های برآوردشده با تکنیک شبکه های عصبی و داده های موجود ثبت شده در ایستگاه ها در دوره زمانی 2004-1975 گردید. نتایج این تحقیق امکان دسترسی به آمار پیوسته و درازمدت بارندگی و همچنین بررسی تغییرات توزیع مکانی بارندگی را در منطقه شمال غرب کشور از گذشته تا امروز میسر می سازد.
پایش تغییرات پوشش برف با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در منطقه ی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برفگیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم می باشد.
داده های مورد استفاده در این مطالعه، تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس منطقه ی شمال غرب ایران مربوط به سال های 2000 تا 2009 میلادی می باشد. روش مورد استفاده در این مطالعه شاخص NDSI، طبقه بندی های نظارت نشده و نظارت شده می باشد که پس از مقایسه بین روش ها، طبقه بندی نظارت شده به عنوان روش مناسب انتخاب گردید. بررسی نقشه های مربوط به تغییرات پوشش برفی در ماه آوریل نشان داد که در طول دوره ی مورد مطالعه، کمترین مقدار پوشش برف مربوط به سال 2008 با 01/1040 کیلومتر مربع و بیشترین مساحت مربوط به سال 2007 با 78/10471 کیلومتر مربع می باشد. این موضوع، نشان دهنده ی تغییرات 1000 درصدی در طول یک دهه در میزان پوشش برف منطقه شمال غرب ایران بوده و آسیب پذیری منابع آب وابسته به ذوب برف را در این منطقه نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد در سال هایی که میانگین دمای فصل سرد پایین تر می باشد، سطح پوشش برف در بهار همان سال بیشتر از سال های دیگر می باشد به طوری که در سال 2007 کمترین میانگین دما را در طول ده سال داشته (6/2 در جه سانتیگراد) در حالی که بیشترین سطح پوشش برفی در طول ده سال نیز مربوط به همین سال می باشد (78/10471 کیلومتر مربع).
توزیع زمانی و رژیم بارش در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رژیم بارش به توزیع فصلی- ماهانه بارندگی اشاره دارد. با شناخت این ویژگی، می توان به بخش های مهمی از ساز و کار(های) حاکم بر توزیع زمانی بارش پی برد. رژیم بارش می تواند بر عملکرد سایر اجزاء اقلیم تاثیر گذاشته و برآیند آن پیامدهای مثبت یا منفی خواهد بود. در مطالعه حاضر با استفاده از آمار بارندگی ماهانه 73 ایستگاه طی دوره آماری 2005-1966رژیم بارندگی شمال غرب کشور مورد توجه قرار گرفت. در این راستا از سه نمایه بارش (ضریب تغییرات، نمایه یکنواختی و نمایه فصلی) بهره گرفته شد. هر سه نمایه بیان گر ویژگی های کما بیش یکسان از رژیم بارش پهنه مورد مطالعه بود. نتایج نشان داد که کم ترین ضریب تغییرات و بیش ترین یکنواختی بارش در شمال شرق پهنه مورد بررسی رخ می دهد. این بخش دارای رژیم بارش یکنواخت با یک فصل مرطوب می باشد که نشان می دهد سامانه های متنوع باران زایی در این بخش ها از بیشینه فعالیت برخوردارند. در نقطه مقابل آن، بخش جنوب غربی پهنه، دارای رژیم بارش کاملاً متمرکز است که بازتابی از تاثیر فزاینده سامانه های متمرکز در یک فصل است. حدود 80 درصد از پهنه اخیر دارای رژیم بارش فصلی با یک فصل خشک کوتاه است.
مطالعه روند تغییرات بارش برف در منطقه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از صفات مشترک همه پیش بینی های مربوط به تغییرات اقلیمی، گرم شدن میانگین دمای هوا، در نزدیکی سطح زمین است. از تاثیرات منفی گرمایش جهانی، کاهش آب رودخانه ها و سطح آب دریاچه ها، بخصوص در محیط هایی است که به ذوب تدریجی برف وابسته اند.به طور خاص، درجه حرارت گرمتر هوا، باعث کاهش تجمع برف در فصل سرد سال شده و این موضوع به شدت، رواناب را در فصل بهار و تابستان کاهش می هد. این تغییر فصلی در رواناب، باعث کاهش شدید منابع آب در بخش های مختلف، نظیر شهری، صنعتی و کشاورزی شده و آب پشت دیواره سدها را نیز، به شدت کاهش می دهد. با توجه موارد مطرح شده در فوق، در این مطالعه با استفاده از داده های بارش روزانه برف و میانگین سالانه دمای تعداد 15 ایستگاه سینوپتیک منطقه شمال غرب ایران، نسبت به بررسی تغییرات دراز مدت بارش برف و میانگین دمای سالانه اقدام شده است.روش مورد استفاده در این مطالعه، تحلیل روند بر مبنای سری های زمانی و آزمون روند بر مبنای روش های اسپیرمن، کندال و پیرسون می باشد. نتایج حاصل از مقایسه بین مجموع بارش برف و نسبت بارش برف به کل بارش سالانه با روند تغییرات دما نشان داد که در ایستگاههای ارومیه، تبریز، اهر، خلخال، پیرانشهر و ماکو ضمن افزایش میانگین دمای سالانه، میزان بارش برف از روند نزولی معنی داری برخوردار می باشد و این موضوع می تواند نشان دهنده اثرات منفی گرمایش تدریجی در منطقه شمال غرب ایران بر روی تغییر رﮊیم بارش از برف به باران و کاهش شدید منابع آب وابسته به ذوب تدریجی برف باشد.
ارتباط شاخص اقلیمی NAO با مقادیر میانگین، حداکثر و حداقل دمای ماهانه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ارتباط نوسانات شاخص فشار سطح دریا در اطلس شمالی، با میانگین، حداقل و حداکثر دماهای ماهانه شمال غرب ایران در دوره آماری از سال های 1987 تا سال 2005 مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده این پژوهش، استفاده از آمار تحلیلی (ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مؤلفه های روند چند جمله ای مرتبه ی 6) می باشد. همچنین با استفاده از نقشه پهنه بندی میزان همبستگی شاخص NAO با دماها به صورت فضایی مشخص گردید. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که پدیده NAO در همه ایستگاه ها با دمای هوا همبستگی منفی دارد. ضرایب همبستگی به دست آمده تاثیر ضعیف تا نسبتاً متوسط NAO در دماهای منطقه را نشان می دهند. بیشترین میزان همبستگی شاخص NAO با دماهای میانگین ماهانه، و کمترین همبستگی با حداقل دماهای ماهانه دیده می شود. بیشترین ضریب همبستگی به دست آمده در هر سه دمای میانگین، حداقل و حداکثر با شاخص NAO، مربوط به ایستگاه شهرستان اردبیل می باشد. مدل نوسانی روند چندجمله ای طی دو موج مشخص، وجود همبستگی منفی بین NAO را با دماهای شمال غرب ایران تایید می کند.
تعیین روابط شدت، مدت، فراوانی و سطح درگیر با خشکسالی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی ویژگی های خشکسالی و تعیین روابط شدت، مدت ، فراوانی و سطح درگیر با خشکسالی در منطقه شمال غرب ایران صورت گرفته است. بدین منظور آمار مورد نیاز برای انجام این تحقیق از سازمان هواشناسی کل کشور و مدیریت منابع آب به مدت 22 سال(اکتبر1988 تا سپتامبر2009 ) اخذ گردید. سپس داده ها به روش رگرسیون در نرم افزار Excelبازسازی و نیز از شاخص استاندارد شده بارش(SPI) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج حاصل از روش SPI نشان داد که فراوانی وقوع خشکسالی در شدت های ضعیف و متوسط طی سیکل زمانی مورد نظر، بیشتر رخ داده اند. رابطه مدت فراوانی حاکی از وجود همبستگی معکوس بین دو ویژگی خشکسالی بوده و همبستگی مقادیرSPI در 20 ایستگاه مورد مطالعه نشان دهنده همزمانی وقوع خشکسالی در ایستگاه های مجاور هم بوده است و با افزایش فاصله میزان آن کاهش می یابد. همچنین با ایجاد ماتریسی با ابعاد ، که سطرها نشان دهنده زمان و ستون ها نیز ایستگاه ها را نشان می دهند، اقدام به گروه بندی بین ایستگاهی ضرایب ترسالی و خشکسالی به 4 خوشه مجزا شده است. در واقع گروه بندی ایستگاه ها در چهار دسته مجزا حاکی از اختلاف برون گروهی بین ایستگاه های هر گروه و عدم اختلاف یا اختلاف ناچیز درون گروهی ایستگاه های هر گروه است. از این رو می توان گفت شرایط ترسالی و خشکسالی از لحاظ مکانی و زمانی در ایستگاه های هر گروه تقریبا یکسان و در بین گروه ها متفاوت است. همچنین معادلات رگرسیونی بدست آمده با استفاده از متغیر مستقل مدت نشان می دهد که روند حاکم بین این دو، در تمامی ایستگاه ها معکوس بوده و صرفاً از معادله خطی درجه یک پیروی نمی کند. زیرا افزایش ناگهانی فراوانی خشکسالی در مدت های 4 و 5 ماهه روند عمومی کاهش را تغییر داده و از حالت خطی خارج می کند. از طرف دیگر میزان کاهش فراوانی متناسب با افزایش مدت خشکسالی نبوده و در آن شیب های مختلف مشاهده می شود. سپس یک دوره زمانی 8 ماهه( ماه فوریه تا سپتامبر2007 ) انتخاب و بر مبنای طبقات خشکسالی - ترسالی، منطقه مورد مطالعه در قالب 8 نقشه پهنه بندی گردید.
ارزیابی عملکرد شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی خشکسالی هواشناسی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی در جوامع بشری محسوب می شود که می تواند تاثیرات جبران ناپذیر کشاورزی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد. بنابراین آگاهی از وقوع خشکسالی می تواند در کاهش خسارات موثر باشد. در این پژوهش، به منظور مدلسازی و شبیه سازی شدت خشکسالی در طول یک دوره آماری 37 ساله (1350- 1386) در 21 ایستگاه بارانسنجی واقع در ناحیه نیمه خشک سرد شمال غربی ایران از شبکه عصبی مصنوعی بهره گرفته شد. داده های ورودی به شبکه شامل میانگین بارش سالیانه و نیز شاخص دهک بارش سالیانه برای تمامی ایستگاه ها بوده که 80% داده ها برای آموزش شبکه (1350-1379) و20% باقیمانده برای تست و اعتبار سنجی شبکه (1380-1386) انتخاب گردید. سپس عمل پیش بینی خشکسالی توسط الگوریتم آموزش دیده شده توسط شبکه عصبی مصنوعی و بدون استفاده از داده های واقعی و مشاهداتی، برای سال های 1387 تا 1391صورت گرفت. معماری مطلوب شبکه به صورت مدل پرسپترون با سه لایه پنهان، الگوی پس انتشار خطا و تابع محرک سیگموئید به همراه 10 نرون در لایه میانی انتخاب گردید. نتایج حاصله نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی به خوبی قادر به پیش بینی روابط غیر خطی بارش و خشکسالی بوده بطوریکه با همبستگی بیشتر از 97% و خطای کمتر از 5% مقادیر شاخص دهک بارش را پیش بینی نموده و نتایج حاصل از این پیش بینی بطور زیادی منطبق با مقادیر واقعی می باشد. از این رو با استفاده از این روش می توان وضعیت خشکسالی را در سال های آتی پیش بینی کرده و در مدیریت و بهره وری منابع آب و نیز مدیریت خشکسالی و تغییرات اقلیمی از این روش بهره جست.
تحلیل روند شاخص های دمای فرین در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط طبیعی بر اساس شرایط آب و هوایی تنظیم شده است. جوامع انسانی به ناچار باید خود را بر اساس این شرایط تنظیم و تجهیز نمایند. شناسایی شدت، فراوانی و زمان رخدادهای فرین آب و هوایی می تواند به حل مسایل زیست محیطی کمک نموده و انسان را در تنظیم و اجرای برنامه ریزی های منسجم و منطقی در برابر تغییرات رفتار این رخدادها یاری نماید. در این تحقیق به منظور بررسی تغییرات دمای فرین، داده های روزانه حداقل و حداکثر دمای 13 ایستگاه شمال غرب ایران از سازمان هواشناسی کشور دریافت و بعد از کنترل و ارزیابی کیفی استفاده گردید. شاخص های 16 گانه دمای فرین ایستگاه های منتخب توسط بسته نرم افزاری RClimDex استخراج و از روش من- کندال برای بررسی وجود روند و روش موجک برای بررسی تغییرات و نوسان های دوره ای موجود در سری ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روند شاخص های دمای فرین در اکثر ایستگاه های منتخب حاکی از کاهش فراوانی شاخص های سرد فرین و افزایش فراوانی شاخص های گرم فرین است. نتایج حاصل از تحلیل موجک نشان داد که شاخص های سرد فرین دارای نوسان های دوره ای معنی دار کاملاً آشکار طی چرخه های زمانی 2 تا 4 ساله بوده و در بین شاخص های گرم فرین، تنها شاخص گر م ترین دمای روز (TXx) در چرخه های زمانی 2 تا 4 ساله و شاخص تعداد شب های حاره ای (TR20) در چرخه های زمانی 4 تا 8 ساله بارزترین محدوده های معنی داری را نشان دادند.
تحلیل همدید بارش های سنگین پهنه شمال غرب ایران (با تأکید بر الگوهای ضخامت جو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بارش های سنگین پهنه شمال غرب ایران با استفاده از رویکرد محیطی به گردشی بررسی شده است. به همین منظور، با استفاده از پایگاه داده بارش روزانه پهنه شمال غرب ایران، نقشه های هم بارش از روز 1/1/1340 تا 1/1/1388 بر روی یاخته هایی به ابعاد 14×14 کیلومتر، به روش کریگینگ میانیابی و ترسیم شد (ماتریس 533×17508). بر مبنای داده های حاصل از میان یابی، بارش های سنگین پهنه انتخاب و بررسی شد. این بارش ها در محدوده وسیعی از صفر تا 120درجه شرقی و صفر تا 80 درجه شمالی در ترازهای 500، 600، 700، 850، 925 و 1000هکتوپاسکال و در چهار دیده بانی در ساعت های 00:00، 06:00، 12:00 و 18:00زولو، محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان دادکه چهار الگوی گردشی ضخامت در به وجود آمدن این گونه بارش ها مؤثر بوده است. در تحلیل این بارش ها برای هر الگوی گردشی یک روز نماینده معرفی گردید. نتایج تحلیل نشان داد که الگوی گردشی شماره 2، بیشتر بارش ها را توجیه م ی کند. این یافته ها می تواند نقش مهمی در پیش بینی بارش و جلوگیری از وقوع سیل در پهنه مطالعاتی ایفا نمایند[1].
دورنمای اثر گرمایش جهانی بر دگرگونی های مؤلفه ی دما در نواحی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات مؤلّفه ی دما ، به عنوان یکی از مهم ترین عناصر اقلیمی در نواحی شمال غرب ایران با نوسان های زمانی مکانی قابل ملاحظه ، نقش عمده ای در چگونگی بهره برداری از توان های محیطی ، کشاورزی و زراعت آن برعهده دارد . پیش بینی رخداد حوادثی همچون تنش های گرمایی ، سوز بادها و تغییرات در آستانه های دمای مورد نیاز برای رشد گیاهان ، ضرورت شناخت صحیح شرایط جوّی و به دنبال آن ، ارائه ی راهکار مناسب برای مبارزه با بلایای جوّی و ترسیم خوشه های مؤلّفه ی دمای این منطقه را برای برنامه ریزان آشکار می کند . در این پژوهش برای مقایسه ی دوره ی پایه (مشاهداتی) با داده های پیش یابی شده (شبیه سازی شده)، نخست آمار دمای روزانه ی (حداقل ، متوسّط و حداکثر) هفت ایستگاه اردبیل ، قزوین ، همدان ، کرمانشاه ، سنندج ، ارومیه و تبریز ، طیّ یک دوره ی 30 ساله (1990 - 1961) تهیّه و از سوی دیگر با داده های شبیه سازی شده ی 2011 تا 2040 که به وسیله ی مدل گردش عمومی جو HadCM3 و سناریوی A1 تولید و با استفاده از مدل LARS-WG ریز مقیاس شده، مورد مقایسه قرار گرفتند . روش مقایسه ی مؤلّفه ی دمای روزانه در قالب خوشه های مختلف و بر اساس روش خوشه بندی ، در چارچوب شش خوشه ی توافقی برای تمام ایستگاه ها و دوره های مورد مطالعه انجام گرفت . ازجمله نتایج این پژوهش ، افزایش مجموع میانگین دمای سالانه ی هفت ایستگاه مورد مطالعه به میزان 94/0 درجه سلسیوس برای سال های پیش یابی شده نسبت به دوره ی پایه ی 1990-1961 است.
تحلیل پالینولوژیکی رسوبات دریاچه ی نئور به منظور بازسازی فازهای رطوبتی دیرینه دریاچه ی نئوردر اواخر پلئیستوسن و اوایل هولوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی و فاز های رطوبتی در اواخر پلئیستوسن و اوایل هولوسن در شمال غربی ایران ، یک مغزه ی رسوبی به طول هشت متر از کف دریاچه ی نئور در استان اردبیل برداشت و روی سه متر پایینی مغزه ، بررسی پالینولوژیک ( گرده شناسی ) انجام شد . بر اساس نمود ار گرده ی نئور ، دو دوره ی دیر یخبندان ( زون A1 و A2 ) و هولوسن پیشین ( زون های B1 ، B2 و B3 ) در بازه ی زمانی 12800 تا 7800 سال گذشته قابل شناسایی است . به نظر می رسد که در اواخر آخرین دوره ی یخ بندان و با شروع دوره ی سرد یانگردریاس ( زون A2 ) ، درختان ، به دلیل پایین بودن دما و رطوبت ، از پوشش گیاهی منطقه ی نئور حذف شدند . شاخص های گرده ای ( نسبت فراوانی گرده های خانواده ی گندمیان به درمنه ، نسبت فراوانی گرده های درختی به علفی ، و نسبت فراوانی گرده های خانواده درمنه به اسفناجیان ) نشان می دهد که به احتمال دو فاز مرطوب در حدود 9600 و 8200 سال پیش و هم چنین یک فاز خشکی در حدود 9400 سال پیش در هولوسن پیشین رخ داده است .