مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۹.
۲۰.
نگارگری
حوزه های تخصصی:
تاثیر صور خیال ادبی بر نگارگری مکتب شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است. صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرند عموماً ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد. ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف، نوعی قرابت وخویشاوندی برقرار است و غالباً هنرهای مختلف در به کارگیری صورت های خیالی، تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند. در حاشیه ی نسخ خطی، برای بیان روشن تر متن ادبی، از تصاویر نگارگری استفاده میشد. در حقیقیت، نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده و مفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است. در مقابل، ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
با توجه به پیوند دیرینه ی ادبیات و نگارگری، دراین جستار به بررسی تاثیر صور خیال ادبی بر نگاره های مکتب شیراز میپردازیم. به این منظور، ابتدا رابطه ی ادبیات و نگارگری را بررسی کرده سپس چگونگی تاثیر پذیری نگاره های مکتب شیراز را از ادبیات تحلیل میکنیم.
در این پژوهش به این نکته دست یافتیم که ادبیات و نگارگری رابطه ای دیالکتیکی دارند. برای دستیابی به درکی جامع از نگاره ها، باید از مفاهیم ادبی مدد جست و از دیگرسو، نگارگری نیز به مفاهیمِ ادبی تجسم وعینیت می بخشد. بنابراین می توان گفت متن و نگاره ترجمان یکدیگرند.
دیدگاه عارفان مسلمان درباره نور وتأثیر آن برسا حت هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوة تلقی عارفان مسلمان از جمله غزالی، سهروردی و نجم الدین کبری دربارة نور، مراتب انوار، انوار رنگین و عالم مثال، مسائلی است که این مقاله درپی بررسی آنها است. همچنین در این پژوهش، مطالبی دربار? تاثیر آرای حکمای مسلمان، مخصوصاً شیخ شهاب الدین سهروردی برهنر نگارگری ایرانی مطرح گردیده است. مسلماً اگر هنرمندی واجد بینش عمیق عارفان مسلمان دربارة نور و عالم مثال باشد، در آفرینش آثار هنری، با هنرمندی که واجد چنین بینش عمیقی نیست، متفاوت است. فی المثل نگارگران ایرانی به دلیل اینکه به عالم مثال توجه می کردند در آثارشان سایه روشن وعمق نمایی وجود ندارد. هنرمند از آن جهت که هنرمند است، در آفرینش هنری با ادراک خیالی عمل میکند. از این رو در مقاله حاضر، هم موقعیت ادراک خیالی در نظام ادراکی آدمی، و هم عالم خیال، که متمایز از قوة خیال و امری هستی شناختی، در نظام هستی است، مورد تحلیل قرار گرفته است. اگر قوة خیال هنرمند متذکر امور روحانی باشد، هنری که توسط او آفریده میشود، هنری مقدس است. هنر مقدس به رؤیای صادقه شباهت دارد زیرا مبتنی بر حقیقت و شناخت آن است. اما اگر قو? خیال هنرمند متذکر امور شیطانی باشد، هنری که توسط او آفریده می شود، هنری پست و دنیوی است.
نگارگری از منظر سیاه قلم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از اوایل سده بیستم، نقاشی ایرانی مورد توجه و پژوهش جدی قرار گرفته که در دهه های اخیر وسعت قابل ملاحظه ای یافته است....
رویکردی به عنصر آب در اساطیر و فرهنگ اقوام مختلف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت و نقش «آب» در فرهنگ ایرانی، این مقاله سعی بر آن دارد تا عنصر حیاتی «آب» را از نظر مفاهیم رمزی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد....
بررسی عناصر تصویری سه نگاره موجود خمسه نظانی شاهی به قلم سلطان محمد نقاش : با نگاهی به ویژگی های مکتب تبریز صفوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دوره صفویه یکی از پربارترین دوره های هنری تاریخ ایران محسوب می شود بررسی و شناخت این دوره ضروری است. تبریز به عنوان اولین پایتخت صفویان آغازگاه این دوره طلایی به حساب می آید.
مطالعه تطبیقی بُعد چهارم در نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم مشترک و کاربرد بُعد چهارم در هنر نگارگری ایران، نقاشی سبک کوبیسم و هنر گرافیک در بخش طراحی نشانه پرداخته، همچنین اشارهای به پیشینه بعد زمان در هنر پیش از تاریخ و عهد باستان دارد. این پژوهش با روش تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. بدین منظور در نخستین گام، بُعد چهارم را از دیدگاههای مختلف توصیف کرده، جنبههای هنری و علمی آن را در حد امکان مورد بررسی قرار داده؛ مفهوم بُعد چهارم به مثابه زمان را در نگارگری، نقاشی سبک کوبیسم و در طراحی گرافیک بخش نشانه به صورت تطبیقی تحلیل کرده است.
با توجه به یافتههای تحقیق و جنبههای نظری و کاربردی بُعد چهارم در هنرهای تجسمی؛ عبور از فضای دوبُعدی به فضای مجازی بُعد چهارم با نمونههای موردی بررسی شده است. بعد زمان از کهنترین دوران در هنر ایران وجود داشته همانگونه که هنر تجریدی هندسی آن عصر در نهایت زیبایی و قدرت بر سفالینهها نقش بسته است، اما پس از قرنها با عناوین هنر پیشرو غربی به ارمغان آورده شده است. از بررسی نمونههای شاخص در هنر نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه مفهوم مشترکی از بُعد چهارم در هنرهای یادشده حاصل میشود.
فرضیه؛ بعد چهارم به مثابه زمان، از دیرباز در هنر ایران وجود داشته است. بر این اساس بعد چهارم به گونهها و اشکال گوناگون در هنر ایران و غرب به ظهور رسیده است. با بکارگیری تمهیدات تجسمی از جمله استفاده موجز از فضاهای مثبت و منفی؛ ترکیب نماها یا صحنههای مختلف یک یا چند موضوع به طور هم زمان و ارائه آن در قالب یک اثر هنری؛ و اجتماع همه آنها در یک سطح دو بُعدی یا تصویری واحد ارایه میشود. اگر چنین تمهیداتی در نقاشی سبک کوبیسم، حضور بُعد چهارم را به اثبات میرساند؛ با استناد بر همان شواهد، میتوان حضور بُعد چهارم را در برخی نمونههای شاخص نگارگری و طراحی نشانه نیز مشاهده کرد، زیرا شیوههای مذکور از دیرباز در آثار شاخص هنرهای نگارگری معمول بوده و اکنون هم در طراحی نشانه کاربرد دارد.
مضامین و عناصر شیعی در هنر عصر صفوی با نگاهی به هنر قالی بافی، نگارگری و فلزکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران در سراسر دوران اسلامی تا قبل از روی کار آمدن سلسله پادشاهی صفوی و برای برهه ای کوتاه در زمان آل بویه، هیچ گاه شاهد حاکمیت دولتی شیعی مذهب نبوده است. در حقیقت می-توان گفت پس از 9 قرن از زمان ورود اسلام به ایران و با روی کار آمدن صفویان می توانیم شاهد احیای هویت ملی و ارزش های باستانی و همچنین، حاکمیت مذهب تشیع وپیوند با تصوف و سیاست در ایران باشیم.این رابطه بین شیعه و فرهنگ ایرانی بسیار قوی بود. در دوران صفوی مذهب نقش مهمی در روند مطالعه فرهنگ و هنر داشت. طبعاً از این رهگذر مقوله هنر نیز از تغییر ایدئولوژی و تحولات اجتماعی که در عصر صفوی رخ داده بود، بی-بهره نماند. و در واقع علاوه بر مردم ، هنرمندان ایرانی و شیعه مذهب هم سعی کردند که اندیشه و تفکرو عناصر شیعی و ارادت به خاندان پیامبر(ص) و ائمه اطهار و مخصوصاً شخص علی بن ابیطالب (ع) و همچنین، موضوعاتی همچون آیات قرآنی و اسماء الهی ، احادیث و روایات قدسی و نبوی ، معراج پیامبر، شهادتین شیعه ، صلوات کبیره یا چهارده معصوم ، اشعار و ابیات ادبی در وصف و رثای ائمه اطهار (ع) به خصوص شخص امام علی(ع) و اظهار سرسپردگی و ارادت به آن امام همام و یادآوری تنهایی و تشنگی و مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) چه به لحاظ ابیات و اشعار و چه به لحاظ نمادهای فلزی عاشورایی و... را که در حوزه تفکر شیعی بود، در هنر و آثار هنری خود منعکس کنند. نکته قابل توجه این است که در زمان حاکمیت صفویان ارتباط بین هنر و قوانین دینی به خوبی پایه گذاری شده بود. در این دوران متون خطی مصور، بناهای معماری و مصنوعات هنری همگی بازگو کننده عناصر شیعی بودند که از ویژگی های این عصر به شمار می رود. این مقاله بر آن است تا بخشی از مفاهیم و عناصر شیعی فوق الذکر دوران صفوی را با رویکرد به هنر قالی بافی، نقاشی ایرانی (نگارگری) و فلزکاری که در هنر این دوران منعکس شده است، بازگو نماید.
بررسی تطبیقی عناصر بصری نگاره های حماسی وعرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای مصوّرسازی: بررسی دو نگاره از داستان «شاپورِ نقاش» خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگران مضامین مختلفی از متون ادبی را به تصویر میکشیدند. اما تصویرگری اثر ادبی آن گاه جذبة بیشتری پیدا میکرد که نگارگر داستانی را با مضمون هنرمندی یک نقاش به نقش درمی آورد. داستانی که از بیشترین ارتباط با زندگی، علایق و تمایلات نگارگر برخوردار است. چنین مضمونی این سؤال را در ذهن مخاطب، و بی تردید در ذهن نگارگر، ایجاد می کند که چه شیوه ای را برای تصویرگری این مضمون باید برگزید؟
در این جستار درصدد هستیم تا ضمن مطرح کردن دو فرضیه، شیوههای مصوّرسازی داستانی با مضمون هنرمندی یک نقاش را بررسی کنیم. این پژوهش بررسی دو نگاره از میرک با مضمون هنرمندی شاپور نقاش در خسرو و شیرین نظامی را شامل می شود. در این بررسی درپی آنیم تا ضمن تحلیل شیوههای مصوّرسازی مضمون هنرمندی نقاش، کارکرد و نقش هریک از شیوههای محتمل را نیز تبیین کنیم. همچنین برآنیم تا به الگویی از مصوّرسازی مضمون هنرمندی نقاش دست یابیم.
بررسی خاستگاه و انواع نقوش واق در هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربارة نقوش واق و افسانة درخت سخن گو، تحقیق و پژوهش بسیار اندکی انجام شده است. پژوهش در این موضوع، سبب می شود این نقش در تاریخ هنر اسلامی و ایرانی بیشتر شناخته شود. این مقاله درپی پاسخ به این سؤالات است: خاستگاه درخت سخن گو و نقوش واق چیست؟ انواع نقوش واق کدام اند؟ حیطة نمایشی نقوش واق در چه گستره ای از هنرهای اسلامی است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها، به افسانه های درخت سخن گو به اختصار پرداخته می شود و سپس نقوش واق و انواع آن در هنر اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. این نقوش بخشی از هنر تخیلی هنر اسلامی چه در حوزة نگارگری و چه در سایر هنرها به شمار می رود و خاستگاه آن ، داستان ها و افسانه هاست. فرضیة تحقیق عبارت است از: سرچشمة پیدایش این نقوش مربوط به افسانة درخت سخن گو یا واق واق بوده است که در طول زمان، از نظر ظاهری دگرگون شده و انواع مختلفی از آن به وجود آمده است.
در قرآن مجید نیز از درختی با سرهای شیاطین یاد شده است. انواع گوناگون این نقوش شامل ترکیبات تزیینی «انسان- گیاه» و «حیوان- گیاه» است و به صورت تذهیب در حاشیه و یا در متن آثار نگارگری، تصویرسازی کتاب ها و برخی دیگر از هنرهای دستی همچون سفالگری و قلم زنی پدیدار شده است. از قرن ششم هجری به این سو، نقوش واق به عنوان نقش تزیینی مهمی در هنر شرق به شمار می رود؛ به ویژه این نقوش در حاشیة فرش های مغولی هند فراوان دیده می شود.
چهره نگاری سلجوقی؛ تداوم فرهنگ بصری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت سلجوقیان با گسترش قلمرو سرزمین ایران و تکامل شعر و هنر یکی از درخشان ترین ادوار تاریخ هنر، فرهنگ و تمدن ایران است. در عصر شکوفایی سلجوقیان، تاثیر رویکرد زیبایی شناسی ایرانی ـ اسلامی نه تنها بر هنر سلجوقی بلکه در تمدن اسلامی شاکله ای از سنت های تصویری و مفهومی را فراهم آورد که بسیاری از آثار برجسته ی هنری، حتی در دوره های بعد، تحت تاثیر آن قرار گرفتند. در آغاز ظهور اسلام، هنر نگارگری ایران به دلیل ممانعت های تصویری موجود به سمت نقوش انتزاعی، هندسی و گیاهی متمایل گشت. بررسی و تحقیق نگاره های موجود در آثار سفالی و فلزی دوره ی سلجوقیان حکایت از آن دارد که به رغم ممنوعیت های تصویری حاکم در آن زمان به شیوه ای ظهور کرد، که باز تولید سنت نگارگری مانوی محسوب می شود.
چهره نگاری های سلجوقیان تحت تاثیرکدام فرهنگ بصری بوده است؟ یا الگوی هنری چگونه بر آن سایه افکنده؟ پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی26 نمونه از آثار برجای مانده از دو دوره ی هنری ایران؛ مانویان و سلجوقیان می پردازد و به دنبال اثبات این فرضیه است که شیوه های صوری و الگوهای چهره نگاری در نگاره های مانویان، مجدداً در نگاره ها و آثار هنری سلجوقیان نمود پیدا کرده است. در این مقاله، مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیلی و توصیفی ـ تاریخی بررسی شده است. شناخت اشتراکات موجود میان هنر نگارگری به ویژه چهره نگاری مانویان و سلجوقیان از اهداف این پژوهش است.
مفاهیم مذهبی در هنر عصر صفوی (قالی بافی، خوشنویسی و نگارگری) با نگاهی تاریخی
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران در سراسر دوران اسلامی یعنی پس از 9 قرن از زمان ورود اسلام به ایران تا قبل از روی کار آمدن سلسلة پادشاهی صفوی و برای برهه ای کوتاه در زمان آل بویه هیچ گاه شاهد حاکمیت دولتی شیعی مذهب نبوده است. در دوران صفوی، «مذهب» نقش مهمی در روند مطالعة فرهنگ و هنر داشت، طبعاً از این رهگذر مقولة هنر نیز از تغییر ایدئولوژی و تحولات اجتماعی که در عصر صفوی رخ داده بود بی بهره نماند و در واقع علاوه بر مردم، هنرمندان ایرانی و شیعه مذهب هم سعی کردند که اندیشه، تفکر، عناصر شیعی، ارادت به خاندان پیامبر(ص) و ائمة اطهار و مخصوصاً شخص «علی بن ابیطالب» (ع) و همچنین موضوعات، احادیث و وقایعی همچون حادثة کربلا، معراج پیامبر و... که در حوزة تفکر شیعی بود، در هنر و آثار هنری خود منعکس کنند.
این مقاله بر آن است تا مذهب و عناصر مذهبی غالب در دوران صفوی را با رویکرد به هنرهای قالی بافی، نقاشی ایرانی (نگارگری) و خوشنویسی که در هنر این دوران منعکس شده است، با نگاهی تاریخی بازگو نماید.
قابلیت های مقامات حریری در تصویرگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگر برای مصوّرسازی، ویژگی های تصویری متن ادبی را اخذ کرده و آن را در قالبی هنری به تصویر می کشد. قابلیّت های تصویری متون یکسان نیست و شیوة مصوّرسازی به فراخور قابلیّت های تصویریِ متن، تغییر می کند.
در این جستار با انطباقِ عناصر متنی و ساختارهای تصویریِ مقامات حریری، درصدد برآمدیم تا قابلیّت های تصویری نوع ادبیِ مقامه را بررسی کنیم. پرسش پژوهش، این است که آیا نوع ادبی مقامه، شیوة خاصی از تصویرگری را طلب می کند؟ ویژگی های سبکی مقامه چه تأثیری بر نوع تصویرگری آن دارد؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، متن مقامات حریری را با نگاره های آن انطباق می دهیم. حاصل انطباق متن و تصویر، دو ساختار کلّی را در تصویرسازی مقامات حریری نمایان می سازد: 1ـ ساختارهای تصویری همانند 2ـ ساختارهای تصویری چندگانه.
حاصل پژوهش، مبیّن سبک شاخصی از تصویرسازی در مقامات حریری است که می توان آن را به عنوان الگوی تصویرسازیِ مقامات معرّفی کرد.
سیر تحوّل زیبایی شناسی طبیعت در تک نگاره های مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت در فرهنگ و هنر و به ویژه نگارگری ایرانی نقش و جایگاه مهمّی دارد. به همین دلیل، این پژوهش با مطالعه منابع مکتوب و تاریخی، به تحلیل و بررسی جایگاه و چگونگی تغییر سیر زیبایی شناختی طبیعت، به منزله یکی از ارکان نگاره های ایرانی در مکتب اصفهان می پردازد. پیش فرض این پژوهش نیز این بوده است که طبیعت در تک نگاره های مکتب اصفهان، تا حدّ زیادی کارکرد سابق خود را ازدست می دهد و در بسیاری از نگاره ها از اهمیت نقش آن در ساختار اصلی نگاره کاسته می شود. طبیعت به منزله یکی از مهم ترین نمودهای نگارگری ایران، همواره نزد نگارگر ایرانی جایگاه مهمّی داشته است و جلوه شورانگیز آن را تقریباً در همه نگاره های ایرانی می توان دید. ولی نمود عینی و زیبایی شناختی طبیعت در نگارگری و به ویژه تک نگاره های مکتب اصفهان، جلوه ای متفاوت با سنّت نگارگری پیش از آن دارد و از آن جایگاه آرمانی و بهشتی پیشین برخوردار نیست؛ حتی نقش آن گاهی تا حدّ پس زمینه فرو کاسته می شود یا به کلّی از نگاره ها حذف می شود. در مجموع، طبیعت در این مکتب مانند گذشته از تناسب مکمّلی با دیگر عناصر نگاره ها (مثل انسان و معماری) برخوردار نیست. علت چنین چیزی را می توان در تحولات تاریخی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، رواج نیافتن کتاب آرایی درباری، ارتباط ایران با فرهنگ غرب، سنّت نقاشی متأخر گورکانیان هند و ارمنیان ساکن اصفهان، همچنین تغییر الگوهای زیبایی شناختی نگارگر ایرانی جستجو کرد. در واقع، از این به بعد، نگارگر ایرانی سیر تحوّل نگاره های خود را به سوی نوعی انسان گرایی در نقاشی و در ابعاد کلّی، در اندیشه و فرهنگ ایرانی سوق می دهد